حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی

 

 

 

 

 

(فرآیندها، چالش ها و راهکارها)

 

چکیده:
مقاله حاضر مسائل مربوط به بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد. در این راستا ابتداکلیاتی در خصوص بودجه، نظیر : تعاریف بودجه، سیر تکوین بودجه، ضررورت و اهمیت بودجه، ارائه وسپس روند بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی از مرحله تهیه و تنظیم، تا مرحله نظارت و کنترل بر بودجه مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه نیزکاستی های نظام فعلی بودجه ریزی سازمان مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نیز الگوئی برای اصلاح نظام فعلی بودجه ریزی سازمان پیشنهاد شده است. الگوی مذکور، الگوی میان مدت مخارج(MTEF) می باشد که بنابر ارتباط بین سیاستگذاری، برنامه ریزی و بودجه ریزی تنظیم شده است. بر اساس مبانی نظری این الگو، نظام بودجه ریزی مطلوب، نظامی است که در آن در ابتدا اهداف و خط مش های کلان سازمانی تعیین و در ادامه برنامه های مورد نیاز برای تحقق اهداف مذکور مشخص گردد و بودجه سالانه نیز در راستای برنامه های مشخص شده و برای تحقق آنها، تنظیم گردد.در این مقاله شرایط و مراحل پیاده سازی این الگو برای تهیه و تنظیم بودجه سالانه سازمان تامین اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.

 

مقدمه:
کمیابی موضوعی است که از آغاز حیات بشری همراه آن بوده است. انسان در طول زندگی خود همواره آمال و آرزوهای مختلفی داشته است اما محدودیت منابع آنها را مجبور کرده که تنها قادر به پاسخگوئی تعداد محدودی از آنها باشد و از این رو همواره مجبور به انتخاب بهینه بین اهداف خود بوده است. چنین امری در خصوص بنگاههای اقتصادی و نیز دولت ها مصداق دارد.به این معنا که شرکت ها و دولتها مجبور بوده اند بین اهداف و سیاستهای متنوع خود، متناسب با محدودیت منابع خود تنها نسبت به عملی کردن تعداد محدودی از آنها اقدام کند. بر این اساس از همان آغاز حیات بشری، استفاده بهینه از منابع، مد نظر بوده است. چرا که منابع کمیابند و ضرورت ئارئ این منابع کمیاب به نحو احسن اداره شوند. همانطور که یک خانوار باید بین درآمدها و هزینه های خود تعادل ایجاد کند، دولت یا هر بنگاه اقتصادی نیز ملزم به دخل و خرج خود می باشد. لذا علم اقتصاد به منظور اداره منابع محدود بوجود آمده بنحویکه در تعاریف اولیه ای که از اقتصاد بعمل می آید، اقتصاد را علم تخصیص منابع محدود بین اهداف رقابتی دانسته اند و بودجه را نیز ابزار تحقق این هدف در سازمان ها و دولتها برشمرده اند. در این دیدگاه بودجه بصورت تبدیل منابع مالی به اهداف انسانی تعریف می شود.
کمیابی منابع مالی یک محدودیت اصلی در سازمان ها می باشد. صرف نظر از موقعیت مالی سازمان ها، هیچ سازمانی از مقایسه بین اهداف و انتخاب بین انها گریزی نیست. در مواجهه با این منابع کمیاب، توجه مداوم به برنامه ریزی و تخصیص منابع ضرورت تام دارد که بودجه و بودجه ریزی ابزار تحقق این اهداف در سازمان ها است.
بودجه شاهرگ حیاتی هر سازمانی می باشد, زیرا سازمانها تمام فعالیتهای مالی خود, اعم از کسب درآمد و پرداخت هزینه ها برای اجرای برنامه های متعدد و متنوع خود را در چارچوب قانون بودجه انجام می دهد. بنابراین بودجه آئینه تمام نمای همه برنامه ها و فعالیتهای سازمان بوده و نقش بسیار مهم و حیاتی در توسعه سازمانها ایفا می کند.
خوشبختانه طی سالهای اخیر در سازمان تامین اجتماعی, بدلایل متعدد از جمله گستردگی حجم فعالیتهای سازمان در سطح کشور, نزدیکی به نقطه سربه سری منابع و مصارف و... لزوم به برنامه ریزی در سطح سازمان احساس شده است و برنامه ریزی بعنوان یکی از اولویتهای اساسی سازمان مطرح شده است. بنحویکه همزمان با آغاز برنامه چهارم توسعه اقتصادی, اجتماعی, فرهنگی کشور(1388-1384) مقدمات اجرای برنامه ریزی استراتژیک (بعنوان یک برنامه بلند مدت) و برنامه پنچ ساله سازمان(بعنوان یک برنامه میان مدت) فراهم شده است . در این میان بودجه به عنوان آئینه تمام نمای برنامه ها و عملیات سازمان، نقش مهمی را در این زمینه (تحقق اهداف و استراتژی های برنامه) بر عهده خواهد داشت. از سوی دیگر طی این سال ها، سازمان تامین اجتماعی پس از گذشت بیش از 50 سال از حیات آن، نظیر هر صندوق بیمه ای ، به نقطه سربه سری منابع و مصارف خود نزدیک شده است که از الزامات مواجهه با این مشکل، برنامه ریزی و تخصیص بهینه منابع و مصارف ( که ابزار تحقق آن بودجه و بودجه ریزی است) می باشد.
با این اوصاف می توان گفت در این برهه از دوران حیات سازمان، توجه به بودجه و بودجه ریزی بیش از هر دوران دیگر در سازمان احساس می شود.
بر این اساس در این مقاله مسائل مربوط به بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد .برای این منظورمطالب این مقاله در چهار بخش جداگانه تهیه شده است . دربخش اول مقاله، کلیاتی در خصوص بودجه و بودجه ریزی و نقش و اهمیت ان در سازمان ها ارائه خواهد شد. در بخش دوم، فرآیند بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین جتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش سوم نیز مسائل و مشکلات موجود در امر بودجه ریزی سازمان مورد توجه قرار می گیرد و در بخش پایانی نیز پیشنهادات و راهکارهائی برای اصلاح فرآیند بودجه ریزی سازمان تامین اجتماعی ارائه خواهد شد.

 

1) کلیاتی در خصوص بودجه
در این بخش کلیاتی در خصوص بودجه نظیر واژه بودجه، تعریف بودجه، سیر تکوین بودجه، و اهمیت و ضرورت بودجه به طور خلاصه ارائه خواهد شد تا خوانندگان محترم با مسائل مربوط به کلیات آشنائی پیدا کنند.
1-1) واژه بودجه:
واژه بوژت (Bouget) یک واژه فرانسه قدیم است و به کیف چرم اطلاق می‌شده است که وجوه نقد را در آن نگهداری می کردند. بدین جهت ابتدا کیف چرمی که محتوی صورت مخارج و درآمدهای دولت انگلیس بوده و وزیر دارائی انگلیس آن را با خود به پارلمان می آورده و صورتهای مخارج و درآمدهای مملکتی را از کیف خارج کرده و برای تصویب به پارلمان عرضه می داشته است در انگلیس Budget نامیده می شد. به تدریج معنی اصطلاح بودجه از خود کیف, تبدیل به محتویات آن شد. بعدا که به تدریج صورتهای مزبور در یک صورت واحد گنجانده شده است, این صورت بنام ”باجت“ در انگلیسی و بودجه در فرانسه نامیده شده و در سایر زبانها نیز همین کلمه بکار برده شد [2].
قبل از انقلاب مشروطه چنین واژه ای در زبان فارسی به کار نمی رفته است و پس از آن چون قانون اساسی ایران بیشتر از قوانین اساسی بلژیک و فرانسه ترجمه و اقتباس شده این واژه نیز همراه قوانین مالی فرانسه ترجمه و وارد قانون محاسبات عمومی ایران و زبان فرانسه گشته است [3].

 

2-1) تعاریف بودجه:
دیدگاهها, نظریه ها و تعاریف مختلفی در خصوص بودجه ارائه شده است. این تعاریف نیز متاثر از نظریه های اقتصادی در مورد دولت بوده است و دیدگاههای موجود در زمینه دولت نیز تحت تاثیر شرایط متفاوت سیاسی, اقتصادی و فرهنگی بوده است. در یک بررسی کلی می توان گفت نظام بودجه بندی به عنوان یک ابزار مهم و حساس برنامه ریزی به موازات رشد و توسعه دولت و جامعه, مراحل و تحولات مهمی را پشت سر گذاشته و امروزه بصورت یک نظام پیچیده فنی و مالی درآمده است. این نظام در آغاز پیدایش خود به علت محدودیت حوزه فعالیت دولت و به علت نگرش منفی جامعه نسبت به فعالیتهای دولت, عمدتاً یک ابزار سیاسی بوده و از دهه سوم قرن میلادی به علت رواج اقتصاد کینزی که دولت را به مداخله در فعالیت اقتصادی و سرمایه‌گذاری اجتماعی تشویق و ترغیب می‌نمود, بودجه دولتی به عنوان ابزار اقتصادی و مالی, علاوه بر نقش های سیاسی, نقش‌های اقتصادی و مالی را نیز بر عهده گرفت و بالاخره با گسترش فعالیتهای دولتی در همه جنبه های زندگی و بزرگتر و پیچدیده تر شدن سازمانهای دولتی و پیشرفت روش‌های مدیریت و برنامه ریزی و ظهور تکنولوژی اطلاعاتی امروزه, نظام بودجه بندی یک سیستم پیچیده ای از طرحها و برنامه هاست و بودجه علاوه بر نقش های سیاسی و اقتصادی, نقش حساس و مهم برنامه‌ریزی را نیز عهده دار شده است و امروزه بودجه منعکس کننده انواع برنامه‌ریزیهای سیاسی, اجتماعی و فرهنگی جامعه است. از طرفی چون مسلم شده که توسعه امری یک بعدی نبوده و توسعه اقتصادی می تواند به توسعه اجتماعی و فرهنگی بیانجامد, مهمترین عامل در وقوع این امور, گزینش درست اهداف, استراتژی ها و نهایتاً رسالت های سیستم برنامه ها وطرحهای بودجه است.
بر این اساس در میان انواع تعاریفی که از بودجه به عمل آمده سه دسته عمده را می توان تشخیص داد:
الف- تعاریفی که بر جنبه سیاسی بودجه تاکید می ورزند.
ب- تعاریفی که بر جنبه های اقتصادی و مالی تاکید می ورزند.
ج- تعاریفی که بر جنبه های برنامه ای و مدیریت بودجه تاکید می ورزند.
3-1) سیر تکوین بودجه:
مفهوم بودجه همگام با تکامل دولت ها و پیچیده تر شدن وظایف دولت, تغییر و تکامل یافته است. این تکامل را می توان به چهار مرحله متمایز تقسیم کرد. در مرحله اول که تقریباً از 1920 تا 1935 می باشد, تاکید عمده روی ایجاد یک سیستم با کفایت برای کنترل هزینه‌ها بود و حسابداری هزینه ها و پیوند بین حسابداری و بودجه مطرح بود. مرحله دوم که در توسعه بودجه عملیاتی خود را نشان می دهد, استفاده از بودجه به عنوان ابزار مدیریت مالی بود و خود را در اصلاح ساختار مناسب, بهبود مدیریت و برنامه های اندازه‌گیری کارظاهر ساخت و بر بودجه ای تاکید داشت که کار و فعالیتهای سازمان را اندازه بگیرد.
مرحله سوم با پیوند دادن بودجه و برنامه به عنوان معیاری برای تجزیه و تحلیل رفاه اقتصادی آغاز شد و روی پیشرفتهائی که در تکنولوژیهای تصمیم گیری و اطلاعاتی رخ داده بود تمرکز داشت.
مرحله چهارم بواسطه پیچیدگی محیط سازمانها بوجود آمده و باعث استفاده از بودجه بر مبنای صفر به عنوان ابزاری برنامه ریزی راهبردی (استراتژیک) گردیده است. بر این اساس سیر تکوین بودجه را می توان به شرح ذیل برشمرد:
الف- بودجه به عنوان ابزار کنترل
ب- بودجه به عنوان ابزار برنامه ریزی
ج- بودجه به عنوان ابزار مدیریت مالی
د- بودجه به عنوان ابزار راهبردی(استراتژیک)
4-1) ضرورت بودجه و بودجه ریزی:
بودجه بندی را ”فرآیند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود“ می دانند . مجموع کوشش هائی که صرف تدوین و تخصیص منابع می شود به منظور”حداکثر استفاده“ از منابعی است که معمولاً در حد کفایت نمی نمایند و به اصطلاح اقتصادی”کمیاب“ هستند. بنابراین در راه رسیدن به ”اهداف مطلوب“ ضرورت دارد به نحوی از هر یک از منابع محدود استفاده گردد که در تبدیل کل منابع به پول بتوان گفت که با حداقل هزینه, حداکثر استفاده به عمل آمده است.1.تضاد و برخورد این دو واقعیت یعنی نامحدود بودن نیازها و محدود بودن منابع, انسان متفکر و اندیشمند را به چنین نتیجه گیری می رساند که از منابع محدود باید برای رفع نیازهای نامحدود آنچنان یاری گرفت که ”حد متناسب“ رضایت به دست آید، و این نخستین تصور بودجه است و ضرورت بودجه نویسی نیز از همین مسئله ناشی می شود.
5-1- اهمیت بودجه:
بودجه بندی اهداف و کاربردهای مختلفی در تنظیم, تصویب, اجرا و کنترل سیاستهای دولت و سازمانها دارد. در مرحله اول, بودجه چارچوبی را برای تنظیم سیاستهای دولت و سازمانها فراهم می کند و فعالیتهای مختلف برای رسیدن به اهداف توسعه و تقسیم این فعالیتها بین مجریان فعالیتها تعیین می شود. در مرحله تصویب, بودجه وسیله کنترل قانونی است. در مرحله اجرا, بودجه بندی راهنمای مدیران در اجرای سیاستهای تدوین شده است و در نهایت بودجه بندی مهم ترین ابزار کنترل و نظارت بر عملکرد دولت و سازمانها محسوب می شود. بنابراین اهداف و مقاصد بودجه بندی را در سطح کلان(دولت) که قابل تصمیم به سطوح سازمانی نیز می باشد, را می توان به شرح ذیل بیان کرد:
الف- بودجه وسیله ای برای تدوین و تنظیم برنامه های دولت و سازمانها است.
ب- بودجه وسیله تحصیل مجوز قانونی برای فعالیتهای دولتها و سازمانها است.
ج- بودجه راهنمای اجرای سیاستهای دولتی و سازمانها است:
د- بودجه قوی ترین وسیله کنترل قوه مجریه توسط قوه مقننه و وسیله آگاهی و اطمینان مردم از مصرف صحیح و قانونی منابع و وجوه عمومی است.

 


2) بررسی فرآیند بودجه و بودجه نویسی در سازمان تامین اجتماعی:
بحث بودجه در سازمان تامین اجتماعی, نظیر هر سازمان اقتصادی دیگر, از بدو تشکیل آن مطرح بوده است. اما در سازمان تامین اجتماعی, پیچیدگی کارکردهای آن, از لحاظ حجم و نوع وظایف باعث شده که بودجه بندی این سازمان, از لحاظ ماهیتی با پیچیدگی خاص روبه رو باشد, بنحویکه می توان گفت این پیچیده گی باعث شده که بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی, تا حـدودی با بودجه و بودجه ریزی دولتی و شرکتی, متفاوت باشد.
1-2- مراحل تهیه بودجه در سازمان تامین اجتماعی
مراحل بودجه در سازمان تامین اجتماعی از چهارمرحله تشکیل می شود که در مجموع این چهارمرحله را دور بودجه ای یا سیکل بودجه ای نیز می نامند. این چهارمرحله عبارتند از:
مرحله اول: تهیه و تنظیم و پیشنهاد بودجه(بودجه پیشنهادی)
مرحله دوم: تصویب بودجه(بودجه مصوب)
مرحله سوم: اجرای بودجه(بودجه تخصیصی)
مرحله چهارم: نظارت و کنترل بودجه(تفریغ بودجه)

 

مرحله اول: تهیه و تنظیم و پیشنهاد بودجه:
این مرحله شامل کلیه عملیات مربوط به تهیه, ارزیابی, طبقه بندی و تنظیم اطلاعات بودجه ای می باشد. در این مرحله, هر ساله ستادی به نام ستاد برنامه و بودجه در سازمان تشکیل می شود, این ستاد علاوه بر آنکه اهداف, سیاستها و برنامه های اجرائی سازمان را بر حسب بخشهای مختلف بررسی,‌تصحیح و تلفـیق می نماید, بودجه پیشنهادی و احدهای اجرائی (ادارات کل اعم از ستادی و اجرائی) را نیز مورد رسیدگی قرار می دهد. بودجه پیشنهادی ستاد برنامه و بودجه پس از تائید توسط هیات مدیره برای تصویب نهائی به شورای عالی سازمان فرستاده می شود. طبق ماده 20 اساسنامه سازمان, هیات مدیره مکلف است تا اول دی ماه هر سال, بودجه کل سازمان را برای تصویب به شورایعالی تقدیم نماید.
مرحله دوم: تصویب بودجه:
منظور ازاین مرحله تصویب بودجه پیشنهادی هیات مدیره توسط شورای عالی سازمان می باشد. تصویب بودجه به مفهوم تائید و تجویز برنامه های مالی هیات مدیره به وسیله شورایعالی است. در این مرحله, بودجه ای که هیات مدیره پیشنهاد نموده است قبل از شروع سال مالی اجرای بودجه, به صورت قانون در می آید و جهت اجرا به هیات مدیره و واحدهای اجرائی ابلاغ می گردد.
در سازمان تامین اجتماعی, بودجه پیشنهادی هیات مدیره, بعد از تقدیم به شورایعالی,جهت رسیدگی به کمیته های تخصصی مربوطه ارجاع می شود. شورای عالی سازمان پس از ارائه نظرات و پیشنهادات کمیته های تخصصی, بودجه سازمان را با تعدیلاتی به تصویب می رساند. نکته مهم در این مرحله این است که هدف, تصویب اعداد و ارقام نیست بلکه منظور اصلی, رسیدگی به سیاستها و برنامه های هیات مدیره می باشد که با توجیهات اقتصادی, اجتماعی و... همراه می باشد و به صورت اعداد و ارقام تجلی یافته است.

 


مرحله سوم: اجرای بودجه:
اجرای بودجه کلیه مراحلی را شامل می شود که جهت وصول درآمدها و سایر منابع تامین اعتبار ازیک طرف و مصرف اعتبارات پیش بینی شده و مصوب از طرف دیگر به مورد اجرا گذاشته می شوند. این مرحله شامل ابلاغ بودجه, تخصیص بودجه و مصرف اعتبارات می باشد. در مرحله مصرف اعتبارات مخارج سازمان به مرحله عمل در می آید. مرحله مصرف اعتبارات خود شامل مراحل تفضیلی تامین اعتبار, عملکرد (تعهد) و دستور پرداخت می باشد.
مرحله چهارم: نظارت و کنترل بودجه:
نظارت بر بودجه به معنی کنترل مالی و قانونی نحوه اجرای بودجه مصوب و ارزیابی نتایج حاصل از اجرای بودجه است. در حال حاضر وظیفه نظارت و کنترل بودجه سازمان را اداره کل بودجه و تشکیلات برعهده دارد.
اما هر ساله برای تهیه و تنظیم بودجه سالانه سازمان, CPM یا برنامه زمانبندی تهیه و تنظیم بودجه توسط ستاد مرکزی تهیه و بر اساس این برنامه زمانبندی, جزئیات مراحل اول و دوم و تهیه بودجه که همان تهیه, تنظیم, پیشنهاد و تصویب بودجه می باشد, با جزئیات آن مشخص می شود. بر اساس CPM تنظیم شده, مراحل مختلف تهیه و تنظیم و تصویب بودجه, همراه با واحدهای ستادی و اجرائی متولی هر یک از مراحل, به ریز مشخص می شود. در یک تقسیم بندی کلی جزئیات CPM یا مراحل تهیه, تنظیم و تصویب بودجه سالانه سازمان را می توان به چندین قسمت مجزا و به شرح ذیل تقسیم کرد:
1- بررسی چشم انداز پیش روی سازمان در سال مالی مورد نظر و تهیه و تدوین راهبردها و خط مشی های سازمان:
گام اول تهیه و تنظیم بودجه سالیانه سازمان, بررسی چشم انداز پیش روی سازمان از ابعاد درون و برون سازمانی و تدوین راهبردها و خط مشی های سازمان بر اساس این چشم انداز می باشد. در این مرحله, سازمان پیش بینی می کند که در سال مالی مورد نظر, با چه مسائل و موضوعات درون و برون سازمانی و از لحاظ متغیرهای اثرگذار بر عملکرد سازمان مواجه می باشد. این پیش بینی کمک شایانی به ترسیم فعالیتهای سازمان در سال مالی مورد نظر خواهد داشت.

 

2- پیش بینی و تصویب منابع و مصارف و نرمهای کلان سازمان(بر اساس مفاد بند قبل), تهیه و تدوین بخشنامه بودجه و دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه بر اساس آن و ابلاغ آن به واحدها ذیربط:
پس از تصویب راهبردها و خط مشی های کلان سازمان در ستاد برنامه و بودجه, کمیته های تخصصی به تهیه و تنظیم اهداف و سیاستهای بخشی در چارچوب راهبردها و خط‌مشی های کلان سازمان می پردازند. محصول نهائی کمیته های تخصصی, پیش‌بینی منابع و مصارف و نرمهای کلان سازمان می باشد که پس از بحث و بررسی در ستاد برنامه و بودجه, به تصویب می رسد. این برآوردها چارچوبی را برای تجزیه و تحلیل ارقام پیشنهادی ادارات کل بیمه ای و مدیریتهای درمان استان, شرکتهای وابسته به سازمان و واحدهای ستادی بدست می دهد. همزمان تهیه فرمهای برنامه های اجرایی توسط اداره کل بودجه و تشکیلات و تائید آن در ستاد برنامه و بودجه, تهیه بخشنامه برنامه و بودجه, و تهیه و تنظیم اهداف و سیاستهای بخشی توسط ستاد برنامه و بودجه و تائید آن توسط مدیرعامل و تهیه دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه توسط اداره بودجه و تشکیلات و ابلاغ آن به معاونتها, ادارات کل ستادی, ادارات کل بیمه ای و مدیرتهای درمانی استانی, صورت می گیرد.
3- تهیه, تنظیم و تصویب بودجه پیشنهادی ادارات کل, مدیریتهای درمان, شرکتهای وابسته به سازمان, واحدهای ستادی تدوین تبصره های بودجه بر اساس مفاد بخشنامه بودجه و دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه:
در این مرحله واحد های استانی(ادارات کل بیمه ای و مدیریتهای درمان), ستادی با توجه به بخشنامه بودجه و دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه, که در مرحله قبل تهیه شده بود, به تنظیم بودجه پیشنهادی خود می پردازند. علاوه بر آن در این مرحله, تبصره های بودجه نیز مورد بررسی و تصویب قرار می‌گیرد. در این مرحله پس از تهیه و تنظیم برنامه های اجرائی در واحد های ستادی و استانی, ستاد برنامه و بودجه به بررسی و تصویب برنامه های اجرائی بخشی می پردازد. همزمان با آن, بررسی و تائید تبصره های بودجه در ستاد برنامه و بودجه و بررسی کارشناسی بودجه استانی با همکاری اداره کل بودجه و تشکیلات و ادارات کل استانها صورت می گیرد و جلسات دفاع از بودجه استانها در ستاد برنامه و بودجه برگزار می شود و برنامه های اجرائی استان ها مورد بررسی قرار می گیرد.

 

4- تلفیق بودجه ستاد, استانها و بررسی و تدوین تبصره های بودجه
در این مرحله اداره کل بودجه و تشکیلات با تلفیق برنامه های اجرائی واحدهای ستادی, شرکتهای تابعه و ادارات کل بیمه ای و مدیریتهای درمان استان ها, به تهیه بودجه سراسری اقدام می نماید, بودجه تلفیقی پس از بحث در ستاد برنامه و بودجه و جرح و تعدیل آن در این ستاد و تائید نهائی آن, برای بررسی و تائید و تصویب, به هیات مدیره فرستاده می شود.
5- بررسی و تصویب بودجه در هیات مدیره
در این مرحله هیات مدیره به بررسی برنامه و بودجه پیشنهادی سازمان, ارسالی از سوی ستاد برنامه و بودجه (تهیه شده در مرحله قبل) پرداخته در صورتیکه هیات مدیره نظر خاصی در خصوص بودجه پیشنهادی ارسالی داشته باشد آنرا برای بازبینی مجدد به اداره کل بودجه و تشکیلات برمی گرداند و اداره کل بودجه و تشکیلات پس از اعمال نظرات هیات مدیره آنرا برای تصویب مجدد به هیات مدیره ارائه می نماید. در صورت جلب رضایت هیات مدیره, بودجه پیشنهادی به تصویب هیات مدیره رسیده و آنرا برای تصویب نهائی به شورای عالی ارسال می نماید. همچنین در صورتیکه هیات مدیره در خصوص بودجه ارسالی از سوی ستاد برنامه و بودجه, اصلاحیه خاصی نداشته باشد, آنرا مستقیماً برای تصویب به شورای عالی ارسال می کند.

 

6- بررسی و تصویب بودجه در شورای عالی
در این مرحله شورای عالی سازمان, پس از بررسی برنامه و بودجه پیشنهادی در کمیته های تخصصی خود و اعمال نقطه نظرات خود در آن, آنرا به تصویب می رساند. شایان ذکر است, شورای عالی سازمان بالاترین مرجع تصمیم گیری در سازمان در خصوص کلیه امور می باشد.
7- ابلاغ بودجه به واحدهای ذیربط و مبادله موافقت نامه
پس از تصویب نهائی بودجه در شورای عالی, اداره کل بودجه و تشکیلات به تدوین و تسهیم نهائی بودجه بین ادارات کل و مدیریتهای درمان استانی, واحدهای ستادی و شرکتهای تابعه پرداخته و با دستور مدیرعامل آنرا ابلاغ می کند. طی سالهای اخیر ابلاغ بودجه به واحدهای استانی(ادارات کل و مدیریتهای درمان) از طریق تنظیم ومبادله موافقتنامه بین ستاد و واحدهای استانی صورت می گیرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بودجه و بودجه ریزی در سازمان تامین اجتماعی

دانلود مقاله امداد رسانی و کمکهای اولیه

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله امداد رسانی و کمکهای اولیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

امداد رسانی و کمکهای اولیه

 

تاریخچه

Henry Dunant

 

در 24 ژوین 1984 نام شهر کوچکی به اسم Solferino در استان Mantoue واقع در شمال ایتالیا در تاریخ برای همیشه ثبت شد. این در زمانی بود که ارتش franco-pemontaise به سرکردگی ناپلیون سوم اطریشیان را شکست داد. این جنگ خونین هزاران مجروح داشت که معالجه نکردن انان منجر به مرگشان شد.
یک سویسی به نام Henry Dunant که شاهد این تراژدی بود به کمک افراد محلی در صدد کمک به مجروهان برامد. او بدون تعصب و تبعیض به یاری مجروهان هر دو سپاه شتافت. اولین داوطلبین این کمک به مجروهین جنگی فریاد میزدند Tutti fratelli یعنی ما همگی برادریم.
Henry Dunant در بازگشت اولین خبر جنگی خود را به نام خاطره ای از سولفرینو نوشت و در ان نفرت انگیز بودن جنگ را خاطر نشان کرد.
از ان زمان به بعد هزارن فرد سرباز یا غیر سرباز و زندانیان حق این را یافتند تا برای اینکه لحظات ازمایشهای سخت و دردها کمتر ظالمانه باشند از این حرکت برادرانه یا کمک برخوردار شوند.
ایده Henry Dunant منجر به تشکیل کمیته ای 5 نفره در سویس برای بررسی امکانات اجرای عملیات کمک رسانی به مجروحین جنگی شد.
یک کنفرانس بین امللی در ژنو انجام شد و 16 کشور که یکی از انها کشور فرانسه بود در این کنفرانس حضور یافتند. انان تصمصم گرفتند که در هر کشور کمیته های کمک رسانی تشکیل دهند و یک نشان و علامت نیز برای این کمیته ها انتخاب کردند : صلیبی سرخ بر زمینه ای سفید.
این دولتها همچنین قوانینی بین المللی در مورد اسرای جنگی که در جنگ شرکت نمی کنند وضع کردند که تحت عنوان کنوانسیون ژنو که اولین انها در 22 اوت 1864وضع شد معروفند.
جایزه صلح نیز توسط کارخانه دار سویدی (1833-1896) Alfred Bernhard Nobel ایجاد شد و در قوانین ان قید شده بود که این جایزه میبایست هر سال به افرادی که در برادری بین ملت ها سهم بسزایی داشته و تلاش کرده اند اهدا شود.
تنها جایزه صلح نوبل در زمان جنگ جهانی اول در سال 1917 به کمیته بین المللی صلیب سرخ اهدا شد و همچنین در سال 1944 این کمیته به خاطر تلاش بی وقفه در طول جنگ جهانی دوم باری دیگر جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
در سال 1963 یا صدمین سال تاسیس صلیب سرخ جایزه صلح نوبل به کمیته بین المللی صلیب سرخ و مجمع متحد صلیب سرخ و هلال احمر که امروزه فدراسیون بین المللی مجتمع صلیب سرخ و هلال احمر میباشد تعلق گرفت.

 


انچه که صلیب سرخ به هنگام بروز حادثه توصیه میکند :

 

بخش اول
1- به هنگام بروز حادثه
پیشگیری از بروز حادثه ای جدید در محل از کارهای مهم میباشد.
به هنگام بروز حادثه در خیابان یا جاده محل حادثه را همانند تصویر زیر با گذاشتن بالیز محدود کنید.
اگر حادثه برق گرفتگی میباشد بلافاصله برق را قطع کنید.
حادثه را به پلیس و یا اتش نشانی و پزشک اطلاع دهید. همیشه شماره تلفن ارگانیزمهای اینچنین و سرویس اورژانس بیمارستانها و یا امبولانس را در نزدیکی تلفن و یا در کیف خود داشته باشید.
به انان ادرس دقیق محل وقوع حادثه و تعداد نفرات و وضعیت انان و کمکهای اولیه ای را که انجام داده اید را اطلاع داده و فراموش نکنید که شماره تلفن خود را نیز بدهید.

 

 

 

2 - امداد و کمکهای اولیه :

 

در صورت بروز خونریزی فرد را به حالت خوابیده نگاهداشته و با قدرت هر چه تمامتر با کف دست به روی محل خونریزی تا رسیدن کمک فشار دهید. فراموش نکنید که برای اینکار از دستکش پلاستیکی یا کیسه پلاستیکی در صورت نداشتن دستکش و یانظایر ان استفاده کنید . این برای پیشگری از سرایت احتمالی بعضی بیماریها توسط خون مبتلا به ان بیماری میباشد. دراز کردن فرد برای جلوگیری از بیهوشی و اغما به دلیل از دست دادن زیاد خون میباشد.
سه چیز را همیشه به خاطر داشته باشید :

 

-هرگز مصدوم را ایستاده نگاه ندارید
-هرگز سعی نکنید تا جسمی خارجی را که در داخل جراحت میباشد خارج کنید
-هرگز ولو مصدوم از شما تقاضا کرد به او اب و غذا ندهید

 


نارسایی و ناراحتی قلبی
چگونه متوجه ناراحتی قلبی بشویم؟
فردی که دچار ناراحتی قلبی میشود شکایت از دردهای شدیدی در قفسه سینه خواهد کرد که همانند منگنه ای او را میفشرد. مضطرب است. همچنین ممکن است دردی در بازو یا در پشت قفسه سینه یا فک یا شکم داشته باشد.
چه باید کرد؟
باید به او پیشنهاد داد که دراز بکشد مگر اینکه خود او حالت دیگری را ترجیح بدهد.
سپس باید از او پرسید که از چه زمانی دردش اغاز شده است و ایا اولین بار است که چنین دردی را دارد یا خیر. در صورتیکه قبلا هم دچار این درد گشته ایا دارویی استفاده میکرده است؟ ایا تحت مداوا و زیر نظر پزشک میباشد؟ ایا تا به حال در بیمارستان بستری شده است؟ جواب این سوالها میتواند برای توضیح دقیق به پزشک اورژانس و کمک بهتر و سریعتر موثر باشد.
تا رسیدن پزشک یا انتقال بیمار به بیمارستان در صورتیکه برای اینگونه دردها دارویی میخورده است ان دارو را به اندازه ای که توسط پزشک تجویز شده به اوبدهید ولی بهیچوجه سعی نکنید که سرخودی خود دارویی برای رفع دردها به او بدهید. تا رسیدن پزشک و یا امبولانس در کنار او بمانید.

 

از کار ایستادن قلب :
شخصی که دچار سکته قلبی شده در حالت بیخودی فرو میرود و عکس العملی نشان نمیدهد و هرگاه از او سوال کنید جواب نداده و نفس هم نمی کشد.
از کار ایستادن قلب در بزرگسالان اغلب بعد از توقف تنفس و یا انفارکتوس پیش میاید.
چه باید کرد؟
فرد در حالت بیخودی بوده و عکس العملی نشان نمیدهد.
ارام و با احتیاط سر او را نظیر شکل زیر به عقب کشیده و چانه اش را به طرف بالا بگیرید تا مانع از افتادن زبان به عقب و گلو شده و تنفس را مشکل کند. داخل دهان او را نگاه کنید تا اگر چیزی نظیر پروتز یا دندان مصنوعی دارد ان را در اورید.
از تنفس نکردن مطمین شوید. دقت کنید و اگر شکم و سینه ان شخص بالا و پایین نمیشود و هیچگونه صدای نفسی و دمی مشاهده نمیگردد یعنی عمل تنفس متوقف گشته است. اگر شخص دیگری حضور دارد از او بخواهید که بلافاصله برای خبر کردن پزشک و امبولانس اقدام کند و در غیر اینصورت خود اینکار را بکنید.
تا قبل از رسیدن انان اقدام به دادن تنفس مصنوعی کنید. با هر دمی که در دهان او میدمید قفسه سینه اش بالا خواهد امد.
اگر با تنفس مصنوعی عکس العملی مشاهده نکردید تنفس دادن و ماساژ قلب را تواما انجام دهید.
برای اینکار 15 بار برقسمت تحتانی قفسه سینه در زیر محل تلاقی دنده ها و هر دقیقه 100 بار فشار دهید.
بعد از هر 15 بار فشار بر قفسه سینه دوبار عمیقا در دهانش بدمید و بلافاصله دوباره 15 بار برقسمت تحتانی قفسه سینه همانند قبل فشار دهید. مرتبا دقیقه ای یکبار دقت کنید تا بینید که ایا فرد عکس العملی نشان میدهد یا خیر و اگر باز هم تنفس نمیکرد این روش را ادامه دهید.

 

روش تنفس دهان به دهان :
با یک دست چانه را به طرف بالا کشیده و با انگشت شصت دهان را باز کنید. دست دیگر را روی پیشانی قرار داده و سر را بعقب کشیده و با انگشتان منافذ بینی را همانند گیره ای برای مانع شدن خروج هوا محکم ببندید. دهانتان را بر روی دهان شخص قرار داده و هوا را به تدریج در دهان او تا بالا امدن قفسه سینه بدمید. سپس دهانتان را از روی دهان او برداشته صاف بنشینیدو نفس بکشید و منتظر شوید تا قفسه سینه فرد دوباره خالی از هوا شود و فرو رود. این عمل را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهید.(عکسهای تنفس دهان به دهان را بالاتر مشاهده میکنید).

 

[img] [/img]

 

 

 

در زمانی که فرد شروع به نفس کشیدن کرد او را به پهلو قرار دهید. زانو زده و پاهای او را در کنار هم قرار دهید. بازوی او را که به شما نزدیکتر است در زاویه راست بدنش قرار داده و ارنجش را در حالیکه کف دستش رو به بالاست خم کنید.
پشت دست دیگرش را بفل گوش او که در سمت شما میباشد قرار دهید. اینکار برای ثابت نگاه داشتن سر و مانع شدن از خطر صدمه دیدن مهره های پس گردن میباشد.
با دست دیگر خود پای دیگر او را گرفته زانویش را خم کرده و بلند کنید و به ارامی در حالی که زانویش را به سمت خود میکشد و در حالیکه دست او را همچنان که در کنار گوشش قرار داده اید و بدون اینکه سرش حرکت کند بدن او را چرخانده و او را به پهلو قرار دهید.
زانوی خم شده را طوری قرار دهید که زاویه ای مستقیم با باسن داشته باشد و طوری بر زمین تکیه کند که ثابت بوده و مانع حرکت وی شود و دهانش را باز بگذارید. (تصویرهای زیر )
توجه داشته باشید که هرگز زمانی که شروع به نفس کشیدن کرد و تا زمانی که هنوز بخود نیامده است هرگز او را به پشت نباید نگاه دارید بلکه همانطور که بالاتر توضیح داده شد باید او رد به پهلو قرار دهید.

 

 

 

 

 

روش ماساژ دادن قلب :
برای ماساژ دادن قلب حتما باید فرد را روی محلی صاف و سخت نظیر چوب یا زمین قرار داد و نه روی تختخواب.
درکنار فرد و نزدیک قفسه سینه او زانو زده و تکمه های لباس او را باز کنید بطوری که قفسه سینه کاملا لخت باشد.
قسمت پایین یک کف دست خود را بدون اینکه فشاری وارد کنید در نیمه پایینی قفسه سینه قرار داده و دست دیگر خود را در قسمت بالای قفسه سینه و به طوری که انگشتان روی قفسه سینه گذاشته نشوند. سپس بدون اینکه دستهایتان را از روی قفسه بردارید در هر دقیقه و منظما 100 بار بر روی قفسه سینه فشار وارد کنید. بعد از هر 15 بار که این عمل را انجام دادید دو بار تنفس دهان به دهان به گونه ای که بالاتر گفته شد بدهید.

 

 

 

 

 

 

 


بیهوشی و اغما

 

فردی که در حالت بیخودی و بیهوشی و یا اغماست نه قادر است که به سوالاتی ساده نظیر صدای مرا میشنوید؟ چه اتفاقی افتاده؟ جواب دهد ونه به انچه که به او گفته میشد نظیر چشمهایتان را
باز نید و یاذدست مرا بفشارید عمل کند.

 

چه باید کرد؟
همانگونه که در بالاتر برای فردی که دچار نارحتی قلبی توضیح داده شده باید عما شود و اورا به همان صورت به پهلو و دهان باز دراز کرده و برای اینکه راحتتر تنفس کند دکمه های پیراهن او را در قسمت قفسه سینه باز کنید.

 

سوختگی
چه بایدکرد؟

 

به مدت 5 دقیقه محل سوختگی را بدون مالش ان در زیر اب سرد قرار دهید.
اگر قسمت سوخته شده در زیر لباس قرار گرفته لباس را از تن شخص در اورید مگر اینکه لباس بر اثر سوختگی به بدن چسبیده باشد.
اگر وسعت سوختگی زیاد است و یا طاول هایی بیش از وسعت کف دست فرد وجود دارند سوختگی مهم به حساب میاید و میبایست شخص را از سمتی که سوخته نشده دراز کرد. اما اگر مشکل تنفسی دارد او را به حالت نیمه نشسته قرار داده و بلافاصله اتش نشانی و امبولانس و پزشک را مطلع کنید و تا رسیدن انان مراقب فردی که دچار سوختگی شده باشید.
اگر سوختگی از اهمیت زیادی بر خوردار نیست میتوان محل سوختگی را برای التیام درد بیشتر از 5 دقیقه در زیر اب سرد قرار داد. اما مراقب باشید و اگر محل سوختگی گرم بود و یا ورم کرد و یا پس از گذشت 24 ساعت همچنان درد داشت میبایست به پزشک مراجعه کرد.

 

چرا محل سوختگی را در زیر اب سرد میگیریم؟

 

- این عمل باعث خنک شدن محل سوختگی میشود
- درد سوختگی را التیام میدهد
- در صورتیکه سوختگی با موادشیمیایی باشد مانع وسعت و عمیق شدن سوختگی میگردد
- در صورتیکه سوختگی مهم باشد حداکثر میبایست که محل سوختگی را 5 دقیقه در زیر اب سرد قرار داد چون بیشر از 5 دقیقه منجر به سرد شدن بدن فرد خواهد شد.

 

خوردن مواد شیمیایی

 

فرد را دراز کرده و بدون اتلاف وقت و سریعا گروه امداد را خبر کنید.

 

- به هیچوجه هیچگونه نوشیدنی به شخص ندهید چون خطر استفراغ شخص و بالا اوردن ماده شیمیایی وجو دارد
- به هیچوجه شخص را مجبور به استفراغ نکنید چون عبور مجدد ماده شیمیایی از مجراهای گوارشی زخمهای ایجاد شده را بیشتر و عمیقتر خواهد کرد.

 

جراحت
چگونه جراحتی مهم را تشخیص دهیم؟
اگر وسعت جراحت زیاد و جراحت الوده میباشد و یا جسمی خارجی در داخل جراحت است و یا جراحت روی شکم و یا سینه و یا چشم میباشد باید به ان اهمیت داده شده و جدی گرفته شود.
چه باید کرد؟
بطور عموم بهتر است که شخص را دراز کنید و مانع تقلا و تلاش او شده و بگذارید استراحت کند.
گروه امداد را خبر کرده و تا رسیدن انان مراقب فرد باشید.

 

موارد استثنایی :

 

- اگر جراحت در قسمت قفسه سینه میباشد شخص را به حالت نیمه نشسته نگاه دارید تا مشکلی برای تنفس نداشته باشد.
- اگر جراحت در ناحیه شکم میباشد فرد را دراز کرده و زانوهایش را برای تخفیف دادن درد و کمک به راحتتر تنفس کردن خم کنید.
- اگر جراحت در چشم میباشد فرد را به پشت خوابانده و سر او را به عقب خم کرده و چشمش را ببندید.

 

کارهایی که هرگز نباید کرد :
- ایستاده نگاه داشتن شخص
- ضد عفونی کردن جراحت
- بیرون کشیدن جسمی خارجی از جراحت
- غذا و یا نوشیدنی دادن به فرد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله امداد رسانی و کمکهای اولیه

دانلود مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 «فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم‏». (1) به طورى کلى براى هر انسانى لازم است که داراى فکر نقادى باشد. قوه‏نقادى و انتقادکردن به معناى عیب‏گرفتن نیست. معناى انتقاد، یک شى‏ء رادر محک قرار دادن و به وسیله محک‏زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص‏دادن است. مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایب‏آن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشدآشکار بشود. انسان باید در هر چیزى که از دیگران مى‏شنود نقاد باشد یعنى‏آن را بررسى و تجزیه و تحلیل بکند. صرف اینکه یک حرفى در میان مردم‏شهرت پیدا مى‏کند خصوصا که با یک بیان زبیا و قشنگ باشد دلیل بر این‏نیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین وآنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد آنچه که در شبهاى گذشته راجع به احادیث بحث مى‏کردیم که پیغمبر فرمودآنچه را که از من مى‏شنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حدیثى است که من عین‏عبارات آن یادم نیست ولى مضمون آن یادم است که ائمه ما آن را از حضرت‏عیسى مسیح نقل کرده‏اند. تقریبا مضمونش اینست: شما که علم را فرا مى‏گیرید،اساس کار اینست که نقاد باشید یعنى قدرت انتقاد در شما باشد، کورکورانه‏تسلیم نشوید، خواه گوینده صالح باشد و خواه ناصالح در بین حدیث دارد: «کونوا نقادا». حدیث دیگر که فى‏الجمله از آن یادم هست راجع به اصحاب‏کهف است که داستان آنها در قرآن آمده است: «انهم فتیة ءامنوا بربهم و زدناهم‏هدى و ربطنا على قلوبهم‏» (2) ... معروف است که اینها صراف بوده‏اند،صیرفى بوده‏اند. این سخن را به این معنى گرفته‏اند که کار آنها صرافى بوده‏است. ائمه ما فرموده‏اند که در این نسبت که گفته‏اند اینها صراف طلا و نقره‏بوده‏اند، اشتباه شده است. نه، «کانوا صیارفة الکلام‏» صراف سخن بودند نه‏صراف طلا و نقره، یعنى مردمان حکیمى بوده‏اند، مردمان دانائى بوده‏اند وچون حکیم بوده‏اند وقتى حرفى به آنها عرضه مى‏شد، آن حرف رامى‏سنجیدند. تفقه در دین که در این آیه ذکر شده است:«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین‏»مستلزم این است که انسان واقعا نقاد باشد و کار نقادى او به آنجا کشیده شودکه هر چیزى را که گفته مى‏شود و با امر دین تماس دارد بتواند تجزیه وتحلیل بکند. همین جمله‏اى که من دیشب نقل کردم و گفتم اخیرا معروف‏شده است و به حضرت امیرالمؤمنین نسبت داده‏اند: «لا تؤدبوا اولادکم...» ازباب تعبیر لفظى خیلى زیبا و قشنگ است، خیلى سازگار است روى همین‏جهت مى‏بینید یک مقبولیتى در میان افراد پیدا کرده است و هر کس در هرجائى این جمله را مى‏گوید. الآن حکایتى یادم آمد: من در سنین چهارده‏پانزده سالگى بودم که مقدمات کمى از عربى خوانده بودم بعد از واقعه‏معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد به کلى از بین رفته بود و هر کس‏آن وضع را مى‏دید مى‏گفت دیگر اساسا از روحانیت‏خبرى نخواهد بود.جریانى پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگى داشت از من دعوت کرده‏بودند. مقاله‏اى را من نوشتم. مردى بود که در آن محل ریاست مهمى داشت.وقتى آن مقاله را دید، یک نگاهى به سر و وضع من انداخت، حیفش آمد،دید که من هنوز پابند عالم آخوندى هستم شرحى گفت، نصیحت کرد که‏دیگر گذشت آن موقعى که مردم به نجف یا قم مى‏رفتند و به مقامات عالیه‏مى‏رسیدند. آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏تان رامطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت آیا دیگران که پشت این میزها نشسته‏اندشش تا انگشت دارند؟ و حرفهائى زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون‏مى‏کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد رفتم به قم و مدت اقامتم در قم‏پانزده سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمى‏اى که منتشرکردم کتاب‏اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگى مجلس رسید و مردى باهوش و چیزفهم بود و در سنین جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغییرحالى در او پیدا شد. تقریبا در حدود هجده سال از آن قضیه گذشته بود که‏اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید و او یادش رفته‏بود که قبلا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه‏آمیزى تعریف کرده بود. حتى یکبار درحضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همانجا در دلم خطور کرد که توهمان کسى هستى که هجده سال پیش مرا نصیحت مى‏کردى که دنبال این‏حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف ترا گوش مى‏کردم الآن یک میرزابنویسى‏پشت میز اداره‏اى بودم در حالى که تو الآن اینقدر تعریف مى‏کنى. غرض این‏جهت است که یک جمله‏هائى است که به ذائقه‏ها شیرین مى‏آید و مانندبرق رواج پیدا مى‏کند. اصلا همان طورى که بعضیها به وسائل مختلف‏برایشان پیش آمدهاى خوبى بروز مى‏کند و بعضیها هم بدشانس و بدبخت‏مى‏باشند، اگر ملاحظه کرده باشید جمله‏ها هم اینطور است. بعضى جمله‏هایک جملات خوش‏شانسى هستند. این جملات بدون اینکه ارزش داشته‏باشند مثل برق در میان مردم رواج پیدا مى‏کنند و حال آنکه جمله‏هائى‏هست صد درجه از اینها باارزشتر، و حسن شهرت پیدا نمى‏کنند. این جمله‏«لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم‏» جزء جملات خوش‏شانس دنیا است و شانس‏بیخودى پیدا کرده است. در مراد این جمله من دیشب اینطور عرض کردم:گو اینکه این جمله به این‏معنى و مفهومى که امروزیها استعمال مى‏کنند غلط است ولى یک معنا ومفهوم صحیحى مى‏تواند داشته باشد که غیر از چیزى است که امروزیها ازآن قصد مى‏کنند، و فرقى گذاشتم میان آداب و اخلاق که آداب غیر از اخلاق‏است. آن وقت آداب را دو گونه ذکر کردیم. ممکن است مقصود از آداب‏امورى باشد که در واقع امروز به آنها فنون مى‏گویند. علاوه بر اخلاق، علاوه‏بر صفات خاص روحى، علاوه بر نظمى که انسان باید به قواى روحى هرکس لازم و واجب است که یک سلسله فنون را یاد بگیرد، البته آنهم اندازه‏دارد یعنى فنى را باید بیاموزد که از آن فن یک اثر براى بشریت در جهت‏خیربرخیزد و ضمنا زندگى او را هم اداره بکند. در فنون است که انسان باید تابع‏زمان باشد. اگر «لا تؤدبوا اولادکم بآدابکم‏» بگوئیم درست است، یا «لا تؤدبوا اولادکم بفنونکم‏» حرف درستى است چون زندگى متغیر است،انسان نباید در اینجور چیزها جمود به خرج بدهد و همیشه بخواهد به اولادخودش آن فنى را بیاموزد که خودش داشته است در صورتى که ممکن است‏همان فن به شکل بهتر و کاملتر در زمان جدید پدید آمده باشد. مساله‏دیگرى که گفتم و بعد، از سؤالات آقایان معلوم شد که احتیاج به توضیح‏بیشترى دارد مساله آداب و رسوم است. آداب و رسوم هم بر دو قسم است.بعضى از آنها از نظر شرعى سنن نامیده مى‏شود یعنى شارع روى آنها نظردارد. شارع، آن آداب را به صورت یک مستحب توضیح داده است و نظر به اینکه اسلام‏هیچ دستورى را گزاف نمى‏دهد، امورى را که اسلام سنت کرده است ما بایدبه صورت یک اصل حفظ کنیم. مثلا دیشب در جواب سؤال یکى از آقایان‏عرض کردم اسلام براى غذاخوردن آدابى ذکر کرده است اسلام دین‏تشریفاتى نیست بلکه اگر آدابى را ذکر کرده، حساب نموده است. مثلا اگرمى‏گوید مستحب است «اطالة الجلوس عند المائدة‏» یعنى طول‏دادن نشستن‏بر سر سفره، مستحب است انسان غذا را زیاد بجود مستحب است بسم الله‏بگوید، مستحب است الحمدلله بگوید، مستحب است دست را قبل و بعداز غذا بشوید، اینها تشریفاتى نیست، حقایق است. اسلام به سلامت انسان‏اهمیت مى‏دهد، مى‏خواهد دندان، معده و اعصاب انسان سالم باشد. تنهابه جنبه‏هاى روانى نمى‏پردازد. آدمى که سر سفره با عجله غذا مى‏خورد،این خودش منشا مرض مى‏شود. این، یک حسابى است که به یک زمان‏اختصاص ندارد و براى تمام زمانها است اسلام مى‏گوید مستحب است لقمه‏را کوچک بردارید، مستحب است زیاد بجوید، مستحب است دست را قبل‏از غذا بشوئید. حدیثى است، نقل مى‏کنند که حضرت على (ع) مزرعه‏اى‏داشت. مردى است به نام «ابى نیزر» مى‏گوید روزى حضرت به مزرعه آمد،خودش کلنگ برداشت و در یک چاه فرو رفت، مدت زیادى در آن چاه عمل‏مقنى‏گرى انجام مى‏داد و خیلى هم به تندى کار مى‏کرد. یک وقت از چاه‏بیرون آمد در حالى که عرق از سر و صورت او جارى بود بعد فرمود آیا اینجاغذائى حاضر هست؟ گفتم بله، مقدارى کدو ست‏خدمتتان بیاورم؟ فرمودبسیار خوب، بیاور.حضرت برخاست و به سر نهر آبى رفت، دست‏خودش را با شن شست‏وقتى که خوب پاکیزه شد و خواست با دستهاى خودش آب بخورد گفت: «ان‏کفی انظف الآنیة‏» دو دست من تمیزترین ظرفها است. بعد با ست‏خودش‏آب خورد. این حساب نظافت است. مستحب است‏خلال‏کردن مستحب‏است مسواک کردن. اینها دیگر زمان و مکان ندارد. اما آنهائى که من عرض‏کردم زمان و مکان دارد. این نکته را توجه داشته باشید که بعضیها جمود به‏خرج مى‏دهند خیال مى‏کنند که چون دین اسلام دین جامعى است، پس‏باید در جزئیات هم تکلیف معنى روشن کرده باشد. نه اینطور نیست. یک‏حساب دیگرى در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب مى‏کند که‏اساسا در بسیارى از امور دستور نداشته باشد، نه اینکه هیچ دستور نداشته‏باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفى درآن امور نداشته باشند. از جمله حدیثى است به این مضمون: «ان الله یحب ان‏یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بعزائمه‏» خیلى مضمون عجیبى است! خدادوست دارد در مسائلى که مردم را آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند.یعنى مسائل آزاد را آزاد تلقى بکنند، از خود چیزى درنیاورند. آنکه رخصت‏است را آزاد بدانند. امیرالمؤمنین مى‏فرماید: «ان الله حدد حدودا فلا تعتدوهاو فرض فرائض فلا تترکوها» یعنى خدا یک چیزهائى را واجب کرده است،آنها را ترک نکیند، یکى چیزهائى را هم ممنوع اعلام کرده است، به آنهاتجاوز نکنید «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» (3) خدادرباره بعضى از مسائل سکوت کرده است، البته فراموش نکرده بلکه‏خواسته است که سکوت بکند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشنددر آنچه که خدا مردم را آزاد گذاشته است‏شما دیگر تکلیف معین نکنید. پس آن موضوعى که عرض کردم یک سلسله آداب و رسوم در میان مردم‏هست که اگر آنها را انسان از طریق مثبت انجام بدهد، نه جائى خراب‏مى‏شود و نه جائى آباد، و اگر ترک هم بکند همینطور، مسائلى است که خدادر آن مسائل سکوت کرده است. بشر یک حالتى دارد که هیچ وقت از او جدانمى‏شود و آن این است که علاقه‏اى به بعضى از تشریفات دارد. یک رازى‏است در این مسائل. دیگر نباید گفت‏حتما باید این کار را بکند. این،مساله‏اى بود که من امشب لازم دانستم درباره آن توضیحى بدهم. امشب‏مى‏خواهم قسمتى از عرایضم را اختصاص بدهم به یکى از خلقهاى ثابت‏همگانى تغییرناپذیر و نسخ‏ناپذیر که زمان هیچ وقت نمى‏تواند در آن تاثیرداشته باشد و آن موضوع عبادت و پرستش است. یکى از حاجتهاى بشرپرستش است. پرستش یعنى چه؟ پرستش آن حالتى را مى‏گویند که در آن‏انسان یک توجهى مى‏کند از ناحیه باطنى خودش به آن حقیقتى که او راآفریده است و خودش را در قبضه قدرت او مى‏بیند، خودش را به او نیازمند ومحتاج مى‏بیند، در واقع سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق‏مى‏کند. این امر اساسا قطع نظر از هر فایده و اثرى که داشته باشد خودش‏یکى از نیازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم‏تعادل مى‏کند. مثال ساده‏اى عرض مى‏کنم: اگر ما کجاوه‏اى داشته باشیم وحیوانهائى، خورجینهائى که روى این حیوانها مى‏گذارند باید تعادلشان‏برقرار باشد. نمى‏شود یک طرف پر باشد و طرف دیگر خالى. انسان دروجود خودش خانه خالى زیاد دارد. در دل انسان جاى خیلى از چیزهاهست. هر احتیاجى که بر آورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل‏مى‏کند همانطور که دیشب عرض کردم اگر انسان بخواهد در تمام عمر به‏عبادت بپردازد و حاجتهاى دیگر خود را برنیاورد، همان حاجتها او راناراحت مى‏کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال‏مادیات برود و وقتى براى معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان اوناراحت است. «نهرو» مردى است که از سنین جوانى لامذهب شده است‏در اواخر عمر یک تغییر حالى در او پیدا شده بود. خودش مى‏گوید من هم‏در روح خودم و هم در جهان یک خلاى را، یک جاى خالى را احساس مى‏کنم که هیچ چیز نمى‏تواند آن را پر بکند مگر یک معنویتى. و این اضطرابى‏که در جهان پیدا شده است، علتش اینست که نیروهاى معنوى جهان‏تضعیف شده است. این بى‏تعادلى در جهان از همین است. مى‏گوید الآن درکشور اتحاد جماهیر شوروى این ناراحتى به سختى وجود دارد تا وقتى که‏این مردم گرسنه بودند و گرسنگى به ایشان اجازه نمى‏داد که در باره چیزدیگرى فکر بکنند، یکسره در فکرتحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگى عادى پیدا کردند (الآن) یک ناراحتى روحى در میان آنان پیدا شده است. در موقعى که از کاربیکار مى‏شوند تازه اول مصیبت آنها است که این ساعت فراغت و بیکارى‏را با چه چیز پر بکنند؟ بعد مى‏گوید من گمان نمى‏کنم اینها بتواند آن ساعات‏را جز با یک امور معنوى با چیز دیگرى پر بکنند. و این همان خلاى است که‏من دارم. پس معلوم مى‏شود که واقعا انسان یک احتیاجى به عبادت وپرستش دارد. امروز که در دنیا بیماریهاى روانى زیاد شده است، در اثر این‏است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده‏اند. ما این را حساب نکرده‏بودیم ولى بدانید هست، حقیقتا هست: نماز قطع نظر از هر چیز طبیب سرخانه است‏یعنى اگر ورزش براى سلامتى مفید است، اگر آب تصفیه شده‏براى هر خانه لازم است، اگر هواى پاک براى هر کس لازم است، اگر غذاى‏سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است‏شمانمى‏دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت‏خودش را اختصاص به رازو نیاز با پرودگار بدهد، چقدر روحش را پاک مى‏کند! عنصرهاى روحى‏موذى به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون مى‏رود. در یک جلسه که راجع‏به عبادت صحبت مى‏کردم گفتم نگوئید اسلام دین اجتماعى است، اسلام‏دین اخلاق است. چطور؟ اسلام دین همه اینهاست. اسلام بالاترین حرف‏را درباره تعلیمات اجتماعى گفته است. مى‏فرماید:«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم‏الناس بالقسط‏» (4) تمام پیغمبران را فرستادیم براى اینکه در میان مردم عدالت اجتماعى پیدا بشود.اسلام براى اخلاق خوب بالاترین حرفها را زده است. مى‏فرماید«هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلمهم‏الکتاب و الحکمة‏» (5) .ولى آیا اسلام که ارزش تعلیمات اجتماعى را اینقدر بالا برده، از ارزش‏عبادت چیزى کاسته است؟ ابدا، ارزش عبادت را هم یک ذره نکاسته است‏بلکه مقام عبادت را در مافوق همه اینها حفظ کرده است. از نظر اسلام‏سرلوحه تعلیمات، عبادت است. اگر عبادت درست باشد آن دو تاى دیگردرست مى‏شود و اگر عبادت نباشد آن دو تا واقعیت پیدا نمى‏کند. باور نکنیدکه یک کسى در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقى و اجتماعى مسلمان‏خوبى باشد ولى در مسائل عبادى مسلمان خوبى نباشد. ما براى آدم نمازنخوان‏چیزى از مسلمانى قائل نیستیم. امیرالمؤمنین فرمود بعد از ایمان به‏خدا چیزى در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود نماز مثل چشمه آب گرمى‏است که در خانه انسان باشد و انسان روزى 5 بار در آن آب گرم شستشو بکند.«تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا علیها» (6) (کلام امر است) یعنى رسیدگى به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید.خداوند به پیغمبر مى‏فرماید:«و امر اهلک بالصلوة و اصطبر علیها» (7) به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبرکن یعنى نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن. «ان ربک یعلم انک تقوم ادنى من‏ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک‏» (8) خدا مى‏داند که تو وافرادى که با تو هستند شبها بپا مى‏خیزید، عبادت مى‏کنید، خدا را پرستش‏مى‏کنید. «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا» (9) اى پیغمبر! قسمتى از شب را تهجد بکن (بر او واجب بود) شاید که خدابه این حال ترا به مقام محمود برساند. امکان ندارد انسانى انسان کامل بشودبدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان‏پرستشها و همان استغفارها. امام صادق مى‏فرماید پیغمبر در هیچ مجلسى‏نمى‏نشست مگر اینکه 25 بار استغفار مى‏کرد، مى‏گفت «استغفر الله ربى و اتوب‏الیه‏». على بن ابى طالب امیرالمؤمنین است به اینکه وجود جامعى است، هم‏زمامدار عادلى است و هم عابد نیمه‏شبى همان عبادتها به على آن نیروهاى‏دیگر نظیر روشن‏ضمیرى را داده بود نباید ارزش عبادت را فراموش کرد. «عدى بن حاتم‏» نزد معاویه آمد در حالى که سالها از شهادت مولا گذشته‏بود. معاویه مى‏دانست که عدى یکى از یاران قدیمى مولا است. خواست‏کارى بکند که این دوست قدیمى بلکه یک کلمه علیه حضرت سخن بگوید. گفت عدى! این‏الطرفات؟ پسرانت چه شدند؟ (عدى سه پسر داشت که در سنین جوانى دررکاب حضرت در جنگ صفین کشته شده بودند. مى‏خواست عدى راناراحت بکند بلکه او از مولا اظهار نارضایتى بکند.) عدى گفت در رکاب‏مولایشان على با تو که در زیر پرچم کفر بودى جنگیدند و کشته شدند. گفت‏عدى! على درباره تو انصاف نداد. گفت چطور؟ گفت پسران خودش رانگهداشت و پسران ترا به کشتن داد. عدى گفت معاویه! من درباره على‏انصاف ندادم، نمى‏بایست على امروز در زیر خروارها خاک باشد و من زنده‏باشم. اى کاش من مرده بودم و على زنده مى‏ماند. معاویه دید تیرش کارگرنیست. سبک این مرد این بود که وقتى مى‏دید کارش با خشونت پیش‏نمى‏رود، لین مى‏شد. گفت عدى! الآن دیگر کار از این حرفها گذشته است.دلم مى‏خواهد چون تو زیاد با على بودى یک قدرى کارهایش را برایم‏توصیف بکنى که چه مى‏کرد. گفت معاویه!! مرا معذور بدار. گفت نه حتماباید بگوئى. عدى گفت‏حالا که مى‏خواهى بگویم، آنچه را که مى‏دانم‏مى‏گویم. نه اینکه مطابق میل تو سخن بگویم بلکه حقیقت را مى‏گویم. گفت‏بگو. این مرد شروع کرد به صحبت کردن درباره على. گفت‏یکى ازخصوصیات او این بود: «یتفجر العلم من جوانبه و الحکمة من نواحیه‏» مردى‏بود که علم و حکمت از اطرافش مى‏جوشید. معاویه! على آدمى بود که درمقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمکاران نیرومند. با اینکه در میان مامى‏نشست و هیچ تکبرى نداشت و بدون امتیاز مى‏نشست اما خدا یک هیبتى از او دردل مردم قرار داده بود که بدون اجازه نمى‏توانستیم حرف بزنیم و... بعدگفت معاویه! من مى‏خواهم منظره‏اى را که به چشم خودم دیدم برایت‏بگویم. در یکى از شبها على را در محراب عبادت دیدم. دیدم مستغرق‏خداى خودش است و محاسنش را به دست مبارک گرفته مى‏گوید: آه آه ازاین دنیا و آتشهاى آن. مى‏گفت «یا دنیا! غرّی غیری‏». آنچنان عدى على راوصف کرد که دل سنگ معاویه تحت تاثیر قرار گرفت به طورى که با آستینش‏اشکهاى صورتش را پاک مى‏کرد. آن وقت گفت دنیا عقیم است که مانندعلى بزاید. و مناقب شهد العدو بفضلها و الفضل ما شهدت به الاعداء على مردى است که دشمنانش درباره فضل و فضیلت او گواهى دادند
عبادت نیازی پایدار در انسان
عبادت و پرستش نیازی پایدار در انسان (کتاب: مجموعه مقالات آیت الله شهید صدر
عبادات اسلامی،نقش بسیار مهمی در تربیت انسان ایفاء می‏کند،و احکام عبادات،بخش حساسی از وظائف شرعی،و رفتار الهی یک انسان متدین را در زندگی روزانه‏اش تشکیل می‏دهد.
نظام پرستش در آئین اسلام،نظامی است پایدار و ثابت.و با پیشرفت‏های مادی زندگی عمومی جز در مواردی ناچیز رابطه‏ای ندارد.یعنی اوضاع و احوال تکامل مادی در آن تاثیری بجای نگذاشته است.
در حالی که جنبه‏های دیگر آئین اسلام با روند تکاملی زندگی در حال تغییر و تحول دائم است.روش کار،و نحوه پیاده کردن آنها،با خصوصیات دگرگون شده زندگی همراه است. مثلا«نظام معاملات و پیمان‏ها و قراردادهای بازرگانی هماهنگ با سایر نیازها عوض شده است.
برای مثال انسان عصر فضا،همان گونه نماز و روزه‏اش را انجام می‏دهد و حج می‏گزارد که پدرانش در عصر آسیاب دستی برگزار می‏کردند.
درست است نسبت به تهیه مقدمات نماز،انسان عصر فضا با دوران‏های سابق خیلی فرق کرده است.مسافرت حج برای مسلمانان امروز وسیله هواپیما صورت می‏گیرد،ولی در گذشته شتر مهمترین نقش را در نقل و انتقالات بیابانی داشت.پوشش نماز امروزه وسیله کارخانه‏های تمام- اتوماتیک و چرخ‏های عظیم صنعتی صورت می‏گیرد،ولی در گذشته پارچه‏ها همه دست بافت بود.و همینطور...اما اعمال و خواندنی‏های عبادات،همه بیکسان پایدار مانده است، زیرا تشریع آنها و نیازی که بشر بآنها دارد و باعث آنها شده،پایدار است و ارزش تشریع آنها به هیچوجه با پیشرفت پیوسته انسان،در تسلط بر طبیعت و بهبود وسائل زندگی،قابل تغییر و دگرگونی نیست.
مقصود اینکه اسلام وظائف نماز،روزه،حج،زکات و دیگر عبادات را به صورت موقت نخواسته است،و هیچ گونه شرائط زمانی ندارد،بلکه این وظائف را کسانی که از وسائل فنی و تکنولژی جدید با استفاده از نیروی اتم،برخورد دارند،همان گونه انجام می‏دهند که انسانهای دوار گذشته،آنها که زمین را با وسیله شخم دستی کشت می‏کردند،انجام می‏داند.
از آنچه گذشت نتیجه می‏گیریم مسئله‏ای را که تشکیلات عبادات،پاسخ می‏دهد،یکی از نیازهای پایدار انسان است.نیازی که انسان آن را با خود آورده،و در اعماق شخصیت او ثابت است.و تکامل پیوسته زندگی نمی‏تواند در آن تاثیری بگذارد،زیرا پاسخ ثابت نماز و سایر عبادات،نشان دهنده نیاز ثابت به آنست و از اینجا این پرسش پیش می‏آید که:
آیا چه نیاز پایداری در زندگی انسان وجود دارد که از آغاز پیدایش انسان،دین نقش پاسخگوئی و تربیتی آن نیاز انسانی را به عهده گرفته است،و می‏خواهد نیاز زندگی انسان امروز را درست مانند نیاز زندگی انسان گذشته بیکسان پاسخ دهد و بر اساس پایداری این نیاز است که عبادات بر طبق احکام اسلام،تشریع گردیده است؟در نتیجه می‏خواهیم نقش مثبت عبادات را در زندگی انسان بررسی کنیم.
ممکن است در وهله اول به نظر آید چنین نیاز پایداری در زندگی مورد قبول نیست،و هر گاه بین زندگی انسان امروز و زندگی انسان‏های گذشته دور،مقایسه‏ای بعمل آید معلوم می‏شود یکنواختی انسان‏ها را به هیچوجه نمی‏توان پذیرفت،زیرا ما می‏بینیم انسان بطور دائم از اوضاع و احوال زندگی چادر نشینی و قوم و قبیلگی که بر اساس بت پرستی و افکار و اندیشه‏های محدود و متحجر بنا شده بود،به سرعت فاصله می‏گیرد و دور می‏شود.این دوری ملازم با دگرگونی‏هائی در نیازها و آرمان‏های انسان می‏باشد،و در نتیجه روش برآوردن نیازهایش نیز دگرگون می‏شود.بنابر این،عبادات چگونه می‏تواند با ساختمان یکنواخت و ثابتش،نقش واقعی را در میدان زندگی انسان با پیشرفت‏های سریع وسائل و افزارهای زندگی ایفاء کند؟
هر گاه عبادات مانند نماز،وضو،غسل،روزه و غیره در یکدوران زندگی برای انسان‏های بدوی مفید بود،بدلیل اینکه در تربیت‏خلق و خوی آنها تاثیر می‏گذاشت و الزام عملی برای حفظ نظافت بدن و لباسشان بود و می‏توانست آنها را از افراط در خوردن و آشامیدن باز دارد،ولی این هدف‏ها در زندگی انسان امروز،خود بخود انجام می‏گیرد و در برنامه زندگی یک فرد متمدن گنجانیده شده و از نظر رفتار اجتماعی این کارها را شخص خودبخود انجام می‏دهد. بنابر این دیگر نیازی به عبادات به صورتی که در زندگی انسان‏های گذشته دور،ضروری بود، نیست.عبادت‏ها دیگر نمی‏توانند نقش سازنده‏ای در تمدن بشر داشته باشند دیگر نمی‏توانند مشکلات تمدن امروز را حل کنند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   28 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

دانلود مقاله

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده:
اثیر الدین مفضل بن عمر ابهری یکی از حکمای مشهور جهان اسلامی‌و از شاگردان برجسته امام فخر رازی است که در ابهر زنجان به دنیا آمده است سال تولد او نامعلوم و درباره سال وفات وی نیز اختلاف وجود دارد. گرچه سال 663 ه. ق قول معتبری به نظر می‌آید او از محضر کمال الدین یونسی موصلی فقیه، ریاضیدان و منطقی (متوفای 639) و سعید بن ندی (651) بهره برده است واز شاگردان مشهور وی می‌توان به نجم الدین ابوالحسن کاتبی قزوینی (متوفای 675) اشاره نمودند که شرح آزادی بنام مبسوط جامع الدقایق بر کتاب کشف الحقایق فی تحریر الدقایق ابهری نگاشته که آشکارا درآن تفکرات اشراقی این فیلسوف را نمایان می‌سازد که با نظم حاکم بر فلسفه این دوران متفاوت است.
ابهری بیش از سی اثر در حوزه های مختلف علوم چون فلسفه، منطق، کلام، هیئت، نجوم، ریاضیات، طبیعات، به زبانهای عربی و فارسی دارد المنطق مشهور به «ایسا غوجی» «الهدایه »‌و «کشف الحقایق فی تحریر الدقایق» از آثار مهم ایشان است.
کتابهای الهدایه و المنطق ابهری در ممالک اسلامی‌مشهور و مدتی بعنوان کتب درسی بوده که شروح مختلفی چون شرح ملا صدرای شیرازی و شرح حسین معین الدین میبدی بر کتاب الهدایه و شرح شمس الدین فناری (1470 م) بر آنها نگاشته شده است.
هانری کوربن او را با عنوان ریاضیدان وعالم هیئت وسنی مذهب معرفی کرده است گر چه آثار او مورد عنایت دو حکیم مشهور شیعه یعنی خواجه نصیر الدین طوسی و ملا صدرای شیرازی بوده و خواجه طوسی نیز با وی مکاتباتی داشته که با بررسی مفاد آن می‌توان پی برد که او به مقام علمی‌ابهری معترف بوده است. ابهری در منطق سه ضرب بر پنج ضرب ارسطو در شکل چهارم قیاس اقترانی افزود وبرای سالبه جزئیه دربعضی موارد (عرفیه وجود) صور عکس ثابت نموده است.
کتاب کشف الحقایق ابهری بترتیب دارای سه بخش منطق، الهیات و طبیعات است که بر خلاف ترتیب مرسوم آن عصر بوده و بخش الهیات آن نیز دارای سه مقاله یازده مطلع و چهل و سه لامع و شانزده بحث است که به روش تلفیقی بر اساس نسخ خطی دارالکتب المصریه و مجلس شورای اسلامی‌مورد تحقیق و تصحیح قرار گرفته است.
معرفی ابهری اثیر الدین مفضل بن عمر ابهری یکی از مشاهیر حکمای اسلام و از شاگردان بزرگ فخر رازی است که در ابهر زنجان متولد شده است برخی وفات وی را سال 660 ه.ق [1][1] وبرخی دیگر 663 [2][2] ه. ق و ابن اعبری سال 661 ه. ق می‌داند. حاجی خلیفه در کتاب کشف الظنون درذیل کتاب کشف الحقایق وفات او را سال 663 ه.ق و در دنباله کتاب المغنی فی الجدل 700ه.ق ضبط نموده است ولی با توجه به اینکه وفات وی در زمان هلاکوخان مغول بوده است سال 663 ه.ق قول معتبر می‌باشد. او بعلت فتنه مغول به شام رفت و در خدمت محی الدین محمد بن سعید بن ندی (متوفای 651 ه.ق) در دمشق زیست بزرگی سن و مقام بلند علمی‌خود حاضر و بهره برده است . سپس به بلاد روم (آسیای صغیر)رفته از محضر کمال الدین یونس موصلی فقیه و ریاضیدان و منطقی (متوفای 639 ه.ق) در موصل و اربل با وجود ابن شاکر در احوال اسماعیل عما الدین ابوالفداء صاحب حماة می‌نویسد: او دوستدار اهل علم بود و آنان را به خویش نزدیک می‌کرد. اثیر الدین ابهری به خدمت او پیوست. و نزد او اقامت گزید و ابولفداء برایش نقدینگی که کفاف مخارج او را نماید مرتب کرد [3][3] هانری کوربن وی را از جمله اندیشمندان سنی آورده و با عناوین فیلسوف و ریاضیدان و عالم هیئت معرفی کرده است. [4][4]
کثرت آثار وتعدّد نوشته های ابهری گواهی بر تسلط او بر علوم زمان خود است او اکثر اوقات خودرا به تدریس علوم وتعلیم طلاب و تالیف کتب گذرانده است.
کتاب الهدایه وی که در حکمت طبیعی والهی است در تمام ممالک اسلامی‌مشهور و مدتی کتاب درسی طلاب حکمت بوده و شروحی مختلفی بر آن نوشته شده که مهمترین آنها شرح فاضل حرزبانی و حسین معین الدین میبدی و ملا صدرای شیرازی است و کتاب المنطق وی که در خصوص علم منطق بوده و به «ایسا غوجی» معروف است توسط شمس الدین احمد فناری (834 ه.ق) شرح و در قسطنطنیه چاپ شده است که در کشور های ترکیه و عراق و پاکستان از متون درسی به شمار می‌رود.
نجم الدین کاتبی قزوینی (675-600 ه.ق) از شاگردان بنام اثیر الدین است که شرحی آزاد بنام مبسوط جامع الدقایق فی کشف الحقایق بر کتاب کشف الحقایق ابهری نگاشته است. [5][5]

 

 

 


آثار
آثار دیگر ابهری عبارتند از:
1- تنزیل الافکار فی تعدیل الاسرار در منطق طبیعیات و الهیات که خواجه نصیر الدین طوسی بر آن نقد مفصلی به نام «تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار» نوشته است.
2- الکشف در منطق به زبان عربی
3 - زبدة الاسرار در فلسفه به زبان عربی
4- غایه الادراک فی درایه الافلاک
5 - منطق رساله مختصری به زبان فارسی
6- آغاز و انجام رساله مختصری به زبان فارسی
7 -کلمات عشره رساله مختصری به زبان فارسی
8 - المحصول در مقابل التحصیل بهمنیار شاگرد مشهور ابن سینا
9 - المسائل در زمینه کلام
10- الرساله الزاهرة فی بیان فسادالمقدمات الجدلیه
11- المغنی درعلم جدل و آداب بحث و مناظره
12- التهذیب النکت (نکت از ابواسحاق ابراهیم بن شیرازی متوفای 476 ه.ق است)
13- حاشیه شرح ملخص فخر رازی
14- منتهی الافکار فی ابانة الاسرار در منطق، الهیات و طبیعات
15- خلاصه الافکار ونقاوة الاسرار درعلم منطق
16- دقایق الافکار در منطق
17- عنوان الحق و برهان الصدق در منطق طبیعات، الهیات
18- رسالة من پر کار القطوع حررها الامام اثیر الدین المفضل الابهری
19- رساله اسطرلاب
20 -مختصر فی علم الهیئة
21- الزیج الاختیاری
22 - الزیج الشامل
23- سه رساله در هیئت ونجوم
24- اصلاح الهندسه
25 - الخلاف در فقه شافعی
26- شرح ایسا غوجی
27- کشف الحکمة در فلسفه
28- اصلاح استسعقات
29- الاشارات در مقابل اشارات ابن سینا
30- البیان
31- دیوان شعر [6][6]
در تذکرة عرفات آمده است که اثیر الدین ابهری از افاضل و اکابر است و صاحب دیوانی است که سه هزار بیت دارد از جمله این رباعی منصوب اوست.
تا کی مدد نفس بد آموز کنم
خلقی ز وجود خود غم اندوز کنم
من بعد بر آنم که به قرصی چو فلک
روزی به شب آرام و شبی روز کنم
ابهری در منطق سه ضرب بر پنج ضرب ارسطو در شکل چهارم قیاس اقترانی افزوده [7][7] وبرای سالبه جزئیه در بعضی موارد چون عرفیه و جودیه صور عکس ثابت نموده است [8][8].
انگیزه مولف از نوشتن کتاب کشف الحقایق فی التحریر الدقایق در مقدمه کتاب وجود شبهه دراصول و معانی علم طبیعه و ما قبل (الهیات) و قوانین منطق در کتب موجود بیان شده و افزوده است که به همین خاطر قصد نوشتن کتابی نموده که درآن خلاصه کلام حکماء معتبر گذشته به همراه تبیین حق و باطل وصواب و خطاء جمع شده باشد.
از تامل در گفتار ابهری می‌توان دید انتقاد وی را نسبت به مباحث منطقی و طبیعی و الهی عصر خود دریافت نمود.
کتاب کشف الحقایق مرکب از سه بخش منطق ، الهیات و طبیعات است که بر خلاف ترتیب مرسوم آن زمان (منطق، طبیعات والهیات) بصورت (منطق، الهیات، و طبیعات) نگاشته شده است. بخش منطق یک مقدمه و پنج مقاله، بخش الهیات سه مقاله و یازده مطلع و چهل و سه لامع و 16 بحث و بخش طبیعات آن نیز چهار مقاله دارد.
سبک نگارش
سبک نگارش ابهری همان گونه که دانشمندان قرن هفتم هجری همچون کاتبی دارند عناوین بصورت پاسخ قاطع به مسئله طرح و بعد جنبه سؤالی پیدا می‌کند و غالباً خالی از داوری و فقط گزارش آراء و نقد آنهاست. به همین خاطر مختصر، ساده و روان بود و مناسب برای متون آموزشی و درسی است. ابهری از اقوال حکمائی چون ابن سینا (5 مورد) شیخ اشراق (3) امام فخر رازی (15) افلاطون و فضلای متأخر و ملیّون (1 مورد) نقل و نقد نموده است. ازدقت در محتوی و تعداد نقل و نقد او می‌توان پی برد که استادش امام فخر را بیشتر و شیخ اشراق را کمتر از دیگران مورد نقد قرار داده است. و شاید همین مطلب گواهی بر نزدیکی سبک فلسفی ابهری به شیخ اشراق سهروردی است گرچه ابهری خود را در فلسفه صاحب سبک می‌داند و در چارچوب تفکر فلسفی موجود در آن زمان نمی‌گنجد و در مسئله اساسی وجود مخالف نظر شیخ اشراق و حتی امام فخر و موافق ابن سیناست.
معرفی نسخه ها:
1- نسخه خطی مجلس شورای اسلامی‌به خط نسخ مربوط به اواخر قرن هفت یا اوایل قرن هشتم هجری قمری است که همه آن را یک نفر نوشته و نام کاتب و تاریخ کتابت ندارد. از نظر نگارش ، خوش خط، دقیق و خوانا ، با رسم الخط معمول آن زمان وبا حاشیه های نسبتا زیاد و دارای فصل بندی مشخص و ممتازی است و هر صفحه آن دارای 23 سطر می‌باشد.
2- گاهی در کنار صفحه ها حاشیه دارد که در پایان آن رمز (ه) وجود دارد و غالباً صبغه انتقادی و اندکی نیز توضیحی هستند و در مجموعه 2310 مجلس، تنکابنی به شماره 25935 قفسه 3973 نگهداری می‌شود. ترتیب آن اول منطق از صفحه 1 تا 103 با یک مقدمه و پنج مقاله ، الهیات از صفحه 105 تا 168 در سه مقاله، طبیعیات از صفحه 169 تا 212 و در چهار مقاله است.
3- نسخه خطی دارالکتب المصریه توسط محمودبن فقیه محمدبن شرفشاه در سال 678 ه.ق به خط نسخ نوشته شده و در مجموعه 1345 دارالکتب المصریه شماره 162 در 732 صفحه 21 سطری نگهداری و میکروفیلم آن در داخل مجموعه کشف الاسرار خونجی ج 4 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است این نسخه از نظر خط چندان زیبا نیست ولی غلط املایی و انشایی کمتری دارد و حاشیه آن نیز اندک و دارای سه بخش منطق از صفحه 1 تا 360 ، الهیات از صفحه 360 تا 436 و طبیعیات از صفحه 436 تا 470 می‌باشد.
روش تصحیح:
ازروشهای معمول تصحیح یعنی مکانیکی، اجتهادی و توأم، روش سوم یعنی تلفیق و توأم استفاده شده است بر این اساس نسخه خطی مجلس شورای اسلامی‌نسخه اصلی و نسخه مصر بدل بوده و درشرایط مساوی وفقدان مرجح متن نسخه مجلس ترجیح داده شده است در غیر این صورت با توجه به قواعد و اقتضای ادبی و مفهومی‌متن اصلی از سوی مصحح انتخاب شده است.
اختصارات:
1- نسخه خطی مجلس شورای اسلامی‌: مش
2- نسخه خطی دارالکتب المصریه: مص
3- کلمه در بدل نیست : - مص
4- کلمه در بدل اضافی است : + مص
5 - حاشیه نسخه مجلس شورای اسلامی: ه مش
6- حاشیه نسخه دارالکتب المصریه : ه مص
7- مطالبی که بر متن از مصحح افزوده شده است: } {
نتیجه:
ابهری بر فلسفه و منطق تسلط کامل داشته و سبک شیوه نگارش او علاوه بر اینکه روان، ساده و منظم بوده به یک مکتب فکری خاص اشراقی یا مشایی محدود نشده است .او چون استادش امام فخر رازی ذهنی نقاد و تحلیل گری داشته از این رو تصحیح انجام یافته برای دانشجویان الهیات و فلسفه در سطح کاردانی و کارشناسی متن مناسبی می‌باشد.
پی نوشتها:
1- محقق، مهدی ، ایزوتسوتوشی هیکو، منطق و مباحث الفاط (مجموعه متون و مقالات تحقیقی) انتشارات دانشگاه تهران سال 1370 ص 36.
2- کوربن هانری، تاریخ فلسفه اسلامی‌، ترجمه جواد طباطبایی ، انتشارات کویر سال 1373، ص 451.
3- مدرس رضوی محمد تقی، احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی، انتشارات اساطیر، چاپ 1370 ، ص 183.
4- کوربن هانری، تاریخ فلسفه اسلامی‌، ترجمه جواد طباطبایی ، انتشارات کویر، سال 1373، ص 455.
5- کاتبی قزوینی نجم الدین ، ایضاح المقاصد من حکمه عین القواعد ، شرح علامه حلی به اهتمام سید محمد مشکوه و تصحیح منزوی علینقی، چاپخانه دانشگاه تهران سال 1337 ص 6.
6- کاتبی قزوینی نجم الدین، فلسفه ما بعد الطبیعه، ترجمه مدرسی گیلانی مرتضی، ناشر مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی سال 1362، ص 119- 118.
لغت نامه دهخدا / جلد 1 /ص818 / منطق و مباحث الفاظ/ص 38
7- فرهادی، شکل چهارم قیاس اقترانی، استاد راهنما دکتر احد فرامرز قراملکی، سال 1378، دانشگاه تهران

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله

دانلود مقاله شعر در ارتباط بین فرهنگی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله شعر در ارتباط بین فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 چرا ملتی در مسیر توسعه قرار می‌گیرد؟ مسلما در پاسخ، به یک عامل منحصربه‌فرد اشاره نمی‌شود. ولی اگر سوال، مهم‌ترین و اساسی‌ترین عامل توسعه یک کشور را جستجو کند، بدون شک پاسخ، فرهنگ آن ملت می‌باشد. طی تحقیقاتی از اهالی چند روستا در کشوری سوال شد که بزرگ‌ترین مشکلی که در زندگی با آن مواجه هستند چیست؟ پاسخ قریب به اتفاق اهالی، به کم آبی منطقه اشاره داشت. در مرحله دیگر این تحقیقات از همان جمع خواسته شد تا نظر خود را در مورد این سوال که «اگر این‌جا چاه حفر کنیم، در چند متری به آب می‌رسیم؟» بیان کنند، پاسخ عجیب و دور از انتظاری دریافت شد: 3 یا 4 متر. تحقیق در بردارنده‌ی این نتیجه است که: مسلما از مردمی که برای بزرگ‌ترین مشکل زندگی خود حاضر نیستند زحمت حفر 4-3 متر چاه را بر خود بپذیرند نمی‌توان انتظار توسعه داشت و ملتی که چنین فرهنگی بر آنان حاکم باشد هرگز به توسعه ملی نخواهند رسید.
از میان تئوری‌ها و مدل‌های مختلفی که فرهنگ جوامع را در قالب دسته‌بندی‌های مشخصی تعریف می‌کند، می‌توان به یکی از معتبرترین آن‌ها که سال‌های سال در اندازه‌گیری و تشخیص ویژگی‌های فرهنگی جوامع مورد استفاده قرار گرفته، به نام مدل مک‌کللانداشاره داشت. در این مدل رفتار افراد و جوامع تحت تاثیر سه نیاز اساسی به شرح زیر شکل می‌گیرد:
• نیاز به سازندگی: افراد یا جوامعی که در آن‌ها «نیاز به سازندگی» قوی باشد، افرادی تلاشگر و اهل چالشند. آن‌ها از قبول مسئولیت استقبال می‌کنند و مشتاق تعقیب اهداف دوردست ولی باارزش و بامعنا هستند. از رقابت نمی‌گریزند و قابلیت بالایی در برخورد با مشکلات و حل آن‌ها دارند. برای توسعه‌ی خود و اصلاح کارشان نقدپذیرند و احساس همکاری و تشریک مساعی در این افراد یا جوامع بسیار قوی است.
• نیاز به قدرت: افراد یا جوامعی که در آن‌ها نیاز به قدرت قوی است، تمایل و آمادگی برای کسب قدرت و پرستیژ در آن‌ها قوی است. آن‌ها علاقمند به کنترل اوضاع و افراد می‌باشند، تمایل شدیدی به حاکم‌سازی ایده‌ها و نقطه‌نظرات خود دارند و بر رفتار دیگران و اتفاقات، تاثیرگذار می‌باشند. این افراد در مقابل موانعِ بر سر راه و عواملِ شکست، دچار استرس و واکنش‌های عصبی مانند بالا رفتن فشار خون می‌شوند.
• نیاز به همبستگی: افراد یا جوامعی که در آن‌ها نیاز به همبستگی قوی است، تمایل زیادی به ایجاد معاشرت، تعامل و ارتباط دوستانه با دیگران دارند. این افراد، خوش‌معاشرت هستند، به‌راحتی ارتباط برقرار می‌کنند و در ابراز احساسات خود راحت‌تر از دیگران می‌باشند. در جوامعِ همبسته، گرایش به برقراری رابطه مقبول‌تر از تن‌دادن به اجرای ضوابط می‌باشد. در این جوامع دل‌ها با یکدیگر بهتر از مغزها مفاهمه می‌کنند.
مجتبی کاشانی (م.سالک) در 14 شهریور سال 1327 در شهر مشهد زاده شد. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی مدیریت از «مرکز مطالعات مدیریت ایران(ICMS)» دریافت کرد. وی پژوهشگر و مشاور مدیریت عمومی و صنعتی در بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌های صنعتی و بازرگانی بود.
کاشانی از سال 1349 در زمینه‌ی شعر و نویسندگی فعالیت خود را آغاز نمودند. از ایشان شش کتاب شعر به نام‌های: روزنه، دانه باشیم نه سیب، پل، خویش را باور کن، به همین سادگی و باران عشق به یادگار مانده است. وی به یاری برخی دوستان و آشنایان خود در سال 1365 به قصد خدمت به جامعه، اقدام به تشکیل جامعه یاوری نمود. حاصل تلاش این مجموعه، ساخت دویست واحد آموزشی و فرهنگی و مدرسه در مناطق محروم کشور است.
کاشانی سه سال پایان عمر پربارش را در حالی که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد به ساختن مدرسه و سایر کارهای سازنده ادامه داد. وی در 23 آذرماه سال 1383 درگذشت ولی نهضت مدرسه‌سازی او به همت یارانش همچنان ادامه دارد و شعرش را تداوم بخشیده که:
باز همراه شما مدرسه‌ای خواهم ساخت ...‌

میزان این نیازها در افراد مختلف متفاوت است و با غلبه‌ی هر نیاز در هر فرد، رفتار وی تحت تاثیر آن نیاز قرار می‌گیرد. این نیازها در یک فرآیند تربیتی درازمدت در انسان‌ها شکل می‌گیرند و منابع فرهنگی مانند تاریخ، ادبیات و هنر، نقشی بسیار موثر و تعیین‌کننده در نوع این نیازها ایفا می‌کنند و نظام‌های آموزشی مانند آموزش و پرورش، رسانه‌های جمعی -به‌ویژه صدا و سیما- و نظام تربیتی افراد در خانواده که انتخاب‌گر و به‌کارگیرنده‌ی این منابع می‌باشند، در جای خود بسیار مهم هستند. مک‌کللاند معتقد است که نقش منابع فرهنگی آن‌چنان مهم است که می‌توان با بررسی آن‌ها، آینده‌ی الگوی فرهنگی جامعه را پیش‌بینی کرد. به عنوان مثال مرکز تحقیقات و مشاوره مک‌کللاند با بررسی متون آموزشی دوران دبستان و دبیرستان در کشورها، الگوی فرهنگی حاکم در حال یا آینده را پیش‌بینی می‌کند.
ادبیات و در این میان «شعر» یکی از منابع قوی در ایجاد فرهنگ سازندگی است. ملتی که فرزندانش ابیات سازنده و حاوی صفات مثبت رفتاری مانند شهامت، صداقت و قبول مسئولیت را زمزمه می‌کنند و آموزه‌های چنین ادبیاتی را بر گوش جان می‌آویزند، ملتی باانگیزه، توانمند و سازنده خواهند شد. بنابراین نقش شعر در ساختن «فرهنگ سازندگی» نقشی اساسی و غیرقابل انکار می‌باشد و از این لحاظ، اشعار با یکدیگر متمایز می‌شوند. به ابیات زیر توجه کنید:
بیا از ابر دل شبنم بسازیم بیا از داغ دل مرهم بسازیم
نگو گشتیم آدم را ندیدیم خدایی کن بیا آدم بسازیم (کاشانی)

همان‌طور که ملاحظه می‌شود، شعرِ سازنده، پیام روشنی از تلاش و امید دارد؛ شعر سازنده مثبت‌نگر، توان‌افزا و برانگیزاننده است. به نمونه دیگری از این نوع شعر توجه کنید:
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
نمونه‌های فوق را با شعر زیر مقایسه کنید:
«من خاک کف پای سگ کوی همانم کو خاک کف پای سگ کوی تو باشد»
شعر سازنده به‌شدت با ضعف و بی‌حالی، سستی و تنبلی و صفاتی که با خلاقیت و خداگونگی انسان منافات دارد مقابله می‌کند. شعر سازنده شعر مدح و ثنا نیست، شعر عجز و لابه نیست، شعر برای گفتن شعر نیست، شعرِ متعهد و هدف‌جو است و منظور آن ساختن انسانی است که خود را باور دارد؛ انسانی که «چشمه‌ی جاری زندگی خود و سرو آزاده باغ خویشتن است». شعر سازنده، شعر آگاهی است و حقیقت را نهیب می‌زند و می‌گوید:
نازنین
داس بی‌دسته ما
سال‌ها خوشه نارسته بذری را برمی‌چیند
که به دست پدران ما بر خاک نریخت
کودکان فردا
خرمن کشته امروز تو را می‌جویند
خواب و خاموشی امروز تو را
در حضور تاریخ، در نگاه فردا
هیچ‌کس بر تو نخواهد بخشید (کاشانی)

شعر سازنده، شعر یأس نیست شعر امید است؛ جان است بر کالبد بی‌جان؛ حرکت می‌آفریند، ببینید:

ریشه‌ها می‌گویند ما تواناتر از آنیم که می‌پنداری...
اسب اندیشه خود را زین کن
تک‌سوار سحر جاده تو باید باشی
و خدا می‌داند
که خدا می‌خواهد تو «خودآ»یی باشی
بر پهنه خاک (کاشانی)
ملت‌ها فرهنگ ملی را می‌سازند و فرهنگ ملی نیز آن‌ها را. این تعامل پویا و لحظه‌به‌لحظه سرنوشت ملت‌ها را در درازمدت رقم می‌زند. از این‌رو فرهنگ به عنوان باارزش‌ترین سرمایه ملی نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد. اگر شما فرهنگ را هدایت نکنید فرهنگ شما را هدایت خواهد کرد. فرهنگ از نوع خودروی آن، جامعه‌ی خودرو می‌سازد. اگر ملتی نیاز به سازندگی دارد باید فرهنگ خود را به‌سمت سازندگی هدایت کند. در زمانه‌ی تغییرات پی‌درپی که زندگی بشر را در تمامی ابعاد آن در بر‌گرفته نیاز به انسان‌هایی است که خود را باور داشته و با تلاش و عزم راسخ به توسعه کیفیت زندگی خود بپردازند. همان‌طور که سازمان‌های ما نیاز به رهبرانی دارد که قالب‌شکنی کنند، کهنه‌ها را فروریزند و بنای نو به‌پا کنند؛ فرهنگ ما نیز نیاز به جوهره سازندگی دارد تا جامعه‌ای تلاشگر، خردگرا و طالب تعالی بسازد.
با این وجود، بر اساس مدل مک‌کللاند متاسفانه «نیاز به سازندگی» در فرهنگ ما بسیار ضعیف و دو نیاز دیگر یعنی «نیاز به قدرت» و «نیاز به همبستگی» به شدت قوی است. این شکل از «ترکیب فرهنگی»، جامعه‌ای خواهد ساخت که مصداق تحقیق اشاره شده در ابتدای این مقاله می‌باشد. جامعه‌ای که برای سعادت خود زحمت کار جدی (حتا کوچک) را به خود روا نمی‌داند. از نشانه‌های این الگوی فرهنگی، مسئولیت‌ناپذیری، اشتیاق و میل به موفقیت‌های فوری و بدون تلاش، سیستم‌گریزی و رابطه‌گرایی قدرت‌مدارانه می‌باشد. از دیگر نمودهای الگوی فرهنگی یاد شده، توجه و تاکید به توزیع موجودی‌های ملی به جای توسعه امکانات و ساختن وضع مطلوب می‌باشد. متاسفانه آثار ضعف جوهر سازندگی در فرهنگ ملی را در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی خود در قالب مشکلات کهنه و به‌ظاهر لاینحل شاهدیم. به عنوان نمونه می‌توان از مشکل ترافیک، مرگ تدریجی ناشی از آلودگی هوا، پروژه‌های فراوان ناتمام که عمر برخی از آن‌ها حتا به قبل از انقلاب می‌رسد، بیکاری آشکار و پنهان سرمایه‌های انسانی در کنار ثروت فراوان ملی و ارقام نسبتا بالا و بعضا استثنایی کشتار رانندگی در جاده‌ها، بوروکراسی و فساد اداری، فقدان بهره‌وری در امور و تورم اشاره نمود.
در چنین شرایطی جایگاه هنر و بخصوص «شعر سازنده» به‌عنوان یکی از منابع اثربخش فرهنگی و توجه ملی به نقش آن در کیفیت زندگی مردم از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد. این در حالی است که نظام‌های آموزشی و تربیتی، رسانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی کشور که متولی توسعه فرهنگ ملی می‌باشند به این موضوع کم‌توجه‌اند.
به جرات می‌توان گفت مرحوم مجتبی کاشانی متخلص به سالک، جزو نادر شعرای معاصر است که به کمبود «شعر سازنده» توجه داشته است. همان‌طور که از سروده‌های وی پیداست دغدغه اصلی کاشانی جبران این نقیصه به‌عنوان یک منبع باارزش فرهنگی می‌باشد. او به‌راستی از عهده نقش و مسئولیتی که برای خود قائل بود برآمد. اکنون نوبت ما است که به‌عنوان مدیران فرهنگی و نظام آموزشی و تربیتی کشور، این منبع سازنده را در توسعه فرهنگ ملی به‌کار گیریم. به ابیات زیر توجه کنید. آیا جای این نوع شعر در کتب و منابع آموزشی ما خالی نیست؟ آیا نباید فرزندان ما با نام و آثار این شاعر بزرگ و اندیشمند آشنا شوند؟
.....
ما از این قرن نخواهیم گذشت
و از این قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که کسان دگری ساخته‌اند
هیچ پروازی نیست
برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق
مگر اندیشه و علم
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی است
که مناجات کند با کارش
و در اندیشه‌ی یک مسئله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد در زیر سرش
و ببیند در خواب
حل یک مسئله را
باز با شادی درگیری یک مسئله بیدار شود.
(کاشانی)
جمع‌بندی: در مقابل این پرسش اساسی که «موثرترین عامل برای توسعه ملی ما چیست؟» یک پاسخ روشن وجود دارد و آن «فرهنگ» است. در این ارتباط می‌توان عوامل فرهنگی زیادی مانند بی‌نظمی، سستی و کاهلی، سیستم‌گریزی، عدم پذیرش مسئولیت و فقدان اعتمادبه‌نفس را به‌عنوان موانع توسعه نام برد ولی همه این عوامل نشانه‌های ضعف در عامل اساسی‌تری در فرهنگ ملی به‌نام «سازندگی» است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شعر در ارتباط بین فرهنگی