فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 52 صفحه
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین تخصص حسابرس در صنعت و اجتناب مالیاتی شرکت می باشد. تخصص حسابرس در صنعت به سه دسته، شامل تخصص مالیاتی، تخصص حسابرسی صورت های مالی و کلی(ترکیب تخصص مالیاتی و حسابرسی صورت های مالی) تقسیم شده است. برای اندازه گیری اجتناب مالیاتی از سه متغیر نرخ موثر مالیات، نرخ موثر نقدی مالیات و تفاوت درآمد قبل از مالیات و درآمد مالیاتی(تفاوت مالیاتی) استفاده گردید. جامعهی آماری پژوهش حاضر، شامل 47 شرکت است که برای دورهی زمانی1382 تا 1387 بوده است. فرضیات پژوهش با استفاده از روش دو مرحله ای هکمن و روش آماری داده های ترکیبی مورد آزمون قرار گرفته اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین تخصص حسابرس در صنعت و اجتناب مالیاتی شرکت، ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، شرکتهایی که حسابرس آنها متخصص صنعت باشد دارای نرخ موثر مالیات کمتر، نرخ موثر مالیات نقدی کمتر و تفاوت دفتری مالیات بیشتری نسبت به شرکتهایی می باشند که حسابرس آنها متخصص صنعت نیست. این امر نشان دهندهی سطح بالای اجتناب مالیاتی شرکتها است.
- مقدمه
در اکثر کشورها، بخش عمده ای از منابع درآمدی دولت از طریق مالیات تامین می شود. سهم از کل درآمدهای عمومی در میان کشورها متفاوت است. در این میان، اجتناب1 و فرار مالیاتی2 در کشورها باعث شده است تا درآمدهای مالیاتی کشورها همواره از آنچه که برآورد شده است کمتر باشد. بنابراین، از جمله موضوعات بسیار مهم که در حال حاضر در اکثر پژوهش ها مورد توجه است، بحث اجتناب و فرار مالیاتی و عوامل موثر بر آن و نتایجی است که از آن حاصل می شود. از دیدگاه نظری، منظور از اجتناب مالیاتی، تلاش در جهت کاهش مالیات های پرداختی است(هانلون3 و همکاران، 2010). فرار مالیاتی نوعی تخلف قانونی، اما اجتناب از مالیات، در واقع نوعی استفاده از خلاءهای قانونی در قوانین مالیاتی در جهت کاهش مالیات است. بنابراین، از آنجایی که اجتناب مالیاتی، فعالیتی به ظاهر قانونی است به نظر می رسد که بیشتر از فرار مالیاتی در معرض دید باشد و چون اجتناب مالیاتی در محدوده ای معین جهت استفاده از مزایای مالیاتی است و به طور عمده قوانین محدودکنندهای در زمینه کنترل اجتناب مالیاتی وجود ندارد(محمد جم، 1379)، بنابراین، به نظر می رسد بسیاری از شرکتها درگیر اجتناب مالیاتی باشند و به همین دلیل تعیین عوامل تاثیرگذار بر سطح اجتناب مالیاتی در شرکتها دارای اهمیت زیادی است.
مدیریت هرساله سود شرکت را برای دو هدف تهیه مینماید. از یک طرف با هدف گزارشگری مالی و مطابق با اصول پذیرفته شده و عمومی حسابداری و از طرف دیگر به منظور تعیین مالیات بر درآمد شرکت و مطابق با قانون مالیات های مستقیم. مطابق با بخش 446 قانون مالیات های مستقیم در آمریکا و ماده 18 از تصویبنامه اصلاحیه آئیننامه تبصره 2 ماده 95 قانون مالیاتهای مستقیم در ایران، سود مشمول مالیات برمبنای "استانداردهای حسابداری"و در نتیجه بر مبنای تعهدی تهیه می گردد.
علی رغم این، مدیران، زمانی روشهای انتخاب شده برای اهداف مالیاتی را برای گزارشگری مالی و بالعکس، بکار می برند که منافع این کار، بیشتر از هزینههای آن باشد. از جمله منافع این کار، اجتناب از رسیدگی های اضافی و جرایم احتمالی از طرف سازمان مالیاتی خواهد بود. اما این همخوانی رویهها ممکن است هزینههای غیرمالیاتی4 نیز در برداشته باشد، به عنوان نمونه، بکارگیری روش اولین صادره از اولین وارده(FIFO) برای موجودی ها ممکن است منجر به کمتر نشان دادن سود و در نتیجه، مالیات مورد نظر شود که مزیت یا منافع این امر، نگهداری وجه نقد بیشتر برای شرکت خواهد شد. اما در مقابل، سود کمتر از دیدگاه اعتبار دهندگان شرکت ممکن است هزینه بهره بالاتری را برای شرکت به دنبال داشته باشد(کلوید5، 1996). نتیجه بکارگیری و مد نظر قرار دادن منافع و هزینه های مذکور از طرف مدیریت منجر به تفاوت بین سود قبل از مالیات گزارش شده در صورت سود و زیان و سود مشمول مالیات(تفاوت دفتری مالیات6) خواهد شد(میلز7، 2001). بنابراین، نحوه برآورد سود مشمول مالیات یا به عبارت دقیق تر، تفاوت دفتری مالیات و پرداخت های مالیاتی از جمله عوامل بسیار مهمی هستند که می توان از طریق آن اجتناب مالیاتی را اندازه گیری نمود.
اگر شرکت ها به دنبال این باشند که در برنامه ریزی وضعیت مالیاتی خود ضمن رعایت قوانین مالیاتی، مالیات اضافی نپردازند و حتی تا جایی که ممکن است مالیات کمتری پرداخت نمایند، بنابراین، به دنبال مشاوره از مشاوران مالیاتی خواهند بود. کوک و عمر8(2010) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که حدود دو_سوم(3/2) از شرکت های نمونه در پژوهش آن ها، حداقل بخشی از مشاوره مالیاتی و سایر خدمات مربوطه را از حسابرس خود دریافت می نمایند. بنابراین، برای بسیاری از شرکت ها، حسابرس به طور همزمان از طریق دو نقش مجزا، یعنی حسابرسی صورت های مالی و مشاوره مالیاتی، می تواند بر روی اجتناب مالیاتی آن ها تاثیرگذارباشد(مک گوایر9 و همکاران، 2012). در حال حاضر، بیشتر موسسات حسابرسی از طریق سرمایه گذاری در آموزش کارکنان و اعضای حرفه ای خود در یک صنعت خاص و آموزش افراد حرفه ای متخصص در صنعت مربوط به مشتری، تخصص خود را در زمینه های مالی و مالیاتی در یک صنعت خاص ارتقا می بخشند(سولومون10، 1999؛ فرگوسن11 و همکاران، 2003). بر این اساس، نتایج پژوهش های دیگر نشان می دهد که دانش و آگاهی از صنعت مشتری و مالیاتی، عوامل بسیار مهمی در برنامه ریزی مالیاتی شرکتها است(بونر12 و همکاران، 1992). بنابراین، به نظر می رسد افراد حرفه ای متخصص در برنامه ریزی مالیاتی شرکت های صاحبکار، نسبت به افراد حرفه ای غیرمتخصص دارای توانایی های بیشتری باشند، ولی از آنجا که حسابرسان در شرکت های صاحبکار دارای نقش دوگانه ای(نقش حسابرسی صورت های مالی و مشاوره مالیاتی) هستند، این مساله مطرح می شود که آیا تخصص مالیاتی13 حسابرس باعث افزایش سطح اجتناب مالیاتی در شرکت های تحت حسابرسی می شود یا خیر و از سوی دیگر، تخصص حسابرسی صورت های مالی14 و کلی15 حسابرس ها در صنعت چه تاثیری بر روی سطح اجتناب مالیاتی شرکت های صاحبکار می گذارد.
هدف از از پژوهش حاضر نیز بررسی رابطه و تاثیر تخصص حسابرسی صورت های مالی، حسابرسی(مشاوره) مالیاتی و تاثیر همزمان دو نقش(کلی) بر روی اجتناب مالیاتی شرکت هاست.
تحقیق درباره رابطه بین تخصص حسابرس در صنعت و اجتناب مالیاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس