
دانلود مقاله کمبود آب بحران ۲۰۲۵ در 5 ص با فرمت WORD
مقاله کمبود آب بحران ۲۰۲۵
دانلود مقاله کمبود آب بحران ۲۰۲۵ در 5 ص با فرمت WORD
معرفی پرسشنامه بحران هویت – احمدی
پرسشنامه بحران هویت، یک مقیاس مداد کاغذی است که دارای 30 ماده می باشد. در تدوین این پرسشنامه، ابعاد مختلف تشخیصی بحران به صورت زیر دسته بندی شده است:
1- اشکال در اهداف بلند مدت
2- تردید در انتخاب شغل
3- نداشتن الگوی مناسب برای رفاقت
4- نامتناسب بودن رفتار جنسی
5- اشکال در شناخت و معرفت مذهبی
6- عدم توجه به ارزشهای اخلاقی
7- رعایت نکردن تعهد گروهی
8- داشتن دید منفی نسبت به خود
9- نداشتن روحیه تلاش و ابتکار
10- اختلال در تنظیم وقت.
شما میتوانید با خرید و دانلود پرسشنامه بحران هویت – احمدی که در قالب یک فایل ورد و PDF توسط همکاران ما در بخش روان شناسی سایت روان ای شاپ آماده شده است از مزایای این خرید استفاده نمایید:
۱- فایل ورد و PDF پرسشنامه
۲- روایی و پایایی ایرانی با رفرنس معتبر
۳- نمره گذاری کامل و نحوه محاسبه زیرمقیاسها
4- پاسخگویی سریع به سوالات پس از خرید
مدیریت بحران، علمی کاربردی است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که به وسیله آنها بتوان از بروز بحرانها، پیشگیری نمود؛ و یا در صورت بروز آن، در خصوص کاهش اثرات آن، آمادگی لازم، امداد رسانی سریع، و به بهبودی اوضاع اقدام نمود
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :3
بخشی از متن مقاله
شش گام موثر در مدیریت بحران
چکیده
امروزه مدیریت بحران یک بخش اساسی از مدیریت استراتژیک است. قبل از تعقیب هرگونه اهداف بلند، مدیریت بحران برای تضمین ثبات و موفقیت مستمر یک سازمان ضروری است. اساسا سازمانهایی که در معرض بحران قرار دارند به آمادگی بیشتری در برابر آن نیاز دارند. مدیریت بحران موثر نیازمند یک رویکرد منظم و نظام مند است که مبتنی بر هوشیاری، حساسیت مدیریتی و یک درک خوب از اهمیت برنامه ریزی دقیق و آمادگی سازمانی است. این مقاله پیشنهاد می کند که شش گام اصلی می تواند برای آمادگی بیشتر یک سازمان در برابر بحران برداشته شود.
مقدمه
تنها چیزی که امروزه در دنیای کسب وکار روشن و مشخص است این است که مدیران باید برای عدم اطمینان آماده باشند. بحرانها رویدادهای ناگواری هستند که می توانند باعث افول سازمان شوند. حوادث 11 سپتامبر نشان دادند که ما هیچ گاه نمی توانیم آسوده باشیم. درمواقع بحرانی خودشیفتگی و رضایتمندی از خود نمی تواند مدیران را در تصمیم گیری اثربخش یاری کند، بلکه تنها آنها را آشفته خواهدساخت. مدیرانی که در شناسایی بحران کوتاهی می کنند و هیچ برنامه ریزی برای آن ندارند، هنگام بحران دچار گرفتاریهای شدیدی خواهندشد.
گام اول: مواجهه با بحران: روبرو شدن با بحران، پرداختن به هر اقدامی است که برای کاهش خسارت و زیان ناشی از بحران ضروری است. برخی سازمانها از قبل اقدام به تدوین یک برنامه مدیریت بحران (CRISIS MANAGEMENT PLAN=CMP) کرده اند که به مدیران امکان واکنش مطلوب را می دهد. سازمانهایی که چنین اقدامی نکرده اند، احتمالا دچار ضرر و زیان بیشتری می شوند چون مدیران آنها برنامه مدیریت بحران را تدوین نکرده اند.
برای نمونه درمورد فاسدشدن یک محصول، برنامه مدیریت بحران ممکن است رویه های بسیار مطلوبی را برای فراخوانی کالای معیوب فراهم سازد و با مشتریان، کارکنان، نمایندگان و سایر ذینفعان ارتباط برقرار کند. از این رو بدون بهره مندی از منافع یک برنامه مدیریت بحران، مدیران دچار چالشهای زیادی در فرایند مواجهه با بحران خواهندشد. همچنین آنها باید فشار زیادی را از لحاظ احساسی و فیزیکی تحمل کنند. این هم درست نیست که گفته شود یک برنامه مدیریت بحران همه مسایل را حل خواهدکرد، اما در اکثر موارد، مواجهه با بحران با کمک یک برنامه مدیریت بحران، فشار ناشی از آن را حداقل قابل تحمل خواهدکرد. بدیهی است که درهرحال یک سازمان (اعم از اینکه برنامه مدیریت بحران داشته باشد یا نه)، چنانچه دچار بحران شود، راه گریزی از آن نخواهد داشت.
مدیران سازمان باید با بحران روبرو و بر آن چیره شوند. آنها باید میزان حمایت مردم و همچنین دارائیهای ارزشمند سازمان شامل دارائیهای ناملموس نظیر حسن نیت و تصویر ذهنی از سازمان را اندازه گیری کنند. از همه مهمتر، آنها باید در مقابل بحران با شجاعت، اراده محکم و تعهد، متانت و پشتکار واکنش نشان دهند. مدیریت خوب بحران می تواند تا حد زیادی باعث تسهیل در مواجهه با بحران و رهایی از خطر شود. متاسفانه مدیران ضعیف ممکن است بحران را خوب درک نکنند و سازمانهای خود را در معرض خطرات بیشتری قرار دهند. یک نمونه در این زمینه بحران شرکتهای کوکاکولا در بلژیک در سال 1999 است.
گام دوم: بازاندیشی: بعداز بررسی یک بحران ازطریق مواجهه با آن، مدیران برای جبران خستگی روحی و روانی ناشی از این فشار نیازمند یک وقفه (تجدید قوا) هستند. اما این وقفه نباید بیش از حد طولانی باشد. این وقفه فرصتی است تا مدیران مناسبترین پاسخها را برای پرسشهای ذیل بیابند:
1 – چه چیزی و چگونه اتفاق افتاده است؟
2 – علت این واقعه چیست؟
3 – چرا به این شکل رخ داده است؟
بازاندیشی یافتن مقصر یا سپربلا نیست. از لحاظ یادگیری، بازاندیشی درواقع به درک اشتباهات گذشته و یافتن دلسوزانه یک روش بهتر و جلوگیری از تکرار اشتباهات در آینده اشاره دارد. خسارات ناشی از بحران را باید کاملا ارزیابی کرد تا اهمیت و اثر منفی آن برای سازمان مشخص شود.
اغلب چنین ارزیابی می تواند درسهای مهمی را درباره نتایج نادیده انگاشتن مدیریت بحران در برداشته باشد. در سازمانی که برنامه مدیریت بحران در واکنش به بحران اجرا می شود، بازاندیشی به معنای نگاه عمیق به برنامه مدیریت بحران برای آزمون مجدد اثربخشی آن است. زمینه های آسیب پذیری که ممکن است به صورت ظاهری موردبررسی قرار گرفته یا کاملا حذف نشده باشند، در برنامه مدیریت بحران می تواند مشخص شود.
بازاندیشی با پرداختن به این مسایل، اساس و شالوده ای را برای تلاشهای موردنیاز به منظور تقویت ظرفیتهای سازمانی در یادگیری و جلوگیری از بحران ایجاد می کند.
گام سوم: برنامه نوسازی: اگر مدیران به اصل بهبود مستمر اعتقاد نداشته باشند، بازاندیشی توجه آنها را به بررسی روش آمادگی سازمانی دربرابر بحران جلب می کند. از این رو بعد از بازاندیشی نوسازی روشها به عنوان گام منطقی بعدی انجام می گیرد. اگر برنامه مدیریت بحران موجود نباشد، مسلما باید به جعبه ابزار مدیریت افزوده شود. برخی مخالفان سرسخت در سازمان ممکن است قبل از بحران، بر معرفی یک برنامه مدیریت بحران رسمی پافشاری کنند. پیامد بحران و شاهد موجود در مورد اثرات مخرب آن، قدرت زیادی را در متقاعدساختن مدیران فراهم می آورد تا مخالفان برنامه مدیریت بحران را به موافقان آن تبدیل کنند. ازسوی دیگر، چنانچه از قبل یک برنامه مدیریت بحران موجود باشد باید موردبازبینی قرار گیرد تا درسهای آموخته شده از بحرانهای پایان یافته مدنظر قرار گیرد. برنامه مدیریت بحران مستلزم به روزرسانی است و تغییرات صورت گرفته باید به سرعت به اطلاع تمام کارکنان درگیر در برنامه مدیریت بحران سازمان برسد. برنامه نوسازی روشها مستلزم آن است که مدیران و همکاران آنان که ایده مشترکی درمورد بهبود مستمر دارند، نقش مدافعان تغییر را ایفا کنند. اگر مدیران این نقش را به خوبی ایفا کنند، و همکاری همفکران و سایر همکاران (مخالفان) را فراهم سازند، تغییرات مثبتی ایجاد خواهدشد و درنتیجه این تغییرات مثبت، سازمان قوی تر شده و کمتر آسیب پذیر خواهدبود.
گام چهارم: احساس بحران: هدف اصلی احساس، یافتن نشانه های اولیه خطر یک بحران بالقوه است. درحقیقت این مرحله تحت نظر گرفتن محیط های داخلی و خارجی یک سازمان است. تجزیه وتحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات (STRENGTHS, WEAKNESSES, OPPORTUNITIES AND THREATS=SWOT) به بررسی دقیق محیط عمومی و تشخیص روندهای هشداردهنده ای که ممکن است سازمان را تهدید کند، کمک خواهدکرد. اگر مدیران هشیار باشند، فرصت خوبی وجود دارد که آنها را قادر خواهدساخت تا نشانه هایی را شناسایی کنند که خبر از بحران می دهند. اگرچه پیش بینی یک بحران علم دقیقی نیست ولی باید به عنوان یک بخش اساسی از برنامه ریزی بحران یک سازمان مدنظر قرار گیرد. احساس در پیش بینی دقیق تر بحران از این جهت که لازم است مدیران چشم و گوششان را به خوبی بازنگه دارند و از این رو احتمال احساس نشانه های اولیه بحران را افزایش دهند، نقش مهمی ایفا می کند.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل
مقدمه
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعة ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایة ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانوادة وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد.
قطعاً برای کاهش اعتیاد در جامعه راههای بسیاری وجود دارد: برخورد با باندهای بزرگ قاچاق، برخورد با قاچاقچیان و توزیع کنندگان خرد، برخورد با معتادان، افزایش آگاهی مردم و ایمنسازی افراد و خانوادهها از این جملهاند. در این میان، با توجه به این که تظاهر اجتماعی اعتیاد، وجود فرد معتاد است، نحوة برخورد با آن اهمیت ویژهای مییابد.
نحوة برخورد با معتادان را میتوان در چهر گروه جای داد:
الف) آنان را بازپروری کرد.
ب) آنان را زندانی کرد.
ج) آنان را اعدام کرد.
د) آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد.
این چهار طریق خود متکی بر سه پیشفرض است: اول آنکه معتاد، فردی بیمار و اعتیاد نوعی بیماری قابل درمان است. از اینرو، باید معتادان را مورد بازپروری قرار داد. دوم آنکه معتاد مجرم است و اعتیاد نوعی جرم. از این جهت باید با معتادان برخوردهای تنبیهی شکل گیرد. این برخوردها به اشکال گوناگون خواهد بود، از جمله زندانی کردن و اعدام. منتها اعدام نوعی مجازات است که جامعه، بیشتر از شخص معتاد از آن تأثیر میپذیرد و سوم آنکه معتادان بیچارگانی هستند که دیگر اصلاحناپذیرند و باید آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد تا زمان مرگشان فرا رسد.
در رویکرد اول نظر بر این که جامعه، خود نیز مسوول اعتیاد است و باید از طریق بازپروری معتادان هزینة این مسؤولیت را بپذیرد. ولی در رویکرد دوم نظر بر این است که فرد معتاد مقصر است و خود او باید هزینة اعتیادش را بپردازد.
در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (1382) پرسشی با این چهار شیوه برخورد طراحی شد که در این گزارش یافتههای آن ارائه میشود.
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت رفتارهای مواد جویانه از طرف بیمار میباشد و یا اینکه اصطلاح ”مصرف غیر قانونی مواد“ مبنای تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد قرار میگیرد.
امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد (substance dependence) نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری ”اعتیاد“ و خود بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.
بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود. این اختلالها عبارتند از:
1-ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف مواد برای رسیدن به سطح قبلی روانی و جسمانیناشی از اثر مواد باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.
2-بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر میشود.
3-تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمیباشد
4-بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایههای دیگران و خانواده را مصرف میکند.
5-درپی استمرار مصرف مواد با تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته میشود.
6-علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمیباشد. در تعریف علمی برای اینکه فردی را بیمار وابسته به مواد بدانیم لازم است حداقل 12 ماه الگوی مستمر مصرف مواد را داشته باشد.
موضوعات مطرحشده در بالا نکات آموزشی برای بیماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهویژه جوانان است. همه باید این نکات را بدانند، و بدانند که حتی یکبار مصرف هم ممکن است فرد را بهسوی این همه مشکل بکشاند.
سوء مصرف مواد (substance abuse)
در مقابل بیماران ”وابسته“ کسانی هستند که اقدام به مصرف میکنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند. در این گروه شدت مصرف به حدی نمیباشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف میکنند. الگوی مصرف این دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد. اما بهرحال نتایج مصرف و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد میتوان غیبت از مدرسه، محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوی مصرف به هر گونهای که باشد میتواند با مخاطرات فیزیکی مانند مصرف مواد هنگام رانندگی و خطرهای فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشیم یکبار مصرف ممکن است موجب سوءمصرف یا مصرف تفریحی شود و مصرف تفریحی موجب مصرف دائم و اعتیاد شده و خطر بعدی اعتیاد مصرف تزریقی و ایدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتیاد
اعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است. عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عوامل در هم بافتهای هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد
1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان
عوامل مخاطره آمیز
عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی است.
از عوامل مخاطره آمیز فردی میتوان به دوره نوجوانی، استعداد ارثی، صفات شخصیتی، اختلالات روانی، نگرش مثبت به مواد و موقعیتهای پر خطر اشاره نمود.
2- از بین عوامل مخاطره آمیز بین فردی و محیطی نیز میتوان عوامل مربوط به خانواده، دوستان، مدرسه و محل سکونت را نام برد.
3- از میان عوامل مخاطره آمیز اجتماعی نیز به عواملی چون فقدان قوانین و مقررات جدی ضد مواد مخدر، بازار مواد، مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی، کمبود فعالیتهای جایگزین، کمبود امکانات حمایتی، مشاورهای و درمانی، توسعه صنعتی، محرومیت اجتماعی ـ اقتصادی اشاره نمود.
درمان اعتیاد
مرحله سم زدایی (detoxification)1-
نخستین گام برای بیمارانی است که وارد برنامههای درمان و توانبخشی ترک مواد مخدر میشوند. سادهترین راه برای سم زدایی درمان علامتی بیماران به صورت سرپایی با داروهای مسکن، آرام بخش و خواب آور میباشد.
2- مداخلههای غیر دارویی
با توجه به اینکه اعتیاد به مواد مخدر یک بیماری مزمن و عود کننده است و عوامل و شرایط زیستی و روانی ـ اجتماعی منجر به گرایش مجدد به مصرف مواد مخدر پس از تکمیل دوره درمانی میشود ضروری است که مراکز درمان اعتیادپس از تکمیل دوره سم زدایی برای مدتی که احتمال عود اعتیاد زیاد است ارتباط مراجعان با مراکز درمانی را حفظ نمایند. مطالعات مختلف نشان داده است که میزان عود در معتادان به الکل و مواد مخدر بسیار بالا است و سه چهارم افرادی که دوره درمان را کامل نمودهاند در فاصله یکسال پس از تکمیل درمان عود مجدد داشتهاند. درمانهای غیر دارویی با هدف مداخلههایی مانند تغییر نگرشهای نادرست فرد معتاد، آموزش مهارتهای لازم برای مقابله با عوارض جسمی و روانی ترک و تحمل بهتر آنها و مداخله در محیط بیمار با درگیر نمودن خانواده در راستای درمان بیمار و ایجاد یک شبکه اجتماعی حمایت از وی و در نهایت کمک در جهت یادگیری مهارتهای شناختی و حرفهای لازم در پیدا کردن شغل مناسب و قابل قبول وی و یا انجام بهتر وظایف شغلی خود میباشد. سرانجام بازگشت به جامعه به عنوان یک فرد عادی و بهرهگیری از یک زندگی معمول با لذات واقعی آن است. بیمار و خانواده بهخاطر داشته باشند که قادر نیستند به تنهایی اینهمه کار انجام دهند. روانپزشک، پزشکان عمومی آموزشدیده، روانشناسان بالینی، مشاوران، مددکاران و پرستاران متخصص در این رشته لازم است حتماً در کار درمان همراه نظارت داشته باشند.
روش های نوین ترک اعتیاد
در این مقاله ما نمی خواهیم کسی را به جرم اعتیاد محاکمه و سپس درمان کنیم .به نظر ما اعتیاد یکی از پدیده های بیمار گونه در جوامع به شمار می آید و اعتیاد نیز مانند سایر بیماری های مزمن یک نوع بیماری محسوب میشود.
همانطوری که عوامل زیادی سبب بیماری سرطان و رشد آن در بدن میشوند ، برای اعتیاد نیز عوامل مسبب وجود دارند که اگر به موقع تشخیص داده نشده ویا درمان نشوند سبب هلا کت خواهند شد.این علت ها میتوانند به خاطر مشکلات روحی روانی دوران کودکی،عوامل ژنتیکی، سابقه اعتیاد در خانواده و افراد فامیل نزدیک ، مشکلات اقتصادی، بحران های زندگی ، مناسبت و بر قراری روابط با افراد معتاد و هزاران دلیل دیگر باشند.
اعتیاد به تریاک و مشتقات آن به عنوان یک مشکل فزاینده بر زندگی اقتصادی،شخصی و سلامت روانی و اجتماعی افراد جامعه تاثیر میگذارند.
خواص مشتقات تریاک (هروئین ، تریاک ،شیره و..)بسیار شبیه به هم میباشند.اعتیاد به مواد مورفینی سبب تخریب احساسات افراد نسبت به خود و کاهش اعتماد به نفس واقعی در آنها میشود .نهایتا اعتیاد به مواد مخدر سبب تخریب محیط خانوادگی ،ترک شغل ،بروز افسردگی،عصبانیت ،و خشونت خواهد شد و چهارچوب قوای روانی فرد را به مخاطره میاندازد.افراد معتاد معمولا مایل به تنهایی هستند و معمولا در جمعی شرکت میکنند که مانند آنها درآن جمع نیز حضور داشته باشند.بد قولی، انجام ندادن به موقع وظایف محوله ،دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن ، ترک شغل ، دوری از دوستان و خویشاوندان سالم از مشخصات افراد معتاد است
شامل 17 صفحه word