ألم یکی از واژههایی است که در نهج البلاغه با مشتقات گوناگون به کار رفته است ولی تأکید معنایی دقیق آن به روش معناشناختی استخراج نشده است از این جهت جا داشت این واژه با تکیه بر روش معناشناسی مورد بررسی قرار گیرد، با این کار میتوان انتظار داشته باشیم تا معنای دقیقِ به کار رفته از آن در نهج البلاغه حاصل آید. معناشناسی بخشی از دانش زبانشناسی یا شاخهای مستقل از آن است که از رهگذر آن میتوان به تحلیل معنای واژهها و جملههای یک متن پرداخت و جایگاه دقیق کلمهها و ترکیبهای آن را با توجه به نظام معنایی که در آن قرار دارد، تشخیص داد. حوزههای معنایی این واژه هماهنگی معنایی آن را در قرآن و نهج البلاغه به اثبات میرساند اما معنای ألم در نهج البلاغه گستردهتر از متن قرآن بوده و بیانگر این حقیقت است که هم عوامل درون کلامی از قبیل بافت ، سیاق ، بلاغت و... وهم عوامل برون کلامی از قبیل فرهنگ، جامعه، مسائل سیاسی و... در معنای واژه ألم دخالت داشته است. در معناشناسی تاریخی به این نتیجه رسیدیم که اَعراب جاهلی ألم را به دردی که غالباً به حوزه جسم و به ارتباط انسان با دیگران محدود نموده؛ میشناختهاند. مطالعه توصیفی نیز نشان میدهد که ألم در نهج البلاغه بر محور جانشینی با واژههایی مانند داء، عناء، وجع و... ، و بر محور همنشینی با واژههایی مانند دواء، صبر، دنیا و... در یک حوزه معنایی قرار میگیرد. همچنین "ألم" در نهج البلاغه همانند قرآن کریم از حیث تقابل معنایی، در مقابل ایمان و تقوا قرار گرفته است. در واقع میتوان گفت که این واژه در نهج البلاغه ذومراتب و یک مفهوم نسبی است.
پایان نامه معناشناسی « ألم » در نهج البلاغه بر اساس مدل ایزوتسو