
این پاورپوینت تمامی مبباحث اندیشه اسلامی 1 را دربرمی گیرد و برای ارائه بسیار مفید می باشد.
پاورپوینت اندیشه اسلامی 1
این پاورپوینت تمامی مبباحث اندیشه اسلامی 1 را دربرمی گیرد و برای ارائه بسیار مفید می باشد.
در این بخش نقشه اتوکد طرح تفصیلی شهر جدید اندیشه برای دانلود قرار داده شده است. تصویر پیشنمایش مربوط به همین محصول میباشد.
لینک دانلود " MIMI file " پایین همین صفحه
تعداد صفحات : " 74 "
فرمت فایل : " word "
فهرست مطالب :
طبقات و دیالتیک مارکس
نظریه مارکس دربارة طبقات اجتماعی
طبقه کارگر یا پرولتاریا
طبقه متوسط
طبقه حاکم و آرمانهای حاکم
طبقه در خود و برای خود و جامعه بی طبقه
تقابل در خود و طبقه برای خود
مارکی و تضاد طبقاتی
مارکس و نقد طبقه متوسط
مفاهیم جایگزین
بخشی از فایل :
طبقات اجتماعی و دیالکتیک مارکس
شناخت ایستایی مارکس دقیقاً به فرآیند کار در جامعه برمی گردد به همین دلیل هم بایستی فرآیند کار در ارتباط با لایه بندی و قشربندی بررسی کرد . طبق بحثهای گذشته ، جامعه طبقاتی حاصل جدل دو نیرو است : یکی نیروهای کار و یا نیروهای تولیدی و دیگری ارتباط روابط تولیدی . به عبارت بهتر ، تضاد اساسی که مبنای تئوری تفکرهای مارکس را تشکیل می دهد نه در میان طبقات ، بلکه میان دو قسمت از عناصر فرآیند کار یعنی نیروهای تولیدی و روابط تولیدی رخ می دهد که جامعه نیز بر اساس این تضاد قشربندی می شود . پس برخلاف ظاهر تضاد اساسی در جامعه شناسی مارکس تضاد طبقاتی نیست بلکه تضاد بین نیروهای تولیدی و روابط تولیدی است که مهمترین تضادرکن اصلی سنن نظام اجتماعی را تشکیل می دهد . تضاد طبقاتی امری قانونی است که از برخورد جدل قطبی و تضاد میان نیروها و روابط تولیدی حاصل می شود . بنابراین وقتی مارکس می گوید تاریخ جوامع جهان تاریخ جنگ میان طبقات است این بدان معنی نیست که جنگ طبقات اصلی ترین نوع تضاد است بلکه طبقات استثمار شده و استثمارگر سمبولهایی از وجوه تقابل و همان در محور اصلی نیروها و روابط تولیدی هستند .
این ساده اندیشی است که در مورد عقاید مارکس ، تضاد را به جنگ طبقاتی محکوم نمائیم . نتیجه اینگونه ساده اندیشی این است که وجود دو جامعه اشتراکی اولیه
کمونیسم نهایی را از نظر دور بداریم زیرا در این دوران تاریخی دست کم از نظر مارکس هیچ طبقه ای موجود نیست . پس هر گاه در جامعه طبقاتی موجود نباشد تضاد هم به مراتب موجود نخواهد بود ، و لذا جدل تاریخ فرو می ماند . روشن است که مارکس در اندیشه خود به تضاد عمیق تر نیروها و روابط تولیدی اشاره داردکه در حقیقت مبین تضاد میان دو طبقه آرمانی است . معمولاً فرآیند ایجاد رشد و انحلال طبقات از قانون اصلی دیالکتیک مبتنی بر تضاد واقعی تری است استفاده می کند ؛ یعنی نمی توانیم قانون دیالکتیک مارکی را توضیح دهندة اصلی پویش و فرآیندهای تاریخ است را رها کرده است و تنها سمبلی از آن یعنی تشکیل طبقات را در نظر بگیرید . در اینصورت بسیاری از تحلیلهای اساسی مارکس با مشکل مواجه می شود . در واقع خطایی را که در مورد تبیین تضاد طبقاتی مارکس مرتکب شده از این است که نظام او را در خارج از قالب دیالکتیک اش بررسی کرده است . مارکس در پاسخ به این سئوالی که تضاد در جامعه نهایی چه خواهد شد ظاهراً نفی و اثباتی نمی کنند بلکه بحث را در اینجا راها کرده این کارها بر عهده جامعه شناسان آینده می گذارد و در مورد آینده کمونیسم نظری آشکار نمی دهد .
در چرایی این مسئله می توان گفت که خود مارکس شعور و حضور ذهن به این قضیه داشت که کار جامعه شناسان را به طور کلی کار علم فلسفه پیش بینی های این چنین را برنمی گیرد . به این دلیل که در یک جمله زیبا می گوید .« تازه در جامعه کمونیستی تراژدی آزادی انسان شروع می شود .»
در جاهای دیگر نسبت به وقوع اشکال انقلاب تجدید نظر می کند و برای مثال تبدیل مصالحه آمیز سرمایه داری آمریکا و انگلیس به دولت های سوسیالیست بدون برقراری دیکتاتوری پرولتاریا ممکن می دهد پس مفهوم طبقه در ایستایی شناسی مارکس در درجه اول به معنی سنج آرمانی یک مفهوم دیالکتیکی است در شکلهای واقعی طبقات نیز شکل تضاد جدلی کلان و آرمانی بصورت های جزئی تر و اختصاصی تر در تاریخ جوامع بروز می کند .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
فهرست و توضیحات:
فضا در اندیشه اسطورهای
تفسیر کاسیرر از فضا در اندیشه اسطورهای
واژه اسطوره:
مطالعه اسطوره:
ریشه تحلیل اسطوره را میتوان تا قرن 6 قبل از میلاد به عقب برد. متفکران یونانی اولین کسانی بودند که صحت اسطورهها را به زیر سوال بردند وبا این به چالش کشیدن مضامین اسطورهها واژه mythos به تدریج معنای قصههای باورنکردنی را پیدا کرد. در قرن 5 قبل از میلاد متفکران یونانی اسطوره را توضیح خامی برای پدیدههای طبیعی دانستند. در سده 4 ق.م. افلاطون اسطوره را در مقابل لوگوس قرارداد.یوهمروس در قرن 4 قبل از میلاد خدایان اسطورهها را همان قهرمانان تاریخی دانست و بعدها رواقیون و نوافلاطونیان اسطورهها را به عنوان تمیثلها تفسیر کردند.این چالش تا جایی پیش رفت که در قرن 1 بعد از میلاد هجونامه نویسی یونانی اسطورههای زاده شدن آتنا از سر زئوس و قضاوت پاریس را که منجر به جنگ تروا شد به سخره گرفت.
بر خلاف سنت یونانی در سنت عبری جدایی از اسطوره نه به دلیل ناهمخوانی اسطوره با عقل (لوگوس) آنچنان که در یونان اتفاق افتاده بود، بلکه به دلیل ناهمخوانی چند خداپرستی شرق نزدیک و تک خداپرستی یهود ایجاد شد. یونانیها این تناقض را با منتسب کردن عناصر مقدس اسطورههای شرق نزدیک به نیروها و عوامل طبیعی رفع کردند و کتاب مقدس یهود با تاکید بر نقش خدای بزرگتر و تضعیف دیگر خدایان توانست ناهمخوانی مذکور را برطرف سازد.
در آغاز مسیحیت نقد یونانیان بر اسطورهها به دست عالمان مسیحی رسیده بود و آنها این نقدها را ابزار خوبی برای مقابله با کافران دانسته و از آن استفاده کردند. برخی از آنها نیز سعی کردند که میان اسطورهها و مسیحیت تناظرهایی پیدا کنند که منجر به پیدایش تمثیلهای برگرفته از اسطورهها در هنر مسیحی شد.از قرن 5 تا 15 قبل از میلاد این تفسیر تمثیلی از اسطوره غالب بود. این رویکرد تا قرن 17 نیز ادامه پیدا کرد و در فاصله قرنهای 14 تا 17 با علاقه به کیهان شناسی در آمیخت و سیارات نام خدایان یونانی را به خود گرفت.عمده تفسیرهای تمثیلی این دوران متکی بر تخیل بوده و از نظریه خاصی پیروی نمیکردند.
با آغاز دوران روشنگری در اوایل قرن 17 با توجه به فضای ضد مذهب ایجاد شده و تاکید بر عقلانیت با هر شکل از مذهب و از آن جمله اسطوره مخالفت شد. پس از آن به تدریج در اواخر قرن با توجه به کسب اطلاعات بیشتر راجع به جماعتهایی که اسطوره ساز بودند و از آن جمله آمریکاییها رویکرد جدیدی آغاز شد. عالمان اروپا در پی ردیابی سالهای پیش از تاریخ حیات انسان در زندگی این جماعتها، اسطوره را به عنوان پاسخهای انسان به نیازهای فیزیکی و اجتماعی در دوران کودگی نوع انسان تفسیر کردند.
با فتوحاتی که اروپاییان در سرزمینهای دیگر داشتند و هرچه بیشتر با فرهنگهای دیگر آشنا شدند، عالمان اروپایی پیچیدگی بیشتری را در اسطورهها پیدا کردند. آنها مخصوصا با دست یافتن به بهاگاوات گیتا و زنداوستا به این نتیجه رسیدند که که خصیصه اسطورهها در مکانها و زمانهای مختلف به شدت تغییر میکند.کارل اوتفرید مولر در 1825 این موضوع را در " مقدمهای بر اسطوره شناسی علمی" دنبال کرد و مطرح کرد که اسطوره نسبتا ساده یونانی پرسفونه، علائق یک جامعه کشاورز را نشان میدهد ، حال آنکه دیگر اسطورهها به جوامع رشدیافتهتری مربوطند.
یافتن فردی در تاریخ اندیشه ها مانند روسو که با بیان نیمی از حقیقت این اندازه اثر عمیق روی بشریت داشته باشد مشکل خواهد بود.
این افراد در نخستین فراز داستان تربیتی « امیل» او بیان شده است همه چیزهایی بصورت که از دست آفریننده آن خارج شده خوب اند اما هر چیز در دست انسان فاسد می شود او خاکی را برای تغذیه تولیدات خاک دیگر مجبور می سازد و درختی را وا می دارد که میوه درخت را وادار که میوه درخت دیگر را حمل کند. او در درهم می آمیزد و مخشوش می سازد، عناصر آب و هوا وفصول را: او سگ های خود اسبهای خود را پرده های خود معلول می سازد او از چیزهایی به شکل و عجیب لذت می برد او از چیزهایی در حال طبیعی آن حتی از نوع خود خشنود نیست. این اندیشه مانند یک در ملودی تکرار در همه نوشته ی روسو جریان دارد. ابتدا با شدت در مکالمه او درباره آن آثار اخلاقی هنر و علوم مطرح شد؛ که پاسخی بود سوالها که آکادمی ویژون درباره ( اثر متمدن روی اخلاق» در سال 1749 مطرح کرده بود. در داستان « ایوزیا» سال 1361 تضاد میان عشق و آداب و رسوم زمان را نشان داد؛ در قرار داد اجتماعی سال 1762 نظریه انقلابی دولت را بر اساس حقوق طبیعی انسان تدوین کرد. اولین فراز مشهور در کتاب امیل سال 1762 درباره پاکی طبیعت و تباهی تمدن فقط یک تنوع تربیتی نظریه کلی است که ریشه عمیقی در تجربیات خود رسو دارد.
در اینجا ابتدا زندگی شخصی او مطرح است. نبوغ وی کمتر نتیجه کار و انضباط بود تا محصول طبیعت او موضوعات را به صورتی شهودی و بدون تعصب درک می کرد و زبان او شخصی و اصیل بود. او در مراتع و کوه ها احساس آرامش و آشنایی می کرد. یکی از عمیق ترین مایه های آسایش او موسیقی بود. مذهب او علی رغم همه توجیحات از یک نظریه عرفانی همه خدایی شدیداً عاطفی سر چشمه می گرفت. او در « آلوزیا» می گویند که موجودی ازلی را نیم توان با چشمهایش دید یا ( صدای) او را شنید تنها می توان وجود او را احساس کرد او نه از طریق چشمهایش و نه از طریق گوشهایش ، بلکه تنها از طریق قلبها با ما ارتباط پیدا می کند برای مردمی که به سبک ظریف جامعه فرانسوی قرن 18 عادت کرده بودند صدای روسو باید مانند صدای حرکت آبهای یخ بسته بوده است.
اگر این جنبه عیش منش روسو او را از تمدن جدا و بیگانه می ساخت ضعفها او در این زمینه موثرند او یک شخصیت عصبی داشت به گونه ای که تبیین شخصیت او را به حسب واژه روش بی نهایت دشوار می سازد یقیناً او یکی از مردان حاشیه ای اندیشه های در آمده است که در او حساسیت بیش از حد نسبت به ضعفهای اخلاقی جامعه با نرمی اخلاقی شخصیت بصورتی عجیب متحد شده بود. تعلیم و تربیت او اجازه رشد طبیعی عواطف را به او نداده بود. مادر او در هنگام تولدش مرد؛ پدرش قادر نبود استعدادهای پسر خود را به صورت هماهنگ پرورش دهد؛ اقوام و خویشان نیز دز یک وضع تصادفی نسبت به تربیت او اقدام می کردند و بعدها به عنوان یک شاگرد قلم زن کار می کرد با او با خشونت رفتار شد و در سن 16 سالگی از خانه فرار کرد. بعد از آن یک دوره عجیب تجربیات مسافرت ماجرا فعالیت ها ناموزون عشقی و مذهبی آغاز شد. او هیچگاه به رشد جنسی نائل نشد زیرا او زن مورد را بجای مادر که در البته از دست داده بود تصور می نمود در یک لذت جویی جسمانی ابتدایی قرار می گرفت.
شامل 35 صفحه فایل word قابل ویرایش