حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره اهمیت تبلیغ در اسلام

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره اهمیت تبلیغ در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

مقدمه

تبلیغ و دعوت، ارشاد و هدایت مردم به ارزشهاى الهى از اصول رسالت پیامبران الهى بوده و خط اصلى برنامه آنان را تشکیل مى‏داده است. حضرت نوح (ع)  ، هود (ع)  ، صالح (ع)  ، لوط (ع)  و... خود را مبلغ و پیام رسان پروردگار و اندرزگویى امین خوانده‏اند.

«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله...»  در شأن پیامبران الهى و مبلغین راستین است. قرآن کریم این سیره را سنت پیامبران معرفى مى‏کند و با تعبیر: «سنة الله فى الذین خلوا... اشعار مى‏دارد که روش پیامبر (ص) نیز همین است.

افزون بر این، قرآن کریم، دعوت الى الله را بهترین گفتار،  و داعیان الى الله را برترین امت و فلاح و رستگارى جامعه اسلامى را مرهون تلاش داعیان الى الله و دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر دانسته است. و از هدایت انسانها، به حیات بخشیدن و از گمراه کردن آنها به میراندن تعبیر کرده است. 

و در همین راستا است که: پیامبر اکرم (ص) هدایت انسانى را برتر «از آن چه خورشید بر آن طلوع و غروب مى‏کند.  دانسته است. و على (ع) در تجلیل از مبلغان به دیدار آنان اظهار اشتیاق مى‏کند؛ و در مقایسه دعوت و ارشاد مردم با سایر ارزشها آنها را چون دریاى پهناور در برابر آب دهان مى‏داند.

و امام صادق (ع) وجود مبلغان راستین را مایه احیاى دین و آثار امامت و نبود آنان را سبب نابودى دین دانسته است. آیات و روایات در این زمینه فراوان است و آن چه آوردیم نمونه‏اى بود اندک از آیات و روایاتى که در قرآن و متون روایى ما آورده شده است.

با توجه به آنچه که درباره تبلیغ و دعوت به ارزشها و پیاده کردن آن در صحنه زندگى انسانها گفتیم، «امر به معروف و نهى از منکر» از اساسى‏ترین و ارزشمندترین وظایف امت اسلام است .

بر این اساس، هر فردى از اعضاى جامعه اسلامى موظف است که مردم را به ارزشها دعوت و از ضد ارزشها باز دارد. در طول تاریخ، مؤمنان به انبیا پس از ایمان خویش نخستین وظیفه خود را ارشاد و دعوت مردم مى‏دانستند. پس از پیامبر اکرم (ص) نیز این سیره ادامه داشت. مسلمانان از هر فرصتى براى تبلیغ اسلام استفاده مى‏کردند. بر اساس همین وظیفه، تاجرى که براى تحصیل معاش به دورترین نقاط گیتى سفر مى‏کرد، از دعوت به اسلام غافل نبود، بلکه شغل اصلى خود را تبلیغ تلقى مى‏کرد و در راه انتشار و گسترش اسلام از هیچ کوششى فروگذار نمى‏کرد، و از همین راه بود که اسلام به دورترین نقاط عالم راه یافت و به جاهایى رسید که فاتحان صدر اسلام و پس از آن به آن جاها نرسیده بودند.

هم اکنون نیز تبلیغ وظیفه‏اى همگانى است و هر مسلمانى وظیفه دارد که به اندازه توان خود، اسلام را با کردار و گفتار خود معرفى نماید.

علاوه بر این، ضرورى است که گروهى تحت نظر سازمان تشکیلاتى به این مهم اقدام کنند و با برنامه ریزى دقیق، با توجه به نیازهاى زمان به تبلیغ اسلام بپردازند و عینیت بخشیدن ارزشهاى دینى را در زندگى مردم به عهده بگیرند. قرآن کریم، از این گروه به نام «امت» یاد کرده است:

«و تمکن منکم امة یدعون الى الخیر...»

از این آیه روشن مى‏شود که همواره باید گروهى با شناخت اسلام به دعوت و ارشاد همت گمارند و از عقاید و اخلاق مردم حراست و پاسدارى نمایند و با هر فساد و منکرى که مانع اجرا و گسترش ارزشهاى دینى است، مبارزه نمایند. به همین جهت، با این که در اسلام جهاد بسیار با اهمیت است و براى مسلمانان جنبه حیاتى دارد و تخلف از آن ننگ و گناه به شمار مى‏رود، ولى در مواردى که ایجاب نمى‏کند که همه در میدان جنگ شرکت کنند، لازم است که عده‏اى فریضه جهاد را انجام دهند و گروهى دیگر معارف و احکام اسلامى را فرا گیرند و وظیفه مقدس تبلیغ و نشر احکام دینى (انذار) را بر عهده گیرند. قرآن کریم در این زمینه مى‏فرماید :

فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون.

چرا از هر گروهى دسته‏اى به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکارى حذر کنند.

این چنین است که از نخستین روزهاى دعوت اسلام، گروهى با تفقه در دین رسالت تبلیغ و پاسدارى از اسلام و گسترش آن را به عهده گرفتند. از همان روزهایى که پیامبر اکرم (ص) مصعب ابن عمیرها، معاذ ابن جبل‏ها و عبد الله ابن رواحه‏ها را براى ابلاغ رسالت و تعلیم السلام به مناطق دور و نزدیک فرستاد، هسته اولیه «دعاة» و مبلغین تشکیل شد. پیامبر (ص) نیز شخصا به تشکیل اجتماعات مختلف اقدام کرد و با خواندن خطبه در اجتماعات جمعه و جماعات و تبلیغ انفرادى مردم و گاه با نوشتن نامه به تبلیغ و نشر معارف و احکام اسلام پرداخت. در سال هفتم هجرى، با تأمین نسبى امنیت داخلى به گسترش دامنه تبلیغ پرداخت و داعیانى را براى هدایت زمامداران و ملتهاى آن روز گسیل داشت.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اهمیت تبلیغ در اسلام

تحقیق درباره تعلیم و تربیت در اسلام

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره تعلیم و تربیت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مقدمه

مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام

اصول عملى تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

مقدمه

هر نظام آموزشى و پرورشى بر اساس بینش و نگرش بنیانگذاران آن،‌ نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى وی، و نیز بر حسب هدف یا اهدافى که از تعلیم و تربیت، در نظر می‌گیرند و نیز بر اساس اعتقادى که به کیفیت رشد و حرکت انسان بسوى هدف مطلوب دارند بنا میشود. و در واقع، این بینشها و نگرشهاست که مبانى تعلیم و تربیت هر نظامى را تشکیل میدهد هرچند آگاهانه مورد توجّه واقع نشود یا مورد تصریح، قرار نگیرد.

طبعاً نظام آموزش و پرورش اسلامى هم مبتنى بر یک سلسله مبانى خاصّى است که از بینش اسلام درباره‌ى موضوعات یاد شده، نشأت میگیرد. از اینروی، لازم است قبل از تبیین نظام آموزش و پرورش اسلامی، این مبانی، مورد توجّه واقع شود و سپس بر اساس آنها اصول عملى تعلیم و تربیت، مبیّن گردد.

بر اساس بینش اسلام، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى و هدف آفرینش و کمال نهائى و کیفیت حرکت وى بسوى آن، میتوان این نکات دوازده‌گانه را بعنوان مبانى تعلیم و تربیت اسلامى در نظر گرفت. البتّه هدف از تعلیم و تربیت اسلامى جز فراهم کردن زمینه‌ى تکامل هر چه بیشتر انسانها نخواهد بود و هدفهاى کاربردى نیز همگى در این راستا قرار می‌گیرند.

مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام

1ـ حقیقت انسان. از دیدگاه اسلام، انسان تنها ارگانیسم محسوس نیست بلکه داراى عنصرى ماورائى است که بعد از متلاشى شدن بدن هم باقى میماند.1 و حیاتى جاودانى و سعادت یا شقاوتى ابدى خواهد داشت. و در واقع، انسانیت انسان به روح اوست و بدن بمنزله‌ى ابزارى براى فعّالیت یا مرکبى براى سیر و حرکت است که البّته میبایست در همین حدّ به آن، بها داد و در حفظ سلامت و نیرومندى آن کوشید آنچنانکه میبایست به سلامت و نیرومندى ابزار و مرکب، اهتمام شود.

2ـ موقعیّت انسان در جهان. در میان موجودات این جهان، انسان از مواهب خدادادى و قابلیّتهاى خاصّى برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان،ممتاز میسازد مانند ظرافتهایى که در ارگانهاى ظاهرى و درونى و بویژه در مغز و سیستم عصبى او بکار برده شده و توانشهاى روانى ویژه‌اى که در سایر موجودات زنده، یافت نمیشود. و در اثر همین ویژگیهاست که میتواند در همه‌ى پدیده‌هاى طبیعت تصرف کند و آنها را در راه تعالى خودش بکار گیرد. دادن این امتیازات به انسان، نوعى «تکریم» تکوینى الهى است که در قرآن کریم ، به آن اشاره شده است.2

3ـ انسان بر سر دوراهى (بین دو بی‌نهایت). نیروها و استعدادهایى که خداى متعال به انسان، عطا فرموده سرمایه‌هاى تکوینى و فطرى براى حرکت وى بسوى هدف نهائى است. ولى بکار گرفتن این مایه‌هاى خدادادی، منوط به اراده و اختیار و انتخاب و گزینش خود اوست، و همچنانکه میتواند از این نعمتها حسن استفاده کرده با بهره‌گیرى از آنها مسیر تکامل حقیقى را بپیماید و سعادت ابدى را بدست بیاورد همچنین میتواند با سوء استفاده از آنها در راه سقوط و انحطاط، قدم بردارد تا آنجا که از حیوانات درنده هم پستتر شود3 و شقاوت ابدى را براى خودش بخرد. از اینروی، میتوان مسیر انسان را بین دو بی‌نهایت در نظر گرفت که از یک سوى به کمال و سعادت بی‌نهایت، صعود و عروج میکند و از سوى دیگر به شقاوت و عذاب بی‌نهایت، سقوط میکند.4 پس ارزش و کرامت نهائى انسان، در گرو انتخاب راه تقوى است5 و طبعاً همه‌ى انسانها داراى ارزش مطلق و یکسانى نخواهند بود. بلکه اهل ایمان و عمل صالح، داراى ارزش مثبت، و اهل کفر و عصیان داراى ارزش منفی، و هر یک داراى مراتب مختلفى خواهند بود.6

4ـ هدف از آفرینش انسان (کمال نهائی). انسان با ویژگیهاى خاصّ خودش براى این، آفریده شده که مسیر تکامل را با اراده‌ى آزاد و انتخاب آگاهانه بپیماید7 و لیاقت درک فیوضات خاصّى که در سایه‌ى حرکت اختیاری، افاضه میشود را پیدا کند و به مقام قرب الهى که توأم با سعادت جاودانى است برسد. ولى چون این سیر و حرکت باید بصورت اختیارى انجام گیرد ناچار باید مسیر دیگرى در جهت مخالف آن، وجود داشته باشد که به شقاوت و عذاب ابدی، منتهى گردد.8

5ـ دنیا مقدّمه‌ى آخرت است. با توجّه به هدف آفرینش انسان، روشن میشود که زندگى وى در دنیا، یک دوران محدود و مقدّماتى براى خودسازی، و پرورش دادن و بفعلیّت رساندن استعدادهاست که نتیجه‌ى ثابت و ابدى آن، در عالم آخرت، ظاهر می‌گردد و در صورتى که بشر، در این دنیا جهت کمال را انتخاب کند به دار نعمت و رحمت ابدی؛ و در صورتى که جهت ضد آن را برگزیند به دار عذاب و هلاکت جاودانى خواهد رفت. و به تعبیر قرآن کریم، جهان دنیا «دار آزمایش»9 است تا نیکوکاران از تبهکاران، متمایز شوند و هر یک در عالم آخرت به آنچه سزاوار آنند برسند.

6ـ وسیله‌ى کلّى حرکت. سیر و حرکت انسان بسوى کمال و سعادت، یا فرو غلطیدن او در دره‌ى سقوط و هلاکت، بوسیله‌ى اعمال و رفتارهاى درونى (مانند یاد خدا) و بیرونی، حاصل میشود و هر قدر این اعمال، آزادانه‌تر و آگاهانه‌تر انجام گیرد تأثیر بیشترى خواهد داشت و بر شتاب حرکت خواهد افزود. و صرف نظر از انجام چنین رفتارهایى هیچ خیر و شرّ اخلاقی، تحقّق نمی‌یابد و هیچگونه استحقاقى براى پاداش یا کیفر، پدید نخواهد آمد.10


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تعلیم و تربیت در اسلام

تاریخ اسلام

اختصاصی از حامی فایل تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

مقدمه

مقدمه بخث را با طرح چند پرسش در باب سیاست حکمداری امیرالمومنین آغاز می کنیم.

آیا همان گونه که شایع است سیاست ملک داری علی علیه السلام سبب شکست او شده و به عکس عقل سیاسی و دهای معاویه توفیق و غلبه ی او را باعث گردیده است؟

مسائلی در تاریخ اتفاق افتاده که نسل معاصر نسبت به آنها عجولانه و بی تأمل قضاوت کرده و بعد این قضاوت سینه به سینه و دهان به دهان به آیندگان تحویل گردیده و مادام که مرد محققی درباره ی صحت و سقم آن نیندشد و زیر و روی آمر را به دقت بازدید نکند و بطلان آن را با دلیل و حخت نشان ندهد، قضاوت ناصحیح پیشینیان و شایعه ی نادرست جاری، قوت خود را حفظ می کند و به تدریج جزو اصول انکار ناپذیر قرار می گیرد.

مسئله ی سیاست مداری امیرالمومنین «ع» از این جمله است. فضائل بی مانند علی «ع» اگر پاکدلان را شیفته و شیدای او کرد، حسادت و بد خواهی بدخواهان و تنگ چشمان را نیز برانگیخت. تاریخ نشان می دهد که ایام حیات رسول خدا «ص» به او حرمت و مقامی که نزد او داشت چه آتش رشک و حسدی در کانون سینه ی تنگ چشمان افروخته بود، به طوری که چندین بار و در چند مورد از او نزد رسول خدا «ص» عیبجویی کردند و هر بار با خشم پیغمبر «ص» و رنجش شدید او روبرو شدند، نویسندگان سنی اتفاق دارند که در یک مورد از چهار نفر قرار گذاشتند در مراجعت از سفری که برایدریافت خمس همراه علی «ع» رفته بودند در انتقاد از او خدمت پیامبر «ص» ادای شهادت کنند،

تاریخ غلط های مشهوری دارد که چون فرصت قضاوت صحیح منقضی شده، نسل های بعد آن اغلاط را مانند اصل مسلمی پذیرفته اند و یکی از آن غلط ها ضعف سیاسی ملک داری و نارسایی تدبیر حکومت امیرالمؤمنین (ع) است، که کمتر محل بحث و نقد واقع شده و جماعتی نرسیده و نسنجیده آن را پذیرفته اند. در اینجا برخی تصمیم های مهم سیاسی امام را مورد بحث قرار می دهیم تا معلوم و مسلم شود که نه تنها نقطه ضعفی در سراسر گفتار و رفتار سیاسی امام وجود ندارد، بلکه اگر قرار بود کسی در مقام و مسند خلافت اسلامی و به نام خلیفه در آن روزگار زمام قلمرو وسیع اسلامی را به عهده می گرفت و می خواست به لوازم مقام خلافت عمل کند، به از راهی که امام در پیش گرفت تصور نمی شد.

برخورد امام با طلحه و زبیر

طلحه و زبیر که بودند؟ زبیر پسر صفیه دختر عبدالمطلب پسر عمّ خود پیغمبر (ص) است. طلحه در اسلام طلحه‌الخیر است. این دو چهره همواره با پیغمبر و علی در چشم‌ها دیده می‌شدند و ازچهره‌های برجسته و متنفذ و مقدس اسلام بودند. این دو، چهره‌هایی هستند که در شورای عمر، خودشان در برابر علی و عثمان کاندیدای خلافت هستند.

طلحه و زبیر تحت تأثیر و فشار محیط با امام بیعت کردند و پس از چندی با توقع دخالت یافتن در امر حکومت و شاید امارت و ولایت کوفه و بصره (عراقین) با او وارد مذاکره شدند، حتی می‌توان گفت توقعشان بیش از فرمانداری ساده بود و شاید می‌خواستند امام آنها را در مقام خلافت با خود شریک کند و دستگاه رهبری سه نفری تشکیل دهند.

به طوری که می دانیم امیرالمؤمنین (ع) این تقاضا را رد کرد و پس از چندی مجبور شد در بصره با آنها مصاف دهد در این امر سه رأی مختلف وجود دارد که امیرالمؤمنین (ع) هر سه را رد کرد.

رأی اول این بود که با واگذاشتن بصره و کوفه که از نظر درآمد مالیاتی غنی‌ترین نقاط تحت فرمانروایی امام بود آنها را راضی نگهدارد. عجب این است که صاحب این رأی ابن عباس بود، امیرالمؤمنین (ع)گفت: این فکر صحیح نیست زیرا این دو نفر با سوابقی که در دوره‌ی عقمان دارند، ضعفای این دو ایالت را تحت فشار قرار می دهند و با اقویا می‌سازند و پس از قوت گرفتن همه را می‌‌کوبند و جمع مال بیشتر و تهیه‌ی طرفداران دنیاپرست، کار را بر خلیفه مشکل خواهد کرد. علاوه براینکه امضای سند امارت وسیله‌‌ی تبرئه‌ و تزکیه‌‌‌ی آنها می‌شد و در یاران امیرالمؤمنین (ع) اختلاف و رنجش می‌آورد.

نظر دوم این بود که امام به یکی حکومت دهد و به دیگری ندهد تا بین آنها تفرقه بیفتد و از شرّشان مصون ماند. این رأی هم در نظر امام صحیح نبود، زیرا از طرفی مسئله‌ی تبرئه‌ی یکی از آنها و رنجش یاران علی (ع) در بین بود و از طرف دیگر حتی از کید آنکه راضی می‌شد نمی‌توانست در امان باشد و دیگری یا در شام به معاویه می پیوست یا در مکه با وجود عایشه و جمعیت طرفدار عثمان، فتنه به پا می‌کرد، یا در مدینه می‌ماند و طبعاً از خرابکاری باز نمی‌ایستاد.

در نظر هر محقق منصفی رأی امام اصلح به نظر می رسد. زیرا اگر هدف از این دادن و ندادن اختلاف بین این دو نفر بود به شکلی هم که امیرالمؤمنین (ع) با آنها رفتار کرد، یعنی هر دو را یکجا راند، باز از روز اول نفاق و شقاق در صفوفشان راه یافت. در حرکت از مکه به بصره از روز اول اختلاف داشتند که کدامیک بر لشکریان نماز بخواند و اگر کوشش عایشه در توفیق بین دو دسته نبود از همان روز اول هم جدا می‌شدند.

رأی سوم این بود که امام آنها را در مدینه تحت نظر نگاهدارد یا بازداشت کند تا از شرّشان ایمن بماند. این رأی هم مورد قبول قرار نگرفت، زیرا مخالفان امیرالمؤمنین (ع) در طبقه‌ی متنفذ منحصر به این دو نفر نبودند و علی (ع) با علم به اینکه آنها به قصد آتش افروزی به مکه می‌روند اجازه داد از پایتخت خارج شوند و فرمود: «می‌دانم اراده‌ی عمره ندارید بلکه قصد غدر دارید».

مهم‌ترین اصلی که درسراسر حکومت پنج‌ساله‌ مورد نظر امام بود و هیچگاه تخلف از آنرا جایز نشمرد، رعایت اصل آزادی و استقلال در فکر و رفتار و گفتار اتباع خود بود.

امیرالمؤمنین (ع) اگر این دو نفر را حبس می‌کرد، از طرفی با دیگران که به مکه یا شام می‌گریختند چه می‌کرد؟ و از طرف دیگر اصل احترام به آزادی را چگونه در موارد مشابه رعایت می فرمود؟ از اینها گذشته امام می دانست که حتی با اسارت این دو نفر در پایتخت، فتنه‌‌ی عثمانیها در مکه بروز خواهد کرد. مهمتر از همه اینکه در میان یاران امیرالمؤمنین (ع) کسانی بودند که دانسته یا نادانسته به این قبیل سخت گیری‌ها همواره اعتراض داشتند. آری مردمی که در میدان صفین نبرد با دشمن را جایز نمی‌شمردند چگونه تحمل می‌کردند که امام دو پیرمرد صحابی و ظاهراً بی‌گناه را بدون هیچ دلیل و برهان محکمه پسند از آزادی محروم کند؟

این معنی را نیز نباید از نظر دور داشت که اگر امام می‌خواست حتی با فداکردن آزادی و آزادمنشی، اشخاص مشکوک را تحت نظر بگیرد یا به زندان بیندازد و بدین وسیله از شرّشان مصون بماند، چون روزهای اول حکومت هنوز سلطه‌ی کافی نداشت این کار مقدور نبود.

با درنظر گرفتن آنچه گفته شد آیا سالم‌ترین و عاقلانه‌ترین راه آن نبود که امام در پیش گرفت؟ آیا بهتر نبود امام از اصل آزادگی منحرف نشود و قصاص قبل از جنایت نکند، به دست دو شیخ بدنام و مالدار سند برائت و طهارت نسپارد و آنها را بر جان و مال و آبروی مردم مسلط نسازد و فرصت دهد تا باطن خود را بروز دهند و در میدان نبرد پس از کوشش فراوان در راه مسالمت و اجتناب از کشتار، عاقبت به شمشیر فرمان دهد تا حرف آخر را بزند؟

امیرالمؤمنین (ع) پس از جنگ جمل و پیروزی کم نظیری که بر دشمنان خود یافت، به مراتب قوی‌تر و مسلط‌تر از میدان برگشت و بی شک از هر یک از سه راه دیگر اگر رفته بود نتیجه بهتر از این نمی‌شد و شاید عواقب بدتری دامنگیر حکومت علی‌ (ع) می‌گردید، زیرا نباید فراموش کرد که جمع کثیری از یاران علی (ع) تشنه‌‌ی خون کسانی بودند که در دوران عثمان منشأ بسیاری از مظالم و جنایت شمرده می‌شدند.

در میدان جمل بالاخره این دسته بودند که حتی قبل از فرمان هجوم در لحظاتی که هنوز امیرالمؤمنین (ع) امیدوار بود با گفتگو و مسالمت دشمنان خود را متعاقد کند حمله را شروع کردند.

فرمان عزل معاویه: مهمترین تصمیم سیاسی امام

مهمترین مسئله ای که امیرالمؤمنین (ع) در بدو زمامداری در پیش داشت، مسئله ی امارت معاویه ابن ابوسفیان در شام بود. اهمیت این امر از سایر مسائل سیاسی خلافت علی (ع) بیشتر است و شاید می‌توان گفت تمام و لااقل بسیاری از مشکلاتی که بعدا ًپیش آمد، از قبیل مسئله‌ی حکمیت و قیام خوارج و حتی شهادت امیرالمؤمنین (ع) همه و همه شاخه های متعدد این اصل اساسی است.

بزرگترین اشکالی که منقدین بر تدبیر مملکت داری علی (ع) دارند، رفتار ایشان با معاویه است. به دلایلی که در زیر مطرح خواهد شد درست ترین و عاقلانه ترین راهی که در آن اوضاع و احوال، امیرالمؤمنین (ع) می توانست پیش بگرید، همان است که با منتهای قاطعیت پیش گرفت.

جمعی می‌گویند چون علی (ع) اهل خدعه و مکر سیاسی نبود، چون دروغ و ظاهرسازی در مذهب اخلاقی او راهی نداشت، به ناچار کاری کرد که هرکس مانند او باشد می‌کند.

قطع نظر از شرایط اخلاقی و صدق و خلوص و مروت و فتوت مولا که به ناچار با دروغ و خدعه و ریا ناسازگار بوده است باز هم در آن شرایط، اگر عمروعاص و شخص معاویه دو داهی معروف عرب هم به جای حضرت علی (ع) و در مقام او بودند و می خواستند کم ضررترین راه حل را جست و جو کنند جز آنچه امیرالمؤمنین (ع) کرد، نمی جستند.

اگر امیرالمؤمنین (ع) جز آنچه کرد می کرد از هر دو طرف با شکست و ناکامی، و از دست دادن ایمان فدائیانی که در میدان های جمل و صفین با او پیمان مرگ بستند روبرو می شد و اعتماد و اطاعت معاویه و یاران او را نیز به دست نمی آورد؛ زیرا:

شروع مسئله از اینجاست که مغیره ابن شعبه داهی نامی عرب روز اول خلافت خدمت امام رفت و پرسید با معاویه چه خواهی کرد؟ فرمود او را منفصل می کنم زیرا شایسته ی


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ اسلام