حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت درباره اسکیزوفرنی روان گسیختگی

اختصاصی از حامی فایل پاورپوینت درباره اسکیزوفرنی روان گسیختگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت درباره اسکیزوفرنی روان گسیختگی


پاورپوینت درباره اسکیزوفرنی روان گسیختگی

فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 46 اسلاید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

•اسکیزوفرنی سندرمی بالینی شامل آسیب شناسی روانی متغیر اما عمیقاً ویرانگری است که شناخت، هیجان، ادراک و سایر جنبه های رفتار را درگیر می کند. بروز این تظاهرات در افراد مختلف و در طول زمان متغیر است.تأثیر بیماری همواره شدید و معمولاً دیرپا است.
•تظاهرات بالینی، پاسخ درمانی و سیر بیماری در افراد مختلف متفاوت است.
•نکته: تشخیص اسکیزوفرنیا کاملاً مبتنی بر شرح حال روانپزشکی و معاینه وضعیت روانی است.

 

 

تاریخچه:

•پزشکان یونان باستان هذیان بزرگ منش، پارانویا و تباهی کارکردهای شناختی و شخصیت را توصیف کرده اند.
•در قرن نوزدهم به عنوان اختلال طبی که ارزش درمانی و بررسی داشته باشد مورد توجه قرار گرفت:

1- بندیکت مورل:(1873-1809) دمانس پره کوز یا demence precoce

2- امیل کرپلین: dementia precox

Mana-Depression                  

                          Paranoia

 

 

3- اویگن بلویلر: اصطلاح اسکیزوفرنی

علائم اصلی:

4A:Association,Affect,Autism,Ambivalence

علائم فرعی:Hallocination, Dllusion

4- ارنست کرچمر: (1926-1888) آستنیک(لاغر اندام)، آتلنیک(پهلوانی)، دیسپلاستیک، پیکنیک

 

5- کورت اشنایدر:

 

1- علائم درجه 1:

الف) شنیدن صدای افکار خود.

ب) شنیدن صداهایی که با هم بحث و یا جدل می کنند.

پ) شنیدن صداهایی که اظهار نظر می کنند.

ت) تجاربی از احساس انفعال در بدن خود.

ث) ربایش فکر و تجارب دیگری که حاکی از تحت نفوذ قرار گرفتن فکر است

ج) پخش فکر

چ) ادراکهای هذیانی

ح) هر تجربه دیگری که مربوط به اراده، حالات عاطفی ساختگی، و تکانه های ساختگی باشد.

2- علائم درجه 2:

الف) سایر اختلالات ادراکی

ب) افکار هذیانی ناگهانی

پ) احساس گم گشتگس(preplexity)

ت) تغییرات خلقی به صورت افسردگی و سرخوشی

ث) احساس ضعف روحی

ج)“... و نیز بسیاری علایم دیگر“

6- کارل یاسپرس: existential Psychoanalysis

کمک به درک مفهوم روانشناختی علائم و نشان های اسکیزوفرنی(هذیان و توهم)

7- آدولف مایر: Psychobiology

 اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانی واکنشی در برابر فشار روانی زندگی می دانست.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درباره اسکیزوفرنی روان گسیختگی

دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 فصل اول
1- مقدمه
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیب های اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند . حال یکی از مسائل پیچیده و ناراحت کننده فعلی که توجه بسیاری از محققین ، جامعه شناسان ، جرم شناسان ، روانشناسان و متخصصین امر را به خود معطوف داشته موضوع مجرمین کم سن وسال و یا به اصطلاح « اطفال و نوجوانان بزهکار » می باشد که روزبه روز هم گسترش بیشتری می یابد.
با توجه به وضع موجود نخستین پرسشی که مطرح می شود این است که اقدامات لازم در زمینه مبارزه با جرایم اطفال و نوجوانان چیست ؟
عده ای ازدیاد جرایم را در سطح جهانی از اختصاصات جوامع متمدن دانسته و معتقدند که بشر به همان سرعتی که به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می رود از معنویت دور شده و در نتیجه به تبهکاری و قانون شکنی روی می آورند.شماری نیز ازدیاد جرایم را محصول سستی اعتقادات دینی و مذهبی دانسته و معتقدند که علم و ایمان موجبات رشد انسان را فراهم می آوردو آفاتی نظیر خودپرستی ، حب دنیا ، مجادله با حق راسبب می شود که در نتیجه انسان از رشد و کمال بازمانده و به سوی تبهکاری سوق داده می شود.
از طرفی می توان گفت که قرن حاضر ، قرن اضطراب و سرعت است و اطفال و نوجوانان عجله دارند تا هرچه سریعتر خود را به مقصد خیالی و مورد نظر برسانند، هر چند که در این راه قواعد و مقررات و قوانین درهم شکسته شوند. بنابراین بزهکاری به عنوان یک پدیده شوم به گونه های مختلف در همه جوامع بشری در طول اعصار و قرون وجود داشته و هر زمانی به شکلهای متفاوت ولی با ریشه های مشترک انجام می گیرد.
فرد بزهکار بیماری است که در اجتماع رشد کرده و بیماری خود را به دیگران نیز منتقل می سازد ، در نتیجه باید او را شناخت ، علل و عوامل بیماریش را پیدا کرد و درمانش نمود تا امنیت اجتماعی از دست رفته به جامعه برگردد و جامعه بتواند فعال و پویا و با نشاط باقی بماند.
3- نظریه بی هنجاری رابرت مرتل
آیا اهداف فرهنگی و وسایل اجتماعی نهادی در جامعه سازگار هستند یا ناسازگار و اگر ناسازگار هستند علت آن ناسازگاری چیست؟
مرتون که از ساخت گرایان است معتقد است که درحیات اجتماعی در عنصر ساختاری نقش تعیین کننده دارند. یکی از این عناصر فرهنگ است و عنصر دیگر اجتماع .
ساختار فرهنگی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از ارزشها و هنجاری که هدایت کننده رفتار در بین اعضای یک جامعه یا گروه مشترک است.
ساختار اجتماعی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از روابط اجتماعی که اعضای جامعه در اشکال مختلف در آن درگیر و شریک هستند . عنصر اصلی این تعریف روابط اجتماعی است.
نقش و کارکرد اساسی عنصر فرهنگ تعیین و معرفی اهداف و ارزشها در زندگی اجتماعی است.
عنصر اجتماع نیز تعیین کننده وسایل نهادی شده نیل به اهداف است ، یعنی بایدها و نبایدها را تعیین می کند . مرتون معتقد است که اگر در جامعه ای کارکرد این دو عنصر اساسی هماهنگ با هم باشد در آن جامعه نظم وجود دارد و الگوی تطابق مردم در زندگی الگویی هم نوایانه خواهد بود. به عبارت دیگر در چنین جامعه ای افراد دنبال اهدافی می روند که در درجه اول فرهنگ تعیین کرده است و راه تحقیق آن اهداف با وسایل دنبال می شود که در جامعه مشروعیت دارد. حال اگر این هماهنگی نباشد یعنی بین فرهنگ و اجتماع از لحاظ کارکردی ناهماهنگی و گسست پیش بیاید آنگاه شاهد ناهمنوایی در میان مردم و رواج انحراف خواهیم بود.
مرتون می گوید الگوی انحرافات و ناهمنوایی و ناسازگاری در جامعه تابع کم و کیف رابطه بین فرهنگ و اجتماع است . مرتون مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف می کند : اختلاف اساسی میان معیارهای اجتماعی و واقعیت اجتماعی ، به عبارت دیگر اختلاف کلی میان آنچه هست و آنچه مردم طبق هنجارها و ارزشهایشان می پندارند که باید باشد. ناسازگاری اهداف و وسایل از طریق ایجاد آنومی(بی هنجاری) منجر به بروز اختلال در نظم اجتماعی می شودبه عبارت دقیق تر این ناسازگاری منجر به بروز کجرویهای اجتماعی می شود و این کجرویها طی یک مجموعه فرآیندهای اجتماعی به آنومی(بی هنجاری) تبدیل می شود . بدین ترتیب که اگر رفتار انحرافی یعنی عدول از هنجاریها با توجه به عدم کنترل اجتماعی منجر به دستیابی موفقیت آمیز به اهداف گردد این موفقیت می تواند موجب ترغیب دیگران به انجام رفتار انحرافی شود . با این روند مشروعیت هنجارهای نهادی شده از بین می رود و رفتار انحرافی در سطح وسیعی شیوع می یابد.
رابطه میان اهداف و وسایل
رابطه میان اهداف و وسایل طبق الگوی مرتون چهار نوع می باشد:
1- همنوایی 2- مناسک گرایی 3- واپس گرایی 4- شورش(طغیان)
1- همنوایی یعنی پذیرش جمعی اهداف و وسایل دستیابی به اهداف که هر دو بنا کننده هماهنگی متعالی بین دو جنبه ساختار زندگی است.
2- مناسک گرایی یعنی پذیرش وسایل و طرد اهداف . مناسک گرایی پاسخی انطباقی است . فرد علی رغم ترک و فراموشی اهداف مهم فرهنگی ، همچنان هنجارهای نهادی را رعایت می کند.
3- واپس گرایی پاسخی است که در آن فرد هم اهداف و هم وسایل را طرد می کند . بدین ترتیب وی نه آرزو دارد و نه در فعالیتهای عادی روزمره درگیر می شود.
4- شورش وطغیان افراد به مانند افراد پیشین نه اهداف را قبول دارند و نه وسایل را. اما سعی در جایگزین آنها دارند در این وضعیت اهداف و وسایلترد افراد تغییر می یابد و ممکن است نوع جدیدی از یکپارچگی بین اهداف جدید و وسایل جدید ایجاد شود.
مرتون در خلال بحث درباره اهداف و وسایل نهادی شده مفهوم یکپارچگی را یادآوری می شود.
نظام اجتماعی به واسطه تأکید بیش از حد بر اهداف اجتماعی و متقابلاً عدم تأکید بر وسایل نیل به آن اهداف از یک نوع سوء یکپارچگی رنج می برد در این نظام اغلب مردم دریافته اند که امکان دسترسی به موقعیت را ندارند یا حداقل در محدوده مقررات اجتماعی موجود چنین امکانی وجود ندارد با درک چنین مطلبی مردم برای حصول به موقعیت به شیوه های انحرافی روی می آورند . حاصل این وضع زوال بیشتر مقررات اجتماعی است. به طور خلاصه آنومی هنگامی پدید می آید که شکافی بین اهداف و هنجارهای فرهنگی و ظرفیتهای ساختار اجتماعی برای نیل به موقعیت وجود داشته باشد . یعنی اولی از ایجاد رفتار و نگرش و دومی از تحقق آن جلوگیری نماید. در نتیجه کیفرهای نهادی شده به عنوان وسیله نظم اجتماعی ضمانت خود را از دست می دهند و نبوغ و استعدادهای افراد به تباهی کشیده می شود.
نظریه بی هنجاری دورکیم
هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود ، حالت بی هنجاری یا نابسامانی در جامعه به وجود می آید . بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموماً با بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. به نظر دورکیم نظم اخلاقی نیروی بیرونی است که برخواهشها و امیال درونی انسان مهار می زند این نظم اخلاقی به صورت وجدان جمعی در می آید و امیال سیری ناپذیر انسان را کنترل می کند. وقتی تغییرات ساختاری (ناشی از پیشرفت یا پسرفتاقتصادی) یک ساخت هنجارمند را به هم می ریزد ، امیال سیری ناپذیر از قید هنجارها آزاد می شود، اما منابع اقتصادی و اجتماعی برای پاسخ به خواهشها ،ماهیتاً محدود است فرد نمی داند که نمی تواند به هر خواهشی دست یابد. رقابت برای رسیدن به هدفهای دست نیافتنی افزایش می یابد. لذت در رقابت است و هدف دست نیافتنی است . کوششها افزایش می یابد و نتیجه کمتر حاصل می شود درا ین وضعیت شوق زندگی از میان می رود و در نتیجه گرایش به انحراف و ناامنی در جامعه فراهم می گردد.
آنومی یا بی هنجاری صرفاً به دوران بحران ورونق اقتصادی محدود نمی ماند ، به نظر دورکیم مسأله بی هنجاری در جامعه مدرن به صورت مزمن در آمده است و این وضع بسیار اسفبار است . به نظر او ورود جوامع به دنیای صنعت در قرن بیستم ، روابط انسانهارا از نظارت نظم اخلاقی جامعه سنتی آزاد می کند به طوریکه اجتماع سنتی مورد هجوم نیروهای گسستگی جامعه مردن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحلیل می روند و با افزایش تراکم جمعیت، زندگی اجتماعی پیچیده می شود ، ارتباطات از صورت برخورد آشنا به صورت برخورد با بیگانه در می آید . از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبی مشترک که موجب انسجام اجتماعی می گردید ، رو به تحلیل و تضعف رفته و با کاهش محدودیتهای مذهبی ، حالت بی هنجاری تسریع می شود ، به طوریکه سودجوییهای آدمیها از فشارهای هنجارها رها شده و کسب سود فراتر از هر قاعده ای قرار می گیرد. در این صورت وقتی فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعیت تلخ شکست رو به رو شده و با توجه به تضعیف مذهب در جامعه مدرن که در این موقعیت می توانست احساس شکست در فرد را به نحوی جبران و ترمیم کند، موجب روی آوردن فرد به خودکشی ، اعتیاد یا دیگر انحرافات اجتماعی خواهد شد و در نتیجه امنیت فردی و امنیت اجتماعی را به چالش خواهد کشاند.
از نظر دورکیم اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعی قرار داد و با اجتماع همراه کرد ، وی منافع فردی خودرا بر منافع جمعی تفوق می دهد و جامعه با آسیبهای اجتماعی رو به رو شده و این آسیبها و انحرافات با گرایشهای خودگرایانه نمود خواهد یافت.
رویکردها در مورد علل بزهکاری
1- رویکرد شکل ظاهری
رویکرد شکل ظاهری یکی از قدیم ترین نظریه های بزهکاری است که براساس ساختار زیستی و ظاهری بدنی بزهکاری را تبیین نموده است. این رویکرد در مورد بزه نظری کاملاً متفاوت با رویکردهای دیگر دارد. شلدون و کراچمه اندیشه تأثیر ریخت بدنی در پاسخ های فرد را نسبت به موقعیت مطرح نمودند و بر اساس آن سه تیپ شخصیتی اندومرفیک ، فرومرفیک و اکتومرفیک را معرفی کرده اند. در مطالعه شلدون نشان داده شده است که تیپ های شخصیتی تأثیر بسیاری در رفتار بزهکارانه دارند. بعدها مطالعات گلاک در مورد 500 نفر که بزهکاری آنها ثابت شده است در مقابل 500 نفر غیر بزهکار، تیپ شخصیت مزومورف را خشمگین تر و مساعدتر برای رفتار بزهکارانه تعریف کرده است . اگر چه در مطالعه او چهل ودو عامل فرهنگی و اجتماعی نیز با بزهکاری همبستگی داشته اند. در ارزیابی این رویکرد دی موی می نویسد آنچه در باور این اندیشه امروز باقی مانده است در نقشهای شخصیتی هنرپیشگانی است که در فیلم های سینمایی و یا تلویزیونی مشاهده می کنیم . معمولاً نقشهای خش و بزهکارانه را افراد زشت صورت ایفا می کنند و نقشهای مثبت توسط افراد جذاب ایفا می شود. بعضی از مطالعات نیز در تأثیر موضوع به نتیجه قضاوتهای قضات پرداخته اند. یافته های برخی از آنها نشان می دهند تمایل قاضی در تأئید بیگناهی افرادی است که ازجذابیت ظاهری بیشتری برخوردارند.
2- رویکرد ساختار زیستی
این رویکرد به دور از هر ارتباطی بین شکل ظاهری و اختلالات ذهنی ، بر تأثیر نقش شخصیت زیستی فرد در رفتار بزهکارانه تأیید دارد مثل تأثیر ژنها بر رفتار. در این نظریه ها مسئله توارث و ژنها بطور جداگانه بررسی می شود. سابقاً مسئله توارث در رفتار بیشتر مورد توجه قرار گرفت در حالیکه در نظریه های نوین به مسئله ژنها و بزهکاری به نوعی دیگر نظر دارند. دیدگاه های نوین این رویکرد به تغییراتی که در اثر تخریب ژنتیکی در ژنها به وجود می آید تأکید می کنند. در نظریات جدید زیست شناختی تأثیر مستقیم زیستی در رفتار بزهکارانه مورد حمایت نیست ، در عوض شرایط زیستی خاص را در فرد که باعث بروز الگوهای رفتاری غیرعادی است پیش می کشد. رویکرد زیست شناسی به تعامل بین عوامل زیستی و محیط اجتماعی بیشتر تأمید دارد تا تأثیرات خالص زیستی . به همین دلیل در دیدگاههای جدید این مکتب نظریه های زیست شناختی تحت عنوان رویکرد زیستی ـ اجتماعی بیان می شود. بررسی جرم از دیدگاه زیستی ـ اجتماعی عوامل مانند توارث، غدد، سیستم عصبی، ژنها و تغییراتی را که در پاسخ تغییرات محیطی به وجود می آید مورد توجه قرار می دهند. برای مثال در چند مطالعه همبستگی زیادی بین جراحتهای مغزی و رفتار بزهکارانه یافت شده است. تأثیر اختلالات روانی مادر در حاملگیهای پیچیده نیز در رفتار بزهکارانه فرزندان در بعضی از مطالعات تأئید شده است.
در ارزیابی این رویکرد پیشنهاد می شود موضوع جرائم و تخلفات از دیدگاه زیست شناختی لازم است به صورت رویکردی چند عاملی موردتوجه قرار گیرد. اگر چه ممکن است حضور چند عامل زیستی عامل خطر بزهکار شدن در فرد را تقویت کند اما تعامل مسائل روانشناختی و اثرات عوامل اجتماعی در مسئله بزه باید درنظر گرفته شود. (لاندمن:Lundman ).
3- رویکرد روانشناختی
در این رویکرد علاوه بر زیستی ، عوامل موقعیتی در تبیین رفتار بزهکارانه مهم به نظر می رسند. به همین جهت بسیاری از پژوهشهای زیست شناختی در مسئله بزهکاری توسط روانشناسان انجام شده است. برخی از نظریه های روانشناختی معتقد است ؛ رفتار بزهکارانه ریشه در یادگیری رفتار مشاهده شده دارد موضوعی که در بحثهایی که در رویکردهای جامعه شناختی رفتار بزهکارانه نیز مطرح است.
به طور اختصاصی تر رویکردهای روانشناختی بیشتر جنبه های روانپزشکی مسئله را در تبیین بزه مهم می دانند تا موضوع زیست شناختی را، نظریه های این رئیکرد عمدتاً عنصر شخصیت را در بررسی رفتارهای بزهکاری آنچه که اصطلاحاً شخصیت ضد اجتماعی نامیده می شود را مورد بحث قرار می دهند. زمینه تاریخی این نظریه ها از اندیشه های فروید و دیدگاههای فروید نشأت گرفته است. بررسیهای نوین این رویکرد در پژوهشهای کاسپی(Caspi ) و مافیت(Moffitt ) نشان می دهد، خشم ، اضطراب، بی ثباتی شخصیت عواطف منفی از عوامل مرتبط و مستعد کننده رفتار بزهکارانه است و افرادی با خصوصیات ذکر شده در مقایسه با افراد معمولی بیشتر در خطر بروز رفتار انحرافی هستند . ارزیابی این رویکرد و بینگر آن است که افراد دارای شخصیتهای درونی هستند که با جرم و رفتار بزهکارانه در ارتباط است.
4- رویکرد وضعیت اقتصادی
در تقابل بین دیدگاههای زیست شناختی و روانشناختی و در مطالعه بزه عده ای نیز عامل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده اند. در رویکرد تأثیر عامل اقتصادی به موضوع بزهکاری ، مسئله فقر و بیماری به طور گسترده مطالعه شده اند. موضوع فقر و دلایل ارائه شده از تأثیر آن در بروز رفتار بزهکارانه ایجاب می کند که محله فقرنشین و محله های غنی نشین با همدیگر مقایسه شوند تا بتوان ادعا کرد که فقر به عنوان عامل تأثیر گذار شناخته شده است. در مطالعاتی که از سالهای 1970 به بعد انجام شده است ، آمارهای موجود حاکی از آنند که درصد زیادی از افرادی که در 49 ایالت آمریکا در پایین تر از خط فقر هستند هیچکدام از هفت بزه مهم را که به عنوان شاخصهای جرم از طرف سازمان FBI تعیین شده مرتکب نشده اند. اما در مقابل به پژوهشهایی بر می خوریم که میزان درآمد ، تحصیلات و تک والدی را در بزهکاری مؤثر شناخته اند اما سهم وضعیت اقتصادی را تبیین نکرده اند. پژوهش در مورد بیکاری به عنوان یک شاخص درآمد نیز نشان می دهد ارتباطی بین بیکاری و بزهکاری نوجوانان یافت شده است ( گلاسه و رایس). در ارزیابی رویکرد اقتصادی نیز همانند رویکرد روانشناختی می توان ادعا نمود ، تأثیر نابرابریهای اقتصادی در بزه بیشتر از تأثیر عامل فقر است. اگرچه اکثر پژوهشها نشان داده اند، ارتباطی بین فقر و بزه وجود دارد ؛ لیکن فقر را به عنوان عامل اصلی بزه مطرح نشده است، به طوری که با افزایش و کاهش افراد فقیر بزهکاری نیز افزایش و یا کاهش یابد.
5- رویکرد کنترل اجتماعی
به عقیده هیرشی بزهکاری به عنوان یک مسئله اجتماعی باید در عرصه خانواده ، محله، مدرسه ، همسالان، و سایر ارگانها یا مؤسسات اجتماعی که نوجوانان به نوعی در آنها عضویت دارد بررسی گردد. هیرشی معتقد است که بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند. این قیود را تحت چهار مفهوم کلی خلاصه می کند:
وابستگی: حساسیتی است که شخص نسبت به عقاید دیگران درباره خود نشان می دهد، در حقیقت یک نوع قید وبند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی می کند. این وابستگی را هیرشی همپایه وجدان و یا من برتر می داند.
تعهد: میزان مخاطره ای است که فرد در تخلف از رفتارهای قراردادی اجتماع می کند. بدین معنی فردی که خود را نسبت به قیود اجتماعی متعهد می داند از قبول این مخاطرات پرهیز می کند. اگر وابستگی را همپای وجدان بدانیم تعهد همپایه عقل سلیم یا خود است.
درگیر بودن: میزان مشغولیت فرد در فعالیتها مختلف است، که باعث می شود او وقت برای انجام کار خلاف نداشته باشد. مثل درگیر شدن در سرگرمیهای مدرسه، خانه و اشتغال به فعالیتهای فوق برنامه .
باورهاک میزان اعتباری است که فرد برای هنجارهای قرار دادی اجتماع قائل است، در حالیکه می تواند طبق میل خود از آنها تخلف کند، ولی به آنها پایبند باقی می ماند، مانند باور به نیکوکاری.
6- رویکرد انتقال فرهنگی (پیوند افتراقی)
این رویکرد بر این نکته تأکید دارد که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با دوستان ناباب آموخته می شود. ادوین ساترلند بر این اعتقاد است که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با اغیار یا پیوند افتراقی یعنی داشتن روابط اجتماعی با انواع خاصی از مردم مانند جنایتکاران ، آموخته می شود. او می گوید: برای آنکه شخص جنایتکار شود ، باید نخست بیاموزد که چگونه می توان جنایت کرد(کوئن؛1370:167).
در واقع فرآیند یادگیری رفتار انحرافی به وسیله دوستان فرد مجرم تعیین می شود.
چهار گام زیر این فرآیند رانشان می دهد:
1- رفتار انحرافی ، مانند دیگر رفتارهای معمولی در اثر کنش متقابل اجتماعی با دیگران به ویژه دوستان ناباب آموخته می شود.
2- یادگیری رفتار انحرافی هم مستلزم یادگیری تکنیکهای ارتکاب جرم و هم انگیزه ها، سایتها و گرایشهای مناسب برای تبهکاری است.
3- رفتار انحرافی فرد می تواند از جنبه های خاصی مانند: فراوانی، اولویت، دوام و شدت تماس متفاوت باشد. هر چه سطح تماس فرد با افراد یا گروههای تبهکار برحسب این چهار متغیر بالاتر باشد ، احتمال کجروی بیشتر می شود.
4- انسان بدان جهت مجرم می شود که فراوانی امکانات قانون شکنی بر محدودیتهای نامساعد آن بچربد. در واقع اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر او تأثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار بهنجار از رفتار انحرافی حمایت کنند احتمالاً آن فرد مجرم خواهد شد.
7- رویکردهای التقاطی
در حالیکه نگرشهای اختصاصی به موضوع منجر به استفاده از چهار چوب نظری خاص آن رویکرد در پژوهشها گردیده است ، عده ای نیز دیدگاههای التقاطی را مورد توجه قرار داده و بادید وسیعتری به موضوع نگریسته اند . یکی از مطالعات کلاسیک در این زکینه پژوهشی است که توسط مشکارنی و مشکانی انجام شده است. نظریه تلفیقی این پژوهشگران شامل دو مؤلفه است که مجموعاً چهارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد و به صورت مدل تحلیلی در آلگوریتم 1- نشان داده شده است. مؤلفه اول را کنترل های خانوادگی ، اجتماعی، روابط عاطفی کودک و نوجوان با افراد مهم در زندگی او قبیل اقوام، معلمین، دوستان صالح و غیره تشکیل می دهند که نقش بازدارنده در گرایش به بزهکاری دارند. مؤلف دوم از نیروهای وارده بر کودک و نوجوان اثر می گذارند و او را درجهت بزهکاری سوق می دهند تشکیل می دهد. بدیهی است که بین مؤلفه اول و دوم کشمکشی در بین است و تعامل بین آن دو است که نهایتاً موضع کودک و نوجوان را نسبت به بزهکاری تعیین می کند. جمعیت مورد مطالعه در پژوهش 140 نوجوان پسر در کانون اصلاح تربیت و 15 دختر در زندان اوین بخش زنان می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد نتایجی که از تلفیق دو نظریه پیوند افتراقی و کنترل اجتماعی از این آزمون تجربی حاصل شده است، نشانه یا شاخص مؤلفه وابستگی نوجوان به خانواده و مؤلفه وضع سلامت خانواده با شدت بزهکاری مؤثر است . بدین ترتیب که هر چه پیوندهای عاطفی نوجوانان با خانواده بیشتر می شود و روابط پدر و مادر با فرزندان سالمتر و امن تر باشد بزهکاری کاهش می یابد.
4- سؤالات تحقیق
1- آیا بین مشکلات مالی و اقتصادی و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
2- آیا محیط طبیعی ه فرد در آن زندگی می کند می تواند به نحوی در کژرفتاریهای نوجوانان مؤثر واقع شود؟
3- آیا دیدگاه فرهنگی خانواده می تواند مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
4- آیا بین طلاق و جدائی والدین و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
5- آیا کمبود محبت والدین می تواند دلیلی بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
6- آیا اشتغال به کار مادر دلیل کژرفتاریهای نوجوانان است؟
7- آیا اعتیاد اعضای خانواده می تواند در رفتار اطفال و نوجوانان تأثیرپذیر باشد؟
5- اهداف پژوهش
با توجه به مطالب ذکر شده و اهمیتی که جلوگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان و اصلاح و تربیت این دسته از بزهکاران در پیشبرد هدفهای توسعه اجتماعی دارد موضوع مورد بررسی انتخاب شده است و هاف از انجام این پژوهش شناخت مسائل زیر میباشد:
الف) بررسی و شناخت میزان تأثیر روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان در بزهکاری جوان.
ب) بررسی وشناخت میزان تأثیر طلاق و جدائی در بزهکار ینوجوانان.
ج) آگاه ساختن مسئولان امر از اطلاعات بدست آمده و توفیق بیشتر در برنامه ریزی بهتر برای اصلاح این دسته از نوجوانان.
6- اهمیت وضرورت پژوهش
با توجه به تحول جامعه و تغییر نظام اقتصادی از کشاورزی به صنعتی و ازدیاد شهرگرائی و گسترش جامعه شهری و در نتیجه پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و اجتماعی افراد پدیده ای به نام بزهکاری اطفال و نوجوانان را نیز با توجه ره آمارها افزایش داده است. لزوم نگرش به عوامل پدیدآورنده این محفل اجتماعی و تعیین راهها و خط مشی های پیشگیری و درمان آن و توجه به وجود خانواده هائی را که از هر نظر به مسائل و مشکلات اطفال خود توجه نموده و احساس ایمنی را در آنان افزایش دهند به این پژوهش اهمیت خاصی می بخشند.
فصل دوم
2- تعریف مفاهیم و متغیرهای پژوهش
1- طفل= طفل یا صغیر در اصطلاح حقوق به کسی گفته می شود که از نظر سن به نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد و از نظر سنی پائینتر از معیارهای مشخص شده در معاهده کودک است.
2- بزه = به عقیده جرم شناسان هر فعل یاترک فعلی که برای اکثریت افراد در یک جامعه خطرناک باشد بزه نامیده می شود که قانون آنرا منع کرده و برای ارتکاب به آن مجازاتی مقرر شده است.
3- جرم = جرم عبارتست از هرگونه عمل ( فعل یا ترک فعل) که قانوناً در نظام خاص حقوقی قابل مجازات باشد.
4- بزهکاری = از نظر قانونی (حقوقی) و اجتماعی به معنی ناسازگاری کودکان می باشد که شامل اطفالی است که از قانون پیروی نکرده و به وسیله دادگاه و یا افراد دیگر دستگیر شده باشند.
5- طفل بزهکار = فردی که قبل از رسیدن به سن 18 سالگی متهم به ارتکاب جرمی شده یا محرز گردیده که جرمی مرتکب شده است و به طور کلی فردی سرکش و ضداجتماعی است.
6- سن = مدت زمانی به سال که از تولد یک نفر گذشته است.
7- سواد = تعداد کلاسی که فرد از آن مدرک تحصیلی دارد.
8- شغل = اشتغال داشتن به کاری که از نظر قانون مجاز باشد.
9- درآمد ماهیانه = عبارتست از مقدار پولی که مجرم در مقابل کاری مشخص دریافت می داشته است.
10- وضع مسکن = منظور نوع محل سکونت افراد می باشد اعم از شخصی یا اجاره ای ی رهنی.
11- سابقه کیفری = عبارتست از دفعات ونوع اتهاماتیکه مجرم در زمانهای قبل مرتکب شده است.
12- اعتیاد = عبارتست از هرگونه عادتی که مجرم و اطرافیانش نسبت به یکی از مواد مضره داشته باشند.
13- وضع جسمانی = منظوراز وضع جسمانی سلامت بودن افراد نمونه و خانواده اش از نظر نداشتن نقص عضو و بیماری روانی است.
14- نوع سرپرستی = منظور کسی است که از مجرم نگهداری میکند که ممکنست پدر، مادر، ناپدری و یا افراد دیگری باشند.
15- نابسامانی و از هم پاشیدگی خانواده = به وجود آمدن اختلال در خانواده به دلایل متعدد مانند: فوت پدر و مادر ، طلاق و جدایی و .... .
فصل سوم
1- مقدمه:
خانواده که ابتدائی ترین جامعه در زندگی است منشاء تمام دلگرمیها و دلسردیها و هسته بروز مشکلات و ایمنی هاست خانواده از اتحاد یک زن و مرد به وجود می آید و نخستین کانون گرم زندگی و هسته اولیه همه سازمانهای اجتماعی است و انسان به حکم طبیعت در دامان خانواده پا به عرصه حیات می گشاید و تا پایان عمر عضوی از یک یا چند خانواده باقی می ماند . بقاء بشریت به وجود خانواده بستگی داشته و پیشرفت هر جامعه ای نتیجه مستقیم تلاش و کوشش خانواده ها در تربیت صحیح فرزندان خویش است تا در آینده خدمتگزاران شایسته ای برای اجتماع خود باشند و در حقیقت خانواده نه تنها رکن طبیعی اجتماع است بلکه رکن اساسی آن نیز محسوب می شود و امروز ملل پیشرفته جهان برآنند فرد تربیت شده موجب عدم از هم گسستگی و متلاشی شدن خانواده ها از هم گردند ، فردی که وابسته به خانواده است دلگرم تر می باشد و بهتر تولید می نماید و در نتیجه فرد سازنده تری برای اجتماع است، فردی که کارآئی او در تمام زمینه ها اجتماع را یاری می دهد و با این طرز تفکر دولتها به حمایت از خانواده برخاستند و با همه امکانات زنان، مردان، نوجوانان و اعضای خانواده را در استحکام این پایه های تردیدناپذیر اجتماع تشویق نموده اند به علاوه همان طور که از نظر انسانیت هر فردی صرفنظر از نژاد، رنگ پوست، ملیت، مذهب ، و ..... مورداحترام و ستایش می باشد و حق دارد از یک حداقل حقوق که حقوق بشر نامیده می شود برخوردار گردد خانواده از نظر بین المللی کوچکترین واحد اجتماعی حق حمایت دارد به این جهت سازمان ملل متحد نه تنها مدافع حقوق بشر است بلکه موجبات تصویب اسناد بین المللی مهمی را در زمینه حمایت از خانواده ، حمایت از حقوق بشر را فراهم ساخته است. مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر ، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه جهانی حقوق کودک و مقاوله نامه راجع رضایت در امر ازدواج ، حداقل سن ازدواج و ثبت واقعه ازدواج گر چه از عمر بعضی از این اسناد در حدود یک ربع قرن میگذرد ولی این موضوع در کشور ما سابقه ای جدید دارد و چند سالی بیش نیست که امور مربوط به خانواده مراد توجه خاص جامعه و دولت قرار گرفته و روز به روز این توجه افزایش می یابد. نباید تصور کرد که یک خانواده هم اکنون از اکثر حمایت برخوردار می باشد با توجه به این مسئله که با وضع قانون حمایت از خانواده که حقوق زن و شوهر را در برابر پدر و مادر حمایت می نماید توانسته تا ندازه ای به مشکلات درون خانواده ها از نظر قانونی توجه نماید ولی هنوز بسیاری از مشکلات خانواده ها شناخته نگردیده و حتی طبقه بندی نشده است . مشکل افراد دوره تکنولوژی اثرات آشنایی با زندگی و فرهنگ آدمیان دیارهای دیگر، وسیله تلویزیون ، فیلم ، سینما ، کتاب ، نشریات مختلف و .... شکل ارتباطی آدمهای دو نسل متفاوت ، گسیختگی عاطفی خانواده ها و دهها عامل دیگر در فونکسیون و کارکرد خانواده اثر می گذارد و نتیجه اش عدم تعادل رفتاری اطفال گسیخته از خانواده و بزهکاری در بین اطفال است. خانواده که ازپیوند یک مرد و زن پا کی گیرد و آنگاه وجود فرزندان آنرا گرمی و شکوه دیگر می بخشد نخستین هسته تشکیل دهنده اجتماع است ، اجتماعی که سلامت بیشترش متکی است بر سالم بودن افراد خانواده های آن.
روانشناسی مسئله همانند سازی را بخش مهمی از خود می داند و معتقد است که پیدایش و تکوین شخصیت فرزندان نقش الگوهای آنان یعنی پدران و مادران تردیدناپذیر و طبیعی است. هراندازه این الگوها متعادل تر و باشعورتر باشند فرزندان سالمتری راتحویل خانواده بزرگتر یعنی اجتماع خواهند داد. و باز مطالعات روانشناسی اهمیت تجارب طفل را در طول سالهای اولیه حیاتش در متشکل ساختن تکامل جسمانی ، روانی و اجتماعی آینده او نشان داده است واکنشهای طفل نسبت به محیط خود طبیعتاً تحت تأثیر موازین اجتماعی و فرهنگی و گروهی قرار دارد که طفل در میان آنها بزرگ می شود. در صورتیکه در حالت اصلی واکنشها و بنابراین در احتیاجات اساسی روانی او تغییری حاصل نمی شود . محبت و تفاهم و حس همدردی همه جا به همان اندازه برای طفل مهم است که تأمین احتیاجات فیزیولوژیکی آنها. محبت و مراقبتهای مادر اولین حس اعتماد طفل را به جهان خارج به وجود می آورد . رشد متکامل طفل به عنوان موجود اجتماعی در خانه یعنی در محلی شروع می شود که شالوده رشد اجتماعی برای تکامل او در محیط وسیع تر مدرسه و جامعه ریخته می شود. اطفالی که در زندگی اولیه خود درخانه شاد نباشند نوعی احساس ترس، اضطراب و رنجش در آنها به وجود می آید که ترک آن حتی در محیط مساعدتر بعدی بسیار دشوار می باشد.
2- تاریخچه توجه به بزهکاری نوجوانان در جهان:
کیفیات خاص اوضاع اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی و ...... و نیز توسعه سریع صنعت در جوامع متمدن قرن فعلی و دیگر عواملی که باعث افزایش جرائم جوانان شده است ، کارشناسان کیفری جهان را برانگیخته تا در این خصوص به عنوان یکی از مهمترین مسائل اجتماعی بیاندیشند و برای پیشگیری و مبارزه با آن درمان مفید و راه چاره مؤثر بیابند.
مبداء تحرک وپیشرفت سریع مییابه از اوایل قرن بیستم ثبت شود که همگام با توسعه محاکم اطفال، نحوه دادرسی و اجرای مجازات آنان بر اساس طرز فکر نوین ، به کیفیت خاصی جدا از بزرگسالان تجلی یافت و حفظ و حمایت و درمان و تربیت این طبقه از مجرمین جانشین کیفر و تنبیه گردید.
امروزه در اغلب کشورهای جهان اطفال بزهکار در محاکم اختصاصی به عنوان دادگاههای اطفال محاکمه می شوند. وظیفه این مرجع قضائی خصوصاً از این جهت واجد اهمیت است که با توجه به علل و عوامل فردی و اجتماعی بزهکاری که وسیله یکسری آزمایشات پزشکی و روانی و تحقیقات اجتماعی انجام می پذیرد ، روش درمان مجرم را بر اساس فرضیات مکشوف در پرونده شخصیت نیز تعیین کرده و باین نحو در اصلاح و تربیت و جلوگیری از تکرار بزهکاری طفل نقش مهمی را ایفا می نماید.
در قوانین الواح دوازده گانه که مربوط به 449 سال قبل از میلاد مسیح است ، جوانان نابالغی که مرتکب سرقت می شدند برحسب نظر حاکم مورد تأدیب قرار میگرفتند و موظف بودند خسارت صاحب مال را جبران کنند.
بر طبق آداب و رسوم قدیم انگلستان ، ضابطه تشخیص طفل ممیز از طفل غیر ممیز سن 12 سالگی بود ، و طبق تطامنامه قرن دهم میلادی ، کسیکه در حال ارتکاب سرقت در شهر لندن دستگیر می شد ، باید فوراً تسلیم می گردید و تنها با تحقق دو شرط امکان داشت بزهکار از مجازات اعدام معاف گردد:
الف) بزهکار کمتر از 12 سال داشته باشد.
ب) ارزش شیئی مسروقه از معادل 12 شیلینگ کمتر باشد.
در ایالت برتانی که در شمال فرانسه در کنار دریای مانش واقع است، رسم بر این بود که حتی کودک 14 ساله را که مرتکب سرقت شده بود ، تسلیم چوبه دار کنند، حبس وشلاق و چوب زدن کودک تا این اواخر هم در انگلستان سابقه داست، اما علیرغم این سختگیریها امر درمان بزهکار جوان و اصلاح و تربیت او در همه کشورها روز به روز رونق بیشتر یافته است، بطوریکه در سال 1677 فیلیپبوفرنچی در شهر فلورانس دارالتأدیبی بنا نهاد.
در زمان لوئی فلیپ در سال 1832 زندان مرکزی تربیتی پتت رکت افتتاح گردید و در 1934 بازداشتگاه بزهکاران جوان تأسیس گردید، تا اجرای برنامه های اصلاح و تربیت مجدد این گروه بزهکاران را که از 1832 آغاز شده بود ادامه دهد . در کشورهای متحده امریکا نیز اولین مرکز اصلاح و تربیت در 1847 درایالت ماساچوست بنا گردید و دادگاه اطفال برای اولین بار در اواخر قرن گذشته (1899) در کشورهای متحده امریکا در شهر شیکاگو تأسیس گردید.
بعد از تشکیل یکی ، دو دادگاه اطفال در شهر شیکاگو و همچنین در شهر بوستون و کانادا بتدریج در کشورهای اروپائی مثل بلژیک(1912)، انگلستان(1907)، فرانسه(1912)، هلند(1901)، پرتقال(1911) و آلمان(1908) مقررات خاصی برای اطفال پیش بینی شد و در دیگر کشورهای جهان توسعه و گسترش یافت.
در کشورهائیکه دادگاه اطفال تأسیس گردید هدف این بود که وضع اطفال از حقوق جزای معمولی مستثنی شود، به این معنی که از حیث مرجع رسیدگی و تشریفات دادرسی و تدابیر اتخاذی ، آنانرا بکلی از مجرمین بزرگسال جدا نمایند.
با این وصف هر کشوری این مرجع اختصاصی را بر اساس سازمان و سیستم قضائی خود منطبق نموده است حدود صلاحیت دادگاههای اطفال در تمام کشورها نیز یکسان نیست، با این توضیح که در بعضی ممالک دادگاههای اطفال منحصراً به جرائم صغار رسیدگی می نمایند، در حالیکه در برخی ممالک دیگر اتخاذ تصمیم در مورد اطفالیکه مرتکب جرم نشده و در معرض سقوط و انحراف اخلاقی قرار دارند، نیز در صلاحیت دادگاه اطفال است.
در فرانسه طبق قانون مصوب 1958 قاضی دادگاه اطفال صلاحیت اتخاذ تصمیم درباره اطفال غیر بزهکار منحرف را نیز دارا می باشد، ولی مسئله سلب قیومیت یا ولایت از والدین طفل در صلاحیت محاکم مدنی است و در بعضی کشورها مثل آلمان،اتریش و سوئیس اطفال غیر بزهکار و یا ولگرد و منحرف به دادگاههای مدنی اعزام می گردند .
پس از پایان جنگ دوه جهانی و توجه به افزایش بزهکاری جوانان، موضوع بزهکاری جوانان به عنوان یکی از بزرگترین آفات اجتماعی مورد بحث محافل علمی و بین المللی قرارگرفت ، مخصوصاً فرانسویها در 2 فوریه 1945 مقررات جدید راجع به بزهکاری جوانان تصویب کردند. و به طور کلی می توان گفت که حقوق نوین کیفری کشورهای جهان در جهت تحول و تکامل مقررات مربوط به بزهکاران جوان را درمان نمود، و در این درمان سه عامل اساسی باید همگام شوند.
(1) شناخت انگیزه ها و عوامل و آثار اجتماعی و روانی و اقتصادی و خانوادگی و فردی بزهکاران جوان.
(2) تحلیل و بررسی این عوامل برای انتخاب راه مفید درمان.
(3) ایجاد سازمانهای قضائی و تربیتی و اجتماعی خاص جهت بزهکاران جوان.
این سه عامل در تدوین قوانین قرن 20 درباره بزهکاران جوان الهام بخش قانون گذاران این عصر بوده و در تصویب قانون 1338 درباره تأسیس دادگاههای اطفال در ایران نیز این اصول از بسیاری جهات مورد توجه قرار گرفته است.
3- تاریخچه ایجاد قوانین برای نوجوانان بزهکار در ایران:
در تمام ادوار و در کلیه قوانین جزائی ، اطفال بزهکار تابع مقررات خاصی بوده اند و این مقررات به موازات پیشرفت عقاید فلسفی و اجتماعی تحول و تکامل یافته است.
در ایران دیرزمانی نیست که نسبت به وضع اطفال بزهکار از حیث مرجع قضائی، طرز تعقیب و دادرسی و همچنین تدابیر مقتضی تربیتی و نحوه اجرای کیفر فرم مخصوصی به وجود آمده است.
ایران قبل از اسلام مجری دستورات زرتشت بوده است و در این آئین تفکیک میان صغیر بزهکار و مجرم غیر صغیر مانند همه ادیان و آئینها سابقه دارد، اما قاضی و محکمه ویژه ای برای رسیدگی به جرائم اطفال در تاریخ زردتشت وجود نداشت بلکه روش کلی ارفاق درباره بزهکار صغیر به وسیله قاضی مذهبی اعمال می گردیده است.
تحویل تدریجی حقوق صغار بزهکار در فرانسه و سایر کشورهای پیشرفته به پیروی از عقاید جدید فلسفی و اوضاع و احوال اجتماعی روز، قانونگذاران ایران را نیز متوجه نمود که در این خصوص تصمیماتی اتخاذ نماید و با مجزاکردن مسئله اطفال از بزرگسالان در حقوق جزاء قواعدی وضع کنند که بیشتر جنبه تعلیم و تربیت داشته باشد نه مجازات و تنبیه . باتصویب قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار مصوب1338 مقرر گردید به جرائم صفار در دادگاههای اختصاصی اطفال رسیدگی شود. در این قانون حداقل سن برای تعقیب جزائی طفل 6 سال و حداکثر 18 سال تمام است . تدابیر اصلاحی و تربیتی و مجازات با توجه به سن بزهکار بانواع مختلف تقسیم و تعیین گردید، و برای اجرای تصمیمات دادگاه اعم اصلاح و تربیت و یا بازداشت و حبس بزهکار مرکزی به نام کانون اصلاح و تربیت تحت نظر وزارت دادگستری پیش بینی شده است.
4- عوامل محیطی جرم
1- شهرنشینی و جرم
شهرگرائی و شهرنشینی امروزه در بیشتر کشورهای جهان اهمیتی ویژه یافته است و یکی از مهمترین پدیده های عصر حاضراست تا جائیکه صحبت از انقلاب شهری در دنیا می شود.
در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته این گرایش به شهرنشینی بر اثر بهبود در فنون پزشکی و پائین آمدن نرخ مرگ ومیر و هجوم جمعیت اضافی روستاها به شهرها به گونه ای تقریباً ناگهانی پدید آمده است بدون آنکه صنایع نوپای شهری بتوانند این جمعیت اضافی را به خود جذب کنند . رشد شهرنشینی در این کشورها جنبه ای بیمارگونه به خود گرفته و مسائل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خطرناکی را برای این کشور ها به بار آورده است.
شهرنشینی انفجارآمیز بخش اصلی و هسته ای شهرها را از میان برده و زاغه ها و زورآبدها و حلبی آبادها و احداث مسکنهای غیر بهداشتی و غیر قانونی در محلات فقیر نشین که چون قارچ از زمین می رویند به وجود آورده است و همچنین مسائلی مانند از هم گسیختگی روابط اجتماعی ، ناسالم بودن فعالیتهای اقتصادی عدم تعادل و توزیع درآمدها، فقدان امکانات رفاهی برای اکثر مردم و عدم تأمین اجتماعی و مخاطرات روانی متعدد دارد. روابط آدمها در جامعه شهری جنبه ای غیر شخصی دارند و افراد بدون آنکه از یکدیگر شناسایی داشته باشند ، به گونه ای نه چندان پایدار با همدیگر ارتباط برقرار می کنند . شهر ازچنان جمعیت انبوه و ناهمگونی ترکیب شده است که شخص در آن به آسانی می تواند ناشناخته باقی بماند و تقریباً به میل و سلیقه خودش زندگی کند . در یک چنین محیطی آدمها می توانند به گروههای منحرف بپیوندند و با پذیرفتن ارزشهای انحرافی این گروهها برضد ارزشهای مسلط بر کل جامعه عمل و فعالیت کنند ، بی آنکه دچار عذاب وجدان شوند. بزرگی حجم جمعیت ناهمگون شهری و گمنامی نسبی آدمها در این جمعیت در مقایسه با جوامع روستائی زمینه های بیشتری را برای تبهکاری و بزهکاری فراهم می آورد.
آمارها نشان می دهند که میزان ارتکاب جنایت در شهرهای بزرگ چهار برابر همین میزان در مناطق روستایی است به دلیل تراکم جمعیت ، عدم انسجام اجتماعی و نرخ بالای بی کاری ، رفتار انحرافی در شهرها رواج بیشتری دارد.
جامعه شناسی چون دورکیم ، رد فیله و تونیس، انتقال از زندگی شهری به زندگی روستایی را در اوایل سده بیستم مورد بررسی قرار دادند . آنها به این نتیجه رسیده بودند که انتقال از شیوه زندگی روستایی به شیوه زندگی شهری ، پیامدهای ناخوشایند فراوانی دارد. آنها معتقد شده بودند که در این انتقال، روابط غیر شخصی جانشین روابط شخصی می شوند و درنتیجه نظم و نظام جامعه در معرض از هم گسیختگی قرار می گیرد.
2- حاشیه نشینی و جرم
حاشیه نشینی یازاغه نشینی اصطلاحی است که به محله های مسکونی غیر متعارف و متداول شهری اطلاق می شود . معضل حاشیه نشینی که امروز دامنگیر شهرهای توسعه یافته و کلان کشورمان شده وقتی به وجود می آید که مردمان آن مناطق مستضعف نشین به راحتی نتوانند نیازهای اقتصادی و معیشتی خود را برطرف کنند . از همین رو دست به مهاجرت می زنند و چون نمی توانند به راحتی خود را با فرهنگ شهرنشینی درکلان شهرها تطابق دهند و توان مالی اقامت در درون شهر را ندارند، بالاجبار به حاشیه شهرها رانده می شوند و نیمه شهرنشین شده و حاشیه نشینی یا زاغه نشینی را بر می گزینند. اما در لابه لای مهاجرینی که صداقت و منش روستایی در وجود آنها نمایان است، افراد بزهکار هم به راحتی پنهان شده و چون مجریان قانون نظارتی دقیق بر آن مناطق ندارند، می توانند پایگاه امنی داشته باشند. از همین رو اکثر جامعه شناسان براین عقده اند که حاشیه نشینی و زاغه نشینی در کلان شهرها منشاء انواع انحرافات اجتماعی در درون کلان شهرهاست و کودکانی که در چنین محیطی پرورش می یابند قطعاً نمی توانند در آینده از سطح فکر و فرهنگی منطبق با فرهنگ شهرنشینی برخوردار باشند زیرا در مناطق و محله هایی که عدم تعادل و برابری اجتماعی و فقر مطلق و مسائل بحران زا حاکم باشد نابسامانی و آسیبهای جدی اجتماعی هم کاملاً به چشم می خورد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 79   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی