برای کسانی که قصد آزمون دادن در رشته گرافیک رایانه ای در آزمون های فنی وحرفه ای رادارندپیشنهادمی شود
سوالات تستی می باشد
فرمت : فایل word
نمونه سوالات کتبی رشته طراح گرافیک رایانه ای همرا ه با پاسخنامه
در زیر به مختصری ازعناوین و چکیده آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است :
فهرست مطالب
فصل اول ۵
خلاصه کارآموزی ۶
فصل دوم ۷
تاریخچه دفتر گرافیکی نوفه ۸
فصل سوم ۹
مقدمه ۱۰
فصل چهارم ۱۲
هنر گرافیک
تاریخچه هنر گرافیک ۱۳
جایگاه امروز گرافیک در جهان ۱۹
علایم ارتباطی و نشانه ها در گرافیک محیطی ۲۰
فصل پنجم
نمادها
تاریخچه نمادها ۲۸
تاریخ علایم ۳۳
تاریخ طراحی لوگو ۳۷
تعریف آرم ۴۰
تعریف نشانه ۴۲
فصل ششم ۴۵
چاپ ۴۶
فصل هفتم ۵۱
گزارش کارآموزی ۵۲
منابع ۵۶
این فایل شامل : صفحه نخست ، فهرست مطالب و متن اصلی می باشد و با فرمت
( word ) در اختیار شما قرار می گیرد.
(فایل قابل ویرایش است )
تعداد صفحات : 56
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات78
هنر ، سوای مجموعهای از تعریف خاص ، شخصی و کنایی چندین و چند تعریف مقبول ، معقول و منطقی - و یا لااقل قابل بحث و اعتنا - دارد که این تعاریف ، در موارد بسیار ، مکمل یکدیگرند و برطرفکننده کم داشتهای هم ، و سر جنگ و جدال با هم و نفی یکپارچه همدیگر را ندارند . ما در اینجا ، بدون بحث ، یکی از تعاریف را به عنوان وسیله کارمان انتخاب میکنیم :
هنر ، بیان زیبا و متالی احساس ، عاطفه و اندیشه انسانی است .
به هنگام تقسیمبندی و برشمردن انواع هنرها ، معمولاً ، نقاشی را به عنوان یکی از هنرهای اصلی و مستقل نام میبرند . در این صورت ، و با تکیه به تعریف کلی هنر ، نقاشی باید چنین تعریفی داشته باشد :
نقاشی ، بیان زیبا و متعالی احساس ، عاطفه و اندیشه انسانی است و به مدد خط و طرحها و رنگ و سایر ابزارهایی که به نام این هنر مورد استفاده هنرمند قرار میگیرد .
تعریف گرافیک ، اما به این سادگیها نیست - چه هنر باشد ، چه نباشد .
2-1- تعریف گرافیک
ما ، در قدم اول ، باید مساله ”چاپ“ را که به نوعی در واژه ”گرافیک “ حضور یافته است و منشاء پیدایی آن مربوط است ، از یاد ببریم ، و یا به آن چندان بهایی ندهیم که سراسر تعریف هنر گرافیک را زیر سلطه خود بگیرد ، بفشارد ، و به آن خط بدهد .
حذف عامل ”چاپ“ از مفهوم و تعریف گرافیک ، به معنای کوچک شمردن فن غولآسای چاپ نیست ، بلکه به عکس ، دقیقا به همین خاطر است که امروزه ، حضور موثر چاپ را در بسیاری از دقایق زندگیمان حس میکنیم . در زمان حاضر، ” چاپ“ ، شاید بتوان گفت همانقدر که در هنر گرافیک حضور دارد که در هنرهای ” هنرهای ادبی“ (=ادبیات ) و سینما ؛ یعنی بدون عامل چاپ ، علیالاصول ، نه ادبیاتی وجود دارد نه سینمایی ؛ اما این امر باعث نشده است که ما عامل چاپ را وارد تعریف ادبیات و سینما بدانیم .
اگر روزگاری هم گرافیک ، ”هنر ارسال پیام به مدد امکانات چاپی“ بود ، و یا ”فن استفاده از چاپ برای ابلاغ مقاهیمی که به مدد کلمات و تصاویر قابل ارائه هستند “ .... امروز دیگر چنین نیست ؛ چرا که هنر گرافیک ، در عصر ما ، به همت و با جرات و جسارت سرداران بزرگ این رشته ، به مقولهای بسیار پیچیده ، ظریف ، وسیع ، چه بسیار تغییر دهنده، نافذ و به راستی خطرناک تبدیل شده است .
امروز ، برخلاف شایع و ظاهر ، این هنر سینما نیست که در راس همه هنرها قرار گرفته و فرمانروایی و تسلطی بیچون و چرا میطلبد ؛ بلکه گرافیک است که چنین ادعا و خواستی دارد - هر چند بدون تظاهر، و یا بسیار زیرکانه ، و گاه به نحو شگفتانگیزی موذیانه .
به هر حال ، با توجه به این که این رساله ابداً نمیخواهد به چیستی و چگونگی هنر و فن گرافیک بپردازد ، به همین بسنده میکنیم که یکی دو تعریف ساده و احتمالاً مقبول از گرافیک ارائه بدهیم تا راه برای وصول به تعریف ”مصورسازی آثار ویژه کودکان“ هموار شود .
گرافیک ، ابلاغ ظریف ، دقیق و موثر یک پیام است به مدد ابزارهای همه هنرها ، که موضوع این پیام ، به وسیله سفارش دهنده ، مشخص و محدود شده باشد و عموماً هم مسائل محدود به زمان و مکان معینی را طرح و عنوان کرده باشد .
گرافیک ، رشتهای با شاخهای از هنرهای ترکیبی است که از نقاشی ، طراحی ، نوشته و ادبیات ، خطاطی ، هندسه و نیز امکانات همه هنرها و فنون مدد میگیرد و استفاده میکند تا پیامهایی را به بهترین و مؤثرترین و فشردهترین نحو ممکن ابلاغ کند که درخواست کننده یا سفارشدهندهای به دلایل معینی ابلاغ آنها را از گرافیست خواسته است . گرافیک ، فنی است ظریف ، دقیق و مسر جهت ابلاغ و ارائه پیامهای تجاری ، سیاسی ، اجتماعی و هنری (یا پیامهای فرهنگی و تمدنی ) .
همه مساله و فشرده حرف ما این است که در تمام هنرهای اصلی ، کاشف و برگزیننده موضوع ، شخص هنرمند است - حتی اگر این موضوع ، زیر کلی از فشارهای احساسی - عاطفی به او تحمیل شده باشد ؛ اما در مورد ”هنر گرافیک“ همیشه ، موضوع به هنرمند ابلاغ میشود و کار روی آن موضوع ، از گرافیست درخواست میشود . گرافیست ، به شخصه و مستقلاً تصمیم نمیگیرد روی موضوعی کار کند ، و وقتی بنا به خواست ”دیگری“ روی موضوعی به تفکر خلاقه پرداخت و از نهایت قدرتآفرینی و مهارت خویش بهره گرفت و چیزی را ساخته و پرداخته کرده باز هم ، ”دیگری“ باید تطبیق کامل ”موضوع“ با ”شکل ارائه موضوع“ را گواهی کند و دست مریزاد بگوید ؛ وگرنه مرافعه پیش میآید و دردسر .
گرافیست هم هر قدر آزاد باشد و انتخاب داشته باشد ، نظریه شخص ”دیگری“ هم مطرح است ، و همین جاست که ما میتوانیم ، به وضوح ، رابطه ”مصورسازی آثار ویژه کودکان“ و ”هنر و فن گرافیک “ را حس کنیم و قدم اول را در راه وصول به تعاریفی بالنسبه منطقی از ”مصورسازی“ برداریم؛ چرا که نقطه مشترک تردیدناپذیر این دو ، همان مقدم و مستقل بودن موضوع است نسبت به شکل ارائه موضوع ، و حضور ”دیگری “ در این جریان - حتی اگر این ”دیگری“ ، در موارد متعددی ، خود تصویرگر باشد که موضع ”نویسنده“ یا ”طراح موضوع“ قرار گرفته است . ضمناً ، در همین جا هم ما میتوانیم رابطه بین ” نقاشی“ و ”مصورسازی...“ و طبیعتاً بین ”نقاشی“ و ”گرافیک“ - را تا حد ممکن قطع کنیم و این توهم بسیار خطرناک را که ”مصورسازی“ نوعی ”نقاشی“ است و مصورساز ، یک نقاش است که تحت شرایط ویژهای نقاشی میکند ، برطرف کنیم و نیز این توهم را که مصورساز ، همان امکانات و مسئولیتها و وظایف نقاش را دارد و حدود اختیارات و خودمختاریهایش برابر با نقاش است یا برابر با هنرمند دیگر .
مسلماً زمان ، خیلی چیزها را از بین میبرد ، منجمله هر بنای سست را ، هر اثر بد را ، و چه بسا سرانجام هر تولید ضد انسانی را . مسلماً زمان ، بسیاری از کتابها را همراه با نویسندگان آنها و تصویرها و تصویرگریهای آنها از رده خارج میکند و به خاک گرم میسپارد و از خاطرهها ، برای ابد ، پاک میکند . مسلماً کفشهای زمان ، کفشهایی بیرحم و سحرآمیز است که هر چه بخواهد ، له و لورده میکند و میگذرد ؛ اما در مورد آثار ویژه کودکان و تولیدات خاص ایشان و هرآنچه که به بچهها مربوط میشود هرگز نمیتوان به انتظار قضاوت عادلانه و بیرحمانه زمان نشست . نمیتوان فرصت داد که بیماران روانی ، کودکان را بیمارانه بیازارند ، به امید آن روز که مرگ معنوی ، این بیماران را از گردونه به بیرون پرتاب کند . این درست که بوته گل ، بیآب ، خشک میشود و میمیرد ، اما برای اثبات این امر ، بوته گل را نمیتوان بیآب نگه داشت . امروز نمیتوان کودک را ترساند ، به فکر اینکه این ترساندن ، شاید ، بعدها اسباب شجاعت و شهامت او را فراهم آورد ، و نمیتوان از کودک کار سخت و طاقتفرسا کشید ، به اسم اینکه کارکشته میشود ، قدرت درآوردن نان و نکشیدن منت دو نان در او پدید میآید . به نام بشر ، مجرمان بزرگسال بسیاری را میتوان به چوبهدار سپرد ، اما یک کودک را ، در سراسر کره زمین ، به اسم ((مصلحت آینده بشر)) و ((نجات دادن جهان فردا )) نمیتوان گوشمالی داد و به گریه انداخت . تا دم مرگ از باز گفتن این سخنان خسته نخواهیم شد : کودک ، در هر لحظه ، متعلق به همان لحظه است و تعیین کننده تکلیف همان لحظه - ضمن اینکه متعلق به تمامی لحظههای تاریخ ، و تمامی نقطههای جغرافیایی جهان نیز هست .
چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه ( هفت خوان رستم ) پایان نامه رشته ارتباط تصویری
تعداد صفحات:133
نوع فایل:word
قیمت:30000