لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
به تعهداتی کهاغلب ما را به سبب ترس از پذیرفته شدن در اجتماع وا دار می کند تا تمامی مهارتهایمان را در به کار گیریم (بهروزی1375).
تا یلور1 (1963)ویژگی افراد خلاق را به شرح زیر ذکر می کند.هوش خاقی با ذوقی کنجکاوی،جویندگی،مهارت در باز سازی عقاید،خود مختاری،استقلال،اثبات خود،پیرش مثبت از خود،زبر دستی درمجموع افراد خلاق را دارای شخصیتی پیچیده می داند.
در تحقیق دیگری که که توسط کرن وجوهانسون 2در سال (1993 )انجام شد خلاقیت و هوش در کودکان پیش دبیستانی مورد برسی قرار گرفت. کودک بین سنین(3تا7)سال توسط مقیاس اندازه گیری هوش و استعداد،اسلسون و آزمون هوش استنفوردبینه مورد سنجیش قرار گرفتند متغیر های مور مطالعه تشویش استعدادهای با القوه وتفکر خلاق در مقیاسهای علمی و حرکتی بود و این نتیجه بدست آمده که خلاقیت با هوش رابطه دارد.
در تحقیق دیگری توسط ادوارد 3 وپیتر4 در سال (1990)انجام شد تشخیص استعداد فکری خلاق در دانش آموزان یک کلاس مورد برسی قرار گرفتدر این آزمایش بررسی شده است که آیا می توان شاخصهای مربوط به تواناییهای فکری خلاق دانش آموزان را یافت ، در این آزمایش 49 دانش آموزان استرالیاییکلاس نهم در بین 4 گروه بر اساس میزان خلاقیت اندازهگیری شده است .
در آزمایشات تورنس5 در مورد تفکرات خلاقیت خلف و دانش آموزان تقسیم بندی شده بودند . در مورد سنجش و ارزیابی حل مشکلات ، قوة تخیل ، متغیرهای شخصیتی وموقعیتهای تحصیلی این دانش آموزان مورد ارزیابی قرر گرفته بودند ،خلاقیت بالای
_________________________________________________
1. Tailor 2. Gohanson
3. Peter 4. Edvard
5. rorans
این مقدار بیشتر از خلاقیت تعداد موجود در آزمایش مربوط به توانایی های فردی ، حادثه جویی ، خودبسندگی و کاردانی ، و ابتکار عمل دانش آموزان بود اما کمتر از آنا قابل تهیج هستند و نتایج حاکی از آن است که دو نوع توانایی ذهنی در کودکان وجود دارد که هر دو آنها دارای بیشترین مقدار هوش و خلاقیت فزاینده در حل مشکلات و موقعیتهای خلاق قوة تخیل فردی آنهاست .
تحقیقات دیگر مربوط به خلاقیت :
تحقیقات انجام شده واتسون1 ( 1960 ) گتز وجکسون 2( 1962) حاکی از آن است که کودکان خلاق در خانواده های برخوردار از سبک تربیتی دموکراتیک والدین پژوهش یافته اند ( موسوی ـ فصل ، 1376 )
مندوز و مندوز 3 در کتار خوب تأکید میکند که برای پژوهش خلاقیت باید بهافراد امکان تفکر داد و روشهای قالبی را به آنها دیکتهنکرده در این میان این پژوهشگران به تفاوت کره ای راستو چپ نیز اشاره کرده اند و گفته اند نیمکره چپ نیز بیشتر مسئول تفکر همگراو نیمکره راست مسئولیت فعالیتهای مربوط به تفکر واگرا را به عهده دارد . ( شیفر4 ، 1970 از موسوی فصل )
در مطالعات گروهی از آمزمودینهای استثنایی و خلاق نشان داد که خانوادة آنها از طبقه متوسط بالا هستند و نسبت به کودکان سخت گیری نمی کنند و بیشتر سرگروهای خلاقانه داشته اند .
_____________________________________________________
1.Watdon 2. Getzle & Jackson
3. mendos & mendos
در رابطه با خصوصیات فکری و سبک تربیت والدین کودکان خلاق ، معلوم شده است که ما در این این گروه ازکودکان به استقلال افراد اجرا نهاده و همچنین آنها اعتماد بنفس زیادی نشان میدهند این امر در مورد گروه گواه صادق نبود( شکرشکن 1374 ).
تحقیقات مربوط به خلاقیت :
رابطه بین الگوهای تعامل خانواده و قوة تخیل کودکان توسط انیدبلد1 (1967 ) مورد مطالعه قرار گرفت نتایج نشان داد که قویه تخیل تا حد زیادی بستگی بهتعامل والدین با کودک تشویق والدین و الگوسازی مادران دارد در خانواده هاییخلاق به کودکان استقلل عمل زیادی داده میشود در این خانواده ها معمولاً مرزبندی بین افراد شخصی نبوده و بسته به شرایطکمی که خلاقیت بیشتری دارد ، در مورد مسائل اظهار نظر میکند (بیابانگرد 1370 ) .
خلاقیت و پیشرفت تحصیلی :
بر اساس مطالعات مطرح شده نمی توان انتظار داشت رابطه بلایی بین خلاقیت تحصیلی وجود داشته باشد از این دیدگاه حمایتمی کند ، تورنس رابطه بین پیشرفت تحصیلی و نمرات خلاقیت را در مدرسه محاسبه کرد و دریافت که گروه دارای خلاقیت بالا و هوش پایین گروههای دیگر مدرسه موفق هستند پژوهشهای او نشان داد که همبستگی بین خلاقیت و بهره هوشی تقریباً 16/0 بوده است ( موسوی ، فضل ،1367 ) .
__________________________________________________________
1.
زبان اخلاق :
موقعیت در حال تغییز زنان درجامعة ما توجه بیشتری را بر ماهیت و پویایی زنان خلاق موجب شده است . شافر ادریک 2 تحقیق را درسال (1970 ) ده دختر وان را که به طور استثنایی خلاق بودند و از میان یک گروه ( 200 نفری ) از دختران خلاق ر یکمنطقه شهری انتخاب شده بودد مورد مطالعه قرار داد هر یک از دختران را معلمانشان بر این اساس معرفی کرده بدند که یک یا چند محصول ابتکای تولید کرده و در بعضی از آزمنهای گلیفورد 3 در زمینة استعدادهای خلاق ، نمره های بالاتر از حد نصاب گرفته بودند .
همه این خترها وضع زندگی نسبتاً مرفه داشتند و در عین حال که مادران همة آنها در زمان ازدواج بطور نیمه وقت یا تمام وقت در خارج از منزل کار می کردند ، تنها هفت تن از آنهاهمراه با ازدواج کارشان را ادامه داده بودند . علاوه بر مادران به عنوان یک مدل تقلید در اینمورد ، بسیاری از پدران نیز حداقل تا حدودی با پدرشان همسان شده بودند از اطلاعات دیگر دربارة این گروه دختران چنین استنباط می شد که آنها از والدینشان تا اندازه ای احساس بیگانگی میکردند و بندرت در فعالیتهای گروهی خانواده شرکت می کردند . این ، با فقدان صمیمیت و تجانس عاطفی شدید که مورد توجه مک کنیون 1 ( 1962 ) ورو2 ( 1952 ) قرار گرفته است شباهت زیادی دارد در این دختران تعدادی خصایص مشترک با فرد خلاق وجود داشت از جمله تعصب نداشتن
خلاقیت