دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فنون کلاسداری و بررسی نحوه تدریس موفق در کلاس
در این نوشته، روشهای کلاسداری را از دیدگاه برخی از معلمین موفق و یا شاگردان دبیرستانی مینگریم، لذا نمونه کارهای موفق، با توجه به عوامل مختلف رفتاری، مورد بررسی قرار داده شده است. این نمونهها از لا به لای نظریات دانشآموزان دبیرستانی که طبیعتاً سالها تجربه در شناخت انواع تدریسهای موفق دارند، همچنین معلمین که آموزش این عزیزان را به عهده دارند و با استفاده از مجموعه مطالبی که از دیدگاه روانشناسی انتخاب شده، همراه گردیده است.
به امید آنکه از لا به لای این بحثها بتوانیم بهترین روش ایجاد انگیزه، یا نحوه ارتباط صحیح با دانشآموزان و یا روشهای بالا بردن بهرهوری در کلاس و افزایش موفقیت دانش آموزان و معلمان را بیابیم.
هدف اصلی در تدریس
همیشه باید در نظر داشته باشیم که هدف اصلی در تدریس چیست؟
آیا فقط آموزش مبحث خاصی میباشد، یا آنکه در ضمن آموزش باید سعی کنیم، دانشآموز را به عنوان یک شهروند مؤثر و مفید برای جامعه به بار آوریم.
یعنی در نهایت روش درست زندگی کردن و انسان بودن را به او بیاموزیم و از خود، خاطر خوبی در ذهن دانشآموزانمان به جا بگذاریم.
خاطرهای از روز معلم:
سالیان تدریس در گذرند و خاطراتی در ما باقی میگذارند، خاطراتی که همواره بوی تازگی خود را زیر غبار زمان از دست نمیدهند. چه خوب است لذت داشتن چنین خاطراتی را با هم قسمت کنیم. مانند خاطرهای که بوی مهربانی آن را هنوز احساس میکنم.
از راهروی طویلی که به دفتر دبیرستان منتهی میشد، گذشتم. مثل هر روز ازدحام روپوش سورمهایها، پچپچهای خاص زنگ تفریح، هل دادن، خندیدن، خود شیرینیهای برخی شاگردان را میدیدم ولی این بار وارد جمع هیچ گروهی نشدم و دستهای گچی خود را بر شانه هیچ کدام نزدم! تکه پرانیها و شلیک خندهها این بار رد و بدل نشد. نگرانی خاصی به دلم چنگ میزد. چهره مغرور یکی از بچههای سوم ریاضی جلوی نظرم میآمد: مریم، دختری بلند قامت و سفیدرو با چشمانی که انگار در عمقشان اندوهی غریب خفته بود. به قول خودم سه سال بزرگش کرده بودم ولی امروز دیدم که چقدر باید بزرگتر از سنش باشد!
مادرش اول صبح گوشه دفتر منتظرم بود. صورتش را در چادری پوشانده بود. بوی آشنای فقر و نداری به همراه عطر دوستداشتنی مادری مهربان همراه شده بود.
در حالی که اشکی بر چهره چروکیدهاش میغلتید، گفت: خانم مبادا دخترم بفهمد پیش شما آمدم. مریم خیلی شما را دوست دارد و میخواست هدیهای برای روز معلم به شما بدهد. امروز صبح از باغچه گل یاس چیدم که بیاورد ولی او نگران بود که در مقابل دیگران شرمنده میشود و...دستهای زبر و زحمت کش آن مادر را بین دستهایم گرفتم. زن که جرأت بیشتری یافته بود از شوهرش که آجرکشی میکرده و الآن به علت دیسک کمر زمینگیری شده حرف زد. از پسرش که دوره راهنمایی است و با آنکه انگشتش لای دستگاه پرس رفته، میگوید غصه نخور مادر بدتر از اینها زیادند، صحبت کرد. از خودش گفت که ناچار است در خانههای مردم کار کند و زندگی را بچرخاند.
در حالی که آرامش میکردم، از ثروتهای بزرگی که خداوند به او داده حرف زدم. این که میتواند بچههای به این خوبی داشته باشد، این که با همه مشکلات یکدیگر را دوست دارند و به هم کمک میکنند و...
موقع خداحافظی انگار سبک شده بود. لبخند میزد و دعا می کرد ولی انگار غصههایش را در قلب من ریخته بود.
مریم فقط مغرورترین شاگردم نبود، او بسیار تیز و حساس بود. من باید احتیاط میکردم، تا هیچ ردی از دلسوزی را در چشمهایم نبیند و شرمنده نشود. اگر شخصیتش در جمع همکلاسیها میشکست، دیگر چیزی برایش نمیماند که من بتوانم معلمش باشم.
به دفتر دبیرستان رسیدم. مزه چای تلخ با دلهره خاصی آغشته شده بود و صحبتهای همکاران توأم با خزیدن عقربههای زنگ تفریح میشدند تا زمان رسیدن به زنگ دوم را بسازند. فکر کردم چه ساده میشد اگر معملی فقط در گفتن معادلات شیمی، فرمولها، حل مسائل و... خلاصه میشد. ولی مگر ممکن است! خدایا کمکم کن.
به در کلاس سوم ریاضی رسیدم یادم افتاد اولین باری که وارد کلاس شدم فکر کردم در کاملاً باز است، ولی وقتی پشت دستم به عنوان در زدن محکم به دیوار خورد تازه فهمیدم کلاس بیدر است آن وقت همگی به جای سلام خندیده بودیم این خاطره لبخندی روی لبهایم نشاند روی تختهی کلاس با خط زیبایی شادباش روز معلم را نوشته بودند صدای قدمهای مریم را از ته قلبم میشنیدم که آرامآرام، نزدیکم میشد دسته گل یاسی که هیچ روبانی اطرافش نبود را به سویم دراز کرد با خوشحالی گلها را بوئیدم گفتم از کجا دانستی که من عاشق بوی این گلها هستم، پای تخته رفتم، انگار گچ و گلها با همکاری هم درس میدادند.
آن روز کلاس درس شیمی پر از عطر گلهای یاس بود. بهترین تشویقها باید واقعی باشند و من واقعاً از گرفتن چنین هدیهای از چنین شخصیتی خوشحال بودم و شور شوق خود را نشان میدادم.
هنگامی که از کلاس سوم ریاضی خارج میشدم لحظهای نگاهم به مریم خورد.
اولین باری بود که دیدم چشمهایش میخندیدند.
فصل اول مواردی که ما معلین باید به آن توجه کنیم:
استفاده از روشهای فعال یاددهی مبتنی بر IT:
معلمین گرامی باید به شناسایی و ارتقای مهارتهای خود در کاربرد فناوریهای نوین نظیر ICT و IT در آموزش بپردازند. به این ترتیب نه تنها میتوانند از راهبردهای گوناگون در آموزش استفاده کنند، بلکه امکان پاسخگویی به نیازها و تفاوتهای فردی، یاد گیرنده را فراهم میسازند و با استفاده از جذابیتهای فناوریهای در جهت ایجاد انگیزه، کلاس موفقتری را خواهند داشت و شور و نشاط بیشتری در کلاس ایجاد میکنند.
شاگردان نیز در هنگام کار با ICT، اغلب در غالب گروهی مشارکت میکنند و تجربهی این گونه کارها به تقویت و رشد مهارتهای فردی و اجتماعی، میافزاید.
هر دانشآموز با هر میزان از توانایی میتواند از این فناروی برخوردار باشد و از فرآیند یادگیری غنیتری برخوردار گردد. ما معلمین باید سعی کنیم با یاری خداوند گنج دورنی دانشآموزان و استعدادهای نهفته آنها را نمایان کنیم. یعنی یادگیری برای عمل کردن، یادگیری برای زندگی در کنار هم و با هم بودن را پرورش دهیم.
از ICT به عنوان ابزاری برای پشتیبانی از اهداف تدریس باید استفاده کنیم و دانشآموزان را به همکاری با یکدیگر به هنگام کار با این ابزار تشویق کنیم، تا ضمن دستیابی به یادگیری مستقل و فعال، تقویت کار مشارکتی را پرورش دهیم و باعث تقویت تواناییهای دانش پژوهان در جمعآوری و پردازش اطلاعات و نوشتن گزارشها باشیم.
بررسی نحوه تدریس:
بهترین روش تدریس را چگونه میتوان ارائه داد؟
این سؤالی است که تمامی همکاران به هنگام تدریس به آن میاندیشند. در گروهی از همکاران کم تجربه گاهی این سؤال به همراه اضطرابی خاص ظاهر میشود و اگر به نحوی این اضطراب را به هنگام تدریس بروز دهیم یعنی «اولین پله شکست».
دانشآموزان دبیرستانی معمولاً تجربه چندین ساله در شناخت کلیه رفتارهای معلمشان دارند و کوچکترین رفتار معلم را ناخودآگاه زیر ذرهبین تجزیه و تحلیل خود قرار میدهند و شاید نتوانند آنچه حس میکنند بیان کنند ولی به هر حال با نگاه یا رفتارشان به یکدیگر یا به معلم گوشزد میکنند. با دانشآموزان که صحبت میکردم اولین نکتهای که در کلاسداری مدنظر داشتند، این بود که معلم باید بتواند تسلط کامل خود را بر موضوع و کلاس نشان دهد. همکاران نیز با بیان خود همین مطلب را میرسانند. معلم باید احاطه به کلیه موارد بحث داشته باشد و قدرت ارائه آنها را نشان دهد. بسیاری از همکاران جهت موفق بودن، لزوم داشتن طرح درس مناسب و فراگیر، خواه به صورت مکتوب یا ذهنی را قائل بودند. آنان معقتد بودند وجود طرح درس مناسب باعث تسلط کامل معلم بر موضوع مربوط میشود تا بدون اتلاف وقت موارد درسی را به طور کامل پیاده کند.
جلسه اول تدریس:
به عقیده تعداد زیادی از همکاران و دانشآموزان مهمترین جلسه در طول سال همان جلسه اول است.
اولین برخورد معلم با دانشآموز چگونه باید باشد؟
عدهای از معلمین موفق جهانی معتقدند اولین برخورد باید به نحوی باشد که دانشآموز حس کند در یک برنامهریزی کاملاً منظمی قرار گرفته است. کلیه قوانین کلاس در طی سال، در همین جلسه باید مشخص گردد. صحبتهای مهمی از قبیل نحوه تدریس یا روش صحیح مطالعه یا نحوه برنامهریزی روزانه و همچنین اهمیت انضباط در همین جلسه مطرح گردد. در مورد انتخاب نوع انضباط، اینکه از نوع انضباط مقتدرانه، برونی و مستبدانه، یا انضباط دموکراتیک، دورنی با احساس مسئولیت و اینکه کدامیک مؤثرترند. قضاوت و ارزیابی به عهده خود شماست. همچنین معلمین موفق دنیا در جلسه اول نسبت به استفاده کمتر از برنامههای تلوزیونی تأکید دارند. آنها میگویند برنامههای تلوزیونی باعث کاهش فعالیت بدنی و عموماً اتلاف وقت بچهها میشوند. کارشناسان نیز بحث مفصلی در این مورد دارند که بررسی و قضاوت آنها به عهده خود شماست.
اهمیت ایجاد انگیزه در جلسه اول:
اگر معلم بتواند در جلسه اول اهمیت فراگیری علم را به کلاس تزریق کند جلسات بعدی به مراتب بسیار بهتر و ارزندهتر میشوند و کلاس از معلم محوری به سوی شاگرد محوری حرکت کره و تبدیل به کلاسی پویا و ارزنده میگردد.
در مورد علم و اهمیت آن از بیانات لطیف حضرت علی (ع) میتوانیم سود ببریم آنجا که در ستایش دانش میفرمایند: هر ظرفی تنگ میگردد (پر میشود) به آنچه درون آن میگذارند مگر علم و دانش (سینه دل) که چون علم در آن راه یافت فراخ میگردد و گنجایش دارد برای پذیرفتن علم دیگر، این دلها ظرفهای علوم و اسرارند و بهترین آن دلها، نگهدارندهترین آنهاست (که سپرده شده را خوب نگهدارد و به یاید دارد) پس هوشیار باش و از من نگاهدار و به یاد داشته باش آنچه به تو میگویم: ای کمیل: علم بهتر از مال است. زیرا علم ترا از گرفتاریهای دنیا و آخرت نگاه دارد و تو مال را از تباه شدن نگاه میداری، مال را بخشیدن کم میگرداند ولی علم در اثر بخشیدن و یاد دادن به دیگران فزونی مییابد.
دو خورنده هستند که سیر نمیشوند، خواهان علم که هر چه بر او کشف و هویدا شود باز مجهول دیگری را میخواهد معلوم کند و خواهان دنیا که آنچه از کالای دنیا بیابد باز میخواهد کالای دیگری به دست آورد.
نحوه شروع تدریس:
شاگردان معمولاً دوست دارند معلم قبل از شروع درس جدید، خلاصهای از مطالب گذشته را اشاره کند و معتقدند این کار باعث ایجاد آرامش در فراگیری مطالب جدید میگردد. عموماً خود همکاران نیز به این مورد آگاهند و به لزوم انجام این کار معتقدند. هر چند این اشاره بسیار کوتاه و گذرا باشد، ولی این احساس اطمینان روحی را که مطالب قبلی تماماً مرور و وارد ذهن ما شده و اکنون آماده پذیرش جدید هستیم، را میدهد. و این خیلی فرق میکند با معلمی که به نظر دانشآموزان از یک نقطه گنگ شروع به حرکت میکند. در این موارد بسیاری از بچهها چون اطمینان به دانستن مطالب سابق ندارند و در ذهن خود اتصال مطالب جدید به قدیم را نمییابند، لذا بیشتر به گذر وقت میاندیشند، تا آنچه معلم بیان میکند.
روش موفق تدریس از دیدگاه دانشآموزان
اکثریت دانشآموزان، کلاس معلم محوری را که در آن سخنران مطلق معلم باشد قبول ندارند. ناسازگاری در چنین کلاسهایی به صور مختلفی بروز میکند که بعداً روی آن، صحبت خواهیم کرد.
در صحبتهای زیادی که با شاگردان پایههای مختلف داشتهام اکثریت آنان روی حل تمرین اضافی تأکید دارند. میگویند اگر معلم مطالب گفته شده را به صورت تمرین یا سؤال اضافی به ما بدهد، تا ما نیز چند لحظهای که او سکوت کرده، بتوانیم روی گفتههای وی فکر کنیم و خود را بیازمائیم که تا چه حد مطالب را فرا گرفتهایم، آنگاه با آرامش بیشتری دیگر مطالب را پیگری میکنیم. بچهها اغلب معتقدند درس باید توأم با مثالهای دلنشین و مسائل روزمره باشد، بیان قصهوار مطالب میتواند در کلاس ایجاد علاقه به گوش دادن کند. بیان قصهوار همان موردی است که قرآن در بسیاری مواقع جهت جذابیت و مؤثر بودن آموزش خاصی استفاه نموده است. در غیر این صورت کلاس خشک و خستهکننده میشود. من هم گاهی برای بیان مطلبی آن را در قالب داستانی ارائه میدهم و عملاً میبینم دقت بچهها بیشتر میشود و مطالب را بهتر یاد میگیرند.
نحوه فعال نگاهداشتن کلاس توسط معلم:
چگونه میتوان کلاس پویا و پر تحرک داشت؟
جهت فعال نگهداری کلاس باید مرتباً از بچهها کار کشید. معلمینی که تمام مدت سخنران مطلق هستند معمولاً مواجه با کلاسی خوابآلود و بیتحرک میشوند. خیلی ساده میتوان جلوی این کار را گرفت همانطوری که از زبان خود بچهها شنیدیم باید آنها را وادار به فعالیت کرد با جملات سادهای نظیر: «خوب تا حال چه گفتیم»، «فکر میکنید بعد چه میشود»، «کی میتونه بگه»، «کی میتونه سریعتر به جواب برسه»، «میخواهم ببینم سرعت عمل کی بیشتره»، «تصور کنید در این شرایط هستید چه میکنید» نظیر این پرسشها میتواند باعث ایجاد کلاسی کاملاً فعال باشد چنین سؤالاتی با ایجاد حس کنجکاوی بچهها را وادار به تفکر بیشتر روی موضوع مینماید به خصوص اگر محاسن مطالب یا کاربردهای آنها در زندگی را بدانند در واقع ایجاد انگیزه برای فهم بهتر مطالب را کردهایم و این باعث میشود مطالب بهتر جا بیفتند و باور یادگیری و اعتماد به نفس و تسلط روی موارد درس داده شده ایجاد میگردد. زیرا در این موارد نتیجه آن چیزی نیست که معلم بیان کرده باشد بلکه بچه تصور میکند نتیجه همان چیزی است که خود به آن رسیده است.
نکته مهم دیگر که اکثریت نظریهها روی آن تأکید داشتند، عدم تکرار بیش از حد مطلب است معلمینی که مطلب سادهای را بارها تکرار میکنند، باعث خستگی و بیحوصلگی کلاس میگردند. روانشناسان معتقدند بیشترین گیرایی در یک سخنرانی حدود بیست دقیقه اول میباشد و معلمینی که تا ثانیههای آخر کلاس موارد بسیار بسیار مهم را میگویند بهتر است به حد کشش طبیعی کلاس نیز توجه داشته باشند.
برخی همکاران نظریه جالبی در این مورد دارند آنها میگویند سعی میکنیم وقت خود را طوری تنظیم کنیم که فشار کاری در اوایل وقت شروع کلاس بیشتر از اواخر باشد و در دقایق آخر به بچهها وقت آزاد میدهیم تا اگر اشکال یا سؤالی هنوز برایشان باقی مانده با خیال راحت آن را بپرسند یا اینکه بتوانند مطالب تدریس شده را مرور کنند.
علل لزوم پرسش درس از دیدگاه بچهها و معلمین
در مورد درس پرسی، معمولاً همکاران و شاگردان اتفاقنظر دارند که اگر این کار انجام نشود عملاً کارآیی کلاس پائین میآید. شاگردان میگویند اگر بهترین معلم را هم داشته باشیم ولی مرتباً درس را از ما نخواهد کار یادگیری بسیار مشکلتر است. البته هدف اصلی معلمین علاوه بر اندازهگیری میزان برآیند یادیگری کلاس و وادار ساختن بچهها به تلاش جهت استمرار امر یادگیری، آن است که درس به صورت شفاهی و با بیان خود دانشآموزان نیز تکرار شود تا هیچگونه ابهامی باقی نماند. کلاً ایجاد سؤال باعث تحریک حس کنجکاوی و حرکت بیشتر برای یافتن پاسخ میشود. معلم میتواند تمامی مطالب مهم جلسه قبل را به صورت سؤالهای عمومی در کلاس مطرح کند، تا کلیه مطالب مرور شوند و کلاس آمادهی پذیرش درس جدید گردد.
فصل دوم بررسی موارد تربیتی در امر تدریس
بررسی لحن ادای مطالب از دیدگاه بچهها و معلمین:
نکته مهمی که مطرح است لحن صدای معلم است. در این مورد که معلم نباید یکنواخت صبحت کند، تقریباً همه اتفاقنظر دارند. معلم باید در ضمن صحبت با تغییر لحن صدا، بلندی یا کوتاهی صدا، ایجاد مکث و سکوت، از یکنواختی صدا پرهیز نماید. نکته دیگر مسئله صدای بلند در تدریس میباشد شاگردان معتقدند برخی معلمین که عادت دارند خیلی بلند تدریس کنند، آرامش کلاس را به هم میزنند و توجه ما را به درس کاهش میدهند. ما بعد از کلاس عموماً دچار گیجی، سر درد، خرد شدن اعصاب، عدم فهم کافی، ناراحتی گوش میشنویم. در این باب روانشناسان جمله جالبی دارند آنها میگویند «صدای بلند را میشنویم ولی صدای آهسته را گوش می دهیم».
نحوه انتقال مطالب از دیدگاه قرآن
در تکمیل توضیحات قبلی، از بهترین کتاب یعنی قرآن کمک میگیریم. خدائی که ما را ساخته خود به طبیعت ما آگاهتر است. پس چه بهتر که ارزندهترین طریقه آموزش را از قرآن بیاموزیم.
در قرآن بسیاری از آموزشها در قالب قصه بیان شده که این خود، گرایش ذاتی انسانها را به داستان نشان میدهد. قصههایی که از جای جای آن، مطالب وافری جهت ارزشهای متعالی انسانی میبینیم. در قرآن قبل از آنکه انجام کار را از انسان بخواهد، خود آن را انجام میدهد. آنجا که میفرماید:
«خدا و ملائکش بر پیامبر درود میفرستند. پس ای کسانی که ایمان آوردهاید شما هم بر او درود بفرستید».
معمولاً در لحن صحبت قرآن به دنبال خواستن اجرای امری، زمینهای که ایجاد رابطه عاطفی برای شنونده نیز بنماید، زمینه ایجاد رابطه عاطفی و علاقه به گوش دادن و محبت کردن را ملاحظه می کنیم: آیا خدا تو را یتمی نیافت که در پناه خود جای داد او از شر دشمنانت نگهدری کرد و ترا در بیابان مکه ره گم کره (حیران) یافت (در طفولیت که حلیمه دایهات آورد تا به جدّت عبدالمطلب سپارد در راه مکه گم شدی، حلیمه و عبدالمطلب سخت پریشان شدند و خدا زود آنها را به تو راهنمایی کرد و باز ترا فقیر (الی ا...) یافت و (به دولت نبوت) توانگر کرد (و نعمت رسالت عطا نمود) پس (به شکرانه آن) تو هم یتیم را هرگز میازار و فقیر و گدای سائل از درت بزجر مران (بلکه به احسان یا به زیان خوش برگردان).
مثال دیگر را با آیه بیست و یکم سوره بقره شروع میکنیم آنجا که میفرماید: «ای مردم بپرستید پرورشدهنده خود را تا پارسا و منزه شوید. یعنی در حین امر به انجام کار، ایجاد رابطه عاطفی با پرورنده خود را میبینیم و به دنبال آن دلیل انجام کار (بپرسید تا پارسا و منزه شوید) آورده میشود.
لذا در خیلی موارد ملاحظه میکنیم در حین آموزش خاصی، محاسن یا علل انجام کار خواسته شده نیز، ذکر شده که باعث ایجاد انگیزه در جهت انجام کار میشود.
نحوه برخورد معلم با دانشآموز (بعد عاطفی)
در صحبتهای بسیاری که با دانشآموزان داشتهام بیشترین اهمیت آنان روی همین مورد بود. شاید این موضوع تأیید کننده نقش مهم ایجاد علاقه در جلب توجه دانشآموزان به درس میباشد. بحث روی نحوه برخورد و چگونگی اخلاقیات معلم بیشترین موردی بود که دانشآموزان پایههای مختلف به آن میپرداختند. بچهها میگویند ما نیاز داریم که به ما اعتماد به نفس داده شود و برای ما ارزش قائل شوند. تجربه نشان میدهد معمولاً معلمینی که چند سال تدریس با یک کلاس خاصی را به عهده دارند، شناخت بیشتری روی بچهها پیدا کردهاند. این معلمان معمولاً شاگردان را به نام صدا میکنند و چون به خصوصیات بچهها آگاهند، پس موفقتر از حالتی هستند که بخواهند به عنوان تازه وارد و غریبه وارد کلاس شوند، و با نگاه ناآشنا به چهرهها بنگرند، لذا این خود نمایانگر اهمیت شناخت روحیه دانشآموزان در فهماندن درس میباشد.
بررسی بهترین روشهای تشویق و تنبیه
یکی از روانشناسان میگوید به هر کس اظهار اطمینان کنید سعی خواهد کرد که خود را لایق آن سازد. یادم میآید شاگرد بسیار ضعیفی را به محیط مدرسه جدیدش آوردند در جلسه اول معرفی او را به عنوان شاگرد زرنگ نشان دادند، و پیرامون این معرفی هم روحیه خودش و هم برخورد کلاس با وی تغییر کرد و بعد از مدتی این شاگرد ناموفق سابق، تبدیل به فرد موفقی شد و سعی کرد لایق وضعیت خوب پیش آمده باشد.
رئیس شرکتی میگفت: اداره کردن مردمان راحتتر است، اگر شما را محترم بشمارند و شما هم نسبت به استعداد و لیاقت آنان ابراز قدردانی و اطمینانخاطر نمائید. خلاصه اگر مایلید یکی از خصلتها را در وجود شخصی تقویت کنید و استعداد او را به فعلیت رسانید طوری برخورد کنید که گویی این خصلت بالفعل از صفات ارزنده و ملکات غالبه اوست. خود بچهها در بررسی روشهای تشویق و تنبیه موفق معتقدند: معلمی که روحیه آنها را درک کند، با صحبتهای موردی با افراد کلاس و نشان دادن اهمیت به شخصیت بچه و تقویت اعتماد به نفس، باعث ایجاد علاقه در آنها میگردد. میگویند در این صورت با کوشش بیشتری سعی میکنیم رضایت او را به دست آورده و لایق اعتماد وی باشیم لذا چنین معلمی بهترین تشویق را در مورد ما به کار بسته است. به قول فردوسی:
کسی کش ستایش نیاید به کار تو او را به گیتی به مردم مدار
در مورد بهترین روش تنبیه تعدادی از همکاران متأسفانه اعتقاد به برخورد تند در اولین جلسه دارند از قبیل پاره کردن دفتر، اخراج از کلاس، ایستادن کنار سطل آشغال، استفاده از خطکش و... گروهی از همکاران نیز به عنوان حربه آخر از چنین روشی استفاده میکنند. مصداق حدیثی که میفرماید:
«در صورتی که پیشنهاد ما مؤثر نیفتاد، البته باید به زبان شمشیر قضاوت کرد. عرب میگوید آخرین وسیله معالجه داغ کردن است».
اکنون ببینیم نظر خود شاگردان در مورد بهترین روش تنبیه چیست:
بچهها میگویند بهترین روش تنبیه کم توجهی معلم به ما میباشد. وقتی تمرین نگاه میکند با دفتر ما کاری ندارد، سر کلاس درس اصلاً نگاهی به ما نمیاندازد. ورقه امتحانی ما را نمیگیرد و برای درس پرسی صدایمان نمیزند. در آن صورت عذابآورترین لحظات را میگذرانیم. برخی دیگر میگفتند بدترین نوع تنبیه معلم همان چهره ناراحت وی است که گاهی توأم با جملاتی نظیر اینها میشود «از تو توقع نداشتم»، «خیلی بیشتر از اینها انتظار داشتم»، «نا امیدم کردی».
نحوه تشویق موفق از دیدگاه روانشناسان:
گروهی از روانشناسان معتقدند تمجید باید واقعی باشد و آگاهانه و دقیق به کار رود و فقط هنگامی که بچه کار موفقیتآمیزی انجام داده از آن استفاده کنیم.
در مورد تشویق کردن دانشآموزان باید در نظر داشته باشیم که تشویقهای ما باید صمیمانه و صادقانه و واقعی باشد. چون انسان ذاتاً از تملق و چاپلوسی منزجر است، لذا باید عادلانه از کوچکترین پیشرفت آنها تمجید نمائیم زیرا بهترین طریق تغییر احوال و روحیه انسانها همین روش است.
با جملاتی نظیر: «ترا جوانی هوشمند و لایق کارهای بزرگ یافتهام» یا «میدانم که آینده تو روشن است» میتوانیم در دل دانشآموز نور امیدواری بتابانیم و بگذاریم اعتماد به نفس وجود وی را منقلب نماید.
متأسفانه گروهی از معلمین کم تجربه معمولاً در برخورد با نقاط ضعف شاگردان به شدت عصبانی میشوند و شماتت، یعنی راحتترین کار را انجام میدهند نظیر: «تو هیچی نمیشی» «بیاستعداد هیچی نفهم» «مهمانی آمدی» و... با وی برخورد شدیدی دارند و ناخودآگاه باعث فلج فکری بچه میشوند. شاید در این لحظات فراموش میکنند، اگر معلمی عصبانیت خود را بروز دهد در واقع شکست خود را امضاء کرده است. یک معلم عصبانی در واقع نشان میدهد قدرت خودداری ندارم و از کوره در میروم، من قدرت کنترل خود را ندارم در حالی که قویترین مردمان آنانند که خشم خود را فرونشانند لذا چنین معلمی در واقع به ضعف خود اعتراف کرده است.
نحوه تشویق و تنبیه و برخورد با زیردستان از دیدگاه نهجالبلاغه:
راجع به تشویق و تنبیه و نحوه بروز احساسات میفرماید: «علاوه بر این باید دانست که افراط در مهربانی رعیت را مغرور میکند و به کبر و نخوتش سوق میدهد، تا درجهای که کار را به جاهای باریک بکشاند «ای پسر حارث در عملیات کارکنان حکومت خود نیک بازرسی و دقت کن. آنکه با فداکاری انجام وظیفه مینماید، باید قولاً و عملاً تشویق شود. حتی کوچکترین اقدام ستودهاش را هم نباید نایده انگاشت و در مقابل بدکاران نیز لازم است، مطابق مقررات اسلام، انتقامکشی و کیفرجویی». ای مالک مبادا که در حکومت تو خادم و خائن یکسان باشند. زیرا خادمی که در ازای خدمت خود مزد و رحمت نبیند، دلسرد و بیقید گردد و خائنی که جزای خیانت خود را حد کمال نیابد، کردار زشت خویش را با جرأت بیشتری تکرار کند» «هرگز مگو من مأمورم و معذور، هرگز مگو که به من دستور دادهاند و باید کورکورانه اطاعت کنم، هرگز طمع مدار که تو را کورکورانه اطاعت کنند» «هرگز به پشتیبانی مقام سروری، خود را بر دیگران تحمیل مکن» اگر چنین گویی و چنان کنی آیینه قلبت زنگآلود و تاریک میشود، «مالکا، انصاف و عدل سرلوحه برنامه حکومت است» «اگر چنین نکنی و همگان را با نظر مساوی ننگری، بر بندگان خدای ظلم کردی و خداوند توانا را به دشمنی خود برانگیختهای» «مالکا هر قدر که خود را قادر و فعال میبینی بیاد آر خداوند از تو فعالتر و قادرتر است» در خاتمه این قسمت جمله منتخبی که میتواند مصداق راه حل اکثر مسائل انسانها باشد، را پیش میکشیم، آنجا که میفرماید:
«یاد خدا خاطر را روشن کند و چراغ خرد را برافروزد و اشتغال هوس و غضب را فرو نشاند»
نحوه برخورد با شاگردان ناسازگار:
مهمترین موردی که معمولاً در اداره نظم و انضباط کلاس با آن مواجه هستیم همین مشکل نحوه برخورد با بچههای ناسازگار است. برخی دبیران به عنوان اولین قدم در مواجه با اینان از روش بیرون کردن شاگرد استفاده میکنند. در حالی که معلم در لحظهای که شاگرد را بیرون میفرستد در واقع اعلام میکند که من تحمل مبارزه با تو را ندارم یا به بیان کوتاهتر آنکه میگوید «در مقابل تو من با زندهام». خود دانشآموزان کلاس نیز این روش را نشانه ضعف معلم خود میدانند آنها به طور ناخودآگاه، احساس دلسوزی برای چنین شاگردی که در جمع تنبیه شده را دارند. که باز این به نفع معلم نیست. پس چه باید کرد.
به قول شاعر:
به شیرین زبانی و لطف و خوشی توانی که پیلی به موئی کشی
معمولاً ملایمت و خوشزبانی خیلی بیشتر از غضب و درشتی در خلق نافذ میافتد به قولی قطرهای عسل بیشتر از خرواری زهر مگس را جلب میکند پس اگر میخواهید کسی را با خود هم عقیده کنید به ملایمت سخن آغاز کنید و بکوشید طوری صحبت کنید که طرف مقابل را مکرر به بله، بله گفتن وادار کنید و طوری حرکت کنید که هرگز کلمه نه را به زبان نیاورد، در این صورت طرف مقابل را برای پذیرفتن رأی و پیشنهاد خود، حاضر و آماده کردهایم. باید به صورت اشاره افکار خود را در طرف مقابل القاء کنیم و بگذاریم به میل خود به نتایجی که ما میخواهیم برسد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 33 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید