حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت بیگلربیگی کرمانشاه - مرمت

اختصاصی از حامی فایل پاورپوینت بیگلربیگی کرمانشاه - مرمت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت بیگلربیگی کرمانشاه - مرمت


پاورپوینت بیگلربیگی کرمانشاه - مرمت

نوع محصول : پاورپوینت

قابلیت ویرایش : دارد

تعداد صفحات (پاور) : 44

برای خرید این محصول به پایین مراجعه کنید.

.......................................

برای دیدن عکس در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید.

........................................

اگر از این فایل کلیپ و یا عکس های بیشتر برای اطمینان در خرید می خواهید درخواست خود را می توانید از طریق پیامک یا تلگرام به شماره  09309839778  به ما اعلام کنید.

نمونه ارسال درخواست : کلیپ (و یا عکس) از فایل  (نام محصول که در بالا مشاهده می نمایید)

........................................

برای دیدن موضوعات مشابه روی عبارت زیر کلیک کنید.

دسته بندی : مرمت

...............................

برای خرید این محصول به پایین مراجعه کنید.

خرید از این سایت بسیار امن و سریع و آسان است و تحویل فایل بلافاصله پس از خرید به ایمیل شما فرستاده می شود.

 آموزش خرید اینترنتی 1 ..... آموزش خرید اینترنتی 2 ..... آموزش خرید فایل های بالای 50 هزار تومان سایت SKP

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت بیگلربیگی کرمانشاه - مرمت

دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

غار شکارچیان
بر دامنه کوه بیستون و برفراز سر تندیس هرکول ، غاری دیده می شود که به « غار شکارچیان» معروف است. این را در سال 1949 م. پروفسور کارلتون کون باستان شناس امریکایی و متخصص رشته پیش از تاریخ در دانشگاه فیلادلفیا بررسی کرد. به عقیده وی این غار در دوره های مختلف از جمله دوره جمع آوری غذا، دوره کشاورزی، دوره تئولیتیک و دوره های تاریخی دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. غار شکارچیان بیستون، غار کوچکی است که بیش از شش نفر نمی تواند به راحتی در آن جای گیرد. بدون تردید شکارچیان می توانستند برای مدتی طولانی به راحتی در این غار زندگی کنند. اینگونه بنظر می رسد که این غار پیش از اینکه پناهگاه باشد، مخفی گاه برای زندگانی شکارچیان بوده است؛ زیرا موقعیت مکانی غار به گونه ای است که تا به آن نزدیک نشوی دیده نمی شود. پروفسور کارلتون کوه معتقد است جلگه بیستون در گذشته دور پرآب تر و حاصلخیز تر بوده و به همین دلیل چراگاه وسیعی برای حیوانات محسوب می شد. اقوامی که در این جلگه وسیع به شکار می پرداختند، از غار بیستون چون پناهگاهی استفاده می کردند. پروفسور کارلتون کون ضمن کاوش در این غار تا عمق 650 سانتی متری پایین رفت و دوره های زیر را در آن تشخیص داد؛ که این غار به دوران « پلیئستونسن» جدید متعلق است و در دوره جمع آوری غذا قابل سکونت بود. در قدیمیترین طبقه این غار ( طبقه اول از روی خاک بکر) مقدار زیادی ابزار سنگی به دست آمد که از عهد « لوآلوای جدید» یا « اوریتیک قدیم» بود. بعضی از این ابزار بسیار ظریف بود و رنگ دلپذیر و شکل پسندیده ای داشت. این لایه را می توان قدیمی ترین آثار فرهنگی و هنری انسان نئاندرتال در ایران دانست.

 

غار مرتاریک

 

این غار در حدفاصل دامنه و دیواره ای مرتفع واقع شده و مشرف بر یک سکوی طبیعی است. دهانه غار در ارتفاع سه متری دیواره واقع شده است. بخشی از این دیواره در حدفاصل دهانه غار و سکوی سنگی بر اثر بالا و پایین رفتن های متوالی ساییده ای دیده می شود که جهت صعود به غار استفاده می شده است. غار 25 متر عمق و حدود 80 متر مربع مساحت دارد و به صورت دالانی عمیق و کم عرض است که در انتها به محوطه نسبتاً بازتری ختم می شود. سقف غار از ابتدا تا انتهای دالان بین 120 تا 150 سانتی متر می رسد. دهانه غار به سمت جنوب شرقی است و به همین دلیل طی روز تا عمق چند متری در معرض روشنایی و گرمای آفتاب قرار می گیرد. محور اصلی غار در عمق چند متری با زاویه تقریباً 90 درجه به سمت راست منحرف می شود
غار مردودر
غار مردود در مرتفع ترین غار با بقایای دیرینه سنگی در بیستون است. این غار 20 متر عمق و حدود 170 متر مربع مساحت دارد. ارتفاع سقف غار بین 1 تا 3 متر است. غار مردودر دو دهانه دارد؛ دهانه اصلی در جهت جنوب- جنوب غربی مشرف بر دره ای پر شیب و کم عرض است که به پرتگاهی منتهی می شود. دهانه دیگر ار در جهت شرقی- جنوب شرقی مشرف بر کوره راهی است که به غارهای مرآفتاب و مر تاریک منتهی می شود. دهانه شرقی غار بر اثر ریزش دیواره در اعصار گذشته به وجود آمده است که لایه ای از سنگریزه به ضخامت 3 تا 5 سانتی متر کف غار را پوشانده است.
غار مرخر
مرخر در اصطلاح ادبی به معنای غاری است که فضای ورودی آن گرد است و به غلط غار خر نامیده می شود. در سال 1965 پروفسور فیلیپ اسمیت در بررسی و شناسایی محوطه های ما قبل تاریخ غرب ایران می نویسد: « در نزدیکی روستای بیستون غار عمیقی به طول 27 متر قرار دارد که قدمت بقایای باستانی آن حداقل به دوره پارینه سنگی میانی موستری تا عصر حاضر می رسد. این غار مقابل رودخانه گاماسیاب بر دامنه کوه بیستون واقع شده است. در حفاری های انجام شده ، مجموعه ای از کارافزارهای سنگی و استخوانی بقایای جانوری، ذغال و ... به دست آمد که استقرارهای پارینه سنگی جدید را در زاگرس مشخص می کند.
آثار اندکی از جمله سفال از دوره ساسانی و بقایای جدیدتر بدست آمده است و این آثار خبر از یک دوره زمانی 35 هزار ساله تا دوره پارینه سنگی در این غار می دهد ..

 

غار مرآفتاو

 

این غار در نزدیکی غار مر تاریک واقع شده ، 26 متر عمق دارد و دهانه آن به سمت شمال شرقی است. دهانه غار حدود شش متر ارتفاع دارد و به تدریج از ارتفاع آن کاسته می شود تا جایی در انتهای آن به دو متر می رسد. دالان اصلی حدود 160 متر مربع مساحت دارد و در بیشتر قسمت های آن کف سنگی غار دیده می شود. یک پشته استالاگمیتی در انتهای غار دیده می شود که دالان اصلی را از بخش انتهایی جدا می کند. دو دهلیز کم عرض در پایین این پشته وجود دارد که تنها راه های بخش انتهایی غار است؛ بخش انتهایی حدود 18 متر عمق و حدود 60 متر مربع مساحت دارد و ارتفاع سقف آن کمتر از یک متر است.
..........................................................................................................................
تپه نادری

 

در مجموعه تاریخی بیستون تپه نادری به فاصله 32 کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه قرار دارد و اولین اثر ( از سمت شرق) در این مجموعه بزرگ به شمار آید . درازای این تپه 1200 متر و پهنای آن 300 متر است. متاسفانه در جهت گشترش روستای نادر آباد، بخشی از تپه مسکونی شده است. با توجه به تکه سفال های نخودی و سیاه رنگ ، قدمت این تپه به هزارخ دوم و سوم پیش از میلا می رسد. در بررسی این تپه پنج هزار ساله بقایایی از قلعه ای که در دوره نادرشاه احداث شده است، دیده می شود که سبب وجه تسمیه آن نیز گشته است. از قلعه تنها بقایای باورهای آن که از خشت است به چشم می خورد و در سطح خاک پیزی عیان نیست و مستلزم پژوهش است. آثار به دست آمده در این تپه با آثار تپه گیان نهاوند مقایسه می شود. همچنین جاده آسفالته همدان- کرمانشاه تپه را به دو قسمت کرده است.

 

صفه مادی

 

از دوره ماد در زیر کتیبه و حجاری داریوش، آثار بنایی قدیمی به جمای مانده که پژوهشگران آن را به دوران ماد نسبت می دهند و معتقدند این مکانی برای انجام امور مذهبی ساخته شده است. این بنا صفه ای سنگی به بلندی 1.5 تا 10 متر است. این صفه از سطح زمین به زحمت دیده می شود . هیاًت حفاری ایران و آلمان که در فاصله سالهای 1346- 1342 ش. ناحیه بیستون را حفاری کرد، در سال 1346 ش. ضمن حفاری، به یک راهرو به اتاق مستطیل شکلی به طول 6.5 و قطر 1.5 متر مسدود می کند. مصالح اصلی بنا، سنگ های کوچک و بزرگ بی تراش است. در این صفه و پیرامون آن ضمن کاوش مقداری سفال به دست آمده است که به نیمه اول هزاره اول پیش از میلاد تعلق دارد. این سفال ها با سفال های تپه گودی کنگاور و تپه نوشیجان همدان قابل مقایسه است.

 

دیوار قدیمی

 

هیات مشترک ایران و آلمان ضمن کاوش در سال 1345 ش در جهت شرقی مجسمه هرکول، در دامنه کوه بیستون. به قسمت هایی از دیواری قدیمی برخورد که احتمالاً همزمان با صفه ای است که در زیر کتیبه و حجاری داریوش قرار دارد. این دیوار با سنگ های ریز و درشت خشکه چین شده است. شاید بقایای قلعه یا بنایی باشد. سفالینه هایی که از این محل ضمن خاکبرداری به دست آمده ، قابل مقایسه با سفال های تپه گودین کنگاور و نوشیجان در همدان است.

 

.............................................................................................................
کتیبه داریوش
در 30 کیلومتری شرق کرمانشاه و در ارتفاع صد متری، بر روی صخره ای کتیبه داریوش دیده می شود. چشمه بیستون محل اطراق کاروان ها در دوران های مختلف بوده است ؛ به همین دلیل بسیاری کتیبه داریوش را دیده اند و شرحی از آن در سفرنامه ها یا خاطراتشان نوشته اند. از قدیم ترین آثار درباره این نوشته، گفته های دیو دور سس سیسیلی است که در قرن اول پیش از میلاد ، این حجاری را به الهه سمیرامیس و صد نیزه داری که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته است: به دستور سمیرامیس در زیر نقش برجسته نوشته ای با حروف سریانی نقل کرده اند. دیودور با تکیه بر نوشته کتزیاس چین آورده است که : صخره مکان مقدسی بوده و به زئوس خدای بزرگ ایرانیان تعلق داشته است.

 

ایزیدور خاراکسی جغرافی نویس باستان، درباره راه کاروان رویی که از شرق بابل تا مرزهای خاوری امپراطوری روم کشیده شده، شرحی نوشته و در آن بیستون را با پتانا در ناحیه کامبادنا نامیده است و می نویسد: در باپتانا نوشته و تصویری از سمیرامیس است . با وجود اختلاف نام بیستون با باپتانا که ایزیدور از آن یاد کرده ، در یکی بودن آنها کمتر می توان تردید داشت؛ چون در این کتیبه داریوش از ناحیه کامپاندا در سرزمین ماد نام برده است . ابن حوفل آن را نقش مکتبخانه ای میداند که معلم تسمه ای برای تنبیه شاگردانش تسمه ای در دست دارد . گاردان جهانگرد فرانسوی در سال 1794 این نقش را پیکره دوازده حواری مسیح دانست و تصویر فروهر را به مسیح نسبت داد.

 

پورتر در سال 1818 حدس زد که این نقش ها پیکره شلم نصر و دوسردار و ده سبط ( قبیله ) اسرائیل است که به اسارت افتاده اند.

 

خطر صعود از کوه مانع از آن می شد که کسی به کتیبه نزدیک شود. پورتر تا نیمه راه صعود کرد و طرحی از پیکره ها کشید. او درباره خطر بالا رفتن از کوه می گوید: هیچ زمانی بدون بیم مرگ از آنجا نمی توان بالا رفت. بالاخره در سال 1835 اولین کسی که این صخره را در نوردید، راولینسون انگلیسی بود که از ستون اول متن فارسی باستان نسخه برداری کرد. او افسر انگلیسی مامور تربیت سربازان شاهی در ایران بود ولی به علت اختلافی که بین دولت ایران و انگلیس پیش آمده بود، راولینسون مجبور شد ایران را ترک کند. اما در سال 1844 بعد از شرکت در جنگ افغانها ( جنگ افغانستان) مجدد به ایران آمد و بقیه متن فارسی باستان را رونویسی کرد و از ترجمه ایلامی آن که سکایی، مادی و شوشی جدید نیز خوانده شده نسخه برداری کرد. مطالعات وی در سال 1857 مورد توجه انجمن آسیایی پادشاهی لندن واقع گردید و به این ترتیب راز کتیبه بیستون گشوده شد. کار راولینسون سبب شد تا این کتیبه مورد توجه پژوهشگران زیادی از جمله پروفسور ویلیام جکسن از دانشگاه کلمبیا قرار گیرد که در سال 1903 از آن دین کرد و مطالعاتی بر روی کتیبه انجام داد که بیشتر تصحیح کار راولینسون بود. در سال 1904 اولین عکس ها توسط لینگ و تامپسون برای موزه بریتانیا گرفته شد و مطالعات مفصل تری درادامه کار راولینسون انجام شد. سپس در سال 1919-1948 ژرژکامرون کتیبه را مجدداً به طور کامل مورد مطالعه قرار داد. کامرون راه کوچکی را که سابقاً برای رسیدن به نقوش و کتیبه ها در سنگ تراشیده بودند، پیدا کرد و کتیبه دیگری را که در طرف راست آن واقع شده است برای اولین بار نسخه برداری کرد و معلوم شد ادامه کتیبه عیلامی است. ضمناً کامرون یک قالب تهیه کرد که هم اکنون در دانشگاه میشگان نگهداری می شود نتیجه مطالعات این دانشمند در خصوص کتیبه بیستون این بود که دارای سه نوع خط فارسی باستان ، ایلامی نو، بابلی نو یا اکدی است و پس از رمز گشایی فارسی باستان فهمیده شد که تصاویر به داریوش ، دو سردارش و ده شورشگر که در اوایل سلطنت او قیام کرده بودند، تعلق دارد و شرح سرکوب این یاغیان وجود دارد.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htm
مشخصات ظاهری کتیبه بیستون

 

این کتیبه یکی از معتبرترین و مشهورترین سندهای تاریخی جهان است؛ زیرا مهمترین نوشته به خط میخی در زمان هخامنشیان است. مجموعاً سطحی را که این کتیبه در بر گرفته به طول 5/20 ( بیست متر و پنجاه سانتی متر) و عرض 80/7 ( هفت متر و هشتاد سانتی متر) است. کتیبه را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم.

 

نقوش

 

نقش های این اثر تاریخی بر سطحی به طول 6 متر و عرض یا ارتفاع 3 متر و 20 سانتی متر حجاری شده و شامل تصویر داریوش، و کماندار، نیزه دار شاهی و 10 تن شورشگر است که یک تن در زیر پای داریوش و 9 تن دست بسته در مقابل او قرار دارند و سرهایشان بجز نفر اول، به وسیله طنابی بهم وصل شده است و هر کدام لباس مخصوص کشور خود را بر تن دارند که آنها را از دیگری متمایز می سازد و بر بالای سر هر کدام نوشته ای است که نام شورشگر و محل شورش را معلوم می کند. اندازه قد هشت تن از آنان 126 سانتی متر و آخرین نفر که سکو نخا نام دارد با کلاهش 178 سانتی متر است. در این مجموعه شاه با چهره اصلی و با اندازه؛ 181 سانتی متر نشان داده شده . پای چپ و کمان او که در دست پچپش قرار دارد، بر بدن گئوماتا که زیر پای او به حال تضرع افتاده، نهاده شده و دست راست پادشان به نشان پرستش به سوی فروهر بلند شده است. فروهر نماد اهورامزدا روبروی پادشاه قرار دارد و حلقه ای در دست چپ گرفته و دست راست خود را مانند پادشاه بلند کرده است که این حرکت ظاهراً علامت دعای خیر است. یک ستاره هشت پر بدون دایره بالای کلاه تقریبا استوانه ای شکل فروهر قرار دارد؛ همین نقش هم در تاج کنگره دار زیبایی که بر سر داریوش است، دیده می شود. پشت سر داریوش کماندار و نیزه دار شاهی ایستاده اند. شاه و افسرانش یکنوع لباس بلند پارسی در برو کفش سه بندی مشابهی به پا دارند. ولی سر بندی که بر سر افسران است، از لحاظ تزیین با تاج داریوش تفاوت دارد. ریش مستطیل شکل شاه نیز از ریش کوتاه سایرین متمایز است و همین بخش مستطیل ریش، الحاقی است؛ یعنی از تکه سنگ جداگانه ای ساخته شده و سپس با مهارت بسیار به چهره داریوش متصل شده است. در هر دو مچ فروهر، شاه و دو افسرش ، دستبند دیده می شود. این دقت و ظرافت در بتیردان، بند آن، منگوله های متصل به نیزه، ریش و سربند افسران شاهی هم به کار رفته است. گئوماتا تنها اسیری است که کش بندی به پا دارد و بقیه اسیران پا برهنه هستند. بر سطح حجاری شده، 11 کتیبه نقش شده است. در برابر داریوش 9 تن شورشگران کشورهای تابعه که دستشان از پشت بسته شده و به گردنهایشان طنابی کشیده اند، ایستاده اند. در بالای سر هر یک از اسیران و در زیر تنه گئومات مغ و بر روی دامن جامه اسیر سوم نام پادشاه شورشگر که نقش او نیز آمده و جایی که در آنجا شورش آغاز شده در لوحه کوچکی ذکر شده است. در تمام این لوحه ها یک نکته یادآوری شده است که مدعی « به دروغ» خویشتن را شاه خوانده است.

 

آخرین نفر ایستاره ، سکونخای shunkha سایی scythian است که از کلاه نوک تیز بلندش شناخته می شود. نقش سکونخای پس از فتح سکاییه به این نقش و کتیبه اضافه شده است و برای اضافه کردن نقش این یاغی، مقداری از نسخه عیلامی کتیبه بیستون را محو کرده اند.

 

نقش داریوش در کوه بیستون، چون دیگر نقوش عهد هخامنشی نفوذ هنر بابلی و آشوری را نشان می دهد. پیکر شاهنشاه در برابر اسیران درشت تر و بلندتر واسیران با قامتی کوتاه نقش شده اند. بلندی قامت داریوش در این نقش 178 سانتی متر و دو نفر همراهان او که در پشت سرش ایستاده اند، 140 سانتیمتر است. بلندی قامت اسیران به استثنای سکونخای، 105 سانتی متر است.

 

به طور کلی، حجاری بیستون از نظر تدوین و ترکیب اجزا، نقش آنوبانی نی پادشاه لولوبی در سرپل ذهاب و نقش نارام سین پادشاه اکد را در دربند گاور کردستان عراق در میزان گسترده تر، تکرار می کند

 

خطوط

 

در زیر نقش ها خطوط فارسی باستان در 414 سطر در 5 ستون به طول 23/9 ( نه متر و بیست و سه سانتی متر) و عرض یا ارتفاع 63/3 ( سه متر و شصت سانتی متر) قراردارد.

 

در دست راست کنار نقوش، یک بخش کتیبه ایلامی به طول 60/5 ( پنج متر و شصت سانتی متر) و عرض یا ارتفاع 70/3 قراردادرد و بقیه این کتیبه در سمت چپ در امتداد خطوط فارسی باستان به طول 67/5 و عرض 63/3 متر و کلاً 593 سطر در هشت ستون قرار دارد.

 

کتیبه اکدی ( بابلی) در قسمت بالای کتیبه سمت چپ ایلامی قرار دارد؛ با طول یا ارتفعا چهار متر (4) و عرض از قسمت بالا 52/2 و در قسمت پایین 31/2. این کتیبه به شکل ذوزنقه و در 112 سطر، مجموع خطوط و نقوش برابر با 120 متر مربع است.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htm
متن کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی ستون یک

 

بند 1. من داریوش، شاه بزرگ، شاها شاهان ، شاه در پارس، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، نوه ارشام هخامنشی.

 

بند 2. داریوش شاه می گوید: پدر من ویشتاسب، پدر ویشتاسب ارشام، پدر ارشام آریامن، پدر آریامن چیش پیش، پدر پیش پیش هخامنشی.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنی خوانده می شویم که از دیرگاهان اصیل هستیم، از دیرگاهان تخمه ما شاهان بودند.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: 8 تن از تخمه من شاه بودند. من نهمین هستم. ما 9 تن پشت اند پشت ( در دو شاخه ) شاه هستیم.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: به خواست اهورا مزدا من شاه هستم . اهورا مزدا شاهی را به من داد.

 

بند6. داریوش شاه گوید: این است کهاز آن من شدند. به خواست اهورا مزدا من شاه آنها بودم. پارس ، عیلام ، بابل، آشور، عرب، مودرای « مصر» اهل دریا « فینیقی ها» ، سارد « لیدی» ، یونان « یونانی های ساکن آسیای صغیر» ، ماد، ارمنستان، کپدوکیه ، پرثو، زرنگ « سیستان» ، هرئی و هرات باختر« بلخ» ، سغد ، گندار « دره کابل» سک طوایف بین دریاچه آرال و دریای مازندران ، ثت گوش دره رود هیرمند، رخج « قندهار» ، مک « مکران وعمان» جمعاً 32 کشور.

 

بند 7. داریوش شاه گوید: این است کشورهایی که از آن من شدند. به خواست اهورا مزدا بندگان من بودند. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آنها گفته شد چه شب، چه روز همان کرده شد.

 

بند 8. داریوش شاه گوید: در این کشورها مردی که موافق بود، او را پاداش خوب دادم. آنکه مخالف بود، او را سخت کیفر دادم. به خواست اهورا مزدا این کشورهایی است که بر قانون من احترام گذاشتند. آن طوری که به آنها از طرف من گفته شد، همانطور کرده شد.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: اهورا مزدا مرا این پادشاهی داد . اهورا مزدا مرا یاری کرد تا این شاهی به دست آورم. به یاری اهورا مزدا این شاهی را دارم.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من کرده شد، پس از اینکه شاه شدم. کمبوجیه نام پسر کوروش از تخمه ما او اینجا شاه بود. همان کمبوجیه را برادری بود بردی نام؛ هم مادر و هم پدر با کمبوجیه. پس از آن کمبوجیه آن بردی را بکشت، به مردم معلوم نشد که بردی کشته شده. پس از آن کمبوجیه رهسپار مصر شد، مردم نافرمان شدند. پس از آن دروغ در کشور بسیار شد؛ هم در پارس، هم در ماد، هم در سایر کشورها.

 

بند 11. داریوش شاه گوید: ÷س از آن مردی مغ بود گئومات نام. او از پ ئیشی یا وودا « پی شیاووادا» برخاست. کوهی است ارکدیش ( ارکادری) نام. چون از آنجا برخاست، از ماه وی یخن مچهارده روز گذشته بمود. او به مردم چنان دروغ گفت که : من بردی پسر کوروش برادر کمبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کمبوجیه برگشته به سوی او شدند؛ هم پارس، هم ماد، هم سایر کشورها. شاهی را برای خود گرفت. از ماه گرم پد 9 روز گذشته بود، آنگاه شاهی را برای خود گرفت. پس از آن کمبوجیه به دست خود مرد.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: نبود مردی ، نه پارسی، نه مادی، نه هیچ کس از تخمه ما که شاهی را گئومات مغ باز ستاند. مردم شدیداً از او می ترسیدند که مبادا مردم بسیاری را که پیش از ان بردی را شناخته بودند بکشت. بدان جهت مردم را می کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردی پسر کوروش نیستم. هیچ کس یارای گفتن چیزی درباره گئومات مغ نداشت تا من رسیدم. پس از آن من از اهورا مزدا مدد خواستم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. از ماه باگادیش 10 روز گذشته بود. آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهایی را که برترین مردان دستیار او بودند کشتم. دژی سیک ی ووتیش 4 ، نام سرزمینی نی سای نام در ماد آنجا او را کشتم. شاهی را از او ستاندم. به خواست اهورا مزدا من شاه شدم. اهورا مزدا شاهی را به من داد.

 

بند 13. داریوش شاه گوید: شاهی را که از تخمه ما برداشته شده بود، آن را من برپا کردم. من آن را در جایش استوار نمودم. چنانکه پیش از این بود همان طور من کردم. من پرستشگاه هایی را که گئومات مغ ویران کرده بود، مرمت نمودم. به مردم چراگاه ها و رمه ها و غلامان و خانه هایی را که گئومات مغ ستانده بود باز گرداندم. من مردم را در جایش استومار نمودم؛ هم پارس، هم ماد و سایر کشورها را. چنان که پیش از این بود آنچه گرفته شده بود برگرداندم. به خواست اهورا مزدا من این را کردم. من کوشیدم تا خاندان ما را در جایش استوار نمایم؛ چنان که پیش از این بود. آن طور من کوشیدم به خواست اهورا مزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگیرد.

 

بند 14. داریوش شاه گوید: این است آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم.

 

بند 15. داریوش شاه گوید: چون من گئومات مغ را کشتم، پس از آن مردی آثرین « آثرینا» نام پسر او در خوزستان شاه هستم. پس از آن خوزیان نافرمان شدند. به طرف آن آثرین گرویدند. او در خوزستان شاه شد. و مردی بابلی ندئیت ب ئیر « نیدنیتوبل» نام پسر ائین ئیر او در بابل برخاست. چنین مردم را بفریفت که : من نبوکدر چر پسر نبتون ئیت هستم. پس از آن همه مردم بابلی به طرف آن ندئیت ب ئیر گرویدند. بابل نافرمان شد. او شاهی را در بابل گرفت.

 

بند 16. داریوش شاه گوید: پس از آن من رهسپار بابل شدم به سوی آن ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می خواند. سپاه ندئیت ب ئیر دجله را در دست داشت. آنجا ایستاد. و آب عمیق بود. پس از آن من سپاه را بر مشک ها قرار دادم. پاره ای بر شتر سوار کردم. برای عده ای اسب تهیه کردم. اهورا مزدا به ن یاری ارزانی فرمود. به خواست اهورا مزدا دجله را گذشتیم. آنجا آن سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. از ماه اثری یادی ی 5، 26 روز گذشته بود.

 

بند 17. داریوش شاه گوید: پس از آن من رهسپار بابل شدم. هنوز به بابل نرسیده بودم، شهری زازان نام کنار فرات آنجا این ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می خواند، با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد. پس از آن جنگ کردیم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. به خواست اهورا مزدا من سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. بقیه به آب انداخته شد. آب آن را برد. از ماه انامک 6 ، 2 روز گذشته بود که چنین جنگ کردیم.

 

ستون دو

 

بند 1. داریوش شاه گوید: پس از آن ندئیت ب ئیر با سواران کم گریخت، رهسپار بابل شد. پس از آن من رهسپار بابل شدم. به خواست اهورا مزدا هم بابل گرفتم، هم ندئیت ب ئیر را گرفتم. پس از آن من ندئیت ب ئیر را در بابل کشتم.

 

بند 2. داریوش شاه گوید: مادامی که من در بابل بودم، این است کشورهایی که نسبت به من نافرمان شدند؛ پارس، خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت ، مرو، ثت گوش، سکاییه.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: مردی، مرتی ی نام پسر چین چی خری شهری گوگن کا نام در پارس آنجا ساکن بود. او در خوزستان برخاست. به مردم چنین گفت که من ایمنیش شاه در خوزستان هستم.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: آن وقت من نزدیک خوزستان بودم. پس از آن خوزی ها از من ترسیدند. مرتی ی را که سر کرده آنان بود، گرفتند و او را کشتند.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: مردی مادی فرورتیش نام در ماد برخاست. چنین به مردم گفت که: من خش ثرئیت از تخمه هوخشتر هستم. پس از آن سپاه ماد که در کاخ او بود نسبت به من نافرمان شد به سوی آن فرورتیش رفت « گرویدند» او در ماد شاه شد.

 

بند 6. داریوش شاه گوید: سپاه پارسی و مادی که تحت فرمان من بود، آن کم بود. پس از آن من، سپاه فرستادم. ویدرن نام پارسی بنده من، او را سرکرده آنان کردم. چنان به آنها گفتم: فرا روید آن سپاه مادی را که خود رااز آن من نمی خواند بزنید. پس از آن، آن ویدرن با سپاه روانه شد. چون به ماد رسید، شهری ماروش نام در ماد آنجا با مادیها جنگ کرد. آن که سر کرده مادیها بود، او آن وقت آنجا نبود. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک 27 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت. پس از آن سرزمینی کمپند نام در ماد آنجا برای من بماند تا من به ماد رسیدم.

 

بند 7. داریوش شاه گوید: دادرشی نام ارمنی بنده من، من او را فرستادم به ارمنستان. پنین به او گفتم: پیش رو و آن سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند بزن. پس از آن دادرشی رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید، پس از آن نافرمان گرد :آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دهی زوزهی نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر 87 روز گذشته بود چنین جنگ کرده شد.

 

بند 8. داریوش شاه گوید: باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند، دژی تیگر نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزداد سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر 18 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: باز سومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دژی اویما نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نارمان را بسیار بزد. از ماه ثائیگر چی 9،8 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت. پس از آن دادرشی به خاطر من درارمنستان ماند تا من به ماد رسیدم.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: پس از آن وامیس نام پارسی بنده من او را فرستادم ارمنستان و چنین به او گفتم: پیش رو و سپاه نافرمان که خود را از آن من نمی خواند، آن را بزن . پس از آن وامیس رهسپار شد. پون به ارمنستان رسید، پس از آن نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ایزلا 9 نام در آشور آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار زد. از ماه انامک 15 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 11. داریوش شاه گوید : باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ااتی یار نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بز. نزدیک پایان ماه ثورواهر آنگاه جنگ ایشان درگرفت. پس از آن وامیش برای من ( منتظر من ) در ارمنستان بماند تا من به ماد رسیدم.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: پس از آن من از بابل بدر آمدم. رهسپار ماد شدم. چون به ماد رسیدم شهری کوندروش نام در ماد آنجا فرور تیش که خود را شاه در ماد می خواند، با سپاهی به جنگ کردن علیه من آمد. پس از آن جنگ کردیم. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه آن فرورتیش را بسیار زدم. از ماه ادوکن ئیش 10 25 روز گذشته بود که چنین جنگ کرده شد.

 

بند 13. داریوش شاه گوید: پس از آن ، فرورتیش با سواران کم گریخت. سرزمینی ری نام در ماد از آن سو روانه شد. پس از آن من سپاهی دنبال او فرستادم. فروریش گرفته شده به سوی من آورده شد. من هم بینی، هم دو گوش، هم زبان او را بریدم. و یک چشم او را کندم. بسته بر دروازه کاخ من نگاشته شد. همه او را دیدند. پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که یاران برجسته او بودند، آنها را در همدان در درون دژ آویزان کردم.

 

بند 14: داریوش شاه گوید: مردی چی ثر تخم نام سگارتی او نسبت به من نافرمان شد. چنین به مردم گفت: من شاه در سگارتیه از تخمه هوخشتر هستم. پس از آن من سپاه پارسی و مادی را فرستادم. تخمس پاد نام مادی بنده من، او را سردار آنان کردم. چنین به ایشان گفتم: پیش روید سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی خواند آن را بزنید. پس از آن تخمیس پاد با سپاه رهسپار شد. با چی ثر تخم جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چی ثر تخم را گرفت. و به سوی من آورد. پس از آن من هم بینی، هم دو گوش او را بریدم و یک چشم او را کند. بسته بر دروازه کاخ من نگاهداشته شد. همه مردم او را دیدند. پس از آن او را در اربل دار زدم.

 

بند 15. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من در ماد کرده شد.

 

بند 16. داریوش شاه گوید: پارت و گرگان نسبت به من نافرمان شدند. خودشان را از آن فرورتیش خواندند. ویشتاسپ پدر من او در پارت بود. او را مردم رها کردند و نافرمان شدند. پس از آن ویشتاسپ با سپاهی که پیرو او بود، رهسپار شد. شهری ویشپ ازاتی نام در پارت آنجا با پارتیها جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا، ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بود. از ماه وی یخن 24 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htm
ستون سه

 

بند 1. داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاه پارسی را از ری نزد ویشتاسپ فرستادم. پون آن سپاه نزد ویشتاسپ رسید، پس از آن ویشتاسپ آن سپاه را گرفت. و رهسپار شد. شهری پتی گرب نا نام در پارت آنجا با نافرمانان جنگ کرد.

 

اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه گرم پد 1 روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 2. داریوش شاه گوید: پس از آن کشور از آن من شد. این است آنچه به وسیله من در پارت کرده شد.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: کشوری مرو نام به من نافرمان شد. مردی فراد نام مروزی او را سردار کردند . پس از آن من دادرشی نام پارسی بنده من شهربان در باختر نزد او فرستادم. چنین به او گفتم: پیش رو آن سپاهی را که خود را از آن من نمی خواند بزن. پس از آن دادرشی با سپاه رهسپار شد. با مروزیها جنگ کرد . اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. او ماه آثری یادی ی 23 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: پس از آن کشور از من شد. این است آنچه به وسیله من در باختر کرده شد.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: مردی وهیزدات نام شهری تاروا نام در سرزمینی ی اوتی یا نام در پارس آنجا ساکن بود. او برای بار دوم در پارس برخاست. چنین به مردم گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم. پس از آن سپاه پارسی در کاخ که پیش از این از انشن آمده بود آن نسبت به من نافرمان شد. به سوی آن وهیزات رفت ( گروید) او در پارس شاه شد.

 

بند 6. داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاه پارسی ومادی را که تحت فرمان من بودند فرستادم. ارت وردی ی نام پارسی بنده من، او را سردار آنان کردم. سپاه دیگر پارسی از عقب من رهسپار ماد شد. پس از آن ارت وردی ی با سپاه رهسپار شد. چون به پارس رسید، شهری رخا نام در پارس در آنجا آن و هیزدات که خود را بردی ی می خواند با سپاه به جنگ کردن علیه ارتوردی ی آمد پس از آن جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه آن و هیزدات را بسیا بزد. از ماه ثورواهر 12 روز گذشته بود، آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 7. داریوش شاه گوید: پس از آن ، آن وهیزدات با سواران کم گریخت. رهسپارپ ئی شی را اوادا شد. از آنجا سپاهی به دست آورد. از آن پس به جنگ کردن علیه ارت وردی ی آمد. کوهی پرگ نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن وهیزدات را بسیار بزد. از ماه گرم پد 5 روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت و آن و هیزدات و مردانی را که نزدیک ترین پیروان او بودند گرفتند.

 

بند 8. داریوش شاه گوید: پس از آن، و هیدات را و مردانی ه پیروان نزدیک او بودند در شهری او و ادائیچ ی نام در پارس در آنجا آنها را دار زدم.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من در پارس کرده شد.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: آن و هیزدات که خود را بردی ی می خواند او سپاه رخج فرستاده بود. علیه وی وان نام پارسی بنده من، شهربان رخج و مردی را سردار آنها کرده بود. و چنین به ایشان گفت: پیش روید وی وان را و آن سپاهی را که خود را از آن داریوش شاه می خواند بزنید.

 

پس از آن ، آن سپاهی که و هیزدات فرستاده بود به جنگ کردن علیه وی وان رهسپار شد. دژی کاپیش کانی نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک 13 روز گذشته بود، آنگاه جنگ ایشان در گرفت.

 

بند 11. داریوش شاه گوید: باز از آن پس نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وی وان فرا رسیدند. سرزمینی گندوتو نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آ« سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه وی یخن 7 روز گذشته بود، آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: پس از آن، آن مردی که سردار آن سپاه بود که وهیزدات علیه وی وان فرستاده بود، با سواران کم گریخت. به راه افتاد. دژی ارشادا نام در رخج از کنار آن برفت. پس از آن وی وان با سپاهی دنبال آنها رهسپار شد.

 

در آنجا او مردانی که نزدیک ترین پیروانش بودند گرفت و کشت.

 

بند 13. داریوش شاه گوید: پس از آن کشور از آن من شد. این است آنچه در رخج به وسیله من کرده است.

 

بند 14. داریوش شاه گوید: چون در پارس و ماد بودم، باز دومین بار بابلیان نسبت به من نافرمان شدند. مردی ارخ نام ارمنی پسر هلدیت او در بابل برخاست. سرزمینی دبال نام در آنجا به مردم دروغ گفت که من نبوکدرچر پسر نبون هستم. پس از آن بابلیان نسبت به من نافرمان شدند. به سوی آن ارخ رفتند ( گرویدند) . او بابل را گرفت. او در بابل شاه شد.

 

بند 15. داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاهی به بابل فرستادم. ویندفرنا نام پارسی بند من، او را سردار کردم. چنین به آنها گفتم: پیش روید آن سپاه بابلی را که خود را از آن من نمی خواند بزنید. پس از آن ویندفرنا با سپاهی رهسپار بابل شد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا، ویندفرنا بابلیان را بزد و اسیر آورد. از ماه ور کزن 11 22 روز گذشته بود. آنگاه آن ارخ را که به دروغ خود را نبوکدرچر می خواند و مردانی که نزدیک ترین پیروان او بودند گرفت. فرمان دادم آن ارخ و مردانی که نزدیک ترین یاران او بودند، در بابل به دار آویخته شدند.
http://www.salamkermanshah.com/kohai-kermanshah.htmستون چهارم:

 

بند1. داریوش شاه گوید: این است آنچه به وسیله من در بابل کرده شد.

 

بند 2. داریوش شاه گوید: این است آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان یک سال پس از آن که شاه شدم کردم. 19 جنگ کردم. به خواست اهورا مزدا من آنها را زدم و 9 شاه گرفتم.

 

یکی گئومات مغ بود. او دروغ گفت، چنین گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم. او پارس را نافرمان کرد. یکی آثرین نام خوزی. او دروغ گفت. چنین گفت: من در خوزستان شاه هستم. او خوزستان را نسبت به من نافرمان کرد.

 

یک ندئیت ب ئیر نام بابلی. او دروغ گفت، چنین گفت: من نبودکدرچر پسر نبون ئیت هستم. او بابل را نافرمان کرد. یکی مرتی ی نام پارسی. او دروغ گفت، چنین گفت: من ایمنیش در خوزستان شاه هستم. او خوزستان را نافرمان کرد.

 

یکی فرورتیش نام مادی. او دروغ گفت، چنین گفت: من خش ثرئیت از دودمان هوخشتر هستم. او ماد را نافرمان کرد. یکی چی ثرتخم نام اس گرتی او دروغ گفت، چنین گفت: من در اس گرت 12 شاه هستم. از دودمان هوخشتر اواس گرت را نافرمان کرد. یکی فراد نام مروزی. او دروغ گفت، چنین گفت: من در مرو شاه هستم. او مرو را نافرمان کرد. یکی و هیزدات نام پارسی. او دروغ گفت، چنین گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم او پارس را نافرمان کرد.

 

یکی ارخ نام ارمنی. او دروغ گفت، چنین گفت: من نبوکدر چر پسر نبودن ئیت هستم. او بابل را نافرمان کرد.

 

بند 3. داریوش شاه گوید: این 9 شاه را من در این جنگها گرفتم.

 

بند 4. داریوش شاه گوید: این است کشورهایی که نافرمان شدند. دروغ آنها را نافرمان کرد که اینها به مردم دروغ گفتند. پس از آن اهورا مزدا آنها را به دست من داد هر طور میل من بود همانطور با آنها کردم.

 

بند 5. داریوش شاه گوید: تو که از این پس شاه خواهی بود، خود را قویاً از دروغ بپای. اگر پنان فکر کنی که کشور من در امان باشد، مردی که دروغ زن باشد او را سخت کیفر بده.

 

بند 6. داریوش شاه گوید: این است آنچه من کردم. به خواست اهورا مزدا در همان یک سال کردم. تو که از این پس این نبشته را خواهی خواند، آنچه به وسیله من کرده شده ترا باور شود. مبادا آن را دروغ بپنداری.

 

بند 7. داریوش شاه گوید : به خواست اهورا مزدا و خودم بسیار کارهای دیگر کرده شد که آن در این نبشته نوشته شده است به آن جهت.

 

بند 9. داریوش شاه گوید: شاهان پیشین را مادامی که بودند، چنان کرده هایی نیست که به وسیله من به خواست اهورا مزدا در همان یک سال کرده شد.

 

بند 10. داریوش شاه گوید: اکنون آنچه به وسیله من کرده شد، آن را باور آید. همچنین به مردم بگو، پنهان مدار. اگر این گفته را پنهان نداری به مردم بگویی، اهورا مزدا دوست تو باد و دودمان تو بسیار و زندگی ات دراز باد.

 

بند 11. داریوش شاه گوید: اگر این گفته را پنهان بداری، به مردم نگویی؛ اهورامزدا دشمن تو باشد و ترا دودمان مباد.

 

بند 12. داریوش شاه گوید: این است آنچه من کردم. در همان یک سال به خواست اهورا مزدا کردم. اهورامزدا مرا یاری کرد و خدایان دیگری که هستند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 56   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اماکن دیدنی کرمانشاه

دانلودمقاله اولین همایش تحولات حسابداری وحسابرسی دانشگاه آزاداسلامی واحد کرمانشاه

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله اولین همایش تحولات حسابداری وحسابرسی دانشگاه آزاداسلامی واحد کرمانشاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

اولین همایش تحولات حسابداری وحسابرسی
دانشگاه آزاداسلامی واحد کرمانشاه
چکیده : دراین مقاله به بررسی تئوری مشروعیت ورابطه آن با جایگاه شرکتها و تئوری قراردادهای اجتماعی پرداخته وراههای نیل به مشروعیت اجتماعی سازمان برای فعالیت در جامعه بررسی می شود.براساس تئوری قرارداد اجتماعی سازمانها خواسته یاناخواسته وارد عقد قراردادی باجامعه ومحیط زیست برای استفاده از منابع جامعه ومحیط می شوندکه میزان پایبندی بنگاه به این قرارداد اساس تئوری مشروعیت را تشکیل داده وچگونگی فعالیت سازمانها درجامعه ومحیط براساس این دو تئوری مشخص می گردد
تنشهای ناشی از فعالیت شرکت درجامعه از مسائل مهمی است که امروزه درگفتگوهای اجتماعی مطرح است وشرکتها ناگزیر از حل این تنشها با جامعه ومحیط زیستی هستندبدون شک یکی از این تنشها تخریب بی رویه محیط زیست توسط سازمانهاست که در صورت تداوم اثرهای زیانباری بر روندفعالیت وکارائی سازمانها خواهد داشت که ایفای مسولیت پاسخگویی درقبال جامعه ومحیط زیست موجب کاهش وحتی حل این گونه تنشها خواهد شد سایرتنشهای موجودبین شرکتها وجامعه وچگونگی حل این گونه تعارضات از مباحث بعدی این مقاله به شمار می رود. درادامه اهداف مدیران در ارائه گزارش اجتماعی برای دستیابی به جایگاه مناسب اجتماعی و رابطه حسابداری وگزارشگری محیط زیست واجتماعی با مشروعیت سازمان درجهت فعالیت آن بررسی خواهد شد.ازآنجائیکه بسیاری از کالاها وخدمات تولیدی محیط زیست واکوسیستم ها عمومی هستند اندازه گیری وتعیین مقیاس برای عمده این کالاها وخدمات با دشواری هایی همراه است لذا درانتهای این مقاله به این دشواری ها پرداخته شده است.

 


واژه های کلیدی: تئوری قرارداد اجتماعی ، تئوری مشروعیت، مسولیت پاسخگوئی زیست محیطی اجتماعی شرکتها، حسابداری محیط زیست ، اندازه گیری درحسابداری محیط زیست.

 

 

 

تئوری قرارداد اجتماعی ،تئوری مشروعیت وسیاستهای افشاگری محیط زیستی شرکتها:
در سالهای اخیر گوناگونی زیادی در افشاگری های محیط زیستی واجتماعی شرکتها بوجود آمده است .این گزارشها درسطح گسنرده ای هم از نظر حجمی وهم پیچیدگی رشد داشته اند .آقایان گری ولاورزدر تحقیقات خود نشان داده اند که افشاهای محیط زیستی واجتماعی به طور با اهمیتی از سال 1980 تا 1990 افزایش داشته است واین نمونه دربرگیرنده شرکتهایی است که به هر نحوی به طور کامل یا جزیی افشاگری اجتماعی ومحیط زیستی داشته اند ومیزان گزارشگری اجتماعی آنان مابین 10% تا 70 % بوده است .گفتگوهای تئوریکی وتجربی از گزارشگری اجتماعی و محیط زیستی شرکتها بوجود آورنده متونی هستند که جنبه های مختلف تئوریکی را به جدال می کشند . بویژه درزمان اخیر افزایش قابل توجهی درتعداد پژوهشهای مفید و موثردر رابطه با قراردادهای اجتماعی ومشروعیت سازمانها بوجود آمده است . تئوری قراردادهای اجتماعی فرض می کند که وجدان ، همان بینشهای اجتماعی است که به بهترین شکل به آنهایی که قراردادها و توافقات را می سازند خدمت می کند .تئوری مشروعیت به طورکامل به فرض قراردادهای اجتماعی مربوط است . این تئوری فرض می کند که شرکتها در قراردادهای اجتماعی مشارکت کرده ودر تشکیل مطالبات اجتماعی ومحیط زیستی گوناگون در مسیر اهداف خود ودر نهایت بقاء خودشان با جامعه توافق می کنند .
تئوری قرارداد اجتماعی و تعریف تئوری مشروعیت :
قوانین وحقوق تا اندازه ای برای فراهم کردن شرایط زندگی خوب برای بشر تدوین یافته اند . بدین منظور آنها برای مشخص کردن چگونگی زندگی آحاد بشری در کنار همدیگر قرار داده می شوند . نخستین توجه به وجود قرارداد اجتماعی به تعریف جمهوریت توسط پالتو (pallto) برمی گردد. اما با این وجود نخستین بیانیه تعریف شده از تئوری قرارداد اجتماعی در طی قرن 17 به تعریف توماس هابز برمی گردد.
در حالی که فرد رشد کرده و به فردی اجتماعی تبدیل می شود ، قرارداد اجتماعی برای به نظم در آوردن اثرات متقابل اجتماعی انجام می شود . این قرارداد مابین شهروندان بوده ودر واقع اعلام رسمی شرایطی است که برای همه مردم بهتر بوده ونقش مردم سالاری کامل با توجه به خواست عامه مردم ایفا می گردد. به طور همزمان تئوری قرارداد اجتماعی تلاش می کند تا نشان دهد که حقوق فرد وگروههای اجتماعی ومحیط زیست در توافقات دوسویه بین اعضای جامعه مشخص می گردد .
در مضمون اثرات متقابل سازمان وجامعه ومحیط ، تئوری مشروعیت پدیدار گردیده که بیانگر این است که سازمانها به طور مداوم برای اطمینان از اینکه فعالیتهایشان در راستای خواستهای اجتماعی ومحیط زیستی است تلاش می کنند ، تا اطمینان حاصل کنند که درک مثبتی از فعالیتهای آنها توسط بخش بیرون از سازمان ، تحت عنوان مشروعیت وجود دارد . تئوری مشروعیت به طور اساسی تئوری سیستم گرایی است .سازمانها به عنوان اجزای محیطی بزرگی که درآن فعالیت می کنند تحت نظارت دائمی میباشند .یک قرارداد اجتماعی با اقلام ضمنی وپیچیده همواره بین سازمان وبخش عمومی جامعه بسته می شود ، به عبارتی فقط سهامداران طرف مقابل سازمان در قرارداد اجتماعی را تشکیل نمی دهند ،بلکه جامعه ومحیط زیست(طرفداران آن)درقراردادهای اجتماعی صاحب نفع هستند.
فریدمن تنها وظیفه سازمان را افزایش سود به نفع سهامداران عنوان کرده ، در حالی که در گذشته سود شرکتها تنها وسیله اندازه گیری فراگیر برای مشروعیت بوده ، ولی به نظر می رسدکه تغییر مکانی از این نظریه بوجود آمده است . به طوری که سازمانها با واژه مشروعیت باقی می مانند تا فعالیتهایشان را هم اندازه وهم شکل با اهداف سیستمهای اجتماعی ومحیط زیستی گسترش دهند .این اهداف ممکن است دربرگیرنده چگونگی ارتباط بهینه عوامل اجتماعی ، محیط زیستی واقتصادی با فعالیتهای شرکت باشند.نقض قرار داد اجتماعی یعنی شکست در به جا آوردن انتظارات اجتماعی و محیط زیستی که ممکن است موجب لغو پاره ای از قرارداد های اجتماعی نیز بشود. در این حالت شرکت باریسک از دست دادن مجوز فعالیت از سوی جامعه مواجه خواهد شد. برای مثال محدودیتهای قانونی ممکن است بر علیه شرکت تحمیل گردد و دستیابی به منابع مالی وانسانی ومحیط زیستی احتمالا قطع گردد وتقاضا برای محصولات شرکت به ناچار کاهش یابد.
چنین حالتی زمانی بوجود می آید که جامعه شرکت را در وضعیتی در می یابد که هزینه های اجتماعی ومحیط زیستی آن بیشتر از منافع آن برای جامعه ومحیط است .در این حالت سازمان به طور موثری اختیار تصاحب واستفاده از منابع طبیعی و به کارگماردن کارمندان را از دست داده وبقاء وحیات شرکت تهدید می شود .
در حالتی عکس سازمانها و موسساتی که ارتباط موفقی با جامعه داشته باشند ومطابق با قرارداد اجتماعی عمل کرده و توزیع منافع بیشترنسبت به مخارج به جامعه ومحیط داشته وبه اثبات برسانند ، دارای موقعیت مالی واجتماعی مناسبتری خواهند بود. همواره مدارک قابل اثباتی وجود دارند که نشان می دهند سرمایه گذاران صرف سهام بیشتری برای شرکتی که به نظر رسد پاسخ دهی اجتماعی ومحیط زیستی مناسبی دارد ،پرداخت خواهند کرد.
راههای مشروعیت بخشی
مطابق تئوری مشروعیت ، فرض می شود شرکتها برای مشروعت یافتن برای انجام فعالیتهای گوناگون در منظر عمومی ، متعهد می شوند . سازمانهای کارا به سرعت بر تغییرات مفروضات وپیش فرضهای اجتماعی واکنش نشان می دهند .مدیریت کردن مشروعیت ، بیشتر درارتباط با مدیریت خواستهای اجتماعی است .به عبارتی خواستهای اجتماعی است که نحوه مدیریت مشروعیت سازمان را تشکیل میدهد .سازمانها ممکن است از ابزار گوناگونی برای مدیریت مشروعیت استفاده کنند ، به طوری که سازمانها عناصر منطقی مشروعیت یافتن را برای حداکثر کردن منابع در دسترس وابقاء ظرفیتهای خود باهم دیگر یکپارچه می کنند .
اهداف مدیریتی :
ابهام زمانی افزایش می یابد که انگیزه مدیران برای افشاء های سازمان تحت عنوان تئوری مشروعیت زیرسوال رود . این امر بیانگر آن است که بخش عمده ای از افشاء های ابتکاری شرکت می تواند بر اساس راهکارهای مشروعیت بخشی توسط مدیران باشد .
انگیزه های زیادی می تواند برای گزارشگری اجتماعی ومحیط زیستی وجود داشته باشد. پژوهشهای انجام یافته در کشور های پیشرفته نشان می دهدکه موسسات وشرکتهایی که حضور گسترده ای در بخش عمومی (جامعه ) دارند ، به طور فزاینده ای تمایل به استفاده از گزارشهای سالانه در ارتباط با جامعه و محیط زیست ، برای جذب سرمایه های بیشتر از سوی سرمایه گذاران دارند هم چنین انگیزه های مدیران برای افشاء اطلاعات به علل احتمالی بالقوه چگونگی رویکرد سازمان در بخش خصوصی یا عمومی دارد.
حسابداری محیط زیست واجتماعی :
هرگونه اطلاعات حسابداری که تصمیم گیرندگان را آگاه کند ودربازبینی واقعیتهای اجتماعی نفوذی قابل ملاحظه ایجاد کند ،دارای دومشخصه مهم خواهد بود. نخست اینکه اطلاعات حسابداری مربوط هستند ودوم اینکه قابل اطمینان هستند. از نظر سود حسابداری سازمان موفق ، سازمانی است که میزان محصول را حداکثر کند . به طوری که افزایش حجم ورودی با افزایش حجم خروجی هاهمراه باشد وحاشیه مالی مابین داده ها وستانده ها در اقلام حسابداری به طور قابل قبولی باقی بماند.
در دنیای اقتصادی واقعی ،تمامی ورودی ها از محل محیط زیست کرة زمین بوده وتمامی خروجی ها به عنوان ضایعات وکالاهای انتشار یافته ومحصولاتی با عمر پایان یافته است که محیط زیست باز می گردند .از این نظر، سازمان موفق ،سازمانی است که بیشترین تاثیر وتخریب را بر محیط زیست داشته باشد .حسابداری تنها آنجایکه بتواند این تاثیررا به عنوان عناصری قابل تقویم به پول برآورد کند، آنها رااندازه گیری کرده و شناسایی می کند. به عبارتی زمانی که بتواند قیمت تمام شده آنها را بدست بیاورد، آنها را شناسایی خواهد کرد وچون برای اغلب عناصر تخریب کننده محیط زیست قیمتی نمی توان برآورد کرد ، بدین دلیل کنار گذاشته می شوند. درحالیکه چنین محاسبه ای کامل نیست . ولی موفقیت از جنبة حسابداری در کسب سود بیشتر و تنزل محیط زیست با هم در تقابل هستند . به طوری که سود اقتصادی در این شرایط با تنزل محیط زیست ، افزایش می یابد. به نظر می رسددر سیستم فعلی حسابداری تخریب بی رویة محیط زیست بایستی دنبال شود.
نخستین وظیفه حسابداری محیط زیست واجتماعی این است که این فرایند را شناسائی کرده وبه فرایندهای اجتماعی بهتری ارتباط دهد . دومین کارکردحسابداری محیط زیست این است که در برابر کنشهای اجتماعی ومحیط زیستی تعدیل گردد. پژوهشهایی که دراین وادی می توان انجام داد ، افشاء فعالیتهای نادرست موسساتی است که بر خلاف سرمایه های محیط زیست عمل می کنند.
انتشار سرمایه گذاری اخلاقی شرکتها واثبات اینکه حسابداری چگونه می تواند به انهدام ضایعات و تولید انرژی بیشتر کمک کند ، دیگر وظیفه حسابداری اجتماعی ومحیط زیستی است .واما کار نهایی حسابداری اجتماعی ومحیط زیست یافتن حسابهایی برای شفاف سازی ارتباطات سازمانی است . در حال حاضر یکی ازمطالب موردبحث در حسابداری، گزارشگری محیط زیست وبطور فزاینده ای حسابرسی اجتماعی ومحیط زیستی است ، که جنبة دیگری از سازمانها وفعالیتشان را مشخص می کند.
در پنج سال گذشته افزایش چشمگیری در پژوهشهای حسابداری ، بویژه اثرات محیط زیستی سازمانها بوقوع پیوسته است .پژوهشگران بیشترین توجه خود رامعطوف به سرمایة محیط زیست ، مدیریت محیط زیست و شمای حسابرسی آن ، گزارشگری محیط زیستی ، نقش حسابداری درایفای مسولیت محیط زیست سازمانها ، اثرات حسابداری محیط زیست هم در صورتهای مالی وهم در حسابرسی صورتهای مالی ، بدهیهای محیط زیستی ، بیمه ، قرضهای بانکی ، انهدام ضایعات ، قانون گذاری محیط زیست کرده اند.
ماهیت حسابداری محیط زیست:
همواره تصورغلطی دربارة ماهیت اساسی حسابداری محیط زیست توسط بسیاری از حسابداران وجود دارد لذاحسابداری محیط زیست که گزارشهای آن به طور شفاف مورد قبول واقع شود ،هنوز وجود ندارد. درحسابداری، هر گزارشی از ارزشهای دارائی ، تخمین بدهیها ، اعلام سود ، تخمین هزینه ها یا ارزیابی مالی اختیارات سرمایه گذاری جایگزین در حالت رویه ای وبه تنهایی ممکن است درست باشند لیکن در کل وروی هم رفته این اطلاعات صحیح نباشند . قضاوتها و قوانین در هر رویه ای همراه با گزینش حسابدار بوده و بر پایه قضاوت وروش گزینشی ، پی آمدها ی اقتصادی ، اجتماعی ومحیط زیستی مختلفی عاید خواهد شد . پژوهشهای سالهای اخیر به طور متقاعد کنند ه ای اثبات می کنند که حسابداری به دقت ، پیچیده شده است .
سود حسابداری معنی کاملی نسبت به تئوری سود اقتصادی ندارد.به طوری که سود حسابداری را نتیجه قضاوت حسابداران نامیده اند .و این باور به وجود آمده است که اعمال حسابداری بازتاب زمینه اجتماعی سازمانها نیست.وصرف گزارش صورتهای مالی بوسیله شرکتها بیانگر ماهیت سرمایه داری این سازمانها است .سیستم کنترل حسابداری وبودجه بندی داخل سازمانها معمولاباز تاب قدرت توزیع وفرهنگ توزیع منابع در سازمان تفسیرمی شود . وبه طور با اهمیتی آگاهی فزاینده ای درباره اینکه حسابداری در حال ساخت وتشکیل واقعیتهای اجتماعی است ، بوجودآمده است به طوری که عصاره حیاتی هر سازمانی ومرز وحدود تعریف شده ای از آن، با سیستم حسابداری آن هم راستا وهم سوی است ،یعنی سیستم حسابداری هر سازمانی بازتابی از عصاره وکل سازمان است . به همین دلیل سازمانها درطول حیات خود، سیستم حسابداری شان را بازبینی می کنند چرا که میزان موفقیت آنها باسیستم حسابداری شان قضاوت می شود. بنابراین گفتمان های اجتماعی درباره سازمانها وموفقیتهایشان واثر بخش بودن وقابل قبول بودن فعالیتهای سازمانها همگی از فعالیتهای حسابداری قابل تشخیص است. سومین مطلب اینکه حسابداری فعلی به شکل خلاصه کاربرد اقتصاد نئوکلاسیک سنتی است .بنابراین قسمتی ونه همة محدودیتهای اقتصادی قراردادی عرضه گر نیرویی برابر برای حسابداری قراردادی است .که هر دو علاقه مند به تغییرات مالکیت دارائی بر حسب وجوه نقد ودربرگیرنده مفروضات محدودی از اخلاقیات بوده وهر دو پیامدهای اجتماعی ومحیطی فعالیتها را در زمینه ای که دارای بهای مشخصی نیستند ، نادیده می گیرند . در چنین پیرامونی است که براساس نیاز ، دانه های حسابداری اجتماعی ومحیط زیستی کاشته می شوند.
مسولیت پاسخگوئی اجتماعی ومحیط زیستی شرکتها
دراین قسمت به تحلیل پاسخگویی اجتماعی ومحیط زیستی شرکتها وبازتاب آن دربازارهای مالی خواهیم پرداخت پاسخگویی اجتماعی و محیط زیستی شرکتها به عنوان برنامه ای جهت کاهش هزینه های بیرونی یااجتناب از درگیری های توزیع ثروت در جامعه است .در اقتصاد خصوصی ، معمولاً هزینه داخلی وخصوصی شرکتها با هزینه های اجتماعی در یک راستا نیستند.ودراینجاست که پاسخدهی اجتماعی و محیط زیستی نقش کمتری ایفا کرده است .در حالی که آن می تواند به گونه ای عمل کند که شرکت را دربرابر ریسک اعتباری درجامعه محافظت کند .
دراینجااین پرسش مطرح است که آیا شرکتها نباید نگران اثرات اجتماعی و محیط زیستی فعالیتهای خود باشند؟ یا باید دنبال تحصیل سود واعتباربه طور همزمان باشند . شرکت اپل، اینتل ومایکروسافت این عمل را درسالهای گذشته به خوبی انجام داده اند . درطی 25 سال گذشته آنها تاثیر صنعتی شدن رابرای هر شخصی در این جهان توسعه یافته بوجود آورده اند وزندگی افراد وتجارت را تغییر داده ، درنهایت میلیونها دلار برای سهامداران خود ایجاد کرده ودهها هزار شغل جدید برای افراد در کل جهان ایجاد کرده اند .آنها بخش کلانی ازثروت رادر جامعه توزیع کرده وباعث ایجاد پول وثروت برای سهامداران خود شدند .آنها به خوبی تذکر کلاسیک آدام اسمیت که گفته است ً این از خیر خواهی قصاب ونانوا وآبجو ساز نیست که ما انتظار خوردن شام را داریم بلکه از بهره خواهی خود ماست ً را رعایت کرده اند .
دراین راستا اگر شرکتها محصولاتی را بسازند که مصرف کنندگان براساس توانائی خودآنرا ارزش گذاری وقیمت گذاری کنند ، وازاین راه برای شرکتها پول عاید شود .چه نیازی به پاسخ دهی اجتماعی شرکتها خواهد بود ؟ . شرکتهای تنباکو در واقع فروشندة زهری هستند که بتدریج عمل می کندو افراد را معتاد می کند .بنابراین آنها با کشتن مصرف کنندگان خود پول ایجاد می کنند بوضوح تفاوت موجود در بخش گفته شده وجود دارد .در مورد شرکتهای نفت واتومبیل این وضعیت چگونه است؟ .این صنایع با ایجاد پویایی اقتصادی به افراد کمک می کنند . در حالی که باعث آلودگی محیط زیست وتغییر آب وهوا کرة زمین می شوند . چه تفاوتهایی صنایع تنباکو ، نفت واتومبیل را از هم جدا می سازد ؟ . برای درک بهتر ،باید چگونگی علاقه مندی این شرکتها را به تطبیق با محیطی که خود جزئی از آن هستند درنظر گرفته وتضاد بین آنها ومحیط زیست بررسی گردد .و بدین دلیل دیدگاه آدام اسمیت درباره هزینه های داخلی واجتماعی افراد بررسی می شود.
بازارها زمانی برای جامعه خوب کار می کنند وخواسته های شرکتها وجامعه را باهم تطبیق می دهند که هزینه های خصوصی واجتماعی شرکتها با هم برابر باشند .درحالی که برای نمونه درشرکتهای ذکرشده ،این تطابق وهمسانی وجود ندارد .اما زمانی که هزینه های داخلی واجتماعی باهم منطبق نیستند ، در واقع بازارها به درستی این وظیفه را انجام نداده اند . برای مثال در صنعت تنباکو ودر درجة پایین تری از آن، در صنایع اتومبیل ونفت این وظیفه توسط بازار به درستی انجام نشده است .این مورد تضاد بین شرکتها و جامعه را بیان می کند .این ناسازگاری را می توان در بی طرفانه بودن پرس وجو کرد.
گزارشگری مسولیت های اجتماعی بخش مهمی از راهکار های شرکت در قسمتهایی که ناسازگاری بین منافع شرکت واهداف اجتماعی وجود دارد ویا ناسازگاری دررعایت انصاف وجود دارد، به شمار می رود .گزارش مسولیتهای اجتماعی شرکت می تواند آگاهی اجرائی از این ناسازگاری ها بوجود آورد . وبه طور جدی می تواندموجب متعهد کردن شرکتها برای تحصیل جذبة اجتماعی گردد.که این جذبه ممکن است با تحصیل عنوان شرکت سبز بدست آیدو همچنین می تواند در نگهداری یا بهسازی روحیه کارمندان وتعیین ریسک اعتباری شرکت دربازارهای مالی وسهام ومذاکره با قانون گذاران برای کسب وجه ای مثبت برای شرکت ، حیاتی ومهم باشد. درحقیقت این مسئله به ابقا، سازمان مربوط است . درواقع جامعه با جریمه کردن شرکتهای ناسازگار ، ابقاء آنها را از بین برده یا باخطر مواجه می سازد. به طوری که این نقش باارزش حسابداری می تواند سازمانها وشرکتهای عظیم اقتصادی در تعارض با خواستهای اجتماع رادر مدت کوتاهی به کام نابودی کشاند.واین یکی ازوظایف حسابداری محیط زیست است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اولین همایش تحولات حسابداری وحسابرسی دانشگاه آزاداسلامی واحد کرمانشاه

نقشه اتوکد شهر کرمانشاه

اختصاصی از حامی فایل نقشه اتوکد شهر کرمانشاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
نقشه اتوکد شهر کرمانشاه

نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه -نقشه اتوکد شهر کرمانشاه


دانلود با لینک مستقیم


نقشه اتوکد شهر کرمانشاه

دانلود بانک شماره موبایل همراه اول استان کرمانشاه به تفکیک شهر(اعتباری و دائمی)

اختصاصی از حامی فایل دانلود بانک شماره موبایل همراه اول استان کرمانشاه به تفکیک شهر(اعتباری و دائمی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود بانک شماره موبایل همراه اول استان کرمانشاه به تفکیک شهر(اعتباری و دائمی)


دانلود بانک شماره موبایل همراه اول استان کرمانشاه به تفکیک شهر(اعتباری و دائمی)

به روز ترین بانک شماره موبایل

این بانک فقط به تفکیک  شهر می باشد و بر اساس منطقه و روستا و کد پستی نمیباشد.لطفا دقت نمائید.

شماره ها در فایل نت پد می باشد.

علت اینکه این شماره ها را این قیمت می فروشم این است که خودم برای سامانه پیام کوتاه با قیمت بالا خریدمش و الان دارم استفاده میکنم و گفتم با یک قیمت مناسب بزارم تا بقیه دوستانی که میخان به کار پیامک بپردازن بتونند با هزینه اندک این بانک را خریداری کنند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود بانک شماره موبایل همراه اول استان کرمانشاه به تفکیک شهر(اعتباری و دائمی)