تبیین روابط بین ساز و کارهای راهبری شرکتی بر همگرایی و واگرایی ارزش افزوده اقتصادی و ثروت ایجاد شده برای سهامداران
ذخیره های معادل سرمایه موجب تبدیل ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام عادی به ارزش دفتری اقتصادی آنها می شود. تنها اگر گزارش بازار سهام شرکت بیشتر از ارزش دفتری اقتصادی سهام باشد، وجوه سرمایه گذاری شده به درستی توسط شرکت ارزش افزوده پیدا کرده اند . در محاسبه نرخ بازده، مانده معادل های سرمایه به Capital و تغییرات دوره به دوره آنها به NOPAT می شود این تعدیلات سرمایه را به معیار بسیار دقیقی تبدیل می کند، که سرمایه گذاران تمایل دارند تا بازده شان بر اساس آنها تحقق یابد و NOPAT را به معیار بسیار واقعی برای اندازه گیری بازده نقدی ایجاد شده برای سرمایه گذاران در اثر فعالیتهای مستمر شرکت تبدیل می کند.
2-6-2-2 انواع معادل های سرمایه و تأثیرآنها بر NOPAT و CAPITAL
به شرح زیر است (کاوسی،1382،13).
اضافه می شود به CAPITAL اضافه می شود به NOPAT
معادل های سرمایه افزایش در معادل های سرمایه
ذخیره مالیات بر درآمد معوق افزایش در ذخیره مالیات بر درآمد
ذخیره LIFOافزایش ذخیره LIFO
استهلاک انباشته سر قفلی هزینه استهلاک سر قفلی
ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریها افزایش در ذخیره کاهش ارزش
سرقفلی ثبت شده
خالص دارائیهای سرمایه ای شده افزایش درخالص دارائیهای نامشهود سرمایه ای
سود زیان انباشته غیر مترقبه سود (زیان) غیر مترقبه
سایر ذخایر:
ذخیره مطالبات مشکوک الوصول افزایش در این ذخیره ها
ذخیره تضمین محصولات
ذخیره درآمد معوق
این ذخایر به ترتیب زیر شرح داده می شوند .
3-6-2-2 ذخیره مالیات بر درآمد معوق
یکی از رایج ترین معادل های سرمایه ذخیره مالیات بر درآمد معوق است که نشان دهنده میزان اختلاف بین مالیات بر درآمد محاسبه شده بر طبق قواعد حسابداری و مالیات واقعی پرداخت شده می باشد. از آنجا که شرکت دارایی را با فرض تداوم فعالیت جایگزین می کنند که این امر به نوبه خود مالیات معوقه را افزایش می دهد و با توجه به این که ذخیره مالیات معوق هرگز پرداخت نخواهد شد در نتیجه این ذخیره یک معادل دایمی برای سرمایه است علاوه بر این با افزودن افزایش در این ذخیره به درآمدها در محاسبه NOPAT تنها مالیات واقعی پرداخت شده منظور می شود که موجب ارائه بازده نقدی واقعی کسب شده در فعالیت های شرکت می شود.
7-2-2 استاندارد سازی EVA
علیرغم مزایای EVA به عنوان معیار ارزیابی عملکرد بکارگیری آن یک ضعف وجود دارد و آن اینکه بر خلاف معیارهای دیگر EVA را نمی توان در بین شرکت های با اندازه های مختلف مقایسه کرد اما این ضعف به سادگی قابل اصلاح است EVA را می توان استاندارد کرد. به طوری که نشان دهنده سطحی عمومی از سرمایه بکار گرفته شده باشد. برای هر سال EVA استاندارد شده از طریق محاسبه اختلاف بین نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه همان سال و سپس ضرب آن در سرمایه استاندارد شده موجود در ابتدای همان سال به دست می آید . مثلاً EVA استاندارد شده برای سال 1999 برابر است.
(سرمایه استاندارد شده سال 1999× ( (r - c= EVA استاندارد شده سال 1999). سرمایه استاندارد شده سال 1999 برابر با مبلغ سرمایه در پایان سال 1998 ، یا ابتدای سال 1999 می باشد ( در صورتی که تجزیه و تحلیل داده ها برای اولین سال صورت گیرد میزان سرمایه استاندارد شده را همیشه 100 در نظر می گیرند).
شاخص ارزش افزوده اقتصادی توسط استرن استوارت ایجاد شد تا به بیان چالش هایی که شرکتها در زمینه اندازه گیری عملکرد مالی مواجه اند بپردازند. ارزش افزوده اقتصادی با اندازه گیری سود پس از کسر بازده مورد انتظار سهامداران ، سود دهی اقتصادی را بیان می کند. همچنین قیمتهای سهام را صحیح تر از درآمدها ، و درآمد هر سهم ، بازده حقوق صاحبان سهام یا دیگر شاخص های حسابداری پیگیری می کند قویاً توسط مطالعات تجربی پشتیبانی می شود؛ ایجاد بهبود در ارزش افزوده اقتصادی به معنای افزایش ثروت سهامداران می باشد.
ارزش افزوده اقتصادی مفهوم تازه ای نیست. اقتصاد دانان سالهاست که در مورد چهار چوب درآمد مازدا به نتایجی دست یافته اند اما بازرگانان اخیراً شروع به انتقال از مدیریت درآمد به مدیریت ارزش نموده اند. ارزش افزوده اقتصادی زبان مشترک در سازمان را فراهم می آورد. شاخص های متفاوت برای برای فرایندهای متفاوت مورد استفاده قرار می گیرند به عنوان مثال ، رشد فروش و سهم بازار زمانی که استراتژی فرموله می شود مورد بحث قرار می گیرد و ارزش فعلی خالص و یا نرخ بازده داخلی زمانی که سرمایه گذاری های سرمایه ای لحاظ می شوند محاسبه می شوند درآمد و درآمد هر سهم زمانی که خرید سهام یک شرکت مد نظر باشد مورد استفاده قرار می گیرند و سود تجاری زمانی که مزایا مشخص می شوند استفاده می شود. شما کدام را مدیریت می کنید، مدیرانی که از نرخ بازده داخلی برای اثبات یک پروژه استفاده می کند هیچ نگرانی از عملکرد واقعی شان نخواهند داشت چرا که در اندازه گیری عملکرد در میانه یک پروژه مورد استفاده قرار نمی گیرد. مدیرانی که بدلیل بودجه پاداش می گیرند می دانند که مهارت و فنون مذاکره بودجه می تواند بیشتر از نتایج سودمند باشد. ارزش افزوده اقتصادی می تواند به عنوان یک شاخص منحصر به فرد به تمامی فرایندهای مدیریتی استفاده شود. زمانی که تصمیم اتخاذ می شود عملکرد اندازه گرفته می شود و جبران خدمات لحاظ می شود و توسط همان اندازه گیری ها به شما مسئولیت داده می شود مدیران عملیاتی در می یابند که ارزش های افزوده اقتصادی کار آنها را ساده می کند زیرا آنها تعامل بین شاخص های چند گانه موجود را درک می کنند، زمانی که ارزش افزوده اقتصادی نقطه کانونی و مرکزی در تمامی فرایندهای مدیریتی به شمار رود، سازمان اثر بخش تر فعالیت می کند. یک زبان مشترک و یک هدف واضح بر مبنای یک شاخص می تواند بیشتر ابهامات را از بین ببرد. همان طوری که آقای کارل ریئس هیأت سرپرستی سیمین می گوید: EVA ابهام شاخص های برنامه ریزی چندگانه موجود را برطرف نموده و زبان مشترکی را برای همه (از کارمند ساده تا عالی) بوجود می آورد.
8-2-2 دگرگونی EVA
در اقتصاد بازار شرکتهای زیادی ثروت ایجاد می کنندف بدون تردید شرکت هایی نیز هستند که تخریب کننده ثروت هستند، کشف فاکتورهای اقتصادی که منجر به ایجاد ثروت یا تخریب آن می شود برای مدیران و سرمایه گذاران بسیار مهم است. برای مدیران شرکتها ایجاد ثروت برای نگه داری و ماندن اقتصادی شرکت موضوعی اساسی است. مدیرانی که در یک اقتصاد بازار اهمیت این موضوع را نادیده می گیرند ، کسب و کار سازمان و مالکان آن را به مخاطره می اندازند.
پیدا کردن بهترین شرکت و صنایع زیادی برای مدیران سرمایه گذاری دارد با ابزارهای تحلیلی صحیح تر مدیران سرمایه گذاری به طور احتمالی توانا خواهند بود که تکنیکهای انفعالی خود را با نرخ بازده بالاتر و با همان ریسک نخست به عملکرد فعال تبدیل کنند. یک ابزار تحلیل جدید EVA نام گرفته است، می تواند؛ در ایجاد ثروت شرکت به کار گرفته شود. تغییراتی که این ابزار مالی در دو حوزه مدیریت مالی و سرمایه گذاری به وجود آورده است یک نیروی برانگیخته شده درونی است که می تواند دگرگونی (انقلاب) EVA نامیده شود.
9-2-2 تکامل EVA
تکامل EVA یک مطالعه جذاب با ریشه های تاریخی است که اثرش را می توان در تعاریف اقتصاد کلاسیک از سود باقی مانده (سود اضافی ) جستجو کرد. به عنوان مثال آلفردمارشال اقتصاد دان انگلیسی در سال 1980 سود اقتصادی را چنین تعریف می کند سود اقتصادی آن چیزی است که بعد از کسر هزینه های سرمایه باقی می ماند که می توان آن را سود مدیریت یا سود تعهد نامید.
بر اساس تعریف مارشال دیدگاه اقتصادی دانان کلاسیک در مورد سود به طور ریشه ای متفاوت از ابزارهای سنجش سود)(….EBIT , EBITD است.
سود حسابداری و اقتصادی نشان دهنده میزان استفاده از دارئی هاست ولی هر یک از اینها دارای تعاریف جداگانه هستند.
استهلاک حسابداری- هزینه- درآمد = سود حسابداری
استهلاک اقتصادی – هزینه – درآمد = سود اقتصادی
حسابداری برای محاسبه استهلاک از روش مستقیم ، مجموع ارقام سنوات ... استفاده می کند ولی اقتصاد دانان از روش نرخ بهره استفاده می کنند.
بنابراین از دیدگاه نظر می رسد که اگر امکان داشت شرکتها وادار به استفاده از روش مبتنی بر بهره شوند، محاسبه سود حسابداری و اقتصادی همگون می شد. نمی توان به چنین نتیجه ای به راحتی دست یافت زیرا پارامترهایی را که در هر الگو ثابت می دانند در دنیای واقعی ثابت نیستند. تورم موجب تغییر بهای تمام شده می شود. تغییرات مورد نظر در نرخ تورم باعث تغییر نرخ تنزیل می شود عوامل عرضه و تقاضا بر ریسک شرکت اثر می گذارند و از این قبیل ، به صورتی گذار این روند به طور دائم در حال تغییر است وجود چنین عواملی ایجاد می کند که حسابداران هر روز سود خالص را محاسبه کنند آن را با واقعیت های اقتصادی هماهنگ کننددر حالی که ریشه های EVA به اقتصاد- دانان کلاسیک بر می گردد سه اقتصاد دان آمریکایی در قرن بیستم اروینگ فیشر 1در طول دهه 1930 دایگلانگ و میلر2 از دهه 1950 تا 1960 معنی کاملتری از سود اقتصادی در حوزه شرکت بسط داده اند.
فیشر ارتباط اساسی بین ارزش خالص و جریان نقدی مورد انتظار تنزیل شده ایجاد کرد در طول دهه 1970 استرن در حال بررسی مشکلات و معایب روش های ارزش گذاری مبتنی بر سود حسابداری بود تا اینکه در سال 1986 آقای استیوارت3 در موسسه مشاوره ای استرن واستیوارت واقع در نیویورک که کتابی4 را منتشر کرد و در این کتاب EVA به عنوان تخمین ارزش حقوق صاحبان سهام معرفی نمود، در واقع EVA در طی بیست سال که استرن واستیوارت با هم کار می کردند توسعه یافت. استرن می پذیرد مفاهیم مالی که EVA بر آن مبتنی است در مدرسه استرن واستیوارت اختراع نشده و یادآوری می شود که اقتصاددانانی مانند آدام اسمیت در گذشته مطرح کرده بودند که: هدف شرکت و مدیرانش بایستی حداکثر کردن ارزش شرکت باشد. به طور اساسی EVA بر دو مبنا یا دو اصل زیر بنا نهاده شده است:
1- شرکت در واقع سود آور نیست، مگر اینکه درآمدهایش بیش از هزینه های فرصت بکار گرفته شده باشد.
2- ثروت برای سهامداران زمانی ایجاد می شود که مدیران شرکت تصمیمات سرمایه گذاری را طوری اتخاذ کنند که ارزش فعلی خالص آنها مثبت باشد(حاتمی، 1386 ، 86-85).
10-2-2 اهمیت EVA در مقابل سود حسابداری و شاخص های مبتنی بر سود
در حقیقت فلسفه اصلی ایجاد یک واحد انتقاعی همان سود آوری لیکن آیا منظور از سود همان سودی است که در صورتهای مالی نشان داده می شود به طور حتم جواب منفی است سودی که مورد نظر سهامداران و سرمایه گذاران است غیر از سودی است که در صورت حساب سود زیان نشان داده می شود سودی که در صورت حساب سود زیان نشان داده می شود فقط هزینه بدهی را در نظر می گیرد و هزینه های حقوق صاحبان سهام را نادیده می گیرد. با بکار گیری EVA هم هزینه بدهی و هم هزینه حقوق صاحبان سهام در نظر گرفته می شود و بدین ترتیب سود حسابداری به سود اقتصادی تبدیل می شود از سوی دیگر سود حسابداری با اتخاذ روش های مختلف حسابداری از قبیل روش ارزیابی موجودی ها، روش های استهلاک سرمایه یا هزینه تلقی کردن هزینه های مخارج تحقیق و توسعه در نظر گرفتن ذخایر مختلف می تواند بر اساس خاص مدیران تغییر کند و از عملکرد واقعی شرکت فاصله بگیرد بنابراین شاخص های مبتنی بر ROI,ROE,ARR نمی توانعملکرد شرکت را نشان دهد با به کار گیری EVA و تعدیلات پیشنهادی استیوارت می توان اثرات روش های حسابداری را مرتفع ساخته و عملکرد واقعی از شرکت را ارائه نمود(پارسائیان ، 1384 ، 386).
11-2-2 کاربرد های EVA
در حالی که EVA در ابتدا توسط استرن استیوارت برای خدمات مشاوره ای به شرکت هایی که می خواهند یک سطح جبران خدمت مناسبی را برای مدیرانشان تعیین کنند ایجاد شد می توان دو مورد استفاده وسیع برای آن در نظر گرفت EVA را می توان به صورت داخلی یا خارجی مورد استفاده قرار داد.
12-2-2 کاربردها داخلی EVA :
هدف EVA به عنوان یک ابزار مدیریتی وادار ساختن مدیران به منظور رفتار به گونه ای است که گویی آنها مالکان واحد تجاری هستند. چو (1997)یک طرح مالکیت EVA را پیشنهاد می کند طرح پیشنهادی مالکیت EVA، پاداش های نقدی به کارکنان را براساس EVA پرداخت می کند. اگر طرح مالکیت در کنار روش عادی پاداش کارکنان در خصوص دادن امتیاز خرید سهام به کارکنان قرار گیرد در این صورت به جای وجه نقد به کارکنان بر مبنای EVA می توان به کارکنان منافع مالکانه (سهام یا سایر اوراق بهادار) داد.
همچنین EVA از طریق بهبود عملکرد عملیاتی فردی به جای عملکرد کلی از انباشتگی شغلی جلوگیری می کند، یک مثال عملی در این خصوص آقای جان کلریکو مدیر عامل پراکس ایر می باشد این مدیر عامل می گوید: EVA سبب شده است که کارکنان ما روی بهره وری سرمایه و زیر نظر داشتن تحصیل سهام به طور اساسی بسیار متمرکز شوند تا این اطمینان حاصل شود که به هنگام خرج سرمایه واقعاً برای سهامداران ارزش ایجاد کرده یا اینکه آن را نابود کنیم چانگ ( 1997) طبق نظر چانگ بسیاری از شرکتها تا حد بسیاری زیادی تحت تأثیر EVA به عنوان یک ابزار مدیریت قرار گرفته اند به عبارت دیگر شرکتها دقیقاً خودشان را زیر نظر دارند تا در پاسخ به مفاهیم EVA در خودشان تجدید نظر کنند.
اندیشمند مشهور مدیریت پیتردراکر در خصوص کاربردهای داخلی EVA بحث کرده است. دراکر در مقاله ای در مجله هاروارد بیزینس دیوپو از EVA به عنوان معیار بهره وری جامع که محبوبیت فزاینده اش منعکس کننده خواستهای جدید عصر اطلاعاتی است یاد کرده است . EVA مشهورترین مبنا برای ارزیابی عملکرد کارکنان دوره ای است، که به آنها تقویض اختیار شده است به خصوص آنهایی که با تصمیمات اساسی مربوط به خرج سرمایه در ارتباط هستند چو (1997) پیتر دراکر به طور مؤثری در حال دستیابی به چنین تشخیصی است که EVA بوسیله مدیریت در روندی جدید برای سبکهای مدیریتی کارا مورد استفاده قرارمی گیرد این سبکهای مدیریتی به طور مستدل و به گونه ای کارا به وسیله مالکان شرکتها در اغلب اوقات در گذشته و در حال در حد وسیعی مورد استفاده قرار گرفته اند گسترش خرید و فروش سهام به وسیله اعضای عادی اجتماعو قدرت چانه زنی جمعی سرمایه گذاران اصلی سبب شده است که شرکتها به سمت کارایی گسترش پیدا کنند.روش دیگر بررسی فعالیت داخلی شرکتها عاملیت نامیده می شود. این مفهوم که مدیران به بهترین نحو مالکان عمل می کنند تضاد عاملیت نمایندگی نامیده می شود زیرا که مدیران شرکت عاملین و مالکان سهامداران روسای اصلی هستند. روجرسون (1997) تحقیقی در خصوص مدل مالک – عامل مربوط به رابطه بین سهامداران ومدیریت شرکتها انجام داد. روجرسون چنین گزارش می دهد که یک قاعده تخصیص منحصر به فردی وجود دارد که همیشه باعث می شود مدیر سطح کارایی از سرمایه گذاران را انتخاب کند و اینکه معمولاً به این معیار در آمدی ایجاد شده تحت قاعده این تخصیص ، به عنوان درآمد اضافی یا ارزش افزوده اقتصادی اشاره می شود.
راه حل روجرسون برای تضاد منافع نتیجه تحقیقات تجربی اش بدین گونه است: وقتی که داده ما سرمایه گذاری است و به دوره های آتی متعددی منفعت می رساند این بهای تمام شده باید به نسبت منافعی که ایجاد می کنند به دوره ها تخصیص یابد و مجموع هزینه های تخصیص یافته تنزیل شده با استفاده از هزینه سرمایه سهامداران مساوی کل بهای تمام شده سرمایه گذاری باشد مهم خواهد بود. این امر مسئله را از دیدگاه مدیران سالانه می کند و محرکی برای مدیر برای انتخاب سطح کارایی از سرمایه ایجاد می کند. مهم نیست که مدیر چگونه پرداختهای دستمزد را طی دوره ها ارزشیابی می کند.
روجر سون می خواهد این مطلب را بگوید که EVA تطابق هزینه ها را با در آمدها تسهیل کرده و ارزشیابی مدیریت را (بر اساس عملکرد شرکت) منطقی تر کرده و سایر روشها را در مسیر صحیح تری قرار می دهد. استفاده داخلی EVA اساساً این است که افرادی را که در داخل شرکت قرار دارند وادار نماید به نحوی عمل کنند که برای مالکان شرکت بهترین حالت باشد(حاتمی،1386،91).
13-2-2کاربردهای خارجی EVA
EVA علاوه بر اینکه به عنوان معیاری برای سرمایه گذاری محسوب می شود هدف صریح آن دادن علائمی در خصوص قیمت گذاری مناسب اوراق بهادار شرکت برای سرمایه گذاری عموم می باشد. EVA از این لحاظ تا حدی مورد توجه مطبوعات عمومی و منابع آکادمیک و متخصصان مالی قرار گرفته است. برای مثال یک شماره مجله فورچون چنین گزارش می دهد که EVA نه تنها در حال تغییر دادن چگونگی اداره شرکتها توسط مدیران است بلکه در حال تغییر نحوه قیمت گذاری آنها توسط وال استریت می باشد تولی ( 1998) به نقل ارلفکوسیستی (1999) مجله فورچون در طی 5 سال گذشته مقالات خوبی را در مورد EVA منتشر کرده است که در آنها نتیجه رتبه بندی 1000 شرکت برتر بر حسب MVA ذکر شده است. یکی از مقالات معرف فورچون EVA را ایده مالی که بحث داغ امروز است و هر روز داغ تر می شود عنوان کرده و می گوید که یکی از قدرتمندترین خواص EVA ارتباط قوی آن با قیمت سهام است . شماره دیگری از فورچون گزارش می کند که رئیس موسسه تحقیقاتی گلدمن ساچز اینبورن گزارش بازار سهامش براساس EVA منتشر می کند.
اینبورن در مورد معیارهای عادی S&P500 ، نسبتهای P/E بازده سهام و موارد مشابه بحث نمی کند و در عوض وی پیش بینی هایش را فقط بر یک معیار واحد بنا می نهد و آن ارزش افزوده اقتصادی یا EVA است. سخنان کارکنان اینیورن کلمه به کلمه باعث تغییراتی در قیمت های سهام به صورت منفرد و قیمتهای بازار سهام به صورت کلی شد و به دقت مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفت. به عبارت دیگر EVA به صورت خارجی توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار گرفته است و مطبوعات عمومی این موضوع را تشخیص میدهند. منابع آکادمیک متعددی وجود دارند که در خصوص کاربرد EVA به عنوان ابزار سرمایه گذاری بحث می کنند.
CPA ژورنال نیز گزارش می دهد که سرمایه گذاران متعددی تجزیه و تحلیل سود اقتصادی را به کار گرفته اند که از آن جهت ارزشیابی پتانسیل شرکت برای درک قیمت سهام در بلند مدت استفاده می کنند. برای صنایع سرمایه بر EVA حتی مهمتر نیز می باشد یکی از تحلیل گران مالی به نام آقای جیمز و یلبور از شرکت اسمیت بارنی اهمیت EVA را چنین بیان می کند از آن جایی که عموم سرمایه گذاران وجوه شان را در صندوقهای سرمایه گذاری مشترک سرمایه گذاری می کنند در اثر این امر صندوقهای مشترک سرمایه گذاری نمایندگان آنها خواهند شد . به خاطر مشکلات بین عاملیت مدیران شرکتهای سهام عام و مالکانشان ضروری است صندوقهای سرمایه گذاری مشترک از طرفداران EVA باشند. مالکان حقیقی در شرکتهای بزرگ سهامی عام بیش از حد پراکنده هستند که بتوانند روی مدیرانشان کنترل داشته باشند. چانگ چنین استدلال می کند که محرک فراهم آوری ارزش برای سهامدار به خاطر رقابت برای سرمایه در حال افزایش است و بنابراین مدیریت در پی معیارهای عملکرد داخلی است که دارای ارتباط نزدیکی با ایجاد ارزش برای سهامداران باشد . به نقل از اربر و همکارانش در شرکت استرن استوارت ارزش افزوده اقتصادی کلید واقعی خلق ارزش است ارزش افزوده اقتصادی چارچوبی برای مدیریت مالی و سیستم جبران خدمت است که می تواند راهنمای تصمیماتی باشد که در شرکت اتخاذ می شود. ارزش افزوده اقتصادی می تواند فرهنگ سازمانی را تحت تاثیر قرار داده و باعث ارتقای کیفیت کار پرسنل سازمان گردد که در نهایت باعث افزایش ثروت سهامداران خواهد شد (مدریس، 2005،4) .
ابر بیان می کند که خلق ارزش نتیجه مدیریت محتاطانه و صحیح سرمایه می باشد، اربر توضیح می دهد که :
1- چگونه اصول ارزش افزوده اقتصادی را به منظور حداکثر کردن ارزش افزوده بازار استفاده کنید. ارزش افزوده بازار برابر است با ارزش شرکت منهای کل سرمایه و ارزش بازار شرکت برابر است با ارزش فعلی سودهای آتی که با استفاده از نرخ هزینه سرمایه شرکت تنزیل شده است.
2- در یک ردیف قرار دادن علایق مالی کارمندان و سهامداران باعث افزایش انگیزه و روحیه خواهد شد و فضایی را ایجاد خواهد کرد که در آن مدیران برای خلق ارزش تلاش بیشتری می کنند.
3- اثرات روشهایی که باعث تحریف حسابداری سنتی (مرسوم) شده است را به منظور اندازه گیری دقیق سود عملیاتی بعد از مالیات حذف کنید.
4- ارزش افزوده بازار را با رشدی محتاطانه افزایش دهید.
اربر پیشنهاد می کند برای استفاده کامل از EVA باید آنرا ساده و قایل محاسبه کرد. برای سادگی به EVA باید اهمیت داده شود و مورد توجه قرار گیرد و به منظور قابلیت محاسبه باید از آن به عنوان مبنای اصلی سیستم پاداش استفاده کرد بنابراین ارزش ایجاد شده در شرکت می تواند بین همه افرادی که به خلق ارزش کمک کرده اند تسهیم گردد (حاتمی، 1386 ،96).
14-2-2 کاربرد EVA به عنوان معیار سنجش عملکرد و جبران خدمات
معیارهای سنجش عملکرد جز اصلی سیستم های کنترلی مدیریت است برنامه ریزی خوب و تصمیمات کنترلی نیازمند چگونگی عملکرد واحدهاست مدیریت سطح بالا باید مدیران و کارکنان را برای دستیابی به اهداف سازمان تحریک نماید ارزیابی عملکرد و پاداشها عناصر کلیدی در جهت تحریک مدیران است .
ارزیابی عملکرد، واحدهای سازمانی پیش نیازی در جهت تخصیص منابع است و مقایسه پیش بینی، و واقعی رهنمودی در جهت تخصیصهای آتی هستند ارزیابی عملکرد، مدیران سطح بالا را در تصمیم گیری در مورد حقوق، پاداش ارزیابی های آتی و خط مشی های توسعه کمک می کند. به طور خلاصه کاربردهای EVA در دو گروه زیر ارائه می شود.
الف . کاربردهای داخلی
- ابزار مدیریتی سنجش عملکرد
- معیار جامع سنجش بهره وری
- ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت
ب- کاربردهای خارجی
- ابزاری برای سرمایه گذاری
- معیار پیش بینی قیمت سهام
- ابزار سنجش خلق ارزش
- چارچوبی برای مدیریت مالی
- چارچوب موثر بر فرهنگ سازمانی و ارتقا کیفیت کاری شاغلین
15-2-2 ارزش افزوده اقتصادی (EVA) به عنوان تکنیک های ارزشیابی
یکی از ویژگیهای مهم مقیاسهای عملکرد مبتنی بر ارزش این است که آنها به طور مستقیم به تکنیکهای بودجه بندی سرمایه ای مرتبط هستند و از این تکنیک برای تامین مالی شرکتها استفاده می شود مخصوصاً روش سود اقتصادی که قابل مقایسه با تکنیک های ارزش فعلی خالص است و در بودجه بندی سرمایه ای موسسات مورد استفاده قرار می گیرد این مقیاسهای ارزش افزوده اساساً برای اندازه گیری عملکرد مدیریت که مبتنی بر توانایی در افزودن بر ارزش شرکت است مورد استفاده قرار می گیرد. لازم به ذکر است که این مقیاسها توسط تحلیلگران اوراق بهادار به کار گرفته می شود و به عنوان شاص تعیین کننده تا حد ممکن بازدهی سهام آتی بر اساس این منطق که عملکرد مالی مدیریت می تواند در بازدهی سهام شرکتها انعکاس خود را بیابد توسط تحلیلگران فوق مورد استفاده قرار می گیرد. همان طور که اشاره شد این مقیاس ارزش افزوده ارتباط نزدیکی با تکنیک ارزش فعلی خالص دارد خصوصاً با تکنیک ارزش فعلی ویژه شما می توانید عملکرد مورد انتظار یک سرمایه گذاری را از طریق جریانات نقدی آتی حاصل از سرمایه گذاری بالقوه با نرخ میانگین موزون هزینه سرمایه مورد ارزیابی قرار داده و این مجموع جریانات نقدی آتی تنزیل شده را با هزینه پروژه مقایسه کنید. اگر جریانات نقدی تنزیل شده بزرگتر از هزینه آن باشد انتظار می رود پروژه ارزش فعلی مثبت ایجاد کند و اشاره به این دارد که آن پروژه به ارزش شرکت اضافه خواهد کرد.
بنابراین آن پروژه انتخاب خواهد شد. در مورد EVA شما عملکرد سالانه مدیریت را از طریق مقایسه سود عملیاتی خالص منهای مالیات تعدیل شده را با هزینه کل سرمایه بر حسب دلار که شامل هزینه سرمایه است را مورد ارزیابی قرار می دهید. در این تحلیل اگر سود عملیاتی خالص منهای مالیات تعدیل شده در طی یک سال مشخص بر مقدار واحد پولی هزینه سرمایه پیشی گیرد این شرکت دارای EVA مثبت برای یک سال است و برای سهامداران خود ارزش افزوده به همراه خواهد داشت.
بر عکس هرگاه EVA منفی باشد شرکت نتوانسته در طی یک سال به اندازه کافی سود کسب نماید و نمی تواند هزینه سرمایه خود را پوشش دهد و ارزش شرکت پایین می آید. و باید گفت که سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات تعدیل شده NOPAT اشاره به آنچه که شرکت برای تمام عرضه کنندگان سرمایه کسب کرده است دارد و ارزش به پول هزینه سرمایه آن چیزی است که عرضه کنندگان سرمایه می خواهند این عرضه کنندگان سرمایه شامل دارندگان سهام شرکت می شوند در قسمت پایین محاسبات اصلی به طور خلاصه آمده است(حاتمی،1386، 104).
16-2-2 معایب ارزش افزوده اقتصادیEVA
1- ارزش افزوده اقتصادی به لحاظ اینکه هزینه فرصت منابع بکارگرفته شده را بر مبنای ارزش دفتری انها محاسبه می کند، می تواند تا حدودی گمراه کننده باشد. به لحاظ اتکا بر ارقام تاریخی فاقد ویژگی مربوط بودن در تصمیم گیری است .
2- برای تجز یه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی، شناسایی همه منابعی که در یک شرکت مورد استفاده قرار گرفته اند، ضروری است. بسیاری از دارایی هایی که در فعالیت های یک شرکت بکار گرفته می شوند، دارایی های نا مشهود هستند که شناسایی، تعیین ارزش و تعیین هزینه سرمایه برای انها مشکل است.
3-گاهی اوقات تجز یه و تحلیل غیر عملی است، به عنوان یک قاعده ئ کلی، تجز یه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی برای شرکتهای تازه تاسیس و شرکتهای سرمایه گذاری مناسب نیست.
4-یکی دیگر از مشکلات ارزش افزوده اقتصادی، هزینه زیاد اجرا و محاسبه ان است ،محاسبه عملیاتی ارزش افزوده اقتصادی بسیار وقت گیر و پر هزینه است.
5-مشکل دیگر ارزش افزوده اقتصادی آن است که: تورم نتایج انرا تحریف می کندو تحت شرایط تورمی، (شرایط کشور ایران) ارزش افزوده اقتصادی برای بر اورد بهره وری واقعی نمی تواند به کار رود(همان منبع،105).
17-2-2 مفاهیم مرتبط با EVA
1-17-2-2-ارزش افزوده بازار
احتساب MVA بعنوان معیار ارزیابی عملکرد نیاز به ارائه هیچ دلیلی ندارد با این همه یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه MVA مستقیماً با ارزش بازار ذاتی هر شرکت در ارتباط است .
زمانیکه EVA برآورد شد و به ارزشهای فعلی تنزیل شود نتیجه حاصل نشان دهنده ارزش بازاری است که مدیریت آنرا به سرمایه افزوده یا کم کرده است .
نحوه محاسبه MVA
(CAPITAL) سرمایه – ارزش بازار شرکت= MVA
بر خلاف EVA که طور کلی یک ارزیابی از عملکرد داخلی می باشد MVA مقیاسی برای عملکرد خارجی است چگونگی ارزیابی عملکرد شرکت از طرف بازار بر حسب ارزش بازار بدهی و ارزش بازار سهام با سرمایه، سرمایه گذاری شده در شرکت مقایسه می گردد:
میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و میانگین ارزش بازار سهام = MVA
ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام + ارزش افزوده بازار = MVA
ارزش افزوده بازارنشان دهنده فاصله بین ارزش بازار شرکت و سرمایه آن می باشد فرمول شماره 2 نشان می دهد که چگونه یک شرکت در سرمایه گذاری منابع گذشته خود موفق عمل کرده و چگونه می تواند در سرمایه گذاری منابع آتی خو موفق عمل کند بنابراین حداکثر کردن MVA باید هدف هر شرکتی باشد زیرا با ثروت سهامداران در ارتباط است . EVA هر شرکت به عنوان منبع انرژی برای روشن نگه داشتن MVA است . از آنجا که EVA نشان دهنده خالص تفاوت بین سود عملیاتی و هزینه سرمایه است زمانیکه EVA های ناشی از سرمایه گذاریهای فعلی و جدید برآورد شد و به ارزشهای فعلی تنزیل شوند نتیجه حاصل نشان دهنده ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی ناشی از سرمایه گذاریهای قبلی و آتی است . بنابراین EVA یک معیار داخلی است که پیامد خارجی آن ایجاد صرف یاکسر در ارزش بازار است(جهانخانی و ظریف فر،1374،84) .
2-17-2-2 ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده یا REVA
ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده یک گسترش در روش EVA است که چارچوبی تحلیلی برای ارزشیابی عملکرد شرکت در زمینه خلق ارزش سهامداران ارائه می دهد در این روش ارزشهای بازار دارایی های شرکت همراه با هزینه سرمایه بازار به کاربرده می شود.
در این فرمول CAPITAL نشان دهنده ارزش دفتری اقتصادی دارائیها می باشد و C نشان دهنده هزینه سرمایه شرکت که بر مبنای ارزشهای بازار بدست آمده است .
برای درک تغییرات در ثروت سهامداران بهتر است که هزینه سرمایه بر اساس شکل تعدیل شده ای از EVA به نام REVA محاسبه شود. REVA= (r-c) MCAPITAL
Mcapital همان ارزش بازار داریی های شرکت می باشد که نحوه محاسبه آن بقرار زیر:
ارزش بازار سهام ممتاز + ارزش بازار سهم عادی = MCAPITAL بدهیهای جاری بدون بهره – ارزش دفتری بدهی +
REVA از جمله شاخصهای مالی با اهمیت است زیرا در مقایسه با EVA که مبتنی بر سود حسابداری است سود حسابداری نیز شاخص ضعیفی برای سود اقتصادی به شمار می رود ودر شرایط تورمی (شرایط اقتصادی کشور) استفاده از EVA موجب افزایش اختلافات بین سود حسابداری و سود اقتصادی می گردد و در نهایت منجر به محاسبه نادرست EVA می شود در جهت کاهش اختلافات روش REVA می تواند به عنوان روش جدید و قابل اتکا برای سنجش عملکرد تعیین تغییرات ثروت سهامداران و شواهد لازم برای میزان افزایش در ارزش شرکت ها مطرح شود(جهانخانی و ظریف فر،1374،91) .
3-17-2-2 نقش EVA و MVA در سیستم پاداش
در عمل طرحها و روشهای مختلفی برای اعطای پاداش به مدیران وجود دارد. این روشها بیشتر به منظور بالا بردن کارانی و عملکرد مدیران ودر نتیجه افزایش ثروت سهامداران طرحی می شوند این طرحها بیشتر از طریق سهیم کردن مدیران در مالکیت شرکتها صورت می گیرد اما این شرط لازم است ولی کافی نمی باشد آنچه به عنوان یک اصل تلقی می شود این است که مدیران باید در فرایند ایجاد ارزش شرکت شریک شوند. از جمله روشهای مورد استفاده در این روشهای مورد استفاده در این فرایند پرداخت پاداش بر اساس ارزش افزوده اقتصادی یا EVA می باشد با توجه به جهت گیری EVA مدیران عملیاتی دارای سه عامل انگیزش مهم هستند که در سایر روشهای پاداش نادیده گرفته شده ویا تحریف می شوند این سه عامل عبارتند از :
1- تلاش در جهت بهبود سود عملیاتی بدون نیاز به استفاده از سرمایه بیشتر.
2- سرمایه گذاری در پروژه های که نرخ بازدهی آنها بیشتر از نرخ هزینه شان می باشد یعنی NPV مثبت دارند .
3- فروش یا واگذاری سرمایه گذاریهای که بازده ی کمتر از نرخ هزینه سرمایه دارند. EVA یک مقیاس اندازه گیری عملکرد است یک از روشهای پاداش این است که پاداش بر اساس درصد معینی از EVA پرداخت شود =%KEVA پاداش .
بر اساس این طرح مدیران به خاطر افزایش در EVA نسبت به هدف تعیین شده پاداش می گیرند بخاطر کاهش در EVA جریمه می شوند. پاداش متناسب با رشد EVA نباید محدود شود زیرا چنین محدودیتی هم برای شرکت مضر است و هم انگیزه مدیریت را برای تلاش بیشتر محدود می کند. بنابراین اگر بخواهیم انگیزش بیشتری ایجاد کنیم منصفانه ترین روش این است که مدیرانی را که موفق به کسب EVA مورد نظر نشده اند جریمه نمود و مدیرانی که EVA بالایی را کسب کرده اند بدون محدود کردن مبلغ پاداش تشویق نماییم. در بعضی از شرکتها ممکن است مدیریت ضعیف باشد ولی EVA شرکت مثبت است این حالت در شرکتهایی اتفاق می افتد که دارای مزیتهای خاص یا سرقفلی مثبت باشند برای رفع این مشکل پیشنهاد شده است که پرداخت پاداش بر اساس تغییرات EVA و براساس فرمول زیر :
(تغییرات %K * EVA)=%K EVA + پاداش
K1= درصدی از EVA در صورتیکه مثبت باشد و اگر منفی باشد K صفر در نظر گرفته می شود.
K2 = در صدی از تغییرات بدون توجه به اینکه EVA مثبت است یا منفی
در عمل K1 ,K2 بر طبق ویژگیهای واحد تجاری تنظیم می شوند و مشارکت مدیران دراین خصوص ضروری است ایرادی که بر روشهای مبتنی بر EVA وجود دارد این است که پاداش را متوجه عملکرد کوتاه مدت می کنند دراین حالت مدیران بیشتر به فکر فعالیتهای کوتاه مدت یا زود بازده می افتند و این موضوع در دراز مدت می تواند برای شرکت مشکل ساز باشد. چاره رفع این مشکل توجه به مفهوم ارزش افزوده بازار (MVA) و دخالت دادن در طرحهای پاداش است همانطوریکه قبلاً گفته شد MVA برابر است با ارزش فعلی همه EVA های آتی شرکت است بر این اساس پرداخت پاداش با فرمول زیر صورت می گیرد.
=%KEVA+ k2 EVA+KMVA پاداشدر این فرمول هدف این است که تصمیمات مدیران در جهت مانع سهامداران هدایت شود بگونه ای که مدیران آثار دراز مدت تصمیمات خود را با آثار کوتاه مدت هماهنگ نمایند دراین فرمول پاداش تابعی از EVA ، تغییرات EVA و تغییرات MVA معیار EVA ممکن است که مدیر را جسور بسازد بنابراین با بکارگیری معیار MVA مدیر آثار دراز مدت تصمیمات خود را نیز مدنظر قرار می دهد.
4-17-2-2 مزایای بکارگیری EVA همراه با ABC
بکارگیری EVA همراه با هزینه هایی بر مبنای فعالیت دارای دو مزیت عمده است.
الف – تصمیم گیرندگان نسبت به کسب بازده اقتصادی از محصولات و مشتریان حساسیت نشان می دهند.
ب- موجبات بکارگیری سرمایه با کارایی بیشتر را فراهم می آورد.
بکارگیری EVA همراه با تکنیکی به نام ارزشیابی متوازن به عنوان راه حلی برای مشکل اندازه گیری عملکرد پیشنهاد شده است بطوریکه بکارگیری این دو تکنیک موجبات ایجاد ارزش بیشتر را برای شرکت فراهم می آورد.
5-17-2-2ارزش افزوده اقتصادی و سه بازی مدیران
در این نوشتار نگارنده به تشریح سه نوع بازی (بازی سرمایه ای، بازی رشدهای آینده، و بازی انتقال ریسک) می پردازد. مدیران با ورود به یکی از این بازی ها با وجود اینکه ارزش افزوده اقتصادی مورد نظر را ایجاد می کنند همزمان ارزش شرکت را هم تخریب می کند سرمایه گذاران باید این نکته را بدانند که EVA به عنوان معیار تعیین ارزش و ارزیابی عملکرد مدیران هم چون حسابداری می تواند از طریق مدیریت دستکاری شود.
با توجه به این که در برخی از نوشتار از EVA تعریف شده به نظر می رسد که ممکن است این ذهنیت در خوانندگان به وجود آید که ارزش افزوده اقتصادی از هر نوع عارضه و دستکاری از سوی مدیران مصون است نوشتار حاضر ضمن تأیید برتری ارزش افزوده اقتصادی بر سود حسابداری در ارائه عملکرد واقعی شرکت به تشریح تضادهای بالقوه و ارزش شرکت در قالب بازی های مدیران می پردازد و نشان می دهد که آن نیز از عارضه دستکاری مدیران مصون نیست (حاتمی1386، 117-116).
18-2-2 شاخصهای سنجش عملکرد (سنتی ونوین )
برخی از معیارهای مالی که برای ارزیابی عملکرد بنگاه ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
عبارتند از : نرخ بازده سرمایه گذاری ، سود باقیمانده و نرخ بازده فروش، ارزش افزوده اقتصادی1 و ارزش افزوده بازار2 و شاخص جامع عملکرد 3 ، شاخص های سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش در فرایند ارزیابی ، به منظور آگاهی از میزان ارزش آفرینی بنگاههای اقتصادی، در مقایسه با شاخص های سنتی مبتنی بر داده های تاریخی از کار بست گسترده تری برخوردار شده است؛ که قضاوت آگاهانه و پایدار سودمندتر است زیرا مفاهیم ارزش و ارزش آفرینی را مبنا و هدف قرار می دهد (رهنمای رود پشتی، 1386 ، 360).
سؤال اصلی این است که سهامداران برای سنجش عملکرد، باید از کدام معیار استفاده کنند. روشن ترین معیار برای سنجش عملکرد قیمت سهام است ، اما معیار قیمت سهام از یک ضعف برخوردار است، زیرا برخی عوامل که در قیمت سهام تاثیر دارند مانند شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه و جهان خارج از کنترل مدیران می باشد. بنابراین معیارمورد استفاده بایستی از دو ویژگی زیر برخوردار باشد.
1- در معرض تمام عوامل که در خارج از کنترل بوده و بر قیمت سهام تاثیر دارند نباشد.
2- بیشترین رابطه را با تغییرات در ثروت سهامداران داشته باشد.
این ویژگی اصلی ترین تنشی است که یک معیار عملکرد خوب، بایستی آنرا حل کند.
تحقیقات صورت گرفته توسط استیوارت نشان داده است که از بین معیارهای EVA ، رشد فروش، رشد سود، ROE, ROI؛ EVA بالاترین رابطه را با تغییرات ارزش بازار سهام دارد و می تواند بیشتر از 50% تغییرات در این عامل را تشریح نماید. اگر به تاریخچه مدلهایی که به منظور ایجاد ارزش به وجود آمده اند. نظری بیندازیم می توان سیر تاریخی این مدلها را ترسیم کرد.5
دهه 1990 دهه 1980
- ارزش افزوده اقتصادی (EVA) - نسبت های ارزش بازار به ارزش دفتری - معیارهای ارزیابی متواز (BCS) - بازده حقوق صاحبان سهام(ROE)
- ارزش افزوده بازار (MVA)
دهه 1970 دهه 1920
- سود هر سهم (EPS) - سیستم دو پونت
- ترکیب حقوق صاحبان سهام - نرخ بازدهی سرمایه گذاریها (ROI)
1-18-2-2شاخص های غیر مالی
بسیاری از شرکتها از سود عملیاتی به عنوان یک معیار داخلی و حسابداری استفاده می کنند، در حالیکه شرکتها این معیار را با اطلاعات مالی خارجی (قیمت سهام) ،اطلاعات غیر مالی خارجی (رضایتمندی مشتریان) و اطلاعات غیر مالی داخلی (زمان تحویل کالا) ،تکمیل می کنند. شرکتها این معیارهای مالی وغیر مالی را تحت گزارشی به نام معیارسنجش جامع عملکرد بیان می کنند. این گزارشات شامل موارد زیر است:
1- معیارهای سود آوری : سود عملیاتی و رشد درآ مدی.
2- معیارهای رضایتمندی مشتریان: سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان ، عملیات به موقع.
3- معیارهای کارایی ،کیفیت وزمان ، انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده.
4- معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید.
شاخص جامع سنجش عملکرد BSC که تحت عنوان کارت امتیازی متوازن شناخته شده است، از جمله معیارهای نوین سنجش در عملکرد مدیریت به شمار می آید. این شاخص اولین بار توسط نورتون و کاپلان مطرح گردید و از ویژگی های این شاخص جامعیت آن است. بطوریکه معیارهای مالی و غیر مالی را تواماً در ارزیابی مدنظر قرارمیدهد.
1- شاخص های مالی یک بعدی هستند.
2- شاخص های مالی تاریخی هستند.
3- شاخصهای مالی معلول هستند و به علت ها توجهی ندارند(عدم توجه به رابطه علت و معلولی).
4- شاخص های مالی پاسخی برای ذینفعان دیگر ارائه نمیدهند. شاخص BSC بر پایه استراتژیها، بر استراتژیهای آینده نیز تاثیر گذار است، یعنی با توجه به استراتژی تعریف شده به سنجش عملکرد می پردازد و از نتایج آن برای اصلاح استراتژی قبلی و تدوین استراتژی جدید استفاده می گردد. تعامل شاخص ها، دیدگاههای مورد نظر با هم و استراتژی ها در زیر ارائه شده است.
نمودار 1-2 ارتباط دیدگاه مورد ارزیابی با استراتژی
نمودار 2-2 ارتباط دیدگاه با یکدیگر
(زنجیردار وسربندی ، 1389، ص27).
با توجه به روابط تعریف شده در نمودار 1-2 به این مهم دست خواهیم یافت که پیاده سازی BSC در بنگاههایی امکان پذیر است که استراتژی مدون و تعریف شده داشته باشند و سنجش عملکرد با توجه به چهار منظر اصلی صورت می گیرد، که نشانه جامعیت این شاخص است. در نمودار2-2 رابطه علت و معلولی بین دیدگاههای مختلف تبیین شده است، بطوری که اولاً طراحی و پیاده سازی BSC می تواند یک ضرورت تلقی شود. ثانیاً در سودمندی بهره گیری شاخص موثر است. ثالثاً در تدوین استراتژی های آینده اولویت بندی آنها بسیار مفید خواهد بود(حاتمی،1386،41).
2-18-2-2 شاخص های مالی
طراحی معیارهای مالی سنجش عملکرد، مبتنی بر اقلام حسابداری صورت می گیرد. زیرا اقلام حسابداری با توجه به پژوهشهای متعدد دارای بار اطلاعاتی و محتوا است. طراحی معیارهای سنجش عملکرد شامل گامهای زیر است:
1- تعیین متغیری که نشان دهنده اهداف مالی و اقتصادی مدیریت باشد: سود خالص، سود عملیاتی، بازده دارائیها، ارزش افزوده اقتصادی و... .
2- تعریف اقلامی که در متغیر گام یک قرار می گیرد: هدف از دارائیها، کل دارائیهاست یا خالص آنها (کل دارائیها منهای کل بدیها).
3- انتخاب معیار برای اقلامی که در متغیر گام یک انتخاب شده اند: دارائیها به بهای تاریخی به ارزش جاری یا ارزش فعلی بیان شوند.
4- انتخاب یک هدف برای اندازه گیری عملکرد: دستیابی به یک نرخ بازده مشابه برای واحدها.
5- انتخاب زمان باز خورد : گزارشات عملکرد مالی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه به مدیریت ارائه شود، فرایند مذکور می تواند برای شاخصهای سنتی و نوین استفاده شود.
بخش دوم 3-2 حاکمیت شرکتی
1-3-2مفهوم حاکمیت شرکتی
برای دستیابی به تعریفی جامع و کامل از نظام حاکمیت شرکتی (حاکمیت شرکتی از واژه لاتین Gubenare به معنای هدایت کردن ، گرفته شده است که معمولاً در مورد هدایت کشتی به کار می رود و دلالت بر این دارد که اولین تعریف حاکمیت شرکتی بیشتر بر راهبردی تمرکز دارد نا کنترل (حساس یگانه ، 1385)).لازم است به فرآیند طرح و تکوین این مفهوم بپردازیم . تعریف های مختلفی از حاکمیت شرکتی وجود دارد ؛ از تعریف های محدود و متمرکز بر شرکت ها و سهامداران آنها گرفته تا تعریف های جامع و دربرگیرنده پاسخگویی شرکت ها در قبال گروه کثیری از سهامداران ، افراد یا ذی نفعان . بررسی ادبیات موجود نشان می دهد که هیچ تعریف مورد توافقی در مورد حاکمیت شرکتی وجود ندارد . تفاوت های چشمگیری در تعریف بر اساس کشور مورد نظر وجود دارد . حتی در آمریکا یا انگلستان نیز رسیدن به تعریف واحد کار چندان آسانی نیست . تعریف های موجود از حاکمیت شرکتی در یک طیف وسیع قرار می گیرند .
دیدگاه های محدود در یک سو و دیدگاه های گسترده در سوی دیگر طیف قرار دارند . در دیدگاه های محدود ، حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت و سهامداران محدود می شود . این ، الگویی قدیمی است که در قالب نظریه نمایندگی بیان می شود.در آن سوی طیف ، حاکمیت شرکتی را می توان به صورت شبکه ای از روابط درنظر گرفت که نه تنها میان شرکت و سهامداران بلکه میان شرکت و تعداد زیادی از ذی نفعان از جمله کارکنان ، مشتریان ، فروشندگان و دارندگان اوراق قرضه وجود دارد . چنین دیدگاهی در قالب نظریه ذی نفعان دیده می شود (حساس یگانه ، 1385،96).
در ادامه چند تعریف از حاکمیت شرکتی آورده شده است . این تعریف ها از نگاهی محدود و در عین حال توصیف کننده نقش اساسی حاکمیت شرکتی آغاز می شود ، در میانه بر یک دیدگاه انحصاراً مالی که به موضوع روابط سهامداران و مدیریت تأکید می کند ، می رسد و سرانجام به تعریفی گسترده تر خاتمه می یابد که پاسخگویی شرکتی را در برابر ذی نفعان و جامعه دربرمی گیرد .
فدراسیون بین المللی حسابداران در سال 2004 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است : "حاکمیت شرکتی عبارت است از تعدادی مسئولیت ها و شیوه های به کار برده شده توسط هیأت مدیره و مدیران موظف با هدف مشخص کردن مسیر استراتژیک که تضمین کننده دستیابی به هدفها ، کنترل ریسک ها و مصرف مسئولانه منابع است ."
کادبری در سال 1992 حاکمیت شرکتی را چنین بیان می کند : "سیستمی که شرکتها با آن، هدایت و کنترل می شوند."
پارکینسون در سال 1994 می نویسد : "حاکمیت شرکتی عبارت است از فرآیند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران."
صندوق بین المللی پول و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در سال 2001 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده اند : "ساختار روابط و مسئولیت ها در میان یک گروه اصلی شامل سهامداران ، اعضای هیأت مدیره و مدیر عامل برای ترویج بهتر عملکرد رقابتی لازم جهت دستیابی به هدف های اولیه مشارکت".
هاپب و همکاران وی در سال 1998 پس از تحقیقی که در آکسفورد انجام دادند در تبیین حاکمیت شرکتی می نویسند : "حاکمیت شرکتی به تشریح سازمان
دانلود مقاله تبیین روابط بین ساز و کارهای راهبری شرکتی بر همگرایی و واگرایی ارزش افزوده