فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 45 اسلاید
وظایف و چگونگی ارایه خدمات در آستان قدس رضوی
فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 45 اسلاید
اهمیت چشم انداز و چشم انداز سازی در تعیین سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهرها و محلات به گونه ای است که می توان آن را به مثابه "قلب" فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری محسوب نمود. در وضعیت کنونی، یعنی در عصر جهانی شدن و تشدید رقابت شهرها که بر سر کسب سهم بیشتری از ثروت ها ، استعدادهای درخشان و جلب توجه جامعه بین المللی صورت می گیرد امر تدوین و اجرای چشم انداز برای شهرها دیگر نه یک "انتخاب" بلکه به یک "ضرورت" بدل شده است. مرور ادبیات موضوع نشان می دهد که در زمینه فرایند چشم اندازسازی مدل های گوناگونی وجود دارد و در زمینه تأمین مشارکت مردم و استخراج چشم انداز مشترک نیز تکنیک های متنوعی در دسترس است. با این وجود بررسی ها نشان میدهد که در مورد شیوه صورت بندی "بیانیه چشم انداز " خلاء قابل توجهی وجود دارد. اگر چه برخی از منابع به پاره ای از ویژگی های یک بیانیه "خوب" چشم انداز اشاره داشته اند، معهذا این موضوع هنوز به صراحت و عمق لازم مورد بحث قرار نگرفته و مدل جامعی که متکی بر پایه های نظری پذیرفته شده ای باشد در خصوص شیوه صورت بندی بیانیه چشم انداز ارائه نگردیده است. از سوی دیگر، مطالعات چشم اندازسازی در ادبیات موجود با محوریت تحلیل " پایه اقتصادی" و تعیین "گوشه رقابتی " شهرها صورت می گیرد و سلطه پر رنگ مباحث اقتصادی در صورت بندی بیانیه چشم انداز معمولاً مانع از شکل گیری و ارائه تصویری جامع از کلیت زندگی آینده شهر، به ویژه در بهد کالبدی و زیباشناختی آن می شود.
چشمانداز هنر دیدن نادیدنیهاست. “ چشم انداز عبارت است از آینده ای واقعگرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان شما.” چشمانداز که در یک مفهوم کاملاً عینی، یک تخیل است، در عین حال، نوع خاصی از تخیل است که برمبنای اطلاعات و دانش بنا نهاده می شود. چشم انداز بیان صریح شما از سرنوشتی است که سازمانتان باید به آن سمت حرکت کند، آیندهای است که برای سازمان شما موفقیتآمیزتر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است. چشم انداز نمادی جذاب از تمام مسائلی است که برای سازمان امکانپذیر هستند ـ سرنوشتی درخشان، و راهی مشخص است که هیچ سازمان دیگری، حتی سازمانی که دقیقاً در همان کار فعالیت دارد، نمیتواند دارای همان چشمانداز باشد.
چشمانداز فقط ایدهای یا تصوری از آیندهای مطلوبتر برای سازمان است. البته چشمانداز صحیح ایدهای است که آنچنان تولید انرژی میکند که در واقع با به کارگیری مهارتها، استعدادها و منابع لازم برای محقق کردن آن، حرکت به سوی آیندة مطلوب را به طور جهشی آغاز میکند.
چشمانداز علامت شروع و پاسخ به سئوال همه کسانی است که میخواهند تا بفهمند سازمان چیست؟ و مقصدش کدام است؟
برای آشنایی بیشتر مطالعه کنندگان گرامی، در ادامه، نمونههایی از چشماندازشرکت ها وسازمان های مشهور جهانی را مرور می کنیم:
طی تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا مهمترین ویژگیها و مهارتهای مورد نیاز و مطلوب مدیران ارشد در اوائل دهه 1990 و در اوئل دهه 2000 را بیان کنند آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را :
چشمانداز فقط ایدهای یا تصوری از آیندهای مطلوبتر برای سازمان است. البته چشمانداز صحیح ایدهای است که آنچنان تولید انرژی میکند که در واقع با به کارگیری مهارتها، استعدادها و منابع لازم برای محقق کردن آن، حرکت به سوی آیندة مطلوب را به طور جهشی آغاز میکند.
چشمانداز علامت شروع و پاسخ به سئوال همه کسانی است که میخواهند تا بفهمند سازمان چیست؟ و مقصدش کدام است؟
برای آشنایی بیشتر مطالعه کنندگان گرامی، در ادامه، نمونههایی از چشماندازشرکت ها وسازمان های مشهور جهانی را مرور می کنیم:
طی تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا مهمترین ویژگیها و مهارتهای مورد نیاز و مطلوب مدیران ارشد در اوائل دهه 1990 و در اوئل دهه 2000 را بیان کنند آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را :
“ استنباط عمیقی از چشمانداز آینده سازمان " و
“ توانایی تدوین استراتژی برای تحقق چشمانداز “ذکر کردند.
سازمان بدون داشتن “ چشم انداز” یا “ چشمانداز” مناسب و لازم، نمی داند کدام استراتژی را میخواهد تدوین کند؟ بنابراین هر سازمان قبل از آنکه بخواهد استراتژی های آینده خود را تدوین کند. باید چشماندار روشنی داشته باشد.
چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. پندار و چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده و ارائه دهد. نقش حیاتی سازمان در زندگی افراد ایجاب میکند که اعضا بدانند که:
باورهای مشخص و اساسی که سازمان برپایه آنها استوار است. یعنی” ارزشهای سازمان” چیستند؟
امروز سازمان چه کاره است و آرمانهایش برای افراد چیست؟ یعنی چه “ آرمانهایی “دارد؟
سازمان نسبت به چه چیزی متعهد است و به کجا میرود: یعنی “ اهداف سازمان” چیست؟
ماکس دی پرس1 رئیس کمپانی موفق هرمان میلر 2 میگوید: “ اولین مسئولیت رهبر، تعریف واقعیت است.” واقعیت یک سازمان ابعاد فراوانی دارد:
“ چشمانداز، یک آینده واقع گرایانه، معتبر و جذاب برای سازمان است.” چشمانداز نمادی جذاب از تمامی مسائلی است که برای سازمان امکانپذیر هستند ـ سرنوشتی درخشان، و راه مشخصی است که هیچ سازمان دیگری، حتی سازمانی که دقیقاً در همان کار فعالیت دارد، نمیتواند دارای همان چشمانداز باشد.
نتیجه بیش از 35 سال مطالعه بر روی رهبری و سازمان نشان دهنده آن است که تمام سازمان ها در کلاس جهانی ، 3 فاکتور اصلی را در هدایت سازمان هایشان در نظر می گیرند (2004: Blanchard and Stoner,)
1- تعیین چشم انداز روشن و مسیر توفیق طلبی توسط مدیران ارشد
2- آموزش و تجهیز افراد به منظور تمرکز بر روی چشم انداز و مسیر مشترک مورد توافق
3- ایجاد شناخت و سیستم های نتایج مثبت که رفتارها و عملکردها را در امتداد چش مانداز تجهیز نماید
چشم انداز عبارتست از ارائه یک تصویر مطلوب و آرمان قابل دستیابی که منظر و دورنمایی در افق بلند مدت را فراروی مدیریت قرار م
دهد( مبینی، 1386 )، به عبارت دیگر تصویری است از وضعیت شرکت در زمانی که به اهداف و استراتژی های خود دست یافته باشد ( علی احمدی، 1382)
تعریف و تعیین دورنمای آینده نشان می دهد که نقش چشم انداز طی فرآیندی اجرایی می تواند بر تمامی تصمیمات، برنامه ریزی ها و
فعالیت ها نقش مؤثری ایفا نماید. امروزه ملت ها و سازمان های فعال در زمینه توسعه ملی، موفقیت بیشتر خویش را مدیون چشم انداز ملی و سازمانی می دانند، بطوریکه هرگونه نقد و ارزیابی عملکرد و تشویق و تنبیه افراد در سطوح بالا و پایین نمی تواند بدون ارزیابی تحقق اهداف چشم انداز صورت پذیرد و در تداوم اهداف یک ملت و سازمان همیشه مورد توجه قرار می گیرد. مزایا و منافع تدوین چشم انداز براییک سازمان را به ترتیب ذیل می توان بر شمرد :( 2005McLean, 2006 Noe)
لازم به ذکر است وجود چشم انداز سازمانی در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی از اهمیت بیشتری برخورد ار می باشد چرا که در
بخش های دولتی امکان دریافت بازخور عینی وجود ندارد در حالی که در بخش خصوصی بواسطه میزان سود و زیان اکتسابی می توان میزان موفقیت سازمان را اندازه گیری نمود .(2005 Kilpatrick and Silverman)
بطورکلی بدیهی است چنانچه تصویر سازی آینده ای که می خواهیم بدان دست یابیم بدرستی صورت گیرد، موانع تحقق آن روشن شده و سازمان به راحتی خواهد توانست بر موانع موجود غلبه نماید. بر این اساس چشم انداز سازمانی باید خصوصیات زیر را داشته باشد ( نجاتی، 1379)
معیار های تدوین چشمانداز
رهبران، برای تدوین چشماندازی الهام بخش نیازمند دزنظرگرفتن معیارهایی به شرح زیرین هستند:
چشماندازهایی که این ویژگیها را دارند، افراد سازمان را به تلاش دعوت می کنند و الهام بخش هستند و کمک می کنند تا آنها انرژیهایشان را در جهت معقولی در یک خط قرار دهند.
چشم اندازسازی در چارچوب آینده نگری قابل فهم و درک می باشد. چشم انداز را تصویر ذهنی تعریف می کنند که به صورت کلی منظری از آن در افق دور قابل رؤیت است. گروهی دیگر چشم انداز را تصویری عینی در نظر می گیرند و آن را قابل تجسم و کمیت پذیر می دانند. مفهوم در نظر گرفته شده برای چشم انداز سازمانی عبارت از تصویری مطلوب و قابل دستیابی از آرمانها و نیازهای سازمان در آینده است . این تعریف ترکیبی است از مفاهیم ذهنی ( رؤیاها) و منابع عینی ( نیازها و قابلیت های اصلی سازمان) که در یک ساختار جامع و زمان دار،تعریف و طراحی می گردد ( 2006Millet, S. M.)
در تدوین چشم انداز سازمانی دو رویکرد اصلی وجود دارد که عبارتند از :
الف پیش بینی: روشی است که در آن وضعیت موجود به دقت بررسی شده و براساس امکانات، قابلی تها و فرصت های موجود، تصویری از آینده ترسیم میگردد.
ب آینده نگری: آینده نگری فرآیندی است که در آن ابتدا تصویری از وضع مطلوب و آرمانی درنظر گرفته می شود و توانائی ها و قابلیت های لازم برای رسیدن به آن ایجاد میشود.
انتخاب یکی از دو روش و یا ترکیبی از دو روش برای تدوین چش مانداز بستگی به نوع ساختار سازمان دارد. سازمان هائی که تقریباً
مستقل هستند و اختیار هرگونه تغییر در منابع و اعتبارات را دارند می توانند از رویکرد آینده نگری استفاده نمایند، لیکن سازمان هایی که بصورت متمرکز هدایت می شوند و اغلب منابع و امکانات آنان از خارج از سیستم تأمین م یشود بایستی به روش ( پیش بینی) برای آینده سازمان تصویرسازی نمایند(علی احمدی 1382)
مدلهای مختلف تدوین چشم انداز
محققان
روش های تدوین چشم انداز سازمانی
شرح روش
Margolis andHansen
) )2003
ایجاد تصویر سازمانی
بررسی انواع تصویرهایی که کارکنان در مورد آینده سازمانشان دارند . این
تصویرها ممکن است سه حالت خوشبینانه، بدبینانه و واقعی را داشته باشند.
Collins and Porras
( 1996)
کشف و آشکار کردن
کشف ارزش ها و مقاصد از درون سازمان
Holpp and Kelly (1988)
استفاده از بصیرت
مبتنی بر درون گرایی ساختارمند می باشد.
استفاده از تحلیل
ایجاد چشم انداز از طریق جمع آوری اطلاعات از منابع مختلفی که به نوعی
تعیین کننده جهت سازمان هستند.
استفاده از الگوبرداری
ایجاد چشم انداز از طریق شناسایی بهترین ها و استانداردهای صنعت
Levin ( 2000)
داستان چشم انداز
بیان داستان گونه چشم انداز براساس دانش، تجارب، جسارت و شناخت آینده .
ویژگی این نوع چشم اندازها طولانی بودن آنها است.
Lucas ( 1998)
کسب اطلاعات از صاحبنظران درون
سازمانی
ایجاد ایده های خلاقانه, قابل درک، شفاف و عملی که در ضمن منجر به ایجاد
تعهد کارکنان در تحقق چشم انداز می گردد.
تعاریف
چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده را ارائه دهد چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده را ارائه دهد.
” چشم انداز استراتژیک عبارت است از:
تصوراتی پیچیده، بدیع، کم و بیش آگاهانه، فصیح و واضح، واقع ببننانه و در بردارنده عناصر استاندارد استراتژی مانند تولید بازار، طرحهای سازمانی و ... است.
یکی از محققان ” چشمانداز “ را چنین تعریف میکند:
” چشم انداز عبارت است از آینده ای واقعگرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان شما“چشمانداز بیان صریح شما از سرنوشتی است که سازمانتان باید به آن سمت حرکت کند، آیندهای است که برای سازمان شما به گونههای مهمی موفقیت آمیزتر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است. در ذیل نوع سؤالهایی که در ترسیم چشمانداز سازمان مهم و قابل طرح است ذکر میشود:
1ـ مأموریت مشخص جاری یا هدف سازمان شما چیست؟
2ـ سازمان ما برای جامعه چه ارزشهایی را تأمین میکند؟
3ـ چه عناصری برای موفقیت سازمان ما دخیل هستند؟
4ـ نقاط قوت و ضعف سازمان ما چه اموری هستند؟
5ـ آیا سازمان دارای چشمانداز تعریف شده روشنی است؟ اگر چنین است، آن چیست؟
6ـ آیا عناصر کلیدی سازمان میدانند که هدف سازمان کجاست و آیا با این خطمشی موافقند؟
7ـ خود را سهامدار فرض کنید ، شخصاً و احساساً میخواهید که در سازمان چه اتفاقی پدید آید؟
8ـ چه تغییرات عمدهای در نیازها و خواستههای سازمان شما، در آینده میتوان انتظار داشت؟
9ـ چه ارزشهایی با چشمانداز جدید، بیشترین هماهنگی را دارد؟
10ـ بهترین راههای سازمان برای تحقق چشمانداز چیست؟
11ـ سازمان در حرکت به سوی مطلوب تا چه اندازه موفق بوده است؟ آیا تغییرات کافی صورت پذیرفته است، و آیا میزان پیشرفت رضایت بخش است؟
12ـ آیا هدف و الویتهای واحدهای سازمانی به نسبت پروژههای نوین و طرحهای تحقق برنامهای، با چشم انداز، سازگاری دارد؟
13ـ چشمانداز نوین منتخب، تا چه حد آینده محور است؟
14ـ این چشم انداز، تا چه حد مدینه فاضلهای است، بدین معنی که آیا به نظر میرسد که سازمان را به سمت آینده روشن بهتری رهنمون سازد؟
15ـ این چشمانداز تا چه مناسب سازمان است؟ آیا با تاریخ، فرهنگ و ارزشهای سازمان تناسب دارد؟
16ـ این چشم انداز تا چه حد هدف و جهت را تبیین مینماید؟
17ـ آیا چشمانداز به اندازه کافی، بلند پروارانه است؟
. چشمانداز با کمک به افراد در تشخیص موضوعاتی که به راستی مهم هستند، آنها را از اینکه در مشکلات آنی غرق شوند، حفظ می کند. به عبارتی دیگر، این چشمانداز ذهن را برای توجه گزینشی به چیزهایی که واقعاً مهم هستند، تنظیم می کند.
در یک تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف دنیا از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا در اوائل دهه های1990 و 2000 را بیان کنند. آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را ” استنباط عمیقی از چشم انداز آینده سازمان و ” توانایی تدوین استراتژی برای تحقق چشم انداز“ ذکر کردند (کیگلی، 1993، 7 و 8).
یکی از محققان رهبری، ”چشم انداز“ را چنین تعریف میکند:
شما به گونههای مهمی موفقیت آمیز تر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است.
در ذیل نوع سؤالهایی که در ترسیم چشم انداز سازمان مهم و قابل طرح است ذکر میشود:
1ـ مأموریت مشخص جاری یا هدف سازمان شما چیست؟
2ـ سازمان ما برای جامعه چه ارزشهایی را تأمین میکند؟
3ـ چه عناصری برای موفقیت سازمان ما دخیل هستند؟
4ـ نقاط قوت و ضعف علمی سازمان ما چه اموری هستند؟
5ـ آیا سازمان دارای چشم انداز تعریف شده روشنی است؟ اگر چنین است، آن چیست؟
6ـ آیا عناصر کلیدی سازمان میدانند که هدف سازمان کجاست و آیا با این هدف موافقند؟
7ـ خود را سهامدار فرض کنید شخصاً و به طور احساسی میخواهید که در سازمان چه اتفاقی پدید آید؟
8ـ چه تغییرات عمدهای در نیازها و خواستههای سازمان شما، در آینده میتوان انتظار داشت؟
9ـ چه ارزشهایی با چشم انداز جدید، بیشترین هماهنگی را دارد؟
10ـ بهترین راههای سازمان برای تحقق چشم انداز چیست؟
11ـ سازمان در حرکت به سوی مطلوب تا چه اندازه موفق بوده است؟ آیا تغییرات کافی صورت پذیرفته است، و آیا میزان پیشرفت رضایت بخش است؟
12ـ آیا اهداف و الویتهای واحدهای سازمانی به نسبت پروژههای نوین و طرحهای تحقیق برنامهای، با چشم انداز، سازگاری دارد؟ آیا همچنان امکان انتخابهای جدید فراهم است؟
13ـ چشم انداز نوین منتخب، تا چه حد آینده محور است؟
14ـ این چشم انداز، تا چه حد مدینه فاضلهای است، بدین معنی که آیا به نظر میرسد که سازمان را به سمت آینده روشن بهتری رهنمون سازد؟
15ـ این چشم انداز تا چه حد مناسب سازمان است؟ آیا با تاریخ، فرهنگ و ارزشهای سازمان تناسب دارد؟
16ـ این چشم انداز تا چه حد هدف و جهت را تبیین مینماید؟
17ـ آیا چشم انداز به اندازه کافی، بلند پروازانه است؟
عناصر
مسئله استراتژیک
افق
تجدید نظر
تحلیل کمی
ارزشهای مشترک رسالت
اهداف
استقامتو پایداری ما در این سازمان برای چیست؟
فلسفه وجودی ما چیست؟
ما متعهد به انجام چه کاری هستیم؟
بلند
بلند
بلند
به ندرت/ فقطبخاطر شفاف سازی
به ندرت/ فقطبخاطر شفاف سازی
به ندرت/ فقطبخاطر شفافسازی
به هیچ وجه
به هیچ وجه
به هیچ وجه
استراتژی ها
تاکتیکها
حسابرسی
اهداف دراز مدت خود را چگونه به دست میآوریم؟
چه برنامههای کوتاه مدتی نیاز است؟
پیشرفت را چگونه اندازهگیری میکنیم؟
میان مدت
کوتاه ـ میانمدت
کوتاه ـ میان مدت
سالانه/ در صورت نیاز
سالانه / در صورت نیاز
سالانه / در صورت نیاز
بسیار کم
بالا
بالا
اگر آنها به درستی مدیریت شوند، حداقل در کوتاه مدت، می توانند عملکرد نسیتاً منطقی خوبی داشته باشند. آنها می توانند چه بسا از قوت های خاص برخوردار باشند. محصولات به موقع به بازار تحویل می شود. فاکتور ها پرداخت می شوند. سفارشات ادامه می یابد. اما هیچ توانی وجود ندارد، هیچ هیجانی هم وجود ندارد، احساس رفتن به جایی وجود ندارد. حس پیشرفت یا نوسازی وجود ندارد. در صورتی که افراد به کاری چالشی و ارزشمند متعهد نباشند، هیچ تلاش فوق العاده ای که به سرمایه گذاری افراد بیانجامد، صورت نخواهد گرفت.
در موقعیت های بحرانی، سازمان هایی که فاقد یک چشم انداز مشترک هستند در وضعیتی راکد قرار می گیرند. مدیران نمی توانند در مورد اولویت ها به توافق برسند. آنها گرایش چندانی به خطر پذیری نشان نمی دهند. ممکن است در برابر فشار هایی که برای حفظ وضع موجود وارد می شود مقاومتی صورت نگیرد. انگیزه و ابتکار و نوآوری به تدریج ضعیف می شود. کارکنان درباره وضعیت آیندۀ خود نگران می شوند. حل تعارضات دشوار می شود. برنامه ها به تأخیر می افتند.
سرانجام، سازمان توانایی چندانی در خدمت به مشتریان و ارباب رجوع های خود نخواهند داشت. درآمد های دولت کاهش می یابد. کارکنان ممکن است موقتاً از کار برکنار شوند، و این مسئله روحیه و توان خدمت به مشتریان را بیش از پیش تضعیف می کند. این سیر نزولی ممکن است به شکست کامل بیانجامد مگر آن که رهبری جدید پیدا شود که بتواند در سازمان یک حس جهت یابی جدید ایجاد کند.
بیشتر سازمان ها دارای بیانیه مأموریت و رسالت هستند که در آن مقصود آنها (حرفه ای که در آن هستند) یا ارزش های آنها تعریف شده است. چشم انداز چیزی دیگر است. برای مثال: بیشتر تولید کنندگان اتومبیل دارای یک مأموریت و رسالت مشترک هستند. تأمین خودروهای ایمن با کیفیت بالا، ماشین های گرانبهایی جذابی برای حمل و نقل شخصی و اداری، با این حال هر تولید کننده ممکن است دارای یک چشم انداز منحصر به فرد باشد. مدیران ارشد کمپانی فورد در رویای ساخت یک «اتومبیل جهانی» هستند. تویوتا با ایجاد بخش ماشین های لوکس، درصد تعیین استاندارد های جدید و همواره عالی تر برای خریداران ماشین های لوکس است. و سایر تولیدکنندگان _ ولو، فولکس واگن، کرایسلر ، هیوندا _ همه دارای مفهوم منحصر به فرد خویش در زمینه جهت یابی هستند.
توسعه یک چشم انداز خاص دشوار نیست. حرکت در مسیر پرکیفیت ترین هدف یک محصول یا طیف خدماتی. برای مثال: بهترین چاقو یا کفش یا نرم افزار پردازش کلکه همواره امری امکان ÷ذیر است. همچنین حرکت به سمت پایین ترین قیمت، برای مثال: ارزان ترین رایو یا ریش تراش برقی یا خدمات تأمین مالیات امکان پذیر است. همیشه خدمات یا ویژگی های منحصر به فردی هستند که می توانند کانون یک چشم انداز باشند، برای مثال: طولانی ترین دوره ضمانت، بهترین مهندسی، کم ترین کالری، برای دیگران، یک موقعیت مشخص، یک منطقۀ جغرافیایی، یک ابتکار بسته بندی، یا یک شیوۀ منحصر به فرد در ارائه خدمات می توانند کلید یک چشم انداز خاص باشند.
همچنین هدف یک چشم انداز ممکن است نوسازی یک سازمان، تقویت و جوان سازی آن باشد. یک چشم انداز نوکننده می تواند کارکنان را توانمند ساخته و سرعت کار را برای سازمانی که اساساً از پیش در مسیر صحیح حرکت می کند، تسریع کند.
باز هدف یک چشم انداز می تواند دگرگون سازی و تحول یک سازمان باشد. یعنی تغییر ماهیت و ویژگی اساسی آن باشد.
البته یک چشم انداز نباید صرفاً خاص و مشخص باشد، هر رهبر چشم انداز مناسب و صحیح را برای سازمان خود بیابد:
چشم اندازی که بیانگر ویژگی خاص خود است و مناسب فرهنگ خاص خود است.
چشم اندازی که بلند پروازانه است و استاندارهای بالایی را تعیین میکند که ممکن است مدیران و کارکنان را به چالش وادارد.
چشم اندازی که جهت را شفاف میکند و راه روشنی را برای فردایی بهتر نشان میدهد.
چشم اندازی که تا حدودی باعظمت است، و منظور صرفاً دستیابی به اوج رقابت نیست.
چشم انداز های تحول آفرین، خاص موقعیت های تغییر اساسی مانند کرایسلر، سازمان های ترکیب مانند جی. ام و ئی.دی.اس، یا تصمیم یک شرکت داخلی برای بین المللی شدن هستند.
نوآوری محصولی / خدماتی: چشم انداز هایی که هدف از آن تغییر خروجی های اساسی سازمان است از قبیل چشم انداز تویوتا در مورد یک اتومبیل آخرین مدل موسوم به لکوس.
نوآوری مصرفی / بازاری: چشم انداز هایی که هدف از آن متحول کردن یک بازار است از قبیل چشم انداز استیو جاب در مورد یک کامپیوتر رومیزی.
همگرایی جغرافیایی متغیر: چشم انداز هایی که مرز های جغرافیایی سازمان را تغییر می دهند. مانند زمانی که شرکت خطوط هوایی جنوب شرقی [1] امکان تبدیل یک خط هوایی منطقه ای به یک خط هوایی ملی را مورد بررسی قرار داد.
عملیات / تکنولوژی: چشم انداز هایی که هدف از آن تدوین برنامه های سازمانی جدی است مانند شبکه های تله کامپیوترهایی که در بزرگ راه های اطلاعاتی با یکدیگر همکاری می کنند.
بعضی از چشم انداز ها، مانند یورودیسنی و سان سیتی[2] ممکن است ترکیبی از این سه نوع چشم انداز موفق باشند.
هر نوع چشم انداز را می تواند برحسب نوسازی یا دگرگون سازی و تحول سازمان تبیین کرد. برای تشریح این مسئله، هشت نوع چشم انداز ممکن وجود دارد که ممکن است صاحب یک مجموعه کوچک رستوران برای دهه آینده استفاده از آن چشم انداز ها را مورد توجه قرار دهد:
نوسازی: ما یک سری پیش غذاها و سالاد های مکزیکی را که می توان آنها را در سوپرمارکت ها و دیگر جاها نیز فروخت، ایجاد خواهیم کرد و به خاطر آن مشهور خواهم شد، مانند پیتزا های سرد و لف گنگ پاک. [3]
تحول: ما تمامی رستوران های خود را به سلف سرویس تبدیل خواهیم کرد جائی که همه روز یک بوفه کم هزینه با یک غذای قومی مختلف وجود خواهد داشت.
نوسازی: ما برنامه مشتریان دائمی رستوران [4] را توسعه داد. و به مشتریانی که به طور منظم از رستوران های ما استفاده می کنند تخفیف ویژه خواهیم داد.
تحول و دگرگون سازی: ما مجموعه ای از کافه تریاها و بوفه ها را تا حد ممکن در نزدیکی ادارات دولتی، تعمیر گاه های اتومبیل و سایر سازمان هایی که افراد در آن باید منتظر انجام کارهای خود باشند، افتتاح خواهیم کرد.
نوسازی: ما تعداد رستوران ها در مناطقی که متناسب با زیر ساخت جمعیتی موفق ترین نمایندگان ما هستند به سه برابر خواهیم رساند.
تحول و دگرگون سازی: ما یک زنجیره رستوران بین المللی خواهیم شد.
نوسازی: ما هر یک از کارمندان خودمان را در رستورانی که او در آن کار می کند، شریک خواهیم کرد.
تحول و دگرگون سازی: ما رستورانهای خود را خودکار خواهیم کرد و بر روی هر میز یک دستگاه سفارش قرار خواهیم داد که به طور همزمان دستور غذا را به آشپزخانه ارسال، آخرین صورت موجودی غذا را اعلام و صورت هزینه هر مشتری را بر روی کارت او ثبت می کند.
البته اینها چند نمونه هستند، چشم انداز های بیشتری ممکن است وجود داشته باشند. خوب، از اینکه بگذریم چشم انداز ها چگونه توسعه یابد؟
هر رهبر، در هر سطح از سازمان به یک چشم انداز نیاز دارد. این فرآیند هرگز به پایان نمی رسد. نقش تعیین جهت هرکز متوقف نمی شود.
محیط تغییر می یابد، چالش ها و فرصت های جدید پایدار می شوند، بخش هایی از این رویا ممکن است تحقق یابند و بخش های دیگر ممکن است به هیچ وجه امکان پذیر نباشند. رهبر همواره در حال ارزیابی مجدد چشم انداز است، آن را پالایش می کند و امکان رشد و تکامل آن را فراهم میسازد.
انگیزه خلق یک چشم انداز جدید ممکن است به واسطه منابع مختلف ایجاد گردد. بعضی از دلایل خلق چشمانداز جدید عبارت است از:
یک رهبر جدید باید دستور کار خود را اعلام کند.
علائم بازار نشان میدهند که چشم انداز قدیمی دیگر کارآیی ندارد( برای مثال از دست دادن سهم بازار یا ابتکار تکنولوژیک).
سرمایه گذاران یا اعضاء هیات مدیره ناراضی هستند.
سازمانی که عادت، کشمکش یا بروکراسی ریشهای آن را فلج کرده است باید نوسازی شود.
درخواست پشتیبانی یا منابع جدید ممکن است نیازمند یک چشم انداز جدید باشد.
نرخ رشد یا سهم بازار به نسبت رقبا، کافی نیست.
به عنوان نقطه آغاز فرآیند برنامهریزی استراتژیک.
خوب منشاء چشم انداز چیست؟ گاهی اوقات، چشم انداز چون حباب آب از سطوح پایین تر سازمان بالا می آید. گاهی اوقات یک رهبر جدید به کار گرفته می شود تا چشم اندازی که قبلاً به عنوان بخشی از یک فرآ