حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری توانمندسازی با فرمت ورد

اختصاصی از حامی فایل دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری توانمندسازی با فرمت ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری توانمندسازی با فرمت ورد


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری توانمندسازی با فرمت ورد

فرمت ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 43

مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری

همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن

منابع فارسی کامل

منابع انگلیسی کامل

ما در این بخش علاوه بر منابع مبانی نظری، منابع کلی دیگری رو برایتان در نظر گرفتیم تا همواره در نوشتن پایان نامه از این منابع بهره مند گردید.

 

توانمندسازی............................................................................................................................................................... 25

مفهوم توانمندسازی.................................................................................................................................................. 26

تاریخچه توانمندسازی.............................................................................................................................................. 29

رویکردها و مدل­های توانمندسازی........................................................................................................................ 36

عوامل مؤثر بر توانمندسازی.................................................................................................................................... 48

دسته بندی عوامل مؤثر بر توانمندسازی............................................................................................................ 52

منابع

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری توانمندسازی با فرمت ورد

پیشینه تحقیق و مبانی نظری قصه گویی

اختصاصی از حامی فایل پیشینه تحقیق و مبانی نظری قصه گویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیشینه تحقیق و مبانی نظری قصه گویی


پیشینه تحقیق و مبانی نظری قصه گویی
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 25صفحه
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
 
 
 
 

اگر قصه رویدادی روایت واقعی یا تخیلی است، قصه گویی بیان شفاهی رو در رو و زنده و ارائه جسمانی قصه به مخاطب است. قصه گو با هنر استفاده از زبان وبا حالت صورت و بدن عناصر و تصویرهای قصه را به طور زنده به مخاطب نشان می دهد زنده بودن قصه گویی نشان از آیینی دارد که در آن مخاطب در ارتباط دو سویه جزییات قصه را در ذهن تکمیل می کند. نقش شنونده شرکت فعال در آفرینش تصویرهای زنده،احساسهای چندگانه اعمال شخصیت ها و رویدادهای داستان در ذهن بر اساس اجرا قصه گو است. قصه گویی شکلی از هنر نمایش تعاملی است. تعامل مستقیم بین قصه گو وشنوندگانش عنصر اساسی تجربۀ قصه گویی است. شنونده به گفتارها و کردارهای قصه گو واکنش نشان می دهد. قصه گویی از نظر طرح قصه فرایندی مشارکتی است. شنوندگان قصه آن را به طور منفعل از قصه گو نمی شنوند، آن طور که تماشا گر فیلم و تلویزیون هستند. قصه گواز قبل هیچ تصویر،صحنه آرایی یا لباسی را که مربوط به شخصیت یا دورۀ تاریخی باشد، فراهم نمی کند. این چیزها راشنوندگان براساس گفتار او وتجربه ها و عقاید خودشان در ذهن می آفرینیند(آقا عباسی،1384،ص175).                                                                  

 

2-2-2- تعاریف قصه گویی:

قصه در لغت به معنای حکایت و سرگذشت است و در اصطلاح به آثاری اطلاق می شود که در آنها تاکید

 بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیت ها است در قصه یا حکایت محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه قرار دارد حوادث قصه را به وجود می آورند در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل می دهند بی آنکه در گسترش و بازسازی قهرمانان و آدمهای قصه نقش داشته باشند(داد،1381). قصه گویی، عبارت است از هنر یا حرفه نقل داستان به صورت شعر یا نثر که شخص قصه گو آن را در برابر شنونده ی زنده اجرا می کند. داستان های که نقل می شود، می تواند به صورت گفتگو، ترانه، آواز با موسیقی یا بدونه آن با تصویر و سایر ابزارهای همراهی باشد. ممکن است از منابع شفاهی، چاپی یا ضبط مکانیکی استفاده شود و یکی از اهداف آن بایستی سرگرمی باشد. در روزگاران کهن، تاریخ سنت ها، مذهب، آداب قهرمانی ها و غرور قومی به وسیله قصه گوها از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود( حجازی،1384،ص200).

 

 3-2- فرایند  قصه گویی                                                                                                                        
 سه عامل عمده در فرایند قصه‌گویی عبارتند از:
 -   قصه
 -   قصه‌گو
 -  مخاطب

هر یک از این عوامل به نوبه خود وبا ویژگی های خص خود نقش اساسی در فرایند قصه گویی ایفا می کنند و نبود هر کدام به معنای عدم قصه‌گویی است. البته نباید از نظر دور داشت که علاوه بر این عوامل، زمان و مکان نیز مؤثرند(ناظمی ،1385،ص61-62). داستان، محور یک تجربه اصیل قصه‌گویی است، چرا که بدونه داستان قصه گویی وجود ندارد. همچنین، آماده کردن داستان نیز مقوله دیگری است که قصه‌گو

باید به آن توجه خاصی داشته باشد. منبعی که قصه‌گو برای انتخاب کردن داستان در اختیار دارد، پهنۀ ادبیات شفاهی و مکتوب جهان است(حجازی، 1384).


دانلود با لینک مستقیم


پیشینه تحقیق و مبانی نظری قصه گویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت سازمانی

اختصاصی از حامی فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت سازمانی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت سازمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:44

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

واژه سلامت در فرهنگ لغت به معنی " تندرستی، شادابی ، خرمی ، امنیت ، صداقت، تقو ی، رستگاری ،صلح، آشتی " تعریف شده است و در زبان انگلیسی معادل کلمه (Health)می باشد . در باور عمومی ، سلامت به معنی فقدان بیماری و نارسایی در یک ارگانیسم (موجودزنده) است. " درحالت سلامت مثبت، ارگانیسم ضمن انجام وظیفه، به رشد و شکوفایی خودادامه می دهد. قریب به این مفهوم، خودیابی  است که درروان درمانی و آموزش روابط انسانی بدان اشاره می شود. به زعم " مزلو "  ، خودیابی، میل رسیدن به حدکمالی است که شخص قابلیت رسیدن به آن ر ا دارد. درحالت خودیابی یا تحقق ذات، استعددهای بالقوه شخص (سازمان) شکوفا شده، فعلیت می یابند . هر دو مفهوم سلامت مثبت و خودیابی، جذابیت ویژه ای در قلمرو علوم رفتاری پیدا کرده اند "(علاقه بند ، 1387).

بینیارد ( 1996) تعریف سلامت برمبنای حالت کامل صحت و آسایش زیستی، روانی و اجتماعی را مورد انتقاد قرارداده و اظهار می کند که رسیدن به آن حالت ، درعمل خیلی مشکل است. از سوی دیگر این تعریف از عوامل گسترده اجتماعی اقتصادی وسیاسی که ممکن است در این حالت سهیم باشد، غفلت کرده است این تعریف همچنین مستلزم آن است که افرادی که کامل نیستند (لزوما ) سالم نیز نیستند(کرتیس،1380).در بررسی سلامت سازمان ها، سوال قابل طرح این است که آیا می توان مفهوم سلامت را که مربوط به موجودات زنده است، در مورد سازمانها به کاربرد؟ " مایلز معتقد است که صرف نظر از مشکلاتی که " ارگانیسم پنداری " سازمان و " نوع آرمانی "  بودن مفهوم " سلامت کامل " به بار می آورند،رویکرد " سلامت سازمانی " ازلحاظ فهم پویایی های سازمانها و پژوهش و کوشش در جهت بهسازی آنها،مزایای علمی قابل ملاحظه ای دارد "( علاقه بند ، 1387) . افزوده برآن وقتی دریک نگرش سیستمی به سازمان توجه شود می توان آن را به عنوان یک موجود زنده که مدام درحال تغییر وتحول است به حساب آورد.

مفهوم سازمان

سازمان از نظرلغوی " مجموع دستگاه ها و شعب و کارمندان یک اداره یا یک مؤسسه که به آن تشکیلات نیزمی گویند " معنی شده است (فرهنگ معین ، جلد دوم ، ص 1794). همگام با سیرتحولی علم مدیریت، شناخت و تصورات از سازمانها تغییرات بسیاری پیدا کرده است . سازمان به عنوان سیستم های حقوقی که می توان آن را در نظارت مدیریت علم ی تیلور، فایول، وبر وسایمون ملاحظه کرد، به عنوان یک سیستم بسته قلمداد شده و سازمان را بدون محیط در نظر می گیرند ازمشخصات بارز و خصوصیات بیانگراین نظرات، مشخص بودن هدف ها و رسمی شدن رفتارها می باشد . به عبارت دیگر در این سازمان ها اهداف، مشخص و معین است و هدف های مبهم در سازمان در طول زمان مشخص تر می شوند . چنانچه هدف ها مشخص

نشوند ساختار سازمان نیز ناپایدار و نامنظم خواهد بود . رسمی شدن رفتارها نیز به منظورروشن تر کردن و عینی ساختن روابط بین مجموعه ای از نقش ها و اصولی که ناظر برعملکرد سیستم است، به حساب می آید.

نظریه پردازان وجود ساختارهای بسیاررسمی را درسازمان انکار نمی کنند . بلکه اهمیت وبخصوص اثر آنها بررفتار اعضاءسازمان را موردسئوال قرارمی دهند . ساختارهای رسمی که عمدتاً برای تنظیم رفتار درجهت هدف های خاص ایجاد شده اند پیدایش ساختارهای غیر رسمی که عمدتاً برای تنظیم رفتاردرجهت هدف های خاص ایجاد شده اند تحت تأیثرآن تکمیل شده ، تحریف گردیده و تغییر شکل می یابند . تحلیل وظیفه ای ازویژگی دیگر نظریه پردازان سیستم حقیقی است . این الگو بیان می کند که سازمان نیازها و پیش نیازهایی دارد که اگر بخواهد درحفظ موجودیت خود به شکل موجود راسخ باشد باید آنها را برطرف سازد . سازمان نیز بخشی ازآن وظیفه کسب اطلاعات از محیط وتغییرات آن را به عهده دارد تا متناسب با آن، ساختارمناسب را به وجود آورد . از نظریه پردازان این سیستم می توان به میو، بارنارد، سلزنیک، پارسونز، اشاره کرد " سازمان به عنوان یک سیستم باز از منظومه ای از عناصر واجزایی تشکیل شده است که با هم ارتباط وکنش وواکنش متقابل داشته ، کل واحدی را بوجود می آورند " (علاقه بند،1387). با توجه به هدف های گوناگونی که ممکن است فرد یاجامعه داشته باشد، سازمان های متفاوت ومتنوعی بوجود آمده وخواهد آمد که هر کدام خصایصی دارند . همین امرموجب شده است که یافتن تعریف جامع ومانعی برای سازمان دشوار باشد . با این اوصاف و به دلیل وجود خصایص مشترک درسازمان های مختلف و با تکیه براین خصایص وبرای رسیدن به هم فهمی بیشتر، به ذکرچندتعریف ازسازمان اکتفا می شود .


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت سازمانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس

اختصاصی از حامی فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس


مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:36

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

از نیازهای اساسی انسان نیاز به ارزشمندی است که گاهی با اصطلاحاتی چون « احترام به خود » و « عزت نفس » نیز از آن یاد می شود . احساس ارزش، بخشی از خود پنداشت فرد بوده و شامل تصویری که او از خودش در ذهن دارد و احساسی که نسبت به خود دارد و درجه پذیرش وتایید شخص نسبت به خویشتن می‌باشد (شیهان[1]، 1998 ) کودکان از زمانی که بسیار خردسال­اند شروع به ساختن تصویری از خود می کنند . به طور کلی این تصویر به خود پنداشت کودک اشاره دارد و به طور عمده بر شیوه‌ای مبتنی است که افراد مهم زندگی کودک با او رفتار می‌کنند. این افراد به وسیله پاسخها و واکنش‌هایشان به کودک اطلاعاتی در مورد خویش و رفتارهایش می‌دهند. در نتیجه کودک نگرش مثبت و منفی‌ای در مورد خود بدست می‌آورد . در همین راستا گلدارد (1998، ترجمه برآبادی 1381) معتقد است که تصویری که کودک از خودش دارد خودپنداشت او است اما ارزشی که او بر این تصویر می گذارد میزان عزت نفس او را مشخص می کند. بنابراین عزت نفس نشانگر میزان ارزشی است که کودک برای خودش قایل است از خصو صیات کسانی که دچار مشکلات روانی­اند این است که آنها خود را افرادی کم ارزش و حقیر می‌دانند. آنها خود را دوست ندارند و به خود احترام نمی گذارند. اگر چنانچه موفقیتی به دست آورند آن را به حساب شانس و یا سخاوت دیگران می گذارند و استعدادهای خود را در این امر دخیل نمی‌دانند. در عین حال شکستهای خود را که گاهی هم ساخته خیال خود آنهاست بزرگ می کنند و برای اثبات این نظر دلایل و شواهد بسیاری می‌آورند. در واقع عزت نفس آنها در سطح پایینی قرار دارد( آبتین، 1374).     

عزت نفس[2] به عنوان ارزیابی فرد از ارزشمندی خویش تعریف می‌شود (روزنبرگ[3]، 1979). با بیانی دقیق‌تر، عزت نفس بعد ارزیابانه «خود» است، که درآن فرد به صورت پدیدارشناسانه توانایی‌ها، صفات و قابلیت‌های خود را ارزیابی می‌کند و نگرشی مبنی برتأیید یا عدم تایید خود را شکل می‌دهد (اپنشاو، توماس و رولنز[4]، 1981). از مقیاس‌های عزت نفس به منظور پیش‌بینی و تبیین پدیده‌های رفتاری بسیار زیادی استفاده شده است و این خود نشان از نقش مرکزی این سازه در نظریه و تحقیق روانشناسی دارد (شاهانی ، دیپ بوی و فیلیپس[5]، 1990). به عنوان نمونه تحقیقات نشان از رابطه بین سطح عزت نفس و افسردگی (هارتر[6]، 1993)، تنهایی و طرد شدن از سوی همسالان(ایست، هس و لرنر[7]، 1987)، موفقیت تحصیلی (هتی[8]، 1992) و بسیاری از نشانگرهای سلامت روان، از جمله بهزیستی شخصی (مایرز و دینر[9]، 1996)، بهزیستی اجتماعی (جوشن‌لو، رستمی و نصرت‌آبادی، 1385؛ جوشن‌لو، نصرت آبادی و جعفری کندوان، 1386)، بهزیستی فضیلت‌گرا (جوشن لو و رستگار، 1386)، و بهزیستی روان‌شناختی (پارادایز و کرنیس[10]، 2002) دارد.

 

عزت نفس به عنوان ارزیابی فرد از ارزشمندی خویش تعریف می‌شود (روزنبرگ، 1979). با بیانی دقیق‌تر، عزت نفس بعد ارزیابانه «خود» است، که درآن فرد به صورت پدیدارشناسانه توانایی‌ها، صفات و قابلیت‌های خود را ارزیابی می‌کند و نگرشی مبنی برتأیید یا عدم تایید خود را شکل می‌دهد (اپنشاو، توماس و رولنز، 1981). از مقیاس‌های عزت نفس به منظور پیش‌بینی و تبیین پدیده‌های رفتاری بسیار زیادی استفاده شده است و این خود نشان از نقش مرکزی این سازه در نظریه و تحقیق روانشناسی دارد (شاهانی ، دیپ بوی و فیلیپس، 1990). به عنوان نمونه تحقیقات نشان از رابطه بین سطح عزت نفس و افسردگی (هارتر، 1993)، تنهایی و طرد شدن از سوی همسالان (ایست، هس و لرنر، 1987)، موفقیت تحصیلی (هتی، 1992) و بسیاری از نشانگرهای سلامت روان، از جمله بهزیستی شخصی (مایرز و دینر، 1996)، بهزیستی اجتماعی (جوشن‌لو، رستمی و نصرت‌آبادی، 1385؛ جوشن‌لو، نصرت آبادی و جعفری کندوان، 1386)، بهزیستی فضیلت‌گرا (جوشن لو و رستگار، 1386)، و بهزیستی روان‌شناختی (پارادایز و کرنیس، 2002) دارد.


[1] . Sheehen

[2]. self-esteem

[3]. Rosenberg

[4]. Openshaw, Thomas, Rollins

[5]. Shahani,  Dipboyer, Philips 

[6]. Harter

[7]. East, Hess, Lerner

[8]. Hattie

[9]. Myers, Diener

[10]. Paradise, Kernis


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی

اختصاصی از حامی فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:56

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اولین اشاره به اصطلاح نارساخوانی توسط یک پزشک آلمانی به نام "برلین[1]"(1872) صورت گرفت. وی این اصطلاح را برای توصیف یک فرد بزرگسال مبتلا به نارساخوانی اکتسابی به کار برد که در این مورد فرد به دنبال آسیب مغزی[2]، توانایی خواندن خود را از دست داده بود. برلین همچنین بیان کرد: "اگر نقص در خواندن حروف چاپی شدید باشد، آن اختلال نارساخوانی است. در واقع نارساخوانی عضوی از خانواده بزرگ اختلال‌های زبانی یا "آفازیا[3]" است که با مشکلاتی مانند اختلال در درک یا تولید زبان بیانی[4] یا هر دو مشخص می‌شود". مدت کوتاهی پس از کشف برلین، در سال ۱۸۷۷، اصطلاح "کوری کلمات" توسط یک پزشک دیگر به نام کاسمل[5] در توصیف یک بیمار بزرگسال آفازیک[6] که توانایی خواندنش را از دست داده بود، به کار برده شد. کاسمل همچنین معتقد بود که نشانه‌های فوق مربوط به نقص در ناحیه شکنج زاویه‌ای[7] چپ مغز می‌باشد (گاردیولا[8] و ۲۰۰۱؛ شیویتز[9]، ۲۰۰۳). شاید نخستین گزارش درباره بیماران مبتلا به کوری کلمات به سال ۱۶۷۶ باز گردد، زمانی که جان اسمیت[10] پزشک آلمانی، افرادی را مشاهده کرد که پس از ضربه[11]، تومور[12] یا صدمه مغزی، توانایی خواندن خود را از دست می‌دادند، در حالی که پیش از بروز آسیب مغزی چنین توانایی را داشتند؛ چیزی که بعدها به عنوان "ناخوانی اکتسابی[13]" از آن نام بردند (به نقل از شیویتز، ۲۰۰۳). بدین ترتیب شارکوت[14] (۱۸۸۷)، اصطلاح الکسیا را به عنوان فقدان کامل توانایی خواندن تعریف کرد. سرانجام بت من[15] (۱۸۹۰)، الکسیا یا دیسلکسیا را به عنوان شکلی از یادزدودگی کلامی[16] نام برد که در آن فرد مبتلا، حافظه مربوط به معنای قراردادی[17] نمادهای ترسیمی[18] را از دست می‌دهد.

کار دجرین[19] (1892) در زمینه نارساخوانی بسیار ابتکاری بود. وی علت مشکلات خواندن را مربوط به آسیب در لب آهیانه‌ای و بخش‌های میانی و پیشین لب پس‌سری چپ می‌دانست. به طور کلی در این زمان به نارساخوانی به طور اساسی به عنوان یک ناتوانی با منشا عصب‌شناختی نگاه می‌کردند که از راه یک آسیب مغزی ایجاد می‌شد، آنچه امروزه به طور معمول به عنوان نارساخوانی اکتسابی نامیده می‌شد؛ در حالی که نارساخوانی می‌تواند در طول رشد کودک نیز گسترش یابد؛ بنابراین به منظور کشف نارساخوانی تحولی، وجود پزشکان یا معلمانی که به تحول شناختی کودکان و نوجوانان توجه خاصی داشتند، ضروری به نظر می‌رسد (به نقل از گاردیولا، 2001).

شروع توجه به نارساخوانی تحولی بیش از یک صد سال قبل در انگلستان رخ داد. در پایان قرن نوزدهم جو علمی در انگلستان که از راه فرهنگ پیشرفته دانشگاهی، کنجکاوی هوشمندانه محققان و منابع غنی انسانی، اقتصادی و حرفه‌ای بزرگ تغذیه می‌شد، در این زمینه بسیار تحریک‌کننده بود. نارساخوانی تحولی برای اولین بار در یکی از مجلات تخصصی و در میان بیشتر متخصصان به خصوص چشم پزشکان مطرح شد. به این دلیل در طول مراحل اولیه مطالعه نارساخوانی تحولی، این اختلال همواره به عنوان یک اختلال مربوط به سیستم بینایی توصیف می‌شد. در بیست و یکم دسامبر 1895، یک جراح بینایی اسکاتلندی به نام جیمز هنشل وود[20] مقاله‌ای درباره حافظه دیداری و کوری کلمات منتشر کرد. این مقاله الهام بخش پرینگل مورگان[21]، پزشک، برای توصیف موردی یک پسر 14 ساله باهوشی بود که نمی‌توانست خواندن را یاد بگیرد. مورگان این پسر نوجوان را این گونه توصیف کرد: "او همیشه یک پسر باهوش و چابک بود که در هیچ زمینه‌ای مشکل نداشت به جز این که به رغم تلاش بسیار معلمان در مدرسه و حتی در خانه، فقط می‌توانست کلمات تک هجایی[22] را بخواند. او در خواندن اشکال و در محاسبات ریاضی عملکرد خوبی داشت. معلمان معتقد بودند که در صورت دریافت آموزش مناسب، او می‌تواند به یک دانش آموز بسیار موفق در مدرسه تبدیل شود. مورگان بیان کرد: "کوری کلمات" که پیش از این توسط محققان به کار می‌رفت، در واقع نوعی اختلال تحولی می‌باشد که ممکن است در کودکانی که از دیگر جهات سالم هستند، نیز بروز کند. مطالعه اختصاصی مورگان در این زمینه آغازگر مرحله تشخیص افراد نارساخوان بود که توسط گروه دیگری از متخصصان چشم پزشک مانند توماس و فیشر[23] (1950) و کالینز و استیفنسون[24] (1907) نیز پیگیری شد. بدین ترتیب بعدها از مورگان به عنوان پدر نارساخوانی یاد شد (به نقل از خسروجاوید، 1387).

هر چند که مورگان به عنوان پدر نارساخوانی تحولی شناخته شد ولی بنیانگذار مطالعه نارساخوانی "هنشل وود" بود که بین سال‌های 1896 تا 1911 به انتشار مجموعه مقالات و گزارش‌هایی در توصیف موارد بالینی نارساخوانی پرداخت و احتمال ارثی بودن آن را پیشنهاد داد؛ همچنین وی زمینه آگاهی اجتماعی و بالینی لازم برای بررسی دقیق‌تر و گسترده‌تر این اختلال را فراهم نمود. از نظر هنشل وود، "کوری کلمات مادرزادی[25]"، به دنبال نارسایی در اکتساب و ذخیره‌سازی[26] اشکال دیداری حروف و کلمات در مغز به وجود می‌آید و در طول دوره‌های مختلف، پایدار می‌ماند. این نارسایی، ارثی اما قابل درمان است و اغلب در پسران دیده می‌شود (به نقل از گاردیولا، 2001). از جنبه عصب-زیست‌شناختی، تفاوت بین دو شکل کوری کلمات اکتسابی و مادرزادی مربوط به نحوه قرارگیری آسیب در سیستم‌های عصبی است. در شکل مادرزادی این اختلال، نقص در سیم‌کشی مغزی[27] در دوران رشد جنینی[28] وجود دارد و این نقص به یک سیستم عصبی خاص که برای خواندن به کار می‌رود، محدود می‌شود. در حالی که در نوع اکتسابی اختلال، یک آسیب به مغز، کار سیستم عصبی را مسدود می‌سازد و ممکن است این آسیب به دیگر مناطق مغزی نیز گسترش یابد (به نقل از شیویتز، 2003).

بعدها هنشل‌وود، سه طبقه از نارساخوانی را معرفی نمود: طبقه اول، الکسیا برای مواردی از عقب‌ماندگی یا کندی ذهنی که با توانایی خواندن نیز همراه می‌شود؛ طبقه دوم، نارساخوانی که برای موارد مشابهی از تاخیرهای جزئی و کوچک در یادگیری خواندن؛ و طبقه سوم، کوری کلمات که برای توصیف موارد شدیدتر ناتوانایی ویژه خواندن به کار می‌رود (به نقل از گاردیولا، 2001).

یکی دیگر از مهمترین شخصیت‌های اثرگذار تاریخچه نارساخوانی، "ساموئل توری ارتون" بود که سیر تکاملی نارساخوانی را پی‌ریزی کرد. وی ابتدا به مطالعات مشکلات زبان در بیماران کم‌توان ذهنی پرداخت و سپس در موسسه عصب‌شناختی نیویورک و دانشگاه کلمبیا، بررسی‌های خود را با تمرکز بر مطالعه ناتوانایی‌های زبان در کودکان و بزرگسالان ادامه داد. اورتون برای اولین بار متوجه ارتباط میان تاخیر در یادگیری خواندن و سایر عوامل نظیر برتری دست چپ[29] و حتی برتری چشم چپ[30] گردید و همچنین متوجه شد، تعداد زیادی از دو سو توان‌ها[31] نیز در میان افراد مبتلا به تاخیرهای زبانی وجود دارند. اورتون همچنین معتقد بود مقدار زیادی از خطاهای خواندن و نوشتن با وارونه‌سازی[32] حروف مجزا یا حروف در کلمات ارتباط دارند. اورتون بر اساس این مشاهدات، اصطلاح "وارونه بینی چپ و راست[33]" یا "نمادهای تحریف شده[34]" را پیشنهاد داد که بیانگر وجود خطاهای واژگون‌سازی در خواندن و نوشتن بود. از نظر اورتون این نارسایی یک ماهیت ژنتیکی داشت؛ وی پیشنهاد داد که افراد نارساخوان در ادراک دیداری حروف نقص دارند که احتمالا مربوط به نارسایی کارکردی مغز به خصوص در نیمکره چپ مغز و در ناحیه پس‌سری می‌باشد. هر چند امروزه این نظریه‌ها از سوی داده‌های تجربی اخیر رد می‌شوند، با وجود این، نظریه اورتون درباره "برتری جانبی مغز[35]" منجر به توجه محققان به ارتباط میان نیمکره‌های مغز و فرایند شناختی به عنوان یک عامل اثرگذار در مشکلات خواندن گردید (به نقل از گاردیولا، 2001).


[1] Berlin

[2] Brain Lesion

[3] Aphasia

[4] Expressive Language

[5] Kausmal

[6] Aphasic

[7] Angular Gyrus

[8] Guardiola

[9] Shaywitz

[10] Schmidt

[11] Stroke

[12] Tumor

[13] Alexia

[14] Charcot

[15] Bateman

[16] Verbal Amnesia

[17] Conventional Meaning

[18] Graphic Symbols

[19] Dejerin

[20] Hinshelwood

[21] Morgan

[22] Monosyllabic

[23] Thomas & Fisher

[24] Collins & Stephenson

[25] Congenital

[26] Storage

[27] Wiring

[28] Embryonic Development

[29] Left-Handedness

[30] Left–Eyedness

[31] Ambidextrous

[32] Inventions

[33] Strephosymbolia

[34] Twisted Symbols

[35] Hemispheric Dominance Theory


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی