حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

اختصاصی از حامی فایل واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله


واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 6

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک :

قــصــــــه

عنوان قصه : شیر گرسنه و خرگوش دانا

در یک مرغزار زیبا و خوشبو که از زیبایی زبانزد خاص و عام بود، حیوانات با خوشی به چرا مشغول بودند و در نعمت و راحتی به سر میبردند. در نزدیکی آنها یک شیر زندگی می کرد که هر روز به سراغ آنها می رفت و یکی را به دلخواه انتخاب و شکار می نمود و میخورد.

روزی از روزها حیوانات دور هم جمع شدند و با هم تصمیمی گرفتند و خرگوشی را نزد شیر فرستادند تا با او مذاکره کند.
خرگوش پیش شیر رفت و به او گفت: ای سلطان جنگل، تو هر روز به سراغ ما می آیی و یکی از ما حیوانات را شکار می کنی، در اینکه تو چاره ای نداری و باید به فکر به دست آوردن غذای روزانه ات باشی، شکی نیست ولیکن ما از اینکه هر روز در تب و تاب و اضطراب هستیم که نوبت کدامیک از ماست؟ بسیار ناراحتیم. به همین جهت مصلحت را دراین دیدیم که خودمان  نماینده ای داشته باشیم که هر روز، حیوانی را انتخاب کند و نزد شما بیاورد به این ترتیب هر کسی که قرار و نوبتش می رسد، خودش را برای مرگ آماده می کند.

شیر قبول کرد و از این تصمیم بسیار خوشحال شد چون دیگر مجبور نبودکه برای تهیه غذا به شکار بپردازد. هر روز، نماینده حیوانات یکی از آنها را انتخاب می کرد و نزد شیر می برد و او هم با خوشحالی هر چه تمامتر مشغول به خوردن می شد.

یک روز قرعه کشی کردند و قرعه به نام خرگوش دانا افتاد.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

اختصاصی از حامی فایل واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله


واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 6

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک :

قــصــــــه

عنوان قصه : شیر گرسنه و خرگوش دانا

در یک مرغزار زیبا و خوشبو که از زیبایی زبانزد خاص و عام بود، حیوانات با خوشی به چرا مشغول بودند و در نعمت و راحتی به سر میبردند. در نزدیکی آنها یک شیر زندگی می کرد که هر روز به سراغ آنها می رفت و یکی را به دلخواه انتخاب و شکار می نمود و میخورد.

روزی از روزها حیوانات دور هم جمع شدند و با هم تصمیمی گرفتند و خرگوشی را نزد شیر فرستادند تا با او مذاکره کند.
خرگوش پیش شیر رفت و به او گفت: ای سلطان جنگل، تو هر روز به سراغ ما می آیی و یکی از ما حیوانات را شکار می کنی، در اینکه تو چاره ای نداری و باید به فکر به دست آوردن غذای روزانه ات باشی، شکی نیست ولیکن ما از اینکه هر روز در تب و تاب و اضطراب هستیم که نوبت کدامیک از ماست؟ بسیار ناراحتیم. به همین جهت مصلحت را دراین دیدیم که خودمان  نماینده ای داشته باشیم که هر روز، حیوانی را انتخاب کند و نزد شما بیاورد به این ترتیب هر کسی که قرار و نوبتش می رسد، خودش را برای مرگ آماده می کند.

شیر قبول کرد و از این تصمیم بسیار خوشحال شد چون دیگر مجبور نبودکه برای تهیه غذا به شکار بپردازد. هر روز، نماینده حیوانات یکی از آنها را انتخاب می کرد و نزد شیر می برد و او هم با خوشحالی هر چه تمامتر مشغول به خوردن می شد.

یک روز قرعه کشی کردند و قرعه به نام خرگوش دانا افتاد.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله