حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه کارشناسی رشته معارف - ارزیابی فرهنگ نماز و اثرات دنیوی و اخروی آن بر افراد با فرمت ورد

اختصاصی از حامی فایل دانلود پایان نامه کارشناسی رشته معارف - ارزیابی فرهنگ نماز و اثرات دنیوی و اخروی آن بر افراد با فرمت ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه کارشناسی رشته معارف - ارزیابی فرهنگ نماز و اثرات دنیوی و اخروی آن بر افراد با فرمت ورد


دانلود پایان نامه کارشناسی رشته معارف - ارزیابی فرهنگ نماز و اثرات دنیوی و اخروی آن بر افراد با فرمت ورد
  1. تعریف مسئله مورد پژوهش :

نماز یک نیاز حقیقی و ضروری انسان است و به میزان ضرورتی که برای فرد و اجتماع دارد دارای فایده ها و ‎آثار نیکوی فردی و جمعی است و به همان نسبت که وجود آن منشأ برکات و خیرات است فقدان آن زیانبار است در آیات قرآنی و روایات اسلامی هم بسیاری از فواید و آثار نیکوی آن مذکور است و هم زیانهای فردی و جمعی ناشی از ترک آن آمده است. نماز حقیقی موجب نجات کلی و همه جانبه است انسان را از آفتها و آسیب ها و فرجام های ناگوار رها می سازد و باب رحمت یزدان را به رویش می گشاید. نماز دیوار بلندی در برابر شیطانهاست و فرد و جامعه نمازگزار را از حمله و آسیب آنان نگاه می دارد این دژ استوار برای آنان بیم آور و نگرانیزا است لیکن تضییع و تخریب دیوار نماز فرو ریختن این حصن حصین شیاطین را امیدوار و گستاخ می سازد و جرأت می دهد که بر اهل نماز یورش برند نماز مصداقی از مصادیق (حبل الله) است و تا وقتی که مسلمانان به ریسمان خدا چنگ زنند متفق و متحدند و از بلای تفرقه در امان می مانند همچنان که نماز ایجاد تواضع و وحدت می کند ترک نماز زمینه ساز تعصب و تفرقه می شود.

نماز ناب نمازی است که با بالاترین درجه از عشق و معرفت و بیشترین خشوع و حضور خوانده شود نمازی که در آن خاطر نمازگزار آنی غافل از خدا و معطوف به دنیا نشود البته این نماز مخصوص انبیاء اوصیاست و مقام والایشان مرهون همین نماز آنان است.[1]

بحث از علل و عوامل بدان خاطر مطرح است که اگر از ریشه و اساس سردربیاوریم در آن زمینه نمی توانیم اقدامی سازنده داشته باشیم از جمله فساد و آلودگی را می توان به دلیل عدم تربیت صحیح، کمبودها و نارساییها، ضعف ایمان واخلاص، عدم پایبندی به یک مکتب پرجاذبه اعتقادی، عدم گرایش به نماز را نام برد از جملا ضررهای ناشی از عدم گرایش به نماز را می توان به صورت موارد زیر نام برد :

  1. خود را پیدا نکردن (من عرف نفسه فقد عرف ربه)
  2. خضوع و خشوع نداشتن
  3. نداشتن سکینه قلب و آرامش روان
  4. آسیب پذیر بودن در برابر تهاجم فرهنگی و تیرهای زهرآگین دشمنان اسلام
  5. مصون نبودن در برابر ضلالتها و شقاوتها
  6. آسیب پذیریهای فردی و اجتماعی
  7. نداشتن روحیه مسئولیت پذیری
  8. ورود به انحرافات اخلاقی و اختلالات رفتاری
  9. نداشتن تکیه گاه و سفینه نجات
  10. آلوده شدن به انواع گناهان و داشتن روح عصیانگری
  11. نیافتن مقصد و مقصود
  12. محصور شدن در دیوار آزمندیها و خودخواهیها و غرورها و از دست دادن ارزشهای اصیل و هزاران مورد دیگر می توان اشاره کرد.

 

  1. فرضیات :
  2. رابطه معنا داری بین نماز و بی اطلاعی افراد در عدم گرایش آنان به نماز وجود دارد.
  3. رابطه معنا داری بین نماز و برنامه های رسانه های گروهی بخصوص تلویزیون علاقه به خواندن نماز را در افراد ایجاد می کند.
  4. رابطه معنا داری بین نماز و سست بودن پایه های مذهبی خانواده در عدم گرایش افراد به نماز وجود دارد.
  5. رابطه معنا داری بین نماز و شیوه های تربیتی مناسب در ترغیب افراد به نماز وجود دارد.
  6. رابطه معنا داری بین نماز و میزان گرایش فطری مردم به نماز وجود دارد.

 

  1. هدف تحقیق :
  2. بررسی بعد عرفانی نماز و اینکه نماز کاملترین پاسخ به عالیترین نیاز انسان می باشد.
  3. بررسی ابعاد روحانی نماز و بهتر شناختن نمازهای واجب و مستحب
  4. بررسی اینکه تنها پلی که انسان می تواند با خدا بیشتر ارتباط برقرار کند و رازهای درون خود را بیان کند نماز است.
  5. بررسی اینکه تنها در برجسته در نزد خداوند که در همه حال نگهبان و عطر جانبخش زندگی می باشد نماز است.
  6. بررسی نماز و اینکه افرادی که این فریضه الهی را عمل می کنند از روی عادت و تکرار نیست بلکه پی بردن به روح عرفانی و ذاتی نماز می باشد.

بررسی اینکه با گسترش کار تحقیق در امر نماز مردم راه صلات را که راه حسنات و صالحات و طریق هدایت است بیابند ومنکر گریز و معروف طلب شوند اگر مردم نماز حقیقی و نه تقلیدی را در جامعه اقامه کنند نه تنها به سوی نماز که خیر العمل است خواهند شتافت بلکه به سوی تمام خیرات و معروفات حرکت خواهند کرد.

و نه تنها فساد ریشه کن خواهد شد بلکه اصلاحات کیفی در همه زمینه ها به سرعت به پیش خواهد رفت و با انقلابی پویا و فراگیر الهی شدن جامعه آغاز و طلیعه قسط آشکار خواهد شد.

تدبر و تحقیق در قرآن و نماز بر همه لازم است و نماز خلاصه و عصاره قرآن و باب ورودی برای گلگشت در گلستان آن و کوچ کردن از هیچ به سوی همه چیز است.

تا زمانی که تحقیق در نماز، سرآغاز قرآن پژوهی و شناخت جهان، انسان و سیستم حکومت و مدیریت مبتنی بر فطرت قرار نگیرد، امت اسلامی حرکت حیات بخش خود را شروع نخواهد کرد.

 

  1. ضرورت تحقیق :

تربیت و اداره هدایت جریان رشد و مقصد نهایی آن رساندن به مقام عبودیت خالص است تربیت سهلی است ممتنع و آسانی است به غایت دشوار، بسیاری از انسانها خود را در مسیر آن قرار می دهند ولی گروهی اندک در این راه موفق می شوند اهمیت تربیت را به اهمیت مرگ و حیات فرد با جامعه تشبیه کرده اند و از دیدی حاصل آن را می توان به استقامت انسان وحیوان ذکر کرد حال می توان به نقش مهم نماز در تربیت انسان پی برد چرا که نماز پرچم عبادات و سرود وارستگی و آزادگی است و در میان احکام الهی فرایض مذهبی و آداب و تربیت مسلمانی نماز از رفیع ترین جایگاه برخوردار است باید دید که چه عواملی باعث دوری بعضی از افراد به نماز می گردد.

 

  1. محدودیتها و مشکلات تحقیق :

خوشبختانه مشکل و محدودیتی در امر اجرای این تحقیق وجود نداشت.

 

  1. واژه ها و اصطلاحات تحقیق :

عدم : کم کردن و از دست دادن مال، نیستی، نابودی، ضد وجود (فرهنگ عمید)

گرایش : گراییدن، آهنگ کردن، میل در غربت کردن، حمله بردن (فرهنگ عمید)

نماز : خدمت و بندگی، اطاعت و فرمانبرداری، عبادت و عرض نیاز به سوی خدا، خم شدن به نشانه تکریم و تعظیم برای اظهار بندگی به طریقی که در شریعت پیامبران وارد شده و یکی از فرائض دینی (عبادت مخصوص و واجب مسلمانان که پنج بار در شبانه روز به جا می آورند).


  1. نماز شناسی جلد دوم- حسن راشدی- ستاد اقامه نماز- صفحه 80

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه کارشناسی رشته معارف - ارزیابی فرهنگ نماز و اثرات دنیوی و اخروی آن بر افراد با فرمت ورد

دانلود مقاله نماز ، غدیر و امام علی (ع)

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله نماز ، غدیر و امام علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

نماز ، غدیر و امام علی (ع)

 

تمام پدیدههاى نظام هستى معلول و مخلوق ذات حق بوده و منشأ آفرینش آنها خالق قادرى است که هستى از او نشأت گرفته است. همه موجودات از جمله انسان از فیض حق وجود یافتهاند. و نه تنها در مقام حدوث بلکه در مقام بقاء نیازمند و محتاج اویند.
یعنى خداوند نه تنها نعمت وجود را به موجودات اعطا نموده است بلکه ربوبیت و سرپرستى آنها را نیز عهدهدار گشته است پس خدا هم خالق است و هم رب، و همه موجودات به خالقیت و ربوبیت او اعتراف دارند.
یسبح لله ما فى السموات وما فى الارض الملک القدوس العزیز الحیکم.
«تسبیح مىگوید خدا را آنچه در آسمانها و در زمین است آن پادشاه پاک عزیز حکیم را».
انسان که اشرف کائنات است بر اساس فطرت به ربانیت او مقر و معترف است و هرگونه شرک را از او نفى مىکند و لازم است که فقر خویش و غناى خالق، کوچکى خود و عظمت رب را اظهار نماید و رمز نماز در همین است که بنده اظهار عبودیت و بندگى نماید. چنانچه در کلام گوهر بار امام رضا(علیه السلام) آمده است که: علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبیّة لله ـ عزّ وجل ـ وخلعُ الانداد وقیامٌ بین یدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسکنة والخضوع والاعتراف.
«علت نماز اقرار به ربوبیت خدا و نفى هرگونه شریک براى او و ایستادن با خضوع و کوچکى و بیچارگى در پیشگاه خداست»(2).
از آن جهت که آدمى مرکّب از عقل و شهوت است و نیز در فرمان بردارى او هیچ گونه جبرى وجود ندارد بلکه با اختیار زندگى مىکند قطعاً داراى معاصى و گناهان هم هست پنج بار ایستادن در مقابل خداوند در حال نماز به معناى اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان و طلب مغفرت در مقام عمل است.
پس «نماز، ایستادن با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پیشین و نهادن صورت بر زمین پنج نوبت در شبانه روز با عظمت خدا، همراه است».
و چون هواى نفس هر لحظه او را به غفلت و سرکشى سوق مىدهد و به غرور و خود خواهى دعوت مىکند و به افزون طلبى و تمامیت خواهى فرا مىخواند باید در مقابل آن، عاملى باشد بسیار قوى و نیرومند که جلوى این رذایل را سد نموده و او را به سمت عزت و عظمت انسانى سوق دهد که آن نماز است چون نماز تنها عنصر بازدارنده از ذمائم اخلاقى است.
چنانچه در حدیث آمده است که «نماز موجب یاد خدا و دورى از غفلت و سرکشى و باعث خشوع، فروتنى و خواهان طلب افزایش معنوى و مادى است».
و چون در سرشت آدمى نسیان و فراموشى عجین است هر لحظه بیم آن مىرود که انسان خود و آفریدگارش را به باده نسیان و فراموشى سپرده و طغیان و سرکشى را پیشه خود سازد و عمرى را در حیوانیت و پستى
سپرى سازد و کمال و انسانیت خویش را در حیات حیوانى ببیند اینجاست که: «نماز او را به مداومت بر ذکر خدا در شب و روز بر مىانگیزاند تا بنده، مولى و مدبر و آفریدگار خود را فراموش نکند چرا که فراموشکارى، باعث طغیان و سرکشى خواهد بود»(1).
وبالاخره اینکه فلسفه نماز، حضور در پیشگاه ربوبى و اظهار بندگى و عبودیت و اقرار به ربوبیت پروردگار و جاودانگى بر آن ذاتى است که موجب مىشود بنده در پى اصلاح و سعادت خویش برآید و به کمال انسانى خود دست یابد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصى بازداشته و از همه تباهىها و تاریکىها او را مانع مىشود».

 

فلسفه قبله
حالت نماز از بهترین حالات روحانى و معنوى انسان در تمام لحظات عمرش بحساب مىآید بنده خود را به تمام معنى آماده مىسازد تا با معبود خویش سخن بگوید. عبد وقتى در مقابل معبود خویش قرار مىگیرد و مهیاى سخن گفتن با او مىگردد احساس مىکند که باید آدابى را درنظر بگیرد و با حفظ آن آداب با او سخن بگوید چنانچه در عرف اجتماعى هم چنین است.
یکى از آداب این حالت معنوى و ملکوتى، قیام در مقابل کعبه است، محلّى که جلوهاى از حق در آن تجلّى یافت و نمونهاى از تصویر کعبه حق در بیت المعمور در این سراى مادى در آن مکان ظهور یافت. لذا فرمان رسید به آنان که مىخواهند از دنیّت دنیا اِدبار نموده و قلب خویش را از همه امور سرگرم کننده آن بازداشته و با انقطاع از ملعبههاى خلق وصال به حق پیدا نمایند به قبله اقبال نمایند تا شاید بدان واسطه نورانیت قلبشان به وجود جسمانى و مادى آنان تسرّى یافته و قدرت حق را با خلافتى که از قِبَل او بعهده دارند در زمین ظاهر سازند. چنانچه از امام صادق(علیه السلام) منقول است که فرمودند: «هرگاه براى نمازى رو به قبله ایستادى از دنیا و آنچه در آن است و مردم و آنچه در آنند مأیوس باش و قلبت را از هر چیز که تو را از خدا غافل مىکند خالى کن و با چشم دل عظمت خدا را نظاره کن»(1).
و قیام مقابل کعبه در حال نماز باید یادآور ایستادن انسان در مقابل عظمت الهىاذا استقبل المصلى القبلة استقبل الرحمان بوجهه لا إله غیره.
«آنگاه که نمازگزار روى به قبله مىایستد روى به آن خدایى ایستاده است که جز او خدایى نیست»(2).
در واقع رو کردن به قبله به معناى بردن دل بدانجاست یعنى سپردن دل به صاحبدل است که گناه را از او باز دارد و در مسیر کمال سیر دهد بنابر این استقبال ظاهرى به کعبه باید با توجه باطنى بدان همراه باشد والاّ نماز، او را سودى نبخشد. «حاتم اصم را از نمازش پرسیدند در جواب گفت: چون وقت نماز آید وضو سازم و به موضع نماز روم پس براى نماز کعبه را در میان دو ابروى خود فرض مىکنم و صراط را زیر دو قدم خود و بهشت را بر راست و آتش را از چپ و ملک الموت را پشت سر و آن نماز را آخرین نماز خود پندارم و با خوف و رجا، با خضوع و خشوع و اخلاص آن را انجام دهم»(1).
پس استقبال به قبله در حال نماز به معناى استدبار دل از غیر خداست. و اعراض از قبله به معناى استقبال به غیر اوست. و به همین خاطر توجه به قبله در نماز از واجبات شمرده شده و روى گردانى از آن از محرمات به حساب آمده چنانچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: «آیا آن کس که در نماز صورتش را از قبله بر مىگرداند نمىترسد از اینکه خداوند او را مسخ نماید و صورتش را مبدّل به صورت حمار کند».

 

سرّ الله اکبر
گفتن تکبیر به معناى ورود در حریم معنوى نماز است و با تعظیم و تکبیر در شروع نماز خداوند او را تکریم و تعظیم نماید و او را نزد بندگان دیگرش بزرگ بدارد چون او با بیان الله اکبر نه تنها خالق خویش را بزرگتر دانسته بلکه از او نفى شرک نموده است. و این مضمون کلام گوهر بار امام حسن عسکرى(علیه السلام) است که فرمودند: «هنگامى که نمازگزار دو دستش را جهت گفتن الله اکبر بالا برد و ثناى خدا گوید خداى تعالى به ملائکه خود چنین فرماید: اى عبادت کنندگان من آیا نمىبینید بندهام را که چگونه مرا بزرگ و عظیم شمرد و از شریک و تشبیه و نظیر پاک دانست و دستش را بلند کرد و دورى جست از گفتههاى دشمنان من که براى من شریک قائلند شما را شاهد مىگیرم به درستى که به زودى من او را در دار جلالم بزرگ و عظیم خواهم کرد و پاک مىگردانم او را در پاکیزگى دار کرامتم و او را از گناهان پاک مىسازم و از عذاب جهنّم و آتش آن او را حفظ مىکنم»(1).
و شاید سرّ بالا بردن دستان به هنگام تکبیر (الله اکبر) نفى همه امور دنیوى و قدرتهاى پوشالى و یا نفى همه اوصاف مادى از اوست. چنانچه از على(علیه السلام) منقول است که فرمودند: وجه دیگر «الله اکبر» این است که کیفیت و چگونگى را از او نفى مىکند گویى اذان گوینده مىگوید: خداوند والاتر از آن است که وصف کنندگان صفت او را ادراک کنند»(2).
گفته مىشود همین که وقتى بندهاى تکبیره الاحرام نماز را بگوید خداوند به او توجه کند و فرشتهاى را مأمور کند که ثواب همه اجزاى نماز را به دست او سپارد و او را نزد خود عزیز دارد و مشمول عزت خود گرداند و در قلب او اثر کبریائى خویش را نمایان سازد اگر ذکر تکبیر او از روى صدق و صفا باشد.
ولى اگر در قلب او چیزى باشد که از حقیقت معناى تکبیر بازش دارد خداوند او را از حلاوت و شیرینى یاد خود محرومش سازد و از قرب به خود و شادمانى مناجات محجوب سازد. امام صادق(علیه السلام) را در این باره کلام زیبائى است که فرموده ایشان چنین است: «پس به هنگام نماز دل خود را بیازماى اگر شیرینى نماز را و در عمق جان، سرور و بهجت آن را
مىیابى و دلت از راز و نیاز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت مىبرد بدان که خداوند، تو را در تکبیرى که بر زبان راندهاى تصدیق فرموده است و گر نه بدان فقدان لذّت مناجات و محرومیت از شیرینى عبادت دلیل بر این است که خداوند تو را در گفتن تکبیرات دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است».
و اینکه چرا گفتن هفت تکبیر در ابتداى نماز داراى ثواب و فضیلت است هشام بن حکم گوید از امام موسى کاظم(علیه السلام) پرسیدم امام در پاسخ فرمودند: «اى هشام خدا آسمانها را هفت، زمین را هفت و حجابها را هفتگانه آفرید پس چون پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را به معراج برد و قرب او به پروردگارش به اندازه فاصله دو کمان یا نزدیکتر شد یک حجاب از حجابهایش برداشته شد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) تکبیر گفت و آغاز نمود به گفتن کلمات افتتاحیه نماز، پس چون حجاب دوم برایش برداشته شد تکبیر گفت و به همین منوال گذشت تا به هفت حجاب رسید پس آن جناب هفتتکبیر گفت بدین علت براى افتتاح نماز هفت تکبیر گفته مىشود».

 

نماز و تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی
در دنیای مادی و ماشینی امروز، همه به دنبال پیشرفت و ترقی هستند و هر روز برای دستیابی به امکانات بهتر و جدیدتر تلاش می کنند، تا از رفاه بیشتری برخوردار شوند. این همه اختراع و اکتشاف به خاطر راحتی و تأمین نیازهای جسمی انسان است. آیا درمیان این همه رفاه اهمیتی هم به غذای روح بشر داده شده است؟
اصلا غذای روح انسان چیست؟
هدف از آفرینش موجودات عبادت است. حال عبادت چیست؟ تمامی کارها و اعمالی را که ما انجام می دهیم اگر برای رضای خدا باشد، عبادت محسوب می شود. چرا که آن چیزی که یک امر را عبادت می کند آن است که با انگیزه و نیت پاک و مقدس انجام شود و به تعبیر قرآن رنگ خدایی داشته باشد و عبادت نیز خود شامل درجه های مختلفی می باشد که نماز عالیترین نوع آن محسوب می شود زیرا نماز تنها عبادتی است که انسان هر روز موظف به انجام آن است و به ماه و فصل و شرایط خاصی وابسته نیست و این عبادت اثرات مختلفی را برای انسان در زندگی فردی و اجتماعی به همراه دارد ازجمله اینکه: عامل نزدیکی به خداوند و بازدارنده از گناه و دوری از شیطان است، زیرا نمازی که در اول وقت باشد و تمام شرایط آن به جا و با حضور قلب ادا شود باعث می شود انسان ازدرون و برون درمقابل خطرات شیطان حفظ شود؛ دوم: نماز عامل پاکی جسم و روح انسان است زیرا روح انسان نیز درمیدان زندگی روزانه درمعرض آلودگی های زیادی مانند هوسها، خودخواهیها، غرور، تکبر و کینه و حسد قراردارد سوم: نماز، تمرین وظیفه شناسی و قبول مسئولیت پذیری است و مانعی دربرابر بی بندوباری و سهل انگاری نسبت به وظایف و کمکی به پیشرفت در زندگی می باشد چهارم: نماز وسیله ای برای حفظ تعادل فرد در مقابل سختیها و نعمتها می باشد. این عامل سازنده ایستادگی و مقاومت انسان را در فراز و نشیب زندگی حفظ کرده و باعث می شود که فرد دربرابر هرگونه سختی و رنجی نلغزد و درهنگام سختیها به خدا توکل کند و او را تکیه گاه امنی برای خود بداند زیرا نماز عالیترین مهم ترین وسیله استعانت و یاری جستن ازخداوند است که در مواقع سختی و برای رفع پریشانی و نگرانی سفارش شده است. از دیگر فواید نماز، کبرزدایی است، حضرت علی(ع) درنهج البلاغه نماز را عامل تنزیه و تزکیه از کبر و خود بزرگ بینی معرفی می فرمایند و می گویند: خداوند حکیم، نماز را برای پاکسازی و جداسازی انسان از بیماری کبر و خودستایی مقرر فرموده است.
نماز عامل بازدارنده از گناه و شهوت است زیرا نماز واقعی انسان را از زشتیها و منکرات باز می دارد و باعث می شود که انسان در موقع نماز از هرگونه بی عفتی پاک باشد و روحش نیز مانند جسمش طاهر شود.
نماز نوعی تمرین بدنی یا ورزش است که انسان را شاداب و سرحال می کند و باعث می شود که تنبلی و کسالت از او دور شود و انسان با نشاط بیشتری به کار و فعالیت بپردازد.
یکی از اثرات اجتماعی نماز ترس از عذاب قیامت است زیرا یادآور معاد و روز محشر است و درنتیجه سبب می شود تا انسان مواظب رفتار و اعمال خود باشد چرا که خود را درپیشگاه خداوند مسئول می داند نماز، وسیله ارتباط خالق با مخلوق و به منزله پلی برای رسیدن به خداوند است و مشوقی برای انفاق کردن اموال به دیگران به این ترتیب، افراد هم ارتباطشان را با خدا حفظ می کنند و هم پیوندشان را با مخلوق، خداوند دراین زمینه می فرماید «قل لعبادی الذین امنوا یقیموا الصلاه و ینفقوا مما رزقناهم سراً و علانیه» به بندگان من که ایمان آورده اند بگو نماز را به پا دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم در پنهان و آشکار انفاق کنند. یکی دیگر از رموز نماز این است که خودبینی و غرور را درهم می شکند و به انسان درس تواضع و خشوع دربرابر خداوند و همینطور در زندگی می دهد نماز علاوه بر ایجاد خضوع و خشوع یک نوع تمرین جهاداست جهاد انسان با نفس خود. و بالاترین امر به معروف و نهی از منکر می باشد. نماز، استحکام بخش ارزشها و جلوگیری از فروپاشی شخصیت افراد و اعضاء یک جامعه می باشد. چرا که اگر افراد جامعه سست و بی مسئولیت باشند، اجتماع آنها نیز متزلزل خواهدشد.
خلاصه: نماز، عبادتی انسان ساز، وسیله ای برای وسعت رزق، شفای بیماریها، سهولت در امور زندگی و معیشت و دفع بلاها و خطرات است.

 

تآثیر نماز بر اعتیاد
حدیث از امام صادق (ع):
ای انسان ، تو طبیب خویشتن هستی ، هم دردها برای تو بیان شده است و هم به دوای آن دردخها راهنمایی شده ای
اعتیاد بلای سیاه و خانمان سوز . بشری در عصر بیگانگی از خود است . دامنه ابتلاء به اعتیاد از وابستگی به مشروبات مرگبار الکی در کشورهای غربی ( الکلیسم ) گرفته تا اعتیاد به مواد افیونی که بدبختانه هنوز گریبانگیر جامعه مسلمانان ماست گسترده است .
گویی ، انسان امروزی برای گم کردن خود و فرار از اضطرابها و افسردگیهای خویش راهی جز وابستگی به صدها نوع ماده روانگردان پیدا نکرده است . حال آن که اگر به مجموع تعداد معتادان به الک و مواد مخدر در سراسر جهان ، شمار کسانی که به لهو و لعب های دیگر از جمله قمار و انحرافات جنسی و ... اعتیاد دارند را اضافه کینم ، به آمار تکان دهنده و وحشتناکی خواهیم رسید که خبر از افول دردناک ستاره انسانیت می دهد .
با این که فجایع ناشی از اعتیاد از جنبه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و ... قابل بررسی است . اما تنها در بعد پزشکی قضیه می توان به این نکته اشاره کرد که هر سال بخش عضیمی از توان پزکشی و روانپزشکی کشورها ، مصروف درمان عوارض جسمی و روانی متعدد معتادان و تأثیرات شومی که خواه ناخواه بر اعضای خانواده شخص معتاد وارد میشود ، می گردد.
هر چند علتهای مختلفی در ابتلای به اعتیاد مطرح شده است . اما بیشتر تحذیر روان و تجربه تغییر حالات روانی ناشی از خود می گریزد و دچار خود فراموشی می شود و این برعکس جریان مقتدر خودشناسی و معرفت النفس موجود در تعالیم نماز است . نمازگران با تکرار دائم آیات هفتگانه سوره حمد ( سبع المثانی ) که چون حلقه های به هم متصل ، هر کدام راهگشای بعدی می باشد . پیوسته سرنوشت خود را مرور می کنند و در مسیر خودشناسی و خود باوری گام بر می دارند و با اعتقاد به ایاک نعبد و ایاک نستعین از هیچ چیز جز خدا برای التیام دردرهای خویش یاری نمی جویند .
و این گونه ایت که نماز حقیقی تیشه بر ریشه اعتیاد می زند و به قول اندیشمند شهید و استاد بزرگ مطهری (‌ره) :
راز این که اکثر جانی های دینا معتاد بع یک سلسله سرگرمیهای خیلی شدید از قبیل مصرف تریاک و هرودین و مشروبات الکی و قمار هستند، این است که می خواهند از خودشان فرار کنند . مثل این مه دورنشان پر از مار و پر از عقرب است و دایم او را می گزند و این اعتیاد ها مانند مرفینی است که به انسانی که از شدت درد می نالید تزریق می کنند ، تا درد را احساس نکند ، این بدبختی بزرگی است که انسان نتواند خودش را آنچنان بسازد تا بتواند با خودش خلوت کند .
برعکس بیشتر اهل صلاح و تقوی و اخلاق ( نمازگزاران ) و آنهایی که ندای وجدانشان را همیشه می شنوند ، معتاد به اینها نیستند و از هز چند که آنها را از خودشان منصرف می کند ، فرار می کنند ، دلشان می خواهد ، خودشان یاشند و در خودشان فکر کنند . چون عالم درونشان از عالم بیرونشان واقعا سالم تر است .

 

 

 

تأثیر نماز بر وسواس های فکری
حدیث از امام صادق (ع) :
شیطان ، به وسیله وسواس نمی تواند بر ضرر بنده خدا کاری بکند ، مگر آن که بنده از یاد خدا اعراض کرده باد.
وسواس از قدیمی ترین اختلالات شناخته شده روانی است که بین مردم از شیوع نسبتا بالایی( حدود دو درصد جامعه ) برخوردار است وسواس را امروزه در دو عنوان کلی وسواس فکری ( مانند احتیاط یا تنفر مروبط به ترشحات و مواد دفعی بدن ، ترس از وقوع اتفاقات وحشتناک مثل آتش سوزی و مرگ و ... ) و وسواس عملی ( مانند شست و شوی دست ، استحمام ، آرایش مفرط ، امتحان دردها و قفلها ، مرتب و منظم کردن ، احتکار و جمع آوری و .....) طبقه بندی می کنند.
موضوع سخن امروز ما وسواس فکری است که می تواند مشکلات متعدد و مسایل آزاردهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد . در این حالت شخص مبتلا ممکن است تصاویری ذهنی به شکل صحنه های وحشتناک و ناراحت کننده بسیاری داشته باشد که هر چه بیماری سعی در مقاومت در مقابل آنها دارد ، نمی تواند از آنها خلاص شود این وسوسه فکری از موضوعات بسیار کلی مانند سوال ذهنی درباره اینکه : چه کسی خدا را آفریده ؟ هدف از زندگی چیست ؟
و گرفته تا افکار گناه آلوده جنسی و ترسهای مرضی و ..... متفاوت است و تقریبا همه این افکاتر بیمار را در وضعیت وحشتناکی قرار می دهند .
اما درست برخلاف آنچه که در مورد شخصیتهایی مثل جانی بانی یان ( خطیب و مؤلف انگلیسی در قرن هفدهم ( که به شدت از افکار وسواسی در ارتباط با خدا و مذهب رتج می برد ، به نظر می رسد ، مذهب و شکوهمندترین جلوه آن یعنی نماز می توانند در زدودن وسواس فکری نقش بسیار مهمی بازی کننند.
گواه این موضوع نیز یادآوری این مساله است که در منابع اسلامی و وسواس پدیده شناخته شده ایست و به آن به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان اشاره می شود . به عنوان مثال در کتاب اصول کافی ( باب عقل و جهل ) آمده است : در نزد امام صادق (ع) شخصی را به عقل و درایت نام بردند و گفتند او وسواس دارد ، حضرت فرمود : چگونه عاقل است که شبطان را اطاعت می کند؟

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نماز ، غدیر و امام علی (ع)

تحقیق در مورد سیمای نماز

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد سیمای نماز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سیمای نماز


تحقیق در مورد سیمای نماز

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه23

 

فهرست مطالب

نوح و نماز

ابراهیم و نماز

ارزش و عظمت نماز

 

                    

به نام خدا

پیشگفتار

نماز اساسى ترین رشته ى الفت و عالى ترین عامل محبّت بین بندگان و حضرت حقّ است .

نماز نور دل و صفاى قلب و روح جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خداست .

نماز واسطه ى محکمى است که تمام هستى انسان را به ملکوت هستى پیوند مى دهد و به مانند آن ، برنامه اى را براى ربط دادن آدمى به حقّ و حقیقت نمى توان یافت .

نماز پناه بى پناهان ، سنگر جهادگران ، گلستان روح افزاى عاشقان ، چراغ سحر مشتاقان ، نور وجود عارفان ، آرامش دل بینایان ، و سیر کمالى آگاهان است .

نماز زنده کننده ى جان ، ظهور دهنده ى حیات جاودان ، راز و نیاز دردمندان ، روشنى راه رهروان ، نور دیده ى بیداران ، سرمایه ى مستمندان ، دواى درد بى دردان ، نواى دل بى دلان ، دلیل گمراهان ، امید امیدواران ، سرّ حقیقى سحرخیزان ، سوز دل سوختگان ، حرارت روح افسردگان ، مایه ى بقاى جان ، و دستگیره ى نجات انسان از تمام مهالک است .

نماز برتر از همه ى عبادات ، جامع تمام کمالات ، منعکس کننده ى کلّ واقعیّات ، منبع برکات ، و کلید قفل تمام مشکلات است .

نماز خمیر مایه ى حیات ، تزکیه کننده ى صفات ، علاج زشت ترین عادات ، آورنده ى حسنات ، تبدیل کننده ى سیّئات ، باعث کرامات ، منبع فیض و افادات ، نگهدارنده ى انسان از حادثات ، مانع سانحات ، و حقیقت کائنات است .

نماز عشق سالکین ، عبادتى آتشین ، کارى بى قرین ، بهترین معین ، خورشید اهل زمین ، مونس اصحاب دین ، امنیّت جان غمین ، و رحمت واسعه ى حضرت ارحم الرّاحمین است .

نماز واقعیّتى روحانى ، امر واجب حضرت سبحانى ، نفخه ى رحمانى ، جان انسانى ، و نور یزدانى است .

نماز هویّت ایمان ، حقیقت جهان ، طریقت جان ، قدرت انسان ، و مایه ى بهشت و رضوان است .

نماز چشمه ى زمزم روح ، ساغر معنوى صبوح ، فتح الفتوح ، توبه ى نصوح ،حضرت حق را ممدوح ، اجمال قرآن را مشروح ، و در طوفان حوادث کشتى نوح است .

بدون نماز خود را اهل حقّ و حقیقت مدان و رسیدن فیض خاص الهى را به سوى خود توقّع مدار .

اکسیر وجود منهاى نماز بى سود است ، بى خبران از نماز بى خردانند و فراریان از این مقام گرفتار دام شیطانند .

ثروتمندانِ بى نماز فقیرند و تهیدستانِ با نماز از همه مستغنى تر . حقیقت و واقعیت همان است که عارف شوریده ى الوند ، حضرت باباطاهر ، فرموده :

 

خوشا آنان که اللّه یارشان بى ******************* که حمد و قل هو اللّه کارشان بى

خوشا آنان که دائم در نمازند ******************* بهشت جاودان بازارشان بى

 

ارزش و عظمت نماز

بى تردید ، در میان عبادات و مسائل معنوى و ملکوتى ، نماز از ارزش و اهمیّت خاصّى برخوردار است .

به اندازه اى که به نماز سفارش شده به چیزى سفارش نشده است .

نماز وصیّت حضرت حق ، و انبیا و امامان ، و عارفان و عاشقان ، و ناصحان و حکیمان است .

کتابى از کتاب هاى آسمانى حق خالى از آیات مربوط به نماز نیست .

از برنامه هاى بسیار مهمّ کتاب هاى عرفانى و اخلاقى و مخصوصاً کتب حدیث ، نماز است .

معارف الهى ، انسان بى نماز را انسان نمى دانند ، و هر بى نمازى را مستحقّ عذاب ابد و محروم از بهشت دانسته و بلکه جداى از نماز را حیوانى پست و موجودى تهیدست و تیره بختى بیچاره به حساب مى آورند .

نماز در زندگى و حیات انسان به اندازه اى ارزش دارد که اولیاى الهى براى یک لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهى که ممکن بود دیگران را هم به این عبادت ملکوتى تشویق مى کردند .

نماز با این که به غیر مکلّف واجب نیست ولى به خاطر ارزش و اهمیّتى که دارد امامان معصوم دستور مى دادند که فرزندتان را از شش ـ هفت سالگى به جهان نماز ببرید و آنان را به سفر در این عرصه گاه معنوى تشویق کنید :

* عَنْ مَعاوِیَةَ بْنِ وَهَب قالَ : سَأَلْتُ اَباعَبْدِاللّهِ(علیه السلام) فى کَمْ یُؤْخَذُ الصَّبِىُّ بَالصَّلوةِ ؟ فَقالَ : فیما بَیْنَ سَبْعَ سِنینَ وَ سِتَّ سِنینَ(1) .

معاویة بن وهب که از بزرگان اصحاب امام ششم است از حضرت باقر (علیه السلام)مى پرسد : در چه زمانى کودکان خود را متوجّه نماز کنیم ؟ حضرت مى فرماید : در هفت و شش سالگى .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم عَنْ اَحَدِهِما (علیهم السلام) فِى الْصَبِىِّ مَتى یُصَلّى ؟ قالَ : اذا عقل الصَّلوةَ . قُلْتُ : مَتى یَعْقِلُ الصَّلوةَّ وَ تَجِبُ عَلَیْهِ ؟ قالَ لِسِتَّ سنین(2) .

محمّد بن مسلم که از یاران بى نظیر امامان است ، از حضرت باقر یا حضرت صادق (علیهما السلام) مى پرسد : کودک در چه زمانى نماز بخواند ؟ حضرت مى فرماید : وقتى که نماز را بفهمد . عرضه مى دارد : چه زمانى مى فهمد تا خواندن نماز بر او لازم باشد ؟ امام مى فرماید : در شش سالگى .

عَنِ الْحَلَبى ، عَنْ اَبى عَبْدِلله(علیه السلام) عَنْ اَبیهِ قالَ : اِنّا تَأْمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلوةِ اِذا کانُوا بَنى خَمْسِ سِنینَ ، فَمُرُوا صِبْیانَکُمْ بِالصَّلوةِ اِذا کانُوا بَنى سَبْعِ سِنینَ .

حلبى از راویان بزرگوار شیعه است از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند که حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر  (علیه السلام) روایت مى کنند که ما فرزندانمان را در سن پنج سالگى به نماز امر مى کنیم ، پس شما آنان را به وقت هفت سالگى به دنیاى نماز حرکت دهید .

روایات بسیار مهمّ کتاب هاى پرارزش حدیث از سبک شمردن نماز شدیداً نهى مى کنند :

عَنْ اَبى جَعْفَر (علیه السلام) قالَ : لا تَتَهاوَنْ بِصلوتَکَ فَاِنَّ النَّبِىَّ (صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ : لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلوتِهِ ، لَیْسَ مِنّى مَنْ شَرِبَ مُسْکِراً ، لایَرِدُ عَلَىَّ

ــــــــــــــــــــــــــــ

امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : نمازت را سبک مشمار ، به حقیقت که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به وقت مرگش فرمود : هرکس نماز را سبک انگارد از من نیست ، هر کس شراب بنوشد از من نیست ، و الله قسم کنار کوثر بر من وارد نمى شود .

قالَ الصّادِقُ (علیه السلام) :اَنَّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلواة(2) .

امام صادق (علیه السلام) فرمود : آن که نماز را سبک بشمارد ( و در نتیجه از خواندن آن محروم گردد یا همراه با شرایط بجا نیاورد ) به شفاعت ما نمى رسد .

* عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ  (علیه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) :لَیْسَ مِنْى مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلواةِ ، لایَرِدُ عَلَىَّ الْحَوْضَ لا وَالله(3) .

امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت مى فرماید : از من نیست آن که نماز را سبک بشمارد ، و اللّه سبک شمارنده ى نماز کنار کوثر بر من وارد نمى شود .

قالَ الصادِقُ (علیه السلام) فى حَدیث : اِنَّ مَلَکَ الْمَوْتِ یَدْفَعُ الشَّیْطانَ عَنِ الْمُحافِظِ عَلَى الصَلوةِ وَ یُلَقِّنُهُ شَهادَةَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَداً رَسُولُ اللهِ فى تِلْکَ الْحالَةِ الْعَظیمَةِ(4) .

امام صادق (علیه السلام) در روایتى فرمودند : ملک الموت به هنگام قبض روح ، شیطان را از آن که بر نمازش محافظت داشته دفع مى کند تا نتواند به مسافر باایمان جهان آخرت ضرر برساند و در آن حالت هولناک ، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مى کند .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) : لاتُضَیِّعُوا صَلواتِکُمْ فَاِنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلواتَهُ حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ ، وَ کاَن حَقاً عَلَى اللّهِ اَنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ(1) .

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : نماز خود را ضایع مکنید که ضایع کننده ى نماز با قارون و هامان محشور مى شود ، و بر خداوند لازم است او را همراه منافقان به آتش وارد کند .

عَنْ اَبى جَعْفَر (علیه السلام) قالَ : بَیْنا رَسوُلِ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) جالِسٌ فِى الْمَسْجِدِ اِذ دَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ یُصَلّى فَلَمْ یَتِمَّ رُکُوعَهُ وَ لاسُجُودَهُ فَقالَ (صلى الله علیه وآله وسلم) : نَقَرَ کَنَقْرِ الْغُرابِ ! لَئِنْ ماتَ هذا وَ هکذا صَلوتُهُ لَیَمُوتَنَّ عَلى غَیْرِ دِینى(2) .

امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) با گروهى در مسجد نشسته بودند ، مردى وارد مسجد شد و رکوع و سجود نمازش را ناتمام بجاى آورد ، به نحوى که وضع رکوع و سجودش نماز را از حیثیّت نماز مى انداخت . رسول خدا فرمود : نوک زد مانند نوک زدن کلاغ ( کنایه از اینکه نمازش را عجیب با عجله خواند آن چنان که گویى نماز بنود ) ، چنان که مرد با چنین نمازى بمیرد با دین من نمرده است .

* قالَ الصّادِقُ (علیه السلام) : اَوَّلُ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوةُ ، فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ ، وَ اِذا رُدَّتْ رُدَّ عَلَیْهِ سائِرُ عَمَلِهِ(3) .

امام صادق (علیه السلام) فرمود : اوّل برنامه اى که انسان به آن محاسبه مى شود نماز است ، اگر پذیرفته شود بقیّه ى اعمال او نیز پذیرفته مى شود ، و اگر مردود گردد سایر اعمال او نیز مردود مى گردد .

قالَ اَبوُعَبْدِاللهِ (علیه السلام) : صَلوة فَریضَة خَیْرٌ مِنْ عِشْرینَ حِجَّةً ، وَ حِجَّةٌ خَیْرٌ مِنْ بَیْت مَمْلُوًّ ذَهَباً یُتَصَدَّقُ مِنْهُ حَتّى یَفْنى(1) .

امام صادق (علیه السلام) فرمود : یک نماز واحب از بیست حج بهتر است ، و یک حج بهتر است از خانه اى که پر از طلا باشد و تمام آن در راه خدا به صدقه برود .

عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قالَ : سَمِعْتُ اَبا عَبْدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ : حِجَّةٌ اَفْضَلُ مِنَ الدُّّنْیا وَ ما فیها ، وَ صَلوةُ فَریضَة اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ حِجَّة(2) .

یونس بن یعقوب مى گوید : از حضرت صاد (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود : یک حج برتر است از دنیا و هر چه در آن است ، و یک نماز واجب از هزار حج برتر است .

عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ (علیه السلام) قالَ : اِنَّ تارِکَ الصَّلوةِ کافِرٌ .

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود : به حقیقت که ترک کننده ى نماز کافر است .

عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ (علیه السلام) عَنْ اَبیهِ عَنْ جابِر قالَ : قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) : مابَیْنَ الْکُفْرِ وَ  الاْیمانِ اِلاّ تَرْکُ الصَّلوةِ .

امام صادق از حضرت باقر (علیهما السلام) از جابر از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت مى کند که : بین کفر و ایمان جز ترک نماز چیزى نیست .

محمّد بن سنان از علل و فلسفه ى مسائل الهى از حضرت رضا (علیه السلام) در ضمن یک نامه سؤال مى کند ، امام هشتم در پاسخ به مسئله ى نماز مى نویسند :

* نماز اقرار به ربوبیّت حضرت حقّ عزّوجلّ ، و نفى شریک از وجود مقدّس او ، و ایستادن در پیشگاه عظمت آن جناب با ذلّت و مسکنت و خضوع

و اعتراف ، و طلب آمرزش نسبت به گناهان گذشته ، و صورت به خاک نهادن در هر روز برا تعظیم در برابر عظمت آن وجود مبارک ، و اینکه عبد به یاد حق و جداى از تجاوز به حقوق الهى و خاضع و خاکسار و راغب به رحمت واسعه و خواهان زیاد شدن ایمان و وسعت رزق و مداومت بر ذکر در شب و روز است ، ونیز عبد سیّد و مولا و مدبّر و خالقش را فراموش نکند تا دچار شرّ و طغیان نگردد ، و نیز به وسیله ى نماز از انواع معاصى حفظ گردد و ازافتادن در دریاى فساد مصون بماند(1) .

در روایت صحیح بسیار مهمّى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمود :

* روزى امین وحى براى اداى وحى به نزد من آمد . هنوز آنچه را که باید بر من بخواند تمامش را نخوانده بود که ناگهان آوازى سخت و صدایى هولناک برآمد . وضع فرشته ى وحى تغییر کرد ، پرسیدم : این چه آوازى بود ؟ گفت : اى محمد ! خداى تعالى در دوزخ چاهى قرار داده ، سنگ سیاهى در آن انداختند ، اکنون پس از سیزده هزار سال آن سنگ به زمین آن چاه رسید . پرسیدم : آن چاه جایگاه چه کسانى است ؟ گفت : از آنِ بى نمازان و شرابخواران(2) !!

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

* هر که نماز را ترک کند خداى تعالى او را به پانزده عقوبت مبتلا کند : شش عقوبت در دنیا و سه عقوبت نزدیک مرگ و سه در قبر و سه در قیامت ،

اما شش عقوبت در زمان حیات :

  1. بى آبرو شود .
  2. برکت از مالش برود .
  3. عمر و ثروتش زیان نگردد .
  4. خیراتش قبول حق نشود .
  5. دعایش مستجاب نگردد .
  6. دعاى شایستگان نصیب وى نشود .

اما سه بلایى که نزدیک وفات به او مى رسد :

  1. سکرات مرگ بر او شدید شود .
  2. گرسنه از دنیا برود .
  3. تشنگى از او رفع نشود .

اما سه عقوبتى که در قبر به وى رسد :

  1. با درد و غم قرین باشد .
  2. در تاریکى محض بسر برد .
  3. تا قیامت در عذاب باشد .

اما سه عقوبتى که در قیامت به او رسد :

  1. حساب بر وى دشوار شود .
  2. خداوند دشمن وى گردد و به او نظر رحمت نیندازد و او را عذاب دردناک رسد .
  3. از قبر همچون حیوان به قیامت وارد گردد و  سپس با ذلّت و خوارى رهسپار دوزخ شود(1) .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) : لاایمانَ لِمَنْ لاصَلوةَ لَهُ(2) .

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : آن که نماز ندارد ایمان ندارد .

وَ قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) مَنْ اَحْرَقَ سَبْعینَ مُصْحَفاً وَ قَتَلَ سَبْعینَ نَبِیّاً وَ زِنا مَعَ اُمِّهِ سَبْعینَ مَرّات وَ افْتَضَ سَبْعینَ بِکْراً بِطَریقِ الزِّنا اَقْرَبُ اِلى رَحْمَةِ اللهِ مِمَّنْ تَرَکَ الصَّلوةَ مُتَعَمِّداً(1) .

و نیز رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : کسى که هفتاد قرآن را بسوزاند و هفتاد پیامبر به قتل رساند و هفتاد مرتبه با مادر خود درآمیزد و هفتاد دختر را از طریق زنا تجاوز نماید به رحمت خداوند از کسى که عمداً نمازش را ترک کند نزدیکتر است .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) اِنَّ تارِک الصَّلوة لایَجِدُ ریحَ الْجَنَّةِ .

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : به حقیقت که تارک نماز بوى بهشت را استشمام نکند .

روایاتى که در باب ارزش و عظمت نماز رسیده به اندازه اى است که اگر کسى بخواهد همه ى آنها را از معتبرترین کتاب هاى حدیث در یک جا جمع کند کتاب قطورى خواهد شد ، و من فکر مى کنم به همین اندازه براى دریافت ارزش این عبادت ملکوتى براى خوانندگان این رساله بس باشد .

در این قسمت لازم است این نکته ى مهم را تذکر دهم که عده اى تصور مى کنند نماز حقیقتى است که در آیین محمّدى و فرهنگ اسلامى بر مردم واجب شده ، در حالى که این تصور از هر جهت بدون پایه و ریشه است . نماز واقعیتى است که از هنگام شروع زندگى به وسیله ى حضرت آدم در کره زمین از جانب حضرت حق بر هر مکلفى واجب شد و این امر واجب به هر یک از صد و بیست و چهار هزار پیغمبر ابلاغ گشت تا آن را به امت هاى خود برسانند و آنان را به نماز دعوت کنند و از ترک آن بترسانند .

در قسمت بعد در به مسئله ى نماز در آیین انبیا از طریق قرآن و روایات مى پردازیم تا معلوم شود این حکم با عظمت در پیشگاه حضرت حق از چه حیثیّت و ارزشى برخوردار است .

نماز در آئینه ى حیات انبیا و امت ها

تفسیر على بن ابراهیم قمى در حدود قرن سوم هجرى ، یعنى نزدیک به عصر امام حسن عسکرى (علیه السلام) ، به رشته ى تحریر درآمده است .

بزرگان از علماى امت اسلامى و دانشمندان وارسته ، امثال علامه ى طباطبایى صاحب تفسیر المیزان ، به این تفسیر اطمینان نموده و  بسیارى از مطالب آن را در کتب فقهى و تفسیرى و اخلاقى خود نقل کرده اند .

نویسنده ى تفسیر جناب على بن ابراهیم(1) در توضیح آیه ى شریفه ى ( فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَات  )(2) روایتى را از قول پدرش ، از ابن ابى عمیر ، از ابان بن عثمان ، از امام ششم (علیه السلام) نقل مى کند که با توجّه به اینکه کتب رجالى شیعه از قبیل رجال کشى ، جامع الرواة اردبیلى ، قاموس الرجال شوشترى ، معجم الرجال خویى ، سندش را صددرصد معتبر دانسته اند ، نشان دهنده ى مسئله ى نماز در زمان حضرت آدم (علیه السلام) است ، برگردان فارسى روایت تا آنجا که لازم و نقطه ى شاهد است از نظر عاشقان نماز مى گذرد :

* آدم پس از بیرون آمدن از بهشت و هبوط به زمین ، چهل روز در کوه صفا واقع در نزدیک بیت حق اقامت داشت . آن روزها به خاطر دورى از مقام قرب و هبوط از مقام علّم الاسمایى و از دست دادن جوار ملکوت و هجران بهشت وصال محبوب ، در حالى که صورت به خاک داشت همچون ابر بهاران سرشک از دیده مى ریخت .

امین وحى از جانب حضرت معبود ـ که جز لطف و محبّت و احسان و مرحمت به بندگان ندارد ـ بر او نازل شد و سبب ناله ى جگرسوز و دلخراش او را پرسید . در پاسخ آن فرشته گفت : چرا ناله نکنم و اشک از دیده نبارم ؟ مگر نه این است که خداى عزیز مرا به خاطر بى توجّهى به خواسته ى خود از مقام قرب رانده و از جوار رحمت خویش محرومم نموده و مسکنم را در خاک دلّت و بر غبار مسکنت قرار داده ؟

فرشته ى وحى بدو گفت : به پیشگاه لطف دوست برگرد و وجود خود را به زینت توبه بیاراى .

آدم گفت : چگونه توبه کنم و چه سان به سوى حق باز گردم ؟

خداوند مهربان چون اراده ى آدم را بر جبران گذشته راسخ دید ، قبه اى از نور که جایگاه بیت را مشخص مى کرد و تابش نورش حدود جغرافیایى حرم را معلوم مى نمود فرو فرستاد و به امین وحى فرمان داد محلّ بیت را نشانه گذارى کند . چون به وسیله ى آن روشنایى ، محلّ بیت و حدود حرم معلوم شد و این برنامه سامان گرفت ، فرشته ى وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را بجا آورده و دست نیاز به سوى بى نیاز براى بازگشت و توبه بردارد .

روز ترویه شروع برنامه اى بود که از فرشته ى حق تعلیم مى گرفت . پدر آدمیان به دستور فرشته ى حق غسل کرد و مُحرم شد و پس از انجام آن مراسم ، روز هشتم ذوالحجه به سرزمین منى رفت و دستور گرفت که شب را در آنجا بماند .

صبح روز نهم در حالى که تلبیه مى گفت به عرفات آمد . آفتاب عرفات از ظهر مى گذشت . فرشته ى الهى به او گفت : از ادامه ى تلبیه خوددارى کن و دوباره خود را به غسل بیاراى .پس از اینکه نماز عصر را بجاى آورد امین وحى به او

گفت : در این سرزمین به پاى خیز . چون به پا خاست کلماتى را که از خداوند براى توبه نازل شده بود به آدم تعلیم داد .

از این روایت که علاوه بر تفسیر على بن ابراهیم ، کتابهاى دیگر اسلامى هم آن را نقل کرده اند استفاده مى شود که حضرت آدم که اولین انسان از نوع ما بوده از جانب حضرت ربّ مأمور به نماز بوده است ، ولى اینکه چگونگى و کیفیّت و شرایط و عدد رکعات و اوقات آن به چه صورت بوده بر ما پوشیده است و دانستن آن هم چندان سودى ندارد . آنچه اهمیّت دارد این است که آدم براى بجا آوردن نماز مکلّف و مسؤول بوده و آیین وى همراه با حکم نماز بود .

کتاب باارزش بحارالانوار(1) از کتاب پراعتبار تهذیب شیخ طوسى ـ آن فقیه والا و مفسّر بزرگ و محدّث خبیرى که علامه ى حلّى درباره ى او فرموده است : « من مردى در علم و عمل نظیر او نمى شناسم » ـ روایت مى کند که حضرت صادق (علیه السلام) فرمود :

* به هنگامى که آدم از دنیا رفت و زمان نمازگزاردن بر او فرا رسید ، فرزندش هبة اللّه به امین وحى گفت : اى فرستاده ى حق ! پیشقدم شو تا بر جنازه ى آدم نماز گزارده شود . فرشته ى الهى پاسخ داد : خداوند جهان ما را بر به سجده بر پدرت امر کرد ، و هم اکنون در شأن ما نیست که بر نیکوترین فرزند وى مقدم شویم ، شما بر ما پیشى گیر و با پنج تکبیر ـ به مان صورت که بر امت محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) واجب خواهد شد ـ بر جنازه نماز بخوان . از آن پس آن نماز ، واجب شد بر جنازه ى فرزندان وى قبل از دفن ، نماز میت خوانده شود .

با کمال تأسّف بسیارى از جوامع و امتها از فرهنگ الهى دور شدند و به پرستش بتهاى زنده و مرده دچار آمدند و به سبب نحسىِ شرک و کفر از حقایق

الهیّه محروم گشتند و بدتر از هر چیز ، از نماز ، این فیض عظیم الهى ، بى بهره ماندند . زندگان آن جوامع بى نماز هستند و مرده هایشان بدون بدرقه ى نماز یا دفن مى شوند و یا به آتش مى سوزند .

ادریس و نماز

علامه ى مجلسى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت مى کند :

* به هنگام ورود در شهر کوفه از مسجد سهله دیدن کن و در آن جایگاه مقدّس نماز بگزار و حلّ مشکلات دینى و دنیایى ات را در آن مقام از حضرت بطلب ، زیرا مسجد سهله خانه ى حضرت ادریس است . انسان بزرگوارى که در آنجا به پیشه ى خیاطى مشغول بود و نمازش را در آن جایگاه اقامه مى کرد .

آرى !آن کس که در آنجا دست نیاز به سوى بى نیاز بردارد بى جواب نمى ماند و در قیامت در کنار ادریس از مقام بلندى برخوردار خواهد بود و به خاطر عبادت و اظهار نیازمندى در آن مسجد ، از ناراحتى هاى دنیایى و شرّ دشمنان در پناه حق قرار خواهد گرفت(1) .

طبرسى بزرگوار در مجمع البیان(2) حضرت ادریس را از قدیمى ترین پیامبران خدا و جدّ پدرى نوح مى داند .

عنایت کنید که حضرت ادریس که قبل از نوح مى زیسته فرهنگش همراه نماز بوده و مکان اقامه ى نمازش چندان مقدّس و مبارک است که حضرت صادق (علیه السلام)دعاى دعا کننده را در آن مقام مستجاب مى داند .

نوح و نماز

بحار الأنوار ، این اولین کتاب بى نظیر و ارزشمند ، از حضرت باقر (علیه السلام) روایت مى کند :

* پرستش خداى یگانه و اخلاص به پیشگاه او و بى همتا دانستن حق ، که خداوند فطرت مردم را بر آن قرار داده است اصول آیین نوح بود .

پروردگار بزرگ از نوح و همه ى انبیا پیمان گرفت که او را فرمان ببرند و از شرک دورى جویند ، و نیز خداى مهربان حضرت نوح را به نماز و امر به معروف و نهى از منکر و رعایت حلال و حرام دعوت کرد(1) .

ابراهیم و نماز

ابراهیم بزرگ ـ که از او تحت عنوان بت شکن ، قهرمان توحید ، پدر انبیا ، اوّاه ، حلیم ، صالح ، مخلِص ، مخلّص ، موحّد و بیناى ملک و ملکوت یاد مى شود ـ به فرمان حضرت حق ، هاجر و فرزند شیرخواره اش اسماعیل را از شام حرکت داد و به دلالت پروردگار راه پیمود تا به جایگاه کعبه رسید . پس آن طفل شیرخوار و مادرش را بنا به خواست خداوند در آن سرزمین بى آب و علف با مختصرى طعام و پیمانه اى از آب پیاده کرد !! سپس از همسر مهربان خداحافظى کرد و اراده ى بازگشت نمود . در این وقت هاجر دامن ابراهیم را گرفت و عرضه داشت : چرا مى روى و به کجا خواهى رفت ؟ ما را در این دشت هولناک و زمین بى آب و علف به که وامى گذارى ؟

ابراهیم التماس هاجر را نادیده گرفت و با آرامشى که خاصّ عاشقان و اولیاى خداست به هاجر فرمود : اینکه تو و این طفل گرسنه را در این بیابان مى گذارم فرمان اوست .

هاجر چون این آهنگ گرم و دلپذیر را شنید به جاى خود بازگشت و در برابر حکم حکیمانه ى حق تسلیم شد و پیش خود گفت : اگر ماندن من با این کودک در این بیابان وحشتزا فرمان خداست باک ندارم ، زیرا همو حافظ و نگهبان من و کودک من است .

ابراهیم عزیز بازگشت . گو اینکه فراق فرزند که تنها چراغ زندگى او بود قلبش را سخت مى فشرد ، اما ایمان او به خداوند نیز او را از آن منطق با کمال آرامش و اطمینان دور مى ساخت و در حالى که مرکب به جلو مى راند دست به سوى حق برداشت و چنانکه قرآن مجید مى فرماید ، عرضه داشت :

* ( رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ )(1) .

پروردگارا ! من زن و فرزند خود را در بیابانى خشک و سوزان در کنار خانه ى تو قرار دادم پروردگارا ! براى این که نماز به پاى دارند .

ابراهیم بزرگوار به نقل از قرآن مجید درخواستهاى بسیار مهمى از حضرت حق داشت . خداوند مهربان تمام دعاهاى ابراهیم را اجابت فرمود ، که از جمله ى درخواستهاى آن مرد بزرگ یکى این بود :

* ( رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ )(2) .

پروردگارا ! من و فرزندانم را به پادارنده ى نماز قرار ده و درخواست مرا به پیشگاه لطف و عنایتت بپذیر .

اسماعیل و نماز

کتاب الهى درباره ى حضرت اسماعیل مى فرماید :

* ( وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیّاً * وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیّاً )(1) .

اسماعیل را به یاد آر که داراى اوصاف پسندیده بود : وفادار به پیمان ، فرستاده ى حق ، حبر دهنده ى از حقایق ، و امر کننده ى زن و فرزند به نماز و زکات ، و بنده اى بود که خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود .

اسحاق و یعقوب و انبیاى از ذرّیه ى ابراهیم و نماز

در زمینه ى امر حضرت حق به نماز ، به عباد شایسته اش حضرات اسحاق و یعقوب و سایر انبیاى از ذرّیه ى ابراهیم در قرآن کریم مى خوانیم :

* ( وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِینَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ )(2) .

ما به ابراهیم ، اسحاق و فرزندزاده اش یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته و لایق مقام نبوت قرار دادیم ، و آنان را به پیشوایى خلق برگزیدیم تا مردم را به امر ما هدایت کنند ، و هر کار نیکو از انواع عبادات و خیرات مخصوصاً اقامه ى نماز و اداى زکات را به آنان وحى کردیم ، و اینان براى ما بندگان سربه فرمان بودند .

شعیب و نماز

مردم مَدیَن مردمى فاسد و طاغى و یاغى و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند . خداوند بزرگ حضرت شعیب را در میان آنان مبعوث به رسالت فرمود ، تا آنان را از گمراهى و ضلالت نجات دهد . تعالیم ملکوتى و آسمانى شعیب را حضرت حق بدین صورت بیان مى فرماید :

* ( وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِنْ إِله غَیْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّی أَرَاکُم بِخَیْر وَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْم مُحِیط * وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ * بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظ )(1) .

براى هدایت و راهنمایى مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم . او به مردم مدین از جانب حضرت حق چنین گفت : اى جامعه ! خداى جهان آفرین را بپرستید ، زیرا جز او خدایى نیست ، و آنچه را به وسیله ى پیمانه و ترازو به مردم مى فروشید از آن کم مگذارید . من خیر شما را به شما نشان مى دهم . چرا مى خواهید از راه تقلب و خیانت به ثروت خود بیفزایید ؟ من شما را از عذاب روز فراگیر مى ترسانم ، هاى اى ملت ! پیمانه را پر بدهید ، جنس ترازویى را بدون کم گذاشتن به مشترى ارائه کنید ، و از گناه و تجاوز به حق مردم دست بردارید .

مردم مدین ! بى تردید آنچه خداوند در سایه ى مقرراتش بر شما حلال دانسته به بفع شماست اگر اهل ایمان هستید . من قدرت بازداشتن شما را از تجاوز ندارم ، وظیفه ى من تبلیغ برنامه هاى خداست و بس .

تعالیم شعیب ضامن خیر دنیا و آخرت مردم بود ، ولى جامعه ى مدین در برابر شعیب و دلسوزیهاى او موضع سختى گرفتند و نخواستند هدایت حق را بپذیرند و دست از هوا و هوس و شهوت و دنیاپرستى بردارند . و عجیب اینجاست که تمام برنامه ها و تعالیم آن بزرگمرد الهى را نتیجه ى نماز شعیب مى دانستند وبه این معنا علم داشتند که نماز ، باز دارنده ى نمازگزار از هر فحشا و منکرى است . آنان به شعیب گفتند :

* ( قَالُوا یَا شُعَیْبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّکَ لأنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ )(1) .

( اى شعیب ! ما در پرستش معبودهاى پدران خود ثابت قدمیم و در برنامه هاى مالى خود آزاد ، و از هر راهى که بخواهیم ثروت به چنگ مى آوریم و به هر صورت که اراده کنیم مى فروشیم ) .

اى شعیب ! به نظر ما آنچه تو را تحریک کرده که ما را از آیین نیاکانمان برگردانى و مسیر خرید و فروش ما را عوض کنى نماز توست . به راستى تعجب آور است که با ما سر ستیزدارى در حالى که ما تو را مرد بردبار و درستى مى دانیم .

آرى ! نماز رشد دهنده و هدایتگر و بازدارنده ى از فحشا و منکرات و فساد بود ، اما مردم شهوت پرست مدین نمى خواستند در چنین حصن حصینى داخل شوند و دایره ى حیات را با این دژ محکم و حصار مستحکم از شرّ شیاطین و خطرات مصون و محفوظ بدارند .

موسى و نماز

حضرت کلیم الله که از انبیاى اولوالعزم است ، مورد عنایت خاص حضرت محبوب بود .

یاد آن حضرت و اوصاف حمیده ى او در قرآن مجید زیاد آمده است .

او زمانى که که به هدایت حضرت حق ، در مسیر مدین و مصر به وادى سینا و منطقه ى طور رسید ، براى اولین بار طنین دلرباى صداى معشوق را بدین گونه شنید :

* ( یَامُوسَى * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً«12»

وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى * إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی  )(1) .

* اى موسى ! من پروردگار تو هستم ، کفش از پاى بیرون کن ( : از همه چیز جز من قطع علاقه نما ) ، چون هم اکنون در وادى مقدسى .

من تو را به مقام شامخ رسالت برگزیده ام ، بنابراین به آنچه به تو وحى مى شود گوش فرا ده :

منم خداى یکتا ، خدایى که جز من نیست ، پس مرا اطاعت کن و در مسیر عبادت من قرار گیر و نماز را به خاطر یاد من به پاى دار .

آرى ! نماز که همراه با شرایط ظاهرى و باطنى اقامه شود یاد حضرت محبوب را در دل زنده مى سازد و حاکمیت آن یاد را در اعمال و اخلاق مى گستراند و امنیتى همه جانبه در قلب ایجاد مى کند به طورى که انسان از شرّ شیاطین در مصونیّت الهى مى رود و از برکت آن امنیّت ، سعادت دنیا و آخرت آدمى تضمین مى شود .

آگاه باشید ! با یاد خدا دلها آرامش و امنیّت یابد .

چون امنیّت به وسیله ى نماز با شرایط و عبادتِ با حال ، حکومتش را در عرش قلب برقرار کرد ، به هنگام مرگ و سفر به آخرت ، دارنده ى قلب مطمئن مخاطب به خطاب حضرت حق مى شود و آن وقت ، مردن براى انسان از عسل شیرین تر مى گردد :

* ( یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِى * وَادْخُلِی جَنَّتِى )(2) .

اى صاحب نفس با آرامش ! به پروردگارت برگرد در حالى که راضى هستى و از تو خشنودند ، پس در عباد من وارد شو و به بهشتم درآى .

لقمان و نماز

آن بزرگمرد الهى که بر اثر تزکیه ى نفس و جهاد فى الله ، از جانب حق وجود با برکتش چشمه ى جوشان حکمت الهى شد ، در سفارشاتش به فرزند خود مى فرماید :

* ( یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزِمِ الْأُمُورِ )(3) .

اى پسرم ! نماز را به پاى دار و در جامعه اقدام به امر به معروف و نهى از منکر

کن و در برابر حوادث بردبار و صبور باش ، که تحمل و صبر در راه ارشاد مردم نشانه اى از عزم ثابت مردم بلند همّت است .

داود و نماز

علّامه ى مجلسى دانشمند کم نظیر شیعه در توضیح آیاتى که در رابطه ى با حیات با برکت داود است ، روایاتى درباره ى فضایل و محاسن و کثرت عبادات و مناجات داود ، به خصوص عشقى که از پیامبر بزرگ به نماز داشت ، نقل مى کند :

* آن حضرت در خانه ى خود محرابهاى متعددى قرار داده بود تا در جاى جاى منزلش نماز اقامه کند .

او اوقاتش را به چهار مرحله تقسیم کرده بود : روزى را براى حلّ مشکلات مردم ، روزى را براى زن و فرزندش ، روزى را براى دعا و مناجات د ر دل کوهها و کنار دریا ، و روزى را براى انس با محبوب در خلوت منزل و در کنار محراب عبادت .

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : در حالى که در محراب عبادتش مش

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیمای نماز

دانلود مقاله نقش نماز و نیایش در بهداشت روانی

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله نقش نماز و نیایش در بهداشت روانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   43 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

نقش نماز و توجه به خدا، در بهداشت روان
رسیدن به آرامش، از رکن‏های مهم سلامت روان است که در سایه دین‏داری و بندگی خالصانه خداوند نصیب انسان می‏شود. در میان عبادت‏ها نیز نماز جایگاهی والا و ارزشمند دارد و نقش مهمی در ایجاد آرامش روح و روان ایفا می‏کند. توماس هایسلوپ،در این باره می‏گوید: «مهم‏ترین راه ایجاد آرامش در روان و اعصاب انسان که من تاکنون شناخته‏ام، نماز است.
در علم رفتارشناسی نیز به عبادت‏ها به صورت منظم و منسجم توجه شده و از آنجا که انسان در طول زندگی روزانه‏اش همواره نیاز به پشتیبانی دارد، باید خود را در همه حال بدان منبع عظیم نزدیک نگه دارد. بر این اساس، نماز به سبب نزدیک ساختن انسان به پروردگار، تسکین و تخفیف رنج‏ها و خستگی‏های روحی انسان را در پی دارد و آدمی را بر تحمل غم‏ها و مصیبت‏ها توانا می‏سازد. در نتیجه، از عوامل اصلی ایجاد بهداشت روانی به شمار می‏آید.
پیام متن:
انسان برخوردار از بهداشت روانی، انسانی آرام، خویشتن‏دار و بردبار است و نماز، سودمندترین ابزار برای رسیدن او به چنین جایگاهی است.

 

بهداشت روان در قاموس دعا
دعا، از بهترین عبادت‏ها و مایه کمال نفس و نزدیکی دل‏ها به خداست. از این رو، خداوند سبحان همواره بندگان را به دعا کردن در پیشگاه خود فرامی‏خواند و می‏فرماید: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.
داشتن ارتباط محکم و پیوسته با خدا و امید بستن به اجابت خواسته‏ها، آرام‏بخش دل‏ها و مایه سبکی روح و دل‏گرمی انسان در سختی و راحتی می‏شود. هنگامی که فرد در مشکلات و گرفتاری‏هایش به خدا پناه می‏برد، در واقع با ناامیدی مبارزه می‏کند و در حل مشکلاتش از نیروی غیبی کمک می‏خواهد. پس آن گاه که رحمتی از پروردگار به او می‏رسد، سزاوار است به درگاه احدیت رو کند و از خدا بخواهد که او را در این راه، ثابت قدم و بر این توفیق پایدار بدارد.
پیامبران خدا و ائمه اطهار علیهم‏السلام همواره از این سلاح، استفاده و بهره‏گیری از آن را به مؤمنان نیز سفارش می‏کردند.
حافظا در کنج فقر و خلوت شب‏های تار تا بود وردت دعا و درس قرآن، غم مخور
دعا و مناجات، در مذهب‏های گوناگون، شکل‏های متفاوتی دارد، ولی محتوای آن در همه دین‏ها، گویای اعتراف و پشیمانی قلبی به گناه و ابراز نقص و ضعف آدمی است. همچنین دربردارنده درخواست سلامت و سعادت و رسیدن به قرب الهی است.
یکی از دانشمندان می‏گوید:
دعا، عبارت است از رابطه یا معامله یک روح مضطرب در کمال شعور و اراده، با قدرتی که آن روح احساس می‏کند به آن بستگی دارد و سرنوشتش به دست اوست.
«آدمی در تلاش‏های خود، ذخیره و نیروی روانی خود را از دست می‏دهد و تنها منبعی که می‏تواند آن نیرو را جبران کند، اتصال به قدرت لایزال الهی است و آن اتصال حاصل نمی‏شود مگر با مناجات». «دعا تنها جبران کننده ضعف انسان نیست، بلکه تقویت‏کننده قدرت انسانی و ادامه دهنده کار مثبت و تلاش سازنده فرد در ساختن زندگی فردی و اجتماعی به حساب می‏آید».
پس از دعا، شخص احساس خود شکوفایی می‏کند و از افسردگی‏های روحی وی کاسته می‏شود. تخلیه هیجان‏های درونی، از دیگر دست‏آوردهای دعاست.
پیام متن:
دعا، پالایش کننده دل آدمی از زنگار غصه‏ها و افسردگی‏ها و عامل دست‏یابی انسان به آرامش و نشاط است.
تأثیر کار بر بهداشت روان
کار از نظر سازندگی فرد، امری لازم است. انسان، موجودی چند کانونی است. انسان جسم دارد، قوه خیال دارد و عقل دارد. کار برای جسم انسان، ضروری است. بدن انسان اگر کار نکند، بیمار می‏شود. پس کار، یکی از عوامل سلامتی انسان است. همچنین کار برای کنترل قوه خیال انسان مفید است. اگر قوه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق می شود و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می‏کشاند. اگر انسان کار و شغل مناسبی داشته باشد، آن کار و شغل، او را به سوی خود جذب می‏کند و به او مجال فکر و خیال باطل نمی‏دهد. همچنین انسان همواره با طبیعت در حال مبادله است؛ یعنی از یک طرف نیرو و انرژی می‏گیرد و از طرف دیگر باید مصرف کند. حال اگر این تخلیه انرژی از راه‏های درستی چون کار کردن صورت نپذیرد، از راه‏های نادرست و نامشروع انجام می‏گیرد. بنابراین، کار به حکم اینکه مانع تخلیه انرژی به شکل نامشروع آن می‏شود، از عوامل بازدارنده انسان از گناه و در نتیجه، زمینه‏ساز بهداشت روانی در انسان به شمار می‏رود.
افزون بر این فایده‏ها، پرداختن به کار و کوشش سبب حفظ استقلال، آبرو و شخصیت انسان می‏شود.
همچنین «اینکه فرد به حکم نیازش کار می‏کند، دست به ابتکار و خلاقیت می‏زند و به ایفای نقش در خانواده و اجتماع مشغول می‏شود مسائل موجب می‏شود که در برابر دیگران احساس حقارت نکند».
اندیشمندان غربی نیز به پی‏آمدهای مفید کار در زمینه سلامت جسم و روان انسان توجه ویژه داشتند.
پاستور، دانشمند معروف در این باره می‏گوید: «بهداشت روانی انسان، در لابراتوار و کتاب‏خانه است». منظور این است که بهداشت روانی انسان، به کار بستگی دارد و انسان بی‏کار، خود به خود بیمار است.
ولتر، گفته است: «هر وقت احساس می‏کنم که درد و رنج بیماری می‏خواهد مرا از پای درآورد، به کار پناه می‏برم. کار، بهترین درمان دردهای درونی من است».
از بنیامین فرانکلین نیز چنین نقل می‏کنند. «عروس زندگی‏ام، کار نام دارد. اگر شما بخواهید داماد این عروس شوید، فرزند شما سعادت نام خواهد داشت».
پاسکال هم می‏گوید:
ریشه کلیه مفاسد فکری و اخلاقی، بی‏کاری است. هر کشوری که بخواهد این عیب بزرگ اجتماعی را رفع کند، باید مردم را به کار وا دارد تا آن آرامش عمیق روحی که عده معدودی از آن آگاهند، در عرصه وجود افراد برقرار شود.
همچنین سقراط می‏گوید: «کار، سرمایه و سعادت و نیک‏بختی است».
پیام متن:
کارآفرینی افزون بر آنکه سبب پیشرفت مادی است، زمینه بهداشت روانی و سلامت فرد و جامعه را نیز آماده می‏کند.

 


بهداشت روانی در سایه توبه
یکی از روش‏های سودمند و کم نظیر برای درمان احساس گناه، توبه است؛ زیرا توبه سبب آمرزش گناهان و تقویت امید انسان به جلب خرسندی الهی است. بدین ترتیب، از اضطراب ناشی از اشتباه‏های گذشته فرد می‏کاهد. همچنین توبه، انسان را به اصلاح و خودسازی وا می‏دارد و او را از ارتکاب دوباره گناهان باز می‏دارد.
توبه، به بالا رفتن بهداشت روانی در فرد کمک می‏کند؛ زیرا بر اثر توبه دل، صفا می‏گیرد، روح، پاکیزه و زنگار گناه از قلب انسان زدوده می‏شود. توبه، حالتی است که روان و روح را صیقل می‏دهد و به انسان سرزندگی و نشاط می‏بخشد، به گونه ایی که انسان، دیگر رغبتی به انجام دادن گناه ندارد.
امروزه اعتقاد بر این است که با پیشرفت علم صنعت و فناوری آمار بیماری های روانی نیز بالا رفته است و بیش از پیش شاهد مشکلات و معضلاتی هستیم که بر جسم و روح انسان ها تأثیر گذاشته و آن ها را در تطبیق و سازگاری با محیط خودش دچار مشکل می کند. اگرچه گفته می شود هیچ فردی در مقابل مشکلات روانی مصونیت ندارد و این خطر ممکن است هر فردی را تهدید کند ولی باید این واقعیت انکارناپذیر را پذیرفت که چنان چه افراد ظرفیت روانی و ایمان قلبی خود را بالا برده و خود را مقاوم سازند، می توانند شیوه های حل مسئله و رویارویی با مسایل و مشکلات را فراگرفته و کمک بزرگی در جهت پیشگیری از مبتلا شدن به بیماری های روانی داشته باشند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   43 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش نماز و نیایش در بهداشت روانی