حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد نظریه برخورد 7 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد نظریه برخورد 7 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نظریه برخورد

مقدمه

چون قوانین بقا در مکانیک کوانتومی نیز معتبر هستند، لذا نتایجی که از استعمال آنها حاصل می‌شود که در مورد ذراتی با اندازه‌های اتمی و زیراتمی و کلان نیز معتبر است. در بیشتر مسائل برخورد ، ذرات برخورد کننده با سرعت ثابت حرکت می‌کنند و مدتی قبل از برخورد و بعد از آن تحت تأثیر هیچگونه نیرویی قرار نمی‌گیرند، در حالی که به هنگام برخورد ، تحت تأثیر نیروهایی هستند که بر یکدیگر وارد می‌کنند.

بنابراین از آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که برخورد را می‌توان با توجه به نوع و اندازه ذرات برخورد کننده مورد مطالعه قرار داد. به عنوان مثال ، در برخورد دو ذره با اندازه‌های بزرگ ، برخورد و تماس ذرات با یکدیگر کاملا اتفاق می‌افتد، در صورتی که در برخورد ذرات باردار اصلا تماسی بین ذرات صورت نمی‌گیرد، بلکه ذرات در اثر نیروهایی که به یکدیگر وارد می‌کنند، از کنار یکدیگر پراکنده می‌شوند. بنابراین ، در حالت کلی برخورد را می‌توان از دو دیدگاه مکانیک کلاسیک و مکانیک کوانتومی مورد مطالعه قرار داد.

نظریه برخورد از دیدگاه مکانیک کلاسیک

دو ذره با اندازه‌های معمولی را در نظر می‌گیریم که در حالت کلی به طرف یکدیگر در حال حرکت هستند. ذرات بعد از برخورد با یکدیگر در مسیرهای متفاوت پراکنده می‌شوند. در این حالت اگر نیروهای متقابل به هنگام برخورد ، تابع قانون سوم نیوتن باشند، اندازه حرکت خطی کل ذرات قبل از برخورد و بعد از برخورد برابر خواهد بود. اگر قانون سوم نیوتن بصورت دقیقش معتبر باشد، اندازه حرکت زاویه‌ای کل نیز بقا خواهد داشت (بقای اندازه حرکت زاویه‌ای).

هچنین اگر نیروهای متقابل پایستار باشند، (به عنوان مثال نیروی اصطکاک یا نیروهای غیرپایستار دیگر وجود نداشته باشد) ، انرژی جنبشی ثابت خواهد بود (چون انرژی پتانسیل قبل و بعد از برخورد یکسان است). در هر حال ، اگر تمام انرژی و اندازه حرکت خطی و زاویه‌ای از جمله آنچه را که با تمام تشعشعات صادر شده از دستگاه و تمام انرژیهایی که از صورت جنبشی به صورتهای دیگر و بالعکس تبدیل می‌شوند، همراه است، در نظر بگیریم، قوانین بقا همیشه معتبر خواهند بود.

شایان ذکر است که آنچه در مورد برخورد ذرات در مکانیک کلاسیک گفته شد، در حالت کلی است. به عبارت دیگر ، برخورد در مکانیک کلاسیک را می‌توان با توجه به ابعاد سیستم مورد بررسی قرار داده و نیروهای متقابل بین ذرات برخورد کننده را بصورت مبسوط شرح داد.

انواع برخورد در مکانیک کلاسیک

برخورد الاستیک

در این حالت اندازه حرکت خطی دو ذره ، قبل و بعد از برخورد بقا خواهد داشت و علاوه بر آن انرژی جنبشی نیز ثابت خواهد بود و ذرات بعد از برخورد متناسب با جرم خود و سرعت قبل از برخورد پراکنده می‌‌شوند. در این حالت هیچگونه نیروی تلف کننده یا غیرپاستیاری وجود ندارد.

برخورد غیرالاستیک

اگر یکی از نیروهای متقابل بین ذرات برخورد کننده ، غیرپاستیار باشد، در این صورت انرژی جنبشی قبل از برخورد و بعد از برخورد یکسان نخواهد بود و بسته به علامت تفاضل انرژی جنبشی قبل از برخورد و بعد از برخورد ، برخورد انرژی‌گیر یا انرژی‌زا خواهد بود. در این حالت فقط اندازه حرکت بقا خواهد داشت.

برخورد غیرالاستیک کامل

اگر ذرات در اثر برخورد به یکدیگر چسبیده و بعد از برخورد به همراه یکدیگر مانند یک جسم حرکت کنند، برخورد را غیرالاستیک کامل می‌گویند. به عنوان مثال ، تکه چوبی را در نظر بگیرید که بوسیله دو تکه ریسمان از محلی آویخته شده ‌است، اگر گلوله‌ای را به طرف این تکه چوب شلیک کنیم، گلوله در داخل تکه ‌چوب قرار می‌گیرد و بعد از برخورد این دو با هم حرکت می‌کنند.

برخورد در مکانیک کوانتومی

ساختار اتم و مولکول بیشتر از طریق طیف ‌نمایی کند و کاو شده است. برای درک نیروهای هسته‌ای و قوانین حاکم بر برهمکنشهای بین ذرات بنیادی ، تنها تکنیک قابل استفاده ، پراکندگی ذرات گوناگون بوسیله هدفهای مختلف است. به عنوان مثال ، رادرفورد برای مطالعه ساختار اتمی ابتدا صفحه طلا را بوسیله ذرات آلفا مورد بمباران قرار داد و با مطالعه ذرات پراکنده شده ، به مطالعه ساختار اتمها پرداخت.

اتمی را در نظر بگیرید که در حالت پایه خود قرار دارد. اگر این اتم به نحوی (مثل گرم کردن) تحریک شود و به ترازهای بالاتر برانگیخته شود، بعد از مدت کوتاهی با صدور یک فوتون به حالت پایه خود برمی‌گردد. این فرآیند را پراکندگی یا برخورد نمی‌گویند، بلکه این فرآیند تنها یک فرآیند تحریک است، اما در هسته‌ها و ذرات بنیادی چون طول عمر ذرات به حد کافی طولانی نیست، لذا تفکیک بین پراکندگی و واپاشی تقریبا غیر ممکن است.

سطح مقطع برخورد

در مورد ذرات با ابعاد اتمی و زیراتمی چون اندازه ذرات برخورد کننده بسیار کوچک است، بنابراین با


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد نظریه برخورد 7 ص

تحقیق درمورد درباره نظریه مولکولى تکامل

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد درباره نظریه مولکولى تکامل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

 

درباره نظریه مولکولى تکامل

ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید.

در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است.

این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.

آنچه مى خواهم امروز درباره اش صحبت کنم وضعیت کنونى نظریه تکامل است. اجازه دهید بى حاشیه بگویم هنگامى که از نظریه تکامل حرف مى زنم، دقیقاً از نظریه تکامل موجودات زنده درون چارچوب عمومى نظریه داروینى سخن مى گویم، نظریه اى که امروزه هنوز زنده است. در واقع این نظریه خیلى زنده تر از آن است که بسیارى از زیست شناسان ممکن است گمان کنند؛نظریه تکامل نظریه اى بسیار شگفت انگیز است. در ابتدا یادآورى این نکته لازم است که نظریه تکامل به علت مضامین عمومى آن از بسیارى جهات مهمترین نظریه علمى است که تاکنون تدوین شده. تردیدى نیست که هیچ نظریه علمى دیگرى چنین مضامین فلسفى، ایدئولوژیک و سیاسى عظیمى دربر نداشته است.

علاوه بر این نظریه تکامل از نظر جایگاه نیز بسیار شگفت انگیز است، زیرا با نظریه هاى فیزیکى کاملاً تفاوت دارد. هدف بنیادى نظریه هاى فیزیکى کشف قوانین عام )جهانى( است، قوانینى که در مورد تمام اشیاى جهان صدق مى کنند، با این امید که بتوان براساس این قوانین- یعنى براساس اصول نخستین- نتایجى استنباط کرد که پدیده هاى سرتاسر عالم را تبیین کنند. هنگامى که یک فیزیکدان به پدیده اى خاص توجه مى کند، امیدوار است بتواند نشان دهد که او مى تواند این پدیده را در قوانین عام، از اصولى نخستین، نتیجه بگیرد. در عوض نظریه تکامل هدف متفاوتى دارد. گستره کاربرد این نظریه جهانى نیست، بلکه تنها گوشه کوچکى از این جهان است، یعنى جهان موجودات زنده آن طور که ما امروزه آنها را در زمین مى شناسیم. هدف این نظریه را مى توان توضیح وجود تقریباً دو میلیون گونه جانور و در حدود یک میلیون گونه گیاه، به اضافه تعداد نا معلومى گونه باکترى تعریف کرد که امروزه بر سطح زمین زندگى مى کنند.این گوشه بسیار کوچکى از جهان است و هیچ معلوم نیست که آیا وجود این اشیاى بسیار خاص- موجودات زنده- را مى توان، یا هرگز بتوان از اصول نخستین استنباط کرد. من همین جا مى گویم که به دلایل بسیار عمیقى که سعى خواهم کرد تبیین کنم، باور ندارم انجام چنین کارى هرگز امکان پذیر باشد.ویژگى شگفت انگیز دیگر نظریه تکامل آن است که هرکسى فکر مى کند آن را مى فهمد؛ منظورم فلاسفه، دانشمندان علوم اجتماعى و نظایر آنها است. در حالى که در واقع تعداد اندکى عملاً آن را آن طور که هست، یا حتى آن طور که داروین بیانش کرده بود، مى فهمند. یا حتى از آن هم کمتر، طورى که ما اکنون مى توانیم در زیست شناسى آن را بفهمیم. در واقع اولین بد فهمى بزرگ توسط خود اسپنسر (H.Spencer) انجام


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد درباره نظریه مولکولى تکامل

درباره نظریه مولکولى تکامل

اختصاصی از حامی فایل درباره نظریه مولکولى تکامل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

 

درباره نظریه مولکولى تکامل

ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید.

در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است.

این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.

آنچه مى خواهم امروز درباره اش صحبت کنم وضعیت کنونى نظریه تکامل است. اجازه دهید بى حاشیه بگویم هنگامى که از نظریه تکامل حرف مى زنم، دقیقاً از نظریه تکامل موجودات زنده درون چارچوب عمومى نظریه داروینى سخن مى گویم، نظریه اى که امروزه هنوز زنده است. در واقع این نظریه خیلى زنده تر از آن است که بسیارى از زیست شناسان ممکن است گمان کنند؛نظریه تکامل نظریه اى بسیار شگفت انگیز است. در ابتدا یادآورى این نکته لازم است که نظریه تکامل به علت مضامین عمومى آن از بسیارى جهات مهمترین نظریه علمى است که تاکنون تدوین شده. تردیدى نیست که هیچ نظریه علمى دیگرى چنین مضامین فلسفى، ایدئولوژیک و سیاسى عظیمى دربر نداشته است.

علاوه بر این نظریه تکامل از نظر جایگاه نیز بسیار شگفت انگیز است، زیرا با نظریه هاى فیزیکى کاملاً تفاوت دارد. هدف بنیادى نظریه هاى فیزیکى کشف قوانین عام )جهانى( است، قوانینى که در مورد تمام اشیاى جهان صدق مى کنند، با این امید که بتوان براساس این قوانین- یعنى براساس اصول نخستین- نتایجى استنباط کرد که پدیده هاى سرتاسر عالم را تبیین کنند. هنگامى که یک فیزیکدان به پدیده اى خاص توجه مى کند، امیدوار است بتواند نشان دهد که او مى تواند این پدیده را در قوانین عام، از اصولى نخستین، نتیجه بگیرد. در عوض نظریه تکامل هدف متفاوتى دارد. گستره کاربرد این نظریه جهانى نیست، بلکه تنها گوشه کوچکى از این جهان است، یعنى جهان موجودات زنده آن طور که ما امروزه آنها را در زمین مى شناسیم. هدف این نظریه را مى توان توضیح وجود تقریباً دو میلیون گونه جانور و در حدود یک میلیون گونه گیاه، به اضافه تعداد نا معلومى گونه باکترى تعریف کرد که امروزه بر سطح زمین زندگى مى کنند.این گوشه بسیار کوچکى از جهان است و هیچ معلوم نیست که آیا وجود این اشیاى بسیار خاص- موجودات زنده- را مى توان، یا هرگز بتوان از اصول نخستین استنباط کرد. من همین جا مى گویم که به دلایل بسیار عمیقى که سعى خواهم کرد تبیین کنم، باور ندارم انجام چنین کارى هرگز امکان پذیر باشد.ویژگى شگفت انگیز دیگر نظریه تکامل آن است که هرکسى فکر مى کند آن را مى فهمد؛ منظورم فلاسفه، دانشمندان علوم اجتماعى و نظایر آنها است. در حالى که در واقع تعداد اندکى عملاً آن را آن طور که هست، یا حتى آن طور که داروین بیانش کرده بود، مى فهمند. یا حتى از آن هم کمتر، طورى که ما اکنون مى توانیم در زیست شناسى آن را بفهمیم. در واقع اولین بد فهمى بزرگ توسط خود اسپنسر (H.Spencer) انجام


دانلود با لینک مستقیم


درباره نظریه مولکولى تکامل

مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری

اختصاصی از حامی فایل مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری

قطعه ای از مبلمان، یک کار هنری، یک اتاق، یک ساختمان، یا محدوده ای از فضای سبز هر چند که از نظر انسان سنجی خوب طراحی شده باشد، ممکن است برای استفاده کنندگان «ناراحت» به نظر برسد (Hall 1963) . هدف این فصل کتاب جلب توجه به معیارهای خاص تری چون خلوت، فضای شخصی، و رفتار قلمروپایی است. این عوامل ادراک راحتی و کیفیت محیط را تحت تأثیر قرار می دهند. نیاز به خلوت، فضای شخصی و قلمروپایی در انسان عمومیت دارد و به ارضای نیازهای دیگری چون امنیت ، خودشکوفایی، و عزت نفس ربط دارد.

Hall 1959 , goffman 1963, Lyman and scott 1967, skaburskis sommer 1969, Altman 1975

چگونگی بیان نیازها و نحوه دست یافتن به آنها، در جوامع مختلف متفاوت است.

(Hall 1966 , Aluman and Chemers 1980)

بعضی از ساختمانهایی که توسط معماران تحسین شده اند نیاز به خلوت و قلمروپایی را به خوبی برآورده نمی سازند. دلیل این مسئله ساده است. در اغلب موارد این رفتارها به طور ناخودآگاه بروز می کنند. بدون شناخت یک رفتار نمی توان آن را در طراحی در نظر گرفت. یکی از وظایف رفتارشناسان جلب توجه طراحان به این گونه رفتارها و چگونگی در نظر گرفتن آنها در طراحی است. یکی از اهداف نظریة طراحی محیط، توصیف و تبیین چگونگی پاسخگویی ترکیب کالبدی محیط به این رفتارها و اهمیت طراحی محیطهایی است که تأمین کننده و حمایت کننده آنها می باشند.

خلوت

مفاهیم خلوت، قلمروپایی و فضای شخصی با هم ارتباط نزدیکی دارند. ایروین آلتمن (1975) مدلی مفهومی را پیشنهاد کرده است که در آن فضای شخصی و قلمروپایی ساز و کارهای اصلی دست یافتن به خلوت قلمداد شده اند. شکل 14-1 ماهیت پویای خلوت را نشان می دهد. مردم تلاش می کنند در انجام فعالیتها به سطح مناسبی از خلوت دست یابند. در نتیجه دانستن معنا و مفهوم خلوت اهمیت زیادی دارد.

در تعاریف مربوط به خلوت یک ویژگی مشترک وجود دارد. نکتة اصلی این تعاریف، توانایی کنترل افراد یا گروهها بر تعامل دیداری، شنیداری و بویایی با دیگران است. برای مثال، راپاپورت (1977) خلوت را توانایی کنترل تعامل اجتماعی، حق انتخاب و امکان تعامل اجتماعی دلخواه فرد تعریف کرده است. خلوت نباید به گوشه ای از جمع و تمایل به انزوا منجر شود. (Schwartz 1968).

انواع مختلفی از خلوت وجود دارد، که هر کدام مقصد متفاوتی را تأمین می کنند. وستین (1970) چهار نوع خلوت را به شرح زیر تشخیص داده است: انزوا، آزاد بودن از مشاهده شدن توسط دیگران؛ قرابت، معاشرت با فردی دیگر و رها بودن از محیط خارج؛ گمنامی ، ناشناخته بودن در میان جمع؛ و مدارا به کار گرفتن موانع روان شناختی برای کنترل مزاحمت های ناشناخته، وستین چهار مقصد را که با خلوت تأمین می شوند، تشخیص داده است. خلوت، استقلال فردی را تأمین می کند، هیجانات را تخفیف می دهد، به خود ارزیابی کمک می کند و ارتباطات را محدود و از آن محافظت می کند. بنابراین خلوت از جهت رابطة بین فرد و گروه و ما بقی جامعه قابل اهمیت است.

مدل پویای خلوت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری

تحقیق و بررسی در مورد نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینى

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در مورد نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینى(ره)

این مقاله مى کوشد با بازسازى نظریه انقلاب در اندیشه سیاسى امام خمینى(ره) به ((درون فهمى انقلاب اسلامى)) نزدیک تر شود و تبیین رساترى از علل و عوامل پیدایش انقلاب اسلامى ارائه دهد. تفاوت این منظر با سایر تئورىهاى انقلاب آن است که معمولا در این تئورىها انقلاب به عنوان کلیتى یک دست با تمام ارکان و عناصرش مورد مطالعه قرار مى گیرد, در حالى که در این منظر, انقلاب نه از نگاه یک شخص ثالث بلکه از منظر ((رهبر انقلاب)) که در تمام مراحل وقوعش نقش فعال و تعیین کننده اى داشته است بازخوانى گردد.

واژه هاى کلیدى: نظریه انقلاب, امام خمینى, شرایط عینى, شرایط ذهنى.

مقدمه1. غایت وجودى2 یا معضله وجودى انسان3 در معرفت عرفانى امام خمینى, استکمال نفس یا عشق ذاتى و فطرى آدمى به جمال بارى تعالى و هویت مطلقه است. با این همه آدمى در پیمودن راه کمال با دو دسته موانع درونى (منقاد تمناى نفس شدن) و موانع بیرونى (زیر بار قدرت هاى سلطه گر بیرونى بودن و یا رفتن) رو به رو مى گردد, که از میان برداشتن آنها, تلاش وافر توإم با آگاهى را مى طلبد. بررسى موانع درونى استکمال نفس و چگونگى تعدیل آنها در جدال با نیروهاى خیر, موضوع علم اخلاق است و مبارزه علیه موانع بیرونى (استبداد) متعلق به حوزه سیاست است; از این رو مفهوم ((مبارزه و قیام)) فصل مشترک اخلاق و سیاست است.

2. استبداد ـ و در تعبیرى سنتى تر قلدرى ـ صفت رذیله اى است که در اثر عدم تهذیب نفس در آدمى ظهور کرده و به تدریج به ملکه اى پایدار تبدیل مى شود; از این رو استبداد در نظریه سیاسى امام خمینى, وصف سلطان است نه خصلت سلطنت, این که با چه راهکارى مى توان به مبارزه علیه استبداد و در نهایت به تقلیل یا حذف آن نایل آمد, پرسشى است که امام خمینى پاسخ آن را در برون رفت مشروطیت نمى یابد و علاج آن را در انقلاب مى بیند.

ضرورت انقلاب سیاسى

در اندیشه سیاسى امام خمینى, ((مشکله استبداد)), اولا, خصلتى است که به تدریج در نهان شخص ذى شوکت, تبدیل به ملکه مى شود و جامعه را زیر چکمه هاى اقتدارش منکوب مى سازد; ثانیا, چنین مشکله اى نه از طریق وعظ و نصیحت حل مى شود و نه مشروطیت مى تواند, به عنوان یک ساخت بیرونى, به تقلیل یا حذف آن همت گمارد. قرین شدن این دو گزاره سیاسى سبب مى شد تا امام خمینى, مسوولیت تمام نابه سامانى ها را به رإس هرم منتقل سازد و چاره را در همان نقطه بیابد. تلاقى این دو گزاره, سلسله بحث هاى امام خمینى درباره ولایت فقیه است که در اواخر دهه چهل به تفصیل منقح شده است. در واقع, ولایت فقیه, هم به جابه جایى رإس هرم و جایگزینى فردى عادل و مهذب نظر دارد و هم سازوکار چنین انتقالى را در قالب انقلاب بیان مى کند. هرچند امام خمینى (در اردیبهشت 1323) عالمان دینى را براى برپایى حکومت اسلامى به ((قیام)) فرا مى خواند, اما براى نخستین بار در کتاب ولایت فقیه از ((انقلاب سیاسى)) نام مى برد و خواهان سرنگونى سلطنت مى شود:

شرع و عقل حکم مى کند که باید نگذاریم وضع حکومت ها به همین صورت ضد اسلامى یا غیراسلامى ادامه پیدا کند. دلایل این کار واضح است, چون برقرارى نظام سیاسى غیراسلامى به معناى بى اجرا ماندن نظام سیاسى اسلام است. همچنین به این دلیل که هر نظام سیاسى غیراسلامى نظامى شرکآلود است, چون حاکمش طاغوت است و ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم و باز به این دلیل که موظفیم شرایط اجتماعى مساعدى براى تربیت افراد مومن و با فضیلت فراهم سازیم و این شرایط درست ضدشرایط حاکمیت طاغوت و قدرت هاى نارواست... ما چاره اى نداریم جز این که دستگاه هاى حکومتى فاسد و فاسدکننده را از بین ببریم و هیإت هاى حاکمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون کنیم. این وظیفه اى است که همه مسلمانان در یکایک کشورهاى اسلامى باید انجام بدهند و انقلاب سیاسى را به پیروزى برسانند.4

با این همه, به راه انداختن انقلاب سیاسى, در فضایى که اغلب عالمان دینى و روشنفکران ایرانى متإثر از گفتمان مشروطیت بودند, تحولى بعید به نظر مى رسید; به ویژه آن که بسیارى از مراجع حوزه علمیه, به دلیل سرخوردگى هاى ناشى از فرجام مشروطیت و نیز ترس و واهمه از تعرضات علنى رضاخان, در انزوا و حیات تقیهآمیز به سر مى بردند و علاقه چندانى به بازگشت مجدد به عرصه سیاست نداشتند. مراجع مهم معاصر امام خمینى, آیه الله عبدالکریم حائرى یزدى و آیه الله سیدمحمدحسین بروجردى بودند که به واسطه یا بى واسطه, از شاگردان علماى مشروطه خواه به حساب مىآمدند و اگر تمایلى به پایان بخشیدن به دوره انشقاق خود از سیاست داشتند, علاقات سیاسى خویش را تنها در گفتمان مشروطیت با وعظ و انذار دنبال مى کردند. این گفتمان که در آغاز نهضت اسلامى بر اندیشه و عمل امام خمینى نیز تإثیر گذاشته و او را تا حدودى به احیاى مجدد آن امیدوار ساخته بود, در واقع مسیرى بود که گذار از آن براى اثبات ناکارآمدى نظریه مشروطیت ضرورت داشت.

امام خمینى در شرایطى وارد عرصه سیاست شد و به نقد دولت پهلوى پرداخت که سکوت سراسر این گفتمان را فرا گرفته و بى رونقى مجادلات و مطالبات مشروطه طلبى از یک سو و اقتدار بى چون و چراى محمدرضا شاه از سوى دیگر, آن را علیل کرده بود; نه کسى علاقه اى به پیگیرى آرمان هاى برآورده نشده مشروطیت داشت و نه کسى جرإت نقد کردن دولت پهلوى را در سر مى پروراند. جسارت امام خمینى در نقد جدى و صریح دولت, شجاعتى بود که بسیارى از طرفداران مشروطه از انجام آن ناتوان بودند. بدون شک ایستادگى امام خمینى در قبال حوادثى از قبیل لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى و کاپیتولاسیون, در فروپاشى سکوت توإم با تقیه سال هاى پس از کودتاى 28 مرداد 1332, نقش مهمى ایفا کرد و جرإتى که به مجموعه حوزویان بخشید, در متزلزل ساختن نظریه سلطنت مشروطه, تإثیر زیادى بر جاى نهاد; به ویژه آن که امام خمینى با کشاندن مبارزه به کانون اصلى آن, یعنى حوزه علمیه قم, عملا علما و مراجع وقت را به یک رویارویى ناخواسته کشاند و بخش وسیعى از روحانیون و مراجع را به نیروى اپوزیسیون مبدل ساخت و وضعیتى پدید آمد که در آن, حوزه جزء لیست سیاه ساواک قرار گرفت و هیچ مرجع طراز اولى, حداقل در ظاهر, نمى توانست با رژیم پهلوى ارتباط برقرار کند. با این همه, سکوت شکسته شده نمى توانست به براندازى, که امام خمینى در سال 1348 به آن فراخوان داده بود, منجر شود. مسإله براندازى نیازمند خلق شرایط و عوامل دیگرى بود که بعدها در بحران سال 1356 به وجود آمد و لبیک به فراخوان امام خمینى عمومى و فراگیر شد.

بعضى5 در تشبیه این مسإله, مثالى را نقل مى کنند که روزى یکى از اعضاى ارکستر, بنا به دلایل شخصى, فرد دیگرى را به جاى خود مى فرستد و با نشان دادن حرکاتى, طریقه نواختن ویالون را به او یاد مى دهد. فردا که بر صحنه حاضر مى شود و گروه آرایش مى گیرد, کنداکتر یا رهبر ارکستر, براى هدایت و هماهنگ کردن نوازندگان, حرکاتى را انجام مى دهد, اما هیچ کس با حرکات او هماهنگى ندارد, وقتى رهبر ارکستر جلو مى رود, متوجه مى شود همه نوازندگان حاضر جاى نوازندگان اصلى آمده اند. در دوره اى که به آن اشاره شد, امام خمینى به مثابه کنداکتر, دیگران را به موسیقى براندازى فرا مى خواند, اما هیچ کس نوازندگى نمى داند و هر کس جاى دیگرى آمده است. یک دهه بعد وقتى امام خمینى در سال 56 شروع به انجام حرکات نواختن مى نماید, همه در حالى که هیچ عضوى غیبت ندارد, با حرکات دست او هماهنگ شده و سرود سرنگونى را سر مى دهند; از این رو اگر امام خمینى در سال 1349 در پیام خود به حجاج بیت الله الحرام, جمله ((اساسا اسلام با اساس شاهنشاهى مخالف است. هر کس سیره رسول خدا را در وضع حکومت ملاحظه کند, مى فهمد اسلام آمده است این کاخ هاى ظلم شاهنشاهى را خراب کند. شاهنشاهى از کثیف ترین و ننگین ترین نمونه ارتجاع است)) را به منظور حفظ سلامت پخش کنندگان آن پیام در مراسم حج آن سال, از جمله حجه الاسلام محتشمى و همسرش, حذف مى کند,6 در اوج مبارزه سرنگونى آن را حتمى مى داند و رسما اعلان مى کند: ((موافقت با نظام شاهنشاهى, چه به صراحت و چه به وسیله طرحى که لازمه اش بقاى آن است, خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران است و هر کس با هر اسم, با آن موافقت نشان دهد, مطرود و اجتناب از آن لازم است)). 7

به همین دلیل, امام خمینى در پاسخ به سوال روزنامه الهدف لبنان و رادیو اتریش مبنى بر این که رژیم شاه تصمیم دارد قانون اساسى را با شریعت اسلام متناسب و تعدیل کند, مى افزاید: ((اینها همه دروغ است. اگر راست مى گویند اول چیزى که در قانون اساسى مخالف با اسلام است سلطنت شاه و اصل رژیم سلطنتى است))8 که باید برداشته شود.نظریه انقلاب

مسإله سرنگونى نخستین بار در دوران تبعید امام خمینى به عراق مطرح شد و تا قبل از آن, مسبوق به بیان نبود. بر خلاف پیش بینى ساواک مبنى بر این که فضاى علمى و غیرسیاسى حوزه علمیه نجف اشرف, امام خمینى را به درون خود فرو خواهد برد و دورى ایشان از تحولات داخلى ایران, به حاشیه رفتن همیشگى او را سبب خواهد شد, ((نظریه انقلاب)) در آن دیار ارائه گردید; نظریه اى که با ایراد خدشه در مبادى و اصول سلطنت و نکوهش وضع موجود, زمینه را براى براندازى آن و طرح نظام ایدهآل فراهم ساخت. در واقع در دوره اى که گفته مى شد تفکر سنتى شیعه نظریه انقلاب ندارد و یا این که این تفکر باید علم مبارزه را از مارکسیسم به عاریت گیرد,9 امام خمینى به دور از هیاهوى دنیاى مدرن, در مسجد شیخ مرتضى انصارى نجف اشرف, نظریه انقلاب را در جمع شاگردانش بیان کرد و براى همیشه نظریه ((وفاق و سازگارى با قدرت دنیوى)) و ((حاکمیت دوگانه شاهان و فقیهان)) را که از دوران صفویه به این سو, بر اندیشه سیاسى ایران سایه افکنده بود زیر سوال برد. اما این که امام خمینى چگونه مى خواست انقلاب سیاسى به راه اندازد و با چه شیوه اى ساختار موجود قدرت را سرنگون سازد, پرسشى بود که روند نهضت اسلامى به استناد سیره سیاسى ایشان, بدان پاسخ گفت. پى گیرى این مسإله از آن جهت اهمیت پیدا مى کند که ما را به درون فهمى انقلاب اسلامى نزدیک تر مى سازد و تبیین رساترى از علل و عوامل پیدایش این انقلاب در اختیار مى گذارد. تبیینى که در ذیل نظریه هاى موجود در باب انقلاب, حاصل نمى گردد. به طور کلى در فهم چرایى و چگونگى یک انقلاب, ممکن است این پدیده از دو منظر کالبد شکافى شود: در نخستین منظر, ((انقلاب)) به عنوان کلیتى یک دست و با تمام ارکان و عناصرش, مطالعه مى شود و مطالعه گر به آن همانند شخص ثالث نظاره مى کند و در نهایت به تبیینى از علل و عوامل پیدایش آن دست مى یابد. این نحو از نظاره تاکنون به گروه هاى متعددى تقسیم شده است: گروه اول نظریه هاى کلاسیک انقلاب است که هم داعیه گسترده اى داشتند و هم به طور عمده بر یک عامل تإکید مى کردند10; گروه دوم, نظریه هاى جدیدترى بودند که مانند اسلاف خود داعیه تعمیم پذیرى داشتند, اما با دخالت دادن عواملى چند, از تحلیل هاى تک عاملى پرهیز کرده و به تبیین احتمال وقوع انقلاب بسنده کردند11; گروه سوم, نظریه هاى چند دهه اخیر بودند که ادعاى تعمیم پذیرى را رها کرده, ضمن بررسى جزئیات, به تجزیه و تحلیل انقلاب هاى جهان سومى همت گماشتند12; سرانجام نظریه هاى حدودا دو دهه اخیرى که صرفا به تحلیل انقلاب اسلامى پرداختند.13

در دومین منظر, انقلاب از نگاه رهبر آن که در تمام مراحل وقوعش, نقش فعال و تعیین کننده اى داشته است, مورد مطالعه قرار مى گیرد و از او خواسته مى شود تا به تبیین علل و عوامل چنین حادثه اى همت گمارد. در واقع به جاى این که ما با بهره گیرى از نظریه هاى موجود انقلاب, داستان انقلاب را تعریف کرده و سرنخ کلاف سردرگم آن حادثه را پیدا کنیم,


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینى