لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
آسیبها و موانع علوم انسانی در ایران
چکیده
انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی فرهنگی ـ اجتماعی به دنبال اصلاح فرهنگی و تحول اجتماعی، نظام جمهوری اسلامی را با محوریت دین و مردم تأسیس نمود. بدیهی است که اصلاح و تحول روشمند نیازمند بهرهگیری از تجارب و یافتههای علوم انسانی است که به دلایل متعددی، فرایند استفاده از این علوم با آسیبها و موانعی روبروست. در مقالۀ حاضر سعی شده است نگاه جامعی به این موارد عرضه گردد تا تأمل در ریشههای فرهنگی، آموزشی، سیاسی و اقتصادی آنها، ترغیب شده و انشاءالله در دستور کار مراجع مسئول در این عرصه قرار گیرد.
کلید واژهها: علوم انسانی،ایران، حوزه، دانشگاه، آسیب شناسی
مقدمه
علوم انسانی به طور کلی شاخهای از علوماست که شامل مطالعات و تأملات انسان راجع به خودش از زوایای گوناگون است و در زمینههای متنوعی نیز رشد یافته است. آنچه امروزه بهنام علوم انسانی (علوم اجتماعی) میشناسیم متعلق به دورۀ جدیدیاست که برخاسته از تحول نگرش به عالم و آدم است. در برداشت و درک جدید به عبارتی «معنا» از پدیدهها رخت بر میبندد و غایتی برای هستی در نظر گرفته نمیشود. بدین ترتیب میتوان زمینههای چالش برانگیز علوم انسانی در ایران را شناخته، بدین توضیح که برخورداری از سنتهای تاریخی و ریشهدار بودن دینباوری و عمل به احکام دینی در ایران، فینفسه دربردارندۀ نوع خاصی از درک برای تحلیل مسایل انسانی گردیده است که الزاماً منطبق و همسو با علوم انسانی در معنای جدید آن نیست، خصوصاً که دینگریزی دوران جدید تأثیرات مشخص و مستقیمی در پردازش مسایل در این علوم داشته است و به همین جهت مخالفتهای شدیدی را با آنها در ایران اسلامی برانگیخته است.
علاوه بر این، تجربه تلخ دوران استعمار و بهرهجویی استعمارگران از این علوم در تسهیل سلطه بر کشور سبب سوءظن نسبت به منبع و موطن این علوم از یکسو و دارندگان و عالمان آن از سوی دیگر شده است. بنابراین، در آسیبشناسی علوم انسانی در ایران نباید فراموش کنیم که محور اصلی، تداخل و بلکه تعارض فکری و فرهنگی است. بدین ترتیب این سؤال مطرح میشود که مقصود از علوم انسانی و ضرورت آنها برای جامعهای چون ایران بهطور کلی و ایران انقلابی و نظام جمهوری اسلامی ایران بهطور خاص چیست؟
به نظر میرسد ربط وثیق علم با قدرت در دنیای جدید لازم میآورد برای قدرتمند شدن از آنها بهره جست و چون قصد قوی شدن در ایران اسلامی وجود دارد طبعاً یکی از شاخههای قدرت همان علوم انسانی (علوم اجتماعی) در معنای جدید آن هستند،البته به جهت وجود تفاوتهایی که مختصراً در ابتدا گفته شد علوم انسانی در ایران وظایف دوگانهای را بر عهده میگیرند و متعهد به پاسخگویی به دو سؤال هستند که چگونگی قوی شدن صرفاً یکی از آنهاست و دیگری به موضوع و هدف الگو شدن به لحاظ معرفتی و مبنایی ارتباط مییابد. این پرسشها عبارتاند از:
1. چگونه یک کشور قوی، ضعیف و یک کشور ضعیف، قوی میگردد؟ بهعبارت دیگر متغیرها، عوامل و عناصر تأثیرگذار در قدرتیابی و از دست دادن قدرت کدامند و هر یک به چه نسبتی و در چه زمانی فعال میگردند؟
2. چگونه میتوان علوم انسانی را به خدمت گرفت؟ بهعبارت دیگر با عنایت به ماهیت این علوم چگونه میتوان اصلاحاتی متناسب با ویژگیهای فرهنگی ایران اسلامی در آنها بهوجود آورد و آنها را در خدمت «مقصد عالی حکومت اسلامی» (صحیفه انقلاب اسلامی،12:1374) قرار داد؟
انقلاب اسلامی با طرح شعار استقلال که نیاز به باور و درک فرهنگی از هویت تاریخی این ملت دارد سبب گشایش افقهای جدید در اندیشهورزی در خصوص مسایل انسانی گردیده و امروزه شاهد جوانه زدن باورها و اعتماد به نفس به امکانپذیر بودن حل مشکلات از راههایی برگرفتهازهویت تاریخی خویش و خصایص خاص جامعه ایران و آزاد از تجویزات آمرانه و غیرواقعبینانه اندیشمندان غربی هستیم.
بنابراین، میتوان گفت نوع نگاه و انتظار از علوم انسانی (علوم اجتماعی) بعد از انقلاب اسلامی ایران ضرورت جدی اهتمام به آنها را مشخص میسازد. در مقایسه با جوامع و حکومتهایی که ظاهراً اسلامی اما عملاً بیتعهد بدان هستند، علوم انسانی در ایران مسئولیت معرفی و حمایت نظام و انقلاب را در دو بعد داخلی و خارجی بر عهده دارد. همین مسئولیتها هویت خاصی را برای این علوم مشخص ساخته و به رشد آن کمک فراوان کرده است. در حالیکه در کشورهایی که خواست استقلال در آنها با جدیت دنبال نشده، با بازنمودن درها و با کمترین دل نگرانی از تهاجم فرهنگی غرب صرفاً صورت آراستهای ساختهاند که از ریشۀ فرهنگی و ملی مناسیب تغذیه نمیشود و نمیتوان این قبیل رشدها را در
دانلود تحقیق کامل درباره آسیب ها و موانع علوم انسانی در ایران