. علل بی سهم ماندن فرهنگ در امنیت ملی
به نظر می رسد ، در کشور ما تاکنون مفهوم امنیت ملی با تحولات جهانی رشد نیافته و همچنان درقالب رویکردهای سنتی مطرح می شود . وقتی سخن از دانش امنیت ملی به میان می آید ، تصور بر این است که باید آن را صرفاً در مراکز و دانشکده های نظامی و امنیتی جستجو کرد . متأسفانه در مراکز تصمیم گیری فرهنگی و حتی مجامع عالی امنیتی ، نگاه فرهنگی به امنیت از جایگاهی شایسته ای در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار نیست . صرف نظر از این واقعیت تماس و برخورد غیرفرهنگی با مقوله های فرهنگی ، موضوعی است که همواره کشور ما را در برابر تهدیداتی از این نوع آسیب پذیر ساخته است . این معضل علاوه بر فقدان اعتقاد به وجود تهدید جدی فرهنگی ، در فرضی خوش بینانه ، به خلاء برآورد ملی از تهدیدات و خطرات فرهنگی باز می گردد . بنابراین ، باید پذیرفت که فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی در این زاویه ، می بایست با نگاهی کاملاً تخصصی توأم باشد و قطعاً نمی توان با فرمول ها یا نسخه های نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) با تهدیدات فرهنگی مقابله ای مؤثر کرد براین اساس ، ضعف های اساسی ذیل در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، قابل توجه می باشد :
1) گامهای نخست در تدوین برنامه استراتژیک
علاوه بر تلاش های گسترده و مهمی که باید به منظور رفع نقایص و کاستی های موجود و جهت مقابله با تهدیدات کنونی یا در حال ظهور علیه کشور در حوزه فرهنگ انجام شود ، می بایست چهار اقدام مقدماتی ، به مثابه گام های نخست برای تهیه برای برنامه استراتژیک در حوزه فرهنگ پیش بینی شود . نباید فراموش کنیم که متأسفانه هنوز استراتژی های قابل قبولی برای مواجهه صحیح و به موقع با چالش های فرهنگی در کشور وجود ندارد و طرح ها و برنامه های فرهنگی دستگاههای مختلف کشور ، اغلب غیرمنسجم ، ناهماهنگ و حتی بعضاً متناقض و ضد امنیت ملی می نماید . درهر حال ، این چهار اقدام اصلی عبارتند از : ارزیابی امکانات و قابلیت های فکری ، فرهنگی بالفعل و بالقوه ، شناسایی منابع و شناخت روش ها و انتخاب ابزارها .
در طی این مطالعه اولاً : نقاط ضعف و قوت به ویژه در بخش آشکار خواهد شد . ثانیاً : کارایی و کارآمدی روش ها و ابزارها نیز مشخص شده و ما را به سوی تهیه طرحی جهت ایجاد قابلیت های متناسب با سطوح تهدید و اقدام رهنمون خواهد ساخت . باید توجه داشت که پیش از قابلیت افزایی و به عبارتی تقویت پی ساختها ، تأثیرات مقطعی و در نگاهی واقعیت انگارانه ، پیامدهایی مخربی در پی خواهد داشت .
2) سهم بودجه امنیتی ملی در حوزه فرهنگ
علاوه بر ضرورت سازماندهی و اولویت بندی بودجه فرهنگی کشور درطرح جامع امنیت ملی ، می بایست دو نگرش سنتی موجود در بودجه نیز مورد بازخوانی قرار گیرند . یک : آیا بودجه فرهنگی در حوزه دفاع ملی ، می بایست لزوماً در فضای نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) تعریف و مصرف گردد ؟ برای روشن تر دو نگرش فوق ، لازم است توضیح مختصری ارائه شود . فرض کنید تمام فعالیت های نظامی و انتظامی کشور در مسیر برقراری ثبات ، امنیت و اقتدار ملی است . حال اگر معتقد باشیم که ثبات و امنیت کشور به صورت تدریجی و پنهان از زاویه فرهنگی در معرض تهدید جدی است ، آیا حاضریم ده درصد از بودجه دفاعی کشوررا صرف امور دفاعی یا بازدارنده در عرصه فرهنگی کنیم ؟ حال اگر قرار شد ، این بودجه به این امر اختصاص یابد ، کجا ، توسط چه بخشی و چگونه باید توزیع و مصرف گردد . برای مثال آیا باید نیروهای نظامی مبادرت به ایجاد بخش های فرهنگی کنند ؟ و یا دفاع و بازدارندگی در این عرصه ، می بایست در یک محیط غیرفرهنگی طراحی و اجرا شود ؟ به نظر می رسد ، یکی از فوائد تهیه طرح جامع امنیت ملی ، مشخص شدن سهم واقعی هر بخش در این طرح و نیز اصلاح نگرش های سنتی به مقوله امنیت است که نهایتاً می تواند ما را به یک تصمیم گیری صحیح رهنون سازد .
3) ضرورت تحول در دکترین استراتژی امنیتی
در موقعیت تهاجم فرهنگی ، دفاع تنها گزینه برای مقابله قلمداد می شود ولی در درازمدت ، دفاع به تنهایی قادر به مقابله مؤثر با گسترش عمیق تهدیدات نیست . صرف نظر از اینکه انفعال نوعی قرار گرفتن در موضع ضعف می باشد و مدافعین را از جهت روحیه نیز تدریجاً دچار ضعف خواهد کرد . لذا بهترین مواجهه با تهدیدات فرهنگی ، دفاع در کنار اتخاذ موضعی فعال است که ما از آن به اقدامات بازدارنده با هدف ایجاد مصونیت نام می بریم . برای طراحی و شکل گیری سلسله اقدامات بازدارنده ، تقویت ورودی و پردازش اطلاعات با انگیزه گمانه زنی درباره آینده کاملاً ضروری است . مجدداً باید یادآور شد که گمانه زنی در باره آینده یک پروژه پژوهشی است که باید در حوزه تخصصی مرتبط و از سوی متخصصان همان رشته صورت گیرد . ذیلاً به دو نمونه از اقدامات بازدارنده مؤثر اشاره خواهد شد که می تواند از جایگاهی ویژه در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار گردد .
تولید علم و نظریه پردازی
موضوع ضرورت ایجاد « جنبش » تولید علم و نظریه پردازی که نخستین بار نزدیک به دو سال و اندی پیش از سوی رهبر معظم انقلاب ، مطرح و پیگیری شد ، می تواند یک استراتژی بازدارنده و پیشرو در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باشد . امروزه عمده رقابت های قدرت های جهانی از طریق تولید و عرضه علم و فناوری صورت می گیرد و برخورداری از علم و فناوری یکی از امتیازات اساسی در این رقابت ها محسوب می شود . اما باید توجه داشت که موضوع تولید علم ، فناوری و نظریه پردازی ، صرفاً در حوزه علوم طبیعی ، فنی و علوم مشابه محدود نمی شود ، بلکه به صورت هم عرض و بلکه با مراتبی حائز اولویت ، در حوزه علوم انسانی نیز متبلور می گردد . در این میان ، در کشور ما به اقتضای اهداف انقلاب اسلامی و نوع تهدیدات گذشته و پیش رو ، طراحی و تئوری پردازی در علوم انسانی و دین پژوهی از اهمیت خاصی برخوردار است . تولید علم و نظریه پردازی در کشور ما در حالی به عنوان یک ضرورت مطرح می شود که :
1) قابلیت و پتانسیل آن در ایران به ویژه در زمینه نیروی انسانی مستعد و با انگیزه ، در حدقابل توجه ای وجود دارد .
2) تولید علم و نظریه پردازی به سرعت کشور را در حوزه علوم تجربی و اندیشه سازی از موضع انفعال خارج و در موضع فعال قرار خواهد داد .
3) بسیاری از تهدیدات جهانی علیه ایران خنثی و یا کمرنگ خواهد شد .
4) به تدریج بسیاری از محدودیت های ناشی از تحریم های اقتصادی علیه کشور مرتفع خواهد شد .
5) در مواجهه با پروژه جهانی شدن ، ضمن حفظ استقلال ، قدرت رقابت و بازیگری بیشتری خواهد داشت .
6) انقلاب اسلامی ایران از جهت فکری ، قدرت رهبری مطلق جهان اسلام را به صورت دو چندان به دست خواهد آورد .
7) بسیاری از منازعات سیاسی بی ثمر داخلی در مسیر جنبش تولید علم به سمت سازندگی ، رفع معضلات اساسی و به عبارت دقیق تر همان وفاق ملی ، تغییر خواهد کرد .
با وجود اهمیت موارد هفتگانه فوق ، تولید علم و نظریه پردازی هنوز در ساختار تعریف امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد و سهم مراکز پژوهشی در اولویت های امنیتی و بودجه امنیت ملی نزدیک به صفر است .
4) صدور انقلاب
صدور انقلاب ، یکی از استراتژی های موفق دهه نخست انقلاب ، چندی است به علل ضعف نگرش و مدیریت ، در چهارراه تردید قرار گرفته و با ملاحظات یک سویه سیاسی ، به امری حاشیه ای بدل گردیده است . برخی صاحب نظران دلیل این افت یا توقف را کاهش زایندگی فکری در حوزه علوم انسانی کشور تفسیر کرده اند . اما باید گفت که این یک برداشت ناقص و ناشی از نوعی فقدان برآورد از تحولات فکری ایران طی ربع قرن اخیر است که هرچند ناکافی اما قابل توجه می باشد . چه بسا تلقی اشتباه از صدور انقلاب در داخل به خاطر روش شناسی غیر دقیق ، ناکامی در برخی برنامه ها یا عدم ترسیم ابعاد و دامنه تأثیرگذاری انقلاب در بیرون مرزها ، پیوند این مقوله با چارچوب های سیاسی و یا اقدامات رعب انگیز غرب برای جلوگیری از گسترش تفکر انقلاب اسلامی در جهان ، موجب عدم گسترش هدفمند این طرح شده باشد . ولی در هر صورت ، صدور انقلاب همچنان می تواند به عنوان یک استراتژی بازدارنده درمواجهه با تهدیدات بین المللی علیه منافع و امنیت ملی کشور در نظر گرفته شود . باید توجه داشت ، بدون وجود این اعتقاد در کارگزاران فرهنگی که انقلاب اسلامی به عنوان یک قدرت برتر فکری ، فرهنگی قادر به ایفای نقش اساسی در شکل گیری وضعیت آینده جهان خواهد بود ، استراتژی صدور انقلاب ، با ثمربخشی کامل همراه نخواهد بود . در پایان باید گفت که صدور انقلاب در حوزه امنیت ملی ، می تواند فوائد ششگانه ذیل را برای کشور به همراه داشته باشد : یک : خروج کشور از انزوای تحمیلی . دو : افزایش رو به گسترش قدرت بازدارندگی امنیتی . سه : برخورداری ای سهم متناسب در جهان برای جهت دهی به سیاست های بین المللی در مسیر منافع ملی . چهار : رهبری و هدایت جهان اسلام در مسیر اهداف انقلاب اسلامی . پنج : مبارزه مؤثر نسبت به گسترش مرزهای جهانی شدن در ایران و جهان اسلام . شش : کاهش تهدیدات علیه امنیت جهان اسلام .
************
جستاری پیرامون امنیت و مفهوم آن در اسلام
« امنیت » از نگاه اسلامی یکی از اصول زندگی و حالتی اجتناب ناپذیر و عنصری ضروری است . به عبارت دیگر « امنیت » هم یکی از تعابیر محوری در دین اسلام ناب محمدی (ص) است . وقتی قرار است جستاری در معنا و اهمیت مفهوم مسأله انجام دهیم بهترین راه برای پژوهنده رجوع به قرآن کریم است ، در این رجوع هرچه بیشتر بجوییم خواهیم دید ، که بیشتر به اهمیت امنیت اسلامی پی می بریم . لذا در زیر به گونه ای خلاصه و چکیده وار و فهرست گونه به کاربست این واژه می پردازیم . اما ابتدا نگاه به معنای لغوی واژه امنیت می اندازیم . امنیت از کلمه امن است و امن دو معنا دارد ، یکی آن کسی که خود را به مقام امن رساند و دوم آنها که دارای امنیت شده اند . به علاوه از مشتقات دیگر این کلمه یکی ایمان است که برای انسان امنیت می آورد و دیگری مؤمن است که در حقیقت همان کسی که خود را به « امنیت » رسانده .
امانت : خدا به شما فرمان می دهد که « امانت » را به صاحبش بازگردانید .
« جایگاه امن » این جایگاه امن را کعبه قرار داده و آن را حرم خوانده است . به نحوی که همین جایگاه امن وسیله بهره وری و کسب ثواب نیز می باشد . و خداوند همچنین مثال می آورد «شهری را که از امنیت برخوردار است » .
« بهشت » خداوند به مسلمانان در بهشت نوید امنیت می دهد .
« بزرگترین پاداش » کدام یک از ما به ایمنی سزاوارتریم . مقصود میان مسلمان و کافر است و می گوید « در دو عالم ایمنی آنهاراست، و به مسلمانان وعده می دهد که پس از هراس به امنیت برسند » .
امدادی الهی : امنیت امدادی الهی است و خداوند می فرماید « پس از یک اندوه بر شما امنیت نازل کرده .
علاوه بر آیات بیشمار قرآنی درباره امنیت می توان در بیشتر کتب اسلامی هم مطالبی یافت به عنوان مثال نگاهی به نهج البلاغه می اندازیم ، که بی شک پس از قرآن دارای عظمتی بی رقیب در میان آثار جهانیان است ، حضرت امیر(ع) اسلام را ماهیتاً امنیت آور می خواند و می فرماید : خداوند اسلام را وسیله امنیت برای کسی قرار داده که به آن بگرود . امیرالمؤمنین (ع) همچنین صلح را مطلوب می داند چون موجب امنیت است . روی دیگر این سخن آنست که اگر امنیت در سایه جنگ به دست آید ،آ نگاه جنگ هم مطلوب خواهد شد . به علاوه حضرت می فرمایند حکومت را بدان جهت پذیرفتم تا ستمدیدگان از دیگر بندگان احساس امنیت نمایند .
تعابیر گوناگون از امنیت را آوردیم ، معلوم شد که امنیت ناشی از ایمان آوردن است و مؤمنان شایسته امنیتند . همین جمع کردن مؤمنان زیر سقف شایسته بودن برای امنیت در حقیقت امنیت را تبدیل به « امنیت ملی مؤمنان » می کند .
امنیت ملی در اسلام
در پایان فصل پیش گفتیم که خداوند مؤمنان را شایسته امنیت کرده است و مؤمنان پس از هراس به امنیت خواهند رسید . این وعده مسلمانان را یک کاسه می کند و امنیت آنها را جمع می کند ، به نظر می رسد این فصل خطاب امنیت ملی برای مسلمانان است .
یکم : مبانی امنیت ملی اسلامی ، محدوده و مفاهیم
الف ) محدوده شمول امنیت :
دیدیم که امنیت در اسلام یک اصل محوری می باشد ، اما امنیت ملی مفهومی نوین است .
« امنیت ملی » اگر چه از نظر تئوری متعلق به چند دهه گذشته می باشد ، لیکن از بدو پیدایش دولت در جهان عملاً کاربرد داشته است ولو آن که آن را در تعریفی بسیار کلاسیک بگنجانیم و امنیت ملی را به دفاع از مرزهای کشور ، حفظ دولت و جمعیت کشور محدود کنیم ، هیچ دولتی در تاریخ نیست که نسبت به حفظ موجودیت خود ، مرزها و مردمش بی تفاوت باشد ، مگر آن که قدرت یا دانایی حفظ آنها را نداشته باشد .
اما « امنیت ملی » در اسلام هم عملاً و هم به طور نظری و تئوری دارای پیشینه و پشتوانه است . محدود این امنیت شامل همه مسلمانان جهان و همه غیرمسلمانان تحت حکومت اسلامی می شود نمونه معروف آن کندن خلخال از پای زن یهودی است که امیرالمؤمنین را غمگین می کند . حکومتی در حفظ امنیت داخلی این گونه از غیرمسلمان دفاع می کند بی گمان دست کم همین حقوق را برای او دربرابر دشمن متجاوز خارجی ـ اگر نگوییم بیشتر ـ درنظر می گیرد .
حفظ مرزهای سرزمین های اسلامی وظیفه ای بسیار مهم است و حکومت به هیچ عنوان اجازه شانه خالی کردن از آن را ندارد .
ب ) مفاهیم نظری و ادله امنیتی ملی : جنبه های امنیت ملی
1) دفاع از مسلمانان
خدا می فرماید چرا درراه خدا و مردان وزنان وکودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند پیکار نمی کنید . به علاوه دفاع از مومنانی که به واسطه ایمانشان از خانه هایشان رانده شده اند هم وظیفه مسلمانان است . در هیچ کدام از این دو آیه مبارکه قید محل یا مکان آورده نشده است بلکه مسلمانان وظیفه دارند در دفاع از امنیت مسلمانان در هر نقطه بکوشند ، مهم دفع ستم ا ست . خواهیم دید که « ستم » به همراه تجاوز و فتنه ، یکی از عوامل مخل امنیت است .
2) حفظ مرزهای اسلامی
گفتیم که امنیت وعده ای الهی است و گفتیم که هرکجا مسلمانی باشد آنجا باید تأمین امنیت شود ، چون وعده الهی باید برقرار گردد و این وظیفه همه مسلمانان است . اما جدای از این موضوع حفظ مرزهای کشور اسلامی هم از یک جنبه دیگر مترادف یا امنیت ملی است .
خداوند می فرماید : ای ایمان آوردندگان پایداری کنید . دربرابر دشمنان و از مرزهای خود مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید ، شاید رستگار شوید . به عبارت دیگر حفظ کشوراسلامی و مرزهای آن جنبه دوم امنیت ملی است . یعنی جنبه اول حفظ جمعیت اسلامی دربرابر ستم و تجاوز بود و جنبه دوم حفظ سرزمین اسلامی است . در همین راستا به مسلمانان یادآور شده است که آمادگی خود را دربرابر دشمن پاس دارند و در « دسته های متعدد یا واحد » به سوی دشمن حرکت کنند .
3) قاعده نفی سبیل
نفی سبیل اعم از دواصل پیشین هم می تواند باشد . اما چون آن اصول را جدا بررسی کردیم اینجا به نفی سبیل از جنبه های دیگر می نگریم . نفی سبیل آن که هر راهی که به سروری کافر بر مسلمان بینجامد بایستی بسته گردد . این قاعده امروزه گستره بیشتری یافته است . این قاعده تهاجم فرهنگی و رخنه فکری عرب را هم دربرمی گیرد .
دوم : عوامل امنیت ساز و ساز وکارهای لازم :
1) نخستین عمل و مهم ترین عمل برای رسیدن به « امنیت ملی » گسترش ایمان در میان مردم است . مردمی که ایمان راستین ( نه ریاکارانه ) دارند ، دارای امنیتند . کشورهایی که مردمشان چنین مردمی هستند دارای امنیت ملی نیرومند خواهند بود
مردم با ایمان ، از جنگ در راه خدا ، مردم خدا و سرزمین خدا دریغی ندارند . کشوری با چنین مردمی ، هوس تجاوز را در دل دشمنان می کشد . چنین مردمی به سادگی گرفتار هجمه های گوناگون فکری و فرهنگی نمی شوند . گام های توسعه اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی را به تندی برمی دارد و از همه مهم تر آنکه خدای متعال به آنها وعده امنیت داده و وعده خداوندی هرگز خطا نمی کند .
2) سازوکار دوم « عدم تجاوز» است ، خدا در همه جا وقتی دستور جهاد می دهد که
« تجاوزی » صورت گرفته است . به عبارتی مسلمان تجاوز کار نیست و وقتی امینت خود را در خطر دید « جهاد » می کند . مثلاً خداوند می فرماید : « در راه خدا یا کسانی که با شما می جنگند ، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید . البته خداوند جنگ را نفی می کند و می فرماید روز اول از شما پیمان گرفتیم « که خون هم را نریزید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید » . بنابراین اگر تجاوز رخ ندهد امنیت برقرار خواهد ماند .
3) معاهده : خداوند برای حفظ امنیت ساز و کار دیگری هم ارائه داده است و آن بستن معاهده با اهل کتاب است و حتی با کافران .
ارزش این پیمان ها به حدی است که آنها می توانند با هم پیمانان ما پیمان بسته و از همان مزایا برخوردار شوند . این همان قانونی است که در قرن های نوین به کلمه الوداد معروف شد .
سوم : عوامل برهم زننده امنیت :
دیدار و فهم این عوامل چندان مشکل نیست
1) کفر
2) تجاوز
3) ستم
4) فتنه
وقتی که خداوند به مومن وعده امنیت می دهد ، به سادگی مفهوم است که کافر از امنیت برخوردار نیست و کافرستان امنیت ملی نخواهد داشت . خداوند به صراحت می فرماید بگو « آیا کدام یک از ما ( مومن و کافر ) به ایمنی سزاوارتریم . به عبارتی یعنی این که « کافر » سزاوار امنیت نیست .
تجاوز را هم دیدیم که عامل اصلی بی امنیتی ها است و دیدیم این تجاوز همواره از سوی کافران علیه مسلمانان صورت می گیرد . جالب آن که پس از این هراس مسلمانان به امنیت می رسند و کافران به بی امنیتی چرا که وعده الهی چنین است .
توضیح دادیم که ستم از جمله عوامل برهم زننده امنیت است .
فتنه : فتنه از نظر قرآن کریم از قتل هم بدتر است و دفع آن لازم و ضروری می باشد . حتی فتنه بدتر از جنگ و فسادش بیشتر است . لازم است فتنه برچیده شود تا پرستش خدا ممکن گردد . وقتی پرستش خدا ممکن شد و مؤمنان امنیت یافتند ، امنیت ملی برقرار می گردد .
*************
گفتمان امنیت در انقلاب اسلامی
با انقلاب اسلامی در تقابل و تضاد با « زنجیره به هم پیوسته » پهلوزیستی ، زنجیره ای مرکب از « دگر تعریف شدگان » تشکیل شد ، که با وجود تمایز هویتی در سلسله مراتب دگرشدگی با یکدیگر پیوند خورده بودند و در مواجهه با فرا روایت پهلویسم سامان پذیرفتند . سطح بنیادین « دگر تعریف شدگان » در ارتباط با توده های مردمی را « اسلام گرایان » تشکیل می دادند که تاروپود برنامه و طرح رهایی خود را از سلطه رژیم حاکم و نیز هژمونی غرب به عنوان حامی اصلی این رژیم « بازگشت به اسلام » بازمی جست و با ارائه تعریفی هویت ساز و مشروعیت پذیر ، فراگفتمانی رقیب را پرورش داد . در بستر گفتمان انقلابی ، اسلام ، دینی تعریف شده بود که سیاستش در عبادتش و عبادتش در سیاستش مدغم است و احکام اخلاقی اش هم سیاسی است و در این راستا ، قدرت را نیز در سازواره با معرفت دینی و عرفانی تعریف پذیر نمود . در بستر انقلاب و فرآیند جوشش انقلابی مردم ، مذهب به مثابه فناوری تولید و اعمال قدرت ، هم به عنوان « راه » و « هدف » و هم در نقش شناسنده و در مرکزیت آن « گفتمان انقلابی » حضرت امام (ره) متجلی شد و نوعی « عرفان سیاسی » را به نمایش نهاد . در عرصه کنش انقلابی ، از هر هویت و نوشته نوشتاری و گفتاری و رفتاری و روانشناختی انقلابیون ، شکلی از قدرت جوشید و در نهایت توانست در پهن دشت رودررویی با گفتمان امنیتی رژیم حاکم ، تفوق یابد . قدرت از پاین جوشید و فراگفتمان هژمونیک گرای ، انحصارطلب پهلوی را با هر حرکت خویش در چنبره سخت افزاری خود محدود ساخت و در نهایت از درون متلاشی ساخت .
رژیم پهلوی ، خود در سلسله مراتب قدرت هژمونیک سرمایه داری جهانی و امپریالیسم حاصل از آن « پیشانی » و « سطح تلاقی » ارتباط این قدرت با ملت ایران بود . تعریف عرضه شده از انقلاب درچارچوب برداشت ایدئولوژیک از دین ساماندهی قدرت را در برابر خویش در چهره « دگرامپریالیستی » ملاحظه کرد .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 61 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله فرهنگ در امنیت ملی