فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه :
حبسیه از نظر لغوی و اصطلاحی :
دوره های تاریخی شاعران حبسیه سرا :
نگاهی به اندلس
نثر در اندلس
انواع نثر در اندلس خطابه وترسل و تصنیف است.
رسائل دیوانی :
محتوای مراسلات دیوانی :
شعر در اندلس
موشحات:
علل اختراع فن موشحات :
وجوه تشابه شعر تربادور با موشحات عربی:
شاعران حبسیه سرا در آندلس :
ابوبکر بن عمار :
شرح مفردات :
ابن زیدون ( 1003-1071 م / 394-463 ه )
ابن الخطیب(1313-1347 م/ 713-776 ه)
نتیجه گیری
Abstract
چکیده
جایگاه شعر و شاعری به لحاظ آینه نشأت گرفته از قوه تخلیل و رویا پردازی است و در واقع شاعر درصدد انتقال افکار و تمایلات قلبی خود است. معمولاً با مفاهیم عشق و عاشقی و وصل و فراق و درد فراق عاشق و معشوق بوده و کم کم به مرور زمان با توجه به فراخور روزگاران و وجود حاکمان ظالم شعرا توسط شعر منویات مردم را به جامعه منعکس می کردند تا آنجا که شعر و شاعری جایگاه اصلی خود را پیدا کرد و چنان شد که در دربار پادشاهان شعرایی برای ایجاد فرّح و به بیان دیگر پر کردن اوقات حاکمان، به شعرگفتن می پرداختند، پس از چندی چنان شد که به مناسبت ها برای گفتن شعر عنوان سازی شد . مثلاً سفرنامه ها، شاهنامه ها، حماسه سرایی ها و بالاخره شخصیت هایی که به حق یا ناحق به زندان و حبس می افتند. آن ها هم مبادرت به سرودن شعر نمودند و نام آن را زندان نامه یا حبسیه سرایی گذاشتند.
از جمله حبسیه سرایان به نام روزگاران پیشین حبسیه سرایی معتمد بن عباد است که از نظر فنی و ادبی جایگاه خاص خود را در بین دیگر سرایندگان دارد.
کلید واژه : فن، حبسیه سرای ، شعر ، شعرا اندلس، معتمد بن عباد
مقدمه :
مطالعه و تحقیق در شعر شاعران حبسیه سُرا به منظور استفاده از ثمرات عقول و افکار و آثار و عقاید و الامی را که در زندان چشیده اند و آن الام و دردها را با جوهر سیاهی که شبیه سیاهی زندان است بر لوح سفید کاغذی نگاشته اند بی تأثیر نیست. بررسی شعر شاعری همانند معتمد که روزگاری بر سنگ فرش های کاخ های شراجیب و زاهی و زاهر در میان درختان زیتون با غرور و تکبّر گام می نهاد و تاج پادشاهی بر سر داشت و غزل می سرود و به زندگی عشق می ورزید و روزگاری در گوشه ی زندان اغمات در میان تاریکی و حیوانات گزنده مانند مار و عقرب با غل و زنجیر و دست بند با خواری و ذلت زندگی می کرد و دردهای درونش را با آن ها در میان می گذاشت و بازبان بی زبانی آن ها را به صورت کلمات و الفاظ منظم که امروزه ما آن ها را حبسیه یا زندان نامه می نامیم سروده است و از روزگار و دوستان و قوم بنی عباد شکوه می کند خالی از لطف نیست.
دلیل این که از میان این همه موضوع های شادی بخش و دل انگیز ، داستان غم، اشک و ناله ی این شاعر شهیر اندلس را برگزیدم این است که گاه انسان غرق در شادی بی خبر از آن که شاید روزی این شادی غرق در ماتم و اندوه می گردد و درک کند که این یک حقیقت است که زندگی انسان ها همواره سرشار از رویدادهای خوش و ناخوش و پستی و بلندی است و گاه دست تقدیر این گونه سرنوشت را رقم می زند و روزگار چنین انسان را خوار و ذلیل می کند و به قول دو شاعر پارسی و عرب زبان.
روزگار است آن که گه عزت دهد گه خوار دارد چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد.
رایتُ الدّهر مختلفاً یدورُ فلاحزنّ یَدومُ و لا سرورُ
معتمد علی الله ابوالقاسم محمد بن معتضد بالله ابی عمر و عبَّاد بن الظافر مؤید بالله ابی القاسم محمد قاضی اشبیلیه بن ابی ولید اسماعیل بن قریش بن عباد بن عمرو بن اسلم بن عمرو و بن عطاف بن نعیم ، لخمی، از فرزند نعمان ابن منذر لخمی آخرین پادشاهان حیره بود.
مقاله فن حبسیه سرای در شعر شعرای اندلس و معتمد بن عباد