حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق نیازهای انسان از نظر ابراهام مزلو

اختصاصی از حامی فایل تحقیق نیازهای انسان از نظر ابراهام مزلو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

بسم الله الرحمن الرحیم

آبراهام مزلو

درباره نیازهای انسان چه می گوید :

نگارش:

فهرست

مقدمه

نظرات مزلو

نیازهای اولیه

نیازهای جسمانی

نیازهای ایمنی

نیازهای تعلق و محبت

نیاز به احترام

نیاز به تحقق خود

شروط لازم برای ارضای نیازهای اولیه

ویژگیهای دیگر نیازهای اولیه

درجه ثبات سلسله مراتب نیاز

ویژگی فرهنگی و عمومیت نیازها

نقش نیازهای ارضا شده

نقش ارضای نیازهای اولیه در تئوری روان شناختی

خلاصه نظریات مزلو

منابع

مقدمه

در قرن 20 سه نهضت یا انقلاب فکری اساسی رخ داد که چهره علم روانشناسی را دگرگون کرد یکی پیکو آنالیز و دیگری رفتار گرایی و سومی انسان گرایی پیکو آنالیز انسان مخلوق غرایز و کش مکش های درونی است . از نظر رفتار گرایی محیط انسان را می سازد البته طبیعت انسان در اصل خوب و قابل احترام است و در صورتی که محیط به انها اجازه دهد به شکوفایی و براوردن استعداد و گنجایش های درون گرایش دارد . و اما ابراهام مزلو را می توان یکی از موسسین و شاید پرنفوذترین روانشناس انسانگرا در زمان معاصر دانست . او در سال 1908 در امریکا به دنیا امد و در سال 1980 فوت کرد .

او بدع نوع روانشناسی است که سر و کارش با برترین و والاترین آرمانها و استعدادهای ذاتی انسانهاست و در راستای کشف ابعاد حیرت برانگیز درون پرغوغای ادمی همواره به کارست .

انچه مزلو را به درکی نوین از انسان راهبر شد ، پدیده هایی به غایت عاطفی بود :

عشق ، احترام و حسن قبول مسئولیت علاقه ی سرشار از احترام و عاطفه اش به استادانی چون اردشیر فروم کارن هورنای ماکس و رتمالیر او را بر ان داشت تا در ارزوی رسیدن به جو پر جان انان به اوج شکوهمندی که انسان بر عروجش تواناست دست یابد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق نیازهای انسان از نظر ابراهام مزلو

دانلود مقاله آبراهام مزلو ( نیازهای انسان )

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله آبراهام مزلو ( نیازهای انسان ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله آبراهام مزلو ( نیازهای انسان )


دانلود مقاله آبراهام مزلو  ( نیازهای انسان )

مقدمه

در قرن 20 سه نهضت یا انقلاب فکری اساسی رخ داد که چهره علم روانشناسی را دگرگون کرد یکی پیکو آنالیز و دیگری رفتار گرایی و سومی انسان گرایی پیکو آنالیز انسان مخلوق غرایز و کش مکش های درونی است . از نظر رفتار گرایی محیط انسان را می سازد البته طبیعت انسان در اصل خوب و قابل احترام است و در صورتی که محیط به انها اجازه دهد به شکوفایی و براوردن استعداد و گنجایش های درون گرایش دارد . و اما ابراهام مزلو را می توان یکی از موسسین و شاید پرنفوذترین روانشناس انسانگرا در زمان معاصر دانست . او در سال 1908 در امریکا به دنیا امد و در سال 1980 فوت کرد . [1]

او بدع نوع روانشناسی است که سر و کارش با برترین و والاترین آرمانها و استعدادهای ذاتی انسانهاست و در راستای کشف ابعاد حیرت برانگیز درون پرغوغای ادمی همواره به کارست .

انچه مزلو را به درکی نوین از انسان راهبر شد ، پدیده هایی به غایت عاطفی بود :

عشق ، احترام و حسن قبول مسئولیت علاقه ی سرشار از احترام و عاطفه اش به استادانی چون اردشیر فروم کارن هورنای ماکس و رتمالیر او را بر ان داشت تا در ارزوی رسیدن به جو پر جان انان به اوج شکوهمندی که انسان بر عروجش تواناست دست یابد .

روانشناسی کل گرا – انسانگری مزلو بی انکه ما را در هزار توهای ضمیر ناخود اگاه مان سرگردان سازد راه عروج راه فرار وی از مرز های محدود من و راه رهیافت به اوج های پر خلسه ی عرفانی را به ما می نمایاند . [2]

مازلو عقیده دارد که نیازها سلسله مراتبی دارد که بشرح زیر می باشد :

1- نیازهای فیزیولوژی – گرسنگی ، تشنگی ، جنسی

2- نیازهای ایمنی

3- نیاز به دیگران داشتن

4- نیاز به احترام مقام و موقعیت

5- خود شکوفایی

مازلو عقیده دارد که در تکامل شخصیت فرد ابتدا باید نیازهای پائینتر کاروا بشود تا نیازهای عالی تر پیدا شود و ممکن ای ناکامی در ارضای نیاز یک طبقه در شخصیت فرد اثر بگذارد و شخصیت هر فرد را رفتارهای اجتماعی او ریبری می کند.


نقطه نظرات مزلو درباره نیازهای انسان

 

نیازهای اولیه

نیازهای جسمانی:

نیازهایی که معمولا به مشابه نقطه شروعی برای تئوری انگیزش اختیار می شوند اصطلاحا سائق های جسمانی ( فیزیولوژیک ) نامیده می شوند . و دو موضوع باعث تجدید نظر ما می گردد 1- توسعه مفهوم ( تعادل حیاتی و 2- فهم این مسئله که اشتها ( ترجیحا انتخاب غذا ) نشانه کمبودها یا احتیاجات بدن است .

تعادلی حیاتی بر کوشش و تلاش غیر ارادی بدن جهت حفظ تعادل بهنجار و ثابت خون دلالت دارد . کانن این فرایند را برای اب موجود در خون نمک موجود قند موجود پروتئین موجود چربی موجود کلسیم موجود اکسیژن موجود و غیره توضیح داده است و این فهرست می تواند ادامه یابد و مواد مصرفی هورمون ها ویتامین و غیره را شامل گردد.

و پس نیاز فیزیولوژیک مثل مزه ها و بو ها جزو تعادل حیاتی نمی باشد و نیز می توانند

هدف رفتار انگیزشی قرار گیرند و پرنیاز فیزیولوژیک و رفتار


[1] - روانشناس شخصیت

[2] - روانشناسی شخصیت سالم

 

 

فهرست

مقدمه...................................

نظرات مزلو..............................

نیازهای اولیه...........................

نیازهای جسمانی..........................

نیازهای ایمنی.............................

نیازهای تعلق و محبت......................

نیاز به احترام...........................

نیاز به تحقق خود.........................

شروط لازم برای ارضای نیازهای اولیه.......

ویژگیهای دیگر نیازهای اولیه.............

درجه ثبات سلسله مراتب نیاز..............

ویژگی فرهنگی و عمومیت نیازها............

نقش نیازهای ارضا شده....................

نقش ارضای نیازهای اولیه در تئوری روان شناختی

خلاصه نظریات مزلو........................

منابع...................................


 

نوع فایل : WORD

تعداد صفحه : 34


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آبراهام مزلو ( نیازهای انسان )

دانلود مقاله آبراهام مزلو درباره نیاز های انسانی چه میگوید

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله آبراهام مزلو درباره نیاز های انسانی چه میگوید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
در قرن 20 سه نهضت یا انقلاب فکری اساسی رخ داد که چهره علم روانشناسی را دگرگون کرد یکی پیکو آنالیز و دیگری رفتار گرایی و سومی انسان گرایی پیکو آنالیز انسان مخلوق غرایز و کش مکش های درونی است . از نظر رفتار گرایی محیط انسان را می سازد البته طبیعت انسان در اصل خوب و قابل احترام است و در صورتی که محیط به انها اجازه دهد به شکوفایی و براوردن استعداد و گنجایش های درون گرایش دارد . و اما ابراهام مزلو را می توان یکی از موسسین و شاید پرنفوذترین روانشناس انسانگرا در زمان معاصر دانست . او در سال 1908 در امریکا به دنیا امد و در سال 1980 فوت کرد .
او بدع نوع روانشناسی است که سر و کارش با برترین و والاترین آرمانها و استعدادهای ذاتی انسانهاست و در راستای کشف ابعاد حیرت برانگیز درون پرغوغای ادمی همواره به کارست .
انچه مزلو را به درکی نوین از انسان راهبر شد ، پدیده هایی به غایت عاطفی بود :
عشق ، احترام و حسن قبول مسئولیت علاقه ی سرشار از احترام و عاطفه اش به استادانی چون اردشیر فروم کارن هورنای ماکس و رتمالیر او را بر ان داشت تا در ارزوی رسیدن به جو پر جان انان به اوج شکوهمندی که انسان بر عروجش تواناست دست یابد .
روانشناسی کل گرا – انسانگری مزلو بی انکه ما را در هزار توهای ضمیر ناخود اگاه مان سرگردان سازد راه عروج راه فرار وی از مرز های محدود من و راه رهیافت به اوج های پر خلسه ی عرفانی را به ما می نمایاند .
مازلو عقیده دارد که نیازها سلسله مراتبی دارد که بشرح زیر می باشد :
1- نیازهای فیزیولوژی – گرسنگی ، تشنگی ، جنسی
2- نیازهای ایمنی
3- نیاز به دیگران داشتن
4- نیاز به احترام مقام و موقعیت
5- خود شکوفایی
مازلو عقیده دارد که در تکامل شخصیت فرد ابتدا باید نیازهای پائینتر کاروا بشود تا نیازهای عالی تر پیدا شود و ممکن ای ناکامی در ارضای نیاز یک طبقه در شخصیت فرد اثر بگذارد و شخصیت هر فرد را رفتارهای اجتماعی او ریبری می کند.

نقطه نظرات مزلو درباره نیازهای انسان

 

نیازهای اولیه
نیازهای جسمانی:
نیازهایی که معمولا به مشابه نقطه شروعی برای تئوری انگیزش اختیار می شوند اصطلاحا سائق های جسمانی ( فیزیولوژیک ) نامیده می شوند . و دو موضوع باعث تجدید نظر ما می گردد 1- توسعه مفهوم ( تعادل حیاتی و 2- فهم این مسئله که اشتها ( ترجیحا انتخاب غذا ) نشانه کمبودها یا احتیاجات بدن است .
تعادلی حیاتی بر کوشش و تلاش غیر ارادی بدن جهت حفظ تعادل بهنجار و ثابت خون دلالت دارد . کانن این فرایند را برای اب موجود در خون نمک موجود قند موجود پروتئین موجود چربی موجود کلسیم موجود اکسیژن موجود و غیره توضیح داده است و این فهرست می تواند ادامه یابد و مواد مصرفی هورمون ها ویتامین و غیره را شامل گردد.
و پس نیاز فیزیولوژیک مثل مزه ها و بو ها جزو تعادل حیاتی نمی باشد و نیز می توانند هدف رفتار انگیزشی قرار گیرند و پرنیاز فیزیولوژیک و رفتار فوری می تواند به مثابه کانالی برای انواع دیگر نیازها عمل کند . و اینها بطور نسبی از یکدیگر قابل تفکیک اند . و این نیازها نیزومندترین نیازها هستند و اگر تمام نیازها ارضا نشده باشند نیازهای جسمانی بر ارگانیسم چیره می شوند .
و نیازهای دیگر ممکن است به سادگی معدوم یا به پشت صحنه رانده شوند . و اگر فرد گرسنه باشد برای او فقط محرا مهم است نه چیز دیگر یک صفت خیره دیگر ارگانیسم انسان هنگامیکه تحت سلطه یک نیاز مشخص قرار می گیرد این است که کل فلسفه زندگی او میل به دگرگونی پیدا می کند . برای انسانی که بشدت گرسنه است جامعه ارمانی او جایی است که در ان غذا یافت شود و هر چیز دیگر برای او بی اهمیت است چنین مواردی حقیقت دارند ولی عمومیت ندارند اما هنگامیکه نان فراوان است و شکم انسان سیر چه امیالی خواهد داشت ؟
به یکباره نیازهای دیگر و والاتر پدیدار می شوند و اینها بیشتر از گرسنگی های جسمانی بر ارگانیسم تسلط می یابند و هنگامیکه این نیازها به نوبه خود ارضا دشند دوباره نیازهای تازه تر پدیدار می وشند در واقع نیازهای اولیه انسان به اعتبار زور آوری نسبی شان در یک سلسله مراتب سازمان می یابند و یک نیاز ارضا شده دیگر یک نیاز نیست تنها نیازهای ارضا نشده هستند که بر ارگانیسم سلط می شوند و رفتار را سازمان می دهند . اگر گرسنگی ارضا شود در تکاپوی انسان نقش بی اهمیت پیدا می کند . و فردی که یک نیاز او همواره ارضا شده ای برای تحمل محرومیت به بهترین وجه ممکن مجهز تر از دیگران ای .

 

 

 

نیازهای ایمنی
زمانی که نیازهای جسمانی بطور نسبی ارضا شوند یک دسته از نیازهای تازه پدیدار می کردند که می توان انها را به عنوان نیازهای ایمنی طبقه بندی نمود امنیت ثابت اتکا حمایت رهایی از ترس اضطراب و اشفتگی نیاز به نظم قانون موازین و اطمینان به نیروی پشتیبان و غیره تمام انچه درباره نیازهای جسمانی گفته شد در مورد نیازهای ایمنی نیز تا حدودی صادق است . این نیازها نیز می توانند ارگانیسم را یکسره به زیر سلطه کشند می توانیم ارگانیسم را به ماشینی تشبیه کنیم که کارش جسته و جوی ایمنی است .
و از طرفی می توان گفت که گیرنده ها تاثیر گذاره ها هوش و دیگر قابلیت ها ابزارهای اصلی این حست و جویند . و در می یابیم که نیاز مسلط نه تنها تعیین کننده فلسفه و دیدگاه زمان حال اوست بلکه ارزش های و فلسفه اینده او را تعیین می کند در واقع هر چیزی کم اهمیت تر از ایمنی می نماید در چنین وضعیتی به شرط آنکه بقدر کافی مدام و سخت باشد می توان گفت که انسان تنها بخاطر ایمنی می زید .
بهر حال نیازهای ایمنی به مثابه محرکه های فعال و مسلط بر ارگانیسم تنها در موقعیت های اضطراری دیده می وشد فی المثل در جنگ ، بیماری ، بلایای طبیعی ، بهم ریختگی تشکیلات اجتماعی ، قتل عام ، آسیب مغزی ، روان نژندی و موقعیت های شدیدا نامساعد
هر گاه در صحنه اجتماع قانون نظم و امنیت مورد تهدید جدی قرار گیرد نیازهای ایمنی به نیازهای مبرم بدل می شوند می توان انتظار داشته که هر ج و مرج و نهیلیسم در اغلب انسانها موجب بازگشته از نیازهای عالی تر به نیازهای مبرم ایمنی شوند .
یک واکنش مشترک و تقریبا قابل انتظار هم در این گونه مواقع پذیرش سهل تر یک حکومت نظامی یا ریکتاتوری است . این روند برای همه انسانها صادق است زیرا انها با بازگشتی واقع گرایانه به سطح نیازهای امینی به خطر واکنشی نشان م یدهند لیکن بنظر میرسد برای انانی که نزدیک مرز ایمنی زندگی می کنند بیشتر صادق باشند . انها بخصوص از تهدیدات نسبت به حاکمیت قانونیت و نماینده های قانون مضطرب می شوند .

 

نیازهای تعلق و محبت
اگر نیازهای جسمانی و نیازهای ایمنی هر که نسبتا خوب ارضا شوند انگاه نیازهای عشق و محبت و تعلق پا به عرصه ظهور می نهند و تمام ان طوری که گفتیم خود را بر حول این محور جدید تکرار می کند . حال شخص بطوری که هرگز پیش از آن سابقه نداشته نبود که ستان را یا یک محبوب را یا با یک همسر را یا فرزندان را بشدت احساس می کند . او نیاز مند روابط عاطفی با دیگران نیازمند جایگاهی در گروه خود یا فامیل خود می گردد و بشدت بسیار می کوشد تا به این هدف برسد و بیش از هر چیزی این را می خواهد و حتی می تواند فراموش کند که زمانی عشق را غیر واقعی نا لازم یابی اهمیت می دانست و بدان می خندید حال او بشدت درد تنهایی غربت مطرود بودن بی راستی و بی ریشگی را احساس می کند .

 

نیاز به احترام
تمام افراد میل یا نیازی به عزت نفس یا احترام به خود یا احترام دیگران دارند و نیازمند ند که خویشتن را ارزشمند یابند واین ارزشمندی بر پایه محکم و استواری بنا شده باشد .
از این و این نیازها را برای گروه فرعی می توان طبقه بندی نمود نخست میل به توانایی میل به موفقیت میل به کاردانی میل به مهارت و شایستگی نیاز به اطمینان در رویارویی با دنیا و نیاز به استقلال و ازادی و چرم ان چیزی است که می تواند نیاز به اعتبار یا پرستیژ قدر و مقام افتخار و اوازه نفوذ توجه اهمیت بزرگی وقار و قدردانی خوانده شود . اهمیت و نقش محوری این نیازها پیش از پیش مورد قبول روانکاوان و روانشناسان بالینی واقع می گردد . وقتی نیاز احترام به خود ارضا شود شخصی احساس اعتماد به نفس ، ارزشمندی ، توانایی ، قابلیت و کفایت می کند و وجود خود را در دنیا مفید و لازم می یابد اما عقیم ماندن این نیازها موجد احساس حقارت ضعف و نومیدی می گردد و این احساسات به نوبه خود موجود دلسردی بنیادی و در نتیجه گرایشات جبرانی می شود . شناخت ضرورت اعتماد به نفس بنیادی و درک اینکه چگونه نومیدان فاقد آنند ، می تواند با مطالعه روان نژندی ضربه ای شدید حاصل اید .

 

نیاز به تحقق خود
حتی اگر تمام نیازهایی که بر شمردیم ارضا شوند باز اغلب می توان انتظار داشته که بزودی بیقراری و ناخشنودی تازه ظاهر شود و رو به رشد نهد مگر انکه شخص به کاری مبادرت ورزد که با مختصات فردی او هماهنگ باشد . یک نقاشی باید نقاشی کند یک شاعر باید براید و تنها در اینصورت است که با خرد در صلح و اشتی بر خواهد برد .
انچه انسان می تواند باشد باید باشد . او باید نسبت به طبیعت خاص خود صادق بماند این نیاز را می توان تحقق خود نامید . این نیازها مشکل های ویژه ای بخود می گیرند و از فردی به فردی تغییر می کند و این نیاز ها اغلب پس از ارضای نیازهای جسمانی ایمنی ، محبت و احترام ، بطور روشن و واضح پدیدار می گردد.

 

شروط لازم برای ارضای نیازهای اولیه
شروط مشخصی هستند که پیش نیازهای بلا واسطه برای ارضای نیازهای اولیه بشمار می روند و به خطر افتادن انها طوری است که گویی نیازهای اولیه خود مستقیما در خطرند . شروطی چون ازادی سخن گفتن ازادی انچه بدان مایلیم تا جایی که به دیگران لطمه نزند ازادی بیان خود ازادی تحقیق و کسب اطلاعات ازادی دفاع از خود عدالت انصاف صداقت و نظم در حجامعه نمونه هایی از شروط لازم برای ارضا نیازهای اولیه اند عقیم ماندن این ازادی ها واکنش اضطرار یا تهدید را بر می انگیزد .
این شرط های لازم فی نفسه هدف نیستند بلکه به اعتبار رابطه بسیار نزدیکشان با ارضای نیازهای اولیه که فی نفسه هدفند تقریبا چنین می نماید . و دلیل دفاع از این شروط ان است که بدون انها ارضای نیازهای اولیه یکسره ناممکن یا دست کم به سختی تهدید می وشد . اگر بیاید اوریم استعدادهای شناختی تاثری ذهنی یادگیری گروهی از ابزارهای سازگار کننده هستند که از وظایف شان یکی نیز ارضای نیازهای اولیه ماست پس روشن است هر خطری که متوجه شان شود هر مانع و ادعی که بر سر راه کاربرد ازاد شان قرا گیرد تهدید مستقیمی به نیازهای اولیه خواهد بود چنین توضیحی تا حدودی پاسخگوی مسائل عامی چون کنجکاوی جست و جوی حقیقت دانش معرفت و اصرار جاودانی برای گشادن اسرار کیهانی است از اینرو نهانکاری سانسور عقاید قطع ارتباطات تهدیدی برای تمامی نیازهای اولیه محسوب می شود .
اگر فرضیه دیگری ارائه دهیم و از درجات نزدیکی به نیازهای اولیه سخن بمیان اوریم و گفتیم هر خواست خود اگاهی به نسبت دوری یا نزدیکی اثر به نیازهای اولیه اهمیت کمتر یا بیشتری می یابد رفتارهای گوناگون را نیز می توان به همین گونه توضیح داد . و کنشی مهم ای که مستقیما در ارضای نیازهای اولیه شکرت داشته و هر چه مشارکت کمتر مستقیم باشد و یا ضعیف تر این کنش اهمیت کمتری دارد . اگر بخواهیم می توانیم از مکانیسم های دفاعی کمتر اساسی یا بیشتر اساسی سخن بگوئیم و سپس اثبات کنیم که به خطر افتادن مکانیسم های دفاعی اساسی تر ، تهدید کمتر ، تر از به خطر افتادن مکانیسم های دفاعی کمتر اساسی است.

 

ویژگیهای دیگر نیازهای اولیه
درجه ثبات سلسله مراتب نیازهای اولیه
تا کنون از سلسله مراتب نیازها سخن گفتیم اما استثنایی نیز وجود دارد .
1- فی المثل در برخی کسان بنظر می رسد که احترام بخود پر اهمیت از عشق است . و این شایع ترین مورد نقض در سلسله مراتب نیازها اغلب به خطرا شیوع این گمان است که فردی مورد محبت دیگران واقع می شود که نیرومند و قوی باشد کسی که احترام یاتری بر می انگیزد و متکی بخود یا پرخاشگری .
2- مردمان اشکارا اخلاقی نیز هستند که خلاقیت ذاتی آنان است و بنظر می رسد که سائق ایشان برای خلاقیت مهم تر ای بقیه ای .
3- در مردمان مشخص سطح خواسته ها ممکن است بطور ثابتی محو یا پائین اورده شود یعنی اهداف کمتر زور اور به اسانی ناپدید گردد شخصی که زندگی سطح نازل تجربه نموده و در بیکاری بسر برده اگر غذا بدست اورد ممکن است برای باقی عمرش ارضا بماند .
4- به اصطلاح شخصیت بیمار نمونه دیگری است که در او فقدان دائمی نیازهای عشق مشهود . است .
5- علت دیگر این است که وقتی نیازی برای مدتی طولانی ارضا شود کمتر از ارزش راستین اثر ارزیابی می گردد . مردمی که گرسنگی سخت را تجرهب نکرده اگر نیاز عالی تر بر انان چیره شود این یناز در پیش چشم انان پر اهمیت ترین نیازها می نماید .
6- و ما بیشتر از سلسله مراتب زور آوری نیازها بیشتر ب رحسب خواسته ها و امیالی که اگاهانه احساس شده اند گفتیم تا بر حسب رفتار . مشاهده خود رفتار می تواند ما را به اشتباه بیاندازد . و به خیر از امیال و نیازها عوامل تعیین کننده بسیاری برای رفتار فرد
7- مهم تر از همه انهایی هستند که پای عقاید والای اجتماعی را ارزش های والای انسانی را به میان می کشند با چنین ارزش هایی مردم به شهدا مبدل می گردند انان همه چیزی را بخاطر یک عقده با ارزش رها می کنند .

 

 

 

ویژگی فرهنگی و عمومیت نیازها
در طبقه بندی نیازها در پس تفاوت های ظاهری امیال و خواسته های که در فرهنگهای گوناگون وجود دارد این گرایش را در ما بوجود می اورد که یگانگی نسبی قائل گردیم و در هر فرهنگ خاصی محتوی انگیزش خود اگاهانه فرد با فرد جامعه دیگر متفاوت ای و حتی در جوامع مختلف بیش از انچه می پنداریم شبیه همند و هر چه بیشتر بشناسیم این شباهت را در می یابیم و اغلب تفاوت های شگفت انگیز بیش از ان که اساسی باشند ظاهری اند مثل اصلاح سر لباس پوشیدن و غیره و طبقه بندی کوششی است برا یتوضیح این یگانه در پس این نه انی اشکار فرهنگ های مختلف و منظور این نیست که طبقه بندی را قانون جهانشمول و بنیادین برای تمام جوامع اعلام دارمی بلکه طبقه بندی مان بطور نسبی جهانشمول تر و بنیادیتر از امیال خود اگاه ظاهری است و رهیافتی نزدیک تر به صفات مشترک انسانی را امکان می دهد . نیازهای اولیه بیشتر در انسان ها مشترک اند تا امیال و رفتارهای ظاهری.

 

نقش نیازهای ارضا شده
قبلا خاطر نشان شده است در مورد اینکه نیازهای ما معمولا هنگامی پدیدار می گردند که نیازهای زور اورتر و متقدم تر ارضا شده باشند بنابراین ارضای نیازها نقش پر اهمیتی در تئوری انگیزش ایفا می نمایند و جدای آن نیازها به محض انکه ارضا شوند جایگاه خود را به عنوان یک عامل تعیین کننده یا سازمان دهنده فعال از دست می دهند .

 

نقش ارضای نیازهای اولیه در تئوری روان شناختی
تنوری ارضا اشکارا یک تئوری محدود ویژه جزیی محسوب می شود و نمی توان انرا دارای یک هستی یا اعتبار مستقل دانست . شاید چنین اعتباری تنها زمانی حاصل اید که تئوری ارضا دست کم در ارتباط با تئوری های زیر بنا گردد .
1- تئوری ناکامی 2- تئوری یادگیری 3- تئوری روان نژندی 4- تئوری سلامت روان شناختی 5- تئوری ارزشی 6- تئوری انضباط ، اراده ، مسئولیت و غیره ، و در اخر اینکه عوامل تعیین کننده دیگری نیز علاوه بر ارضای نیازهای اولیه در کار هست و ارضا شدن و نشدن هر کدام پی امدهای مطلوب و نامطلوب بهمراه دارد .

 

نظریات مزلو را می توان بطور خلاصه بصورت زیر بیان کرد .
1- طبیعت انسان ساختمان روانی دارد شبیه ساختمان جسم او بنابراین روان نیز دارای احتیاجات ف تمایلات ف تکانه ها ف استعدادها و گرایش هایی است که در اساس وراثت تعیین می شود و مختصر نوع بشر است ولی بعضی به فرد اختصاص دارد اینها در اصل خوب و یا حداقل خنثی اند و نه شیطانی و ضد اجتماعی
2- رشد سالم و طبیعی انسان وقتی حاصل می شود که این فطرت و طبیعت خوب و نسب در او شکوفا گشته استعدادها و گنجایش هایش به حد نصاب فعالیت خود برسند هنگام بزرگسالی این طبیعت انسانی توسط قدرت فرد از درون و نه از بیرون رشد نماید.
3- بیماری روانی یا هر نوع هنجاری رفتار انسان نتیجه عدم افکار و یا محرومیت و مسخ کردن طبیعت اصل و فطرت بشر است و انچه در جهت تقویت و شکوفایی و تکامل فطرت طبیعی انسان کار می کند سالم و خوب است و انچه که در جهت جلوگری از شکوفا شدن طبیعت و فطرت درونی انسان فعالیت می ناید ناسالم است و بد .
مزلو در نظریه خود راجع به انگیزش رفتاری می گوید که نیازهای بشر بر دو گونه است یکی احتیاجات اساسی ماند گرسنگی ، محبت ، امنیت ، احساس ارزش و از این قبیل ، و دستة دیگر احتیاجات ماورای جسمی که عبارت است از عدالت ، خوبی ، زیبایی نظم وحدت و غیره . کمبودها به سویله احتیاجات اولیه جبران می شوند در حالی که رشد و تکامل ادمی به وسیله احتیاجات متعالی انجام می شود . احتیاجات متعالی به اندازه احتیاجات اولیه غریزی و فطری هستند و هنگامی که ارضا نشوند انسان بیمار می شود عوامل انها احساس بیگانگی عذاب بی تفاوتی و سخره.
به طور کلی نظارت مزلو بر کل وجود و ویژه بودن شخصیت هر فرد ارزشها و معیارهای انسانی و ظرفیت او برای خود اتکایی رشد خلاقیت خود شکوفایی و گرایش به سالم بودن تکیه می کند . او می نویسد : هیچ گاه نم یتوانیم زندگی بشر را به درستی بشناسیم مگر این که از بالاترین و والاترین ارزوهایش آگاه باشیم .
رشد و خود شکوفایی کوشش برای دستیابی به سلامت نفس ، تلاش جهت شناخت هویت و موجودیت خود ، قبول مسئولیت و خود کفایی و میل به تعال یو انسان شدن را باید به عنوان انگیزه های بسیار متداول و حتی جانشمول بشر در نظر بگیریم .
مزلو خصوصیات انسانی را که به خود یابی ، شکوفایی و تحقق به خود دست یافته چنین عنوان می کند .
1- درک صحیح از واقعیت ها
2- پذیرش خود و دیگران و طبیعت
3- سادگی و طبیعی بودن رفتار
4- متعهد و مسئول بودن در مورد وظایف و مسائل زندگی
5- خود کفایی و عدم اتکا شدید به دیگران
6- گرایش به خلوت کردن با خود
7- لذت بردن دایمی از موضوعات ساده و پیچیده زندگی و تازه بودن مسائل زندگی
8- رسیدن به نوعی تمرکز و جاذبه درونی و نگریستن به فراسوی موضوعات مبتذل و حتی معمولی زندگی
9- داشتن علائق اجتماعی
10- داشتن روابط بین فردی و اجتماعی
11- داشتن ازاد منشی و عدالت خواهی و با انصاف بودن
12- تشخیص هدف و وسیله مثلا فهمیدن این که ثروت فرد هدف نیست بلکه وسیله است برای رسیدن به هدف بهتر زیستن
13- دست یافتن به نوعی طنز فلسفی و از آن دیدگاه به جهان نگریستن یعنی در عین شوخی گرفتن مشکلات زندگی انرا جدی گرفتن
14- داشتن خلاقیت
15- مقاومت در برابر همرنگ جماعت شدن و مستحیل نشدن در مقررات و اداب و رسوم اجتماعی ، فرهنگی بطور کلی به نظریه انسان گرایی بر نظریه های مربوط به انسان در قرن معاصر نفوذ و تاثیر زیادی داشته است.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آبراهام مزلو درباره نیاز های انسانی چه میگوید