حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

در همسایگیِ حوضِ کاشیِ پادشاهان

اختصاصی از حامی فایل در همسایگیِ حوضِ کاشیِ پادشاهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سری به پشت چرخانده است: دشتِ فراخ؛ باریک هراهِ دهکده
تا جادّه؛ طرحِ لغزانِ دِه پشتِ موجِ تَف.
پلکی می زند.
فرازِ پشت هیِ جادّه را به سختی بالا کشیده است؛ تویِ گودیِ
کنارِ جادّه از نََفس افتاده است؛ کیفِ دستی ش را همان جا، کنارِ
پا، به زمین گذاشته است؛ کلاهِ تما ملبه یِ سیاه را از سر برداشته
است؛ با دستمالِ سفید (که حالا پایِ ت کدرختِ کنارِ جادّه پهن
می کند) عرقِ دورِ سرش را گرفته است.
این که بادی به موهایِ جوگندمی ش می نشیند، نمی نشیند.
رفته است هفتاد و یک مرد را شمرده است؛ صد زن، و
سی صد بچّه را شمرده است؛ چهاده خروس و پنجاه مرغ را، سه
اسب و شش گاو را، و صد اتاق را در پنجا ه و هشت خانه
شمرده است؛ و برگشته است که زیرِ تنها درختِ این حوالی
منتظرِ اتوبوسی بنشیند که پیش از رسیدن ش باید صداش را از
پشتِ تپّه بشنود: تپّه ای که جادّ هیِ خاکیِ ک مرفت و آمد دورِ
گردن ش پیچ م یخورَد و واپیچ می خورَد، م یآید، از ت کدرخت
می گذرد، به نشیب می نشیند و ُ گم می شود.
هوا آتش می زند.
درختِ کم سال بر گسوخته است؛ سایه ای هم که دارد، از
پا و دامن ش دورتر پهن است.
پیرمرد تکیه دادن را به تویِ سایه بودن ترجیح داده است، و
رویِ دستمالِ کوچکِ سفید، پایِ درخت، نشسته است: یک
پاش را دراز کرده است، پایِ دیگر را از زانو خم. یک دس تش
را با کلاهِ تمام لبه رویِ زانوی خ مشده ش گذاشته است، دستِ
دیگرش را رویِ کیفِ سرشماری. پلک بسته نبسته، یادِ یک
تابستانِ گرمِ دیگر، بی دلیل، به دلیلِ گرما، تار می تند.
(طرحِ لغزانِ پیرمرد و درخت، پشتِ موجِ تَف.)
دو شب پی شش هم برایِ بارِ دوّم او را م یبیند: این بار به
خواب، و چیزی یادش نم یمانَد. صبح، خان مجان مشتِ محکمی
به پشت ش می کوبد، دوشک ش را زیرِ آفتاب می اندازد.
بیشتر از چند شب نیست که پیرمرد تنها م یخوابد. تا بوده یا


دانلود با لینک مستقیم


در همسایگیِ حوضِ کاشیِ پادشاهان

داستانهای کوتاه

اختصاصی از حامی فایل داستانهای کوتاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مجموعه ای از داستان های کوتاه و متون عاطفی

76 صفحه پی دی اف

یک ساعت ویژه
مرد دیروقت ، خسته از کار به خانه برگشت . دم در پسر پنج ساله اش را دید
که در انتظار او بود:
‐ سلام بابا ! یک سئوال از شما بپرسم؟
‐ بله حتمأ. چه سئوالی؟
‐ بابا ! شما برای هرساعت کار چقدر پول می گیرید؟
مرد با نا راحتی پاسخ داد : این به تو ارتباطی ندارد . چرا چنین سئوالی
می کنی؟
‐ فقط می خواهم بدانم.
-اگر باید بدانی، بسیار خوب می گویم: ۲۰ دلار!

پسر کوچک در حالی که سرش پائین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و
گفت: می شود ۱۰ دلار به من قرض بدهید ؟
مرد عصبانی شد و گفت : اگر دلیلت برای پرسیدن این سئوال ، فقط این بود
که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری کاملأ در
اشتباهی. سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن که چرا اینقدر خود خواه
هستی. من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت
ندارم.
پسر کوچک، آرام به اتاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد : چطور به خودش اجازه می دهد فقط
برای گرفتن پول از من چنین سئوالاتی کند؟
بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر
کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده است . شاید واقعآ چیزی بوده که او

...

 


دانلود با لینک مستقیم


داستانهای کوتاه

با خورشیدهاى همیشه

اختصاصی از حامی فایل با خورشیدهاى همیشه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه: … ١
اول من شهید مى شوم / من در معبر مى خوابم … ٣
حس مى آنم به شهادت نزدیک شده ام … ۴
چرا احساس غریبت را نداشتم / دو روز بعد از عید … ۵
دست نوازش / اسم رمز … ۶
در عملیات غدیر … ٧
جاوید الاثر/ مرا هم یاد آنید … ٨
اداى تکلیف/ رؤیاى صادقه … ٩
گردان جانباز / پهلوى شکافته … ١٠
مهمان فلکه … ١١
دیدار با پیامبر / ارتباط با آسمان … ١٢
مُهر شهادت / روزهاى آخر … ١٣
مسیح جبهه / سجده هاى بارانى … ١۴
بعد از رفتن تو / خوشحالى فرشته ها … ١۵
بوى بهشت / هدیه تولد… ١۶
آخرین نامه … ١٧
عطر پیکر تو / انتهاى راه … ١٨
ترآشى به آلیه / نان حلال … ١٩
سه آرزو داشتى / عاشق شهادت … ٢٠
دو همدل / لحظه هاى با تو بودن


دانلود با لینک مستقیم


با خورشیدهاى همیشه

181 داستان کوتاه

اختصاصی از حامی فایل 181 داستان کوتاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

181 داستان جذاب و خواندنی

629 صفحه پی دی اف

برای چندین ماه شما را از خرید کتاب های داستان منصرف می کند

مناسب تبلت گوشی و لپ تاپ

 


دانلود با لینک مستقیم


181 داستان کوتاه