مقدمه:
قبل از پیروى انقلاب اسلامى در بهمن ماه 1357 ه . ش (فوریه 1979م)، رژیم حاکم بر ایران، نه تنها ماهیّتى مذهبى نداشت بلکه با در پیش گرفتن خط مشى مذهبزدایى از صحنه اجتماع، نظام سیاسى کشور سرشت ضد دینى نیز به خود گرفته بود.
پس از پیروزى انقلاب و با رأى اکثریت مردم به نظام جمهورى اسلامى در همهپرسى عمومى و برگزارى رفراندوم قانون اساسى و گنجاندن اندیشه حکومتى «ولایت فقیه» در آن، رژیم حاکم بر کشور ماهیتى صد در صد مذهبى پیدا کرد. ناگفته پیداستکه این نظام سیاسى جدید، بدون پشتوانه، هدایت و راهنمایى نهاد روحانیت، از مسیر اصلى خود منحرف مىشد.
بر این اساس، با تشکیل نهادها و ارگانهاى انقلابى و مؤسسات جدید در صبحگاه پیروزى انقلاب، اداره عمده آن نهادهاى خود جوش انقلابى در اختیار روحانیت قرار گرفت.
با تدوین قانون اساسى جمهورى اسلامى، از نظر حقوقى نیز براساس تعدادى از اصول آن، روحانیت به صورت قانونمند مىبایست برخى مسؤولیتها و پستهاى کلیدى کشور را عهدهدار مىشد. به عنوان نمونه آنجایى که قانون اساسى به شیوه حکومت در اسلام مىپردازد، نظارت جدّى و دقیق از سوى مجتهدین عادل و پرهیزکار و متعهّد و فقهاى عادل را امرى ضرورى بیان مىدارد. اصل چهارم قانون اساسى که راجع به تدوین قوانین و مقررات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى و سیاسى براساس موازین اسلامى است، تشخیص آن را برعهده فقهاى شوراى نگهبان مىداند.
اصل پنجم قانون اساسى نیز در زمان غیبت حضرت ولى عصر(عج)، حکومت را برعهده فقیه عادل و... مىداند.
این امر واضحترین دلیل بر حضور قانونمند روحانیّت در عرصه سیاسى حکومت جمهورى اسلامى مىباشد. قرار دادن قواى سه گانه کشور زیر نظر ولایت فقیه بر طبق اصل پنجاه و هفتم، تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با احکام اسلامى از سوى اکثریت فقهاى شوراى نگهبان و تشخیص عدم مغایرت آن مصوبات با قانون اساسى از سوى اکثریت اعضاى شوراى نگهبان بر طبق اصل نود و ششم و اصول مندرج در فصل هشتم قانون اساسى که راجع به اختیارات رهبر و مجمع تشخیص مصلحت نظام و فصل یازدهمکه مربوط به وظایف و تشکیلات قوه قضائیه مىباشند، از جمله شواهدى هستند که دلالت بر قانونمند بودن تصدّى مصادر کلیدى نظام توسط روحانیت مىکنند.
با وجود این، باید عنایت داشت که امام خمینى رهبر گرانقدر انقلاب اسلامى در ابتداى مبارزه علیه رژیم شاهنشاهى پهلوى در اظهار نظرهاى خود در پاریس و تهران اعلام کرده بود که روحانیت در امور اجرایى کشور مداخله نخواهند کرد و صرفاً به رسالت اصلى خود که تبلیغ دین وهدایتگرى اجتماعى است، خواهند پرداخت. مخالفت ایشان با نامزدى شهید بهشتى در انتخابات ریاست جمهورى، به رغم اصرار شخصیتهاى طراز اول نظام، نشانگر نگرش حضرت امام(ره) در بدو انقلاب در این ارتباط بود. آیتا... مهدوى کنى، دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران، این مطلب را چنین تبیین کرد:
امام(ره) از اول نظر مبارکشان این بود که ما [روحانیت مبارز] در کارهاى اجرایى دخالت نکنیم. حتى خودشان رفتند قم. من، شهید باهنر، آقاى هاشمى رفسنجانى و مقام معظم رهبرى حضرت آیتا... خامنهاى رفتیم قم خدمتشان. آن زمان که دوره اول ریاست جمهورى بود قرار بود بنى صدر کاندیدا شود. هر چه اصرار کردیم که اجازه بدهید آقاى بهشتى کاندید باشد، امام قبول نکردند. فرمودند نمىخواهیم کارهاى اجرایى را در دست بگیریم. براى اینکه مردم فکر مىکنند این همه مبارزه براى این بود که بیاییم حاکم بشویم. ما براى این کار نیامدهایم. ما انقلاب کردیم ولى امور را مىدهیم دست مؤمنین و مواظبت مىکنیم که منحرف نشوند. البته فرمودند مجلس را رها نکنید، مجلس مهم است و همچنین قوه قضائیه باید در دست علما باشد.(2)
اما به مرور زمان و با علنى شدن ناکارآمدى و وابستگى عناصر لیبرال نهضت آزادى در دولت موقت به امریکا و آشکار شدن خیانت بنىصدر و ملىگرایان همفکر او و اصرار آنها بر استمرار وابستگى ایران به غرب و امریکا به شیوه قبل از انقلاب و همچنین شدّت گرفتن توطئههاى مخالفان و گروهکهاى ضد انقلاب، بنیانگذار جمهورى اسلامى ناچار شد که علاوه بر حضور روحانیت در عرصه امور فرهنگى و قضایى، به تصدى مستقیم آنها در امور اجرایى به ویژه ریاست جمهورى نیز رضایت دهند. آیتا... مهدوى کنى از شخصیتهاى برجسته روحانیت مبارز در این رابطه گفت:
... امام [ره] با مشاهده مشکلات فراوان و آشکار شدن این مطلب که حضور روحانیون لازم بوده و مىبایستى نقش فعال در اداره کشور داشته باشند (زیرا پس از مدتى تجربه نشان داد که این کار درست نبود)، امام(ره) صریحاً فرمودند ما در این تصمیم اشتباه کردیم و نمىبایست حکومت را دربست در اختیار کسانى قرار دهیم که امتحان خود را ندادند و با روحانیت و دخالت آنها در کارهاى سیاسى و اجرایى مخالفند.(3)
حال با عنایت به اینکه در این مقاله درصدد هستیم تا ابعاد جامعه شناختى سیاسى جامعه روحانیت مبارز را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، شایسته است قبل از پرداختن به اصل موضوع، اسامى بنیانگذاران، شهدا و اعضاى فعلى آن بیان گردد.
بنیانگذاران
هسته اولیه این تشکّل روحانى، مرکّب از روحانیون برجستهاى بود که سال 1356 ه . ش بیرون از زندان رژیم پهلوى به سر مىبردند. این افراد شوراى مرکزى روحانیت مبارز را تشکیل و قریب به اتفاق مبارزین روحانى را زیر پوشش قرار دادند.
در میان نویسندگان و صاحبنظران، راجع به اسامى بنیانگذاران و اعضاى مؤسس جامعه روحانیت مبارز، اتفاق نظر وجود ندارد. برخى، اعضاى مؤسس روحانیت مبارز را برابر با تعداد انگشتان دست دانسته و شخصیّتهاى ذیلالذکر را از بنیانگذاران اولیه جامعه به حساب آوردهاند:
1 ـ استاد شهید آیتا... دکتر بهشتى
2 ـ استاد شهید آیتا... مرتضى مطهّرى
3 ـ استادشهید دکتر محمّد مفتّح
4 ـ شهید حجتالاسلام محمدجواد باهنر
5 ـ شهید حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ فضلا... محلاتى
6 ـ آیتا... سیّد على خامنهاى
7 ـ آیتا... محمدرضا مهدوى کنى
8 ـ آیتا... اکبر هاشمى رفسنجانى
9 ـ آیتا... امامى کاشانى
10 ـ آیتا... محمدعلى موحدى کرمانى
در برخى یافتهها، صرفاً از شهیدان بهشتى، مطهرى، مفتح، باهنر و آقایان خامنهاى، رفسنجانى، مهدوىکنى و موسوى اردبیلى بهعنوان مؤسسین ابتدایى جامعه روحانیت یاد شده است.
در برخى از آثار که پیرامون مسائل و تحولات تاریخى انقلاب اسلامى به رشته تحریر درآمده، آیتا... شهید دکتر بهشتى به عنوان شخصیّت برجسته و مؤسس جامعه روحانیت مبارز به حساب آمده و از افرادى نظیر شهیدان مطهّرى، مفتح، باهنر و آقایان مهدوىکنى، خسروشاهى، عبدالمجید ایروانى، هاشمى رفسنجانى، ناطق نورى، معادیخواه، شُجونى، مهدى کرّوبى، هادى غفارى و... بهعنوان فعّالان و گردانندگان روحانیّت مبارز یاد شده است.(4)
با وجود این، اطلاعات کتابخانهاى موجود، حکایت از قطعیّت وجود اسامى شهیدان بهشتى، باهنر، مطهّرى و آقایان خامنهاى، رفسنجانى و مهدوىکنى در میان اعضاى مؤسس روحانیت مبارز دارد و قدر مسلّم آن است که سایر اعضا در گذر زمان و به تدریج در جمع جامعه روحانیت مبارز وارد گردیدهاند. مقام معظم رهبرى در این ارتباط چنین مىگوید:
تابستان 1356 [ه . ش] در مشهد با دو نفر از برادران نشسته بودیم، مرحوم آقاى ربّانى املشى و آقاى موحدى کرمانى. صحبت از این شد که مبارزین و مخصوصاً روحانیت که عمدهترین مبارزین بودند، چرا متشکّل نیستند؟ پیشنهاد شد که بیاییم تشکیلاتى را به وجود آوریم. در همان جلسه گفته شد که اگر آقاى بهشتى در این جلسات باشند، این جلسات عاقبت به خیر خواهد شد و به جایى خواهد رسید. از حسن اتفاق، شهید بهشتى و شهید باهنر هم در آن موقع در مشهد بودند و سنگ بناى تشکل اسلامى گذاشته شد.(5)
شهدا
یکى از افتخارات و ویژگىهاى ارزشى روحانیت مبارز، آن است که قریب به اتفاق اعضا و مؤسّسین آن را نخبگان طراز اول انقلاب که در راه تحکیم پایههاى نظام جمهورى اسلامى و استحکام انقلاب اسلامى به شهادت رسیدهاند، تشکیل مىدهند. شهداى جامعه روحانیت مبارز همگى از شخصیتهاى طراز اول انقلاب اسلامى مىباشند که هم براى اعضاى شوراى مرکزى فعلى و هم براى مردم مسلمان ایران و حتى براى احیاگران تفکر دینى در کشورهاى اسلامى به عنوان الگوهاى ارزشى و تأثیرگذار بهحساب مىآیند.
این شهیدان عبارتند از: 1 ـ آیتا... دکتر مرتضى مطهرى، 2 ـ آیتا... دکتر سید محمد حسینى بهشتى، 3 ـ آیتا... شهید دکتر مفتح، 4 ـ حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد باهنر، 5 ـ حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ فضلا... محلاتى، 6 ـ حجتالاسلام والمسلمین شاهآبادى.
اعضاى برجسته فعلى
روحانیت مبارز یکى از تشکّلهاى فعّال در صحنه سیاسى اجتماعى ایران است. هسته مرکزى این تشکل را مشایخ و مصلحان روحانى تشکیل مىدهند. براساس ماده هفتم اساسنامه جامعه روحانیت مبارز استان تهران، روحانیت مبارز مرکّب از علماى متعهد استان است که داراى سوابق علمى و تقوایى و فعّالیّتهاى اجتماعى و سیاسى منطبق با اهداف جامعه روحانیت بوده و از حسن شهرت و مقبولیّت عامّه برخوردار مىباشند.(6) اعضاى برجسته روحانیت مبارز که در حال حاضر در شوراى مرکزى این تشکل عضویت دارند، 26 نفر مىباشند. اسامى شوراى مرکزى روحانیت مبارز به ترتیب به شرح زیر مىباشد:
1 ـ آیتا... مهدوىکنى، 2 ـ آیتا... امامى کاشانى 3 ـ آیتا... یزدى 4 ـ آیتا... انوارى 5 ـ آیتا... هاشمى رفسنجانى 6 ـ آیتا... موحدى کرمانى 7 ـ آیتا... عمید زنجانى 8 ـ آیتا... مجتهد شبسترى 9 ـ آیتا... غیورى 10 ـ حجتالاسلام ناطقنورى 11 ـ حجتالاسلام روحانى 12 ـ حجتالاسلام هزاوهاى همدانى 13 ـ حجتالاسلام تقوى 14 ـ حجتالاسلام معزى 15 ـ حجتالاسلام ناصحى 16 ـ حجتالاسلام طباطبایى 17 ـ حجتالاسلام عبدوس 18 ـ حجتالاسلام مطلبى 19 ـ آیتا... سید هاشم حمیدى 20 ـ حجتالاسلام مصباحى 21 ـ حجتالاسلام سید رضا اکرمى 22 ـ حجتالاسلام سید احمد علمالهدى 23 ـ حجتالاسلام قائممقامى 24 ـ حجتالاسلام على سعیدى 25 ـ حجتالاسلام ادبى 26 ـ حجتالاسلام سالک.
با این وصف، در ابتدا انواع روابط قابل تصوّر براى تشکلهاى سیاسى با نظام جمهورى اسلامى و نوع رابطه جامعه روحانیت مبارز در میان آنها مورد اشاره قرار گرفته و پس از آن اهداف، راهبردها، سیاستها، مسائل سازمانى، ارتباطات برون سازمانى و آسیبشناسى سیاسى این تشکل روحانى که به عنوان یکى از ریشهدارترین تشکلها در نظام جمهورى اسلامى مىباشد، مورد بررسى قرار مىگیرد.
انواع رابطه تشکلهاى سیاسى و جامعه روحانیّت با نظام جمهورى اسلامى
براى مشخص کردن رابطه گروهها و جریانات سیاسى با نظام جمهورى اسلامى، از زوایاى مختلف مىتوان آنها را تقسیمبندى نمود. براى پرهیز از اطاله نوشتار از ذکر مدلهاى مختلف پرهیز کرده و صرفاً به یک مورد از آنها که از نقطه نظر بررسىهاى جامعه شناختى سیاسى مفید فایده واقع مىشود، اشاره مىکنیم.
از یک منظر مىتوان رابطه گروهها، تشکلها، احزاب، انجمنها و جریانات سیاسى را با نظام جمهورى اسلامى در سه طیف زیر قرار داد:
1) طیف برانداز مسلّح
این طیف درصدد براندازى، نابودى و اضمحلال نظام جمهورى اسلامى مىباشند. شیوه فعالیت آنها، مسلحانه و خشونتبار نظیر اقدامات خرابکارانه و تروریستى سازمان منافقین (مجاهدین خلق) مىباشد.
2) طیف برانداز غیر مسلّح
این طیف تئورى حکومتى ولایت فقیه و قانون اساسى جمهورى اسلامى را قبول نداشته و با بهرهگیرى از روش مسالمتآمیز درصدد براندازى در سکوت، آرام و خاموش نظام جمهورى اسلامى مىباشد. نمونه بارز این طیف اقدامات براندازانه بخشى از نیروهاى موسوم به «ملى مذهبى» است که از سوى دادگاه انقلاب و دادگسترى استان تهران در حال رسیدگى است.
3) طیف موافقِ مدافع
این طیف علاوه بر تلاش در جهت برقرارى و استمرار نظام جمهورى اسلامى، بر دفاع و پاسدارى از آن نیز تأکید دارد. جامعه روحانیت مبارز تهران در زمره این طیف قرار دارد که وظیفه خود مىداند تا با حضور فعّال در عرصههاى مختلف مدیریتى، فکرى، اعتقادى، سیاسى و ارشادى، از نظام جمهورى اسلامى دفاع و پاسدارى نماید.
در این راستا، شهیدان مطهرى، بهشتى، باهنر، مرحوم موحدى ساوجى، آیات و حجج اسلام مهدوى کنى، هاشمى رفسنجانى، امامى کاشانى، انوارى، موحدى کرمانى، تقوى، موسوى اردبیلى، یزدى، ناطق نورى، محسن مجتهد شبسترى، خسروشاهى، ایروانى، غیورى، حسن روحانى، عمید زنجانى، هزاوهاى همدانى، عبدوس، مطلبى، مصباحى، سالک، طباطبایى، ناصحى و... از جمله اعضاى شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز بودند که در طى بیش از دو دهه انقلاب در سطوح عالى مدیریتى در شوراى انقلاب، قواى سهگانه مقننه، مجریه، قضاییه، نیروهاى مسلح، حوزههاى علمیه، شوراى عالى انقلاب فرهنگى، شوراى عالى امنیت ملى، شوراى نگهبان، مراکز آموزش عالى و جایگاههاى امامت جمعه و نمایندگى ولى فقیه در استانها و شهرستانهاى کشور به انجام وظیفه پرداختهاند.
براى درک عینىتر نوع رابطه این تشکل روحانى با نظام جمهورى اسلامى و میزان نفوذ آن در ارکان نظام از یکسو و به منظور پرهیز از اطاله نوشتار از دیگر سو، صرفاً مسئولیتهاى اعضاى شوراى مرکزى روحانیت مبارز در سطح سران قواى سه گانه جمهورى اسلامى مورد اشاره قرار مىگیرد. در چهار دوره از هشت دوره ریاست جمهورى اسلامى، رییس قوه مجریه از اعضاى جامعه روحانیت مبارز تهران بوده است. در دوره سوم و چهارم ریاست جمهورى، مقام معظم رهبرى که در آن زمان عضو این تشکّل بود(7)، در رأس هرم قوه مجریه قرار داشت. در دورههاى پنجم و ششم ریاست جمهورى نیز دیگر عضو مؤسس و فعلى جامعه روحانیت یعنى آیتاللّه اکبر هاشمى رفسنجانى رئیس جمهورى اسلامى ایران بود. در دورههاى اول، دوم و کمتر از نیمى از عمر مجلس سوم، قوه مقننه هم به ریاست ایشان اداره مىشد و در دورههاى چهارم و پنجم مجلس نیز حجتالاسلام ناطق نورى دیگر عضو جامعه روحانیت ریاست مجلس را عهدهدار بود. در قوه قضائیه نیز از سال 1368 تا 1378 ه . ش به مدت دو دوره پنج ساله ریاست این قوه برعهده آیتاللّه محمد یزدى از اعضاى شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز نهاده شده بود.
در حال حاضر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با آیتاللّه هاشمى رفسنجانى عضو برجسته جامعه روحانیت مبارز و تعدادى از اعضاى این مجمع مشورتى نیز از دیگر اعضاى شوراى مرکزى این تشکّل روحانى مىباشند. سطح نفوذ جامعه روحانیت در ارکان نظام جمهورى اسلامى در ربع قرن گذشته تا حدّى بوده که در مقطعى بطور همزمان، ریاست سه قوه مجریه، مقنّنه و قضائیه به ترتیب برعهده آقایان هاشمى رفسنجانى، ناطق نورى و محمّد یزدى بوده است.
از آنجا که یکى از مؤثرترین مدلهاى مورد استفاده در پژوهشهاى جامعه شناختى سیاسى که ماهیت و محتواى گروههاى اجتماعى را مشخص مىسازد، تأمل، بررسى و کشف راهبرد (استراتژى) ها و سیاستهاى قابل طرح در ابعاد داخلى، بینالمللى و مسائل سازمانى گروههاى فعّال در صحنه جوامع مختلف است، در این قسمت از بحث، با بررسى استراتژى، سیاستها و مسائل سازمانى جامعه روحانیت مبارز تهران، تصویرى هر چند اجمالى از ماهیّت و محتواى این نهاد اجتماعى روحانى فعّال در عرصه سیاست و اجتماع ایران تبیین مىگردد.
اهداف و استراتژى بلند مدّت
جامعه روحانیت مبارز با هدف سازماندهى مبارزات مردم انقلابى ایران علیه رژیم شاهنشاهى پهلوى دوم در نیمه دوم سال 1356 ه . ش. پا به عرصه وجود گذاشت و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى با هدف پاسدارى از دستاوردهاى انقلاب و تقویت نظام برآمده از آن به استمرار فعالیت پرداخت.
روحانیّت مبارز به دلیل آنکه خود را یک حزب سیاسى نمىداند، فاقد مجوز فعالیت از کمیسیون ماده 10 احزاب(8) مىباشد. در نتیجه این امر به رغم آنکه داراى اساسنامه و ساختار تشکیلاتى هست، هیچگونه استراتژى و سیاستنامه مدونى را براى خود تهیه ننموده است و اغلب موضعگیرىهاى آن در آستانه بحبوحه برگزارى انتخابات صورت مىپذیرد. بر این اساس براى استخراج اهداف استراتژیک این تشکل روحانى، از طریق مطالعه بیانیهها و اظهارات اعضاى طراز اول و برجسته این تشکّل، مهمترین اهدافى که جنبه دائمى و درازمدت داشته، استخراج و به عنوان اهداف بلندمدّت و استراتژى روحانیت مبارز تنظیم و در ذیل ارائه شده است:
1 ـ تلاش در جهت تحقق اسلامیت نظام
یکى از دغدغههاى روحانیت مبارز فراهم ساختن زمینههاى عمل به احکام اسلام در صحنه زندگى فردى و اجتماعى بعد از انقلاب است. بر این اساس این تشکّل روحانى همواره «اسلامیّت» نظام را بر «جمهوریت» آن مقدم، و مشروعیت نظام جمهورى را برگرفته از شرع مقدس اسلام مىداند. حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحى عضو جدیدالورود در شوراى مرکزى، پیرامون این هدف معتقد است:
جامعه روحانیت خواهان این است که انقلاب که در ایران رخ داده، ما حرکت خود را مرحله به مرحله به سمت اهداف اسلامى و تحقق و پیاده کردن کامل اسلام ادامه بدهیم. منتها این را چگونه مىشود انجام داد؟ این را باید با اصلاحات تدریجى انجام داد. بنابراین روحانیت مبارز خواهان حفظ وضع موجود نیست، خواهان اصلاحات است اما امروز برخى مدعى اصلاحات با شعار انجام اصلاحات در چارچوب نظام هستند که با اصلاحات جامعه روحانیت تفاوت دارد. آنها از جمهورى اسلامى، جمهوریتش را پر رنگ مىکنند و اسلامیّت آن را کمرنگ مىکنند در حالى که جامعه روحانیت به این اعتقاد ندارد.(9)
از دیدگاه روحانیت مبارز، خواست مردم ایران نیز در رأى به نظام جمهورى اسلامى، بر تحقق احکام و تعالیم اسلام در زندگى فردى و اجتماعى جلوهگر گردیده است. در بیانیهاى که در بهمنماه 1373 ه . ش به مناسبت پیروزى انقلاب اسلامى صادر شد، روحانیت مبارز تأکید کرد:
مردم ما اعلام کردند که هیچ حکمى را جز «ما انزل الله» نمىپذیرند و قرآن تنها قانون الهى است. چنین رویکردى، تعریف جدیدى از دمکراسى در چشم مردم جهان گشود.(10)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله جامعه روحانیت مبارز