دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات، تحقیق
فرمت فایل: ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
قسمتی از محتوای متن ...
تعداد صفحات : 23 صفحه
غزوه بنی قریظه در ذی القعده سال پنجم بامداد بیست و چهارم ذی القعده بود که رسول خدا- صلی الله علیه و آله- و مسلمانان از پیرامون خندق به مدینه بازگشتند و اسلحه خود را نهادند، اما چون هنگام ظهر فرا رسید ،جبرئیل فرود آمد و به رسول خدا گفت : خدا تو را می فرماید که : بر سر «بنی قریظه» رهسپار شوی ، و هم اکنون من بر سر ایشان می روم در قلعه هایشان زلزله می اندازم ، رسول خدا بلال را فرمود تا: در میان مردم اعلام کند که هر کس مطیع و شنوای امر خدا و رسول است باید نماز عصر را جزدر «بنی قریظه» نخواند.
رسول خدا «عبدالله بن ام مکتوم» را در مدینه جانشین گذاشت و با سه هزار نفر از مسلمانان که سی و شش اسب داشتند رهسپار شد و رایت را به دست علی –علیه السلام- داد، و او را پیش فرستاد، هنگامی که علی نزدیک قلعه ها رسید، گفتار زشتی را درباره رسول خدا از ایشان شنید وبازگشت تا در میان راه به رسول خدا عرضه داشت که: خوب است نزدیک این پلیدها نروی.
رسول خدا گفت: چرا؟
گمان می کنم درباره من بدگوئی کرده اند؟
علی گفت: آری.
گفت: اگر مرا می دیدند از آن سخنان چیزی نمی گفتند.
رسول خدا بر سر چاهی از «بنی قریظه» به نام «انی» فرود آمد و مردم بها و پیوستند و جمعی که در اثر امتثال امر رسول خدا که : باید نماز عصر را جز در «بنی قریظه» نخوانند ، نماز عصرشان قضا شده بود، نماز عصر را بعد از نماز عشا قضا کردند و به روایت ابن اسحاق ازپدرش اسحاق بن یسار از معبدبن کعب بن مالک انصاری: مورد ملامت خدا ورسولش واقع نشدند.
رسول خدا –صلی الله علیه و آله - از عهد شکنی «بنی قریظه» خبر یافت و برای تحقق حال و اتمام حجت و روشن شدن تکلیف ،«سعد بن معاذ » سرور «اوس» «سعد بن عباده» سرور «خزرج»را فرستاد و «خوات بن جبیر» (از بنی عمروبن عوف) و «عبدالله بن رواحه» (از بنی حارث بن خزرج) رانیز همراهشان ساخت، و فرمود: بروید و تحقیق کنید که آیاآنچه از «بنی قریظه» خبر یافته ایم راست است یا دروغ؟
اگر راست بود سخن با اشاره و کنایه بگوئید که من بفهمم ، اما مردم را سست نکنید، و اگر به پیمان خود وفادار باشند، آشکارا و در حضور مردم بگویید.
فرستادگان رسول خدا رفتند و معلوم شد که کار عهدشکنی «بنی قریظه» از آنچه می گفته اند هم بالاتر است، تا آنجا که گفتند: رسول خدا کیست؟
ما را با وی نه پیمانی است و نه قراردادی ، ونیز سخنان ناروا نسبت به رسول خدا گفتند و کار میان آنان و «سعدبن معاذ» که مردی تندخو بود، به دشنام و ناسزاگوئی رسید.
«سعد بن عباده» گفت: از تندخوئی با ایشان در گذر که کار ما با ایشان از دشنام دادن و تندخوئی بالاتر است.
آنگاه نزد رسول خدا بازگشتند و چنان که فرموده بود، پیمان شکنی «بنی قریظه » را با کنایه و اشاره ، گزارش دادند و گفتند: عضل و قاره .
کنایه از این که اینان هم مانند دو قبیله «عضل» و «قاره» که با «اصحاب رجیع» یعنی: «خبیب» و همراهانش بی وفائی کردند، پیمان خود را شکسته اند و بر سر عهد و میثاق خود نیستند .
رسول خدا –صلی الله علیه و آله – گفت: الله اکبر! ای مسلمانان شما را مژده باد.
در این موقع بود که گرفتاری مسلمین به نهایت رسید و ترس و بیم شدت یافت و دشمن از فراز و نشیب ایشان را احاطه کرد ودر دل مومنان نسبت به خدا و رسول خدا گمانها پیدا شد و نفاق منافقان آشکار گشت و عده ای گفتند : محمد ما را نوید می داد که : گنج های «خسرو» و «قیصر» رامی خوریم ، اما امروز جرات نمی کنیم که برای قضای حاجت بیرون رویم.
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
( برای پیگیری مراحل پشتیبانی حتما ایمیل یا شماره خود را به صورت صحیح وارد نمایید )
«پشتیبانی فایل به شما این امکان را فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دریافت نمایید »
دانلود تحقیق غزوه بنی قریظه 23 ص