لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
نقش ارتباطات در توانمند سازی افراد برای شاد زیستن
بخش اعظم کیفیت زندگی ما را خانواده، دوستان و ساختارهای اجتماعی تعیین میکنند هر چند که تاکید عمده ما در جامعه بر سیاست و کار است. رفتار ما به خصوص به آن صورت که در رسانهها انعکاس یافته و قوام مییابد غالبا در برابر گسترش این ابعاد حیات بشری به کار میرود.پژوهشهای ارتباطاتی، چندین پروسه حیاتی تاثیر گذار در نحوه تعریف ما از روابط با دیگران را آشکار ساخته و نشان داده اند که چگونه افراد در برقراری ارتباط با دیگران اثر گذارند.این تحقیقات روشهایی را توصیه میکنند که براساس آن افراد بتوانند به طرق مختلف در جریان انواع تعاملات روزمره به یکدیگر کمک کنند و در ضمن به اهداف شخصی خود نیز دست یابند.
ارتباطات صرفا انتقال پیام از نقطه الف به نقطه ب نیست. از منظر پژوهشهای ارتباطاتی ، متغیرهای زیادی بر روی این پروسه موثرند.حتی فعالیتی کاملا نمادی مانند مکالمه چهره به چهره ، نکته قابل توجهی است که مستلزم هماهنگ سازی اموری پیچیده ، درون اتکائی و دینامیک است.افراد بهطور همزمان پیامهایی را دریافت و ارسال میکنند و در طی آن رفتارهای عملی، ادراکی و شناختی را نیز انجام میدهند.
این کار نیازمند کوشش فکری و جسمی بطور همزمان است. افراد دائما" تلاش میکنند پیامهای گفتاری و غیر گفتاری تدوین کرده، هویتهای خود را مدیریت و شرایط عاطفی خود را کنترل کنند، واکنشهای مخاطبان کلامی خود را ضبط و جریان اطلاعات به سرعت در حال تغییر را تفسیر کنند و نوبت بندی سخن گفتن حین گفتگو را قاعده مند سازند.
رفتار گفتاری و غیر گفتاری افراد بمرور زمان دچار نوسان میشود چرا که خود را با اعمال و واکنشهای یکدیگر تطبیق داده ، با مضمون ارتباطی خو گرفته و وضعیت جاری روابط خود را منعکس میکنند.این پروسه ها که غالبا اتوماتیک وار صورت میگیرند بدلیل عدم تفکر در مورد آن، غالبا" مشکل آفرین میشوند و به این ترتیب افراد در پیدا کردن ریشه اختلاف خود رنج زیادی را متحمل میشوند.در این زمینه تحقیقات زیادی انجام شده که چطور افراد میتوانند در هنگام ارتباط درک عمیقتری نسبت به فرایندهای ارتباطاتی میان فردی پیدا کنند.
اثرگذاری ارتباطات بر کیفیت روابط شخصی و کاری حیاتی است
ارتباطات میان فردی ماهیت و کیفیت روابط ما را خلق و منعکس میکنند . آنچه که راجع به آن بحث میکنیم، آنچه که انجام نمیدهیم و بهخصوص نحوه سخن گفتن و نگارش ما نشان دهنده آن است که آیا رابطه ما با دیگران متمایز، پذیرنده، نامطبوع، رسمی یا خودمانی بوده است یا خیر.برقراری ارتباط عموما" حکایت از صمیمیت، اعتماد، دریافت پذیری و راحتی با دیگران است که البته عکس این مسئله نیز صادق است. در عین حال همان طور که برقراری رابطه چنین ابعاد ارتباطی ای را داراست، برقرار کنندگان ارتباط نیز برای پیامهای خود اهدافی کاملا" ابزاری دارند ( از جمله زمانی که افراد سعی در روشن ساختن نظریات خود ، ترغیب یک دوست ، احقاق حقوق خود و افزایش آن و یا حفظ حریم خصوصی خود دارند.)
برقراری ارتباط با نزدیکان بمنظور یافتن روابطی موفق حیاتی است ، چنانچه ارتباطات ما کارآمد نباشد به ارزیابی خود و موقعیت از طریق برقراری ارتباط با دیگر افراد جامعه می پردازیم.
پویایی مکالمات ما میتواند اثرات مفید یا مخربی بدنبال داشته باشد که یافته ها موید این ماهیت دوگانه هستند . در رابطه با بعد مثبت، برقراری گفتگوهای مداوم و هماهنگ، تاثیر مثبتی روی دیگران داشته، زمینه های مشترک، اعتمادسازی، حمایت و راحتی اجتماعی را برای طرفین به دنبال دارد و معمولا امکان پیش بینی کردن دیگران را افزایش میدهد.
در بعد منفی قضیه، همین الگوهای تعاملی پویا و دو طرفه میتوانند بهنحوی غیر خردمندانه امکان فریب دادن و فریب خوردن دو طرفه رابطه را مهیا کنند ، منجر به قطب بندی در گروهها و خصومت بین آنها شده عقلانیت در تصمیم گیری را کاهش و امکان برطرف شدن منازعه را تضعیف کنند.
عجیب آن که هر دو جنبه برقراری ارتباط میتوانند بطور همزمان بروز کنند زمانیکه دوطرف تعامل و گفتگو بشدت درگیر موضوع شده و نسبت به آن حساسیت پیدا میکنند ارتباطات میتواند به همبستگی بین طرفین بیانجامد اما در آن واحد پروسههای تصمیمگیری را متزلزل و تضعیف کند.
بخش اعظم ارتباطات ، هدف – محور بوده وبنابراین جنبه استراتژیک دارد. در موقعیت های رسمی طرفین گفتگو (تعامل) به دقت اهداف و استراتژیهای برنامه را پیش از تعامل تعریف و مشخص میکنند تا به اهدف مطلوب برسند.
البته موثر بودن این اقدامات، یک موهبت همیشگی نیست . افراد در گروههای سنی مختلف میتوانند از دستورالعملی صریح براساس تحقیقات مربوط به ارتباطات بیاموزند که چگونه در زمینه های ذیل موثر عمل کنند.
دستورالعملهای روشنی در نتیجه پژوهشهای ارتباطی وجود دارد که افراد در گروههای سنی مختلف میتوانند با بکارگیری آن به نتیجه مطلوبتری دست پیدا کنند.
این دستورالعملها شامل: الف) ایجاد و توسعه مهارت های کلامی وغیرکلامی بمنظور کسب مدیریت اوضاع ب) انتخاب یک استراتژی مشخص در برابر موقعیت های حقیقی زندگی ج) پیاده سازی استراتژی فوق و بکارگیری آن د) ارزیابی میزان تاثیرگذاری استراتژی بکارگرفته شده براساس نتیجه بدست آمده، است.
ادراک این پروسه آگاهانه طرفین را تشویق میکند تا در تعاملات خود فکورانه تر و ماهرانه تر عمل کنند. همچنین ، کارآمدی و اعتماد بنفس افراد در کسب موفقیت بالقوه افزایش یافته و به افزایش سطح کیفی زندگی و شکوفایی آن منجر خواهد شد .از سوی دیگر عدم مهارت در زمینه برقراری ارتباط ،افسردگی ؛ نگرانی؛ خجالتی شدن؛ تنهایی ؛ اختلالات در رشد و مشکلات تحصیلی را به همراه دارد.
اثرگذاری مهارت های ارتباط بین- فردی موثر بررشد و انطباق فرد در بلندمدت
اختلافات والدین با فرزندان و اثرات گسترده وعمیق آن بر طیفی از نتایج اجتماعی متنوع در زندگی کودک، محور مطالعات مهمی از سوی کارشناسان ارتباطات قرار گرفته است.
والدین میتوانند فرزندان خود را با روشهای مختلفی تربیت کنند، برای مثال ، روشهای" استقرایی " – ارتباطات از طریق استدلال و تشریح در عوض تنبیه و تحکم – درمورد انضباط فردی در رسیدن به وضعیت انطباق یافته کودکان موثرتر است.
پاسخهای شخص محور به کودکان بجای انتقاد کردن براساس آنچه که کودکان به لحاظ گروه سنی یا دسته بندیهای اجتماعی ناچارند انجام دهند، نیز موثر خواهد بود.
بکارگیری این استراتژی ها انواع مختلف نتایج را به همراه داشته است :
مقاله :نقش ارتباطات در توانمند سازی افراد برای شاد زیستن