دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه23
فهرست مطالب
نوح و نماز
ابراهیم و نماز
ارزش و عظمت نماز
به نام خدا
پیشگفتار
نماز اساسى ترین رشته ى الفت و عالى ترین عامل محبّت بین بندگان و حضرت حقّ است .
نماز نور دل و صفاى قلب و روح جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خداست .
نماز واسطه ى محکمى است که تمام هستى انسان را به ملکوت هستى پیوند مى دهد و به مانند آن ، برنامه اى را براى ربط دادن آدمى به حقّ و حقیقت نمى توان یافت .
نماز پناه بى پناهان ، سنگر جهادگران ، گلستان روح افزاى عاشقان ، چراغ سحر مشتاقان ، نور وجود عارفان ، آرامش دل بینایان ، و سیر کمالى آگاهان است .
نماز زنده کننده ى جان ، ظهور دهنده ى حیات جاودان ، راز و نیاز دردمندان ، روشنى راه رهروان ، نور دیده ى بیداران ، سرمایه ى مستمندان ، دواى درد بى دردان ، نواى دل بى دلان ، دلیل گمراهان ، امید امیدواران ، سرّ حقیقى سحرخیزان ، سوز دل سوختگان ، حرارت روح افسردگان ، مایه ى بقاى جان ، و دستگیره ى نجات انسان از تمام مهالک است .
نماز برتر از همه ى عبادات ، جامع تمام کمالات ، منعکس کننده ى کلّ واقعیّات ، منبع برکات ، و کلید قفل تمام مشکلات است .
نماز خمیر مایه ى حیات ، تزکیه کننده ى صفات ، علاج زشت ترین عادات ، آورنده ى حسنات ، تبدیل کننده ى سیّئات ، باعث کرامات ، منبع فیض و افادات ، نگهدارنده ى انسان از حادثات ، مانع سانحات ، و حقیقت کائنات است .
نماز عشق سالکین ، عبادتى آتشین ، کارى بى قرین ، بهترین معین ، خورشید اهل زمین ، مونس اصحاب دین ، امنیّت جان غمین ، و رحمت واسعه ى حضرت ارحم الرّاحمین است .
نماز واقعیّتى روحانى ، امر واجب حضرت سبحانى ، نفخه ى رحمانى ، جان انسانى ، و نور یزدانى است .
نماز هویّت ایمان ، حقیقت جهان ، طریقت جان ، قدرت انسان ، و مایه ى بهشت و رضوان است .
نماز چشمه ى زمزم روح ، ساغر معنوى صبوح ، فتح الفتوح ، توبه ى نصوح ،حضرت حق را ممدوح ، اجمال قرآن را مشروح ، و در طوفان حوادث کشتى نوح است .
بدون نماز خود را اهل حقّ و حقیقت مدان و رسیدن فیض خاص الهى را به سوى خود توقّع مدار .
اکسیر وجود منهاى نماز بى سود است ، بى خبران از نماز بى خردانند و فراریان از این مقام گرفتار دام شیطانند .
ثروتمندانِ بى نماز فقیرند و تهیدستانِ با نماز از همه مستغنى تر . حقیقت و واقعیت همان است که عارف شوریده ى الوند ، حضرت باباطاهر ، فرموده :
خوشا آنان که اللّه یارشان بى ******************* که حمد و قل هو اللّه کارشان بى
خوشا آنان که دائم در نمازند ******************* بهشت جاودان بازارشان بى
ارزش و عظمت نماز
بى تردید ، در میان عبادات و مسائل معنوى و ملکوتى ، نماز از ارزش و اهمیّت خاصّى برخوردار است .
به اندازه اى که به نماز سفارش شده به چیزى سفارش نشده است .
نماز وصیّت حضرت حق ، و انبیا و امامان ، و عارفان و عاشقان ، و ناصحان و حکیمان است .
کتابى از کتاب هاى آسمانى حق خالى از آیات مربوط به نماز نیست .
از برنامه هاى بسیار مهمّ کتاب هاى عرفانى و اخلاقى و مخصوصاً کتب حدیث ، نماز است .
معارف الهى ، انسان بى نماز را انسان نمى دانند ، و هر بى نمازى را مستحقّ عذاب ابد و محروم از بهشت دانسته و بلکه جداى از نماز را حیوانى پست و موجودى تهیدست و تیره بختى بیچاره به حساب مى آورند .
نماز در زندگى و حیات انسان به اندازه اى ارزش دارد که اولیاى الهى براى یک لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهى که ممکن بود دیگران را هم به این عبادت ملکوتى تشویق مى کردند .
نماز با این که به غیر مکلّف واجب نیست ولى به خاطر ارزش و اهمیّتى که دارد امامان معصوم دستور مى دادند که فرزندتان را از شش ـ هفت سالگى به جهان نماز ببرید و آنان را به سفر در این عرصه گاه معنوى تشویق کنید :
* عَنْ مَعاوِیَةَ بْنِ وَهَب قالَ : سَأَلْتُ اَباعَبْدِاللّهِ(علیه السلام) فى کَمْ یُؤْخَذُ الصَّبِىُّ بَالصَّلوةِ ؟ فَقالَ : فیما بَیْنَ سَبْعَ سِنینَ وَ سِتَّ سِنینَ(1) .
معاویة بن وهب که از بزرگان اصحاب امام ششم است از حضرت باقر (علیه السلام)مى پرسد : در چه زمانى کودکان خود را متوجّه نماز کنیم ؟ حضرت مى فرماید : در هفت و شش سالگى .
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم عَنْ اَحَدِهِما (علیهم السلام) فِى الْصَبِىِّ مَتى یُصَلّى ؟ قالَ : اذا عقل الصَّلوةَ . قُلْتُ : مَتى یَعْقِلُ الصَّلوةَّ وَ تَجِبُ عَلَیْهِ ؟ قالَ لِسِتَّ سنین(2) .
محمّد بن مسلم که از یاران بى نظیر امامان است ، از حضرت باقر یا حضرت صادق (علیهما السلام) مى پرسد : کودک در چه زمانى نماز بخواند ؟ حضرت مى فرماید : وقتى که نماز را بفهمد . عرضه مى دارد : چه زمانى مى فهمد تا خواندن نماز بر او لازم باشد ؟ امام مى فرماید : در شش سالگى .
عَنِ الْحَلَبى ، عَنْ اَبى عَبْدِلله(علیه السلام) عَنْ اَبیهِ قالَ : اِنّا تَأْمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلوةِ اِذا کانُوا بَنى خَمْسِ سِنینَ ، فَمُرُوا صِبْیانَکُمْ بِالصَّلوةِ اِذا کانُوا بَنى سَبْعِ سِنینَ .
حلبى از راویان بزرگوار شیعه است از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند که حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه السلام) روایت مى کنند که ما فرزندانمان را در سن پنج سالگى به نماز امر مى کنیم ، پس شما آنان را به وقت هفت سالگى به دنیاى نماز حرکت دهید .
روایات بسیار مهمّ کتاب هاى پرارزش حدیث از سبک شمردن نماز شدیداً نهى مى کنند :
عَنْ اَبى جَعْفَر (علیه السلام) قالَ : لا تَتَهاوَنْ بِصلوتَکَ فَاِنَّ النَّبِىَّ (صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ : لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلوتِهِ ، لَیْسَ مِنّى مَنْ شَرِبَ مُسْکِراً ، لایَرِدُ عَلَىَّ
ــــــــــــــــــــــــــــ
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : نمازت را سبک مشمار ، به حقیقت که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به وقت مرگش فرمود : هرکس نماز را سبک انگارد از من نیست ، هر کس شراب بنوشد از من نیست ، و الله قسم کنار کوثر بر من وارد نمى شود .
قالَ الصّادِقُ (علیه السلام) :اَنَّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلواة(2) .
امام صادق (علیه السلام) فرمود : آن که نماز را سبک بشمارد ( و در نتیجه از خواندن آن محروم گردد یا همراه با شرایط بجا نیاورد ) به شفاعت ما نمى رسد .
* عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ (علیه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) :لَیْسَ مِنْى مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلواةِ ، لایَرِدُ عَلَىَّ الْحَوْضَ لا وَالله(3) .
امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت مى فرماید : از من نیست آن که نماز را سبک بشمارد ، و اللّه سبک شمارنده ى نماز کنار کوثر بر من وارد نمى شود .
قالَ الصادِقُ (علیه السلام) فى حَدیث : اِنَّ مَلَکَ الْمَوْتِ یَدْفَعُ الشَّیْطانَ عَنِ الْمُحافِظِ عَلَى الصَلوةِ وَ یُلَقِّنُهُ شَهادَةَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَداً رَسُولُ اللهِ فى تِلْکَ الْحالَةِ الْعَظیمَةِ(4) .
امام صادق (علیه السلام) در روایتى فرمودند : ملک الموت به هنگام قبض روح ، شیطان را از آن که بر نمازش محافظت داشته دفع مى کند تا نتواند به مسافر باایمان جهان آخرت ضرر برساند و در آن حالت هولناک ، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مى کند .
* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) : لاتُضَیِّعُوا صَلواتِکُمْ فَاِنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلواتَهُ حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ ، وَ کاَن حَقاً عَلَى اللّهِ اَنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ(1) .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : نماز خود را ضایع مکنید که ضایع کننده ى نماز با قارون و هامان محشور مى شود ، و بر خداوند لازم است او را همراه منافقان به آتش وارد کند .
عَنْ اَبى جَعْفَر (علیه السلام) قالَ : بَیْنا رَسوُلِ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) جالِسٌ فِى الْمَسْجِدِ اِذ دَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ یُصَلّى فَلَمْ یَتِمَّ رُکُوعَهُ وَ لاسُجُودَهُ فَقالَ (صلى الله علیه وآله وسلم) : نَقَرَ کَنَقْرِ الْغُرابِ ! لَئِنْ ماتَ هذا وَ هکذا صَلوتُهُ لَیَمُوتَنَّ عَلى غَیْرِ دِینى(2) .
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) با گروهى در مسجد نشسته بودند ، مردى وارد مسجد شد و رکوع و سجود نمازش را ناتمام بجاى آورد ، به نحوى که وضع رکوع و سجودش نماز را از حیثیّت نماز مى انداخت . رسول خدا فرمود : نوک زد مانند نوک زدن کلاغ ( کنایه از اینکه نمازش را عجیب با عجله خواند آن چنان که گویى نماز بنود ) ، چنان که مرد با چنین نمازى بمیرد با دین من نمرده است .
* قالَ الصّادِقُ (علیه السلام) : اَوَّلُ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوةُ ، فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ ، وَ اِذا رُدَّتْ رُدَّ عَلَیْهِ سائِرُ عَمَلِهِ(3) .
امام صادق (علیه السلام) فرمود : اوّل برنامه اى که انسان به آن محاسبه مى شود نماز است ، اگر پذیرفته شود بقیّه ى اعمال او نیز پذیرفته مى شود ، و اگر مردود گردد سایر اعمال او نیز مردود مى گردد .
قالَ اَبوُعَبْدِاللهِ (علیه السلام) : صَلوة فَریضَة خَیْرٌ مِنْ عِشْرینَ حِجَّةً ، وَ حِجَّةٌ خَیْرٌ مِنْ بَیْت مَمْلُوًّ ذَهَباً یُتَصَدَّقُ مِنْهُ حَتّى یَفْنى(1) .
امام صادق (علیه السلام) فرمود : یک نماز واحب از بیست حج بهتر است ، و یک حج بهتر است از خانه اى که پر از طلا باشد و تمام آن در راه خدا به صدقه برود .
عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قالَ : سَمِعْتُ اَبا عَبْدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ : حِجَّةٌ اَفْضَلُ مِنَ الدُّّنْیا وَ ما فیها ، وَ صَلوةُ فَریضَة اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ حِجَّة(2) .
یونس بن یعقوب مى گوید : از حضرت صاد (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود : یک حج برتر است از دنیا و هر چه در آن است ، و یک نماز واجب از هزار حج برتر است .
عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ (علیه السلام) قالَ : اِنَّ تارِکَ الصَّلوةِ کافِرٌ .
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود : به حقیقت که ترک کننده ى نماز کافر است .
عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ (علیه السلام) عَنْ اَبیهِ عَنْ جابِر قالَ : قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) : مابَیْنَ الْکُفْرِ وَ الاْیمانِ اِلاّ تَرْکُ الصَّلوةِ .
امام صادق از حضرت باقر (علیهما السلام) از جابر از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت مى کند که : بین کفر و ایمان جز ترک نماز چیزى نیست .
محمّد بن سنان از علل و فلسفه ى مسائل الهى از حضرت رضا (علیه السلام) در ضمن یک نامه سؤال مى کند ، امام هشتم در پاسخ به مسئله ى نماز مى نویسند :
* نماز اقرار به ربوبیّت حضرت حقّ عزّوجلّ ، و نفى شریک از وجود مقدّس او ، و ایستادن در پیشگاه عظمت آن جناب با ذلّت و مسکنت و خضوع
و اعتراف ، و طلب آمرزش نسبت به گناهان گذشته ، و صورت به خاک نهادن در هر روز برا تعظیم در برابر عظمت آن وجود مبارک ، و اینکه عبد به یاد حق و جداى از تجاوز به حقوق الهى و خاضع و خاکسار و راغب به رحمت واسعه و خواهان زیاد شدن ایمان و وسعت رزق و مداومت بر ذکر در شب و روز است ، ونیز عبد سیّد و مولا و مدبّر و خالقش را فراموش نکند تا دچار شرّ و طغیان نگردد ، و نیز به وسیله ى نماز از انواع معاصى حفظ گردد و ازافتادن در دریاى فساد مصون بماند(1) .
در روایت صحیح بسیار مهمّى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمود :
* روزى امین وحى براى اداى وحى به نزد من آمد . هنوز آنچه را که باید بر من بخواند تمامش را نخوانده بود که ناگهان آوازى سخت و صدایى هولناک برآمد . وضع فرشته ى وحى تغییر کرد ، پرسیدم : این چه آوازى بود ؟ گفت : اى محمد ! خداى تعالى در دوزخ چاهى قرار داده ، سنگ سیاهى در آن انداختند ، اکنون پس از سیزده هزار سال آن سنگ به زمین آن چاه رسید . پرسیدم : آن چاه جایگاه چه کسانى است ؟ گفت : از آنِ بى نمازان و شرابخواران(2) !!
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
* هر که نماز را ترک کند خداى تعالى او را به پانزده عقوبت مبتلا کند : شش عقوبت در دنیا و سه عقوبت نزدیک مرگ و سه در قبر و سه در قیامت ،
اما شش عقوبت در زمان حیات :
- بى آبرو شود .
- برکت از مالش برود .
- عمر و ثروتش زیان نگردد .
- خیراتش قبول حق نشود .
- دعایش مستجاب نگردد .
- دعاى شایستگان نصیب وى نشود .
اما سه بلایى که نزدیک وفات به او مى رسد :
- سکرات مرگ بر او شدید شود .
- گرسنه از دنیا برود .
- تشنگى از او رفع نشود .
اما سه عقوبتى که در قبر به وى رسد :
- با درد و غم قرین باشد .
- در تاریکى محض بسر برد .
- تا قیامت در عذاب باشد .
اما سه عقوبتى که در قیامت به او رسد :
- حساب بر وى دشوار شود .
- خداوند دشمن وى گردد و به او نظر رحمت نیندازد و او را عذاب دردناک رسد .
- از قبر همچون حیوان به قیامت وارد گردد و سپس با ذلّت و خوارى رهسپار دوزخ شود(1) .
* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) : لاایمانَ لِمَنْ لاصَلوةَ لَهُ(2) .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : آن که نماز ندارد ایمان ندارد .
وَ قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) مَنْ اَحْرَقَ سَبْعینَ مُصْحَفاً وَ قَتَلَ سَبْعینَ نَبِیّاً وَ زِنا مَعَ اُمِّهِ سَبْعینَ مَرّات وَ افْتَضَ سَبْعینَ بِکْراً بِطَریقِ الزِّنا اَقْرَبُ اِلى رَحْمَةِ اللهِ مِمَّنْ تَرَکَ الصَّلوةَ مُتَعَمِّداً(1) .
و نیز رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : کسى که هفتاد قرآن را بسوزاند و هفتاد پیامبر به قتل رساند و هفتاد مرتبه با مادر خود درآمیزد و هفتاد دختر را از طریق زنا تجاوز نماید به رحمت خداوند از کسى که عمداً نمازش را ترک کند نزدیکتر است .
* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) اِنَّ تارِک الصَّلوة لایَجِدُ ریحَ الْجَنَّةِ .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : به حقیقت که تارک نماز بوى بهشت را استشمام نکند .
روایاتى که در باب ارزش و عظمت نماز رسیده به اندازه اى است که اگر کسى بخواهد همه ى آنها را از معتبرترین کتاب هاى حدیث در یک جا جمع کند کتاب قطورى خواهد شد ، و من فکر مى کنم به همین اندازه براى دریافت ارزش این عبادت ملکوتى براى خوانندگان این رساله بس باشد .
در این قسمت لازم است این نکته ى مهم را تذکر دهم که عده اى تصور مى کنند نماز حقیقتى است که در آیین محمّدى و فرهنگ اسلامى بر مردم واجب شده ، در حالى که این تصور از هر جهت بدون پایه و ریشه است . نماز واقعیتى است که از هنگام شروع زندگى به وسیله ى حضرت آدم در کره زمین از جانب حضرت حق بر هر مکلفى واجب شد و این امر واجب به هر یک از صد و بیست و چهار هزار پیغمبر ابلاغ گشت تا آن را به امت هاى خود برسانند و آنان را به نماز دعوت کنند و از ترک آن بترسانند .
در قسمت بعد در به مسئله ى نماز در آیین انبیا از طریق قرآن و روایات مى پردازیم تا معلوم شود این حکم با عظمت در پیشگاه حضرت حق از چه حیثیّت و ارزشى برخوردار است .
نماز در آئینه ى حیات انبیا و امت ها
تفسیر على بن ابراهیم قمى در حدود قرن سوم هجرى ، یعنى نزدیک به عصر امام حسن عسکرى (علیه السلام) ، به رشته ى تحریر درآمده است .
بزرگان از علماى امت اسلامى و دانشمندان وارسته ، امثال علامه ى طباطبایى صاحب تفسیر المیزان ، به این تفسیر اطمینان نموده و بسیارى از مطالب آن را در کتب فقهى و تفسیرى و اخلاقى خود نقل کرده اند .
نویسنده ى تفسیر جناب على بن ابراهیم(1) در توضیح آیه ى شریفه ى ( فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَات )(2) روایتى را از قول پدرش ، از ابن ابى عمیر ، از ابان بن عثمان ، از امام ششم (علیه السلام) نقل مى کند که با توجّه به اینکه کتب رجالى شیعه از قبیل رجال کشى ، جامع الرواة اردبیلى ، قاموس الرجال شوشترى ، معجم الرجال خویى ، سندش را صددرصد معتبر دانسته اند ، نشان دهنده ى مسئله ى نماز در زمان حضرت آدم (علیه السلام) است ، برگردان فارسى روایت تا آنجا که لازم و نقطه ى شاهد است از نظر عاشقان نماز مى گذرد :
* آدم پس از بیرون آمدن از بهشت و هبوط به زمین ، چهل روز در کوه صفا واقع در نزدیک بیت حق اقامت داشت . آن روزها به خاطر دورى از مقام قرب و هبوط از مقام علّم الاسمایى و از دست دادن جوار ملکوت و هجران بهشت وصال محبوب ، در حالى که صورت به خاک داشت همچون ابر بهاران سرشک از دیده مى ریخت .
امین وحى از جانب حضرت معبود ـ که جز لطف و محبّت و احسان و مرحمت به بندگان ندارد ـ بر او نازل شد و سبب ناله ى جگرسوز و دلخراش او را پرسید . در پاسخ آن فرشته گفت : چرا ناله نکنم و اشک از دیده نبارم ؟ مگر نه این است که خداى عزیز مرا به خاطر بى توجّهى به خواسته ى خود از مقام قرب رانده و از جوار رحمت خویش محرومم نموده و مسکنم را در خاک دلّت و بر غبار مسکنت قرار داده ؟
فرشته ى وحى بدو گفت : به پیشگاه لطف دوست برگرد و وجود خود را به زینت توبه بیاراى .
آدم گفت : چگونه توبه کنم و چه سان به سوى حق باز گردم ؟
خداوند مهربان چون اراده ى آدم را بر جبران گذشته راسخ دید ، قبه اى از نور که جایگاه بیت را مشخص مى کرد و تابش نورش حدود جغرافیایى حرم را معلوم مى نمود فرو فرستاد و به امین وحى فرمان داد محلّ بیت را نشانه گذارى کند . چون به وسیله ى آن روشنایى ، محلّ بیت و حدود حرم معلوم شد و این برنامه سامان گرفت ، فرشته ى وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را بجا آورده و دست نیاز به سوى بى نیاز براى بازگشت و توبه بردارد .
روز ترویه شروع برنامه اى بود که از فرشته ى حق تعلیم مى گرفت . پدر آدمیان به دستور فرشته ى حق غسل کرد و مُحرم شد و پس از انجام آن مراسم ، روز هشتم ذوالحجه به سرزمین منى رفت و دستور گرفت که شب را در آنجا بماند .
صبح روز نهم در حالى که تلبیه مى گفت به عرفات آمد . آفتاب عرفات از ظهر مى گذشت . فرشته ى الهى به او گفت : از ادامه ى تلبیه خوددارى کن و دوباره خود را به غسل بیاراى .پس از اینکه نماز عصر را بجاى آورد امین وحى به او
گفت : در این سرزمین به پاى خیز . چون به پا خاست کلماتى را که از خداوند براى توبه نازل شده بود به آدم تعلیم داد .
از این روایت که علاوه بر تفسیر على بن ابراهیم ، کتابهاى دیگر اسلامى هم آن را نقل کرده اند استفاده مى شود که حضرت آدم که اولین انسان از نوع ما بوده از جانب حضرت ربّ مأمور به نماز بوده است ، ولى اینکه چگونگى و کیفیّت و شرایط و عدد رکعات و اوقات آن به چه صورت بوده بر ما پوشیده است و دانستن آن هم چندان سودى ندارد . آنچه اهمیّت دارد این است که آدم براى بجا آوردن نماز مکلّف و مسؤول بوده و آیین وى همراه با حکم نماز بود .
کتاب باارزش بحارالانوار(1) از کتاب پراعتبار تهذیب شیخ طوسى ـ آن فقیه والا و مفسّر بزرگ و محدّث خبیرى که علامه ى حلّى درباره ى او فرموده است : « من مردى در علم و عمل نظیر او نمى شناسم » ـ روایت مى کند که حضرت صادق (علیه السلام) فرمود :
* به هنگامى که آدم از دنیا رفت و زمان نمازگزاردن بر او فرا رسید ، فرزندش هبة اللّه به امین وحى گفت : اى فرستاده ى حق ! پیشقدم شو تا بر جنازه ى آدم نماز گزارده شود . فرشته ى الهى پاسخ داد : خداوند جهان ما را بر به سجده بر پدرت امر کرد ، و هم اکنون در شأن ما نیست که بر نیکوترین فرزند وى مقدم شویم ، شما بر ما پیشى گیر و با پنج تکبیر ـ به مان صورت که بر امت محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) واجب خواهد شد ـ بر جنازه نماز بخوان . از آن پس آن نماز ، واجب شد بر جنازه ى فرزندان وى قبل از دفن ، نماز میت خوانده شود .
با کمال تأسّف بسیارى از جوامع و امتها از فرهنگ الهى دور شدند و به پرستش بتهاى زنده و مرده دچار آمدند و به سبب نحسىِ شرک و کفر از حقایق
الهیّه محروم گشتند و بدتر از هر چیز ، از نماز ، این فیض عظیم الهى ، بى بهره ماندند . زندگان آن جوامع بى نماز هستند و مرده هایشان بدون بدرقه ى نماز یا دفن مى شوند و یا به آتش مى سوزند .
ادریس و نماز
علامه ى مجلسى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت مى کند :
* به هنگام ورود در شهر کوفه از مسجد سهله دیدن کن و در آن جایگاه مقدّس نماز بگزار و حلّ مشکلات دینى و دنیایى ات را در آن مقام از حضرت بطلب ، زیرا مسجد سهله خانه ى حضرت ادریس است . انسان بزرگوارى که در آنجا به پیشه ى خیاطى مشغول بود و نمازش را در آن جایگاه اقامه مى کرد .
آرى !آن کس که در آنجا دست نیاز به سوى بى نیاز بردارد بى جواب نمى ماند و در قیامت در کنار ادریس از مقام بلندى برخوردار خواهد بود و به خاطر عبادت و اظهار نیازمندى در آن مسجد ، از ناراحتى هاى دنیایى و شرّ دشمنان در پناه حق قرار خواهد گرفت(1) .
طبرسى بزرگوار در مجمع البیان(2) حضرت ادریس را از قدیمى ترین پیامبران خدا و جدّ پدرى نوح مى داند .
عنایت کنید که حضرت ادریس که قبل از نوح مى زیسته فرهنگش همراه نماز بوده و مکان اقامه ى نمازش چندان مقدّس و مبارک است که حضرت صادق (علیه السلام)دعاى دعا کننده را در آن مقام مستجاب مى داند .
نوح و نماز
بحار الأنوار ، این اولین کتاب بى نظیر و ارزشمند ، از حضرت باقر (علیه السلام) روایت مى کند :
* پرستش خداى یگانه و اخلاص به پیشگاه او و بى همتا دانستن حق ، که خداوند فطرت مردم را بر آن قرار داده است اصول آیین نوح بود .
پروردگار بزرگ از نوح و همه ى انبیا پیمان گرفت که او را فرمان ببرند و از شرک دورى جویند ، و نیز خداى مهربان حضرت نوح را به نماز و امر به معروف و نهى از منکر و رعایت حلال و حرام دعوت کرد(1) .
ابراهیم و نماز
ابراهیم بزرگ ـ که از او تحت عنوان بت شکن ، قهرمان توحید ، پدر انبیا ، اوّاه ، حلیم ، صالح ، مخلِص ، مخلّص ، موحّد و بیناى ملک و ملکوت یاد مى شود ـ به فرمان حضرت حق ، هاجر و فرزند شیرخواره اش اسماعیل را از شام حرکت داد و به دلالت پروردگار راه پیمود تا به جایگاه کعبه رسید . پس آن طفل شیرخوار و مادرش را بنا به خواست خداوند در آن سرزمین بى آب و علف با مختصرى طعام و پیمانه اى از آب پیاده کرد !! سپس از همسر مهربان خداحافظى کرد و اراده ى بازگشت نمود . در این وقت هاجر دامن ابراهیم را گرفت و عرضه داشت : چرا مى روى و به کجا خواهى رفت ؟ ما را در این دشت هولناک و زمین بى آب و علف به که وامى گذارى ؟
ابراهیم التماس هاجر را نادیده گرفت و با آرامشى که خاصّ عاشقان و اولیاى خداست به هاجر فرمود : اینکه تو و این طفل گرسنه را در این بیابان مى گذارم فرمان اوست .
هاجر چون این آهنگ گرم و دلپذیر را شنید به جاى خود بازگشت و در برابر حکم حکیمانه ى حق تسلیم شد و پیش خود گفت : اگر ماندن من با این کودک در این بیابان وحشتزا فرمان خداست باک ندارم ، زیرا همو حافظ و نگهبان من و کودک من است .
ابراهیم عزیز بازگشت . گو اینکه فراق فرزند که تنها چراغ زندگى او بود قلبش را سخت مى فشرد ، اما ایمان او به خداوند نیز او را از آن منطق با کمال آرامش و اطمینان دور مى ساخت و در حالى که مرکب به جلو مى راند دست به سوى حق برداشت و چنانکه قرآن مجید مى فرماید ، عرضه داشت :
* ( رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِندَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ )(1) .
پروردگارا ! من زن و فرزند خود را در بیابانى خشک و سوزان در کنار خانه ى تو قرار دادم پروردگارا ! براى این که نماز به پاى دارند .
ابراهیم بزرگوار به نقل از قرآن مجید درخواستهاى بسیار مهمى از حضرت حق داشت . خداوند مهربان تمام دعاهاى ابراهیم را اجابت فرمود ، که از جمله ى درخواستهاى آن مرد بزرگ یکى این بود :
* ( رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ )(2) .
پروردگارا ! من و فرزندانم را به پادارنده ى نماز قرار ده و درخواست مرا به پیشگاه لطف و عنایتت بپذیر .
اسماعیل و نماز
کتاب الهى درباره ى حضرت اسماعیل مى فرماید :
* ( وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیّاً * وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیّاً )(1) .
اسماعیل را به یاد آر که داراى اوصاف پسندیده بود : وفادار به پیمان ، فرستاده ى حق ، حبر دهنده ى از حقایق ، و امر کننده ى زن و فرزند به نماز و زکات ، و بنده اى بود که خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود .
اسحاق و یعقوب و انبیاى از ذرّیه ى ابراهیم و نماز
در زمینه ى امر حضرت حق به نماز ، به عباد شایسته اش حضرات اسحاق و یعقوب و سایر انبیاى از ذرّیه ى ابراهیم در قرآن کریم مى خوانیم :
* ( وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِینَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ )(2) .
ما به ابراهیم ، اسحاق و فرزندزاده اش یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته و لایق مقام نبوت قرار دادیم ، و آنان را به پیشوایى خلق برگزیدیم تا مردم را به امر ما هدایت کنند ، و هر کار نیکو از انواع عبادات و خیرات مخصوصاً اقامه ى نماز و اداى زکات را به آنان وحى کردیم ، و اینان براى ما بندگان سربه فرمان بودند .
شعیب و نماز
مردم مَدیَن مردمى فاسد و طاغى و یاغى و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند . خداوند بزرگ حضرت شعیب را در میان آنان مبعوث به رسالت فرمود ، تا آنان را از گمراهى و ضلالت نجات دهد . تعالیم ملکوتى و آسمانى شعیب را حضرت حق بدین صورت بیان مى فرماید :
* ( وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِنْ إِله غَیْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّی أَرَاکُم بِخَیْر وَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْم مُحِیط * وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ * بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظ )(1) .
براى هدایت و راهنمایى مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم . او به مردم مدین از جانب حضرت حق چنین گفت : اى جامعه ! خداى جهان آفرین را بپرستید ، زیرا جز او خدایى نیست ، و آنچه را به وسیله ى پیمانه و ترازو به مردم مى فروشید از آن کم مگذارید . من خیر شما را به شما نشان مى دهم . چرا مى خواهید از راه تقلب و خیانت به ثروت خود بیفزایید ؟ من شما را از عذاب روز فراگیر مى ترسانم ، هاى اى ملت ! پیمانه را پر بدهید ، جنس ترازویى را بدون کم گذاشتن به مشترى ارائه کنید ، و از گناه و تجاوز به حق مردم دست بردارید .
مردم مدین ! بى تردید آنچه خداوند در سایه ى مقرراتش بر شما حلال دانسته به بفع شماست اگر اهل ایمان هستید . من قدرت بازداشتن شما را از تجاوز ندارم ، وظیفه ى من تبلیغ برنامه هاى خداست و بس .
تعالیم شعیب ضامن خیر دنیا و آخرت مردم بود ، ولى جامعه ى مدین در برابر شعیب و دلسوزیهاى او موضع سختى گرفتند و نخواستند هدایت حق را بپذیرند و دست از هوا و هوس و شهوت و دنیاپرستى بردارند . و عجیب اینجاست که تمام برنامه ها و تعالیم آن بزرگمرد الهى را نتیجه ى نماز شعیب مى دانستند وبه این معنا علم داشتند که نماز ، باز دارنده ى نمازگزار از هر فحشا و منکرى است . آنان به شعیب گفتند :
* ( قَالُوا یَا شُعَیْبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّکَ لأنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ )(1) .
( اى شعیب ! ما در پرستش معبودهاى پدران خود ثابت قدمیم و در برنامه هاى مالى خود آزاد ، و از هر راهى که بخواهیم ثروت به چنگ مى آوریم و به هر صورت که اراده کنیم مى فروشیم ) .
اى شعیب ! به نظر ما آنچه تو را تحریک کرده که ما را از آیین نیاکانمان برگردانى و مسیر خرید و فروش ما را عوض کنى نماز توست . به راستى تعجب آور است که با ما سر ستیزدارى در حالى که ما تو را مرد بردبار و درستى مى دانیم .
آرى ! نماز رشد دهنده و هدایتگر و بازدارنده ى از فحشا و منکرات و فساد بود ، اما مردم شهوت پرست مدین نمى خواستند در چنین حصن حصینى داخل شوند و دایره ى حیات را با این دژ محکم و حصار مستحکم از شرّ شیاطین و خطرات مصون و محفوظ بدارند .
موسى و نماز
حضرت کلیم الله که از انبیاى اولوالعزم است ، مورد عنایت خاص حضرت محبوب بود .
یاد آن حضرت و اوصاف حمیده ى او در قرآن مجید زیاد آمده است .
او زمانى که که به هدایت حضرت حق ، در مسیر مدین و مصر به وادى سینا و منطقه ى طور رسید ، براى اولین بار طنین دلرباى صداى معشوق را بدین گونه شنید :
* ( یَامُوسَى * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً«12»
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى * إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی )(1) .
* اى موسى ! من پروردگار تو هستم ، کفش از پاى بیرون کن ( : از همه چیز جز من قطع علاقه نما ) ، چون هم اکنون در وادى مقدسى .
من تو را به مقام شامخ رسالت برگزیده ام ، بنابراین به آنچه به تو وحى مى شود گوش فرا ده :
منم خداى یکتا ، خدایى که جز من نیست ، پس مرا اطاعت کن و در مسیر عبادت من قرار گیر و نماز را به خاطر یاد من به پاى دار .
آرى ! نماز که همراه با شرایط ظاهرى و باطنى اقامه شود یاد حضرت محبوب را در دل زنده مى سازد و حاکمیت آن یاد را در اعمال و اخلاق مى گستراند و امنیتى همه جانبه در قلب ایجاد مى کند به طورى که انسان از شرّ شیاطین در مصونیّت الهى مى رود و از برکت آن امنیّت ، سعادت دنیا و آخرت آدمى تضمین مى شود .
آگاه باشید ! با یاد خدا دلها آرامش و امنیّت یابد .
چون امنیّت به وسیله ى نماز با شرایط و عبادتِ با حال ، حکومتش را در عرش قلب برقرار کرد ، به هنگام مرگ و سفر به آخرت ، دارنده ى قلب مطمئن مخاطب به خطاب حضرت حق مى شود و آن وقت ، مردن براى انسان از عسل شیرین تر مى گردد :
* ( یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِى * وَادْخُلِی جَنَّتِى )(2) .
اى صاحب نفس با آرامش ! به پروردگارت برگرد در حالى که راضى هستى و از تو خشنودند ، پس در عباد من وارد شو و به بهشتم درآى .
لقمان و نماز
آن بزرگمرد الهى که بر اثر تزکیه ى نفس و جهاد فى الله ، از جانب حق وجود با برکتش چشمه ى جوشان حکمت الهى شد ، در سفارشاتش به فرزند خود مى فرماید :
* ( یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزِمِ الْأُمُورِ )(3) .
اى پسرم ! نماز را به پاى دار و در جامعه اقدام به امر به معروف و نهى از منکر
کن و در برابر حوادث بردبار و صبور باش ، که تحمل و صبر در راه ارشاد مردم نشانه اى از عزم ثابت مردم بلند همّت است .
داود و نماز
علّامه ى مجلسى دانشمند کم نظیر شیعه در توضیح آیاتى که در رابطه ى با حیات با برکت داود است ، روایاتى درباره ى فضایل و محاسن و کثرت عبادات و مناجات داود ، به خصوص عشقى که از پیامبر بزرگ به نماز داشت ، نقل مى کند :
* آن حضرت در خانه ى خود محرابهاى متعددى قرار داده بود تا در جاى جاى منزلش نماز اقامه کند .
او اوقاتش را به چهار مرحله تقسیم کرده بود : روزى را براى حلّ مشکلات مردم ، روزى را براى زن و فرزندش ، روزى را براى دعا و مناجات د ر دل کوهها و کنار دریا ، و روزى را براى انس با محبوب در خلوت منزل و در کنار محراب عبادت .
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : در حالى که در محراب عبادتش مش