تاثیرعوامل انسانی بر مدیریت بحران در سازمانها
مقدمه
سابقه ارزیابی در مدیریت بحران سازمانی بر ارزیابی ریسک( پاتون و همکاران،2000) و تجزیه و تحلیل تاثیر کسب و کار ( لایه 2002؛ مایرز، 1999) متمرکز بوده است. این تلاشها برای کشف و همچنین تخفیف تلفات بالقوه ناشی از بحران طراحی می شوند( میتراف و آناگنوس،2001). ارزیابی ریسک، پتانسیل های بالقوه یک سازمان برای بحران را با ارزیابی و ممیزی تهدیدت داخلی و خارجی تعیین می کند( هربیرگ،2003؛هوج،2003).تهدیدات احتمالاً شامل موقعیت سازمان یا کفایت تجهیزات و تکنولوژی می شود.هدف شناسایی ریسکها، تا حد امکان کاهش آنها برای جلوگیری و حداقل نمودن زیانهای مالی است. از طرف دیگر، تحلیل تاثیر کسب و کار، اثر بحران بر سودآوری کسب و کار را آزمون می کند( اسلینتاک،2003). هدف ، پیش بینی اختلات و گسیختگی ها برای عادی کردن کسب و کار و توسعه رویه هایی است که اثر بحران را حداقل نماید( براون،1997). متاسفانه، نه ارزیابی ریسک ونه تحلیل اثر کسب و کار، هیچکدام در جلوگیری از بحرانها 100 در 100 موثر نیستند. بحرانها هنوز در سازمانها اتفاق می افتند( فرینک،2002).
اطلاعات جمع آوری شده از ارزیابی ریسک و تجزیه و تحلیل تاثیر بحران بر کسب و کار می تواند برای سازمانهایی که بحران را تجربه می کنند، مفید باشد، ولی کفایت نمی کند( مایرز، 1999). بر اساس نظریه مایرز(1999) این فرآیند ها اغلب بخش بخش می شوند و از توجه به پیامدهای یک بحران برای کل سازمان عاجز هستند. این مسئله، بخصوص در مورد ارزیابی تاثیر بحران بر کارکنان وجود دارد. ناتوانی در جمع آوری اطلاعات در مورد اثر بحران بر کارکنان می تواند بطور معنی داری اجرای برنامه های مدیریت بحران را با مشکل مواجه سازد. بنابراین، استراتژی های ارزیابی که اطلاعات اضافی فراهم می نمایند برای سازمانها جهت افزایش کارایی فرآیند بازسازی لازم هستند. این استراتژیها باید بر پایه ارزیابی سنتی سازمان( لوینسون، 2002) و با یک درک کلی از مدیریت بحران تدوین شوند. استراتژیهای ارزیابی باید شامل جمع آوری اطلاعات ، غیر از شناسایی مشکلات تکنولوژیکی نظیر نقایص کامپیوتری یا قطع ارتباطات ، ارزیابی مشکلات مکانیکی نظیر ماشین آلات مستعمل و غیرقابل استفاده و ارزیابی زیانهای مربوط به تسهیلات فیزیکی باشد. این استراتژیها باید مشخص کنند که یک سازمان ، یک گروه وابسته به هم از افراد است( لوینسون، 2002). بویژه، استراتژیهای ارزیابی باید واکنشها مربوط به اثر انسانی بحران را با توجه به فرهنگ سازمانی ارزیابی نماید . این فرآیند مهم است؛ زیرا اجرای موفق یک برنامه مدیریت بحران به قابلیت های افراد برای انجام وظایف محوله بستگی دارد( لویس،2003).
این مقاله مدلی را برای درک تاثیر انسانی بحران در داخل سازمان توصیف می کند. نخست مروری بر ادبیات تحقیق خواهیم داشت، که به اهمیت ارزیابی در مدیریت بحران می پردازد. این بررس شامل ادبیات مداخله در بحران، مدیریت بحران و همینطور رفتار سازمانی است. دوم، در مورد تعدیل مدل TAS ( مایرز،2001) بحث می کنیم تا واکنشهای سازمان در مقابل بحران را درک کنیم. مفاهیم استفاده شده در TAS اگرچه برای افراد توسعه داده شده اند، ممکن است در موقع بحران برای سازمانها نیز قابل استفاده باشند. بعلاوه، ما ویژگی های مرتبط با تاثیر انسانی بحران در سازمانها را تعیین و توصیف می نماییم. سوم، پیشنهادات لازم در مورد روشهایی که سازمانها بتوانند این مدل را برای بهبود آمادگی خود در جهت فعالیتهای بازسازی و نوسازی بعد از وقوع بحران استفاده نمایند، ارائه می شود. این پیشنهادات روشهای استفاده از TAS و همینطور رویکردهایی که مشاوران ممکن است هنگام فعالیت در سازمانها از آن استفاده نمایند را فهرست می کند. چهارم، پیشنهاداتی برای تحقیقاتی که از مدل TAS در سازمانها استفاده می کنند، ارائه می شود. تحقیق در این زمینه باید به سازمانها در تعدیل TAS به ویژه برای ارزیابی شدت واکنشهای سازمانی کمک نماید.
مقاله انگلیسی رشته مدیریت همراه با ترجمه - تاثیرعوامل انسانی بر مدیریت بحران در سازمانها- word