حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد زرتشت

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد زرتشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زرتشت


تحقیق در مورد زرتشت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:14

 

 

 

 

 

اکزان توس :

زمان زرتشت : ریشه و معنای نام :

منابع ایرانی پهلوی و پس از اسلام :

اوستاشناسان و خاورشناسان :

زبان‌شناسی :

خاستگاه زرتشت  :

 

 

 

زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت (۶ فروردین ۱۷۶۸ ق.م. - ۵ دی ۱۶۹۱ ق.م. در بلخ) نام پیامبر ایرانی بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا; و سراینده گاثاها کهن‌ترین بخش اوستا است.

زرتشت توجه مورخین معاصر را حداقل به دو دلیل جلب کرده ‌است: یکی مبدل شدن زرتشت به شخصیت ای افسانه‌ای است چنانچه در طی سال‌های ۳۰۰ قبل از میلاد تا ۳۰۰ بعد از میلاد اعتقادات مبنی بر اینکه او از علوم غیبیه مطلع بوده و از رسوم جادوگری آگاه، رایج شده بود. دیگر برداشت یکتاپرستانه او از خدا بوده که باعث گمانه زنی‌های مورخین معاصر در مورد تأثیرپذیری مسیحیت و یهودیت از تعلیمات زرتشت شده ‌است.

بررسی زندگی زرتشت با دشواریهایی روبرو است که باعث شده مورخین در بهترین حالت زندگینامه‌هایی که از او نوشته شده را سست و در بدترین حالت آن را گمانه زنی محض بخوانند: یکی از این دشواری‌ها پاسخ به این سؤال است که چه بخشی از دین زرتشتی از دین قبیله‌ای که زرتشت در آن بزرگ شده آمده و چه بخشی از آن ناشی از دریافت‌های مذهبی و تعلیمات او می‌باشد؟ سؤال دشوار دیگر این است که دین زرتشتی دوره ساسانی تا چه حد دقیق تعلیمات زرتشت را حفظ کرده بود؟ سؤال دیگر اینکه، متون بدست رسیده از این آیین مانند اوستا و گاتاها، کتب نوشته شده به زبان پهلوی، و نوشته‌های نویسندگان یونانی، تا چه حد تصویر دقیقی از نظریات زرتشت ارایه می‌کنند؟

 

 

ریشه و معنای نام :

در اوستا زَرَت اّشْتَرَ است. بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر می‌نامد.

از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز، معانی بسیاری برای واژه زرتشت گفته‌اند.آنچه که مشخص است این است که این نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است. البته بیش‌تر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند. کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمده‌است ولی این‌که چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شده‌است.

در جزء دوم این نام اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که نام وی با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می‌دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می‌باشد. در گذشته برای شتر از آن جهت که حیوان بسیار مفیدی بود ارج و منزلتی خاص قائل بودند و بر نوزادان خود نام شتر را با پسوندهای خاص بر نوزادانشان مینهادند. همچنین در نوشته‌های تخت جمشید از شتر به عنوان هدیه‌ای که به داریوش اهدا می‌شد نام برده شده‌است. برای نمونه فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است. گاه نیز نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده می‌شود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد می‌شود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان می‌گویند که به معنی خاندان سفید است. نام پدر زرتشت پوروش اسپ بوده[ که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را می‌دهد

اسپیتامه نام خانوادگی زرتشت بوده‌است. در بند دوی همایشت آنجا که همای مقدس همچون دوستی به زرتشت نزدیک می‌شود وی را محترمانه با این نام خطاب می‌کند.

زمان زرتشت :

زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهش‌های دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. درباره تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. ارسطو و اودوکسوس‌ و هرمی‌ پوس‌ نوشته‌اند که‌ زرتشت‌ پنج‌ هزار سال‌ پیش‌ از جنگ‌ تروا می‌زیسته‌ است‌. دیوجانس‌ لائرتیوس‌ نیز به روایت از هردمودروس‌ و کسانتوس‌ همین‌ دیدگاه را بازگو کرده‌است. روایات‌ ایرانی، که‌ برپایهٔ منابع‌ پهلوی مانند بندهشن‌ و ارداویرافنامه تکیه‌ دارند و پس‌ از زوال‌ نفوذ آیین زرتشت‌ نوشته‌ شده‌اند، زایش زرتشت‌ را سه‌ قرن‌ پیش از اسکندر مقدونی‌ می‌دانند.[۱۰] این‌ روایت‌ به‌ وسیلهٔ بیرونی و مسعودی و دیگر نویسندگان ایرانی‌ پایدار ماند و تا قرن‌ گذشته‌ نیز اعتبار خود را حفظ‌ کرد. راه درست رفتن و به نتیجه رسیدن این است که گفته‌ها و نوشته‌های دانشمندان پیش از مسیح یونان را که نزدیک به ۲۵۰۰ سال از ما جلوتر بوده‌اند و از زرتشت و زمان او بهتر آگاهی داشته‌اند را بررسی کنیم و از روی آن‌ها به چگونگی این راز کهن پی بریم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زرتشت

دانلودمقاله نیچه ، زرتشت و ایران

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله نیچه ، زرتشت و ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


فریدریش ویلهلم نیچه (۱۸۴۴-­۱۹۰۰) را فیلسوفِ فرهنگ نامیده اند، زیرا درگیریِ اصلیِ اندیشه‌یِ او با پیدایش و پرورش‌ و دگرگونی‌هایِ تاریخیِ فرهنگ‌هایِ بشری ست، به‌ویژه نظام‌هایِ اخلاقی‌شان. تحلیل‌هایِ باریک‌بینانه‌یِ درخشانِ او از فرهنگ‌هایِ باستانی، قرونِ وسطایی، و مدرنِ اروپا، و دیدگاه‌هایِ سنجشگرانه‌یِ او نسبت به آن‌ها گواهِ دانشوریِ درخشانِ او و چالاکیِ اندیشه‌یِ او به عنوانِ فیلسوفِ تاریخ و فرهنگ است. اگرچه چشمِ نیچه دوخته به تاریخ و فرهنگِ اروپا ست و دانشوریِ او در اساس در این زمینه است، امّا از فرهنگ‌هایِ باستانیِ آسیایی، به‌ویژه چین و هند و ایران، نیز بی‌خبر نیست و به آن‌ها فراوان اشاره دارد، به‌ویژه در مقامِ همسنجیِ فرهنگ‌ها. او بارها از ’خردِ‘ آسیایی در برابرِ عقل‌باوریِ مدرن ستایش می‌کند(2).
نیچه دانشجویِ درخشانِ فیلولوژیِ کلاسیک (زبان‌شناسیِ تاریخیِ زبان‌هایِ باستانیِ یونانی و لاتینی) بود و پیش از پایانِ دوره‌یِ دکتری در این رشته به استادیِ این رشته در دانشگاهِ بازل گماشته شد. دانشِ پهناورِ او در زمینه‌یِ زبان‌ها، تاریخ ، و فرهنگِ یونانی و رومی در بحث‌هایِ فراوانی که در باره‌یِ آن‌ها می‌کند آشکار است و نیز در اشاره‌هایِ بی‌شماری که در سراسرِ نوشته‌هایِ خود به آن‌ها دارد.
من می‌باید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.

نیچه
او دستِ کم دو کتابِ جداگانه در باره‌یِ فرهنگ و فلسفه‌یِ یونانی دارد، یکی زایشِ تراژدی، (3) و دیگری فلسفه در روزگارِ تراژیکِ یونانیان (4)، که هر دو از نخستین کتاب‌هایِ او هستند. آشناییِ دانشورانه‌یِ او با تاریخ و فرهنگِ یونان و روم، و مطالعه‌یِ آثارِ تاریخیِ بازمانده از آنان، سببِ آشناییِ وی با تاریخ و فرهنگِ ایرانِ باستان نیز بود. زیرا ایرانیان، به عنوانِ یک قدرتِ عظیمِ آسیایی، نخست با دولت‌شهرهایِ یونانی و سپس با امپراتوریِ روم درگیریِ دایمی داشتند در مجموعه‌یِ نوشته‌هایِ او، شاملِ پاره‌نوشته‌ها و یادداشت‌هایِ بازمانده (5) در دفترهایِ او، که حجمِ کلانی از کلِّ نوشته‌هایِ او را شامل می‌شود، از ایرانیانِ باستان فراوان یاد می‌کند.

 

دل‌بستگیِ نیچه به ایران و ستایشِ فرهنگِ باستانیِ آن را در گزینشِ نامِ زرتشت به عنوانِ پیام‌آورِ فلسفه‌یِ خود می‌توان دید و نیز نهادنِ نامِ وی بر کتابی که آن را مهم‌ترین اثرِ خود می‌شمرد، یعنی چنین گفت زرتشت(6). نیچه توجّهِ خاصّی به تاریخِ ایرانِ دوره‌یِ اسلامی نشان نمی‌دهد، اگرچه گاهی نامی از مسلمانان می‌برد و دستِ کم یک بار از حشّاشون با ستایش یاد می‌کند(7). در یادداشت‌هایِ او یک‌بار نامی از سعدی دیده می‌شود با نقلِ نکته‌پردازی‌ای از او؛ امّا نامِ حافظ را چندین بار می‌برد و در باره‌یِ شعر و ذهنیّتِ او سخن می‌گوید.

 

دیدِ نیچه نسبت به ایرانِ باستان

 

در مجموعه‌یِ نوشته‌هایِ نیچه دو بار از ایران (Persien) نام برده می‌شود و چندین بار از ایرانی (persisch) و یکبار هم از پیش‌ایرانی (vorpersisch) (8)، که اشاره‌هایی هستند به روابطِ دولت‌شهرهایِ یونانی با امپراتوریِ ایران و گاه تحلیلی از آن. توجّهِ او، پیش از هر چیز، به پی‌آمد‌هایِ جنگ‌هایِ ایران و یونان (9) و اثرِ ژرفِ آن بر دنیایِ یونانی ست، که به ’جنگِ پلوپونزی‘ میانِ دولت‌شهرهایِ آتن و اسپارت، با شرکتِ دیگر دولت‌شهرها، می‌انجامد. این جنگ تمامیِ یونان را به مدّتِ پنجاه سال درگیر می‌کند و ویرانیِ بسیار به بار می‌آورد. (10)
نیچه در پاره‌نوشته‌ای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مرگ‌اش، از یک فرصتِ از دست رفته‌یِ تاریخی دریغ می‌خورد که چرا به جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: به جایِ این رومیان، چه خوب بود که ایرانیان سرورِ (Herr) یونانیان می‌شدند.
افزون بر این‌ها، بیست و هشت بار از ایرانیان (die Perser) نام می‌برد و در برخی از پاره‌نوشته‌هایِ (Fragmente) او می‌توان نگره‌یِ او را نسبت به ایرانیانِ باستان و فرهنگِ‌شان به‌روشنی یافت. وی، به‌ویژه، ستایشگرِ چیرگی‌ ایرانیان در تیراندازی و سوارکاری و جنگاوری و نیز حالتِ سروری‌ و قدرت‌خواهی‌شان است؛ و نیز پافشاری‌شان بر فضیلتِ راستگویی(11). این‌ها کردارها و ارزش‌هایی ست که وی شایسته‌یِ زندگانیِ والامنشانه‌یِ انسانی می‌داند. امّا، بالاترین درجه‌یِ توجّهِ خود به ایرانیان و بزرگداشتِ آنان را آن جا نشان می‌دهد که از زمان‌باوریِ ایرانیان سخن می‌گوید؛ باوری که به دیدگاهِ او نسبت به زمان و ’بازگشتِ جاودانه‘‌یِ آن همانند است.

 

این دیدگاه در برابرِ آن دیدِ متافیزیکیِ یونانی قرار می‌گیرد که با افلاطون هستیِ زَبَرزمانیِ ’حقیقی‘ را در برابرِ هستیِ ’مجازیِ‘ گذرا یا زمانمند قرار می‌دهد: ’من می‌باید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.‘ در دنبالِ آن نیچه در این پاره‌نوشته به هزاره‌ها‌ در باورهایِ‌ دینیِ ایرانیِ باستان اشاره دارد و می‌افزاید، ’[ایرانیان تاریخ را] همچون زنجیره‌ای از فرایندها [اندیشیدند]، هر حلقه به دستِ پیامبری. هر پیامبر هزاره (hazar)یِ خود را دارد؛ پادشاهیِ هزارساله‌یِ خود را.‘ (12) در چنین گفت زرتشت از ’هزاره‌یِ بزرگِ (grosser Hazar) پادشاهیِ زرتشت‘ سخن می‌گوید، ’پادشاهیِ بزرگِ دوردستِ انسان، پادشاهیِ هزارساله‌یِ زرتشت.‘ (13)
نیچه، به‌ویژه، ستایشگرِ چیرگی‌ ایرانیان در تیراندازی و سوارکاری و جنگاوری و نیز حالتِ سروری‌ و قدرت‌خواهی‌شان است؛ و نیز پافشاری‌شان بر فضیلتِ راستگویی.
در پاره‌نوشته‌ای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مرگ‌اش، از یک فرصتِ از دست رفته‌یِ تاریخی دریغ می‌خورد که چرا به جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: ’به جایِ این رومیان، چه خوب بود که ایرانیان سرورِ (Herr) یونانیان می‌شدند.‘ (14) این یادداشتِ کوتاه را می‌توان این گونه تفسیر کرد که نیچه این جا نیز گرایشِ خود به جهان‌بینیِ زمان‌باورِ ایرانیان در برابرِ متافیزیکِ یونانی نشان می‌دهد. زیرا با فرمانرواییِ رومیان بر یونان، فرهنگِ یونانی و متافیزیکِ فلسفیِ آن بر فضایِ روم چیره شد و راه را برایِ ظهورِ مسیحیّت و نگرشِ آخرت‌اندیش و زمان‌گریز و دیدِ هیچ‌انگارانه‌یِ آن نسبت به زندگانیِ زمینی گشود. نیچه بر آن است که مسیحیّت، در مقامِ دینِ ’مسکینان‘، زندگانیِ گذرایِ زمینی را به نامِ ’پادشاهیِ جاودانه‌یِ آسمان‘ رد می‌کند و بدین سان نگرشِ مثبت یا ’آری‌گوی‘ به زندگی را بدل به نگرشِ منفی می‌کند. حال آن که فرمان‌رواییِ ایرانیان بر یونان ، با نگرشِ مثبت‌شان به زندگی و زمان، می‌توانست روندِ این جریان را دگر کند و از یک رویدادِ شوم در تاریخ پیشگیری کند.

 

زرتشتِ ایرانی و زرتشتِ نیچه
نیچه در نخستین نوشته‌های‌اش نامِ آشنایِ Zoroaster را به کار می‌برد که از ریشه‌یِ یونانی ست و در زبان‌هایِ اروپایی به کار می‌رود. Zoroaster نخستین بار در یادداشت‌هایِ 1870-71 دیده می‌شود؛ یک دهه پیش از نوشتنِ چنین گفت زرتشت. در این یادداشت، چه‌بسا با لحنی دریغ‌آمیز، می‌گوید که، ’اگر داریوش شکست نخورده بود، دینِ زرتشت بر یونان فرمان‌روا شده بود.‘(15) همچنین در رساله‌ای از این دوران، که پس از مرگِ او به چاپ رسیده، به داستانِ شاگردیِ هراکلیتوس نزدِ زرتشت (Zoroaster) اشاره می‌کند. (16)
زرتشت، پیامبرِ ایرانی، در سپیده‌دمِ تاریخِ بشری، هستی را پهنه‌یِ جنگِ نیک و بد دانسته است که در دو چهره‌یِ ایزدیِ همستیز، یعنی اهورا و اهریمن، نمایان می‌شود. این تفسیر پیشاهنگِ تفسیرِ مسیحی‌ای ست که هستی را پهنه‌یِ ’گناه و کیفرِ جاودانه‘ می‌شمارد و یا تفسیرِ سقراطی و افلاطونی‌ای که مثالِ ’نیکی‘ را، در مقامِ والاترین ارزش، بر تارکِ هستی می‌نشاند.

 

 

 

نام زرتشت به صورتِ ایرانیِ باستانی‌اش، یعنی Zarathustra، نخستین بار در کتابِ دانشِ شاد (17)(پاره‌نویسِ ۳۴۲) پدیدار می‌شود که در ۱۸۸۲ انتشار یافته است. نیچه نخستین پاره‌یِ ’پیش‌گفتارِ زرتشت‘، یا نیایشِ او در برابرِ خورشید، از کتابِ چنین گفت زرتشت، را این جا گنجانده است. این پاره در سالِ پس از آن در نشرِ بخشِ یکم از چهار بخشِ چنین گفت زرتشت در جایِ اصلیِ خود قرار می‌گیرد.
جایِ آن است که بپرسیم نیچه چرا نامِ آشنایِ Zoroaster را رها کرد و به صورتِ ایرانیِ باستانیِ آن روی آورد، یعنیZarathustra ؛ صورتی که چه‌بسا جز فیلولوگ‌هایِ سررشته‌دار از زبان‌هایِ باستانیِ هند–و–ایرانی کسی با آن آشنا نبود؟ او خود در این باره توضیحی نمی‌دهد، ولی دلیلِ آن، به گمانِ من، می‌تواند این باشد که نیچه می‌خواهد نه با زرتشتِ شناخته شده در اروپا از راهِ یونان، که با زرتشتِ اصلی در سرآغازِ تاریخ از درِ هم‌سخنی درآید. و چنان که خود می‌گوید، با این هم‌سخنی می‌خواهد هم به اندیشه‌گرِ بزرگِ آغازین ادایِ احترام کند و هم بزرگترین ’خطا‘یِ او را به او یادآور شود و از زبانِ او این خطایِ بزرگِ آغازینِ تاریخِ بشر را درست گرداند. خطایِ اصلیِ زرتشت ( و تمامیِ دین‌آوران و فیلسوفانِ بزرگ که بنیادِ تاریخِ اندیشه‌یِ بشری را تا به امروز گذاشته اند) این است که هستی را بر بنیادِ ارزش‌ها، بر بنیادِ اخلاق، بر بنیادِ نیک و بد، تفسیر کرده اند.

 

هرگز از من نپرسیده اند، امّا می‌بایست می‌پرسیدند که معنایِ نامِ زرتشت در دهانِ من چی‌ست؛ در دهانِ نخستین اخلاق‌ناباور: معنایِ آن درست ضدِّ آن چیزی ست که مایه‌یِ بی‌همتاییِ شگرفِ این ایرانی (Perser) در تاریخ است.

 


نیچه

 

زرتشت، پیامبرِ ایرانی، در سپیده‌دمِ تاریخِ بشری، هستی را پهنه‌یِ جنگِ نیک و بد دانسته است که در دو چهره‌یِ ایزدیِ همستیز، یعنی اهورا و اهریمن، نمایان می‌شود. این تفسیر پیشاهنگِ تفسیرِ مسیحی‌ای ست که هستی را پهنه‌یِ ’گناه و کیفرِ جاودانه‘ می‌شمارد و یا تفسیرِ سقراطی و افلاطونی‌ای که مثالِ ’نیکی‘ را، در مقامِ والاترین ارزش، بر تارکِ هستی می‌نشاند.

 

نیچه در برابرِ این اخلاق‌باوری (Moralismus) اخلاق‌ناباوریِ (Immoralismus) خود را می‌نشاند که هستی را در ذاتِ خود فارغ از ارزش‌هایِ بشری می‌داند و بر آن است که ’بی‌گناهیِ‘ نخستینِ آن را به آن بازگرداند(18). بدین سان است که هستی‌شناسیِ اخلاق‌باورانه‌یِ زرتشتِ اصلی، که در سرآغازِ تاریخ به میدان آمده و ذهنیّت و فرهنگِ بشری را شکل داده، در برابرِ هستی‌شناسیِ اخلاق‌ناباورِ زرتشتِ نیچه قرار می‌گیرد که در پایانِ این تاریخ، در روزگارِ برآمدنِ ’واپسینِ انسان‘ (19) ندایِ گذار از انسان به اَبَرانسان را سر می‌دهد.

 

اَبَرانسان انسانی ست بر ’انسانیّتِ‘ خود چیره شده و به بی‌گناهیِ نخستین بازگشته‌؛ انسانی که می‌تواند بر ’انسانیّت‘ِ اخلاقیِ خود، و همه‌یِ تُرُش‌رویی و سختگیری و خشکیِ آن، خنده زند. اَبَرانسان انسانی ست ’خندان‘ که هستی را از همه‌یِ رنگ‌ها و نیرنگ‌هایِ بشری (و بس بسیار بشری) آزاد می‌کند و آن را، با اراده‌یِ از ’کین‌توزی‘ رها شده‌یِ خویش، چنان که هست، می‌پذیرد و به زندگانی ’آری‘ می‌گوید.

 

بدین‌سان، اخلاق‌ناباوریِ زرتشتِ نیچه درست پادنشین یا نقطه‌یِ مقابلِ اخلاق‌باوریِ زرتشتِ اصلی ست. نیچه در کتابِ اینک، مرد!، که در آن به شرحِ زندگانیِ روشنفکرانه و تحلیلِ کوتاهی از آثارِ خویش می‌پردازد، دلیلِ گزینشِ نامِ زرتشت را برایِ گزارشِ فلسفه‌یِ خویش باز‌می‌گوید:

 

زرتشت به اندازه‌یِ تمامِ اندیشه‌گرانِ دیگر دلاوری دارد. راست گفتن و نیک تیر انداختن، این فضیلتِ ایرانی ست. —فهمیدند چه می‌گویم؟ ... از خویش برگذشتنِ اخلاق از سرِ راستگویی، از خویش برگذشتنِ اهلِ اخلاق و به‌ ضدِّ خویش بدل شدن— به من— این است معنایِ نامِ زرتشت در دهانِ من.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نیچه ، زرتشت و ایران

دانلودمقاله دین زرتشت

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله دین زرتشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 دین زرتشت
در فصول مختلف این تحقیق ، نظریات زرتشت در باره مسائل متعدد، به آن گونه که از گاتاها بر
می آید، تجزیه و تحلیل شد. از این بررسی میتوان نتیجه گرفت که هدف اصلی زرتشت تربیت انسان و رشد فضائل عالی و معنوی در اوست. از نظر زرتشت فقط در جامعه انسانهای راست دین که کمک منش نیک و خرد مینوی به فضائل عالی دست یافته و سه عامل ، پندا و گفتار و کردار نیک را سرلوحه زندگی خود قرار دادند ، سعادت و شکوفایی و آرامش میتواند تحقق یابد.
تعالیم زرتشت بر اصولی کاملا عملی بنا شده و او آموزگاری است واقع بین که کمتر به مسائل و مشکلات میپردازد که در توجیه آنها باید به اوهام و ذهن گرایی متوسل شد.
در اینکه پیام ستایش آفرین برای زرتشت می باشد هیچ شکی نیست. کافی است یک نظر سطحی به گاتاها بیاندازیم تا در جهان مسلم آن را بر دیگر معتقدات و مذاهب این منطقه درک کنیم.
در بررسی پیام زرتشت در یافتیم که هدف او دارای دو جنبه فردی و اجتماعی است. از نظر فردی هدف زرتشت تربیت انسانها **** و راست دین است. کسانی که به اندیشه نیک و ضمیر پاک و آرام دست یافته و با انجام اعمال نیک به شکوفایی و پیشرفت جامعه کمک میکنند.
از نظر اجتماعی فعالیت و کوشش راست دینان حکومت خدا را میسر میسازد.
دین زرتشت به وسیله حقایق ابدی خود زنده خواهد ماند. با اعتقاد به اورمزد ایمان و پایداری در مثلث پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک قانون تسلیم نشدنی راستی و درستی، پاداش و کیفر درونی و حیات بعد، پیشرفت و ترقی جهان به سوی تکامل پیروزی نهایی نیکی بر بدی ما ظهور حکومت خدا به همکاری بشر اینها هستند پا بر جا ترین و بزرگترین واقعیت های زندگی که همیشه اعتبار خواهند داشت و اینها هستند عنصر پایداری دین زرتشت .
2- زرتشت به صراحت تاکید میکند که تنها آموزگار او خداوند است. این تصریح برای تمام محققین و پژوهشگران آشکار و روشن است. زیرا در سروده خود نیز به این مطلب اشاره شده است.
این آزادمرد راست دیندر سخت ترین لحظات نیز به جز خداوند، که او را دوست خود می نامد ، اتکا نمی کند و لحظه ای نیز از مبارزه و تشویق مردم به پیکار با ستمگران و زشت سیرتان باز
نمی ایستد. او به جای ناله و ندبه و زاری ، سربلند و استوار طلب روشن ضمیری و دانش و آموزش می نماید، نه مال و جاه و زور و قدرت.
این یک درس شایسته ای است که در سراسر گاتاها تکرار می شود معرف بلندی و روح و عظمت اندیشه و بیان کننده آن است. آنچنان که ملاحظه میشود زرتشت در همه سروده ها چون یک پیرو راستی و منش نیک و پاک ظاهر میشو و پیوسته مردم را به عمل نیک و راستی دعوت میکند. جالب است که در هیچ یک از این فصول پیروی از زرتشت و حتی پیام او مطرح نمی شود آنچه اصل و هدف واقعی است سبط راستی و راست کرداری و پرهیز از ریا و دروغ و فریب است.
ترس از این است که مبدا در انجام وظیفه انسانی خود نا موفق گشته و ماموریت خداوند را در سعادتمند ساختن مردم و آموزش راه راست را به درستی انجام ندهد.
تقاضای او از اهورامزدا چنین است :
یسنا1/46 : چگونه تو را ای مزدا خوشنود توانم ساخت؟
یسنا2/46: من خواستار آن خوشبختی هستم که دوست به دوست ببخشد. بیاموز مرا در پرتو اشا از نیروی وهومن (در پرتوی قانون راستی مرا از نیروی نیک اندیشی و محبت برخوردار ساز)
یسنا3/46: ای مزدا کی بامداد آن روز نیک بختی فراز آید که مردم جهان به سوی راستی و پاکی روی آورند و رستگاری دهندگان بشر با آموزشهای بخردانه و فزاینده و دانش خود مردم را سعادتمند سازند وهومن (مظهر نیک اندیشی و محبت ) به چه کسی روی خواهد آورد. ای هستی بخش من تنها تو را به عنوان آموزگار خود بر گزیده ام .
در این سرود دو چیز جلب توجه میکند :
1- زرتشت خود را معلمی در آغاز حرکت جامعه انسانها به سوی کمال میداند نه پیامبری که تا ابد جهانیان باید گفتار او را به کار ببندند. او از خداوند تقاضای کند که به مردم سعادت وصول به نیک اندیشی و مهر و محبت عطا کند نا آموزشهای بخردانه و شکوفا سازنده آنهایی را که اهل دانش و خردند درک کرده و به سوی راستی و پاکی روی آورند.
هدف راستی و پاکی مردم است و هر دانشمند واهل معرفتی که به فروزندگان الهی و صفات کمالیه نزدیک گردد آموزگار مناسبی برای تعلیم راه درست زندگی خواهد بود. در این مرحله نیز وهومن یا اندیشه نیک و مهر و محبت است که پایه تعلیمات سعادت بخش این خردمندان قرار میگیرد.
در این سرود چون اغلب سرودهای گاتاها سخن از سعادت مردم در سایه راستی و پاکی است و وظیفه معلمین جامعه جز این نیست.
در تاریخ باستان ایران و جهان نیز از زرتشت به نام یک پیامبر یاد شده و مورد احترام قرار گرفته است.
در گاتاها زرتشت بشری است چون دیگران، گرفتاری ها و سختی ها و مشکلات زندگی او را همان گونه به درد می آورد که دیگر مردم را و او به جای اعجاز و اعمال قدرت خارق العاده چون یک انسان با فضیلت از خود عکس العمل نشان میدهد. در موقع لزوم حتی از مقابله با دشمنان پرهیز میکند و زمانی که همراهان و همدلانش زیاد میشوند با اتکا به پروردگار و اندیشه نیک و خرد پاک و قدرت راستی و راست پنداری به مبارزه با ستمگران و زورمندان زشت کار می پردازد. او در حالی که هرگز خود را از کمک و رحمت حق بی نیاز ندانسته و پیوسته از خداوند طلب مدد و راهنمایی میکند. هیچ گاه جز قدرت اراده و ایمان و شگفتی نیک پنداری و راستی و درستی، معجزه دیگری ارائه نمی نماید. اشا ، وهومن ، خشترا و آرمیثتی یا راستی ، اندیشه نیک، قدرت اراده، فروتنی و تواضع و پارسایی چهارمعجزه گراویند که بالاترین شگفتیها را درباره او و همدستان و نیک اندیشان تحقق می بخشد.
زرتشت درهات 46 به درگاه اهورا مزدا ناله برآورده از تنگدستی خود گله میکند و استطاعت کم و قدرت زیاد دشمنانش را به خداوند عرضه می دارد. شکایت میکند که او را از خانه و کاشانه اش رانده اند و به سبب خواسته کم و قلت پیروانش با دشمنان قدرت مقابله را ندارد او چون دوستی عاشق و شیفته از پروردگار طلب کمک می کند. از مزدای طلبد جوانمردانی را به یاری فرستد که پیروان دوروغ از هر سو بر او تاخته اند. کرپانها و کاوی ها مردم را به راه کژ میبرند و در جامعه فساد بر پای دارند و با کردکار زشت خود زندگی مردم را به تباه می سازند.
ولی جالب است که با این همه سختی ها و درد ها و گله و شکایت ها باز هم زرتشت به ترس و ضعف و ذلت تن در نمی دهد و چون ابرمردی پاکدل و عارفی دانشمند و روشن ضمیر از خداوند به جای ارتش و قدرت و ثروت، طلب قدرت نیک اندیشی و آموزش راستی و نظام حق میکند تا به وسیله آن ماموریتی را که از جانب خداوند یافته است به نیکی انجام داده ،مردمان را به راه حق هدایت نماید و آنها را خوشبخت و سعادتمند سازد.
او نشان میدهد که انسان های اهورائی چگونه اند و هدفشان چیست. گله و شکایت او برای محروم شدن از زر و زور نیست بلکه زبان های عبری و عربی و یونانی و لاتین که زبان ادیان توحیدی جهانند امروز بدون اشکال قابل تعبیر و تفسیراند زیرا هنوز مردم زیادی با آن سخن می گویند در حالی که زبان گاتاها حتی برای پیروان زرتشت به دلیل قدمت زیاد آن دارای پیچیدگی خاصی است.
همانگونه که می دانیم زبان گاتاها زبان شعرو اشارات و استعارات است و با زبان معمول و مرسوم به کلی متفاوت است. هرچند حتی زبان مرسوم زرتشت نیز 3000 سال است که به دست فراموشی سپرده شده است.
زرتشت در گاتاها خود را یک پیام آور و آموزگار مردم معرفی میکند.
او در یسنا 11/44 میگوید:" پروردگارا می دانم که تو مرا برای انجام این کار بزرگ به عنوان نخستین آموزگار برگزیده ای"
و در1/31 متذکر می شود" این تعالیم و سخنان شنیده نشده را به شما ای جویندگان دانش آشکار می سازد و برای کسانی که به واسطه تعالیم دروغ جهان راستی را تباه میکنند، ولی بی گمان برای آنها بهترین است که دلداده مزدا هستند "
و در یسنا2/31 میگوید" بنابراین من به سوی همه شما آیم چون آموزگاری که مزدا برگزیده و برای هر دو گروه فرستاده تا از روی دین راستی زندگی کنیم"
بنابر این بیانات ،اولا زرتشت یک پیام آور است که وظیفه او آموزگاری و راهنمایی مردم می باشد ثانیا زرتشت اولین آموزگاری است که از طرف خداوند به رسالت برگزیده شده و تعالیم و سخنان این چنین را هنوز کسی نشنیده بوده است ثالثا رسالت او برای همه مردم جهان است هر دو گروه راستان و نا راستان . زرتشت پیغمبر یک قوم و گروه خالی نیست و حتی برای کسانی که جهان را بر طبق تعالیم غلط و گمراه سازنده به تباهی میگشند وظیفه راهنمایی و آموزگاری دارد .
من یک نتیجه دیگر را نیز مایلم بر این برداشت اضافه کنم و آن اینست که به طوری که قبلا می دانیم زرتشت همیشه روی سخنش با آنهاییست که جوینده دانش هستند زیرا او دانایی را کلید معرفت و درک راستی و دین حق می داند او همیشه دانش را میزان تشخیص خیر و شر قرار داده و باید هم روی سخنش با طالبان دانش باشد. همانگونه که در سرود 1/31 نیز به صراحت بیان شده است.
پس می توان نتیجه گرفت که از نظر گاتاها او اولین آموزگاری است که از جانب خداوند برای بشر دانشجو برگزیده شده است.
مساله بسیار جالب شخصیت زرتشت و جاذبه تاریخی اوست. در بین بانیان ادیان توحیدی جهان ، زرتشت و موسی باستانی ترین پیامبران شناخته شده اند. دین یهود در طول تاریخ به وسیله نبی های بنی اسرائیل نگاه داشته شد و چون با ملیت و فرهنگ قوم بنی اسرائیل در آمیخت به صورت یک یادبود مقدس ملی پایه و حیات و پایداری قوم یهود گردید. دین یهود پیام موسی نیست و به طوری که می دانیم میثاق بین یهود و قوم یهود است پس تا زمانی که از این قوم اثری باقی است دین یهود نیز زنده مانده و موقعیت موسی نیز در بین آنها پا برجاست. اما موسی از سوی دیگر در ادیان ابراهیمی به حیات معنوی خود ادامه می دهد. مسیحیت بر پایه تورات بنا شد و اسلام موسی را به عنوان توجیه کننده ادیان توحیدی پیمبر حق شناخت و امروز در حدود 2 میلیارد مردم مسلمان و مسیحی و یهود در جهان به موسی معتقدند و بزرگش می شمارند و یا لااقل در ادبیات خود برای او مقام والایی در نظر گرفته اند.
اما دین زرتشت به هیچ وجه تداوم نداشته است. پس از مرگ زرتشت چنان که در تاریخ ظهور زرتشت آمده است ، وقفه ای هزار ساله در انتشار این آیین به وجود آمد به طوری که حتی در آغاز دوران سلطنت هخامنشیان نام و پیام زرتشت در ایران تقریبا غریب بود و مورخین یونانی که به ایران مسافرت کرده اند، از آن بی خبر بودند. در دوران ساسانیان یک باره توجه به زرتشت اوج میگیرد و شخصیت معنوی او روح ایرانیان را تسخیر میکند. بار دیگر پس از تسلط اعراب دین زرتشتی راه زوال پیموده و بانی آن نیز به دست فراموشی سپرده می شود و جز گروهی اندک که در گوشه ای دور افتاده از جهان به نام او آداب و رسومی را انجام میدهند رسما پیروانی ندارند.
در ایران که سرزمین مذهبی زرتشت به شمار میرود به ندرت از او یاد می شد در حدود دو قرن پیش محققین اروپایی با نام زرتشت آشنایی بیشتری پیدا کرده و توجهشان به افکار او جلب شد. در حدود یک قرن پیش پیام واقعی زرتشت یا گاتاها شناسایی شد و از آن زمان افکار او چنان جاذبه ای یافت که در محافل اهل تحقیق بی سابقه بود. شهرت زرتشت در بین محققین و دانشمندان طالب کشف و درک فلسفه و افکار اندیشمندان کهن خیلی سریع توسعه یافت به طوری که در مدت کوتاهی متفکرین بسیاری را به خود مشغول داشته است.
آزادی و دانایی چنین ارج و قوری قائل است، هرگز انسانیت را در آستان قلدران جاه طلب و رهبران خودرای و مستبد و کاهنان فاسد قربانی نخواهد ساخت تا زور و فشار و تحویل را به پاداش گیرد. علت تسلط شاه بر جامعه ایران دین نبود بلکه بی دینی بود. آنچه قرنها قبل از ایجاد دولت در ایران مشخص مذهب مردم گردید دین مزد یسنا نبود ، بلکه انحراف از آن بود و همین دین منحرف است که کم کم موجب تحکیم پایه های سلطنت می شود و در طول تاریخ به بدترین شکلی پیام زرتشت را لکه دار می سازد که زشت ترین آن تایید شاهنشاهی است.
و تحمیق و مسحور کردن و از آنان رمه و گله هایی ساختن که به فرمان شبان و چوپان خویش درحر کنند ،هرگز موافق با آئین زرتشت نیست. دیکتاتوری سلطنت و حکومت فردی به هیچ شکلی با پیام زرتشت سازش ندارد.
آزادی و آزادگی، شعور و عقل بزرگترین و شریفترین نعمت هایی است که به بشر شخصیت انسانی داده و او را از حیوان متمایز می سازد. این حقیقت درخشان در سرآغاز گاتاها اعلام گردیده است و زرتشت به صدای رسا چنین گفته است:
ای مردم با گوش های باز و از روی خرد و معرفت و با چشمهای روشن بین به این حقیقت بزرگ توجه کنید تا به چگونگی پرستش خداوند جان وخرد آگاه شوید و به بارگاه فروغ و به بهشت آرامش دست یابید، بهشتی که در درون شما و در وجدان و جامعه شما بر پا خواهد شد. ای مردم از خواب غفلت بیدار شوید و نسیم دلپذیر انسانیت را احساس کنید و آهنگ دلنواز حریت را بشنوید تا به صفات کمالیه دست یافته خدایی شوید. تو ای فرزند آدم، آزاد آفریده شده ای تا در گزینش راه خویش نیز آزاد باشی. به اسلحه دانش و راستی و اندیشه نیک خود را بیارای تا درست و راست برگزینی. تا زندگی و نیستی در حماقت و نادانی است که به پیروزی زشتی و توسعه قدرت دروغ منش ستمگر انجامد. حیات و زندگی واقعی در آزادی و آزادگی است که بر دانش و معرفت بنا شده. انسان آزاد و دانا زنده است و انسان نمایی که گرفتار تحمیق، تحمیل و اسیر زنجیرهای جهل و فریب و زشتی و دروغ است و از حیات واقعی محروم است، پس گوهر زشتی و دروغ نا زندگی به بار آورد و گوهر پاکی و راستی حیات. خوشنودی مزدا نیز در آن است که تو ای انسان به راستی و اشاپیوندی و آزاد و آزاده در راه پاک و انسانی گام برداری. دیو سیرتان که حریت مردم را قربانی هوس های زشت و پست خود می سازند دیوانند که به صورت انسانها بر مردم حکومت می کنند. به قدرمت منش نیک سلطه این اهریمنان را در هم شکن و دست آنها را از جامعه کوتاه کن و دروغ را به دست های راستی بسپار تا مردم بتوانند شکوفا شوند و حیات انسانی یافته جهانی نو سازند. آنها که با تعالیم دروغ به نام دین جامعه را منحرف و جهان را تباه می کنند این سخنان را به گوششان ناگوار است زیرا که مانع تحمیق و ادامه تحمیل قدرت آنها می گردد.
این خلاصه بخشی از هات 31 و 30 گاتاهاست که به هر زبان آن را ترجمه و تفسیر کنیم هدف همین خواهد بود.پیامی که برای جامعه ایده آل در برداشت گاتاها.آن است که همه افراد آن از دروغ پرهیز کرده به راستی بپیوندند و برای ایجاد نظام حق با خلوص و پاکی و مهر و محبت به جامعه خدمت کنند و در راه پیشرفت و کمال خانواده و شهرو سرزمین کوشا باشند.
تعصب و کینه و نفرت از رذایل پیروان دروغ است و در جامعه مردمی که با اشا همراه و با وهومن همدلند و فروتنی پارسایی را پیشه می کنند از کینه و تعصی و نفرت به دورند.... البته یک چنین جامعه ای ایده آل است ولی باید در مسیر این ایده آل حرکت کرد.
سومین مشخصه پیام زرتشت نفی کرپن و کاوی و حکام ستمگر است و مبارزه با آنها وظیفه هر انسان راست کرداری است.
چهارمین مشخصه ی پیام زرتشت طرفداری از طبقات ضعیف و زیر دست و مخالف با زور گویان است.
پنجمین مشخصه ی پیام زرتشت ایجاد امید در زیردستان است که بالاخره بر زورگویان اقویا و حکام دروغ پرست غالب شده و آنها را تباه خواهند ساخت.
از بررسی افکار زرتشت به این نتیجه می رسیم که او فقط یک معلم اخلاق نبوده است، بلکه اخلاق را در اجتماع و امور اجتماعی منعکس میدانسته و وظیفه ی اصلی خود را قیام بر علیه نظام موجود و نادرست تشخیص داده است. زرتشت چون عیسای کلیسا فقط برای تنظیم بهشت و جهنم رسالت نیافته و مدیریت صحیح جامعه را بر قلمرو الهی و حکومت خدا در عالم دیگر موکول نساخته است. بلکه او برای ایجاد یک نظام صحیح و انسانی در همین زندگی قیام کرده، و این یکی از مشخصات بسیار برجسته رسالت زرتشت است.
سدرمی نویسد " زرتشت فقط بنیان گذار یک دین جدید نیست، بلکه او مخالف و ضد آیین و رسوم موجود جامعه است و قیام کننده ای است که در عین حال صدای خود را به نفع تهیدستان بلند میکند و .... زرتشت به این نتیجه می رسد که نظام موجود به صلاح بوده تنگدست و رمه و چراگاه و طبیعت نیست. او نظام درست تری را می شناسد که چنان صاف و روشن و ساده است که فقط طبایع نیرور نمی تواند آنرا درک کنند.آنکه بر هم زدن این نظام را بخواهد چه کاهن و چه نجیب زاده و حتی خدایان به دروغ خدمت میکنند و حکومت او را تقویت مینماید. او دروغ پرور و فریبکار است و باید به بصیرت و آگاهی هدایت شود و اگر خود را در مقابل حقیقت قرار دهد باید با او به مبارزه پرداخت. هرکس که یک با بصیرت در ک نظام حق را یافت، همیشه به خدمت راستی پرداخته و در راه آن مبارزه می کند و عقل و اراده اش او را به حقیقت هدایت می نماید. او با راستی همراه و متعلق به خداست. زرتشت از آن نمی هراسد که بر علیه عادات زشت و خدایانی که این آداب را هدایت میکنند سر سختانه به مبارزه پردازد.
آنچه در پیام زرتشت یکتاست اهمیت فراوان دانش و معرفت و انتخاب آزاد بر پایه آن است. زرتشت در آغاز پیام خود راهی را که با علم و آگاهی و عقل و اراده در جهت راستی انتخاب شود حیات بخش می نامد و نادانی را که به شر و زشتی و دروغ هدایت می کند فساد انگیز و عامل نا زندگی و فنا توجیه می نماید. وظیفه راستان کوشش در ایجاد نظام حق است که با آگاهی بر گزیده میشود و مبارزه با تبه کارانی که سد راه پیشرفت و کمال انسان و جامعه هستند. سرود 4/46 در کمال ظرافت و زیبایی راستان را تشویق میکند که "دروغ پرست کوشش دارد پیروان راستی و جامعه را از پیشرفت و کمال باز دارد . کسی که با زندگی خویش با تمام نیرو و توان او را از قدرت بی بهره کند و یا بر علیه او بیکار کند، جهان را به راه خرد و بینش نیک پیش خواهد برد."
بیکار بر علیه ستمگر و قدرتمدار نه بر علیه برقراری حکومت گروهی دیگری است بلکه برای آن است که جهان در راه خرد و بینش نیک پیش رود هدف همیشه آن است که خرد نیک پیروز گردد و عقل و اندیشه نیک بر جامعه مسلط شود، نه تصعب و تحجر نه کلیسا و دگم و کانن دین ، نه رهبر و سرور و پیشوا و ... مبارزه و حرکت و جنبش در سراسر گاتاها به چشم می خورد ولی این یک انقلاب کور نیست، هشدار و تخریب و چپاول و غارت نیست، که جنبشی سازنده و معقول و خردمندانه است. با دانش و برای استقرار دانایی نیک، با اختیار و آزادی برای استقرار آزادگی و آزادی، بر مبنای راستی و دوستی و مهر و محبت و به منظور تحکیم پایه های راستی و داد ... اولین وظیفه یک مدیریت راست دین آن است که با شکوفایی و فهم و دانش مردم کمک کند تا بتواند آزادانه و از روی دانش و خرد راه خود را برگزیند. به نام دین ، میهن ، استقلال و ... مردم را به زنجیر کشیدن جا برای قائد و پیشوا و سلطان وجود نداشت. ولی هنگامی که با استفاده از یک کلمه اولی الامر که یک بار در توجیه یک حادثه اجتماعی بیان شده بود، اطاعت از شاه و رهبر و حاکم را به صورت امری واجب و عقیدتی جعل کردند . دوران بسیار کوتاه دموکراسی اولیه به سرعت سرآمد و خلافت سلطنتی و سپس سلطنت جانشین آن شد.
اما اطلاع ما از چگونگی اداره جامعه زمان زرتشت بسیار ناقص است و همانگونه که می دانیم فقط باید به حدث و گمان اشاره کنیم و حدث می زنیم که در جامعه عشیره ای رمد داران آن زمان روسای مذهبی- سیاسی یا کاویها رهبری عشیره و قبیله را به عهده داشتند. و اینکه پس از پیوستن زرتشت به قبیله ویشتاسپه چه تحولاتی از نظر مدیریتی در این جامعه به وجود آمده است مشخص نیست. اولین مشخصه جالب توجه در پیام زرتشت، شخصیت کامل و تمام عیار انسان در آفرینش و بالطبیعه در جامعه است. به انتخاب آزاد و اراده فردی در دکترین زرتشت مهم ترین مقام اختصاص داده می شود.بشر نه تنها از روی اراده باید راه خود که حتی خدای خویش را برگزیند. یعنی فقط به اختیار و خودآگاه مزدا پرست گردد. دانایی پایه دین است و فقط دانایان راه خود را به درستی بر می گزینند. پس اختیار و آزادی بدون دانایی و خود اگاهی دارای ارزش نیست. زیرا واقعیت ان است که خودآگاهی لازمه آزادی است.
مسلما با چنین برداشتی نمی توان حکومت و سلطنت و حتی رهبری یک فرد یا کلیسایی را بر مردم تحمیل کرد. در جامعه مردمان آزاد، آزاده و خود آگاه و حتی هیچ دین و مذهبی نمی تواند حکومت کند و وابستگان به هیچ دین و ملیت و طبقه ای دارای برتری نیستند. در جامعه مردسیمناییان واقعی اداره جامعه باید با انتخاب آزاد و خودآگاه مردم صورت پذیرد و از دید چنین مکتبی تمام حکومت هایی که در سراسر تاریخ بر ایرانیان تحمیل شده است خلاف اصول پیام زرتشت بوده است. مشخصه دیگر پیام زرتشت برابری انسانها است زن و مرد بر هم دارای هیچ گونه امتیازی نیستند و در هیچ یک از سرودهای خود زرتشت مزیتی برای مردان یا زنان و یا گروه خاص کاهن یا روحانی و ارباب و رهبر و......... قایل نشده است. اشدون یا پیرو راستی ، زن و مرد، عالم و عامی و...... رهروان راه حق کمالند. به نظر من اولین و مهمترین عاملی که در یک مکتب فکری شکل اداره یک جامعه را مشخص
می نماید، برداشتی است که از نقش انسان و شخصیت و موقعیت او در جامعه، ارائه می شود. همانطور که می دانیم مذاهب معبدی در زمان قدیم (پیش از زرتشت) که به پرستش خدایان متعدد و قبول اختیار و نفوذ نماینده و کاهنین آنها متکی بوده ، سلطنت و حکومت فردی این واسطه ها را تثبیت می کرده. در این مذاهب فرد نقش اساسی را بر عهده نداشت بلکه این خدایان بودند که به
وسیله نما یندگان خود جهان را اداره می کردند و یا در حقیقت این کاهنین بودند که به نمایندگی خدایان بر جامعه خود را تحمیل می نمودند.
در دین یهود ابتدا یهوه تنها ملک و سلطان بنی اسرائیل به شما می رفت و همه مردان بنی اسرائیل در نظر او مساوی بودند، به همین دلیل نیز تا زمانی که بر این عقیده استوار بودند یک دموکراسی قبیله ای بین آنها برقرار بود و مردان قبیله در تحت رهبری شیخ قبیله که جنبه مدیریت و سرپرستی داشت، نه حکومت و فرماندهی، از حقوق مساوی برخوردار بودند و هنگامی که تحت رهبری روحانیت به قدرت و حکومت فرمانده به نمایندگی از جانب خدا معتقد شدند، آنها نیز شاه و ملک زمین را جانشین ملک آسمانی ساختند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 28   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دین زرتشت

تحقیق در مورد زرتشت اوستا

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد زرتشت اوستا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زرتشت اوستا


تحقیق در مورد زرتشت اوستا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه17

 

فهرست مطالب

  زمان

به نام اهورا مزدا خدای پاکی‌ها

... تو بنگر ای اهورا، یاری کن مرا، همان یاری که دوستی از دوستش دریغ نمی‌کند. گاثاها 2/46

 

مقدمه

کتابی که امروزه به عنوان کتاب دینی زرتشتیان با نام «اوستا» در دنیا مشهور است، مجموعه‌ایست از سرودهای آسمانی اشو زرتشت، نمازها، سرودهای حماسی، مراسم و آداب دینی، اما تنها آن قسمت از اوستا که به «گاثاها» مشهور است، پیام آسمانی و از سرودهای اشو زرتشت می‌باشد، و هرگاه به دیانت زرتشتی در دوران اولیه اشاره شود، هرگونه برداشتی جز از گات‌ها از اشو زرتشت نیست، بلکه منسوب به وی است.

کتاب اوستا تنها کتابی است به زبان اوستایی که ما را از فرهنگ و باور و اندیشه نیاکانمان آگاه می‌سازد. بسیاری از این باورها و اندیشه‌ها به نگهداری سینه به سینه در گذر زمان سبب بوجود آمدن کتاب‌های دیگر از جمله بندمش، دینکر، خدای نامک و ... گردید که شادروان فردوسی طوسی با الهام از آنها بخصوص خدای نامک توانست شاهنامه را به نظم درآورد و تاریخ و فرهنگ و زبان ایران را زنده کند. بنابراین وظیفه هر ایرانی میهن‌پرستی است که از تمدن و فرهنگ نیاکانش آگاهی داشته و با افزودن به آگاهی‌های خود این پرچم پرافتخار را همیشه برافراشته دارد.

درود بر فروهر پاک اندیشمندانی چون ابوریحان بیرونی، سهروردی، ابراهیم پورداود، بهرام فره‌وشی و .... که برای شناساندن فرهنگ این مرز و بوم از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.


نظاره‌ای کوتاه به زندگی، زمان، مکان تولد و نوع تولد اشور زرتشت

زندگی

نوشتن و پرداختن به شرح حال بزرگانی چون پیامبران، شاعران و شخصیت‌های تاریخی، در واقع کاری بسیار بس دشوار و سخت است. این دشواری درباره اندیشه‌ها و افکار و عقایدشان، در پیچیدگی بیشتر آشکار می‌شود، اما آنچه که روشن و محقق است، نگارش شرح حال و یا به اصطلاح پرداختن سیره‌ای برای زرتشت از همه پیامبران و بزرگان روزگار گذشته دشوارتر و بلکه ناممکن می‌باشد.

این دشواری که انجام کار را به محال می‌کشد، به موجب کهنه بودن و قدمت زیادی است که زمان زرتشت داشته است.

بزرگترین سند ما درباره زرتشت گاثاها یا سرودهای وی می‌باشد. در این سرودها که با زبانی بسیار کهن گفته شده، از نام و نشان و آموزش‌ها و برپایی یک دگرگونی ژرف و اندیشه دینی و اجتماعی آن زمانه آگاه می‌شویم.

مختصری از تولد تا پایان عمر وی

پیش از زایش وی شگفتی‌هایی به ظهور می‌رسد. مقدمات تولدش از آسمان‌ها و توسط خداوند و فرشتگان معین


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زرتشت اوستا

آیین زرتشت و پیشگویی های زرتشت

اختصاصی از حامی فایل آیین زرتشت و پیشگویی های زرتشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آیین زرتشت و پیشگویی های زرتشت


آیین زرتشت و پیشگویی های زرتشت

همونطور که مطلع هستید قبل اسلام ایران آیین دییرینه ای داشت  و کتاب آسمانی اوستا رو داشت. اوستا در زمان هخامنشیان (815 بخش داشت که به وسیله ی اسکندر گجستک)ملعون  سوزانده و به یغما

رفت. در زمان ساسانیان تنها 348 بخش آن گردآوری و بخشی نیز به وسیله ی موبدان به آن افزوده

شد که آن هم، بعدها به دست تازیان افتاد و آنچه امروز باقی مانده یک سوم اوستای دوره ی ساسانی

است که به وسیله ایرانیان با ایمان و آزاده)زرتشتیان( در درازای هزار واندی سال نگهداری و منتقل

شده است . بخشی از اوستای کنونی که از آن خود پیامبر است و بدون دگرگونی و انحراؾ نگهداری شده است،

گاهان)این واژه پهلوی بوده و به معنای سروده ها است که در زبان اوستایی گاتها گفته می شود( نامیده

می شود

آیین زرتشت

گاتاها

گاهان از نگاه اوستاشناسان

جهان بینی اشو زرتشت چیست؟

جبر و اختیار

نام راستین اشو زرتشت بنیانگذار یکتاپرستی ایرانیان

بدخواهان زرتشت

لهجه و زادگاه زرتشت

دین بهی چیست ؟

واژه حضرت برای زرتشت درست نیست

زمان ظهور اشو زرتشت

در گذشت زرتشت

گزیده ای از اوستا کهن

جهان بینی زرتشت

نماز ایرانی

آیین زناشوئی

پیمان زناشویی

پیشگویی های زرتشت :که مهم ترین بخش این فایل هست که بسیاری از پیشگویی ها به صورت اعجاب انگیز بعد سالها اتفاق میفتد و........

 


دانلود با لینک مستقیم


آیین زرتشت و پیشگویی های زرتشت