حذف FRP اندروید 6 سامسونگ با ساده ترین روش، حل مشکل کویک شورت کات، صددرصد تضمینی تنها با دو کلیک، همراه با برنامه و آموزش
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:19
Religion and Science: History, Method, Dialogue
Edited by Mark Richardson and Wesley Wildman
London: Routledge, 1996, 379p.
حوزة علم و دین، یکی از حوزههای پژوهش میانرشتهای (interdisciplinary) است که عمدتاً در چهار دهة اخیر در سطح بینالمللی شکل گرفته و بهتدریج از شاخههای فراوانی برخوردار گشته است. این حوزه، امروزه توجه گروه گستردهای از دانشمندان، فیلسوفان و عالمان الهیات را بهسوی خود جلب نموده است بهنحوی که جدای از ارائة دروس دانشگاهی، مراکز پژوهشی متعددی بهطور جدی و با اتخاذ ابزارها و شیوههای جدید، دستاندرکار تحقیق گسترده در این زمینهاند. پس از نزدیک نیم قرن، علاوه بر چاپ صدها کتاب، مقالات فراوانی نیز در نشریات علمی و تخصصی انتشار یافته است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به مسائل و مباحث «علم و دین» و شاخههای مختلف آن پرداختهاند. به دلیل نیاز جدی به تدوین متون درسی در این حوزه، تاکنون چند کتاب مناسب منتشر شده است که معرفی و آشنایی با آنها میتواند برای اساتید و دانشجویانی که علاقهمند پژوهش در این زمینهاند سودمند باشد.
این کتاب در زمرۀ کتابهای درسی مهمی است که طی ده سال اخیر در حوزۀ مباحث «علم و دین» انتشار یافته است. مقالههایی که در این مجموعه گردآوری شدهاند رویکردهای تاریخی، روششناختی و مدلهای گفتگو را در پژوهشهای اخیر این حوزه، تحت پوشش قرار میدهند. ایان باربور (Ian Barbour) که از پیشکسوتان مباحث علم و دین در پنج دهۀ اخیر به شمار میآید در دیباچۀ مختصرش بر این کتاب، آن را نمونهای جذاب و برجسته از گفتگوی واقعی میان دانشمندان و عالمان الهیات به شمار میآورد. گردآورندگان در مقدمۀ عمومی خود بر این کتاب، بحث مفیدی را دربارۀ موقعیت کنونی مباحث علم و دین ارائه میکنند و در آن تأکید میکنند که این کتاب، راهنمای مفیدی برای مباحث میانرشتهای و پیچیدهای ـ که با نام علم و دین در حال رشد است ـ شمرده میشود و کسانی که با دین یا علوم طبیعی یا هر دو آشنایی دارند بیشترین بهره را از این کتاب خواهند برد. در این مقدمه تأکید میشود که در بیشتر مباحث این کتاب و به ویژه در مقدمههایی که بر بخشهای مختلف آن نگاشته شده است منظور از الهیات، بخشی از دین است که به مباحث فکریِ دین مربوط میشود و به تشریح و توجیه باورهای دینی میپردازد. نویسندگان این مقدمه، هدف اصلی این کتاب را درآمدی میدانند برای آشنایی با روابط پیچیده و جذاب علم و دین در طول تاریخ و در دوران معاصر؛ همچنین مخاطبان اصلی آنرا خوانندگانی میدانند که از پیشزمینههایی در علم، دین یا هردو برخوردارند. برای رسیدن به این منظور، سه بخش اساسی معرفی میکنند. در نظر گرفته شده است: نخست، نگرش تاریخی؛ دوم، بررسی شباهتها و تفاوتهای معرفت علمی ودینی؛ و سوم، تلاش برای گفتگوی مضامین خاص علمی و الهیاتی؛ بدین ترتیب سه بخش اصلی این کتاب عبارتاند از: تاریخ، روش و گفتگو.
مقدمه این کتاب بهگونهای طراحی شده است که با مطالعة آن، خوانندگان میتوانند به دورنمایی از ویژگیهای مباحث «علم و الهیات» که در سالهای اخیر از رشد چشمگیری برخوردار بوده است دست یابند. در این بخش، از استعارة «پُلسازی» (building bridges)، استفاده شده است. از این دید، مباحث علم و الهیات در واقع کوششی است برای پل زدن میان دو سرزمین که در عین جدایی و امتیاز از یکدیگر، پیوندهای وثیقی نیز میتوانند داشته باشند که البته تشخیص زمینههای این ارتباط و به فعلیت رساندن آنها به کار تخصصی و زیربنایی نیاز دارد ـ همانگونه که ساختن یک پل زیبا و مستحکم میان دو سرزمین به کار فنی و کارشناسی عمیق همراه با محاسبات پیچده نیازمند است. اینجا به جنبههای قابل توجهی از این استعاره که میتواند برای تصویر نمودن ارتباط علم و الهیات مفید باشد اشاره شده است و در عین حال، تفاوتهایی که نباید آنها را نادیده بگیریم گوشزد میشود. با توجه به آنکه عمدة مباحث «علم و الهیات» در حوزة سه دین بزرگ ابراهیمی، یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت مطرح میشود باید به محور مشترک این ادیان و تأثیر آن بر جهانبینی و نهایتاً چگونگی ارتباط آن با تصویری که علم از جهان ارائه میکند توجه اساسی شود. وحدت خداوند بهعنوان آفریدگار همة جهان میتواند محور مشترکی برای هر سه دین بزرگ ابراهیمی تلقی شود که مستقیماً هرگونه پژوهش دربارة ارتباط علم و الهیات را جهتمند میسازد. از جمله مهمترین پیشفرضهایی که در اینگونه مباحث وجود دارد آن است که گزارههای الهیاتی را باید در مقام بیان واقعیت و حقایق جهان تلقی نماییم که طبعاً از ارزش صدق و کذب برخوردار خواهند بود و دقیقاً به همین لحاظ است که میتوانیم ارتباط آنها را با گزارهها و توصیفات علمی ـ که به جهان واقعی میپردازند ـ بررسی کنیم. از اینرو، اگر همة این گزارهها را در مقام بیان واقعیت و حقایق جهان بدانیم طبیعی است که در عین پذیرش جدایی حوزههای علم و الهیات میتوانیم از مشارکت و ارتباطی که آنها در ترسیم تصویر کلانِ جهان ایفا میکنند سخن بگوییم. نویسندگانِ مقدمة این کتاب، به سه نکته بهعنوان ویژگیهای امیدبخش برای آیندة پرثمر اینگونه مباحث اشاره میکنند. نخست، در دوران معاصر پیشرفتهایی در حوزة علم به دست آمده است که میتواند زمینههای روشنی را برای تعامل علم و الهیات نشان دهد که از جملة آنها میتوانیم به نظریههای جدید در کیهانشناسی، فیزیک نظری، زیستشناسی ملکولی و علوم مغز و اعصاب اشاره کنیم. دوم، در طول سالهای اخیر، فهم روشنتری دربارة شباهتها و تفاوتهای میان روشهای علم و الهیات به دست آمده است.