حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله رویکرد جدید بشریت به دین

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله رویکرد جدید بشریت به دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله رویکرد جدید بشریت به دین


دانلود مقاله رویکرد جدید بشریت به دین

 

مشخصات این فایل
عنوان: رویکرد جدید بشریت به دین
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12

این مقاله درمورد رویکرد جدید بشریت به دین می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله رویکرد جدید بشریت به دین می خوانید .

دین و معنابخشی به زندگی:
اُدی (1966م) معتقد است انسان از نظر وجودی با سه امر احتمال،‌ ناتوانی و کمیابی مواجه است که این سه، زندگی انسانی را شکننده نموده است. مراد از احتمال این است که وجود بشر آکنده از بی اطمینانی،‌ آسیب پذیری و خطر است. زندگی، امنیت و خوشبختی انسان، به شدت شکننده اند. منظور از ناتوانی این است که ما فاقد توانایی لازم برای رفع این بی اطمینانی و خطرات هستیم و منظور از کمیابی این است که چون انسان دارای نیازهای نامحدودی است امکاناتی که بتواند این نیازها را رفع نماید در جامعه به صورت عادلانه تقسیم و توزیع نشده است. این ویژگی های حیات انسانی، که اُدی (1966م) آنها را نقاط شکننده زندگی انسانی می نامد، باعث ایجاد محرومیت و ناکامی شده و تنها دین است که می تواند انسان را با این محرومیت ها سازگار نماید. دین با معنا بخشی به تجربه های دردآور و ناراحت کننده زندگی،‌ برای بحران های زندگی انسانی مانند مرگ و رنج پاسخ هایی را فراهم می نماید که این پاسخ ها در کنار آمدن انسان با این موارد بسیار ضروری می باشند. از آنجا که جوهر دین، فرا گذشتن از تجربه روزانه است، دین دیدگاهی فراتجربی را مطرح می کند که در این دیدگاه،‌ بدبختی ها و ناکامی ها که محصول این جهان خاکی هستند، به نسبت بی اهمیت به نظر می رسند و بدین سان انسان را در سازگاری با هنجارهای زندگی اجتماعی کمک و یاری می نماید(همیلتون،‌ 1387: 207)
انسان شناس دیگری به نام کلیفورد گیرتز(2006-1926م)، اعتقاد دارد که آدم‌ها نیاز دارند که جهان را معنی‌دار و سامان‌مند ببینند. این دیدگاه که جهان اساسا هرج و مرج آمیز و مبتنی بر تصادف می باشد،‌ برای انسان غیر قابل تحمل بوده و جهان را در نظر انسان بی معنا می سازد. گیرتز این نوع تجربه‌ها را باعث ایجاد سردرگمی، رنج و شر می داند. زمانی برای که انسان نتواند با استفاده از روش های عادی و معمول فهم،‌ از عهده تبیین رویدادهای غیر عادی و شگفت انگیز بر بیاید،‌ تجربه سردرگمی رخ می نماید. دین، برای این رخدادهای غیر عادی و شگفت انگیز،‌ که از راه های دیگر توضیح پذیر نیستند، پاسخ قابل قبولی فراهم نموده و به تبیین آنها می پردازد. گیرتز، معتقد است که اعتقادات و باورهای دینی تلاش دارد تا رخدادها و تجربه های نابهنجار زندگی را توضیح پذیر ساخته و برای انسان قابل فهم نماید. در اعتقاد او اتفاقاتی همانند مرگ، خواب و خیال‌ها و بلاهای طبیعی در مقوله رویدادها و تجربه‌های نابهنجار جای می گیرند(بختیاری، 1382: 229-228)

از جمله جامعه شناسان دیگری که در این زمینه اظهار نظر کرده اند، پیتر برگر می باشد. وی «معناجویی» را از ویزگی هایی منحصر به فرد انسان دانسته، و نیاز انسان به دین را نیز در گرو معناجویی انسان می داند. از دیدگاه او،   دین، بستری برای معنابخشی به زندگی است. برگر در تفسیر معنابخشی و نظم‌بخشی دین، امور را به دو بخش قدسی و زمینی تقسیم می‌‌نماید. براساس این دیدگاه، جهان دو سطح دارد: یکی، واقعیت جهان معمولی و زمینی و دیگری، جهان ماورایی و قدسی که کارکرد پنهان و پشت‌صحنه این جهان زمینی و اجتماعی است. وقتی انسان، وارد این جهان معمولی و زمینی می‌شود، شروع به دخل و تصرف در آن نموده و به تفسیر و تحلیل آن دست می‌زند و به تعبیر او «انسان خودش جهان خودش را می‌سازد». در واقع، همین زیستِ ‌جهان، نقطه آغاز حرکت او به سوی دین است و در همین زیستِ ‌جهان است که دین آغاز می‌شود(برگر، 1973: 35-37) زندگی در بی‌نظمی و آشفتگی برای انسان تحمل‌ناپذیر است و در تکاپوی این است که ورای بی‌نظمی و آشفتگی، «آستانه معنایی» برای خود پیدا کند.
بنابراین می‌توان گفت که دین، یک نقش استراتژیک در عمل ساخت جهان توسط انسان بازی کرده است. دین، متضمن این است که نظم انسانی به کلیت هستی پرتو افکنده است. به عبارت دیگر، دین تلاش جسورانه‌ای است برای اینکه کلّ هستی برای انسان معنادار شود. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که از نظر برگر، انسان تلاش می‌کند با معنادار ساختن گیتی، وجود خود را معنادار ساخته و جایگاه خویش را در آن پیدا کند. در واقع، کارکرد عمدة دین، مشروعیت‌بخشی به نظم دست‌ساخته بشر است(یوسف‌زاده، 1389:‌ 108-83). مشروعیت، همان شناخت عینی‌شده اجتماعی است که نظم اجتماعی را تبیین و توجیه می‌کند. به عبارت دیگر مشروعیت‌ها، پاسخ پرسش‌هایی است که در مورد چرایی ترتیبات نهادی وجود دارد.

دین و منافع جسمی و روانی:

شواهد نشان می‌دهد که دینداری، نتایج سودمندی برای تندرستی افراد دارد. اگر اعتقادات دینی و معنوی دارای منافع روانی است، می‌توان گفت که این اعتقادات، صرف‌نظر از حقیقت داشتن یا نداشتن،‌ ارزشمند است و حتی شاید ارزش درمانی داشته باشد. بعضی از این منافع، ممکن است از عضویت در گروه مورد حمایت عموم؛ نظیر جامعه کلیسا ناشی شود. منافع دیگر ممکن است از افزایش عزت نفس حاصل گردد که از این اعتقاد ناشی است که انسان، محبوب خداوند و نیروهای برتر دیگر است. اما منافع دیگر صرفاً ناشی از این است که دین و معنویت، مانند هنر، معماری و شعر گسترده است. مزایای دیگر، ناشی از استقبال از تغییراتی است که در اثر عقیده، در افراد مشاهده می‌شود. آنان ممکن است احساس کنند که انسان‌های بهتر، محجوب‌تر و مشفق‌تری شده‌اند؛‌ به زیبایی‌های خلقت، نگرش بازتری دارند؛ خودخواهی و خودمحوری آنها کمتر شده است؛‌ بخشنده‌ترند و به کارهای خوب، گرایش بیشتری دارند و با زندگی، هماهنگی بیشتری داشته و در جامعه، ارزش زیادی دارند.(فونتانا، 1385: 342-341)
تحقیقات قابل توجهی در سال‌های اخیر درباره این موضوعات انجام شده است و در بیشتر این تحقیقات، نتیجه گرفته شده که عقیده و عمل دینی با رفتارهای سالم و مثبت در ارتباط است و توافق دارند که دین، بهداشت جسمی را تحت تأثیر قرار می‌دهد(نک به:‌ وولف،‌ 1386: 349-353)؛ برای نمونه،‌ جانسون و اسپلیکا(1991) در پژوهش خود در ایالات متحده اثبات کردند که هشتاد و پنج درصد از زنان بیمار، در شرح حال خود گزارش کرده‌اندکه دین به آنها کمک کرده تا با بیماری خود کنار آیند(نک‌به:‌ فونتانا، 1385: 349-348)؛ یا به استناد تحقیقات مختلف، تردید کمی درباره این مسئله هست که دین و معنویت با سلامت جسمی بهتر و طول عمر بیشتر، درارتباط است. در واقع، مک کولاگ در فراتحلیل 29 پژوهش، در برگیرنده حدود 125 هزار نفر،‌ نتیجه گرفت که ارتباط دینداری و افزایش بقا قابل توجه است و احتمال وقوع امری مغایر با این یافته یک به صد می‌باشد.(فونتانا، 1385: 354)

دین و بهداشت روانی:

در دوره معاصر، بیشتر پژوهشگران بجای تأکید بر متعلقات اجتماعی دین،‌ بر ضرورت آن برای بهداشت روانی و جسمی تأکید دارند. بهداشت روانی اصطلاحی است که از علم پزشکی اقتباش شده و شامل طیفی از مفاهیم ضمنی است که نه تنها نشانگر فقدان نشانه های بیماری های روانی است، بلکه بیانگر وجود ویژگی های مثبتی مانند اعتماد به نفس، انسجام شخصی، خودشکوفایی و ... در فرد می باشد.   
از میان صد تحقیق و پژوهش انجام شده از سوی کوئینگ،‌ مک کولاک و لارسون(2001م) که حاوی اطلاعات آماری درباره ارتباط التزام دینی و رفاه (اصطلاع وسیعی که در برگیرنده اموری؛ نظیر خوشبختی،‌ رضایت از زندگی، اثر مثبت، خوش‌بینی و امیدواری است)، 79 پژوهش، ارتباطی مثبت بین آنها را گزارش کرده و تنها یک پژوهش، ارتباط آنها را منفی می‌داند. این ارقام، جالب توجه است. حتی هنگامی که متغیرهایی؛ چون سن،‌ آموزش و درآمد را به حساب آوریم،‌ افرادِ ملتزم به فعالیت‌های دینی در مقایسه با عموم مردم،‌ گرایش دارند که ازدواج‌های باثبات‌تری داشته باشند. به علاوه،‌ افرادِ برخوردار از تعلّقات دینی تمایل دارند که از سیستم‌های حمایت اجتماعی مطمئن‌تری برخوردار باشند.(فونتانا، 1385: 355-356)
همچنین شواهد بررسی شده، نشان داد که اعتقاد دینی و تجربه‌های معنوی، موجب بهبود رفاه و ارتباطات مثبت است و عموماً به بهداشت روانی کمک می‌کند. به علاوه،‌ چنین اعتقادات و تجربه‌هایی به طور بالقوه، ارزش‌های اخلاقی، روابط انسانی،‌ سبک زندگی،‌ اهداف و فلسفه‌های زندگی، بیان خلاقانه و وابستگی‌های اجتماعی و عضویت گروهی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.(فونتانا، 1385: 378)
تقسیم‌بندی کارکردهای دین از دیدگاه اُدی:
از مباحث مطرح شده در فوق می‌توان به این نکته اعتراف کرد که دین برای فرد و اجتماع کارکردهای مثبتی دارد. اگرچه به بیشتر کارکردها از منظر روان‌شناسان و جامعه‌شناسان برجسته اشاره شد، اما در زیر مهم‌ترین کارکردهای دین برای فرد و اجتماع را از دید ادی بیان می‌کنیم که برخی از آنها با موارد پیش‌گفته همپوشانی دارد. ادی شش کارکرد دین را برای فرد و جامعه برشمرده است(نک به: همیلتون،‌ 1387: 208) که عبارتند از:  
1. تسلی بخشی به انسان و حمایت از او و پشتیبانی از ارزش ها و هدف های تثبیت شده.
2. دین از طریق آئین‌ها و مراسم، امنیت عاطفی انسان را تأمین نموده و در بحبوحه ناسازگاری های آراء و عقاید، هویت و نقطه اتکای ثابتی برای انسان فراهم می نماید. این همان کارکرد کشیشی دین است که شامل آموزش آموزه‌های دینی و اجرای مراسم دینی می باشد. این کارکرد دین به جامعه، نظم اجتماعی استواری می‌بخشد و غالباً به حفظ وضع موجود کمک می‌کند.
3. دین با تقدس بخشی به هنجارها، هدف‌های گروهی را والاتر از  هدف‌های فردی قرار داده و بدین سان، نظم اجتماعی را مشروع می‌سازد.
4. دین، معیارهایی را فراهم می نماید که به عنوان مبنایی برای انتقاد از الگوهای اجتماعی موجود و در نتیجه مبنایی برای اعتراض اجتماعی محسوب می شود. این همان کارکرد پیامبرانه دین است.
5. دین‌ به انسان در شناخت خودش کمک می‌کند و باعث می‌شود که او احساس هویت کند.
6. دین نقش مهمی در فرآیند رشد انسان ایفا می کند؛‌ و با کمک به انسان در بحران های مهم زندگی و در مقاطع گذر از یک وضعیت به وضعیتی دیگر،‌ بخشی از فرآیند اجتماعی شدن به شمار می‌آید.
البته ذکر این نکته نیز لازم است که ادی در مقابل این شش کارکرد مثبت، کژکارکردهایی نیز برای دین بر می شمارد که چون ارتباطی با موضوع مقاله ندارد، از ذکر آنها صرف نظر می کنیم.

نقد عقاید دین‌شناسان غربی:

به هر روی اشکالات زیادی بر دیدگاه‌های فوق وارد است. مهم‌ترین اشکال این است که چون منشأ الهی دین نادیده انگاشته شده و در این دیدگاه‌ها به ذات،‌ گوهر،‌ اصول و عقاید دینی پرداخته نشده، بلکه رفتار دینی و گروه‌های دینی و تأثیر باورداشت‌های دینی بر زندگی فردی و اجتماعی بررسی شده است و فلسفه وجودی دین نیز منوط به این کارکردها دانسته شده است، بر این اساس اگر بتوان نظام فکری یا معرفتی دیگری پایه‌ریزی کرد که دارای آن کارکردها باشد، نقش دین کم‌رنگ می‌شود. برخی معتقدند که امروزه دین در کارکردهای خود رقیب و بدیل پیدا کرده است. با پیشرفت علوم تجربی، انسانی و بخشی از علوم فراروانشناختی(علوم پاراسایکولوژی3) بسیاری از کارکردهای پیشین دین را اینک غیر دین هم داراست؛ مثلاً احساس آرامش و سبک شدنی که به یک دیندار در مراسم دینی دست می‌دهد، ممکن است پس از مراجعه به مشاور روان‌کاو نیز به افراد دست بدهد.(ملکیان، 1381: 37-36)
بر اساس همین برداشت از دین است که اگوست کنت که برای دین، نقش تبیین و شناخت واقعیت قائل بود و آن را اصل وحدت‌بخش جامعه نیز می‌دانست،‌ اما به سبب اینکه معتقد بود دین سنتی بر اثر رشد علم از بین رفته و از سوی دیگر چون جامعه را نیازمند اقتدار یا قدرتی تنظیم‌کننده، سامان‌بخش و وحدت‌بخش می‌دید، پس لازم می‌دانست که صورت مذهبی تازه‌ای را که بر اصول درست علمی استوار بود،‌ جایگزین دین سنتی نماید.(نک‌به: آرون، ص131-129). از آنجا که در اعتقاد او، علمی که با فهم اصول وحدت و انسجام اجتماعی سر و کار دارد، جامعه‌شناسی است، پس دین نیز باید نوعی جامعه‌شناسی کاربردی بوده و جامعه‌شناس هم باید بلندپایه‌ترین کاهن این دین نوپای دنیوی باشد.

بخشی از فهرست مطالب مقاله رویکرد جدید بشریت به دین

چکیده:
مقدمه:
دین و خاصیت تخلیه‌کنندگی:
دین و تسلی‌بخشی (جبران‌کنندگی(
دین و وحدت شخصیت:
دین و انسجام اجتماعی:
دین و مسائل غایی:
دین و توجیه الهی:
دین و معنابخشی به زندگی:
دین و منافع جسمی و روانی:
دین و بهداشت روانی:
تقسیم‌بندی کارکردهای دین از دیدگاه اُدی:
نقد عقاید دین‌شناسان غربی:
نتیجه:
منابع:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رویکرد جدید بشریت به دین