حقیقت محمدیه در عرفان اسلامی
9 صفحه
خداوند با فیض اقدس به اعیان ثابته تجلی کرد، در اعیان ثابته البته امالاسماء در راس تمام اعیان، حقیقت محمدیه است؛ اگر بخواهید
بگویید که خود اعیان هم فیضاند، میگویند با فیض اقدس در اعیان تجلی کرد: از جهتی عین همند و از جهتی غیر هم، ولی اولین تجلی
خداوند میشود عین محمدی و از طریق حقیقت محمدیه تجلی کرد به سایر اعیان که حقایق موجودات، که از جمله آن حقایق به قول ابن
فارض حقیقت حضرت آدم است.
این است که حضرت آدم بعد از عین محمدیه است، این که در ابن فارض حضرت محمد پدر آدم خدا شده است با توجه به آن معناست.
آن خداوندی که در قرآن آمده است قل هوالله احد همان غیبتالغیوب یا احدیت مطلقه است. بقیه مخلوقند؛ حتی نظر عارفان احدیت
مطلقه با واحدیت یکی نیست؛ واحدیت جلوه احدیت مطلقه است. آن خدایی که در ذهن مسلمانان و اهل ادیان است، همان غیب مطلق
است. بقیه خدا نیستند بلکه جلوه خدایند و به تعبیر اهل فلسفه و کلام مخلوق خدایند و مخلوقات البته مراتبی دارند. خدای احد و واحد لم
یلد و لم یولد و لم یکن کفوا احد همان غیب مطلق است. این است که در احادیث آمده است که کان و لم یکن معه کیف خدا بود و با او چیزی
نبود و در دنباله میگوید و الان کذلک الان هم همینطور است: یعنی در آن مرتبه که خدا هست هیچ موجودی با او نیست.
حقیقت محمدیه در عرفان اسلامی