دراین بخش بر آن هستیم تا سبکها و شیوه های خاص ارتباطی در سازمان را مورد بررسی قرار دهیم.
بطور کلی یک سبک خاص ارتباطی که یک فرد مورد استفاده قرار می دهد، در هر موقعیتی دو دسته عامل را درون خود دارد:
1- عوامل سیستیم درونی:اشاره به طبیعت،خوی و سرشت شخصی خود افراد در فرایند ارتباطات دارند.
2- عوامل سیستم بیرونی:مشخصا به آن موقعیت خاص سازمانی برمی گردد که در آن ارتباطات شکل می گیردو مسلما برسبک ارتباطی اثر ویژه ای خواهد گذاشت.
این دو دسته عامل نسبت به یکدیگر ارجحیت خاصی نداشته و هریک به یک اندازه قابل توجه هستند.
درسبک کنترلی،فردی که عامل ارتباطی است و ارتباط برقرار می کند.مثلا رئیس به اقدامات و تفکرات خاص افراد دیگر در رابطه با خودش جهت خاصی می دهدوآنها را محدود می کند،این سبک بطور کلی یک طرفه است و بازخوردآن هم در این رابطه بیشتر به منظور شرح وتفصیل(پایینی به بالایی)بکار می رود.
یکی از اهدافی که از اتخاذ این سبک دنبال می شود، این است که فرد ارتباط برقرارکننده به دنبال تدوین نظریات خاصی درباره کاراست.مثلا بدنبال اطاعت و پیروی محض است نه بحث و تبادل نظر در کار برای رسیدن به توافق.
رتلیز برگر(1953)درطی تحقیقی به این نتیجه رسید که اتخاذ سبک کنترلی درسازمانهای مورد تحقیق وی و در میان سرپرستان ومدیران و کارکنان موجب بروز تعارض و تضادهای شدید خواهد شد.
رنسیس لیکرت(1967)دریکی از کتابهای خود ، بیان می کند که مدیران استفاده از مدیریت مشارکتی را ترجیح می دهند واگر یک پیوستار را در نظربگیریم که مشارکت کامل در یک سرآن وکنترل محض(عدم وجود هیچگونه مشارکت) در سر دیگر آن باشد،این مدیران ترجیح می دادند که در سر مشارکتیظیف قرار بگیرند.
لذا اعمال مدیریت مشارکتی مطلوب،با بکارگیری سبک تساوی محقق خواهد گردید.لذا برای دستیابی به این مهم می بایستی از بروز رفتارهای کنترلی کاسته و رفتارهای ناشی از تساوی میان مدیران و مرئوسین را افزایش داد.
این سبک زمانی مناسب است که مدیر قصد تشکیل یک تیم یا گروه منسجم کاری را داشته باشد.ضمنا این سبک در مقایسه با سبک کنترلی، زمانی که زیر دستان فاقد دانش ، تجربه وشایستگی لازم هستند، اثر بخشی لازم را ندارد.
اثربخشی این سبک به ندرت اتفاق می افتد. معمولا درموضوعاتی که پیرامون مسئله خاصی صورت می گیرد و اطلاعات زیادی در مورد آن موضوع از جانب کارکنان رد و بدل می شود،بهتراست که مدیر از این سبک استفاده نماید البته گاهی اوقات نیز عصبانیت موثرتر از بحث منطقی خواهد بود.
به هر حال موارد بسیار اندکی یافت می شود که در آنها آغاز سبک اجتناب بعنوان یک رویکرد ارتباطی توصیه می گردد.
وارن بنیس(1966)اعتقاد دارد که با گذشت زمان،کارکنان سازمانها ، آموزش دیده تر وبا تجربه تر خواهند شد ولذا ضرورت دارد که سازمانها نیز از مشارکت ایشان در کارها دریغ نورزند و به آنها استقلال بدهند و فلسفه سازمانی نیز بیشتر بسوی فلسفه مشارکت و مردم سالاری سوق یابد.در این میان عموما باید از سبک برابری استفاده کرد و در مقابل استفاده از سبک کنترلی خود به خود کاهش یابد.
دانلود پاورپوینت ارتباطات سازمانی، سبکهای ارتباطی درسازمان- 23 اسلاید