قسمتی از محتوای متن Word
تعداد صفحات : 22 صفحه
فهرست : شاد باش به سیمرغ داستان سیمرغ وزال سیمرغ منابع شـاد بـاش به ســیمُـرغ ((انسان ، آن چیزی میشود که می پرسـتـد)) « پرستش » درفرهنگ سیمرغی، با صلوة درشریعت اسلام، فرق دارد .
« صلوة » ، بیان عبودت انسان و تعظیم الله ، یا بسخنی دیگر، گواهی دادن برآنست که وجود انسان، « گوهری جداگانه » از الله و« ناچیزدربرابر» الله است ، وباید، درهرکاری وهرگفتاری و هراندیشه ای ، اقرار به این غیریت خود با الله ، در اقرار به عبودیت خود، و درشهادت دادن به عظمت اوکرد .
ولی « پرستش» درفرهنگ سیمرغی، برای« پیدایش بُن جشن ازخود انسان میباشد ،که خداست » پرستش که« شادونیتن» باشد ، گرفتن جشن عروسی ( شادی) انسان، با خداست.
سیمرغ ( رام ) ، دراین عروسی ، بُن جشن یا نطفه جشن درروان انسان میشود .
درفرهنگ سیمرغی ،نیایشگاه ،« جشنگاه عروسی خدا با انسان » بود.
جشن که همان « یسنا» باشد ، سرود نی(موسیقی) است.
پرستش، برپاکردن جشن عروسی خدا با گیتی وبا انسان است .
« ُهما » در زمین، « گنج شادی درهستی هرِانسانی » میگردد.
هما، گنج عروس میگردد .
شادشدن ، برپاکردن جشن عروسی سیمرغ یا« شاده» باانسان و با گیتی ست.
« شاده » ، نام سیمرغ یا خداهست خدا، بُن ِ شادی درزمین است که دردل هرانسانی کاشته شده است: دربلخ ، زادگاه مـولـوی نیایشگاه ِ شــاد ویــا نـوشـاد ویـا نیایشگاه « هما = سیمرغ » بود هما یا سیمرغ یا سمندر خود را به شکل تخم ها، به زمین فرو می پاشد تا درهرجانی ، در زمین ،« گـنـج نـهـفـتـه» گردد چگونه ُهما (= خدا ) گنج نهفته، درتن ِ انسان ، میگردد ؟
هما ، خدائی که خود را نـثـار= نـسار میکند نـسـار= سـایه ای هـُمای زیبا، شـاد باش ای هما، کز سـایـه ات ، پـَر یافت کوه قاف نیز ازسایه تو ای هما، همه چیزها، پروبال پیدا میکنند ای همای خوش لقای آن جهانی ، شـاد بـاش هم ظریفی ، هم حریفی ، هم چراغی ، هم شراب هم شاهدویار، هم شمع ونوری ، هم شراب(پدیدآرنده گوهر) هم «جهانی»، هم نهانی، هم عیانی، شـادبـاش تو خودت جهان (= گیتی ) میباشی تـحـفـه هـای آن جهانی ، مـیرسـانی دمـبـدم شادباش که« نـثـار» باشد، نام «سیمرغ درخودافشانیش» هست میرسان و میرسان ، خوش میرسانی، شـاد بـاش ای جهان ، وی زمین راجمله «گنج» خویشکاری هما ، شاد کردن وجشن ساختن جهانست خویشکاری هما ، گنج یا کنزمخفی درهرتنی شدنست تا زمین ، گوید ترا : کای آسمانی – شاد باش هما درسایه انداختن برزمین،درآنچه زمینی است«گـنـج» میشود « بهمن وهما » ، « کنزمخفی »، در هرانسانی درگیتی هستند چرا مولوی به ُهما ، شاد باش ( تحیت وتهنیت) میگوید ؟
چرا مولوی به پیشوازهما میشتابد ومیخواهد ازسایه هما، نواخته شود ، تا خودش، پروبال درآورد، وهما شود ؟
چراهما درسایه انداختن ، انسانهارا ، ازخود آبستن می کند ، وهمه، جوجه های هما میشوند و پـر اورا می یـابـنـد.
داستان سیمرغ وزال یا (فلسفه زندگی انسان) داستان سیمرغ و زال درشاهنامه ، افسانه ای خام برای کودکان نیست ، بلکه فلسفه ِ بنیادی زندگی ِ هرانسانی هست .
(توضیحات کامل در داخل فایل)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه
ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید
دانلود سیمرغ زندگی زال15 ص