خلاصه ای از کتاب منشوراتحاد ملی و انسجام اسلامی 8ص
دانلود پاورپوینت خلاصه طرح جامع شهر مشهد شامل 35 اسلاید با تخفیف ویژه اورمیاباکس
فرمت : POWERPOINT(قابل ویرایش)
تعداد اسلاید: 35 اسلاید با فرمت PPT با طراحی فوق العاده و عکسهای بی نظیر و توضیحات تکمیلی
فهرست
مقدمه
موقعیت جغرافیائی مشهد
پیشینه تاریخی شهر
حوزه نفوذ شهر
خصوصیات جمعیتی
خصوصیات اقتصادی
خصوصیات کالبدی
تراز فیزیکی -مالی
توجه : با تخفیف ویژه اورمیاباکس
پس از انجام مراحل خرید حتما روی دکمه تکمیل خرید در صفحه بانک کلیک کنید تا پرداخت شما تکمیل شود تمامی مراحل را تا دریافت کدپیگیری سفارش انجام دهید ؛ اگر نتوانستید پرداخت الکترونیکی را انجام دهید چند دقیقه صبر کنید و دوباره اقدام کنید و یا از طریق مرورگر دیگری وارد سایت شوید یا اینکه بانک عامل را تغییر دهید.پس از پرداخت موفق لینک دانلود به طور خودکار در اختیار شما قرار میگیرد و به ایمیل شما نیز ارسال می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
خلاصه
داستان سیاوش
برگرفته از داستانهای
شاهنامه ی
فردوسی
عنوان:
خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه
تهیه کننده:
معصومه کشاورزی
دانشجوی ترم یک رشته زبان و ادبیات فارسی سال 1385
استاد راهنما:
نجم الدین تبیانی
منابع:
1- داستان سیاوش به اهتمام دکتر سید محمد دبیر سیاقی 2- خون سیاوش تنظیم و نگارش فرید جواهر کلام 3-فردوسی ، زن و تراژدی به کوشش ناصر حریری
داستان سیاوش : آغاز داستان
ز گفتار دهقان کنون داستان بپیوندم از گفته باستان
کهن گشته این داستانها ز من همی نوشود بر سر انجمن
اگر زندگانی بود دیرباز 1 بدین وین2 خرم بمانم دراز
چه گفت ابذرین موید3 پیشرو که هرگز نگردد کهن گشته نو
تو چندان که باشی سه نگوی باش خردمند باش و جهانجوی باش
چو رفتی سروکار با ایزدست اگر نیک با شدت کار ار بدست
نگرتا چه کاری همان بدروی سخن هر چه گویی همان بشنوی
درشتی ز کس نشود نرمگوی سخن تا توانی به آزرم4 گوی5
به گفتار دهقان کون بازگرد نگر تا چه گوید سراینده مرد
1- دیرباز: طولانی، دراز 2- وین: باغ (در اصل دین متن تصحیح قیاسی است)
3- موبد: دانشمند ایران 4- آزرم: شرم ، حیا
5- از بیت 3 تا اینجا فردوسی به زندگی خود اندرزگونه اشاره دارد.
- پیشگفتار
در شاهنامه انگیزة جنگ عمیق تر و انسانی تر است. در سراسر کتاب فردوسی بر سرزنی پیش نمی آمد مگر یک بار و آن زمانی است که چند تن از پهلوانان ایران در شکارگاه دختر سرگردانی را می بینند و هر یک از آنها می خواهد او را تصاحب کند. چون کار کشمکش بالا می گیرد سرانجام توافق می کنند که او را به نزد کاووس شاه ببرند این دختر همان کسی است که بعد مادر سیاوش می شود.
به طور کلی جهانبینی شاهنامه دفاع خوبی در برابر بدی است. این دفاع با دادن قربانی های بی شمار صورت می گیرد و از این رو پهلوانان شاهنامه که سلسله جنبان این نبرد هستند و به 3 دسته می شوند:
پهلوانان نیکوکار که عمر و سعادت خود را در خدمت خوبی می گذارند بعضی از آنان نمونة عالی انسانی و مبری از هر عیب هستند چون فریدون سیاوش و کیخسرو و بعضی دیگر خالی از ضعف و عیب نیستند. مثل رستم، گودرز، طوس و غیره...
پهلوانان بدکار، که وجود آنان سراپا از خبث و شرارت سرشته شده چون ضاک و سلم و تور و گرسیوز و در حد کمتری (افراسیاب و در بین زنان سودابه را می توان نام برد.)
پهلوانانی که آمیخته ای از خوبی و بدی اند. گاهی به جانب این گرایش دارند و گاهی به جانب آن چون کاووس در ایران و پیران در توران
آنچه بین این پهلوانان مشترک است وحدت و قدرت و قاطعیت است. همه زندگی خروشان و گرانبار دارند، چرا آنان که به راه نیکی می روند و چه آنان که به راه بدی همه با استواری، آگاهی این راه را می سپارند حتی در پستی قهرمانان نابکار استحکام مردانه است. همه زندگی را دوست دارند و از قوای خود بهرة کامل می گیرند مرگ را بزرگترین دشمن می شناسند اگر چه زندگی خود را در هر لحظه در معرض خطر روبرو شدن با آن قرار می دهند. نکته قابل توجه اینست که در دوران اساطیری و پهلوانی شاهنامه اکثر زنان نام آور خارجی هستند همسران پسران فریدون یمنی هستند سیندخت و رودابه کابلی هستند فرنگیس و منیژه و جریره و تهمینه و مادر سیاوش تورانی اند . و کتایون زن گشتاسب رومی است.
زنی که موجب بدنامی زنان شاهنامه شده سودابه است دربارة اوست که رستم به کاووس می گوید:
کسی کاو بود مهتر انجمن کف بهتر او را ز فرمان زن
سیاوش ز گفتار زن شد به باد خجسته زنی کاو ز مادر نزاد
و باز در اشاره به مثال سودابه است که راجع به زن گفته می شود:
زبان دیگر و دلش جای دیگر از او پای یابی که جوئی تو سر
و اما زن خوب در شاهنامه زیبایی بدن را با زیبایی روح و رعنائی را با آهستگی و شرم را با خواهش جمع دارد توصیف چنین زنی را از زبان شیرین بشنویم:
به سه چیز باشد زنان را بهی که باشد زیبایی تحت مهمی
یکی آنکه با شرم و با خواستست که جفتش بدوخانه آراستست
دگر آنکه فرخ پسر زاید اوی ز شوی خجسته بیفزاید اوی
سوم آنکه بالاورویش بود به پوشیدگی نیز مویش بود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
خلاصه داستان رومئو و ژولیت - ویلیام شکسپیر
رومئو و ژولیت از دو تا خانوادهی کله گنده! بودن که از قدیمالایام با هم دشمنی داشتن و عمراً کنار نمیومدن با هم. هر وقت هم بین اینا درگیری میشد، کلی تلفات میداد.
رومئو عاشق یه دختری بود به اسم رزالین و خودش رو میکشت واسه دختره ولی رزالین اصلاً عین خیالش نبود و این موضوع خیلی رومئو رو اذیت میکرد. یه روز دوستجونِ رومئو برای اینکه یه کم تفریح کنن و حال رومئو بهتر بشه و انقدر به رزالین فکر نکنه، بهش خبر میده که خانوادهی فلانی - خانوادهی ژولیت اینا در واقع! البته اون موقع، رومئو نمیدونسته که اصولاً ژولیتی وجود داره - یه مهمونی بزرگ قراره برگزار کنن و کلی دختر خوشگل اونجا هست از جمله رزالین و اگه بیای با هم بریم، میتونی کلی رزالین رو دید بزنی. رومئو میگه نه، اونا من رو میشناسن. بعد اگه اونجا ببینن من رو که بدون دعوت اومدم به مهمونیشون، فکر میکنن قصدم مسخره کردنشون بوده، بعد دعوا راه میفته. ولش کن اصلاً. دوستجونش میگه خب میتونی ماسک بزنی. کسی نمیشناسدت، چیز غیر متداولی هم نیست. خلاصه انقدر اصرار میکنه تا رومئو از رو میره و قبول میکنه.
روز جشن، رومئو و دوستش میرن توی مراسم شرکت میکنن و کلی همه رو دید میزنن و اینا تا اینکه وسط مراسم بزن برقص، رومئو ژولیت رو میبینه و یک دل نه، صد دل عاشقش میشه. آخر سر طاقت نمیاره و میره جلو با ژولیت حرف میزنه و آمارش رو میگیره و می فهمه خانوادهش کین و اینا و تاااازه دوزاریش میفته که عاشق دختر خانوادهای شده که شدیداً دشمن خانوادهی خودش محسوب میشن ولی بازم از رو نمیره. (جزئیات مکالمات رو ننوشته بود توی یه وجب کتاب که!) وقتی رومئو داشته با ژولیت صحبت میکرده، یکی از اطرافیان صدا ش رو میشناسه و به پدر ژولیت خبر میده که رومئو بدون دعوت با یه ماسک روی صورتش اومده که مراسم ما رو مشخره کنه و بیاین سریعاً حالش رو بگیریم. پدر ژولیت برای اینکه مراسم به هم نخوره قبول نمیکنه و میگه الان نه، بذارش برای یک فرصت مناسب.
شب از دیوار باغ ژولیت اینا میره بالا و توی باغ میره و میره تا میرسه زیر پنجرهی اتاق ژولیت. همون موقع ژولیت میاد توی ایوون و شروع میکنه توی دلش بلند بلند با رومئو حرف زدن! و کلی به عشقش اعتراف میکنه و هی رومئو رو ناز میده و اینا. رومئو خان هم که توی تاریکی نشسته بود و همه رو گوش میکرد، یهویی میاد بیرون و شروع میکنه قربون صدقهی ژولیت رفتن و همون جا این دو نفر بر اساس شناخت عمیقی که از هم پیدا کرده بودن، به هم قول میدن که با هم ازدواج کنن و قرار میشه هر وقت ژولیت آمادگیش رو داشت، خبرش رو بده به رومئو. رومئو هم خوشحال و خندون میاد خونه. فردا صبح کلهی سحر، رومئو میره دنبال یکی از دوستانش که آدم مذهبیای بوده که جریان رو بهش بگه و ازش بخواد مراسم ازدواج رو براشون انجام بده. ژولیت هم یکی رو میفرسته که خبر بده آمادهس برای ازدواج. خلاصه مراسم انجام میشه و ژولیت بدو بدو برمیگرده خونه. همه چیز گل و بلبل بوده تا اینکه یه روز رومئو داشته برای خودش راه میرفته که میبینه دوستش با اون یارو! که توی مهمونی صدای رومئو رو شناخته درگیر شدن و کار به توهین و کتککاری و بزن بزن میکشه و دوست رومئو کشته میشه. تا اون زمان رومئو سعی میکرده مشکل رو مسالمتآمیز حل کنه ولی وقتی میبینه اینطوری شد، اون رو ش بالا میاد و میزنه طرف رو میکشه. بعد تازه فکر میکنه که این چه کاری بود آخه؟ روابط دو خانواده فقط بدتر میشه با این اتفاقها و دیگه اصلاً جرات نمیکنن ماجرای ازدواجشون رو علنی کنن. اون آقایی که مراسم ازدواج رو برای رومئو انجام داده بود، بهش میگه برو از ژولیت خداحافظی کن و یه مدت برو یه شهر دیگه، همون جا بمون تا آبا از آسیاب بیفته. بعد من خودم مارجای ازدواج شما رو به خانوادههاتون میگم. شاید این جریان باعث شه اینا دشمنی دیرینهشون رو کنار بذارن. شب رومئو دوباره از دیوار باغ میره بالا، از پنجره میره توی اتاق ژولیت، طی مراسمی ازش خداحافظی میکنه و صبح زود از همون راهی که اومده بود، میره بیرون و عازم سفر میشه. (مراسمش هم به کسی مربوط نیست!(
اوضاع تقریباً خوب بوده تا اینکه پدر ژولیت براش یک عدد همسر با شخصیت انتخاب میکنه و میگه فلان روز مراسم ازدواجه. خودت رو آماده کن. ژولیت هم داشته سکته میکرده که حالا چی کار کنه؟! کلی عذر و بهانه میاره که ما هنوز عزاداریم و از این حرفا ولی پدرش قبول نمیکنه. وقتی میبینه دیگه چارهای نداره، میره پیش دوست رومئو - که مراسم ازدواج رو انجام داده بود دیگه - و میگه به نظرت من چی کار کنم؟ اصلاً جرات ندارم که بگم قبلاً ازدواج کردهم.
با فرمت pdf و در 53 صفحه
فھرست مطالب:
مقدمھ
فصل اول: مفاھیم و تعاریف پایھ
١)طرح و برنامھ
٢)طرح جامع
٣)طرح تفصیلی
۴)طرح ھای جامع یا عملیاتی
۵)طرح ھای موضعی- موضوعی
۶)روش مطالعھ و انجام طرح ھای جامع در ایران
٧)روش مطالعھ و انجام طرح ھای تفصیلی در ایران
٨)مفھوم کاربری زمین
٩)مفھوم سرانھ کاربری
١٠ )فضای گذران اوقات فراغت
١١ )فضای سبز
١٢ )کاربری ورزشی
١٣ )کاربری تفریحی
PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com
فصل دوم:سابقھ و مشخصات طرح ھای جامع و تفصیلی شھر تھران
١-اقدامات شھر سازی قبل از اولین طرح جامع
٢.اولین طرح جامع شھر تھران(طرح جامع مصوب ١٣۴٧ ھجری شمسی)
٣.طرح جامع دوم تھران،موسوم بھ طرح ساماندھی:
۴. طرح ھای تفصیلی مصوب تا قبل از طرح ھای تفصیلی و جامع جدید ( ١٣٨۶ ھجری شمسی)
۵.طرح ھای جامع و تفصیلی جدید
فصل سوم:
١.وضعیت فضاھای سبز و باز،و تفریحی و ورزشی از طرح جامع مصوب سال ١٣۴٧ تا طرح
ساماندھی
٢)وضعیت فضاھای سبز و باز،تفریحی و ورزشی از طرح دوم تا طرح جامع سوم
٣)وضعیت فضاھای سبز و باز،تفریحی و ورزشی در مقطع زمانی طرح جامع سوم
PDF