حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تهاجم فرهنگی

اختصاصی از حامی فایل تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تهاجم فرهنگی


تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی  

 

مقدمه:

فرهنگ ، مانترین وجه زندگی بشر توصیف شده است. در تعریف این منشور چندوجهی، دیدگاههای گوناگون متفکران و اندیشندان، دست یابی به یک فصل مشترک را دشوار می سازد. اما در تعریفی نسبتاً عام فرهنگ را می توان مجموعه ای از معارف، اعتقادات، اخلاق و آداب و رسوم و نیز جهت گیری هایی برشمرد که در ابعاد مختلف، مسائل عمده ی هستی و حیات رابرای بشر وجوامع بشری معنا و مفهوم می بخشند

فرهنگ را میتوان روح بالنده ی بشر توصیف کرد. روح بی تابی که در تقابل مستمر جوامع انسانی، تاثیر می پذیرد و با خلق هویت واقعی  انسان جوهره ی او را عینیت می بخشند. فرهنگ،  دژ حیات یک ملت است که برفراز قله ی هستی یک ملت بنا می شود. فرهنگ صحیح، شخصیت فردی و اجتماعی بشر را شکل می دهد در سایه ی روشن هجوم اندیشه ها، رازهای سربه مهرزندگی را برای اوفاش می سازد و در تاریکی اوهام شمع پرفروغ چگونه بودن رابر می افزود. فرهنگ مبنایی است برای توجیه رفتار انسان، انسان ها برای توجیه کردن اعمالش در کارها باید به فرهنگ رجوع کنند. فرهنگ افعال انسان را تک به تک شکل می دهد. فرهنگ هر جامعه را ثقل معنوی ان اجتماع در مجموعه هستی نیز تعریف کرده است انقلاب اسلامی در متن و جوهره ی اصلی خویش انقلابی فرهنگی است. با توجه به واقعیات موجود، تشکیل در وجود تهاجم فرهنگی نشان دهندهی نوعی ضعف خصلتی و یا بینشی است

مخاطبان تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی واقعیتی است که  وجوه پنهان آن بسیار فراتر از تابعاد آشکار آن است به همین دلیل درک آن نیاز ضد دقت نظر و حساسیت ک امل به ارزش های انقلابی- اسلامی است. تهاجم فرهنگی مخاطبان خاص و عامی دارد که به دقت انتخاب شده اند و در قبلا هر یک از آنها روش های خاصی به کار گرفته می شود. در طیف اول انی مخاطبان، قشرهای تحصیل کرده و دانشگاهی و بهتعبیر دیگر کسانی قرار دارد که از دیدگاه سازمان دهندگان تهاجم فرهنگی، کادرهای آینده نظام محسوب می شوند. در گوره دوم مخاطبان هجوم فرهنگی غرب، توده های مردم به عنوان حامیان اصلی و بدنه ی نظام قرار دارند. تاسیس دانشگاه در کشور اگر چه می توانست در روند رشد و توسعه گام بلند ی باشد اما به دلیل خود باختگی طراحان آموزش عالی در برابر فرهنگ غرب و ضدیّت رژیم پهلوی با دین و مذهب، پایه گذار انحافی عمیق در کشور به ویژه در نسل دانشگاهی شد. تحلیل ها و واقعیاتی که بخشی از آنها بازگو شد، کارگزاران تهاجم فرهنگی ا به ااین جمع بندی رسانده است که انرژی عمده ی خود را بر روی قشرهای جوان و دانشگاهی یا مدیران آینده ی نظام را تحت تاثیر معیارهای مورد نظر غرب قرار دهند و از این طریق منافع خود را تامین کنند. برای تغذیه فکری غیردانشگاهی قشرهای تحصیل کرده و تکنوکرات ها نیز در چهارچوب سناریوی کلی تهاجم فرهنگی، ورشهایی پیش بینی شده است. در مجموعه ی این روشها نشریات تبلیغ کننده یا ررزش های لیبرالیستی جایگاه ویژه ای دارند. برای طیف دوم ماطبان تهاجم فرهنگی یعنی توده های مردم نیز، مبلغّان و مروّجان فرهنگ واحد جهانی سرمایه گذاری هنگفتی کرده اند. مردم مسلمان در واقع عقبه ی انقلاب اسلامی به شمار می آیند و دشمن درصدد است با بمباراه فرهنگی- تبلیغاتی این عقبه و تغییر ارزش های اسلامی- انقلابی آن، تکیه گاه استراتژیک را از بین ببرد

اهداف تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در کلیت خود اهداف متعددی را دنبال می کند که هریک از آنها بر مبنای در جه ای اهمیت و اولویت، بخشی از سناریوی هجوم فرهنگی غرب را به خود اختصاص داده اند. اما آنچه در جوهره ی تمامی این اهداف جاری است ضریب با دین و مذهب است. خمینی کبیر به عنوان رهبر ملّت مسلمان ایران در تمامی مراحل شکل گیری، پیروزی و استمرار نهضت، کلیه ی مواضع، تاکتیک ها و استراتژیک انقلاب را از متن و جوهره ی دین استخراج می کرد و این وقعیت از همان آغاز، سلطه گران را سخت در اندیشه رو برد. صلابت  امام خمینی در پایداری و استقامت در برابر تمامیت کفر و شرک و نفاق، د رحقیقت تجلّی قدرت دین و هدایت زندگی بشر و جلوه ای از نفوذ فوق العاده ی علمای بیدار اسلام در توده های ملّت بود که معاندان با نهضت اسلامی را نیز وادا به اعتراف کرده است. نظریه پردازان ه جوم فرهنگی قطب های قدرت، به ترویج جدایی  دین از سیاست به عنوان زمینه ساز تحقق اهداف ضد اسلامی- ایران خود به ویژه از راه های غیرمستقمی، امید فراوان بسته اند

از دیگر اهداف تهاجم فرهنگی غرب و روشنفکران وابسته به مبانی انقلاب اسلامی ترویج جدایی دین از سیاست است. تاریخ نشان می دهد که هرگاه ملت های مسلمان با درک عیمق از اصول اسلامی، حضور در صحنه ی سیاست را بر خود ؟؟؟ دانسته اند و د رپرتو اسلام به حل مشکلات خود اندیشیده اند، ارتقای کیفی و رند پیشرفت واقعی آن جامعه نیز شتاب محسوس یافته است. سلطه گران تاریخی نیز بر همین مبنا، همواره تلاش کرده اند از توجه مسلمانان به مسائل سیاسی جلوگیری کنند و دین اسلام را در محدودة احکام و عبادات فردی محصور سازند؛ اما تجربه ی اساسی ملت مسلمانان ایران در اعتقاد به یگانگی دین و سیاست که سرنگونی رژیم ستمشاهی و تاسیس حکومت  اسلامی را به دنبال آورد، نظریة یگانگی دین و سیاست را در ساله های پس از پیرورزی انقلاب به تدریج در افکار عمومی ملّت های مسلمان نفوذ داده و منشأ بیداری و تحرّک و قیام شده است. نظریه پردازان هجوم فرهنگی قطب های قدرت، به ترویج جدایی دین از سیاست به عنوان زمینه ساز تحقق اهداف ضد اسلامی – ایرا خود به ویژه از راه های یغرمستقیم، امید فاوان بسته اند

« خط نفوذ» عنوانی استکه صاحب نظران برای تبیین خط مشی اجرایی تهاجم هنگی غرب برگزیده اند. بر اساس این خط مشی، عناصری که ناخودآگاه یا خودآگاه به دام ترویج اندیشه های غربی لغزیده اند، در مراکز مختلف علمی، فرهنگی، ا جتماعی، اقتصادی و سیاسی شناسایی می شوند و مورد حمایت مستقیم یا غیرمستقیم قرار می گیرند. هم زمان عناصر مورد نظر در حرکتی بعلی و نامحسوس تلاش می کنند به این گونه مراکز نفوذ یا بندو بدون ایجاد حساسیت، به طور غیرمستقیم به ترویج روش هایی بپردازند که در نهایت، ارزش ای اسلامی و انقلابی را کم رنگ می سازد. به موازات این اقدامات، نشریات و مطبوعات روشنفکری وابتسه در داخل کشور نیز فعال هستند و پدیده هایی را که در عمق تفکرات خود و امدار لیبرالیسم و اومانیسم هستند تقویت می کنند این روش اجرایی به طور عمده تحقق اهدافی را دنبال می کند که در این مجموعه مورد بررسی قرار می گیرد.  غفلت و تسامح در برابر آثار رو به افزایش خط نفوذ در برخی سازمان ها و دستگاه ها و نیز در عرصه مطبوعات کشور بی شک به طراحان هجوم فرهنگی غرب فرصتی پیش از گذشته می دهد. 

نوع فایل:word

سایز :35.1 KB  

تعداد صفحه : 48


دانلود با لینک مستقیم


تهاجم فرهنگی

فایل اقدام پژوهی در مورد مد گرایی و تهاجم فرهنگی بیگانه بین دانش .

اختصاصی از حامی فایل فایل اقدام پژوهی در مورد مد گرایی و تهاجم فرهنگی بیگانه بین دانش . دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فایل اقدام پژوهی در مورد مد گرایی و تهاجم فرهنگی بیگانه بین دانش .


فایل اقدام پژوهی در مورد مد گرایی و تهاجم فرهنگی بیگانه بین دانش .

اقدام پژوهی چگونه توانستم  مد گرایی و تهاجم فرهنگی بیگانه را از بین دانش آموزانم از بین برده و باور های دینی را در آن ها بارور سازم؟

قدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد.

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 24

 

 

 

 

چکیده :

علی رغم فعالیت نهادها و ارگانهای فرهنگی همواره شاهد نادیده گرفته شدن برخی مخاطبان از برنامه ریزی های فرهنگی بوده ایم . این قشر یکی از مهمترین مخاطبان در حوزه ی فرهنگ یعنی دانش آموزان هستند که ضعف فرهنگی و کم توجهی به آنان می تواند آسیب های جبران ناپذیری بر رشد فرایند فرهنگ در جامعه در پی داشته باشد.در حال حاضر دانش آموزان مدارس در معرض فرهنگ بیگانه اند که با ورود تکنولوژی های جدید نیز این تاثیر پذیری دو چندان شده است. امروز دیگر سخن از دشمن پشت دروازه نیست؛ بلکه شرایط جدید حاکم بر روابط اجتماعی با تمام توان و امکان مرزها را درنوردیده و از دیوارها گذشته و به متن جامعه رسیده است .با توجه به تهدیداتی که در حوزه ی جنگ نرم وجود دارد ، مخاطبان دانش آموز همواره مورد غفلت برنامه ریزی فرهنگی واقع شده اند که جای آن دارد متولیان این حوزه جدی تر وارد این میدان خطیر شوند . چرا که در غیر اینصورت شاهد گسترش آسیب های اجتماعی در میان نوجوانان و دانش آموزان خواهیم بود.

همچنین در حال حاضر با کاهش سن آسیب پذیری در جامعه روبرو هستیم که جبهه ی مقابل برای جذب نسل جوان و سست کردن پایه های معرفتی آن با تمام توان به میدان آمده است.

در این راستا اینجانب سیده فاطمه سیف  اقدام پژوهی خود را در باره پدیده مد گرایی و راهکار های مقابله با آن در دانش آموزانم در نظر گرفته ام. امیدوارم مورد قبول همگان قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


فایل اقدام پژوهی در مورد مد گرایی و تهاجم فرهنگی بیگانه بین دانش .

دانلود پروژه تهاجم فرهنگی

اختصاصی از حامی فایل دانلود پروژه تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟

دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگراف‌های مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیده‌ی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمره‌اند اما کمتر می‌توان نوشته‌ای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من این‌ها را برای سایه‌ام که روی دیوار افتاده است می‌نویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگراف‌ها اینگونه آغاز می‌شود: «غربزدگی می‌گویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیده‌اید که گندم را چگونه می‌پوساند؟»این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگی‌اش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است. شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دهه‌ی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب می‌فهمند که من چه می‌گویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و هم‌نسلانم بگویم: در سرآغاز دهه‌ی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دهه‌ی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپی‌ها، سنت شکنی‌ها، خیزش‌های دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگی‌مان را آغاز می‌کردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع می‌کرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد می‌گذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینه‌ی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود. آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را می‌زد، چهره‌ی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامه‌هایش با برنامه‌های ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم می‌زد ـ حرف‌هائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامه‌ای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بوده‌اند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه ساله‌ی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سال‌ها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پله‌ها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن می‌گفت. دیکتاتوری هم بنظر می‌رسید که رفته رفته دارد وا می‌دهد. نشانه‌اش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسه‌ی کیهان در پی انتشار دو نشریه‌ی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی توده‌ای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شماره‌ی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شماره‌ی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بی‌جزوه‌ی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.در پی انتشار همین شماره‌ی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همه‌ی جزوه‌ها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوه‌ها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوه‌ها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتاب‌ها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچه‌ها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذ‌های کاهی. و ما پخش کننده‌ی کتاب ممنوعه‌ای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوه‌ی اولش با خبر بودیم.کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزی‌ها به آن «گفتمان» می‌گویند. (و همینجا، بعنوان نکته‌ی معترضه بگویم که دیده‌ام این روزها بسیارانی خیال می‌کند که «گفتمان» واژه‌ی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیون‌ها می‌شنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیع‌تر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان. کتاب میگفت که ما در درازای مدتی بیش از پنجاه سال کوشیده‌ایم خودمان را با موشک انقلاب مشروطه به قرن بیستم برسانیم و، اگرچه اختیارات شاه و شیخ را بر روی کاغذ قانون اساسی مشروطه محدود کرده‌ایم اما، هرکجا که کار به حقوق ملت و اِعمال دموکراسی کشیده، همانجا سرمان به سنگ خورده است. ما تازه قرار بود که این حرف‌ها را بفهمیم اما نسل شاملو و آل احمد دیر زمانی نبود که از داغی جنبش ملی کردن صنعت نفت و دست و پنجه نرم کردن با غول بی‌شاخ و دم امپراطوری بریتانیا ـ شکسته و پر ریخته ـ بیرون آمده بودند. آنها دیده بودند که رفیق استالین چگونه دستشان را توی پوست گردو گذاشته و رویش را آن سو کرده تا توده‌ای‌ها را تیربارن کنند. من سال‌ها بعد تلخی این تجربه را در کام رفیق اخیراً از دست رفته‌ام ـ شاهرخ مسکوب ـ هم دیدم، آنجا که از شکنجه قپانی و آویزان شدن از سقف می‌گفت. ملیون و نیروی سومی‌ها هم دیده بودند که آمریکا، در جنگ آنان با بریتانیا، برای‌شان چندان پناهی نبوده است. آن‌ها هم باید از خامی یک سوء تفاهم تاریخی بیرون می‌آمدند. آمریکا در آخرین لحظه مصدق را تنها گذاشته و در زیرزمین سفارتخانه‌اش سپهبد زاهدی را برای کودتا آماده کرده بود. نسل بزرگتر ما نسلی بود تلخ و شکسته. شعرش شعر زمستان اخوان ثالث بود، روشنفکرش در تریاک و هروئین غرق می‌شد و نصرت رحمانی، همچون بلندگوی این پوچی عمیق، از جانب آن نسل سخن می‌گفت. و حالا آدمی از آن نسل بر آن شده بود تا توضیح دهد که چرا ملت ما بار دیگر در جهش خویش بسوی آزادی و دموکراسی شکست خورده است. او پزشکی شده بود که مرض ما را اینگونه تشخیص می‌داد: «ما به بیمارگی غربزدگی دچاریم. یعنی در برخورد با غرب بجای اینکه بتوانیم تمدن غربی را بشناسیم (یا بقول تقی‌زاده، «سراپا غربی شویم») و ارزش‌های خوب فرهنگی آن را اخذ کنیم (یعنی، بقول دکتر شادمان «اخذ تمدن فرنگی» کنیم) نه تنها در این کار توفیقی نداشته‌ایم بلکه ارزش‌های خوب خودمان را هم در این چالش از دست داده‌ایم و در نتیجه موجودی شده‌ایم بی‌هویت؛ یک شتر-


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه تهاجم فرهنگی

پاورپوینت تحقیق درباره تهاجم فرهنگى

اختصاصی از حامی فایل پاورپوینت تحقیق درباره تهاجم فرهنگى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تهاجم فرهنگى

38اسلاید

دیدگاههای تطبیقی در مورد سیر صعودی یا نزولی تاریخ
( از بعد کیفی )

nدیدگاه  شرقی ( نظریه  بدبینی یا اصالت انحطاط ) = تاریخ در یک سیر جبری و  چهار مرحله ای هزار ساله ( یوگا ) به سقوط کامل می رسد.
nدیدگاه غربی ( نظریه خوش بینی  و اصالت پیشرفت ) : تاریخ در یک سیر مستمر و جبری به سوی کمال و تکامل است  ، بر مبنای ( لیبرال دموکراسی )
nدیدگاه اسلامی
nتاریخ نیز همچون انسان موجود مرکبی است که عناصر ترکیبی آن یعنی انسانها وجوامع هویت مستقل خود را در طول زمان حفظ می نمایند

یعنی کمال یا هبوط کیفی آنها  ( انسانها و جوامع )  مستقل از زمان تاریخی است ، بنابر این کمال یا سقوط تک تک انسانها و جوامع سیر ثابت و  و ابسته به زمان تاریخی ندارند

پیش بینی دانشمندان غربی مانند آنتونی گیدنز و روبرت وثنو و رسانه های غربی نیز شاهدی بر مدعای پیش گفته است. شبکه اول تلویزیون بی‌بی‌سی انگلیس : «آنچه در ایران در سال 1979 رخ داد نه تنها برای ایرانیان بلکه برای تمام ادیان جهانی نقطه عطفی بود. نقطه عطفی که از بازگشت میلیون ها نفر در سراسر دنیا به اصول‌گرایی مذهبی خبر می‌دهد»

آنتونی گیدنز در کتاب جامعه شناسی:

در گذشته سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با کم و بیش اختلافاتی فرآیند عمومی جهان را به سمت سکولاریزاسیون و به حاشیه رفتن دین می دیدند. ولی از آغاز دهه هشتاد با انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم یعنی فرآیند عمومی جهان روند معکوس را آغاز کرده و به سمت دینی شدن پیش می رود

ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) یاری عملی خود از ولایت را به رخ جهانیان کشاند و از رعد و برق طاغوت زمان نهراسید و در نهایت حکومت ولایی را برپا نمود. از این رو از منظر پیر سفرکرده جماران ملت ایران از بهترین مردمان تاریخ لقب گرفت

باور به تهاجم فرهنگى:

باید باور داشته باشیم که امروز آماج تهاجمات فرهنگى دشمنان هستیم. (21/9/68)

 - ما از همه سوى با دشمنى و خصومت دشمنان اصلى و فرهنگى‏مان در جهان مواجه هستیم، چه در زمینه فرهنگ عمومى، ذهنیت و عمل فرهنگى مردم و چه در زمینه‏ى کار آموزشى و تربیت نیروى انسانى، تا نگذارند که ما به مقاصدمان برسیم. (21/9/68)

مسأله‏ى تهاجم فرهنگى که ما بارها روى آن تأکید کرده‏ایم، یک واقعیت روشنى است که با انکار آن نمى‏توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگى وجود دارد. اگر ما آن را انکار کردیم مصداق این فرموده‏ى امیرالمؤمنین (ص) مى‏شویم که « وَ مَنْ نامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ » تو اگر در سنگر به خواب بروى معنایش این نیست که دشمن هم در سنگر مقابل به خواب رفته است و لذا تو که به خواب رفته‏اى، سعى کن خودت را بیدار کنى! ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگى درتهدید است. کما اینکه اصل فرهنگ ملى و اسلامى ما در تهدید دشمنان است.(20/9/70)


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت تحقیق درباره تهاجم فرهنگى

دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی 2

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

در کشور ما نیز طبیعتآ جریانات شبه روشنفکری غرب گرا بهترین عوامل و نیروها جهت پیشبرد این اهداف خواهند بود. چرا که جریان شبه روشنفکری در ایران به لحاظ مبانی تفکر و جهان بینی و آرمانها و اهداف سیاسی در همانندی کامل با ضدانقلاب خارج از کشور و استکبار جهانی قرار دارد.

مروری کوتاه بر پیشینه سیاسی و فکری دست اندرکاران برخی نشریات داخلی ، 1به خوبی روشنگر ماهیت آنهاست. اکثریت قاطع نویسندگان و مسئولان این نشریات یا افرادی مارکسیست هستند ویا از عومل دربار و اعوان و انصار بنیادهای فرهنگی و هنری رژیم طاغوت بوده‌اند.

اینان در سالهای اخیر با تجمع در این گونه نشریات و تحت عنوان فعالیت ادبی و هنری ، تهاجمی گسترده علیه ارزشهای دینی و مبانی انقلاب اسلامی را آغاز کرده‌اند و بر آنند بار دیگر فرهنگ مبتذل و ننگین غرب را در ایران رواج بخشند و فساد و تباهی را گسترش دهند.

مروری کوتاه بر نشریات ایشان نشان می‌دهد که تنها هدف این ماه نامه‌های هنری و ادبی ! ترویج نیهیلیسم غربی و رواج مبانی تفکر غیر دینی است. اینها اخیرأ به شیوه‌ها و شگرد های ضد اخلاقی‌ای چون چاپ عکسهای تحریک کننده از زنان بد حجاب و عکسهای بی حجاب از هنر پیشگان زن خارجی روی آورده‌اند2. برخی نیز گستاخی را بیشتر کرده و با برگزاری میزگردها و تشکیل «انجمن نویسندگان ایران » به سامان دهی دست نوعی تشکل سیاسی برای «دفاع از آزادی بیان و قلم » پرداخته است. یکی از دست اندرکاران اینگونه نشریات ، «آزادی بیان وقلم» را در «نبود هر گونه مانع و معیار اخلاقی» تعریف کرده است ، و به این ترتیب خواهان از بین رفتن هر گونه معیار و میزان اخلاقی و «آزادی مطلق» (بخوانید آنارشیسم) شده است. این در حالی است

که تمامی افراد ، محافل و نشریات وابسته به جریانات شبه روشنفکری به گونه‌ای مداوم و پیگیرانه نظام اسلامی را متهم به استبداد و سانسور کرده و از آزادی به سبک غربی دفاع می‌کنند.1

یکی دیگر از اهداف این نشریات وابسته به جریانات شبه روشنفکری ، بزرگ کردن و برجسته نمودن چهره‌های شناخته شده و بد سابقه درباری و ضد انقلابی تحت عنوان «هنرمند» ، «تحقق» ، «مورخ» و 000 است ، اینان با این کار تلاش میکنند تا فضای فرهنگی و اجتماعی کشور را برای حضور فعال این چهره‌ها (و امثال آنها) آماده سازند.

این نشریات شبه روشنفکری تلاش می‌کنند تا در هر فرصتی که دست می‌دهد با پیش کشیدن تحولات اروپایی شرقی و «پروستریکا» و «نظم نوین جهانی» و چاپ مقالات و ترتیب دادن مصاحبه‌هایی در این رابطه ، انقلاب اسلامی را نیز دعوت به نوعی «پروستریکا» و هم سویی با نظم نوین آمریکایی و به اصطلاح «خرد گرایی» نمایند.

این جماعت شبه روشنفکری همچنین با چاپ داستانهای کوتاه و بلند و مقالات مختلف سعی در تخطئة ارزشهای هشت سال دفاع مقدس و هتاکی نسبت به فرهنگ عرفانی جهاد و شهادت داشته‌اند.

در دو ، سه سال اخیر کتابهای مختلفی از این جریانات شبه روشنفکری به بازار آمده است ، که هر یک به طریقی و (نیز با صراحت) هشت سال حماسه دفاع مقدس و ارزشهای اعتقادی و اخلاقی و باورهای دینی را به استهزاء گرفته است 2 ، و بی شک تمامی این حرکتها در جهت یک هدف کلی

که همانا تهاجم فرهنگی علیه انقلاب اسلامی است انجام می‌گیرد.

پیشوای دردمند و دور اندیش انقلاب در بیانات خویش اینگونه پرده از چهره تزویر این جریان بر میدارد که:

«نظام اسلامی را متهم می‌کنند که این نظام آزادی نمی‌دهد چطور ما آزادی نمی‌دهیم ؟ شما کدام کشوری را سراغ دارید که این همه مجله و روزنامه و مطبوعات در آن منتشر شود که هر چه می‌خواهند بنویسند؟

روزنامه‌های رسمی کشور علنأ‌ و سریحأ سیاست‌های دولت را زیر سئوال می‌برندو انتقاد می‌کنند دولت هم با کمال بزرگواری می‌آید جواب می‌دهد در حال حاضر مجلاتی در ایران به چاپ می‌رسد که کسی اگر مختصر آشنایی با عناصر فرهنگی کشور در زمان گذشته و دوران طاغوت داشته باشد و بداند که هنرمندان ، قلم زنان ، مخلصین و چاکران دستگاههای شاهنشاهی چه کسانی هستند ، می‌داند که پول این مجلات از کجاها دارد می‌آید. این موضوع حتی قابل حدس است و البته مه هم بی‌خبر نیستیم. دستگاه هم بی خبر نیست. اینها هم دارند چاپ می‌شوند و ما هم می نویسیم. آن مقدار که آزادی مطبوعات در ایران هست در جاهای دیگر نیست. نظام ما در زمینه آزادی مطبوعات مظلوم است به این دلیل که به مجله و روزنامه‌ای آزادی داده شده و او آمده واین مجله و روزنامه را از انتقاد به نظام پر کرده و داخل این انتقادها مکررأ مثل ترجیح بند تکرار کرده که به ما آزادی نمی‌دهند. اگر به شما آزادی نمی‌دهند چطور این مطالب را نوشته‌اید ؟ امروز چه کسی را به دلیل نوشتن مطلبی مجازات کرده‌اند. بله اگر کسی مجرم مطبوعاتی باشد (هر کس که می‌خواهد باشد)

جرم است. اگر کسی عملی را که قانون آن را جرم دانسته مرتکب بشود البته مجازات خواهد شد. یکی از مجازاتها هم که در قانون پیش بینی شده تعطیل آن روزنامه یا مجله‌ای است که جرم در آن منعکس شده است. این بحث دیگری است. لیکن حرف زدن آزاد است. دشمنان ، خود همین مسئله را که دستگاه حساس باشد و پاسخ بدهد به عنوان اینکه آزادی نیست می‌گویند ، توقع دشمن این است که قلم زنان جریان فرهنگی وابسته به استکبار هر چه می‌خواهند بنویسند ولی قلم زنان وابسته به نظام اسلامی و جناح جریان اسلامی به آنها جواب ندهند. اگر جواب دادند می‌گویند آزادی نیست ، ما را مرعوب کردند. ببینید این ، آن فضایی است که دشمن بوجود می‌آورد. یک عده ساده لوح‌اند وبه سادگی فریب می‌خورند. البته خیلی‌های هم هستند که بدون غرض در جریان دشمن قرار می‌گیرند بدون اینکه بفهمند که چه می‌گویند و چه می‌کنند.»1

5- ضعفها و نارسائیهای موجود در سیستم تعلیم و تربیت

سیستم تعلیم و تربیت رایج در کشور ما ، در روزگار حاکمیت رژیم پیشین ، سیستمی وارداتی بود که زیر نظر کارشناسان غربی و در راستای اهداف و منافع استکباری آنها تهیه و تدوین شده بود.

استعمار گران در موارد متعددی تأکید داشته‌اند که برای بسط حاکمیت و سلطة‌استعماری خود بر ملل مسلمان باید از راه تعلیم و تربیت و تأسیس مدارس به سبک غربی و تربیت نیروهای انسانی با فکر و سلیقه غربی اقدام نمود.2به هر حال با اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی این سیستم تا


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی 2