لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تقلید و پیروی در احکام دینی
از جمله مسائلی که در محیط های مذهبی ما شیعیان مورد بحث و گفتگوست، موضوع "تقلید از مجتهد اعلم" می باشد. هر چند دامنه و قلمرو تقلید پس از انقلاب اسلامی ایران از احکام فردی فراتر رفت و امور گسترده اجتماعی، از جمله سیاست و حکومت را نیز در بر گرفت، اما عموم مجتهدان در مقدمه کتابهایی که به عنوان "رساله عملیه" برای مقلدان خود نوشته اند، صریحاً ذکر کرده اند که تقلید فقط در احکام فرعی دین (مسائل فرعیه شرعیه) معتبر است و بر مسلمانان واجب است که در اصول دین ومسائل زیربنایی اعتقادی شخصاً مطالعه و تحقیق نمایند. با این حال بسیاری از مؤمنین چنین می پندارند که اگر مجتهد جامع الشرایطی را مطابق باورهای مذهبی خود یافتند می توانند با آسودگی خیال مقلد و مطیعِ مطلقِ نظریات فقهی او باشند و در زندگی راه او را پیروی نمایند! و نه تنها چنین تبعیت و دنباله روی را مورد رضایت خدا و موجب رستگاری می دانند، بلکه معتقدند کسانی که در زندگی تقلید نمی کنند، به بیراهه می روند و به سرگردانی و گمراهی گرفتار می شوند.
مسئله "تقلید" منحصر به توده های تحصیل نکرده جامعه و فقط نسبت به فقیهان و روحانیون نیست، در تصوف و عرفان نیز سرسپردگی و شیفتگی نسبت به "قطب"، "مرشد"، "مراد"، پیر دیر، و ... اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. هرچند اهل "طریقت" به اهل "شریعت" در موضوع مقلد پروری تاخته اند و عارفان، فقیهان و زاهدان را در این زمینه ملامت ها کرده اند، اما اگر از اصطلاح "تقلید" استفاده نکرده اند، عملاً همان نوع پیروی، بلکه به مراتب عمیق تر از آن را تبلیغ کرده و از مریدان خواسته اند:
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
تقلید تنها در محافل مذهبی و عرفانی مطرح نیست، در عالم علم و سیاست و هنر و فرهنگ و در همه زمینه های رشد آدمی موضوعیت و مقبولیت دارد. این یک خصلت آدمی و ویژگی روحی و روانی اوست که ترجیح می دهد دنبال نمونه های ممتاز و نخبه های برگزیده در رشته مورد علاقه و عقیده خود باشد و از راه و رسم و شیوه عملی آنها پیروی نماید، تا هم این نیاز فطری را ارضاء نماید، و هم به جای تلاش و تکاپو، راه میان بُری را برای رسیدن به مقصود طی کند و نابرده رنج، گنج طلب نماید.
بنا بر این تقصیر "تقلید" را تنها به گردن "مقَلدان"، که مردم عوام را به پیروی بی چون و چرا از خود می خوانند نمی توان انداخت، "مقلِدان" نیز که این طوق را به گردن می اندازند و با راحت طلبی و گریز از تلاش محققانه، موجب پیدایش چنان سلطه طلبانی می شوند، مقصر هستند. حاصل آن که به قول مولای رومی:
خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
تقلید در احکام دینی
تقلید در احکام دینی و پیروی از کتابهایی که مراجع تقلید به نام "رساله" می نویسند، ظاهراً از دوران صفویه در میان شیعیان ایران متداول و مرسوم شده و در قرون قبلی مقوله ای به نام "مرجع تقلید" برای مسلمانان یک کشور وجود نداشته است. مردم هر شهر و دیاری مسائل شرعی خود را از عالمِ دینی محله و شهر خود سؤال می کردند و به طور طبیعی عالمان دینی، به نسبت دانش و دیانت خود، مورد اعتماد و عنایت مردم قرار می گرفتند و مرجع مسائل دینی آنها می شدند.
در آغاز، قبل از آن که مسئله تقلید و رساله عملیه مطرح شود، مجتهدان پاسخ سؤالات مردم را در کتابهایی به نام "جوابات" یا (اَجوَبَه) می نوشتند و با آیات قرآن و حدیث و روایت بر آنها استدلال می کردند و برهان عقلی و علمی می آوردند، اما از آنجایی که اغلب مردم چندان حوصله و علاقه ای به شنیدن مباحث علمی و استدلالی ندارند و ترجیح می دهند دیگران به جای آنها فکر کنند و پاسخ را بیابند، به جای دلیل و فهمیدن مسئله، پاسخ چه باید کردهای شرعی را از آقایان طلب کردند و به این ترتیب به تدریج نوشته هایی به نام "رساله عملیه" برای راهنمایی مقلدین کار را ساده کرد و همچون "کاتالوگِ" ابزار مکانیکی! که نحوه کاربرد دستگاه را توضیح می دهد، جای قرآن را که راهنمای عملی مسلمانان است اشغال کرد و فروع به جای اصول قرار گرفت. و از آن شگفت تر، به جای عالمان قرآن شناس، طبقه جدیدی که در اسلام بی سابقه بود، پدیدار گشت و تقلید از نظریات خود را تبلیغ و توصیه کرد.
مهم ترین دلیلی که این آقایان و اصولاً طرفداران تقلید عنوان می نمایند، موضوع "تخصص" است؛ می گویند مگر شما وقتی بیمار می شوید، از دکتر درمورد نسخه ای که برای شما تجویز کرده است سؤال می کنید که از ما، طبیبان دردهای درونی خود، انتظار بیان احکام شرعی را دارید؟ چرا از مهندسی که برای نقشه ساختمان خود انتخاب کرده اید وسایر متخصصانی که در زندگی روزمره خود به آنها مراجعه می کنید، چنین انتظاری ندارید؟! و از این قبیل مقایسه ها و مشابهت های شغلی!...
صرفنظر از آن که مردم در چنان مراجعاتی چندان هم چشم و گوش بسته عمل نمی کنند و معمولاً از دیگران هم نظر می خواهند و خود نیز اندیشه می کنند، اصولاً اعتقادات مذهبی و ایمان که امری قلبی و احساسی درونی است، با مشاغل مادی زندگی قابل مقایسه نیست و تا تجربهِ مستقل نشود و شخصِ مؤمن، آن را در نهادش لمس نکند، تأثیر واقعی نمی گذارد. شما اگر نسخه پزشک را از داروخانه تهیه کنید و داروهای تجویز شده را مصرف نمایید، نادانی شما به نقش شیمیایی داروها و حتی ندانستن نام داروها کوچکترین تفاوتی در تأثیرگذاری آنها و بهبود شما ایجاد نمی کند. همین که منظماً، مکانیک وار و مطابق نسخه عمل کردید، اگر تشخیص دکتر درست بوده باشد، سلامتی خود را باز می یابید. اما دین درونی است و درون، با دانش و فهمیدن و درک کردن، هدایت و راهنمایی می شود.
البته از "فقه" که ناظر به جنبه های شکلی رفتار مردم و ظواهر احکام دینی است، و از روحانیون و فقیهان که نگاهشان عمدتاً به جنبه های "حقوقی" دین و چه بایدکردهای فقهی و احکام شرعی فرعی است، نمی توان انتظار داشت که تکلیف مؤمنان را در همه ابعاد دینی روشن کنند. اما این توده های مسلمان هستند که باید چشم خود را بر روی حقایق و اساس دین
(نه فقط احکام فرعی فردی) بگشایند و از کتاب هدایت الهی (به جای رساله های بشر نوشته) پیروی نمایند و قرآن را راهنمای عملی خود و متن مورد مراجعه قرار دهند.
قرآن و تقلید
گرچه کلمه تقلید در قرآن نیامده است، اما مفهوم آن که پیروی بی چون و چرا از اشخاص و سرسپردگی فکری و دینی است، در آیات متعددی مورد توجه قرار گرفته است که از مضمون و محتوای آنها می توان به قضاوت قرآن در این مورد پی برد. از جمله:
۱- مذمت پیروی غیر علمی
در بخشی از فرازهای حکیمانه سوره "اسراء"، خداوند حکمت های دهگانه ای را برای هدایت مردم به راه رشد و رستگاری تبیین کرده است.
یکی از این حکمت ها که در آیه ۳۶ این سوره توصیه شده چنین است:
لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِهِ علمٌ اِنََّ السَّمعَ والبَصَرَو الفوأدَ کُلُّ اولئک کانَ عنهُ مسئولاً
"هرگز از آنچه به آن علم نداری دنباله روی مکن، همانا گوش و چشم و دل (فوأد = نیروهای عقلی) تماماً نزد خدا مسئول (پاسخگو) است."
مفهوم لغوی کلمه "قفو" در هشدار "لاتقفُ"، نوعی دنباله روی و پیوستگی سلسله وار را می رساند، یعنی ندانسته و نشناخته پیرو کسی یا چیزی شدن و شخصیت و هویت مستقل خود را ندیده گرفتن در شریعت ممنوع است.
در آیه فوق، و همچنین آیات بسیاری، خداوند از ابزار شناخت سه گانه ای(سمع و بصر و فواد) که در اختیار آدمی قرار داده یاد کرده است (۱) و از بندگان خواسته تا با تفکر و تعقل در تجربیات و اطلاعاتی که این ابزارکسب می کنند، استعدادهای درونی خود را به کار اندازند و آگاهانه و عالمانه راه خود را برگزینند، بارها اعلام کرده است مردم خیلی
دانلود مقاله کامل درباره تقلید و پیروی در احکام دینی