حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

گزارش تخصصی معلمان مقایسه اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر ساخت گرایی و روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضیات دانش آموزان

اختصاصی از حامی فایل گزارش تخصصی معلمان مقایسه اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر ساخت گرایی و روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضیات دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان مقایسه اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر ساخت گرایی و روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضیات دانش آموزان


گزارش تخصصی معلمان  مقایسه اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر ساخت گرایی و روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضیات  دانش آموزان

دانلود گزارش تخصصی معلمان  مقایسه اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر ساخت گرایی و روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضیات  دانش آموزان  بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 140

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه  

 
یکی از موضوعاتی که با آغاز علم روانشناسی همواره مورد توجه روانشناسان بوده، یافتن و ارائه شیوه مناسب یاددهی و یادگیری برای انسان بوده است. مکاتب و دیدگاههای زیادی با ارائه نظریات و تئوری های مخصوص به خود در این قلمرو وسیع پا به عرصه وجود نهادند. هر کدام از این مکاتب از یک منظر به چگونگی یادگیری و یاددهی پرداخته اند. رفتار گرایان معتقدند که یادگیری انسان عبارت از پاسخ هایی است که به محرک های بیرونی داده می شود. فرد در جریان یادگیری فعال نیست، امّا شناخت گرایان با این استدلال که فرد در جریان یادگیری منفعل نبوده و خود به فرآیند های ذهنی و درونی یادگیری تسلط داشته و یادگیری صرفاً پاسخ های صادره در برابر محرک ها نیست، به مقابله با آنها پرداخته اند(بهرنگی، 1370).
پایین بودن بازده شیوه های تدریس و یادگیری، افزایش روز افزون دانش بشری، پیشرفت های علمی حاصل شده در اثر تکنولوژی و صدها عامل دیگر از این قبیل، موجب گردید تا محققان و متخصصان تعلیم و تربیت در صدد اندیشیدن چاره و انجام تحقیقاتی برآیند که بتوانند با ایجاد تغییراتی اساسی در شیوه های تدریس و یادگیری سنتی، عملکرد نظام های آموزشی را اصلاح و بهبود بخشند. در این راستا نظریه ساختن گرایی برای پژوهشگران از شانس بالایی برخوردار است و یکی از ایده های بزرگ آموزش و پرورش را ارائه می دهد(محبی، 1384).
اصل دیگری که در روش های آموزش و پرورش جدید خودنمایی کرده و موجبات دگرگونی ماهیت آموزشی را فراهم ساخته، آموزش از راه انجام دادن و کسب تجربه می باشد. روسو فیلسوف بزرگ فرانسوی برای نخستین بار در کتاب مشهورش به نام امیل آموزش علمی را عنوان کرده و اعتقاد داشت که تعلیم بایستی نه تنها باید با عمل و آزمایش توأم باشد بلکه خود دانش آموزان بایستی آموزشهایی را که جنبه عملی دارند عملاً انجام دهد. به علاوه، اصل مهم دانش اموزان می باشد. بر این اساس دانش آموز باید آزاد باشد تا آنچه را که مایل است و به کیفیتی که می طلبد، بیاموزد نه اینکه آنچه که معلم می داند به او آموزش می دهد. عاملی که به تقویت اصل آزادی منجر گردید همانا طرد عقیده قرون وسطایی مبنی بر گناه کاری و بد فطرتی دانش آموزان می باشد که در ابتدا به وسیله روسو پایه گذاری گردید، به عقیده وی دانش آموز دارای طبیعتی پاک است که هدف آموزش تأمین آزادیهای دانش آموز باشد(وکیلیان، 1385).


بیان مسئله
در روش های سنتی معلمان اغلب گوینده بوده اند و از دانش آموزان انتظار دارند که به صحبت های آنان گوش فرا دهند. بحث گروهی جایگاه چندانی در کلاس های درس ندارند و اگر سؤالی پرسیده شوند، موجب وادار کردن دانش آموزان به تفکر پیرامون مطالب درسی نمی شود بلکه بیشتر هدف این است که دانش آموزان از این طریق برای امتحان آماده شوند(علی پناه، 1377).
در میان راه حل ها و پیشنهادات موجود برای برطرف کردن معضلات آموزشی و ساختن گرایی که برخاسته از نهضت فلسفی و اجتماعی پست مدرنیسم  است. می تواند پاسخی به روند پرشتاب گسترش علم و نیاز فزاینده به یادگیری وسیع تر وسریع تر علوم باشد. به جای آنکه دانش از پیش ساخته شده را به دانش آموزان انتقال دهیم می توان تدبیری اندیشید که دانش آموز خود به تولید علم بپردازد، در اختیار گذاشتن ابزار لازم، ایجاد شرایط مناسب و آموزش چگونه ساختن دانش، لازمه این کار است. ساختن گرایی در ریاضیات، بالاترین جایگاه را در میان دیگر نظریه های یادگیری و آموزش داراست(ساویزی، 1385).
در تدریس مبتنی بر ساختن گرایی دانش آموزان فعالانهدرگیر دانش خود هستند. اگر فرایند یاددهی- یادگیری در کلاس بر اساس شیوه های مبتنی بر ساختن گرایی طرح ریزی شود، روح همکاری و احساس مسئولیت، خلاقیت، رشد علمی، ساخت دانش، توانمندی در بکار گیری مهارت های ریاضی از جمله مدل سازی، فرضیه سازی، استدلال و حل مسئله در دانش آموزان تقویت می شود. مهارت ها مجموعه ای از توانایی ها هستند که پرورش آنها در دانش آموزان، به منزله آموختن راه یادگیری به آنان تلقی می شود. مهارت های کیفی مانند مدل سازی، فرضیه سازی، استدلال، حل مسئله که از مهارت های اساسی ریاضی هستند، از یک سو به یادگیری ریاضی کمک می کنند و از سوی دیگر، خودشان در یادگیری مفهوم ریاضی، کسب می شوند و می توانند در ارتقای فکری دانش آموزان مؤثر باشند، بر همین اساس پژوهش حاضر در صدد بررسی آن است که آیا روش تدریس مبتنی بر ساختن گرایی در مقایسه با روش سنتی در تدریس درس ریاضیات باعث پیشرفت تحصیلی بیشتری در دانش آموزان می شود؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
آرمان ما مدارسی است که در آن انسانیت و قدرت فنی را با هم گردآورند. شاگردان آن به عنوان افراد کامیابی باشند که نیروی فردی و حساسیتشان نسبت به دیگران نشر و نما یابد. اعضای جامعه ی همیاری باشد که هر یک به سود دیگران کارکند و از مهارت ها و ارزش های اجتماعی برخوردار شوند که آنان را در مشارکت مسئولانه و کامل در جامعه قادر سازد و همچنین بر محتوای تحصیلی برای فهم ماهیّت شناخت سازمان یافته در یادگیری مسلط گردند؛ پیشینه ی فرهنگ خود را بیاموزند و مهارت های قوی، نوشتاری و بیانی را برای استقرار رابطه ی حسّاس و قوی بوجود آورند(ویل و جویس، برنجی،1370).
- دانش آموزان مدارس ما الگوی یادگیری بسیاری را در بر دارند که اسباب رشد آنان است؛ معلمانشان از وسعت بسیار ذخایر برخوردار شوند و آنان با دقّتی لازم و مداوم در جریان آموزشی و محتوای اجتماعی و تحصیلی خود، اسوه ای روشن از یک فرد تحصیل کرده برای شاگردان، دائم در حال رشد و همیشه کنجکاو می باشد(همان منبع).
وقتی خوب درس می دهیم، به شاگردان کمک می کنیم خوب بیاموزند، و به بیانی دیگر، یک الگوی تدریس خوب، به یادگیری کمک می کند. یادگیرندگان خوب دارای ذخایری از راهبردهای پرتوان برای کسب تعالیم می باشند. الگوهای تدریس برای کمک به دانش آموزان تدوین شده اند تا به آنان کمک کنند ضمن یادگیری اطلاعات، افکار و مهارتهای درسی، از آن ذخایر برای رشد ارزش ها و مهارت های اجتماعی، و فهم خود و اطراف خود، استفاده نمایند(صفوی، 1374).
ضرورت انجام این تحقیق رسیدن به روشی مناسب برای یادگیری بهتر درس ریاضیات توسط دانش آموزان می باشد.
اهداف تحقیق
هدف کلی
 1- شناسایی تفاوت در اثر بخشی آموزش به شیوه ی ساختن گرایی با آموزش به شیوه ی سنتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی در شهرستان نهاوند.
2- ارائه راهبردها و پیشنهادات کاربردی، با توجه به نتایج تحقیق.


اهداف جزئی
1- شناخت میزان تفاوت شیوة تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی در درس ریاضیات دانش آموزان دبیرستان های شهرستان نهاوند.
2- شناخت میزان  تفاوت روش تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و روش تدریس سنتی از نظر دانش و مهارت موضوعی در درس ریاضیات دانش آموزان
3- شناخت میزان تفاوت روش تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و روش تدریس سنتی از نظر مهارت مدل سازی در درس ریاضیات
4- شناخت میزان  تفاوت روش تدریس ساختن گرایی و روش تدریس سنتی از نظر مهارت فرضیه سازی در درس ریاضیات دانش آموزان
5- شناخت میزان تفاوت روش تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و روش تدریس سنتی از نظر مهارت حل مسئله در درس ریاضیات دانش آموزان
فرضیات تحقیق
1- بین شیوه تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و شیوه تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی در درس ریاضیات دانش آموزان دبیرستان های شهرستان نهاوند تفاوت وجود دارد.
2- بین شیوه تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و شیوه تدریس سنتی از نظر دانش و مهادت موضوعی در درس ریاضیات دانش آموزان دبیرستان های شهرستان نهاوند تفاوت وجود دارد.
3- بین شیوه تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و شیوه تدریس سنتی از نظر مهارت مدل سازی در درس ریاضیات دانش آموزان دبیرستان های شهرستان نهاوند تفاوت وجود دارد.
4- بین شیوه تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و شیوه تدریس سنتی از نظر مهارت فرضیه سازی در درس ریاضیات دانش آموزان دبیرستان های شهرستان نهاوند تفاوت وجود دارد.
5- بین شیوه تدریس مبتنی بر ساختن گرایی و شیوه تدریس سنتی از نظر مهارت حل مسئله در درس ریاضیات دانش آموزان دبیرستان های شهرستان نهاوند تفاوت وجود دارد.
تعاریف اصطلاحات
تدریس مبتنی بر ساختن گرایی
تعریف نظری
 یکی از شیوه های فعال تدریس می باشد که در آن دانش آموزان فعالانه در گیر ساخت دانش خود هستند(نیکنام، 1386).
روش تدریس مبتنی بر ساختن گرایی روشی است که در آن معلم نقش تسهیل کننده ی یادگیری و راهنمایی دانش آموزان را بر عهده دارد(کرامتی، 1382).
روش تدریس مورد استفاده در این تحقیق بر مبنای برخی اصول نظریه ساختن گرایی است از جمله فعالیت دانش آموزان در کلاس به صورت گروهی تعامل داشتن افراد گروه با یکدیگر و معلم، سؤال و جواب معلم با دانش آموزان برای رسیدن به مفهوم و انجام فعالیت بوده است(رازی، 1385).
تعریف عملیاتی
در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که دارای 10 سؤال و 5 خرده مقیاس است. بنابراین نمره ی آزمودنی در این آزمون مجموع نمراتی است که از میان 5 خرده مقیاس به دست می آورد.




تدریس سنتی
تعریف نظری
 روش تدریس سنتی به روشی گفته می شودکه اکثر مدارس دنیا در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده کرده اند و امروزه نیز یکی از متداول ترین روش های حاکم بر مدارس است(علم الهدائی، 1381).
در این نوع تدریس معلم مطالب و موضوعات درسی را توضیح می دهد و تشریح می کند و با حل چند مثال مرتبط با درس ارائه آن موضوع را تکمیل می کند و دانش آموزان نیز باید گوش دهند و تلاش کند با جزوه برداری از تدریس معلم، روش او را در فهم درس و حل مسائل آتی به کار ببرند و آنچه را معلم به انها یاد داده است بدون کم و کاست به او باز پس دهند. در این روش تدریس هر یک از آزمودنی های گروه گواه به طور انفرادی به یادگیری موضوعات و محتوای درسی می پرداختند(صفوی، 1374).
تعریف عملیاتی
در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که دارای 10 سؤال و 5 خرده مقیاس است. بنابراین نمره ی آزمودنی در این آزمون مجموع نمراتی است که از بین 5 خرده مقیاس به دست می آورد.
پیشرفت تحصیلی
تعریف نظری
 پیشرفت تحصیلی بر مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد بصورتی که توسط آزمون های مختلف مانند حساب، دیکته، تاریخ، جغرافیا و ... سنجیده می شود اشاره می کند(مومنی، مهموئی، 1386).
تغییرات کیفی و کمی رشد یابنده رفتار ریاضی شاگردان را پیشرفت تحصیلی آنان می گویند(پیوند، 1390).
تعریف عملیاتی
در این پژوهش نمره ی آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه در آزمون محقّق ساخته از درس مربوط پس از اعمال دو شیوه ی تدریس ساختن گرایی و تدریس سنتی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خواهد بود.
هوش
  تعریف نظری
 از نظر بعضی صاحب نظران، هوش را به عنوان استعداد و توانایی استدلال، برخی به عنوان استعداد و تصمیم گیری مؤثر، گروهی دیگر از آن به عنوان توانایی سازگاری با محیط یاد کرده اند(شریفی، 1385).
تعریف عملیاتی
در این تحقیق منظور از هوش مجموع نمره ی بدست آمده از اجرای آزمون ماتریس های ریون بزرگسالان دارای 60 سؤال و 10 مقیاس بدست می آید.
مهارت های مدل سازی ریاضی:
تعریف نظری
مدل سازی ریاضی یعنی ترجمه یک مسئله از دنیای واقعی به دنیای ریاضی برای حل آن مسئله(چمن آرا، 1382).
بخشعلی زاده(1386) اذعان می دارد بیان یک مسئله به زبان ریاضی را مدل سازی ریاضی می گوییم.


تعریف عملیاتی
در این تحقیق منظور از مهارت مدل سازی ریاضی، نمره کسب شده دانش آموزان از سؤال 3 و 4 در آزمون محقق ساخته(پیش آزمون و پس آزمون می باشد).
مهارت فرضیه سازی
تعریف نظری
 فرضیه سازی فرایندی است که به کمک آن یادگیرنده ترکیبی از قاعده های آموخته شده ی قبلی خود را کشف کرده و می تواند آنها را به گونه ای به کار گیرد که او را به حل مسئله ی جدید نائل سازد (شیخی فینی، 1381).
تعریف عملیاتی
در این تحقیق منظور از مهارت فرضیه سازی نمره کسب شده دانش آوزان از سؤال 5 و 6 در آزمون محقق ساخته(پیش آزمون و پس آزمون) می باشد.



تاریخچه روش های تدریس و آموزش ریاضیات
از زمان تأسیس اوّلین مدارس به شیوه ی امروزی، درس ریاضیات در تمام برنامه درسی وجود داشته است. هر چه مدرسه و برنامه های آن اهمیت بیشتری پیدا کرد، نحوه ی انتخاب محتوا و شیوه های تدریس نیز روز به روز مهم تر و تعیین کننده تر و سبب بروز کشمکش میان ریاضی دانان و متخصصان تعلیم و تربیت و آموزش برای تنظیم برنامه ی درسی ریاضیات نشد. گاهی ریاضی دانان با این استدلال که کسی می تواند تعیین نیازها مشخص کردن مسیر محتوای آموزشی را انجام دهد که خود این راه را رفته باشد، در این منازعه ی علمی برتری می جستند و گاه متخصصان تعلیم و تربیت با این توضیح که شیوه ی بیان هر مطلب مستقل از نوع علم آن و فقط در حیطه ی تخصّص اموزش دهندگان است،خط مشی آموزشی را تعیین می کردند(چمن آرا، 1382).
به این ترتیب نیاز به یک حوزه ی جدید و بین رشته ای به نام آموزش ریاضیات برای حل این مشکل احساس شد و همچنین هدف یک آموزشگر ریاضی این است که دیدگاه ذهنی، احساسی،تجربه یادگیری ریاضی دانش آموزان در یادگیری ریاضی باشد. از جمله موضوع های مهم آموزش ریاضی، یادگیری و تدریس، برنامه های درسی و ارزشیابی است. روش های تدریس مختلفی بر آموزش علوم از جمله ریاضیات، در حوزه تعلیم و تربیت وجود دارد(سلگی، 1389).
در این قسمت به روش های تدریس سنتی و تدریس ساختن گرایی و ویژگی های آنها اشاره می شود.
روش های تدریس سنتی
 به روش هایی گفته می شود که اکثر مدارس دنیا در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده کرده اند و امروزه نیز یکی از متداول ترین روش های حاکم بر مدارس هستند. روش های آموزش سنتی روش های تدریس غیر فعال و منفعل می باشند، در این روش ها نقش فعال از آن معلم بوده و دانش آموزان بدون اینکه عکس العملی از خود نشان دهند، یادگیرنده ی معلومات و اطلاعات معلم هستند و در این روش ها ارتباط معلم با شاگرد یک طرفه است و به عبارتی محوریت با معلم است و دانش آموزان تنها شنونده و تماشاگر می باشند(علم الهدایی، 1381).


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان مقایسه اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر ساخت گرایی و روش تدریس سنتی بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضیات دانش آموزان

گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم

اختصاصی از حامی فایل گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم


گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم

دانلود گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 110

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه


زبان جزو نخستین وسایل ارتباطی میان انسان ها بوده است. قبل از پیدایش جوامع بشری، انسان ها به اشکال گوناگون معنا را به یکدیگر انتقال می دادند، تصاویرحک شده بر دیوار غارها، استفاده از آتش برای فرستادن پیام خطر،تقلید صدای حیوانات و... قبل از ارتباط کلامی برای انتقال معنا به کار گرفته شدند.
زبان جزو نخستین وسایل ارتباطی میان انسان ها بوده است. قبل از پیدایش جوامع بشری، انسان ها به اشکال گوناگون معنا را به یکدیگر انتقال می دادند، تصاویرحک شده بر دیوار غارها، استفاده از آتش برای فرستادن پیام خطر،تقلید صدای حیوانات و... قبل از ارتباط کلامی برای انتقال معنا به کار گرفته شدند.
سپس ارتباطی قراردادی میان صدا و معنا از کلمات بکار رفت و همه چیز نام گذاری شد. بعد ها که زبان حالت قانونمندی یافت؛ هر قبیله بسته به ساختار فرهنگی اجتماعی خود آن را به گونه ای به کار گرفت که توانستند هدف غائی<ارتباط> را حفظ کنند.
تنوع و گوناگونی زبان امتیاز ویژه ای را برای هرقوم دارد و از این رو هر زبان دارای نکات ظریف، کنایه ها و اشاراتی است که نمی توان آن را نادیده انگاشت و با هیچ ترجمه سلیسی نمی توان لذت فهم کلمات آن را به دیگر زبان ها رساند، مگر آنکه آن زبان را فراگرفت.
اما بنا بر بعضی ملاحظات سیاسی یا تهاجم نظامی ارزشهای فرهنگی بعضی ملل، از جمله زبان تحت نفوذ عوامل خارجی قرار گرفتند. شاید یکی از مهمترین دلایل به کار گرفتن آسان تر انگلیسی، فرانسه یا اسپانیایی حضور استعماری بلند مدت دولتمردان سابق کشورهای فوق در دیگر کشورها باشد.چین با بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر، هند با جمعیت یک میلیارد نفر و روسیه با صد و پنجاه میلیون نفر چنین نفوذی را از زبان خود در دیگر کشورها ندارند.
البته تک زبانی جهانی امر بسیار نکوهیده ای است و نباید از تقویت زبان شیرین خودمان <فارسی> غافل شویم، اما از یاد نبریم که اگر به یادگیری زبان انگلیسی اهمیت ندهیم مشکلات جدی را خواسته یا نا خواسته فرارو خواهیم داشت! چرا که جهان رو به توسعه در هر ثانیه در حال تولید علم و فن آوری است و غالب این پژوهشهای علمی به زبان انگلیسی در مجامع بین المللی ارائه می شود و یا در اینترنت به نمایش در می آید. از طرفی نیروی انسانی از مهمترین سرمایه های ملی هر کشور است،سیستم آموزشی ما چند درصد از سهم جهانی تولید فن آوری رابا تربیت شاگردان کارآمد امروز و آینده سازان فردا کسب خواهد کرد؟ در جهان امروز که عصر ارتباطات است و به عبارتی اینترنت، کره خاکی را به شکل دهکده ای در آورده، سهم ما در زبان آموزی چه اندازه است؟
در سال ۲۰۰۴ گزارشی از مرکز زبانی میشل توماس انگلستان صورت گرفت که به موجب آن دستمزد یک کارگر متوسط بواسطه دانستن زبان دوم تا ۳۰۰۰ پوند در سال افزایش می یابد... مطالعات نشان می دهد که شخص دو یا چند زبانه می تواند به خاطر دانش زبان خارجی و استفاده از آن در راه های موفقیت، بهتر از مهندس یا برنامه نویس رایانه پول در آورد.
حال بنا بر هر دلیل به وضعیت زبان آموزی در مدارس کشورمان نگاهی داشته باشیم.توجه داشته باشید که از مقطع راهنمایی تا دبیرستان و پیش دانشگاهی دانش آموزان بطور متوسط ۲، ۳ یا ۴ساعت زبان انگلیسی در هفته می آموزند، و این در حالی است که پس از پایان دوره تحصیلی متوسطه از بر آوردن کمترین نیاز خود عاجزند!!
بعنوان مثال اگر به کشورهای خارجی سفر کنند یا جهانگرد خارجی را در شهر خود ببینند توانایی ارتباط با او را ندارند! جملاتی ساده را نمی توانند درک کنند یا متن انگلیسی را بخوانند و بدان پاسخ دهند! و نقاط ضعف از این دست فراوان است. مشکل از کجاست؟ می دانید که ازعوامل مؤثر تدریس در هر وضعیت آموزشی معلم، روش آموزش و شاگرد است .
هنوز شاگردان از زبان آموزی در کلاس فقط گرامر نویسی می دانند!چرا که اغلب کلاس ها بواسطه نبود

امکانات سمعی و بصری با شیوه GTM هدایت می شود.کتابهای درسی برایشان جذاب نیست و انگیزه لازم برای خواندن زبان ندارند! ولب به شکوه و گلایه می گشایند چرا زبان می خوانیم؟ نمی شد زبان نداشتیم؟ کتابها را بسیار سخت و گاهی دشمن خود می پندارند.
راستی صحبت از کتاب های انگلیسی شد، آیا کتا بهای مدارس منا بع مناسبی برای آموزش زبان هستند؟
کتاب های انگلیسی از لحاظ محتوا و ظاهر (طراحی، تصاویررنگی) باید به روز شوند. آیا تصاویر کتاب های سال اول و دوم متوسطه مناسب سن دانش آموزان است؟ از لحاظ محتوا نیز این کتاب ها در سطح کلان (ملی) نمی تواند پاسخگوی نیاز واقعی فراگیران در برقراری ارتباط با انگلیسی زبانان باشد.
بعنوان مثال در امتحانات داخلی و حتی نهایی (سال سوم متوسطه) مهارت شنیدن در بخش مکالمه کتاب درسی( ( LANGUAGE FUNCTION، در شکل سؤالات جور کردنی( ( Match آزمون کتبی گرفته می شود؟ در حالی که شیوه صحیح آن است که فراگیران توسط دبیر یا با پخش نوار کاست، متنی را گوش دهند و سپس به سوالات آن پاسخ دهند!.
آیا برای دانش آموزان پیش دانشگاهی مشکل نیست که با سه سال زبان آموزی با سبکی متفاوت در مقطع متوسطه ناگهان به کتاب( ( Reading based بپردازند؟ آن هم در یک قدمی کنکور! چرا تحول در مواد درسی زبان انگلیسی در آخرین و حساس ترین مرحله صورت گرفته است؟آیا بهتر نبود تغییر در تالیف کتاب های انگلیسی از پایه اول متوسطه آغاز می شد؟
در طول سالهای تحصیلی فراگیران برای تقویت مهارت listening چند ساعت نوارآموزشی گوش می کنند؟ یا چند ساعت فیلم های آموزشی انگلیسی می بینند؟ آیا با کلاسهایی که هیچ گونه شعر، تمرینهای مناسب، بازی یادگیری زبان برای کاستن اضطراب، تحقیق و... ندارند می توان به دانش افزایی فراگیران امید داشت؟
امروزه که عصر ارتباطات است شاید این سوالات بسیار پیش پا افتاده به نظر برسد ولی بیاییم واقع گرا باشیم، دانش آموزان ما از شنیدن تلفظ کلمات زبان با امکانات سمعی در کلاسها محرومند؛ حال این محرومیت دلایل مختلفی دارد، از جمله: نبود امکانات، بی حوصلگی بعضی دبیران برای پخش نوار آموزشی در کلاس و همچنین زمان کم تدریس!
واقعاً در کشورمان استاد، مدرس و پژوهشگر دلسوز نیست که هنوز یادگیری زبان انگلیسی به معضلی لاینحل تبدیل شده است؟ چرا تشتت آراء در این حیطه فراوان است؟ چرا پاسخ مناسبی نیا فته ایم؟چه کسی باید این خلا را پر کند؟مگر مدعی نیستیم که جوانان با استعدادی داریم! پس ما راچه شده؟ به کشوری مثل ترکمنستان نگاه کنیم که درآنجا نه یک زبان بلکه چند زبان زنده دنیا (فارسی، عربی، روسی، و انگلیسی) از مقطع ابتدایی آموزش داده می شود! ما چه تفاوتی با دیگران داریم؟
آموزش زبان خارجی در مالزی از سال های اول ابتدایی، در مدارس مصر از ۹ سالگی، در ونزوئلا اموزش زبان اسپانیایی در مدرسه است، همچنین دو زبان انگلیسی و فرانسه ازپیش دبستانی (۶ سالگی) آغاز می شود.
در نروژ، ایتالیا و مالت از ۶ سالگی، در مدارس بلژیک فرانسوی در ۱۰سالگی وانگلیسی ۱۲ سالگی اجباری است و یادگیری اسپانیایی یا آلمانی در۱۵ سالگی ادامه می یابد.
دبیران متوسطه بخشی از ضعف شاگردان در درس زبان انگلیسی را ناشی از بنیه علمی ضعیف از مقطع راهنمایی می بینند.همین شاگردان با پیشرفت نه چندان مقطع متوسطه را به هر شکل به پایان می رسانند و به دانشگاه راه می یابند! و در ابتدای تحصیلات عالی از درس زبان پیش نیاز می خورند؟ چرا؟
آیا ضعف بنیه علمی نشان می دهد آموزش و پرورش با تمام مشکلاتی که با آن مواجه است در آموزش زبان انگلیسی منفعل بوده است؟... متأسفانه عدم توانایی کاربرد زبان ادامه می یابد تا آنجا که دانشجویان برای تحصیلات تکمیلی و حتی دکترا (که نیاز به امتیاز قابل قبولی در آزمون تافل تخصصی دارند) با آن دست به گریبان می شوند!؟
چند درصد از دبیران ما کار با رایانه و ارتبا ط با INTERNET را می دانند؟ ساعات ضمن خدمت همکاران به چه شکل می گذرد؟ آیا این کلاسها توان علمی آنان را با تجربه کاریشان پیوند می زند؟یا ساعاتی از عمر گرانبهایشان را با اعطای گواهینامه ضمن خدمت مبادله می کنند؟چرا هنوز به این مسائل سطحی نگاه می کنیم؟
انسان موجود پیچیده ای است که آشنایی با روحیات او نیاز به روانشناسی دارد. چند درصد از دبیران توانسته اند بی انگیزگی فراگیران را با همین شرایط فعلی بناچار برطرف کنند؟ از اینکه بارها مشاهده کرده ایم فرزندان ما در کلاس با داشتن نیروی جوانی و تحرک، در کلاس زبان به نیروی منفعلی تبدیل شده اند چه کاری صورت دادیم؟ در نظر بگیرید اگر تعدادی دانش آموز در شهرهای بزرگ در کلاسهای خصوصی یا موسسات زبان در یادگیری انگلیسی موفقیت نسبی داشته اند برای دیگر دانش آموزان کشور این چنین نبوده است!
همه دانش آموزان چنان تمکن مالی ندارند تا از کلاسهای مکالمه زبان بهره برند.
معتقدیم که دانش آموزان باید برای زندگی بهتر زبان دوم را بیاموزند، اگر چنین راهکارهایی معرفی و تا حد امکان اجرایی شوند نتا یج بهتری حاصل خواهد شد:
۱) معلم: معلم زبان باید مهارت هایی در تربیت مطلوب بدست آورد:
الف) تسلط عالی به زبانی که یاد می دهد.
ب) آشنایی خوب با زبانشناسی زبانی که تدریس می کند.
ج) آشنایی گسترده با ادبیات کشور بیگانه
د) آشنایی مقدماتی از روانشناسی تربیتی و مسائل نظری و عملی تدریس
۲) تدریس زبان انگلیسی از مقطع ابتدایی: همانند دیگر کشورها که زبان آموزی را از مقطع ابتدایی با برنامه و اجرای صحیح آغاز می کنند، ما نیز می توانیم چنین طرح مفیدی را عملی کنیم. دولت هر سال هزینه های گزاف برای افت تحصیلی فراگیران و از جمله در درس زبان انگلیسی می پردازد، یعنی، با میانگین هزار ساعت تدریس در مقطع های راهنمایی و متوسطه (بدون احتساب هزینه های خانواده ها جهت کلاس های تقویتی و خصوصی) نتیجه قابل قبولی نمی گیرد.
اگر آموزش زبان از مقطع ابتدایی آغاز شود وضعیت بحرانی فعلی حتماً بهبود خواهد یافت.
۳) فعال کردن گروههای آموزشی دبیران: تشکیل جلسه تخصصی هر ماه یکبار برای رفع مشکلات تحصیلی، استاندارد سازی آزمون های ترم اول و دوم با طرح سؤالات هماهنگ، تشکیل کلاسهای ضمن خدمت با رویکردی نوین به طوری که یک ششم ساعات تدریس موظف هفتگی به این کلاس اختصاص یابد، یعنی به دانش افزایی و تثبیت یافته های کنونی آنها، حتی اگر به بررسی مقاله ای علمی باشد می تواند به ارتقاء کیفی آموزش کمک کند. باید محیطی فراهم شود تا همکاران با یکدیگر در مورد تدریس کلاسی به تبادل تجربیات و اطلاعات بپردازند و از حضور فعال صاحب نظران، مؤلفان و استدان دانشگاه در جمع دبیران زبان انگلیسی در گروه های آموزشی استفاده شود.
۴) احترام به نظرات دبیران بعنوان افرادی که درگیر مستقیم با فراگیران هستند:
کتاب های علمی و کمک آموزشی در حیطه آموزش زبان نگارش شده اما تجربه عملی تدریس کلاسی به مراتب مؤثر تر از مطالعه تئوریها و روشها است. پس در تالیف کتاب های زبان انگلیسی متوسطه در ایران باید ازتجربیات دبیران بهره برد. از جمله آنها بررسی دلایل افت تحصیلی پایه اول متوسطه است، ضعف در درس انگلیسی سالانه منجر به تجدیدی عده زیادی از دانش آموزان و درنهایت به افت تحصیلی آنان ختم می شود؟ آیا تاکنون نظرات دبیران دلسوز را در این مورد خواسته ایم؟ و برای رفع این مشکل در عمل کاری را صورت داده ایم؟
۵) تخصیص امکانات و بودجه: متأسفانه بیشتر مدارس ما امکانات کافی از جمله آزمایشگاه زبان ،رایانه و دستگاه وی سی دی برای تقویت مهارتهای LISTENING SPEAKING ندارند. کتاب های فعلی بیشتر بر دو مهارت خواندن و نوشتن تاکید دارند در حالی که دو مهارت دیگر در عمل نقشی در رفع نیاز فراگیران ندارند.
۶) تأکید همه جانبه در همه مدارس کشور بر آموزش استفاده از فرهنگ لغت یک زبانه Monolingual Dictionary از سال اول دبیرستان بعنوان مرجع لازم، موثق و بهترین خود آموز برای برطرف کردن مشکلات لغوی است.
باید همه دبیران در سال اول دبیرستان علائم آوایی( ( phonetic symbols )را بر اساس قرارداد انجمن بین المللی آوانگاری(( IPA )حتماً تدریس کنند تا فراگیران حتی در منزل بتوانند به آسانی لغتی را همراه با تمام مشخصات بشناسند.
۷) افزایش ساعت تدریس زبان
ساعت های تدریس زبان اندک است و در بعضی دروس از جمله زبان متوسطه ۳ (با توجه به اهمیت کتاب برای گرفتن دیپلم و آمادگی برای ورود به دانشگاه) قابل قبول نیست! یعنی دبیر نمی تواند با ساعت کم تدریس هفتگی که گاهی با تعطیلات نیز همراه می شود، تقویم سالانه درسی را بدون تعجیل اجرایی کند.
۸) برگزاری جشنواره کتاب سال برای آنکه از کتاب های آموزشی نو از سوی دبیران و استادان دانشگاه و دیگر مولفان مجرب بهره مند شویم، باید آنان را به این عرصه مهم دعوت کنیم و از آنان یاری بطلبیم تا شاید با بهره مندی از تجربه علمی و عملی آنان در تالیف کتاب های درسی تحولی درخور شأن آموزش و پرورش و بویژه آموزش زبان گام برداریم.
نقش فرهنگ و آمیزش با زبان انگلیسی
جوامع بشری از ابتدا تاکنون برای برقراری ارتباط با یکدیگر از ابزارهای متعددی استفاده می کرده اند که در این میان زبان تنها وسیله ای است که می توان از طریق آن پیچیده ترین مفاهیم را به شکلی ساده و کامل انتقال داد، اما نکته ای که در اینجا به ذهن خطور می کند این است که مردم سراسر این کره خاکی با زبان های مختلفی با هم صحبت می کنند و این موضوع خود برقراری ارتباط میان جوامع مختلف را مشکل می سازد. پس باید زبانی مشترک در سراسر دنیا وجود داشته باشد تا مردم برای برقراری ارتباط با یکدیگر از آن استفاده کنند. به دلیل تاثیر بالای نظامی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی بریتانیا بر جهان پس از سده هجدهم و تاثیر ایالات متحده آمریکا از سده بیستم میلادی به این سو، این زبان در سطح جهان گسترش یافته و به عنوان زبان دوم، زبان بین المللی در بسیاری نقاط جهان کاربرد پیدا کرده‌است و امروزه در فعالیت های مختلف جهانی به عنوان ابزار اصلی انتقال مفاهیم به کارگرفته می شود. از این رو اهمیت یادگیری زبان انگلیسی در جهان کنونی بر هیچ کس پوشیده نیست و روز به روز نیز با گسترش ارتباطات بین جوامع مختلف بر اهمیت آن افزوده می شود(37).
زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، غنا و بسیاری کشورهای دیگر کاربرد دارد. امروزه از نظر تعداد، افرادی که از زبان انگلیسی بعنوان گویش اصلی استفاده می کنند، پس از چینی و اسپانیایی، سومین زبان جهان هستند. تعداد کسانی که زبان مادری‌شان انگلیسی است امروزه ۳۸۰ میلیون نفر است(37).
امروزه یادگیری زبان انگلیسی یک ضرورت انکار ناپذیر است چراکه زبان انگلیسی، زبان علم است و آموزش رشته‌های مختلف در سطوح عالی و تولید علم به زبان انگلیسی صورت می گیرد. با افزایش روند جهانی سازی ارتباطات بین المللی، برنامه‌های رادیوئی و تلویزیونی، تجارت جهانی و آموزش علوم جدید همگی به زبان انگلیسی صورت می‌گیرند و عدم آشنایی با این زبان برابر با عدم زندگی در دنیای مدرن امروزی است.
اما در این میان نظرات بسیاری در مورد آموزش و یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد برخی اعتقاد دارند آموزش حتماً باید همراه با یادگیری فرهنگ کشور مورد نظر صورت گیرد و برخی براین باورند که آموزش زبان انگلیسی باید بدون اعتنا به فرهنگ کشور مورد نظربوده و به بُعد امپریالیستی زبان انگلیسی تاکید می کنند. به همین جهت با توجه به اهمیت یادگیری زبان انگلیسی، این مقاله سعی دارد که به نحوه آموزش این زبان از دیدگاههای مختلف اشاره کرده و مزایا و معایب آموزش زبان انگلیسی و اهمیت ان را در کشورهای غیرانگلیسی زبان و مسلمان مورد بحث قرار دهد.

نقش فرهنگ در آموزش زبان انگلیسی
در نمونه های متعارف آموزش زبان انگلیسی غالباً گفته می شود که آموزش انگلیسی را نمی توان از آموزش فرهنگ گویش کنان بومی آن زبان جدا کرد. بر همین اساس بسیاری از معلمین زبان بر وجود رابطه مهم بین زبان و فرهنگ سخنوران بومی و بر لزوم ادغام آن فرهنگ در آموزش زبان تاکید دارند. کراوفورد - لانگ (1984) قاطعانه بیان می کند که مطالعه زبان بدون مطالعه فرهنگ سخنوران بومی آن زبان کار عبثی است(11).
به نظر نوستراد زبان وابسته به فرهنگ است و بدون توجه به روابط اجتماعی و فرهنگی یک جامعه که زبان بخشی از آن است ، درک مفاهیم زبان امکانپذیر نیست(24) . رابرت لادو در کتاب آموزش زبان معتقد است که زبان پاره ای از فرهنگ مردم و مهمترین وسیله برای ایجاد ارتباط میان افراد اجتماع است و از اینرو زبان نه تنها بخشی از فرهنگ است ، بلکه اگر فرهنگ را شبکه ای در نظر بگیریم ، زبان پایه اساسی آنست به گونه ای که بخشهای دیگر شبکه با کمک آن توصیف می شود(22) .
الی هینکل (2005) نیز معتقد است که زبانشناسان کاربردی و معلمان انگلیسی متوجه اند که زبان دوم و خارجی را بندرت می توان بدون آگاهی از فرهنگ جامعه ای که به آن زبان تکلم می کنند، آموخت و تدریس کرد(18).
ساپیر همچنین در توجیه نظریه مربوط به رابطه فرهنگ و زبان خود می گوید که لازمه درک یک شعر ساده صرفا دانستن معنی واژه های آن نیست، بلکه باید با پدیده های زندگی اجتماعی مردمی که مفاهیم واژه ها از آنها نشات گرفته اند آشنا بود. به سخن دیگر بدون آگاهی از الگوهای زندگی اجتماعی یک جامعه زبانی، نمی توان به ارزشهای واقعی و مفاهیم واژه ها پی برد. و بالاخره بروکسی معتقد است که زبان عنصر اساسی فرهنگ مردم است(27).
اسکات (1965) بیان می کند که متخصصان امر آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی بر این عقیده هستند که یادگیری زبان تنها با یادگیری صورت زبانی (آواها، کلمات، واژه آرایی آواها و کلمات) نیست و مطالعه چگونگی ادای جملات تنها عنصر لازم جهت ارتباط زبانی موثر و کامل نیست، به عبارت دیگر، یادگیری فرهتگ افرادی که به آن زبان صحبت می کنند برای یادگیری زبان آنها ضروری است(28).
نلسون بروکس معتقد است که آموزش نکات فرهنگی بیش از آنچه که تاکنون تصور می رفته اهمیت دارد، بویژه اگر هدف از آموزش زبان یادگیری نحوه ارتباط با سخن گویان آن باشد .به عقیده وی، زبان آموز در کلاس درس، برای اولین بار با بسیاری از الگوهای فرهنگی و اجتماعی زبان بیگانه مواجه می شود و عکس العمل و برداشت وی از این الگوها برای ایجاد ارتباط مناسب و درست حائز اهمیت است(6).  بنظر ندسیلی یادگیری الگوهای زبانی، آگاهی از نظام اجتماعی سیاسی، مذهبی و اقتصادی جامعه را به دنبال ندارد و حال آنکه کلاس­های آموزش زبان می­تواند وسیله مناسبی برای آگاهی از الگوهای اجتماعی و فرهنگی جامعه زبانی بیگانه باشد. به عقیده وی ایجاد ارتباط با سخن گویان زبان خارجه، بدون آگاهی از فرهنگ آنان غیر ممکن نیست، اما معتقد است که با آموزش زبان، ناگزیر آموزش فرهنگ نیز صورت می پذیرد، زیرا که الگوهای فرهنگی زمینه آموزش زبان همواره خودنمایی می­کند. اگر فرهنگ را از زبان جدا سازیم و یا اگر زبانی را با فرهنگ زبانی دیگر در آمیزیم، زبان آموز را با مفاهیم نادرست روبرو ساخته ایم و موجب سوء تفاهم شده ایم(6).
ویلکنینز هم معتقد است که اگر هدف نهایی آموزش زبان خارجی ایجاد ارتباط با خارجیان از طریق مطالعه آثار ادبی آنها، سخن گفتن و مکاتبه با آنها و از این قبیل است  برای رسیدن به این هدف، مطالب درسی زبان آموزان باید صرفا حاوی الگوهای فرهنگی همان زبان خارجی باشد. اینکه نکته های فرهنگی چگونه باید تدریس شود، نظرات گوناگونی ارائه شده است. برخی معتقدند که مطالب فرهنگی ابتدا از طریق آشنا ساختن زبان آموز با نکته های فرهنگی زبان مادری وی ارائه شود و برخی دیگر به انگیزش معتقدند(6).
باتوجه به نظرات مختلفی که بیان شد برخی از کارشناسان و محققان اموزش زبان انگلیسی همراه با یادگیری فرهنگ آن زبان  لازم و ضروری می دانند و گر نه، آن را کاری عبث و بیهوده می دانند.

آموزش زبان انگلیسی جدا از فرهنگ
اسمیت (1987) بر این باور است که لزومی ندارد گویش کنندگان غیر بومی، انگلیسی را همانند افراد بومی آن زبان، بکار برند. اگر این منطق پذیرفته شود، ارتباط مستقیم و معمولی بین زبان انگلیسی و فرهنگ­های بومیانی که به این زبان سخن می گویند، پیش فرض انگاشته نخواهد شد(29)، اما این به منزله تدریس انگلیسی در خلاء فرهنگی نمی‌باشد.
بلکه بر اساس نظر کاچور (1992) انگلیسی بیانگر مجموعه ای از فرهنگها و نه یکی دو فرهنگ خاص می باشد. همچنین آلپتکین و آلپتکین معتقدند که یک زبان باید مستقل از محتوای فرهنگی آن تدریس شود و تنها در امر تدریس باید به نگرش های بین المللی ارجاع داده شود(21). پژوهشگرانی نیز هستند که به مقوله امپریالیسم زبانی پرداخته اند. برای مثال، سورش کاناگاراج (1999) نویسنده سریلانکایی در کتاب مقاومت در برابر امپریالیسم زبانی در آموزش زبان، تلاش کرده است معلم های زبان را نسبت به جنبه های سیاسی و زوایای پنهان آموزش زبان آگاهی دهد (38). شوهامی (2006) در مورد این زوایای پنهان می گوید «روشی است که به موجب آن زبان، با ماهیت شفاف، پویا و سیال برای مقاصد عقیدتی و سیاسی مورد سوء استفاده قرار می گیرد(30).
 اکبری (2004) نیز در تحقیقی تحت عنوان امپریالیسم زبانی، دمکراسی زبانی و آموزش زبان، ایده دمکراسی زبانی را مطرح و تاکید کرده است کاربران انگلیسی زبان تفاوتهای فرهنگی و تنوع موجود در گونه های متفاوت انگلیسی را بپذیرند. به بیان دیگر، با بهره گیری از پدیده دمکراسی زبانی راه برای سوء استفاده های امپریالیستی از زبان تا حد امکان مسدود گردد(38).
اساساً ویدو سان (1998) معتقد است زبان فی نفسه حائز ویژگی برتری(هژمونیک) نمی‌باشد. وی می افزاید اگر زبان دارای قدرت امپریالیستی باشد هیچ گاه نمی‌توانیم چنین قدرت ماورای کنترل را به چالش بکشیم. بنابر این، زبان نیست که کنترل هژمونیک دارد، بلکه کاربرانند که از آن به عنوان ابزار تسلط استفاده می کنند(34).
بر طبق تعریف تر پان یر ( 1991)  هژمونی چیزی بیش از تفوق صرف یک عنصر بر عنصر دیگر است. به بیان دیگر، عامل پذیرش است که شالوده این مفهوم را می سازد(33). به عنوان مثال، گریبس (1995) چگونگی تبدیل شدن زبان مجله پزشکی مکزیک به انگلیسی را این گونه به تصویر می کشد. در وهله نخست، خلاصه مقالات به انگلیسی منتشر و پس از مدتی مقالات نیز برای انتشار به انگلیسی ترجمه می شد. سرانجام مسئولان نشریه ویراستاری امریکایی را برای ویرایش مقالات استخدام کردند و نشریه پس از آن تنها مقالات نوشته شده به انگلیسی را پذیرش می کند(15).
نگرش مردم برخی کشورهای غیر انگلیسیزبان به آموزش انگلیسی به عنوان زبان خارجی
از دید مردم برخی کشورها اموزش زبان انگلیسی در مجموع برای کشور میزبان مفید است زیرا روزنه ای به سوی دنیای تکنولوژی پیشرفته و توسعه صنعتی را به روی مردم آن دیار می گشاید. با این حال، معیارها و ارزش های فرهنگی کشورهای انگلیسی زبان که معمولاً با ورود اطلاعات و ابزار فنی همراه است، اغلب، بی هیچ تعصب میهن پرستانه، به مثابه صفاتی نا آشنا و غیرقابل قبول از فرهنگ زبان مقصد، تلقی می شود. در واقع مردم کشور میزبان، به این دلیل که در یک سوی جریان واقعا یک جانبه اطلاعاتی قرار دارند ( که از جهان غرب مخابره می شود)، در این فکرند که مبادا فرهنگ خاص آنها با خطر نابودی روبه رو گردد. از این رو با تحمیل محدودیت هایی بر حوزه ای اموزشی و فرهنگی، از نحوه ادامه حیات خود دفاع می کنند(26). در ژاپن، آموزش انگلیسی ابزاری کارآمد برای ایجاد ارتباط بین فرهنگی و روابط بین المللی تلقی نمی شود؛ بلکه به مثابه نماینده نظامی مدون از ویژگی های زبانی فرد آمریکایی یا بریتانیایی آرمانی، تدریس می گردد(1، 23). در چین و کره  نیز، ظاهراً نقش های ارتباطی و یا فرهنگی انگلیسی مورد توجه نیست، بلکه تنها به تدریس مشخصه های دستوری آن بسنده می شود (31).  نخبگان فرهیخته نقاط دیگر آسیا و همچنین مناطقی در آفریقا و آمریکای لاتین نیز چون بر این باورند که برنامه های آموزش انگلیسی به طور اخص و نوگرایی به طور اعم، به لحاظ فرهنگی با نیازهای کشور آن ها منطبق نیست، هویت ملی آن ها را تهدید می کند(2).
پیشنهاداتی به این مضمون ارانه شده که باید انگلیسی را ابتدا از جنبه های زبانی و فرهنگی انگلیسی- امریکایی آن زدود تا با نیازهای فراگیران انگلیسی به عنوان ربان خارجی در کشورهایی مانند ژاپن و ونزوئلا منطبق شود. وانگهی در تهیه مواد اموزشی داخلی (که سعی می شود به لحاظ فرهنگی و تجربی مناسب طبع زبان آموزان کشورهای در حال توسعه باشد) افزایش نظرگیری مشاهده می شود. کتاب های درسی آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در کشورهای کویت با تاکید بر موقعیت کویت تهیه می شود(20). در کشور چین نیز مطالب آموزشی با اقتباس از کتاب های درسی دهه 1960 بریتانیا تهیه می شود، البته با این تفاوت که محتوای فرهنگی آن ها را با هدف تقویت معیارها و ارزش های این کشور، کاملا تغییر می دهند(28). بنا به گفته فرودنشتاین و همکاران (1981)، فراگیرندگان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در کشورهای صنعتی اروپایی نیز مایلند به گونه ای انگلیسی بین المللی را فراگیرند که از معیارها و ارزش های فرهنگی افراد بومی آن زبان عاری باشد. در واقع، بسیاری از این زبان آموزان در عین حال که علاقمندند انگلیسی را به طور رضایت بخش فراگیرند تا با نگرش های بین المللی حوزه هایی مانند فرهنگ موسیقی پاپ، فرهنگ مسافرت و فرهنگ علمی – که وسیله اصلی ارتباط آن­ها انگلیسی است آشنا شوند و احساس همبستگی به پذیرش معیارها و  ارزش ها و فرهنگ های کشورهای انگلیسی زبان را ندارند(13).
بررسی عمیق تر در این زمینه نشان می دهد که علاقه مردم در کشورهای میزبان به فراگیری انگلیسی بر پایه معیارها و ارزش های ملی و بین المللی از آن حکایت دارد که آن ها احتمالا مایل به دو زبانه شدن منهای دو فرهنگه شدن هستند، یعنی به پدیده ای که پالستون(1978) نیز اشاره داشته است(25).
نگرش مسلمانان به  آموزش زبان انگلیسی
به جرأت می‏توان گفت که عموم مسلمانان همواره نگران وجود یا احتمال وجود عوارض فرهنگی در آموزش زبان انگلیسی‏ بوده‏اند.برای مثال، هاید به آن دسته از کارشناسان‏ آموزش و پرورش در مراکش اشاره می‏کند که بر تفکیک زبان‏ انگلیسی از فرهنگ کشورهای انگلیسی‏زبان اصرار دارند و معتقدند: این زبان باید صرفاً به صورت ابزار، آن هم در حد وسیلهء زبانی برای رسیدن به اهداف خاص تدریس شود(2).
به گفتهء وی، این کار به این دلیل است که در مراکش، انگلیسی را ابزار نفوذ امپریالیسم می‏دانند. چنین دریافتی، حاصل‏ تجربهء دوران طولانی حکومت‏های استعمارگر فرانسه و اسپانیا بر این کشور بوده است. افزون بر این،واقعیت شایان ذکر دیگر این است که انگلیسی‏دانی،اغلب با مظاهری از این دست قرین‏ بوده است که:«انگلیسی کلید کاریابی است»،«انگلیسی انسان‏ را با جامعهء بین المللی پیوند می‏دهد»،«انگلیسی زبان تجدد است» و....نزد این کارشناسان آموزشی، خطر چنین نمادسازی ها‏ این است که تلویحاً زبان و فرهنگ‏های بومی زبان‏آموزان را واپس‏گرا و عاجز از تجدد معرفی می‏کند. ازاین‏رو، فرهنگ‏زدایی یا از میان بردن اعتقاد به توانایی زبان و فرهنگ بومی در پرداختن به دنیای مدرن، قربانیان آن را در کنف حمایت نیروهای‏ استعمارگر فرهنگی مانند آموزش زبان انگلیسی قرار می‏دهد. علاوه بر مراکش، کشورهای عربی دیگر آفریقای‏ شمالی نیز ظاهرا دربارهء زبان‏های خارجی چنین تجربه‏ای را از سر گذرانده‏اند.برای مثال، طبق گزارش شومان، یکی از لوازم‏ کسب وجهه در جامعه، دانستن زبان خارجی، مثل فرانسه یا انگلیسی است. هرکس که بخواهد در جامعه او را فردی فرهیخته بدانند، باید بتواند به زبان خارجی سخن بگوید. در بازار پررونق زبان‏های‏ خارجی، زبان عربی نزد بسیاری از مردم، مرتبهء مادون را داشت.  شومان وابستگی این کشورها به غرب را نتیجهء وابستگی‏ فرهنگی دورانی می‏داند که آن‏ها تحت سلطهء فرانسه و انگلیس‏ بوده‏اند. مردم مراکش،الجزایر و تونس تحت نفوذ کامل سیاست‏ استعماری فرانسه بودند و بنای چنین سیاستی عبارت بود از تربیت فرهیختگان بومی که طرز گفتار و تفکرشان مانند فرانسوی‏ها باشد(4).
حاجی رستملو نیز اشاره به بحث تهاجم فرهنگی غرب در قالب آموزش زبان انگلیسی دارد و بیان می کند که در چند دهه گذشته به دلیل گسترش تقاضا برای یادگیری انگلیسی در کشورها ی توسعه یافته و توسعه نیافته، غربی ها تلاش کرده اند از کتب اموزشی زبان انگلیسی نیز که تقریبا تولید و توزیع آن ها  انحصاراً در اختیار خودشان قرار دارد، به عنوان ابزاری برای خدمت به اهداف تهاجم فرهنگی خود استفاده کنند. وی ترویج فرهنگ بی بند و باری و ضد اخلاقی، تخطئه دین و دینداری، برجسته نمایی موفقیت های غرب و بی توجهی به جایگاه خانواده را بخشی از مشخصه های این هجمه فرهنگی در این کتابها دانسته است(3).
 هیمن ضمن‏ بحث دربارهء آموزش زبان در آفریقا،چنین می‏گوید: منظور از تدریس ادبیات منحصر به اروپا...در مدارس‏ ما جز این نیست که دانش‏آموزان ما هرروز نقش فرنگیان را در آینهء تاریخ آنان ببینند.فرزندان ما را وامی‏دارند که دنیا را آن‏گونه‏ که فرنگیان ساخته‏اند و دیده‏اند، ببینند و تحلیل و ارزیابی‏ کنند. تازه از این هم بدتر،فرزندان ما با تصور واژگونه‏ای از خود و تاریخ خود چنان‏که در ادبیات امپریالیستی اروپا جلوه‏ یافته و تفسیر شده است،روبه‏رو می‏شوند.  فرهنگ‏زدایی در بسیاری از کشورها به قدری حاد است که‏ مزورعی در تشریح اوضاع آفریقای غربی می‏گوید: به نظر بسیاری از افراد، آموزش و پرورش به معنی تکلم و نگارش‏ به زبان انگلیسی است(4).
از کلام چی‏شیمبا نیز همین مفهوم برمی‏آید؛ آن‏جا که می‏گوید:«کلید موفقیت در آموزش متوسطه در آفریقا در دوران استعمار عبارت بود از:«توانایی انتقال آنی فکر فرد از محیط حاضر به محیط اروپایی.»ازاین‏رو،میزان مفهوم«دانش‏ آموختگی»از دیدگاه تعلیم و تربیت غرب و بنابراین با توجه به‏ میزان آشنایی فرد با زبان انگلیسی با زبان‏های دیگر اروپایی‏ سنجیده می‏شد و به انگلیسی ‏سخن گفتن تقریباً همردیف روشنفکری تلقی می‏شد(10). گرانبارترین نفوذ استعمار از راه تسلط بر فکر افراد تحت‏ سلطه صورت ‏گرفت. با این‏حال، تجربیات همین کشورها از استعمار بود که درنهایت، به مبارزهء با آن انجامید. مبارزه با قدرت‏های استعماری-با عاملیت وحدت‏بخش‏ اسلام-ادامه یافت و نسل‏ اندر نسل بر ذهن و نگرش مسلمانان‏ عرب‏زبان در برابر هرچه وابسته به غرب بود، تأثیر گذاشت. بعد از آن‏که کشورها به استقلال دست یافتند،مردم سعی کردند نفوذ کشورهای استعمارگر، ازجمله نفوذ فرهنگی و زبانی را محو کنند(1).
ازاین‏رو، مقاومت اندیشه در برابر گویش انگلیسی در برخی از نواحی‏ جهان اسلام و همین‏طور کشورهای دیگری هم که با استعمار دست‏وپنجه نرم کرده‏اند، معلول رابطهء زبان انگلیسی با استعمار و امپریالیسم بوده است. فیشمن  چنین استدلال‏ می‏کند: با فاصله گرفتن تدریجی نسل‏های جدید از جهان‏بینی‏های قشری و بسته‏ای که والدین و معلمان آن‏ها در مسیر مبارزات سرنوشت‏ساز خود برای کسب استقلال سیاسی و فرهنگی عرضه کرده و از آن دفاع کرده‏اند، انتظار می‏رود رفته‏رفته‏ از قدرت این مقاومت فکری کاسته شود. با این‏همه، به دلیل‏ مداومت سلطهء امپریالیسم فرهنگی غرب بر این مردم استعمارزده- که در کسوت استعمار نو اثر آن از گذشته هم زیانبارتر است - این‏گونه افکار منفی نسبت به زبان انگلیسی و انگیزه فراگیری آن، هنوز بکلی از بین نرفته است(12).
عوارض آموزش زبان انگلیسی در کشورهای مسلمان
مسائلی که در بالا از آن‏ها سخن به میان آمد، طرز تفکر زبان‏آموزان را نسبت به یادگیری زبان انگلیسی تاحدی تحت تأثیر قرار داده است. درحالی که از یکسو لازم است فرد از عوارض فرهنگی یادگیری و آموزش زبان‏ انگلیسی و«خطر»جذب شدن در جامعه «انگلیسی» یا غربی‏ باخبر باشد؛ ولی از سوی دیگر همین آگاهی نیز سبب شده است‏ که بسیاری از مسلمانان نسبت به یادگیری این زبان نگرش منفی‏ پیدا کنند. درصورت تداوم این نگرش‏های منفی و زبان کفر قلمداد شدن زبان انگلیسی، حاصلی جز بی‏نصیبی برای‏ مسلمانان به‏بار نخواهد آورد.
همانطور که بیان شدزبان انگلیسی، زبان علم است و آموزش رشته‌های مختلف در سطوح عالی و تولید علم به زبان انگلیسی صورت می گیرد. با افزایش روند جهانی سازی ارتباطات بین المللی، برنامه‌های رادیوئی و تلویزیونی، تجارت جهانی و آموزش علوم جدید همگی به زبان انگلیسی صورت می‌گیرند و عدم آشنایی با این زبان برابر با عدم زندگی در دنیای مدرن امروزی است. حـدود ۹۵% مقـالات علمی منتشر شده، به زبان انگلیسی است کـه تنها حدود ۵۰% از آنها مربوط بـه کشورهای انگلیسی‌زبان (مانند آمریکا و انگلستان) می‌باشد. علاوه بر این تقریباً همه کنفرانسها و مسابقات بین‌المللی به زبان انگلیسی برگزار می‌شود
زبان انگلیسی زبان رسمی اخبار و اطلاعات مبادله‌شده‌ی جهان است. حدود نیمی از روزنامه‌های منتشر‌شده‌ی جهان به انگلیسی است. تنها در کشور هند سه هزار مجله‌‌ی انگلیسی‌ زبان منتشر شده است. پنج تا از بزرگترین شبکه‌های اطلاع‌ رسانی (CBS,NBC,ABC,BBC,CBC) به انگلیسی برنامه پخش می‌کنند. همچنین فقط مجله‌ها و روزنامه‌های انگلیسی زبان هستند که به راحتی در هر کجای جهان یافت می‌شوند. ۷۵% تله‌تکس‌های دنیا به انگلیسی فرستاده می‌شود و بیش از ۸۰% از صفحه‌های اصلی سایت‌ها به انگلیسی‌ هستند. همچنین حدود ۷۰% ایمیل‌های دنیا به انگلیسی فرستاده می‌شوند حدود ۸۰% اطلاعات کامپیوتر‌ها به انگلیسی پردازش می‌شوند. یادگیری فنون کامپیوتر برای افرادی که به انگلیسی تسلط دارند فوق‌العاده راحت است. سیاستمداران کشورهای مختلف از زبان انگلیسی برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده می‌کنند. انگلیسی، زبـان اصلی سازمانهایی از قبیـل سازمـان ملل متـحد (UN)، نـاتـو (NATO) و… می‌باشد. بنابراین وقتی تعداد مسلمانان متبحر در زبان انگلیسی کافی نباشد، در آن صورت نمی‏توان از معلومات‏ مفیدتری که ناقل آن زبان انگلیسی است، بهره‏مند شد؛ همچنین دیگر قادر نخواهیم بود که در عرصهء جهانی به رقابت با سایر کشورها بپردازیم(7).
گرادول به طور خلاصه 12 حوزه بین‌المللی انگلیسی را به این شرح بر می شمارد(14).
    * انگلیسی زبان کاری سازمانها و کنفرانس های بین‌المللی است.
    * انگلیسی امروزه زبان علم و فناوری گشته است.
    * انگلیسی زبان بانکداری بین‌المللی، امور اقتصادی و تجاری است.
    * انگلیسی زبان آگهی تجاری برای برند های جهانی است.
    * زبان محصولات شنیداری - بصری - فرهنگی است.
    * زبان گردشگری بین‌المللی است.
    * زبان آموزش متوسطه است.
    * زبان ایمنی بین‌المللی در هوا و دریاست.
    * انگلیسی زبان حقوق بین‌الملل است.
    * زبان واسط در ترجمه حضوری و غیر حضوری است.
    * زبان انتقال فناوری است.
    * زبان ارتباط اینترنتی است.
 به همین جهت یادگیری این زبان بسیار حائز اهمیت است.
آموزش زبان انگلیسی با توجه به ویژکی های خاص این درس، همواره با مشکلات و مسایلی همراه بوده و بیش از همه، برای دبیران و مدرسان این زبان که در ارتباط مستقیم با امر آموزش هستند، چالش برانگیز است. برای رویارویی با هر چالشی، در مرحله ی نخست لازم است، مشکل را شناخت، در مرحله ی دوم امکانات و استعدادها را مشخص کرد و در آخرین گام به ارئه راهکارها پرداخت. در همین راستا ،  نگارنده عوامل زیر را  به عنوان موانع و مشکلات پیش روی آموزش کارآمد زبان انگلیسی در مدارس شایسته ی توجه و تاکید می داند:
1.  جابه جایی دبیران زبان انگلیسی و تغییر محل تدریس آنها در سازمان دهی های سالانه
2.  تفاوت کتاب های درسی پایه های اول، دوم و سوم متوسطه با کتاب درسی سال چهارم با توجه به متون علمی و وقت کافی برای اتمام کتاب چهارم در مقایسه با سایر پایه ها.


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان آسیب شناسی درس زبان انگلیسی و چالشها و مشکلات در رابطه با علاقه مندی و جذب دانش آموزان به این درس مهم

گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات دانش آموزان استثنایی

اختصاصی از حامی فایل گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات دانش آموزان استثنایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات دانش آموزان استثنایی


گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات  دانش آموزان  استثنایی

دانلود گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات  دانش آموزان  استثنایی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 190

دانلود گزارش تخصصی معلمان,راهکارها,پیشنهادات,گزارش تخصصی فرهنگیان,

این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد

مقدمه :


لغت استثنایی اصولا یک اصطلاح آموزشی است . مربیان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمایی در زمره ی اولین کسانی هستند که به محدودیتهای یادگیری ، عاطفی شخصیتی ، اجتماعی ، و مشکلات این افراد پی می برند و باید نسبت به رفع آنها با روشهای موجود و همچنین پشگیری از مشکلات آنی اقدام نمایند .
جایگاه آموزش و پرورش استثنایی
در سال 1369 قانون تشکیل سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور به  تصویب مجلس شورای اسلامی رسید نظر به اینکه مبارزه با مستکبرین و حمایت از مستضعفین از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بوده و حکومت اسلامی نیز در جهت رفع استضعاف پایه گذاری شده است کودکان استثنایی که از مصادیق بارز مستضعفین و به تعبیری از گروه محرومان مضاعف جامعه بودند ؛ مورد توجه و عنایت مسئولان و برنامه ریزان قرار گرفتند و از همان اوان انقلاب در اولویت نظام اسلامی قرار داده شدند . در منشور جهانی حقوق کودک هم آمده است همه بدون تبعیض در رنگ ؛ نژاد ؛ زبان ؛ تبار اقتصادی ؛ طبقه اجتماعی ؛ علیرغم آن که از هوش سرشاری برخوردار باشند و یا عادی ؛ عقب مانده ذهنی ؛ نابینا ؛ ناشنوا یا دارای هر گونه نقص و یا ضعف جسمی و اجتماعی باشند ؛ حق دارند به طور یکسان از امکانات یادگیری ؛ آموزشی ؛ پرورشی با حداکثر توانایی و استعدادهای خود بهره مند شوند . ایجاد زمینه و فراهم آوردن امکانات و تسهیلات در جهت آموزش ؛ رفاه و توانبخشی آنان نه به عنوان ترحم و دلسوزی بلکه به عنوان یک وظیفه برای دولت های عضو از حقوق مسلم اینگونه کودکان تلقی می شود .
اهداف آموزش و پرورش استثنایی کشور نیز بر این اصل استوار است که هر کودک استثنایی با توجه به تفاوتهای فردی حق دارد از آموزش متناسب با استعدادهای خویش برخوردار گردد .
تعریف آموزشگاه استثنایی
در این آموزشگاه دانش آموزان یک یا چند گروه استثنایی در یک دوره تحصیلی ، آموزش می بینند .
کودکان استثنایی
عنوان کودک استثنایی در مکاتب آمریکا و انگلیس فرق می کند در آمریکا به تمامی کودکانی که به نحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی ، عقلانی ، رفتاری ، ... فرق داشته باشند استثنایی گفته میشود مسلما" با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا ،‌عقب مانده ذهنی و نظایر آن همه استثنایی هستند .
در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیز هوشی می کنند و سایر کودکان را که به عللی تحت حمایت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه میگویند .
دانش آموز استثنایی
مطابق بند 1 فصل اول آیین نامه اجرایی آموزش و پرورش استثنایی ؛ دانش آموز استثنایی به فردی اطلاق می شود که از نظر ذهنی ( هوشی ) ؛ جسمی ( جسمی و حرکتی ) ؛ عاطفی و یا اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه ای با افراد همسن خود داشته باشند و این تفاوت به حدی باشد که برخورداری آنان از آموزش و پرورش مستلزم تغییرات در برنامه ها ؛ روش ها ؛ مواد آموزشی ؛ فضای آموزشی عادی و ارائه خدمات آموزشی و توانبخشی ویژه آنان باشد .
طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی
کلی ترین طبقه بندی ، که مورد قبول اکثریت متخصصان می باشد عبارت است از تقسیم این افراد به سه دسته بزرگ
الف : کودکان و نوجوانان که به علت اختلافات هوشی و فعالیتهای ذهنی از کودکان عادی متمایزند . در این دسته کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی و افراد تیز هوش قرار دارند .
ب : کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزی یا اختلالات عملی مبتلا به اختلالات رفتاری هستند در این دسته کودکان و نوجوانان ناسازگار یا دشوار قرار دارند .
ج : کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقایص حسی و حرکتی و اختلالات عملی رشد ، در این دسته نابینایان و همچنین مبتلایان به اختلالات تکلمی ، اختلالات کنترل استنکترها و ناتوانیهای حرکتی قرار دارند .
عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند .
گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی ذهنی داشته و تصور مینمایند که عقب ماندگی ذهنی همانند یک مرض بوده و میتوان از شخصی به شخص دیگر سرایت نموده و یا مانند سل و آبله و سرخجه قابل انتقال در میان کودکان می باشد .
اجتماع برای مصلحت ، یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود . پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دلجویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت . او بیماران روانی را به 4 دسته تقسیم کرد .
1- ملانکولی یا مالیخولیا
2- مانی یا جنون شور و شوق
3- جنون
4- عقب ماندگی ذهنی
بعد از پنیل ،‌یک پزشک فرانسوی بنام ایتارد به تربیت کودکی وحشی پرداخت که در جنگلهای آویرون فرانسه پیدا شد . کودک عقب ماندگی بسیار عمیقی داشت ایتارد تربیت کودک را بعهده گرفت و کوششهای بسیطی در این زمینه مبذول داشت تا موفق به پیدایش راه جدیدی در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی عقب مانده و حتی معلولین گردید. همکار ایتارد بنام سگن بدنیال زحمات وی و به منظور شکوفا کردن این کودکان مؤسسه ای برای عقب ماندگان ذهنی ایجاد کرد و روش حواس حرکتی را در آموزش کر و لالها به کار برد . این پیشرفتها همچنان ادامه یافت تا اوائل قرن بیستم که توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور کار قرار گرفت و در آمریکا به توصیه بخش اصلاح نژاد کمیته پژوهشی انجمن زاد و ولد آمریکا ، نازا کردن عقب مانده ها به صورت قانون درآمد و بالاخره در قرن بیستم بود که دانشمندان و پژوهشگران عقب ماندگیهایی که به دلیل اختلالات متابیولیکی ، نقصهای کروموزومی ، بیماریهای مادر در دوران بارداری و ... ایجاد می شد را کشف کردند و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساختند .
پیشرفت روز افزون علوم پزشکی ،‌جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیک علاوه بر کشف تدریجی علل عقب ماندگیها تا اندازه ای باعث تخفیف و گاهی بهبودی نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است .
شرایط بهداشتی ، تغذیه کودکان ،‌ پیدایش آنتی بیوتیکها و سایر داروها در درمان بیماریهای خاص که شایعترین علل عقب ماندگیهاست از مرگ و میر این افراد به میزان قابل توجهی کاسته است .

تعریف عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی یک وضعیت و حالت خاص ذهنی است که در اثر ایجاد مشکل در شرایت مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و یا پس از تولد کودک پدید می آید .
علل عقب ماندگی ذهنی :
عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود برای سهولت بیشتر ، علل عقب ماندگی ذهنی را می توان به سه مرحله در رابطه با تولد کودک تقسیم نمود .
الف : علل قبل از تولد : که شامل عوامل ژنتیکی و مادر زادی میباشد .
ب : عوارض هنگام تولد : که شامل عارضه های زمان تولد می باشد .
ج : علل بعد از تولد : که شامل بیماریهای مختلف ، تصادفات و ضایعات گوناگون عصبی و مغزی و عوامل محیطی و فرهنگی می باشد .
بعضی از عوامل مؤثر در عقب ماندگی ذهنی قبل از تولد
1- اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ، عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ،‌اشعه ایکس و...
2- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد . باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرفت که می گوید :
(( اهمیت حوادث دوران نسبتا" کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست ))
دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تاکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند . هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیج وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی دارد . و اکثرا" اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه میدهند .
عواملی که در دوران بارداری بر روی جنین اثر دارد عبارتند از :
1- بیماریهای مادر ... سفلیس ،‌بیماری سرخجه ، توکسوپلاسنموریس
2- سن مادر و حالات روانی او تحقیقات نشان می دهد که در کروموزوم خانمها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می شود که ممکن است باعث زائیدن کودکان عقب مانده ذهنی شود بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده قبل از این دوران بعلت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمانهای مشکل زیاد است و بعد از این سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود .
ضمنا" اثر ناراحتیهای روانی مادر غیر قابل انکار است . چون اکثر بیماریهای روانی باعث بی اشتهایی ، اختلالات خواب و تغییرات بیوشیمی و هورمونی می شود مسلما" این تغییرات در جنین در حال رشد بی تاثیر نخواهد بود .
3- اثر اشعه ایکس :
تاثیر اشعه ایکس در جنین قطعی است و اکثرا" باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین ، کمبود وزن ،‌عدم رشد مغز ، میکروسفالی ، هیدروسفالی ، نارسائیهای هوشی و بالاخره نقایص بدنی می شود . اگر اشعه ایکس به مدت طولانی و درمانهای اولیه بارداری به بدن و مخصوصا" به شکم و ناحیه لگن مادر تابیده شود خطر آن به مراتب بیشتر است اثر اشعه ایکس در اواخر دوران بارداری یا نزدیک زایمان با روشهای صحیح آن به مدت خیلی کوتاه یک یا دوبار خالی از خطر گزارش شده است .
4- اعتیادات الکل :
اعتیاد والدین بخصوص مادر به مشروبات الکلی موجب مسمومیت و بدین وسیله باعث نقص عقلی ، ضعف عمومی و ناهنجاریهای حسی و حرکتی می شود . مطالعات نشان داده که مستی در زمان لقاح بعلت آلوده بودن اسپرم یا اوول ممکن است باعث ناهنجاری جسمانی و عقلانی شود . امروزه به الکلیسم مادر اهمیت بیشتری می دهند ، زیرا الکل خود مادر ، در بدن جنین جریان یافته و باعث اختلالات بیوشیمیایی می شود .
5- دخانیات :
تحقیقات نشان داده است که نیکوتین ماده ای سمی که بر روی ارگانیزم مادر و در نتیجه جنین اثر نامطلوب دارد . حرکات قلب جنین پس از کشیدن سیگار توسط مادر بعلت کم شدن اکسیژن خود جنین شدت یافته و باعث فشار روی قلب می شود . اگر کشیدن سیگار مرتبا" تکرار شود باعث بزرگی قلب جنین و اختلال در اعصاب تنظیم کننده جریان قلب می شود . این نکته مسلم است که غالبا" خانمهای سیگاری تقریبا" همیشه بچه های خود را زودتر از موعد بدنیا می آورند و عقب ماندگی در کودکانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند بیشتر است و هر چه کودک نارس تر باشد نارسایی هوشی شدیدتر خواهد شد . استفاده از دخانیات در دوران بارداری باعث کم شدن وزن نوزاد و حتی سقط جنین می شود . حتی مادرانی که بعد از تولد کودکشان سیگار می کشند استنشاق دود سیگار استعداد ابتلا به سینه پهلود ، برونشیت و آسم را در کودکانشان بیشتر می کند .

6- داروهای شیمیایی :
مصرف هر داروی بیجا بخصوص در زمان بارداری و مخصوصا" در سه چهار ماهه اول خالی از خطر نیست بخصوص اگر این داروها در مدت زمان طولانی و به مقدار زیاد مصرف شود . داروهای خواب آور و مسکن به مقدار زیاد بعلت ایجاد وقفه تنفسی و اختلال در جریان خون جنین و اختلالات عضوی شدید ایجاد می کنند و اکثرا" کودکان ناقص الخلقه به دنیا می آیند . استعمال داروهای آرام بخش و ضد افسردگی و ضد صرع به مقدار زیاد و طولانی مدت خطرناک گزارش شده که البته همانقدر که به این خطرات اشاره شده به قطع ناگهانی و یا بدون مشورت پزشک اینگونه داروها به علت بوجود آمدن عوارض بعد نیز تاکید بسیار شده است . در کل مصرف دارو و یا عدم مصرف آن در زمان حاملگی حتما" با نظر پزشک متخصص باید صورت گیرد .
6- عامل ارهاش Rh
به غیر از گروههای خونی AB ،   B، A و O گروههای خونی دیگری وجود دارند . یکی از گروههای خونی وجود عامل ارهاش یا عدم آن است . از سالیان دراز متوجه شده بودند که گاهی اوقات نوزاد بعضی از مادران در زایمانهای دوم و سوم دچار ناراحتی یرقان شده و بعلت همولیز گلبولهای قرمز خون و کم خونی شدید فوت می کنند .
انتقال عامل ارهاش یا عدم انتقال آن یک مسئله ارثی است و تجربه ثابت کرده است که اگر پدر ارهاش مثبت و مادر ارهاش منفی داشته باشد در بارداری اول تعدادی از عامل ارهاش جنین که از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد ارهاش را بعنوان آنتی کور می سازد و همین آنتی کور که در زایمانهای بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و بیماریهایی بوجود می آورد . معمولا" کودک مبتلا پس از بدنیا آمدن ضعیف است و اکثرا" قبل از موعد به دنیا می آید . جفت بزرگتر و جثه نوزاد کوچکتر از طبیعی و اکثرا" پف آلو و زرد رنگ است که باید بلافاصله خونش تعویض و خون همگروه ارهاش منفی تزریق شود .
تربیت بدنی و تشخیص و درمان اختلالات کودکان استثنایی همان طور که در قسمت اهمیت تربیت بدنی برای کودکان استثنایی ذکر شد، تربیت بدنی نقش بسیار مهم و غیر قابل انکاری در تشخیص این نوع کودکان و شناسایی بیشتر و بهتر آن ها بر عهده دارد. ولی این پایان کار نیست، چون علاوه بر آن تربیت بدنی در درمان این نوع اختلالات بخصوص اختلالات حرکتی نیز نقش بسیار تعیین کننده‌ای دارد، بطوری که حرکات ورزشی و نرمشی متناسب با شرایط روحی – روانی و فیزیکی آنها، برای آنها توصیه کرده و با انجام مداوم آن‌ها سبب تقویت جسمی آن ها و به دنبال تقویت روحیه‌ی آنها و موجب ایجاد نشاط، شادابی، اعتماد بنفس در آن‌ها می‌شود که خود ایجاد اعتماد بنفس کلید بسیاری از مشکلات است.
علاوه بر همه‌ی این‌ها، در سایر نهادهای درمانی مثل سازمان بهزیستی و توانبخشی در ایران نیز از حرکات ورزشی و نرمشی خاص برای بهبود این نوع کودکان استفاده می‌کنند. انتخاب روش‌های درمانی مناسب امری بسیار مهم است که باید تمام جوانب کار در نظر گرفته شوند و در حالت کلی درمان این نوع کودکان بعد از تشخیص مناسب اختلالات آنها به دو صورت انجام می‌گیرد: 1 – رفتار درمانی 2 – روان درمانی.
1 – رفتار درمانی:
ریشه های جدید رفتار درمانی با کودکان به سال 1974 می‌رسد، سالی که مری کاور جونز[6] گزارش خود را درباره‌ی معالجه‌ی پسر بچه ای بنام پیتر چاپ نمود، خانم جونز در معالجه‌ی ترس تعمیم یافته‌ی[7] این کودک از اشیا شپمالو از اصول شرطی کردن پاسخی (واکنشی) استفاده نموده بود، چند سال بعد محققین چون کراسنو گرسکی[8]، ایوانف سموانسکی[9] و گزل[10] به اهمیت اصول شرطی کردن پاولف در معالجه‌ی اختلالات روانی اشاره کردند، مورد و مورد[11] معالجه‌ی شب ادراری را از طریق روش‌های شرطی کردن نشان داد. با وجود این تا موقعی که محققین چون اسکینر[12] نشان دادند که روش‌های آزمایشگاهی یادگیری ، که صحت آنها در آزمایشگاه مورد تائید قرار گرفته بود، برای تغییر اختلالات روانی قابال استفاده می‌باشند، رفتار درمانی مورد استفاده عملی چندانی پیدا نکرد. بیست سال پی از آنگه جونز پیتر را از این طریق معالجه کرد، فقط گاهگاه گزارش‌هایی درباره‌ی معالجه‌ی اختلالات روانی کودکان از طریق رفتار درمانی منتشر شده بود. تا موقعی که شیوه‌های مبتنی بر یادگیری شرطی کنسی یا عامل[13] برای تغییر رفتار کودکان ساکن موسسات درمانی به کار گرفته شد، از رفتار درمانی در معالجه‌ی کودکان استفاده‌ی چندانی به عمل نمی‌آمد. تا در سال 1968 که گلفاندو هارتمن[14] خلاصه‌ای از این قبیل گزارش ها را انتشار دادند تا این زمان حدود هفتاد کتاب و مقاله در این زمینه منتشر شده بود.
فرض های مقدم بررفتار درمانی: رفتار درمانی به عنوان شیوه‌ای برای از بین بردن مسائل روانی بر این فرض اساسی استوار است که مسائل روانی یا نموداری از رفتارهای ناسازگارانه‌ی یاد گرفته شده هستند یا به علت عدم موفقیت در فرا گرفتن رفتارهای سازگارانه به وجود آمده اند. تاکید اصلی روی رفتار بصورتی که در زمان و مکان حاضر قابل مشاهده است می‌باشد و هدف درمانگر رفتاری آن است که رفتار مزبور را در جهت تظابق و سازگاری تغییر دهد، قبول این مقدمات درمانگر رفتاری را وا می‌دارد که تغیی رفتار را از طریق بکاتر بستن قوانین متعدد روان شناسی یادگیری جستجو کند. (مهریار ، امیر هوشنگ و یوسفی، فریده، 1369).
پشتوانه‌ی نظری رفتار درمانی: درمانگر رفتاری می کوشد از اصول شناخته شده‌ی روان شناسی در معالجه‌ی اختلالات رفتاری استفاده کند. در مورد رفتار نارسا یا کم رفتاری[15] وظیفه‌ی درمانی عبارتست از برقرار کردن پاسخ‌هایی که ایجاد نشده‌اند. در مورد افراطی یا بیش رفتاری[16] کودک باید یاد بگیرد این پاسخ‌ها را طوری تغییر دهد که رفتار او یا توقعات و تقاضاهای[17] محیطی، سازگاری بیشتری پیدا کند، در هر دو مورد رفتار و درمان آن مستلزم یادگیری از بین بردن و دوباره یاد گرفتن (یا آموختن[18]، ناموختن[19]، بازآموختن[20]) می‌باشد. اصول یادگیری که درمانگران رفتاری از آنها برای تجزیه و تحلیل و تغییر اختلالات رفتاری استفاده می نماید عبارتند از: شرطی کردن واکنشی (پاسخی) ، شرطی کردن کنشی یا عاملی و یادگیری مبتنی بر مشاهده. این سه نوع یادگیری نماینده‌ی جنبه‌های مختلف یک فرآیند اساسی بوده و بدون شک در مواردی که یادگیری انسان در محیط طبیعی صورت می‌گیرد هر سه فرآیند با هم در کار هستند.
شرطی کردن پاسخی است یا واکنشی[21]: این نوع یادگیری که زمانی به یادگیری پاولفی[22] یا شرطی کردن کلاسیک [23] مشهور بود مستلزم تغییر دادن پاسخی است که موجود زنده به طور ذاتی قادر به نشان دادن آن است. این تغییر از طریق جانشین کردن یک محرک شرطی به جای محرک طبیعی یا غیر شرطی صورت می‌گیرد. نمونه‌ی معروف این روش داستانی است که در آن بر اثر هم زمان شدن مکرر ارائه یک موش سفید با صدای بلند – محرکی ذاتاً در کودک ایجاد ترس می کند – کودک یاد گرفت در مقابل موش سفید با ترس و وحشت عکس العمل نشان دهد. این عکس العمل معمولاً مستلزم فعالیت دستگاه عصبی خودکار می‌باشد.
شرطی کردن کنشی یا عاملی: [24] در روش شرطی کردن پاسخی، محیط از موجودی که اساساً حالت انفعالی یا غیر فعالی دارد ، پاسخی بیرون می‌کشد [25] ولی در شرطی کردن کنشی کاملاً بر عکس، در اینجا موجود زنده بطور فعال از خود پاسخی بیرون می‌دهد.[26]  که در مقابل آن محیط از خود واکنش نشان می‌دهد. به عبارت دیگر پاسخ موجودوسیله یا سبب بروز یک حادثه‌ی طبیعی و محیطی می‌گردد، اهمیت این توالی رویدادها در این نکته است که نتیجه پا پی آمد[27] یک پاسخ، احتمال بروز آن پاسخ را تحت شرایط مشابه را در آینده تغییر می‌دهد‌(مهریار، امیر هوشنگ و یوسفی، فریده ، 1369)
یادگیری از طریق مشاهده: باندورا[28] توجه محققان را به فرآیند یادگیری دیگری جلب کرده که به نظر می‌رسد در تربیت اجتماعی[29] انسان نقش مهمی بر عهده دارد، این فرایند همان یادگیری از طریق مشاهده است.
هنگامی که یک فرد شخص دیگری را که به عنوان مدل یا نمونه به انجام کاری مشغول است، تماشا می‌کند، سه نوع تاثیر را می‌توان مشاهده نمود:
1 – مشاهده کننده ممکن اسا قالب های پاسخی را که قبلاً در گنجینه‌ی رفتاری او نبود، کسب کند.
2 – پس آمدهای عملی مورد مشاهده برای کسی که آن عمل را انجام می‌دهد، باعث تحکیم یا تضعیف پاسخ‌های بازدارنده مشاهده کننده گردد.
3 – رفتاری که مشاهده کننده قبلاً در حوزه‌ی رفتاری که مدل از خود نشان می‌دهد یاد گرفته است ممکن است تسهیل شود.
نباید فراموش کرد تربیت از طریق عمل به موارد آموزشی به مراتب موثرتر از نصیحت و گفتن آن موارد است.
نتایج درمانی اصول یادگیری: همانطورکه از مباحث فشرده‌ی قبلی برمی‌آید، درمانگری که قصد تغییر رفتارهای دشوار کودکان را داشته باشد، شیوه های متنوعی در اختیار خواهد داشت، اگر مشکل کودک بصورت نقص یا کمبود رفتاری بروز کند، پاسخ‌هایی که در گنجینه‌ی رفتار کودک وجود ندارد، باید ایجاد شود در حالی که در مورد بیش رفتاری پاسخ های مورد نظر را می‌توان تغییر یا تقلیل داد یا آن‌ها را از بین برده و رفتارهای سازگارانه‌تری را جانشین آن ها نمود. و یا در مواردی ممکن است ترکیبی از چند شیوه بکار رود. (مهریار، امیر هوشنگ و یوسفی، فریده، 1369)
2 – روان درمانی:
روان درمانی تاریخچه ای بسیار دوری دارد که خود نیازمند یک بحث جداگانه‌ای است، چندین طبقه‌بندی مختلف از روان درمانی وجود دارد که بر حسب جنبه‌های مختلف درمانی و جریان آن فرق می‌کنندو. یکی از مبانی رایج برای طبقه‌بندی روان درمانی، هدف کلی و چگونگی درمان است. با توجه به روش و شیوه‌ی عمل درمانگر می‌توان روان درمانی را به ابری اکتیو[30] ، تفسیری[31]، تلقینی[32]، ترغیبی[33]، یا ترتیبی[34] تقسیم نمود.
در مراحل آغازین اکثر روان درمانی‌ها، صرف نظر از مریض و طبیعت مداخله‌ی درمانی، عناصر اصلی، که مریض به آن‌ها وقوف پیدا کند همان عوامل درمانی حمایتی هستند. این موضوع از کوشش‌های یکسان درمانگران برای پاسخ دادن به نیازهای مریض آن هم بصورت قابل اعتماد و توام با حساسیت سرچشمه می‌گیرد، در واقع بعضی از انواع درمان ممکن است هرگز از این سطح حمایتی فراتر نرود در صورتی که انواع دیگر ممکن است بر همان اساس حمایتی رنگ و بوی درمان بیانی – اکتشافی یا اصلاح رفتاری پیدا کند.
ضمن این که در رفتار درمانی و روان درمانی، درمانگر باید بسیار ماهر بوده و به فنون مشاوره و روان درمانی و روان شناسی تسلط کافی داشته باشد. (مهریار، امیر هوشنگ و یوسفی، فریده، 1369)
تربیت بدنی ویژه: به رغم آن که تربیت بدنی ویژه برنامه‌ای نسبتاً جدید است که برای معلولان به وجود آمده است، جالب است که بدانیم اصل مفهوم آن – اصلاح و رشد اعمال حرکتی بدن از طریق تمرین – قدمت بسیار دارد. برای تربیت بدنی ویژه در این نوع کودکان الگوها و طرح های مختلفی وجود دارد که یکی از این الگو یا تفکیکی از چند الگو را می‌توان به کار برد به شرط اینکه این شیوه متناسب با توانایی های کلاس مورد نظر باشد و موجب تبعیض بین آنها و سایر کودکان و تحقیر آنها نباشد. علاوه بر این‌ها تربیت بدنی اصلاحی و انطباقی نیز جهت بهبود این نوع کودکان و سازگاری بیشتر آنها با محیط بوجود آمده‌اند. (اف، فیت، هالیس، 1369).

عوامل موثر در سازگاری:
برای بالا بردن سازگاری کودک با محیط خوب است با عوامل موثر در سازگاری آشنا شویم ، با روند سازگاری راه حل‌هایی رضایت بخش به دست می‌آید. سازگاری واژه ای است برای توصیف تغییراتی که شخص متحمل می‌شود تا خود را با محیط انطباق دهد. سازگاری از هنگام تولد آغاز و در طول عمر بصورت جریان مداوم ادامه می‌یابد.
پاره‌ای از عوامل موثر بر سازگاری ارثی و ذاتی بوده و پاره ای دیگر محیطی هستند که به آنها اشاره می‌کنیم.
هوش: درجه‌ی هوش ذاتی، مقدار و کیفیت هدایت و کنترل رفتار را معین می‌کند. هر اندازه کودک باهوش تر باشد، بهتر می‌تواند رفتار خود را هدایت و کنترل کند، توانایی بیشتر وی در استدلال او را قادر می کند تا نتایج اعمال معینی را پیش بینی و بر اساس آن عمل کند و بدلیل فهم بیشتر او احتمال کمتری وجود دارد که برای رسیدن به مقصود به رفتارهای نامطلوب توسل حوید، عقب مانده های ذهنی نیز غالب می‌توانند رفتارهای اجتکاعی را فراگیرند اما نمی‌توانند در موقعیت‌های جدید استفاده کنند.
شکل ظاهری بدن: به دلیل واکنش‌های دبیران به ویژگی‌های جسمی مانند: ساخت بدن، خصوصیات چهره و بد شکلی‌های آشکار، شکل ظهاری بدن در تکوین تمایلات رفتاری عامل مهمی است. حتی در مواردی جزیی مانند بلندی بیش از اندازه‌ی قد ، وزن زیاد و … سبب می‌شود واکنش‌ها با مقداری اذیت یا مسخرگی همراه باشد. که باید چنین دیدگاه‌هایی اصلاح شوند.
طبع (مزاج)  : گرایش های رفتاری تحت تاثیر عاملی که طبع نامیده می‌شود نیز قرار دارد. اما آنچه شواهد علمی نشان می‌دهد در واقع کارکرد غدد داخلی بدن است که احتمال می‌رود به طبع مربوط شود. هر چند تا به امروز اعمال تمام غدد بدن شناخته نشده‌اند ، اما ثابت شده است، اگر در غده‌های مختلف ناهماهنگی بوجود آید یا در کار آنها اختلالی پیش آید، روی شخصیت فرد اثر می‌گذارد.
تاثیر محیط: میان شرایط ناشی از عوامل ذاتی و شرایط محیطی – حالت‌ها و واکنش‌های دیگران – اثری متقابل و مداوم وجود دارد. هر گونه عدم تطابق با میزان های پذیرفته شده‌ی جامعه و واکنش‌های شحص را به دنبال دارد، برخی اوقات واکنش‌ها عبارتند از: مسخره کردن، کنجکاوی یا حساس همدردی. (اف. فیت، هالیس، 1369).
واکنش‌های افراد نزدیک به فرد معلول، معمولاً مراقبت بیش از اندازه و لوس کردن وی است. ترکیبی از واکنش‌های افراد جامعه در برابر فردی که از نظر روانی یا جسمی با میزان‌های اجتکاعی ناهمگونی دارد، در سازگاری وی نقش مهمی دارد.
راه‌های سازگاری: برای سازگاری این کودکان با محیط مکانیزهمهای مختلفی وجود دارد که به چند مورد اشاره می کنیم:
1 – والایش (sublimation) : جایگزین کردن یک خواسته یا انگیزه‌ی ناممکن با یک خوایته دست یافتنی.
2 – جبران (compen safion): کوشش برای جبران کمبودها یا محدودیت‌ها از طریق پرورش پاره‌ای استعداد و توانایی‌های خاص.
3 – هویت پذیری (identification): پذیرش آگاهانه یا ناآگاهانه‌ی حالت‌ها و رفتارهای دیگر فردی یا گروهی مورد پسند اجتماع.
4 – برون فکنی (prohection): سرزنش دیگران به سبب کمبودهای خود فرد.
5 – گریز (escape): سعی بر گریز از حقیقت با فرار از آن و پرداختن به خیا پردازی و وهم.
6 – توجیه (rationalization): جایگزین کردن عللی غیر از علل واقعی عمل.
7 – سرکوبی (repression): جلوگیری ناآگاهانه از خاطره‌های تلخ.
امروزه توجه به آموزش و پرورش از شاخص‌های عمده وتوسعه جوامع انسانی محسوب می‌شود . یعنی کشور‌ها نه بر اساس رشد و توسعه اقتصادی بلکه بر اساس میزان توجه به آموزش وپرورش استثنایی مورد ارزیابی قرار می‌گیرند . همان گونه که می‌دانیم هیچ انسانی کاملاً شبیه به دیگری نیست . این تفاوتها در همه جا وبین همه انسانها تی در بین دوقلوها وحتی دوقلوهای هم شکم یکسان ملاحضه می‌شود . این تفاوتها به گونه‌ای است که به جرات می‌توان ادعا کرد به تعداد انسانها روی زمین یعنی شش میلیارد انسان استثنایی وجود دارند که در کنار هم زندگی می‌کنند . این مساله هم در تفاوت سر انگشتان انسان مشهور ایت و هم در حیطه‌های غیر مادی همچون ابعاد عاطفی ، احساسی ، روانی و شناختی ، البته این امری است که باید آن را به فال نیک گرفت چون ار رازهای خلقت است زیرا همین تفاوت‌ها وناهمسانی هاست که ادامه زندگی میسر می‌سازد از امام صادق (ع) نقل است که فرموده‌اند اگر قرار بود انسان‌ها با هم برابر باشند هر آینه هلاک می‌شوند .تفاوت‌ها موجب جدایی بین انسانها و در عین جال موجب آن است که هر فرد بر اساس ویژگی‌های خاص خویش رشد کند.
حقیقت این است که بین انسانها تفاوت هر چند اندک وجود دارد . چه آن تفاوتهایی که مربوط به ظواهر جسمانی ماننداندازه قد، چاقی و لاغری ، رنگ پوست است و آن را می توان براحتی مشاهده کرد . وچه تفاوتهای رفتاری ، عاطفی و شخصیتی که در پاسخ به محیط و پدیده های مختلف خود را آشکار می سازد. در برابر یک محرک،پدیده یا حادثه انسانها رفتارهای متفاوت از خود نشان می دهند و در حل یک مسئله انسانها راه حلهای مختلفی را بر اساس علائق ، نگرش و سوابق تجربی خود پیدا می کنند . چرا انسانها رفتار ویا رفتارهای متفاوت دارند ؟
از زاویه ای دیگر، علی رغم اینکه انسانها با هم متفاوتند، بسیار به هم شبیهند. به نظر ما وجود شباهتها  در بین انسانها از اهمیت ویژه ای بر خوردار است . در یک کلام همه افراد چه ناشنوا ، چه عقب مانده ،چه نابینا به خاطر ویژگیهای مشترکشان که بسیار زیاد نیز است انسان می نامیم. پس مسئولیت عظیمی بر گردن ما وجود دارد یعنی وظیفه انسانی ما حکم می کند در برابر همه آنها رفتاری بشر دوستانه داشته باشیم. به همین سبب است که سازمانهای بین المللی و منطقه ای در دفاع از حقوق انسانها بوجود آمده است و تمامی کشورها را ملزم کرده است تا  پیمان نامه های مختلفی نظیر حقوق بشر ، حقوق کودک ، حقوق اسراء را امضاء و اجرا نمایند . در همه این پیمان نامه ها به حقوق انسانها بدون توجه به رنگ پوست ، نزاد و میزان هوش توجه جدی شده است.
همین تشابه آنهاست که جوامع انسانی را می‌سازد . فطرت انسان در گرایش به جمع دارد و از افزوگرایران است وهمین مساله موجب نزدیکی انسانها ودر نتیجه تشکیل اجتماع میشود که خود زیر بنابر تشکیل تمدن عظیم بشر با پیشرفتهای حیرت انگیز علمی گشته است .
 باید بپذیریم که جوامع بشری بر پایه‌های اکثریت بنا گشته است اما درصدی از افراد نیاز به حمایت‌های خاص دارند بدون این حمایتها قادر به برآوردن وتامین نیازهای خویش وبهره گیری از مواجب جامعه نیستند .مسئوولین و برنامه ریزان باید امکانات لازم را برای رشد و شکوفایی این قشر فراهم سازند . چرا که بی توجهی به این قشر از افراد جامعه موجب آسیب رسیدن به همه بخش‌های جامعه خواهد بود .
از سوی دیگر بسیاری از افراد که تحت عنوان استثنایی قلمداد می‌شوند با اندک توجه و صرف کمترین هزینه وامکانات و با نیروی پشتکار داراه خویش تبدیل به انسان‌های تواتمندی گشته‌اند که نه تنها نیازهای خویش را به خوبی بر آورده ساخته‌اند بلکه جوامع انسانی در سایه ابتکارات ونوآوری‌های آنها افق‌های جدیدی را بشر روی خویش گشوده دیده است .
عوامل مربوط هنگام تولد
بسیاری از اختلالات حسی و حرکتی و هوشی کودکان حاصل شرایط نامطلوب زایمان و یا بر اثر اشتباهات پزشکی به هنگام تولد می باشد .


دانلود با لینک مستقیم


گزارش تخصصی معلمان چالش ها ، مشکلات و موانع در رابطه با مشکلات دانش آموزان استثنایی