مقاله با عنوان اماکن و آثار تاریخی در فرمت ورد در 57 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
غار شکارچیان
غار مرتاریک
غار مردودر
غار مرخر
غار مرآفتاو
تپه نادری
صفه مادی
دیوار قدیمی
کتیبه داریوش
مشخصات ظاهری کتیبه بیستون
نقوش
خطوط
متن کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی ستون یک
ستون دو
ستون سه
ستون پنج
کتیبه های کوچک
نقش گودرز دوم اشکانی
بنای پارتی ( پرستشگاه پارتی(
نقش ولگش ( ولخش ) پارتی
متن کتیبه
دیواری عظیم از دوره ساسانی
سنگ های تراش خورده ساسانی
پل خسرو ساسانی
کاخ نیمه تمام ساسانی و بقایای کاروانسرای ایلخانی
سر ستون های بیستون در طاق بستان
سر ستون شماره یک
سرستون شماره دو
سر ستون شماره سه
اوایل اسلام
کتیبه های اسلامی
کاروانسرای شاه عباسی در دهکده بیستون
کتیبه وقفنامه شیخ علیخان زنگنه بر صخره بیستون
امامزاده باقر بن امام موسی الکاظم
پل صفوی
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:106
فهرست مطالب:
دیدگاه باستانشناسان و محققان در باب بنای تاریخی کنگاور .......................................... 3
کنگاور و بنای تاریخی آن در سفرنامه ها ............................................................................. 27
نقد و بررسی و طبقه بندی اسناد و مدارک بنای تاریخی کنگاور ....................................... 62
فهرست مقالات در باب کنگاور و بنای تاریخی آن ............................................................. 101
چکیده:
مقصود از تهیه این مقاله به دست دادن گزارشی از نظرات گوناگون و متفاوت باستانشناسان در زمینه بنای تاریخی کنگاور است که برخی نظرات در پارهای از موارد به سبب بعد نگرش و نوع تحلیل نسبت به سایر نظرات حیرتآور است. حیرت آور از حیث اینکه هنوز بخش عمدهای از اطلاعات و مدارک و اسناد در زمینه این اثر تاریخی در پردهای از ابهام قرار دارد و باستانشناسان و صاحب نظران هر کدام به استناد دلایلی محدود به تجزیه و تحلیل این اثر تاریخی پرداختهاند، که بدون گمان راه و رسم تحقیقات علمی همه جانبه اینگونه نبوده است هر چند راه اظهار نظرات علمی همواره باید مفتوح باشد ولی فتح باب این اظهار نظرها محدود به میزان اطلاعات و پژوهشهای انجام گرفته است که باید در همان محدوده گزارش شوند و از اظهارنظرهای قطعی و عجولانه پرهیز داشت. در این گزارشها به وضوح با این مشکلات مواجه هستیم و نویسندگان و کارشناسان با اطلاعات نظرات صریح خود را تحریر نمودهاند و به همان دلایل و شواهد خود نیز اکتفا کردهاند کهاینک در صدد نقد آنها نیستیم همین بس که خواننده وقتی با نظرات گوناگون این باستان شناسان مواجه میشود، در مییابد که هنوز در زمینه اثر تاریخی کنگاور اظهارنظر قطعی منوط به پژوهشهای آتی است و نیاز به بررسی همه جانبه کلیه اسناد و مدارک داشته که در طی سالها تحقیق و پژوهش و کاوش و مرمت اثر به دست خواهد آمد. اینک دیدگاههای باستانشناسان خارجی و ایرانی را در خصوص این بنای تاریخی گزارش نموده، باشد در ضمن این گزارشها به نتایج روشنی دست پیدا کنیم :
]1[ پروفسور ارنست هرتسفلد (سال 1934 میلادی- 1313 شمسی)
هرتسفلد در «تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستانشناسی» اینگونـه در باب بنـای تاریخی کنگاور اظهارنظر میکند :
«- مقاله دوم : (عصر یونانی) ... در آثار ادبی نیز مآخذی درباره ابنیه «استخر» و «خورهه» در دست نیست، ولی در باب «کنگاور» در کتاب «جغرافیای ایران» تألیف «ایزیدروس چرکسی» (Isidoros of charax) در سال اول قبل از میلاد، نام برده شده است.
این کتاب را مؤلف به فرمان «اوگستوس (Augustus) قیصر روم برای «کایوس قیصر» (Caius Caesar) تألیف کرده است که قیصر در آن موقع خود را حاضر میکرده که حمله «اسکندر» را در مشرق تجدید کند. در کتاب «مواضع پارت» (تأسیسات پارتی Statios parthicae کتاب جغرافی لاتینی) که اشاره به کتاب جغرافیایی ندارد، از شاهراه بزرگ، مابین »فرات» تا سرحدّ «هندوستان» از «کنگاور» نام برده و میگوید : در آنجا معبد مشهوری است که برای خدای «آرتمیس» (Artemis- خدای مادینه یونان) یعنی «آناهیتا» که در آن زمان یعنی 200 سال قبل از تاریخ کتاب بنا شده است.
تجزیه و تحلیل معماری به صورتی عجیب از اشکال سرستونهای سبک عصر «دوری» (Doric) با مهره های سبک «کورینت» جزئیات آن معبد را نشان میدهد. در «شام» نیز ابنیه و آثار متعدد موجود است. که سبک یونانی اخیر (هلینیزم) در آن زمان با صورتهای دیگر از امتزاج معماری هر دو سبک اندک اندک جانشین سبک کلاسیک یونانی باستانی شده است، نمایان میکند. نفوذ آن سبک در آثاری در زمان ابتدای امپراطوری روم به وقوع پیوسته و از آن پس اسلوبهای معماری بر روی اصول ثابته «ویتروویوس» مقرر گردیده است.
[2] لوئی واندنبرگ
واندنبرگ در کتاب »باستانشناسی ایران» مینویسد : «کنگاور که «ایذیدور از اهل خاراکس (Isidoro de charax) قرن اول پیش از میلاد، در کتاب تاریخ اشکانیان (Marsiones parthicae)، آن را «کنکوبار» (Concobar) نامیده، دارای آثاری از زمان سلوکیها میباشد که در حدود 200 سال پیش از میلاد ساخته شده. از معبدی که برای الهه آناهیت در این محل ساخته شده بود، بیش از چند ستون باقی نمانده که برای ساختمان خانههای شهر بکار برده شده است- ساقه این ستونهای صاف بوده و سرستون آنها از نوع سرستون دوری (Dorique) میباشد که روی آن یک «بالش کرنتی» قرار دادهاند.»
نتایج گزارش واندنبرگ :
1. گزارش ایذیدور در قرن اول پیش از میلاد (خط بطلان برساسانی بودن).
2. زمان ساخت : 200 سال پیش از میلاد (گذشت زمان تا دوره خاراکسی به همین مقدار برای بنا ضرورت دارد).
3. متعلق به دوره سلوکیان (نه پارتیان)- اواخر دوره سلوکیان.
4. هدف از بنا : برای پرستش الهه آناهیت.
5. سبک معماری : براساس سرستونها دوریک و به تبع یونانیان بوده است.
[3] کلمان هوار
کلمان هوار درباره اثر تاریخی کنگاور میگوید: «- فصل سوم= هنر در عصر اشکانیان :
- از اشکانیان چیزی مگر سکههائی و چند اثر معماری باقی نمانده است. ویرانههائی که میتوان به دوره اشکانیان منتسب دانست محدود به پنج بنا است: 1- معبد کنگاور. 2- عمارت الحضرا (هاترا). 3- بنای کوچک فراش آباد. 4- گور دخمهای درورکه. 5- و کاخ بابل. و بقایای کاخ شوش را که بر ویرانههای تالار بار اردشیر با حافظه بنا گردیده بود میتوان بر آنها افزود.
کنگاور: در کنگاور که در عصر باستان کنکوبار (Concobar) نام داشت باز ماندههای پرستشگاهی یافت شده است که در سبک آرایش شباهت زیادی با معابد یونانیان دارد.
این بنا از یک تالار مرکزی و حیاط پهناوری ساخته شده و بدلی از سبک معماری یونانی است. ایذیدور خاراکسی میگوید : که بنای کنگاور و پرستشگاه آرتمیس بود. در اکباتان یا همدان کنونی معبدی از جهت پرستش آناهیتا قرار داشته که تا دوره برخورد ایرانیان با رومیان هنوز مردم برای این ایزد بانو قربانی میکردند. ستونهای معبد همدان تقلید ناشیانهای از معماری سبک دوریک و خود بنا آمیختهای از اسالیب گوناگون را نشان میدهد.»
[4] گریشمن
در فصل چهارم (دوره سلوکیان= غرب ضد شرق و عکسالعمل شرق) راجع به شهرسازی سلوکیان مینویسد: «سلوکیان کمتر از نه شهر در ساحل خلیج فارس بنا نکردهاند و از آن جمله است انطاکیه در پارس بوشهر امروزه- که جانشین شهر کهن ایلامی گردید.
- نواحی حاصلخیز نیز دقت آنان را به خود جلب کرد، مخصوصاً«مثلثی که بین کرمانشاه و همدان و بروجرد واقع است، و از زمین های کاملاً مشروب به کار میرود. (شهری) در دشت کرمانشاه، که سربازان اسکندر آن را با نساء (نیسا) – مسقطه الرأس دیونیسوس- یکی دانستهاند. در دینور و کنگاور مؤسسات یونانی بنا شد، هگمتانه (همدان) مجدداً تعمیر گردید. در بخش جنوبیتر، لائودیسه- نهاوند امروزین- ساخته شد. شهری دیگر در کرهه (نزدیک اراک) بنا گردید. رگای (ری) قدیم، که اکنون در حومه تهران است به نام اروپوس (Europos) خوانده شد. در پارت شهری به نام نسا- الکساندر پولیس بنا شد که پیش از شهر صد دروازه (هکاتوم پیلس) که آن هم شهری یونانی بود و به علت آن که بیش از چهار دروازه داشته بدین نام موسوم گردیده بود، یکی از نخستین پایتخت های پارتیان گردید.
- گریشمن همچنین در باب اوضاع اقتصادی معابد گزارش میدهد : «همه زمینها، به حکم فتوحات متعلق به شاه بود. معابد نیز دارای زمینهایی بودند، و هر چند ما اطلاعی از املاک آنها در ایران نداریم. از پیش باید قبول کنیم که معابد مهمی مانند معابد هگمتانه (همدان)، کنگاور یا نهاوند میبایست دارای متصرفاتی بزرگ با دهکدههایی باشند که رعایا و شاید بردگان، برای تغذیه آن همه روحانیان مرد و زن، مغنیان و مغنیات، مطربان، غلامان و خدمتگزاران، به کشت و زرع مشغول باشند. معابد ثروتهای بسیاری داشتند. و شاهان سلوکی مانند آنتیوخوس سوم یا آنتیوخوس چهارم، هنگامی که دچار مشکلات مادی میشدند، از غارت آنها به عنوان این که به حکم سلطنت همه این ثروتها متعلق به شاه است خودداری نمیکردند.
در امکنهای که معابد ربه النوع آناهیته (ناهید) نانایا (Nanaia) وجود داشت، شاه به منزله، زاوش (Zeus) و شوهر ربه النوع به شمار میرفت و از او طلب جهیز میکرد.
گریشمن در مورد معبد کنگاور و سایر معابد دوره سلوکی میگوید : «این معابد به موازات معابدی که به سبک و طرح یونانی در همان عهد (سلوکیان) در ماد، کنگاور، کُُرهه و نهاوند بنا شده بود، قد برافراشته شاهد استقامت و پایداری فرهنگ ایرانی بودند.
تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران
یران به عنوان یک کشور باستانی برخوردار از تاریخی کهن ، آثار و ابنیه تاریخی فراوانی دارد که همواره مورد طمع بیگانگان و عوامل داخلی آنها بوده است . اوج این تهاجمات علیه آثار تاریخی و فرهنگی ایران در دوران قاجاریه مشاهده می شود. از جمله ، در سال 1900 . م . امتیاز انجام حفاریهای باستان شناسی رسماً به موجب قراردادی به دولت فرانسه واگذار شد و کنترل اشیای مکشوفه آنان توسط ماموران ایرانی حتی در داخل خاک ایران ممنوع گشت و شخصی به نام ( دمورگان ) در راستای اجرای این قرارداد به ایران اعزام شد . به موجب همین قرارداد ،لوح سنگی ( قانون حمورابی ) 1 ) ،ضمن کاوشهای شهر شوش کشف و به موزه (لوور ) پاریش انتقال داده شد . حتی گفته می شود که تنها در 1357 (آخرین سال حیات رژیم پهلوی ) ، سی گروه کارشناس از کشورهای مختلف غربی به کاوش در ایران مشغول بوده اند . (2) پس از پیروزی انقلاب نیز موارد متعددی از خرید و فروش و قاچاق قطعه های تاریخی و فرهنگی کشف شده است .
در راستای مبارزه با این نوع اقدامات غیر قانونی ، دوازده ماده (558 الی 569) ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 (جانشین مواد 46 و 47 ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1362 )(3) ،به تخریب اموال تاریخی و فرهنگی تخصیص داده شده اند. البته مواد دوازه گانه مذکور تنها به ( تخریب ) این اموال نمی پردازد، بلکه اعمالی چون سرقت ،کاوش ، خرید و فروش ، قاچاق و تغییر دادن نحوه استفاده از آنها را نیز در بر می گیرند و بنابراین ، بهتر آن بود که این مواد تحت عنوان ( جرایم علیه اموال تاریخی و فرهنگی ) ذکر می شدند.
با توجه به این که این اموال بخشی از میراث فرهنگی کشور را تشکیل می دهند ، جرایم ارتکابی علیه آنها را می توان علاوه بر جرم علیه اموال ،از زمرةجرایم علیه آسایش عمومی محسوب کرد.
به همین دلیل ، بخشی از این جرایم حتی توسط خود مالک این اموال نیز قابل ارتکاب می باشند که از این میان جرایم مذکور در ( قانون تعزیرات ) طی مواد (564) ( راجع به تغییر ابنیه اماکن فرهنگی و تاریخی ثبت شده ) و (565) ( راجع به انتقال بدون مجوز اموال فرهنگی و تاریخی ثبت شده برخلاف شئون اثر و بدون مجوز ) قابل ذکر هستند. حتی – به نظر نگارنده – جرم موضوع ماده (565) ، تنها از سوی مالک قابل ارتکاب می باشد و اگر غیر مالک آن را مرتکب شود ، مشمول عنوان انتقال مال غیر ، که در حکم کلاهبرداری است ،(4)قرار خواهد گرفت .(5)
تنها تخفیفی که قانون گذار برای مالکینی که مرتکب جرایم مذکور در فصل نهم ( قانون تعزیرات ) می شوند پیش بینی کرده آن است که ، بر طبق ماده (569) ( در کلیه مواد این فصل ، در صورتی که ملک مورد تخریب ملک شخصی بوده و مالک از ثبت آن به عنوان آثار ملی بی اطلاع باشد، از مجازاتهای مقرردر مواد فوق معاف خواهد بود ) به نظر می رسد که در این ماده ، واژه ( تخریب ) در مفهوم عام آن به کار رفته و به کلیه جرایم مذکور در این فصل اشاره دارد. به علاوه ، شاید تصویب این ماده تلاشی در جهت جلب نظر شورای نگهبان بوده است که قبلاً در پاسخ به استفساریه شورای عالی قضائی سابق اظهار داشته بود که (…. قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309 و اصلاحیه ها و الحاقات بعد از آن در جلسه مورخ 17/7/1361 ، فقهای شورای نگهبان مطرح و مورد بررسی قرار گرفت و شمول قانون نسبت به اموال شخصی به نظر اکثر آقایان فقهای شورا ، مغایر موازین شرعی تشخیص داده شد) جهت پرهیز از اطاله کلام ، از شرح تفصیلی تک تک مواد مذکور در فصل نهم خودداری می کنیم و تنها به تذکر مهمترین نکات راجع به هر یک از این مواد و نیز به ذکر این انتقاد بسنده می کنیم که قانون گذار نباید هیچ یک از مواد دوازه گانه این فصل را در ماده (727) به عنوان جرایم با ماهیت خصوصی مورد اشاره قرار می داد در حالی که ،بر عکس ،همه آنها را در ماده (727) به عنوان جرایم خصوصی ذکر کرده است . آنچه که از دامنه این اشکال می کاهد ،وجود ماده (567) است که به موجب آن ،( در کلیه جرایم مذکور در این فصل سازمان میراث فرهنگی یا سایر دوایر دولتی ، بر حسب مورد ، شاکی یا مدعی خصوصی محسوب می شوند.) (6) بنابراین می توان گفت که به رغم وجود ماده (727) ، این سازمانها و دوایر دولتی ، حسب وظیفه رسمی خود ،موظف به پیگیری موضوع بوده و حق عدم تعقیب ، گذشت یا استرداد دعوا را ندارند.
در ذیل نکاتی چند در مورد هر یک از مواد دوازده گانه فصل نهم ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 ، ارائه می گردد.
ماده (558) به وارد آوردن خرابی به اماکن مذهبی ،تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران و یا به لوازم منصوب یا موجود در آنها ، به شرط آن که این لوازم مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی ،تاریخی یا مذهبی باشند ، پرداخته است . در این مورد ماده (1) ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) مصوب سال 1309 ، قابل ذکر است که مطابق آن ( کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکن را که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده ، اعم از منقول و غیر منقول ، با رعایت ماده 2 قانون می توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می باشد ) مطابق ماده 2 قانون مذکور ( دولت مکلف است از کلیه آثار ملی ایران که فعلاً معلوم ومشخص است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی خاصی دارد، فهرستی ترتیب داده و بعدها هم هر چه از این آثار مکشوف شود ضمیمة فهرست مزبور بنماید. فهرست مزبور بعد از تنظیم ، طبع شده و به اطلاع عامه خواهد رسید)
ماده واحدة ( قانون ثبت آثار ملی ) مصوب سال 1352 ، بر دامنه آثار ملی افزوده و اشعار داشته است : ( به وزارت فرهنگ و هنر اجازه داده می شود ،علاوه بر آثار مشمول قانون حفظ آثار ملی مصوب آبان ماه 1309 ، آثار غیر منقولی را که از نظر تاریخی یا شئون ملی واجد اهمیت باشد ، صرف نظر از تاریخ ایجاد یا پیدایش آن ، با تصویب شورای عالی فرهنگ و هنر در عداد آثار ملی مذکور در قانون مزبور در قانون مزبور به ثبت برساند. آثار مذکور در این ماده مشمول کلیه قوانین و مقررات مربوط به آثار ملی خواهد بود) ؛ لیکن متاسفانه ، قانون گذار پس از انقلاب ، بدون توجه به این ماده واحده ، با بازنویسی ( قانون مجازات عمومی ) سابق ، تنها به ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) اشاره کرده است .
ماده (599)، به سرقت آثار فرهنگی و تاریخی از مکانهایی مثل موزه و سایر اماکن تحت حفاظت و نظارت دولت و نیز به جرم خرید یا اخفای این آثار پرداخته است .(7)
ماده 560 ، به انجام عملیات در حریم (8) آثار فرهنگی و تاریخی ( مذکور در این ماده ) (9) پرداخته است . در صورتی که این گونه عملیات موجب تزلزل بنیان این آثار یا ورود خرابی و لطمه به آنها شود ، بدین ترتیب ، این جرم از زمرة جرایم مقید است . به علاوه ، به نظر می رسد که منظور از لطمه ، لطمه های فیزیکی و عادی است ( مثل این که بر اثر گودبرداری در نزدیکی تخت جمشید بخشی از کنگره های موجود بر روی دیوارها فرو ریزند) ، نه این که صرفاً صدمة معنوی به اثر تاریخی وارد آید ( مثلاً با احداث یک برج بلند در حریم تخت جمشید ابهت بنای تخت جمشید از بین برود).
تعداد صفحه :12
دکتر سید عبدالعظیم امیر شاه کرمی، استاد سازه و ژئوتکنیک دانشگاه امیر کبیر، معتقد است که بزرگ ترین مشکلات صنعتی ما ناشی از یک نوع آلزایمر است. آلزایمری که فراموشی ریاضی در صنعت و فراموشی تاریخ در فرهنگ را به دنبال داشته و به تبع آن حافظه تاریخی ما را از بین برده است و این بی خبری از گذشته و ریشه های فرهنگی که رازهای صنعت را در خود نهفته دارد، ما را به گرداب صنعت ترجمه ای کشانده و مشکلات و وضعیت فعلی صنعت را ایجاد کرده است. او راه رهایی از این گرداب را در بازخوانی حافظه تاریخی و فرهنگی و ترجمه ریاضی رازهای فرهنگی موجود به عنوان ابزاری مناسب برای خلق صنعتی توانا می داند.
* فرهنگ و صنعت متعالی شامل چه عناصری است؟
_ آنچه اهمیت دارد امتزاج و ارتباط بین فرهنگ و صنعت است که برای بررسی آن ابتدا باید تعریف روشنی از خود فرهنگ و صنعت داشت. این دو مقوله هر دو مقوله هایی غیر خطی هستند به همین دلیل هیچ تعریفی درباره آنها، تعریف نهایی نیست و هر چه گفته می شود حاصل آزمون و خطاست. با این فرض تعریف خود را ارایه می کنم. صنعت مجموعه ای از یک سری عناصر هماهنگ است که اگر آن را به شکل یک هرم در نظر بگیریم در راس این هرم، شی و ابزار و خلاقیت یا صنع قرار دارد و در مراتب پایین تر طرح، آنالیز و تحلیل، مدل و شناخت و انگیزه. که نبود هر یک از این لایه ها در هرم صنعت باعث ناکارآمدی ساختار خواهد شد. درست مثل اتومبیلی که یک چرخ نداشته باشد. الان همین وضعیت در دانشگاه های ما اتفاق افتاده و ما تنها به یک سری المپیادهای نمایشی اکتفا کرده ایم. فرهنگ نیز می تواند مانند صنعت به شکل یک هرم تصور شود که خود صنعت نیز از عناصر تشکیل دهنده آن محسوب می شود. در قاعده این هرم، تاریخ قرار دارد که حاوی تجارب است و در یک بستر تاریخی زمان مند و مکان مند اتفاق می افتد. در مراتب بالاتر، دانش و در لایه بعدی علم قرار دارد که دانش گسترده تری را شامل می شود. بالاتر از علم دانایی است، سپس هوشیاری که این ها در قالب تاریخ زنده جای می گیرند. تاریخ خود حافظه ای است که فرهنگ را می آفریند. با این وصف فرهنگ موجودی است زنده، که شامل عناصری مثل خلاقیت، فکر، دانش و ... است.
* چه توصیفی از وضعیت صنعتی و فرهنگی کشور در این روند تاریخی می توان ارایه داد؟
_ تا دلتان بخواهد شواهد عینی در صنعت داریم، اما در بعد قرائت های تاریخی از این شواهد بسیار ضعیف عمل می کنیم و شواهد نوشتاری مان در این زمینه بسیار محدود است. مثلا شواهد عینی ای مانند آبشارهای شوشتر، کتیبه بیستون، منار جنبان و پل خواجو را در نظر بگیرید. وجود چنین آثاری موید وجود صنعت در کشور ما بوده اما قرایت های تاریخی در این صنعت به چشم نمی خورد. نتیجه این می شود که الان وقتی از مجموعه صنعتی شوشتر صحبت می کنیم آن را آبشار می نامیم که این قرائت کاملا غلطی است. آبشار شوشتر در واقع یک نیروگاه بوده، یک مرکز انرژی آفرینی که سازنده آن زمین، جغرافی و زمان را خوب می فهمیده و ریاضی را خوب می دانسته. با محاسباتی دقیق آب رودخانه را 20 متر بالا آورده و برای شرب و کشاورزی از آن استفاده می کرده. حتی با هدایت آب در مجراهای تحت فشار از انرژی اش برای صنعت بهره می برده. پس در واقع این جا یک نیروگاه و یک مجتمع صنعتی وجود دارد که ما به غلط آن را آبشار می نامیم و تنها بهره ای که از آن می گیریم این است که از آن به عنوان تفریحگاه استفاده می کنیم و از شناخت آن غافلیم و به جای این که به چنین منابعی برای غنای صنعتی رجوع کنیم دست به دامن صنعت ترجمه ای شده ایم. هر صنعتی را که دستمان می آید ترجمه می کنیم و مورد استفاده قرار می دهیم.
درباره قرائت های کتیبه بیستون هم وضع همین است. دو سال است که من این کتیبه را مطالعه می کنم و تعداد قرائت های موجود درباره آن برایم جالب است. در این کتیبه تصویر دوازده انسان وجود دارد که برخی ها می گویند نه نفری که در یک طرف با دست های بسته قرار دارند اسیران داریوش اند و در طرف دیگر داریوش و دو نفر از ملازمانش قرار دارند، در قرائتی دیگر این دوازده نفر را حواریان مسیح دانسته اند، محلی ها هم آن کتیبه را نه درویش می نامند که مریدانی هستند در مقابل مراد خود. برخی دیگر آن را تصویر قبایل اسراییلی و برخی الهه نامیده اند. برخی هم گفته اند که تصویر داریوش با حکام کشورهای فتح شده در این کتیبه ها حک شده است. مقصودم از این مثال نشان دادن این بود که ما قرائت درستی از آنچه داریم، نداریم. یعنی نرم افزارمان نسبت به سخت افزارمان بسیار ضعیف است. در حالی که این ضعف در نرم افزار قبلا وجود نداشته. ما قبلا نرم افزار داشته ایم و دلیلش هم وجود سخت افزار است که نمی تواند در خلا ایجاد شده باشد. ما این نرم افزار را الان در دانشگاه نمی بینیم. دانشجوی ما تعریف واقعی ندارد و فاقد آن جویندگی است که در اسمش وجود دارد. علم ما، صنعت ما و همه چیز ما با ابتلا به فراموشی اسیر ترجمه شده، صنعت ما بی گذشته نیست و شاهد آن بنایی مثل منار جنبان و پل خواجوست. منار جنبان یک سازه صنعتی بسیار غنی است و در دنیا نظیر ندارد. نمی توانیم بگوییم چون ما کار صنعتی نداشتیم کار دینامیک تابع زمان سرعت و شتاب نداشتیم. ما از وقتی قنات داشتیم قرقره را می شناختیم و متعاقب آن امکانات نقشه برداری را کسی که به عمق 140 متری زیر زمین می رفته، به نوری که استفاده می کرده، به ابزاری که برای جهت یابی به کار می برده، به همه و همه اشراف داشته.
شامل 77 صفحه فایل word