دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 39
پیشگفتار
انسان که از این دنیا میرود، به عالم دیگری به نام برزخ وارد میشود و در آنجا هست تا وقتیکه در صور دمیده شود و مردم از قبرها بیرون آیند، در آن وقت به عالم قیامت وارد میشوند. برزخ به معنای فاصله است ، فاصله بین دو خشکی یا دو آب یا دو چیز دیگر را برزخ گویند و چون عالمی که انسان پس از مردن در آنجا بسر میبرد، فاصله ایست بین عالم دنیا و قیامت ، آنرا عالم برزخ گویند. برای آنکه خصوصیات عالم برزخ قدری روشن شود، باید توضیح بیشتری در این باره داده شود. بین این عالَم که عالم جسم و جسمانیات است ـ که فعلاً در آن زندگی مادی خود را می گذرانیم ـ و بین عالم اسماء و صفات الهی ، دو عالم است : یکی عالم مثال و دیگری عالم نفس . عالم مثال را عالم برزخ ، و عالم نفس را عالم قیامت نیز گویند. و انسان تا از این دو عالم نگذرد به مقام اسماء و صفات الهیه نخواهد رسید؛ کما اینکه انسان تا از عالم برزخ نگذرد به عالم قیامت نمی رسد و به مقام اسماء و صفات کلیه الهیه نمی رسد مگر آنکه از نفس و قیامت عبور کند. و مراد از قیامت در اینجا قیامت کبری است ؛ چون دو قیامت داریم : یکی قیامت صغری ، و آن عبارت است از مردن و وارد در عالم برزخ شدن ؛ و بر همین اصل رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُهُ؛ هر کس بمیرد قیامت او برپا شده است ». دیگری قیامت کبری ، و آن عبارت است از خروج از عالم برزخ و مثال و داخل شدن در عالم نفس و قیامت . وقتیکه مردم از عالم قبر خارج و بسوی عالم ظهورات نفس کلیه رهسپار میگردند، قیامت کبرای آنان بر پا شده است .
عالم ماده دارای هیولی و طبع و جسم و جسمانیات است و عالم نفس ، تجرد مطلق از ماده و آثار ماده است ؛ ولی عالم برزخ فاصله بین این دو عالم است ؛ یعنی ماده نیست ولی آثار ماده از «کَیف » و «کَم» و «أیْن » و غیرها را دارد. ماده ، جوهریست که قبول تشکل میکند و صورت جسمیه بر او عارض میگردد، و آثار جسم نیز در او پیدا میشود؛ و بواسطه قبول تشکل و تجسم ، آن أعراض انفعالیه ای که در جسم پیدا میشود در ماده نیز پیدا میشود، و مثل همین ماده ای که در این عالم هست و به صور مختلفه درآمده و مردم می بینند، چون خاک و سنگ و آب و درخت و بدن انسان و بدن حیوان و أمثالها در می آید.
موجودی که در عالم برزخ است ماده ندارد؛ اما شکل و صورت و حد و کم و کیف و أعراض فعلیه را دارد؛ یعنی دارای اندازه و حدود است ، دارای رنگ و بوست . صورت مردمان برزخی رنگ و حد دارد، و در آنجا خوشحالی و مسرت و غضب و نگرانی هست ، در آنجا نور هست . بنابراین ، موجودات برزخیه دارای صورت جسمیه هستند ولی هیولی و ماده ندارند.
مقدمه
برزخ در لغت، به معنای چیزی است که در میان دو چیز دیگر حایل شود و در اصطلاح علمای اسلام به عالمی (جهانی) گفته میشود که مابین عالم جسم(دنیا) و عالم نفس(قیامت) است.
همچنین به عالم برزخ عالم مثال و خیال نیز میگویند. و کیفیت عالم برزخ مابین دو عالم جسم و نفس است یعنی نه همانند عالم جسم دارای جسمانیت و ماده است و نه مانند عالم نفس مجرد (خالی) مطلق از صفات ماده، یعنی ماده نیست ولی آثار ماده نظیر کیف و کم و اْین را دارد یعنی دارای اندازه و حدود است و رنگ و پوست، همانند عالم خواب و رؤیا
عالم برزخ
روح انسان بعد از مرگ به عالمی به نام برزخ میرود. عالم برزخ را «عالم مثال» یا «عالم خیال» نیز میگویند. در عالم برزخ، ماده نیست بلکه صورت محض است.
صورت مثالی ما در خواب حرکت میکند و اعمالی را انجام میدهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دارند و در واقع سه مرحله از واقعیّت انسان هستند.
انسان در موقع خوابیدن، علاقهاش از بدن کم میشود. مرگ هم که برادر خواب است به معنای قطع علاقه روح از بدن است. بنابراین طبق استدلالات عقلانی و نیز آیات و روایات صریح و فراوان، روح پس از مرگ زنده است و به نعمتها یا عذابهای الهی مشغول میشود.
خداوند در آیه 169 سوره آل عمران میفرماید: « ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الیه امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »؛ (ابداً گمان مکن که آنان که در راه خدا شهید شدهاند، مردهاند، بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند.)
بنابراین انسان، پس از مرگ، وارد عالم برزخ میشود و هیچ فاصله ای بین مرگ و عالم برزخ نیست.
رسول خدا فرمود:« من مات فقد قامت قیامته» ( هر کس بمیرد قیامت او بر پا شده است.)
و نیز فرمود:«القبر روضه من ریاض الجنه او حفره من حفرالنیران »؛ (قبر باغی است از باغهای بهشت یا گودالی است از گودالهای جهنم. )
آیات و روایات در مورد بقای روح و عالم برزخ بسیار فراوان است، به طوری که جای هیچ شکی باقی نمیگذارد.
عالم برزخ کجاست
هر انسانى مایل است بداند عالم ((برزخ )) کجا است ؟ ((برزخى )) که این همه صحبت از آن مى شود، ((برزخى )) که این همه آیات و روایات درباره آن نازل و وارد شده ، ((برزخى )) که عده اى عاشق آن و عده اى از آن گریزانند و ((برزخى )) که تمام انسان ها بعد از پایان عمر به آن منتقل مى شوند کجا واقع شده است ؟ آیا در همین دنیا است یا در عالم دیگر؟
عقل ما نمى تواند که حقیقت آن را درک کند؛ چرا که عقل ما ناقص است و خود ما هم نرفته ایم تا با چشم دیده باشیم . کسانى هم که رفته اند یا مى روند، به ما خبرى نمى دهند؟ تنها چیزى که درباره برزخ مى دانیم تشبیهاتى است که در روایات وجود دارد: از قبیل این که تمام از زمین و آسمانها و کهکشان نسبت به عالم ((برزخ )) مانند حلقه اى در بیابان است ! یا این که انسان تا زمانى در دنیاست مانند کرم در سیب مى باشد که از اطراف خود خبر ندارد، یا طفلى که در شکم مادر است و از عالم دنیا اطلاعى ندارد. وقتى متولد شد و پا به دنیا گذاشت وسعت آن را مى داند، و به نعمت هاى آن پى مى برد.
انسان هم ، تا زمانى که در عالم دنیا باشد وضع عالم ((برزخ )) را نمى داند و از آن اطلاع ندارد. فکر مى کند دنیا بهترین و بزرگ ترین عالم است . مانند طفلى که در رحم مادر است و آن را بزرگ ترین عالم مى پندارد.
اما وقتى انسان از دنیا رفت و به عالم ((برزخ )) وارد شد. متوجه مى شود که عالم دنیا از شکم مادر هم براى او تنگ تر بوده است ؟ در آن جا دیگر محدودیت غذایى و مکانى و زمانى ندارد؛ زیرا این محدودیتها در عالم ماده است و ((برزخ )) از جنس عالم ماده نیست .
همین طور که عالم دنیا به رحم مادر محیط است و رحم مادر نسبت به دنیا ذره اى بیش نیست . عالم ((برزخ )) هم به دنیا محیط است و در مقابل آن ، ذره اى بیش نخواهد بود.
اثبات برزخ
یکى از مشکلات بسیار مهم دانشمندان ، اثبات برزخ و قبول زنده شدن در قبر
است . و این که آیا برزخ چیست و کجا واقع است ؟
آیا مرگ تنهاست یا یک حیات و زندگى مخصوص و مرموز؟
آیا برزخ براى همه افراد جهان است یا اشخاص مخصوص ؟
آیا در برزخ چه مى گذرد و چه قضایایى واقع مى شود؟
آیا زندگى کردن و روزى خوردن در آن جا به چه صورت است ؟
از سه راه مى توانیم برزخ را ثابت کنیم .
یکى از راه آیات قرآن .
دیگر از راه روایات .
سوّم از راه خواب هایى که خود دیده ایم یا افرادى که به آنان اعتماد داریم دیده اند
و آنها را بیان کرده اند و خوابشان هم تعبیر صحیحى داشته است .
اثبات برزخ از راه آیات
ابتدا آیات را نقل مى کنم و سپس آنها را بررسى مى نمایم .
آیاتى که در این باره نازل شده است از این قرارند:
1- در یک جا مى فرماید: ((به آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده نگویید،
بلکه آنان زنده اند ولى شما (زندگى آنان را) نمى فهمید)).
2 - در جاى دیگر آمده است : ((گمان نکن کسانى که در راه خدا کشته شده اند مرده
اند بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روز مى خورند و به آن چه خدا، از جود
و کرم خود به آن ها عطا کرده است شادمانند. و درباره کسانى که هنوز به آنان نپیوسته اند شادى مى کنند که ایشان نه ترسى دارند نه غمگین مى شوند و از جهت
این که خداوند، نعمت و فضل خود را به آنان مى دهد و پاداش مؤ منان را ضایع
نمى کند خوش حال و مسروراند)چند مطلب به دست مى آید
۱- شهیدان در راه حق پس از کشته شدن زنده اند و زنده بودن آنان به گونه اى
است که براى او مشخص نیست .
2- شهیدان راه خدا نه تنها زنده اند، بلکه نزد پروردگار روزى مى خورند
و از سرنوشت مؤ منانى که هنوز نمرده اند دل خوش اند؛ زیرا مى دانند براى آنان بیم و اندوهى وجود ندارد.
3- این آیات فقط زنده بودن شهیدان را در عالم برزخ با صراحت بیان مى کند.
لکن از آیات نمى توان زنده بودن همه مردم را در برزخ اثبات کرد.
4- در جاى دیگر مى فرماید: (به حبیب نجار گفته شد):
((داخل بهشت شو. او گفت : اى کاش ! قوم من مى دانستند که پروردگارم مرا
آمرزید و از اکرام شده گانم گردانید)).
آیه درباره مرد مؤ منى (حبیب نجار) نازل شده است که او از رسولان و نمایندگان
(حضرت عیسى ) دفاع کرد و سرانجام به دست کافران کشته شد.
از این آیه به خوبى به مى آید که ((حبیب نجار)) به محض کشته شدن ، داخل بهشت
شد و آرزو کرد، اى کاش ! قوم او از این ماجرا مطلع مى شدند، و نیز روشن مى شود: بهشتى که وى داخل آن شد بهشت برزخى است . آیه مورد بحث هم
مانند آیه گذشته ، درباره کسى است که در راه خدا کشته شده و عموم مردم را
شامل نمى شود.
5 - نیز مى فرماید: ((عذاب بدى به خاندان و طرفداران فرعون رسید، آتشى که هر صبح و شام به آنان عرضه مى شود و روز قیامت ، آل فرعون را به سخت ترین عذاب داخل کنید)). این آیه ، که عرضه داشتن آتش را از داخل شدن در آن جدا کرده است روشن مى کند که عرضه شدن دودمان فرعون به آتش در عالم برزخ و قبر است .
از آیه یاد شده چند نتیجه دیگر نیز به دست مى آید.
1- آیه به طور صریح مى گوید: ابتدا به دودمان فرعون هر صبح و شام آتش سوزان عرضه مى شود و آنان سپس در آن داخل مى شوند. بنابر این عرضه شدن آتش بر آل فرعون پیش از قیامت است ؛ زیرا در پایان آیه مى فرماید: روز قیامت آنان را به سخت ترین عذاب درآورید.
3- عذابى که در عالم برزخ و قیامت به دودمان فرعون مى رسد به وسیله آتش است . لکن اهل برزخ از دور به وسیله آن ، عذاب مس شوند و اهل آخرت با داخل شدن در آن . تا این جا چهار آیه درباره برزخ آوردیم . سه آیه اول در رابطه با زندگى برزخى شهدا و آیه چهارم در خصوص برزخ کفار بود.نتیجه آنکه ، شهیدان در عالم برزخ در ناز و نعمت اند و کفار در عذاب و شکنجه . در حالى که عذاب کفار با بیم و هراس همراه است که از نزدیک شدن به آتش حاصل مى شود. مانند کابوس هاى وحشت ناک و خواب هاى پریشان و هراس انگیز که خواب بیننده با آن روبرو مى شود و گاهى فریاد مى زند و خود و دیگران را بیدار مى کند.
فلسفه وجود عالم برزخ
علامه حسن زاده در این باره میگوید: که طفره مطلقاً چه در عالم ماده و چه در عالم معنا محال است مثلاً انسان که در هر مرتبهای از مراتب فعلیت باشد تا جمیع مراتب مادونش را نگذرانده و استیفاء نکرده باشد به آن مرتبه از فعلیت نمیتواند برسد، در مرتبه بدن، از ماده و طبع گرفته تا آن فعلیت را که داراست.
و همچنین در مرتبه روح، از عقل هیولای گرفته تا آن فعلیت که داراست؛ مثلاً عقل هیولانی به عقل بالفعل نمیرسد مگر اینکه عقل بالملکه را گذرانده باشد وگرنه ممکن نیست چون طفره محال است.
بر همین اساس و اصل مسلّم بین حکما و دانشمندان است که نتیجه گرفته میشود، هیچ روح انسانی بدون برزخ نمیتواند وارد عالم محشر و بهشت یا جهنم ابدی شود؛ زیرا انتقال از محیطی به محیط دیگر که از هر نظر با محیط اول متفاوت است، در صورتی قابل تحمل خواهد بود که مرحله میانهای وجود داشته باشد؛ مرحلهای که بعضی از ویژگیهای مرحله اول و پارهای از ویژگیهای مرحله دوم در آن جمع باشد.
بهشت و جهنم برزخی
غیر از بهشت و جهنم قیامت، بهشت و جهنم دیگری در عالم برزخ وجود دارد که در آن خلود(جاودانگی) نیست بلکه پایان پذیر است و تا قیامت ادامه دارد. و حتی در این بهشت و جهنم تکامل فرض دارد؛ یعنی ممکن است شخصی در بهشت باشد و درجاتش افزوده شود و یا شخصی از جهنم آزاد شده و یا عذاب او در اثر کارهای خیر بازماندگان تخفیف پیدا کند
منابع:
1- طریحی، فرید الدین؛ مجمع العربین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ج1، ص186.
2- سعیدی مهر، محمد و دیوانی، امیر؛ معارف اسلامی، دفتر نشر معارف، چاپ 93، 1385، ج1، ص178و 180.
3- سعیدی مهر، محمد؛ کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چاپ سوم، 1381، ج2، ص241و 247.
4- کلینی، ابوجعفر محمّدبن یعقوببن اسحاق؛ کافی، تهران، داراکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1384، ج3، ص242، ح3و ص245، ح6
5- سبحانی، جعفر؛ الالهیات، قم، موسّسه الامام الصادق (ع)، چاپ ششم، 1384، ج4، ص238.
6- قمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار، تهران، دارالاسوة، چاپ دوم، 1416 ه.ق، ج7، ص189.
7-ری مشهدی، محمّد؛ میزان الحکمة، بیروت، دارالحدیث، چاپ دوّم، 1419 ه.ق، ج6، صص2479 – 24
8- معاد شناسی علامه طهرانی، ج 2،
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید