حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

روش بحث در کلاس

اختصاصی از حامی فایل روش بحث در کلاس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

بنام خدا

روش بحث در کلاس

معلم از هر روش یا الگویی که در تدریس استفاده کند، با مواردی برخورد خواهد کرد که باید درباره آنها با دانش آموزان بحث کند. این روش، الگوی تدریس مستقلی نیست، بلکه راهبرد یا جریانی از مراحل تدریس است که در اغلب الگوهای تدریس به کار می رود. با وجود این ، در معرفی این راهبرد، از اصول کلی مشابه الگوهای تدریس استفاده شده است؛ یعنی ابتدا، مبانی نظری آن وسپس کاربرد عملی آن تشریح می شود .

در زبان انگلیسی، (( discussion)) و ((((discourse به طور مترادف به کار می روند. در فرهنگهای انگلیسی این واژه گان چنین تعریف شده اند: اشتغال به یک مبادله کلامی منظم و اظهار نظر درباره موضوعات ویژه.

معلمان ( در جوامع غربی، بویژه انگلیسی زبان) تمایل دارند که واژه (discussion ) را به کار برند، اما دانشمندان علوم تربیتی و پژوهشگران تمایل بیشتری دارند که از واژه discourse استفاده کنند و آن را جامعتر از واژه قبلی می دانند در زبان فارسی این واژه به سخنرانی، خطابه، نطق، موعظه، خطبه، بحث و گفتگو معنی شده است ( باطنی 1371 )

برای پی بردن بیشتر به معنی discourse می توانیم به روابط روزمره افراد اشاره کنیم که همین امر نیازمند استفاده از زبان و مهارتهای ارتباطی است؛ مانند دوستیها که با ارتباطهای کلامی آغاز می شود و استمرار می یابند، افراد که در تبادل افکار و تجارب با یکدیگر سخن می گویند و بحث می کنند، اعضای خانواده، نوجوانان و جوانان که با به کارگیری ارتباطهای کلامی، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند؛ همچنین بحث و گفتگودر مجالس و ضیافتها، رسانه هایارتباط جمعی و شبکه های رایانه ای امری رایج و متداول است.

صحبت کردن مردم در کلاس:

بحث و گفتگو در کلاسها، نقش محوری دارد، زیرا بیان شفاهی وسیله تدریس است. در این باره، پژوهشگران در یافته اند که اکثر معلمان در کلاس، زیاد صحبت می کنند و نیز در اغلب کلاسها یک انگاره یا طرح اساسی ارتباطی وجود دارد، که این طرح ارتباطی نمی تواند بهترین طرح برای ارتقای اندیشه دانش آموز باشد. پژوهشگران، این طرح کلامی را ( درس پرسیدن و درس جواب دادن) نامگذاری کرده اند و آن را یک فعالیت تدریس می دانند که دانش آموزان در قالب کل کلاس با سوا لهایی که معلم طرح می کند و پاسخهایی که آنان می دهند، به تمرین می پردازند؛ این طرح ارتباطی و کلامی همچنان در همه نظامهای آموزشی کشورها برقرار است.

سئوال کردن معلم:

آموختن درس ( به شیوه حفظ کردن) مبتنی است بر صحبت و سئوال کردن معلم. پژوهشگران طی سالهای متمادی، نوع سئوال و شیوه های سئوال کردن معلمان را بررسی کرده اند؛ از جمله ریچارد آرندز نتیجه تحقیقات و بررسیهای مارک گال ( 1970) را، که در چند مرحله به شیوه سئوال کردن معلمان پرداخته است، بدین سرح ارائه می دهد:

به طور معمول ،معلمان ، هنگام تدریس سئوالهای زیادی میکنند. استینوس در سال 1912، تخمین زد که 5/4 از اوقات مدرسه به یادگیری با روش سئوال و جواب اختصاص دارد. او در یک نمونه آماری از دبیران دبیرستانها به این نتیجه رسید که هر معلم به طور متوسط در یک روز، 395 سئوال از دانش آموزان می کند. همچنین، تحقیقات انجام شده در دهه 1960 نیز، نتایج مشابهی

به دست داده اند ( آرندز، 1994 ، ص 398 ).

حال باید این سئوال را مطرح کرد که طرح پرسشهای زیاد در یاد گیری دانش آموزان چه نتایجی دارد؟ بخصوص، سئوالهای ساده عینی و سئوالهای پیچیده، که برای سطوح بالای حیطه شناختی طرح می شوند، چه تاثیری در یادگیری دانش آموزان خواهد داشت؟

نتایج تحقیقات در مورد دو نوع سئوال فوق، چنین نشان می دهند که از یک سو، تاکید بر طرح سئوالهای ساده برای پیشرفت دانش آموزان محروم و ضعیف موثر تر است و در نتیجه به تسلط آنان در مهارتهای پایه می انجامد و از سوی دیگر، تاکید بر طرح سئوالهای پیچیده برای سطوح بالای حیطه شناختی و برای دانش آموزان متوسط و قوی موثر است؛ بخصوص در شروع دوره متوسطه که در این مرحله، دانش آموزان به مرحله فکری بیشتری نیاز دارند. ( آرندز، 1994، ص 390).

امروزه، روش بحث و گفتگو به شکلهای مختلف، بیشترین کاربرد را در امر تدریس معلمان دارد؛ زیرا با این روش، از صمیمیت یکجانبه معلم کاسته می شود و بر مشارکت بیشتر دانش آموزان در اندیشیدن به مسائل و کشف کردن آنها افزوده می شود. طی سالها، بحث در کلاس گزینه ای بود که به جای سخنرانی از آن استفاده می شد و همواره بین معلمان و پژوهشگران علوم تربیتی در مورد مزیت و اثر بخشی یکی بر دیگری مجادله می شد، اما امروزه، دیدگاه معاصر، بحث کردن در کلاس را در مقابل سایر راهبردها یا الگوها قرار نمی دهد، بلکه آن را راهبردی می داند که بتنهایی عمل نمی کند و می تواند همراه با همه الگوهای تدریس و نیز در موقیتهای متنوع به کار رود. همچنین اینکه در چه مواقعی از بحث استفاده شود، به تشخیص معلم در جریان تدریس بستگی دارد.

آثار آموزشی روش بحث:

معلمان راهبرد بحث در کلاس را حداقل برای نیل به سه هدف عمده آموزشی به کار می برند :

1)رشد تفکر در دانش آموزان و کمک به آنان برای اینکه خود، سازنده معنای محتوای درس باشند؛ گرچه بحث کردن دربارة موضوعی الزاما موجب درک و فهم دانش آموزان نمی شود، ساختارهای شناختی موجود دانش آموزان را تقویت می کند و به آنان یاری می دهد تا توانایی اندیشیدن خود را افزایش دهند.

2)توسعه اشتغال ورزی دانش آموزان به فعالیتهای یادگیری، تحقیقات تجارب معلمان نشان می دهد که برای تحقق یادگیری، دانش آموزان باید مسئولیت بپذیرند و تنها به معلم متکی نباشند؛ بنابراین، استفاده از روش بحث و گفتگو یکی از راههای رسیدن به این هدف است.

3)کمک به دانش آموزان در راستای یادگیری مهارتهای مهم ارتباطی و فرایندهای اندیشیدن. از آنجا که بحث در حضور جمع انجام می شود، فرصتهایی پدید می آیند تا معلم به افکار دانش آموزان و نحوه یادگیری آنان پی ببرد. افزون بر آن، بحث کردن در کلاس برای معلمان موقیتهایی فراهم می کند تا دانش آموزان را برای تحلیل اندیشه های خود و کسب یا تقویت مهارتاهی ارتباطی، مانند اظهار نظر، گوش دادن و خوب سئوال کردن یاری دهد.


دانلود با لینک مستقیم


روش بحث در کلاس

تحقیق درمورد بحث بنیادهای نقاشی

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد بحث بنیادهای نقاشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : هنر و گرافیک

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 23 صفحه

بحث بنیادهای نقاشی .
چینگ زای تانگ.
لوچای گوید: در میان آنانی که به نقاشی می‌پردازند.
برخی در پی کار استادانه اند و برخی سادگی را ترجیح می‌دهند.
نه پیچیدگی به خودی خود ونه سادگی هیچکدام کافی نیستند.
برخی می‌خواهند چست و چالاک باشند و برخی دقت حاصل از کوشش بسیار را ارج می نهند نه چستی و چالاکی و نه دقت و وسواس هیچکدام کافی نیستند.
برخی برای روش ارزش بسیار قائلند، در حالی که دیگران مباهات می‌کنند که به روش تن نمی‌دهند.
بی‌روش بودن اسف انگیز است اما وابستگی کامل به روش هم بد است.
اول باید آموخت که در قواعد وفادارانه نظر کرد پس از این، قواعد را بنابر اندیشه و توانایی خود تغیری داد نهایت همه روشها این است که به نظر آید هیچ روشی نداری.
این امر در میان استادان متفاوت بود.
(کای-جی) انگ کانگ رنگ را کم و افشان می‌زد و به نظر می‌آمد که گلها و علفها از دستان او می‌رویند.
هان گان که تابلوی اسب زرد او یگانه است عادت داشت پیش از نقاشی عبادت کند و قلم موی او سرشار از الهام بود بنابراین در مرحلة بعدی، فرد می تواند استفاده از روش را برگزیند یا چنان نقاشی کند که گویی روشی ندارد.

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد بحث بنیادهای نقاشی

دانلود تحقیق کامل درباره کلیاتى در بحث اعجاز 30 ص

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق کامل درباره کلیاتى در بحث اعجاز 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

فهرست مطالب

کلیاتى در بحث اعجاز 1

اعجاز در لغت 1

اعجاز و معجزه در اصطلاح 1

بهترین معجزه (فلسفه تنوع معجزات) 2

ویژگى هاى دیگر قرآن 3

معجزات پیامبران 4

انواع معجزات 5

انواع معجزات 5

معجزات پیامبران 6

معجزه رسول اکرم(ص) 7

جاودانگی اعجاز قرآن و تحدی 8

اعجاز قرآن کریم 8

قرآن در زمان و مکان نمیگنجد 9

لازمه خاتمیت معجزهای جاودانه است 10

تحدی قرآن 12

اعجاز عام قرآن 13

معجزات امام زمان 14

1.حقّ پسرعموها 14

2.شمشیر فراموش شده 15

3. عزل خادم معصیت کار 15

4. پانصد درهمی که بیست درهم کم داشت 15

5. دستبند قلابی 15

6. نیاز به کفن 16

7. دکان‌ها به جای قرض 16

8. کتمان نیابت به فرمان امام(ع) 16

9. نهی از زیارت کاظمین 17

10. نام و نسب غیرواقعی 17

11. چرخاندن انگشت و بیان حاجت 17

12. درخواست نانوشته 18

13. تغییر توقیع بر اساس سؤال جدید 18

معجزات حضرت عیسی 19

داستان حقیقی کابالا 20

گوساله طلایی 20

از مصر باستان تا کابالا 22

کابالا، تعالیمی مخالف اصول آفرینش 27

کلیاتى در بحث اعجاز

فلسفه اعجاز از مباحث مربوط به علم کلام , در بخش پیامبرشناسى است , و ارتباطى با بحث هاى علوم قرآنى ندارد. بنابراین پاسخ به این سؤال که چه نیازى به معجزه است و چرا پیامبران بـه اعـجـاز روى مـى آوردنـد, خـارج از حـوزه علوم قرآنى است . در این جا فقط به این نکته اشاره مـى کنیم که یکى از راه هاى شناسایى پیامبران راستین از مدعیان دروغین , اعجاز بوده است .

زیرا اعـطـاى چـنـیـن قدرتى ازسوى خداوند بر انجام کارهایى که در توان هیچ بشرى نبوده است به کسانى که ادعاى دروغین نبوت دارند به گمراهى مردم و اغرا به جهل ایشان مى انجامید. و این با هدف رسالت که هدایت و سعادت مردم است منافات مى داشت .

اعجاز در لغت

در لـغـت بـراى ایـن واژه سه معنا ذکر گردیده است که عبارتند از: فوت و از دست دادن , ناتوان یافتن و ناتوان نمودن .

قاموس مى گوید: اعـجـزه الشى ء: فاته وفلانا: وجده عاجزا وصیره عاجزا, یعنى آن چیز از او فوت گردید.

اعجز فلانا, یعنى او را ناتوان یافت و یا ناتوان نمود.

اعجز فى الکلام : ادى معانیه بابلغ الاسالیب , یعنى مطالب را با رساترین شیوه بیان نمود.

راغب در مفردات گوید: ریـشـه و اصـل واژه عـجز, تاءخر از چیزى و وقوع آن به دنبال امرى است ولى در عرف به معناى قصور و ناتوانى از انجام کار, متداول گردیده است .

مـراد وى از این بیان آن است که معناى اصلى عجز همان تاءخر است , ولى چون افرادضعیف و نـاتـوان مـعـمـولا متاءخر از دیگران و به دنبال آنان مى باشند, این لغت مترادف باضعف استعمال مى گردد.

اعجاز و معجزه در اصطلاح

الـمـعـجـز الامر الخارق للعادة , المطابق للدعوى المقرون بالتحدى .

این بیان طریحى هـمـان تـعـریـف اصطلاحى از اعجاز و معجزه است .

معجزه امرى است خارق العاده که مطابقت با ادعاى نبوت داشته همراه با تحدى است .

آیة اللّه خوئى در تعریف اعجاز مى گوید: اعـجـاز کـارى اسـت کـه پـیامبران برگزیده الهى که مدعى منصب نبوت ازجانب خداوند, ارائه مـى نمایند به طورى که خرق نوامیس طبیعى نموده ,دیگران از آوردن مانند آن ناتوان باشند و آن چیز که معجزه نامیده مى شود,خود شاهدى بر صدق ادعاى آنان است .

بهترین معجزه (فلسفه تنوع معجزات)

بهترین معجزه , معجزه اى است که مشابه صنعت و فن رایج در زمان خود باشد.

زیرا دانشمندان هر فـن بـا اشـراف و احاطه اى که به رموز و جزئیات و اصول کارخویش دارند, بهتر از دیگران قادر به تشخیص و تصدیق معجزات پیامبران خواهندبود.

بـه هـمـیـن جـهت و با توجه به شرایط محیطى هر پیامبر, حکمت الهى ایجاب نموده است که هر پیامبرى به معجزه اى خاص , نظیر آنچه در عصر و محیط خویش رایج است , مجهز گردد.

در زمـان حضرت موسى (ع ) که دوران رواج جادوگرى است , خداوند معجزه اى چون عصا و ید بیضا به او مى دهد و ساحران که تفاوت جادوگرى و اعجاز را بهتراز دیگران مى دانند, درمى یابند کـه کـار موسى (ع ) قابل معارضه و مقابله نیست .

به همین خاطر است که ساحران اولین گروهى هـستند که پس از دیدن معجزه موسى (ع )به او ایمان مى آورند.

باز به همین دلیل است که نیرنگ فـرعـون براى فرار از شکست خویش ـکه به آنان مى گوید: موسى استاد شما در جادوگرى بوده اسـت (595) آهـرچـنـد در افـراد معمولى , مؤثر و کارگر افتاد, ولى بر خود ساحران هیچ گونه تاءثیرى در پى نداشت .

در عصر مسیح (ع ) وقتى طب در میان یونانیان رواج پیدا مى کند و پزشکان دریونان و مستعمراتش مـثل فلسطین و سوریه طبابت هاى اعجاب آور انجام مى دهند,معجزه حضرت عیسى (ع ) در مقام پیامبر برگزیده الهى بیناکردن کوران , درمان امراض غیر قابل علاج و بلکه احیاى مردگان است .

در عـصر ظهور اسلام , آنگاه که فنون ادب در میان عرب به اوج خود مى رسد وخطیبان و ادیبانى کـه از فـصـاحـت و بـلاغـت بـیـشـترى برخوردارند, به عنوان خداوندان سخن مورد تشویق قرار مـى گـیرند و بازارهایى معین براى عرضه اشعار نغز و زیباى آنان به وجود مى آید و تقدیر از آنان تا بدان جا مى رسد که هفت قصیده از بهترین اشعار آنان که با آب طلا نوشته شده است , بر خانه کعبه آویـزان مـى گردد, پیامبر اکرم باسلاحى قدم در این کارزار مى گذارد که همه ارباب سخن را به حیرت وا مى دارد.

آنچه او عرضه مى کند در همان هیاءت و قالبى است که آنان خود را در آن سرآمد روزگارمى دانستند.

آرى , عظیم ترین معجزه پیامبر اسلام (ص ) یک کتاب است .

در اصـول کافى روایتى از امام هشتم (ع ) نقل گردیده است که حضرت در پاسخ به فلسفه اختلاف مـعـجـزات پـیامبرانى چون موسى (ع ) و عیسى (ع ) و محمد(ص )فرموده است : دلیل این اختلاف غلبه پیامبران بر فنون رایج در عصر خویش بوده است.

ویژگى هاى دیگر قرآن

علاوه بر ویژگى فوق العادگى و هماهنگى قرآن نسبت به فن رایج در محیطشبه جزیره عربستان , ایـن کـتاب آسمانى , نسبت به معجزات پیامبران گذشته ازامتیازات خاصى برخوردار است که به اختصار ذکر مى گردد.

1. فرهنگى و تربیتى (عقلى ): معجزات سایر پیامبران نظیر شفاى مریضان وزنده نمودن مردگان و غـرق فـرعونیان و... تنها براى اثبات حقانیت آنان بود و دیگرجنبه هدایتگرى و تربیتى نداشت .

در حـالـى که قرآن با روح و روان انسان ها سروکاردارد و افکار بشرى را با عالى ترین اندیشه هاى الهى تغذیه مى نماید و به حق مى توان قرآن را کتابى فرهنگ آفرین به حساب آورد.

2. جـاودانگى : قرآن تنها معجزه پایدار و جاودانه است و از این ویژگى برخورداراست که لزومى به همراهى آورنده اش با خود ندارد و در هر دوره و عصرى خودگویاى حقانیت خویش است .

3. قـابـلیت دسترسى : معجزات پیامبران الهى فقط براى مردم زمان خود آن هم عده اى محدود و گـاه مـعدود قابل رؤیت بوده است .

اما دسترسى به قرآن براى همگان میسر است .

به عبارت دیگر قـرآن , محدودیت زمانى و مکانى معجزات دیگر را ندارد.

هر کسى مى تواند در هر زمان این معجزه را در کنار خود داشته باشد.

راغب در اعجازالقرآن گوید: مـعـجـزاتى که پیامبران آورده اند دوگونه بوده است : حسى و عقلى .

حسى همان است که با چشم دیـده شـود, مانند ناقه صالح , طوفان نوح و عصاى موسى .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره کلیاتى در بحث اعجاز 30 ص

دانلود مقاله کامل درباره بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

موضوع:

بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه

أعُوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

بِسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَنِ الـرَّحِیمِ

وَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَی‌ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

وَ لَعْنَةُ اللَهِ عَلَی‌ أعْدَآئِهِم‌ أجْمَعِینَ مِنَ الآنَ إلَی‌ قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ

وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

متن‌ روایت‌ کمیل‌ از «نهج‌ البلاغة‌» سیّد رضیّ رحمة‌ الله‌ علیه‌ و شرح‌ فقرات‌ آن‌ بطور اختصار:

 یکی‌ از أدلّة‌ ولایت‌ فقیه‌ که‌ هم‌ از جهت‌ سند و هم‌ از جهت‌ دلالت‌ می‌توان‌ آنرا معتبرترین‌ و قوی‌ترین‌ دلیل‌ بر ولایت‌ فقیه‌ گرفت‌، روایت‌ سیّد رضیّ أعلی‌ الله‌ مقامه‌ در «نهج‌ البلاغة‌» است‌ که‌ أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ به‌ کُمَیل‌ بن‌ زیاد نَخعیّ فرموده‌اند.

 فَفِی‌ «نَهْجِ الْبَلا َ غَةِ» مِنْ کَلاََمٍ لَهُ عَلیْهِ السَّلاَمُ لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیّ:

 قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ: أَخَذَ بِیَدِی‌ أَمِیرُالْمُؤمِنِینَ عَلِیُّ بنُ أَبِی‌ طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلا َ مُ فَأَخْرَجَنِی‌ إلَی‌ الْجَبَّانِ؛ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَآءَ ثُمَّ قَالَ: یَا کُمَیْلُ! إنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا؛ فَاحْفَظْ عَنِّی‌ مَا أَقُولُ لَکَ.

 «کمیل‌ بن‌ زیاد می‌گوید: أمیرالمؤمنین‌ علیّ بن‌ أبی‌ طالب‌ علیه‌ السّلام‌ دست‌ مرا گرفت‌ و به‌ سوی‌ صحرا برد. همینکه‌ در میان‌ بیابان‌ واقع‌ شدیم‌، حضرت‌ نفس‌ عمیقی‌ کشید و سپس‌ به‌ من‌ فرمود: ای‌ کمیل‌! این‌ دلها ظرفهائی‌ است‌ و بهترین‌ این‌ دلها، آن‌ دلی‌ است‌ که‌ ظرفیّتش‌ بیشتر، سِعه‌ و گنجایشش‌ زیادتر باشد. بنابراین‌، آنچه‌ را که‌ من‌ بتو می‌گویم‌ حفظ‌ کن‌ و در دل‌ خود نگاه‌دار!» سپس‌ میفرماید:

 النَّاسُ ثَلا َ ثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی‌ سَبِیلِ نَجَاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ؛ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَـُوا إلَی‌ رُکْنٍ وَثِیقٍ.

 «مجموعة‌ أفراد مردم‌ سه‌ طائفه‌ هستند: طائفة‌ أوّل‌: عالم‌ رَبّانی‌ است‌. گروه‌ دوم‌: متعلّمی‌ است‌ که‌ در راه‌ نجات‌ و صلاح‌ و سعادت‌ و فوز گام‌ برمی‌دارد. و دستة‌ سوّم‌: أفرادی‌ از جامعه‌ هستند که‌ دارای‌ أصالت‌ و شخصیّت‌ نبوده‌، ومانند مگس‌ و پشّه‌هائی‌ که‌ در فضا پراکنده‌اند می‌باشند.

 این‌ دستة‌ سوّم‌، دنبال‌ کننده‌ و پیروی‌ کنندة‌ از هر صدائی‌ هستند که‌ از هر جا برخیزد؛ و با هر بادی‌ که‌ بوزد در سمت‌ آن‌ حرکت‌ می‌کنند؛ دلهای‌ آنان‌ به‌ نور علم‌ روشن‌ نگردیده‌؛ و قلبهای‌ خود را از نور علم‌ مُنَّور و مُستَضیی‌ و روشن‌ نگردانیده‌اند؛ و به‌ رُکنِ وثیق‌ و محلِّ اعتمادی‌ که‌ باید إنسان‌ به‌ آنجا تکیه‌ زند، متّکی‌ نشده‌ و پناه‌ نیاورده‌اند.»

 یَا کُمَیْلُ! الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ؛ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ، وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ؛ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَ الْعِلْمُ یَزْکُوعَلَی‌الاْءنْفَاقِ؛ وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ.

 «ای‌ کمیل‌! علم‌ از مال‌ بهتر است‌؛ علم‌، تو را حفظ‌ و نگهداری‌ می‌نماید، ولی‌ تو باید مال‌ را نگهداری‌ کنی‌؛ مال‌ بواسطة‌ خرج‌ کردن‌ و إنفاق‌، نقصان‌ و کاهش‌ می‌یابد؛ ولی‌ علم‌ در أثر إنفاق‌ و خرج‌ کردن‌ زیاد می‌شود و رشد و نُموّ پیدا می‌کند؛ و نتیجه‌ و آثار مال‌، به‌ زوال‌ آن‌ مال‌ از بین‌ می‌رود.»

 وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ. وقتی‌ خود مال‌ از بین‌ رفت‌، پدیده‌ها و آثاری‌ هم‌ که‌ از آن‌ بدست‌ آمده‌ ـ هر چه‌ میخواهد باشد ـ از بین‌ میرود. مِنْ باب‌ مثال‌: کسی‌ که‌ مال‌ دارد، با آن‌ مال‌ سلطنت‌ و حکومت‌ می‌کند؛ مردم‌ را گردِ خود جمع‌ می‌نماید؛ و بر أساس‌ مال‌ خیلی‌ کارها را انجام‌ میدهد؛ همینکه‌ آن‌ مال‌ از بین‌ رفت‌، تمام‌ آن‌ آثار از بین‌ میرود؛ مردم‌ دیگر هیچ‌ اعتنائی‌ به‌ وی‌ نمیکنند و شرفی‌ برای‌ او قائل‌ نمیشوند؛ و این‌ شخص‌ که‌ بر أساس‌ اتّکاء به‌ مال‌، در دنیا برای‌ خود دستگاهی‌ فراهم‌ کرده‌ بود، همینکه‌ مالش‌ از بین‌ میرود، تمام‌ آن‌ آثار که‌ مصنوع‌ و پدیدة‌ مال‌ است‌، همه‌ از بین‌ میرود. یَا کُمَیْلُ! الْعِلْمُ دِیْنٌ یُدَانُ بِهِ؛ بِهِ یَکْسِبُ الاْءنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی‌ حَیَوتِهِ، وَ جَمِیلَ الاْحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ. وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ.

 «ای‌ کمیل‌! علم‌، قانون‌ و دستوری‌ است‌ که‌ مُتَّبَع‌ است‌ و مردم‌ از آن‌ پیروی‌ می‌کنند. بواسطة‌ علم‌، إنسان‌ در حیات‌ خود راه‌ إطاعت‌ را طیّ می‌کند، و بعد از خود آثاری‌ نیکو باقی‌ می‌گذارد. علم‌ حاکم‌ است‌ و مال‌ محکومٌ علیه‌.» همیشه‌ علم‌ بر مال‌ حکومت‌ دارد. فرق‌ میان‌ علم‌ و مال‌ این‌ است‌ که‌: علم‌ همیشه‌ در درجة‌ حکومت‌ بر مال‌ قرار گرفته‌ است‌؛ مال‌ بدست‌ علم‌ تصرّف‌ می‌شود و در تحت‌ حکومت‌ علم‌ به‌ گردش‌ در می‌آید.

 یَا کُمَیْلُ! هَلَکَ خُزَّانُ الاْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَآءٌ؛ وَالْعُلَمَآءُ بَاقُونَ مَابَقِیَ الدَّهْرُ؛ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ و أَمثَالُهُمْ فِی‌ الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.

 «ای‌ کمیل‌! خزینه‌ کنندگان‌ و جمع‌ آورندگان‌ أموال‌ از مردگانند ـ در حالتی‌ که‌ بظاهر زنده‌ هستند ـ أمّا علماء تا هنگامی‌ که‌ روزگار باقی‌ است‌ پایدارند. گرچه‌ جسدهای‌ آنها و هیکلهای‌ آنان‌ مفقود شده‌ و از بین‌ رفته‌ و در زیر خاک‌ پنهان‌ شده‌ باشد، ولی‌ أمثال‌ و آثار آنها در دلها موجود است‌؛ و حیات‌ آنها در دلها سرمدی‌ و أبدی‌ می‌باشد.»

 هَا! إنَّ هَنـهُنَا لَعِلْمًا جَمًّا (وَ أَشَارَ إلَی‌ صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً!

 «آه‌! (متوجّه‌ باش‌!) در اینجا عِلمی‌ است‌ متراکم‌ و أنباشته‌ شده‌ (و با هَنـهُنَا حضرت‌ إشاره‌ به‌ سینة‌ شریف‌ کرده‌ و فرمودند:) ای‌ کاش‌ حاملینی‌ برای‌ این‌ علم‌ می‌یافتم‌!» أفرادی‌ که‌ بتوانند علم‌ مرا حمل‌ کنند و به‌ آنها بیاموزم‌. چه‌ کنم‌، که‌ علم‌ در اینجا انباشته‌ شده‌ و حَمَله‌ نمی‌یابم‌! کسی‌ نیست‌ که‌ این‌ علم‌ مرا یاد بگیرد و أخذ کند!

بیان‌ چهار دسته‌ از علماء که‌ قابل‌ تعلیم‌ علوم‌ حقیقیّه‌ نیستند:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه

دانلود تحقیق و بررسی در مورد جمهوری اسلامی

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق و بررسی در مورد جمهوری اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

در بحث فرهنگ سیاسی محور و تفکرات از نگاه امام خمینی (ره)را بر می شماریم

وی می فرمایند با وابستگی فرهنگی و سیاسی امکان استقلال در سایر ابعاد امکان پذیر نیست و بیشترین تاکید را بر روی جوانان بخصوص قشر دانشگاه می داند و معتقد است دانشگاهیان مدیران آینده جامعه اسلامی ایران می باشند و در همین زمینه چه نکاتی اشاره می کنند که دارای اهمیت فراوان می باشد که عبارتند از :

پرهیز از تربیت خارجی و نجات از غربزدگی

معلم های متعهد عامل تربیت نسل آینده و تصفیه دانشگاه از عوامل غربزده

سیاسی بار آوردن نسل آینده و مطلع کردن آنان از مسائل روز

اعتماد به نفس دادن به آنان و استقلال طلب برآوردن جوانان در جامعه بین المل تاثیر گذار باشد.

ورود بانوان به عرصه های علمی و سیاسی

نظارت بر دانشگاهها بشکلی که افراد از (شیفته غرب نباشند) آن فارغ التحصیل می شوند فقط موافق غربی ها نباشد بلکه تعلق خاطر به جامعه خود داشته باشد.

نزدیک کردن دانشگاهیان به عنوان نمایندگان سیاسی و مذهبی ( وحدت حوزه و دانشگاه)

اما در اولین هفته های پس از وقوع انقلاب اسلامی شاهد حصابت مسئولین نظام بر روی دانشگاه را شاهد بودیم و این خود گویای این مطلب است که دانشگاه اهمیت فراوانی برای مسئولین جمهوری اسلامی داشته و به علت اینکه دانشگاه نیروی بالقوه ای در جریان انقلاب نشان داده شده است مورد توجه بسیاری از گروههای سیاسی و دولت واقع شد و اولین حرکت ها و انتخابات بعد از انقلاب انتصاب دکتر محمد ملکی به عنوان مدیریت دانشگاه تهران بود که حرکت بعدی یعنی دو هفته بعد از انتخاب مدیریت دانشگاه تهران وزارت فرهنگ و همراه با وزارت آموزش عالی را ادغام و به وزارت فرهنگ و اموزش عالی را تشکیل داد و اینها همه گویای این مطلب است که مسئولین عزم خود را جزم نموده که انقلاب را با تقویت فرهنگ علمی سیاسی دانشگاهی آغاز نماید و این خود یکی زا تاثیرات مهم بر روی رواج علم آموزی از جمله علم سیاست بوده است و قطعا جامعه ای که مبنای اساس آن علم آموزی و فرهنگ سیاسی باشد قطعا آینده ای روشنتر دارد. گرچه گروههای معارض سیاسی ابتدای انقلاب دست روی دست نگذاشتند و بیشترین ظرفیت خود را بر روی تاثیر گذار دومی دانشجویان گذاشتند و از طریق کمک های بلاعوض بدنبال جذب دانشجویان را در صور برنامه هیا خود قرار دادند و عملا در ابتدای انقلاب دانشگاهها به فضاهای مشخصی که در اختیار گروه، مختلف سیاسی قرار گرفته بود و باعث فاصله گرفتن دانشگاه از آن هدف اصلی یعنی کادر سازی برای آینده کشور شده و عملا محل برخورد را ایدئولوژی های غربی و شرقی و مخالف با انقلاب اسلامی شد و به تعبیر امام خمینی از دانشگاهها به عنوان اتاق جنگ گروه های سیاسی یاد کرده است و همین جو متشنج و سو استفاده های گروههای مختلف سیاسی باعث به تعطیل کشاندن دانشگاهها گردیده و ضربه بزرگی به روند انقلاب زده شد. اما اهم تاثیرات انقلاب اسلامی بر خلق و خوی ایرانیان اینکه ایرانیان در یک اعتماد به نفس و خود اتکائی مناسبی دست یافته اند. و این اعتماد به نفس و خود اتکائی که در عموم مردم در جریانات سیاسی رخ داده بود و تاثیری مستقیمی نیز بر مسئولین نظام گذاشته بود و مسئولین که خود نیز از میان عامه مردم به مناسب حکومتی رسیده بودند در برخوردهای سیاسی با سایر جوامع بدون در نظر گرفتن موضع ضف ایران از جنبه های اقتصادی، نظامی، سیاسی ابزار وجود می نمودند.

تنظیم می نمودند و بدون هماهنگی او حتی دست به اصلاحات داخلی کشور خود هم نمی زدند با یک چنین سخنی مواجه شدند و شاید این سخن در ذهن یک فرد مبتدی و غیر فنی در امور سیاسی یک حرف ساده تلقی شود اما از ظنر حرفه ای های سیاسی دارای بار بسیار منفی و از دید ضد امپریالیست ها بسیار مثبت تلقی می شود.

همین جمله اثرات بسیار شگرف در نوع نگرش مردم و ایران بعد از انقلاب اسلامی به کشورهای قوی داشت و با توجه به این اصل که باید جامعه به شکلی حرکت نماید و به قله های پیشرفت دست یابد که هرگز کشورهای قوی نتوانند خواسته های خود را بر کشور دیکته و تحمیل نمایند. اینها هم یکی پس از دیگری سطح بزرگ بینی را در ایرانیان بالا برد برای مثال اگر در قبل از انقلاب یک سرباز وظیفه در یکی از روستاها حرکت می کرد بسیاری از مردم بواسطه بیم داشتن از آن خود را از مسیر حرکت این سرباز دور می کردند و چنانچه در مسیر آن قرار می گرفتند به نوعی ادب توام با ترس و حساب بردن بود. اما ما شاهد این مسئله بعد از انقلاب بودیم که حتی یک شخصیت عالیمرتبه شهرستان به داخل روستا برود به نوعی امری عادی تلقی می شود الا اینکمه فردی واقعا نیازمند آن مسئول باشد احترام ویژه می گذارد اینها گویای تغییر نگرش مردم می باشد.

مورد بعدی به علت اینکه انقلابیون قبل از انقلاب مسائلی را مطرح نمودند و اذعان داشتند که درآمدهائی حاصله از فروش نفت و درآمدهای کشور هست باید وضعیت مصیتی مردم دگرگون شود و با یک


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و بررسی در مورد جمهوری اسلامی