لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
شوشتر باستان
وجه تسمیه
1-برخی از نویسندگان بنای شهر شوشتر را به هوشنگ پیشدادی نسبت می دهند.گویند شهر شوش را هوشنگ پیشدادی بنا نهاد چون وضع مردم شهر شوش بسیار خوش آمد آن را شوش نام نهاد به معنی خوب و چون هوشنگ در کنار رود کارون رسید. وضع آنرا دید و گفت این جا شوشتر است و استعداد فراوانی برای بنا نهادن یک شهر پر رونق را دارد و شوشتر را ساخت به معنی خوب تر.
2-برخی آن را تستر خواند و هر وقت آن بدین نام چنین ذکر می منمایند که یکی از طوایف «بنی عَجل» که تستر نام داشت این شهر را فتح نمود و بدین ترتیب بنام او موسوم گشت.
3-برخی شهرستان شوش و شوشتر را شوشیندخت (شوش) زن یزدگر پسر شاپور ساخت.چون او دختر (ریش گلوته)پادشاه یهودیان ومادر بهرام گور بود.
4-ششدر چون شهر را شش در یا شش دروازه بود بدین نام شهرت یافت.
5- اما یکی از زیباترین روایات در این باب ارتباط شهرستان شوشتر با ایزد آب آفرین تیشتر است بگونه ای که نام این شهر مشتق شده از کلمه تیشتر دانسته و ارتباط مستقیمی بین این دو استوار و گفته اند ایزد تیر با تشتر یکی از ایزدان آب و باروری و هستی بخش بر گیاهان و دامها و آدمیان است که در میان عناصر چهارگانه سازنده موجودات یعنی خاک،آب،هوا،گرما معرف هوا و آب بشمار می رفته این ایزد،الهه آب آفرین یعنی باران هاست. و چون در ایام قدیم شهر را بر اساس شکل اشیاء با حیوانات ساخته می شدند و همان طور که می دانیم اسب نماد تیشتر ایزدبانوی بارانهاست گواه جالبی که پیوند (سوستر=تستر) را ( اسب) ودرنتیجه ایزد آب آفرین ( تشتر) میرساند، علامت سوسی است. درزبان پهلوی هزوارشی است که swsyتلفظ میشود ولی (اسپ) asp است خوانده میشود به معنی اسب است وچون دو نام (سوس) شوش وسوشترهردوهمین لغت هزوارشی رادربردارند ازاینراه نیز از لفظ (سوس) و(سوستر) و پیوند آن با اسب و از سوی دیگر درستی این داستان که شهر (سوستر) را به شکل اسب ساخته بودند دیده میشود.
پیشینه تاریخی شوشتر
برخی نویسندگان ساخت شهر شوشتر را به هوشنگ پیشدادی نسبت میدهند که این مطلب به افسانه شبیه است زیرا مدارک مستند تاریخی که تأیید کنند هوشنگ پیشدادی وجود داشته است در دست نمی باشد.
گیریشمن باستانشناس فرانسوی غار پبده در اطراف شوشتر را نخستین سکونتگاه انسانی در ایران دانسته و بدینصورت قدمت شوشتر را به حدود ده هزار سال پیش می رساند.عیلام شناس معروف والترهینس در کتاب دنیای گمشده عیلام، احتمال داده است شوشتر امروز همان آدامدن عیلامی می باشد.درحفاریهایی که در اراضی دستوا(در پنج کیلومتری جنوب غربی شوشتر فعلی)صورت پذیرفت،مشخص شد که این منطقه برای اولین بار بعد از مرگ اسکندر مقدونی توسط اقوام الیمائید اشغال گردید. هنگامیکه مهرداد اول اشکانی حدود سال140 قبل از میلاد سرزمین بین النهرین را تصرف کرد، منطقه الیمائید نیز که تازه استقلال یافته بود تحت تسلط وی قرار گرفت.بهترین دوره ایکه شهر شوشتر در تاریخ خود گذرانده مربوط به عصر ساسانیان است. بسیاری از آثار و بناهای با ارزش شوشتر در این زمان خلافت عمر توسط لشکریان اسلام به سرداری ابوموسی اشعری فتح شدوطبق نوشته صاحب تذکره شوشتر :آن شهر اٍرم مانند،لگدکوب سم ستوران غازیان گردید.بعلت ظلم وستم خلفای اموی ،خوزستان و مخصوصا شهر شوشتر بعنوان جایگاه مناسبی برای اغتشاش در آمد. بطوریکه وقتی شبیب خارجی قیام کرد شوشتر را مرکز قیام خود قرار داد و حجاج بن یوسف سقفی که از جانب عبدالملک بن مروان مأمور سرکوب وی شد پل شادروان را ویران نمود تا اینکه دیگر کسی این شهر را مرکز شورش قرار ندهد.این شهر بعدها توسط مغولان و تیموریان فتح شد.در دوره صفویه شخصی به نام واخشتوخان از طرف دربار به حکمرانی شوشتر گماشته شد.این شخص در شوشتر دست به عمران و آبادی زد بطوریکه طبق نوشته تذکره شوشتر: «در آن زمان مردم شوشتر در وقت بسیار خوش بوده و روزگار به فراغت می گذرانیدند.»در زمان نادرشاه افشار بعلت شورشی که در این شهر بر علیه حکومت مرکزی صورت گرفت نادرشاه به شوشتر لشکر کشیده و پس از فتح شهر دست به فجایع زیادی زد.بطوریکه طبق نوشته نویسنده عالم آرای نادری بسیاری از بزرگان شهر را کشتند و سه شبانه روز زنان واطفال عوام الناس را به لشکریان بخشیدند . بعد از مرگ نادرشاه اوضاع شوشتر مانند سایر نقاط کشور دچار هرج و مرج گردید و درگیری بین نعمتیها و حیدریها بشدت رواج داشت. در زمان کریم خان زند نیز بعلت شورشهایی که در شوشترصورت گرفته و انواع شر و درگیری ،کشاورزی، و کسب وکار دراین شهر از رونق افتاد.اگر چه شوشتر در زمان قاجار مرکز ولایت عربستان و یا خوزستان بود ولی این عصر یکی از بدترین دوره های تاریخی شهر شوشتر می باشد. بطوریکه مادام دیولافوا در سفرنامه خویش شوشتر را در دوره قاجاریه از نظر خرابی و ویرانی به قبرستان تشبیه می کند و حاج نجم الملک که از طرف ناصرالدین شاه هشت ماه در خوزستان مأمور گردیده بود می نویسد:جمیع خانه هاخراب شده و مردم فقیر و بی بضاعت گشته اند.
شوشتر باستان