لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تئوری های
انگیزش در نیروی انسانی
انگیزه کاری کارکنان :
انگیزه کاری کارکنان یکی از مهم ترین و اساسی ترین ویژگی های کیفی کارکنان است که می تواند موجب افزایش عملکرد آنان در انجام وظایف شان گردد ضمن آنکه خود در افزایش بهره وری سازمان نقش اساسی دارد . وجود انگیزه کاری خود می تواند عاملی جهت افزایش رضایتمندی شغلی کارکنان نیز باشد . امانکته اساسی در بحث انگیزه کاری مقوله ای موسوم به انگیزش است که فصل وسیع و گسترده ای را در بحث رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی به خود اختصاص داده است . انگیزش کارکنان با مقوله ها و مفاهیم دیگری چون احساسات ، اعتقادات ، باورها و نیازهای کارکنان در ارتباط می باشد . اما آنچه که در تمام نظریات و تئوری های انگیزش مورد اتفاق نظر همگان است همانا نقش مدیر راهبر در ارتقاء انگیزه کاری کارکنان است و در این باب مفاهیمی چون باور مدیر ، پیش فرض های مدیر ، نگرش مدیریت ، شیوه مدیریت مدیر و نوع نگاه مدیریت به انسان و جایگاه وی در درون سازمان می تواند در ارتقاء سطح انگیزه های کاری کارکنان نقش اساسی داشته باشد .
انگیزه های کاری :استراتژی ها و موانع
تعریف انگیزه کاری : انگیزه کاری عبارتست از فرایندی برای افزایش انرژی کارکنان به منظور نیل به هدفهای کاری از مسیر درست واقعی .
در این تعریف :
فرایند :مترداف با واژه هائی چون روش یا من یا هنر نیست .
انرژی سازمانی : به معنای بهبود انگیزه های درونی برای افزایش تلاش در راستای عملکرد موفق .
کارمند : فردی است که به منظور شناخت کاری و اثر بخش بودن در راستای نیل به هدفهای سازمان و در ازای دریافت حقوق فعالیت می کند .
هدف کاری: هدف کاری میبایست به خوبی تعریف،قابل حصول وقابل اندازه گیری باشد .
راه و روش : نقش های روشن و مسئولیت های شغلی که غالباً قابل اندازه گیری بوده و در راستای نیل به هدف ها باشد .
" موانع انگیزه کاری"
طرز تلقی نسبت به کارکنان : نگاه به کارکنان غالباً ماشینی بوده و به نیازها ، توانمندی های آنان ، خدمات شخصی ، ارزشها و مهارتهای آنان توجه نمی شود .
هدف کار : هدف کار ممکن است غیر قابل دستیابی بوده ، قابل سنجش نباشد و بخوبی تعریف نشده باشد .
راه و روش انجام کار : مسئولیت های شغلی ممکن است غیرقابل تعریف ، غیرقابل سنجش ، غیر قابل دست یابی و بی ارتباط با هدف کاری باشد .
رهبری : شکست رهبری در اعطای مزایا و امکانات شغلی و پاداش مناسب به کارکنان .
سه جانبه گرائی:تأثیرنظامهای ارتباطی غیررسمی برهمکاران،اتحادیه هاواعضای خانواده.
تعریف انگیزش :
اگر انگیزش را بخواهیم به صورت تئوریکی و علمی تعریف نمائیم انگیزش یعنی نیروئی که به فرد این فشار را وارد می آورد که وظیفه اش را بخوبی و با دقت وعلاقه انجام دهد . انگیزش در حقیقت نیروئی است که به مدیران می آید تا آنها قادر باشند وظائف شان را به نحوه بهتری انجام دهند .
دسته بندی کلی از تئوری های انگیزش :
تئوری های سازگاری ( Consistency Theory )
این تئوری ها به دنبال همخوانی و انطباق درونی سازمان و ارتقاء انگیزه کارکنان همراه با یکپارچگی گروهی است .
تئوری های تمایز و اختلاف ( Self – Discrepancy theory )
ما همواره در سازمان اعتقادات و باورهائی داریم که با توجه به هر فرد متفاوت و متمایز است .
تئوری های ناهنجاری شناختی ( Cognitive Dissonance Theory )
عدم مشارکت وهمفکری وهمکاری گروهی غالباًموجب ناراحتی ونارضایتی می گردد .
تئوری های سازگاری رفتاری – طرز تلقی ( Consistency Attitude – Behavior )
عواملی که وجود دارند که موجب سازگاری رفتار با طرز تلقی کارکنان هستند
تئوری واکنش ( Reactance Theory )
همواره نارضایتی زمانی ایجاد می شود که آزادی افراد به خطر بیافتد .
تئوری نسبیت ( Attribution Theory )
ما همواره نیاز داریم به عواملی که بیانگر وجود و شخصیت فردی مان است توجه نمائیم و به گونه ای آن را در معرض دیگران قرار دهیم .
انگیزش بیرونی ( Extrinsic Motivation )
این انگیزه ها غالباً بیرونی هستند مانند پاداش های ملموس ، حقوق و مزایا ، بهداشت و تأمین اجتماعی ، مسکن .
انگیزش درونی ( Intrinsic Motivation )
این انگیزه ها درونی هستند مانند پاداش ارزشی چون شأن و منزلت ، آموزش ، ارتقاء ، انتصاب ، شخصیت .
تئوری ارزشیابی شناختی ( Cognitive Evaluation Theory )
ما وظائفی را انتخاب میکنیم که بتوانیم آنها را اجرا نمائیم و برایمان قابل اجرا باشد .
دانلود مقاله کامل درباره انگیزش در نیروی انسانی