حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اولویت انتخاب بین مدیریت دانش ومهندسی مجدد در سازمان

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله اولویت انتخاب بین مدیریت دانش ومهندسی مجدد در سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده

 

مدیریت دانش روشی سیستماتیک برای تشخیص، سازماندهی و به اشتراک گذاشتن دانش در سازمان است که می‌تواند در نهایت به تولید دانش بیشتر در سازمان نیز منجر گردد. امروزه مدیران ارشد سازمانها دریافته‌اند که سرمایه‌های دانشی در سازمان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و می‌بایست توان زیادی را برای مدیریت سرمایه‌های دانشی و دانش نهفته در فرایندهای سازمان خود صرف کنند. از طرفی، گاه فرایندهای سازمان از کارایی کافی برخوردار نبوده و مدیران را به اندیشه‌هایی چون مهندسی مجدد، فرایندها جهت اصلاح مکانیسمها و فرایندهای سازمان خود وا می‌دارند. ولی سوال اینجاست که بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد، کدام یک می‌بایست در ابتدا در دستور کار سازمان قرار گیرد تا بهترین نتیجه عاید سازمان گردد؟
این مقاله به دنبال پیدا کردن پاسخی به این پرسش است.

 

مقدمه
سیر تغییرات کنونی در فضای کسب وکار به گونه‌ای است که اکثر سازمانها ضرورت تحول را احساس کرده و مرتباً خود را با تغییرات همسو می‌کنند. رسانه‌های خبری، ما را با این حقیقت آشنا می‌سازند که مجموعه‌های ایجاد شده اغلب سمت و سوی خلاقیت را در پیش گرفته‌اند و تغییرات سازمانی نیز با چنان سرعتی می‌بایست صورت پذیرند تا سازمان با نیازهای کسب و کار تطابق داشته باشند. همگرایی فناوری اطلاع‌رسانی و فرایند جهانی شدن آن سبب می‌شود تا نیازها و ضروریات نسبت به سرعت تغییر و پیشرفتهای سازمانی بیش از پیش احساس شود.
مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی کاری و شغلی به طور همزمان برروی مرزهای چندگانه سازمان عمل کرده و نیز ابزاری برای پیشرفت کلی برنامه یک سازمان محسوب می‌گردد. مدیریت دانش با ایجاد قدرت داخلی در سازمان سعی در برطرف ساختن چالشهای خارجی را دارد و این امر با بهره‌برداری از منابع دانش موجود در کارکنان، منابع اطلاع‌رسانی، فناوری اطلاعاتی و کاربردهای آن و همچنین ارتباط آنها با مشتریان و تامین‌کنندگان انجام خواهد شد. مفهوم مدیریت دانش تعیین کننده ابزاری برای انجام و پیشرفتهای کاری است که می‌تواند شامل اجزای مختلف کار، توزیع، توسعه محصولات و خدمات باشد و کلید موفقیت آن در این نکته نهفته است که توانایی اجرای فعالانه برای توسعه و بهبود مستمر را در بر داشته باشد.
امروزه همه مدیران مکانیسم‌های متعددی را جهت بهبود کارآیی داخلی و مواجه شدن با چالشهای موثر و متعدد در رقابت تجاری در اختیار دارند، اما در اصل دو عامل عمده و اساسی وجود دارد که تاثیر فراوانی در فضای رقابت برای سازمانها ایجاد می‌کنند: مشتریان و کارکنان. کیفیت کار کارمندان، چگونگی همکاری و یاری آنها و زمینه‌های مشترک تصمیم‌گیری عوامل برتری و رقابت‌پذیری سازمان هستند. هم اکنون بیشتر سازمانها، استراتژی مدیریت دانش را به عنوان پایه اساسی توان رقابتی سازمان به کار می‌برند. به هر حال، مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی شغلی تنها وقتی به نتیجه نهایی خواهد رسید که نیازهای اساسی آن برآورده شده باشند. برخی از این نیازها به قرار ذیل است:
- ایجاد یک سازمان برای سازماندهی مجدد، تجدید سازمان، تمرکززدایی همراه با نیازهای دیگر جهت بهبود انعطاف‌پذیری سازمانی؛
- توانایی بهبود یافته به منظور عکس‌العمل نشان دادن در مقابل نیازهای روز افزون بازار، رقابت بیشتر و پاسخ به نیازهای جدید؛
- سازگاری با شرایط کاری تغییر یافته که توسط نیروهای خارجی ایجاد شده است. (به عنوان مثال: بازارها، رقیبان، مشتریان، تازه واردین و تامین‌کنندگان)؛
- ساز و کارهایی که مبادله اطلاعات و ذخیره دانش را در سازمان افزایش داده و آن را تسهیل می‌کند تا آسیب‌پذیری را در زمانی که کارمندان محل خدمت را ترک می‌کنند یا زمانی که تغییرات داخلی در نحوه کار کارکنان ایجاد می‌شود کاهش دهد؛
- دوباره‌کاری و تکرار بیهوده امور که بهره‌ای جز اتلاف وقت و هزینه در بر ندارد؛
- برانگیختن انگیزه قوی‌تر در کارمندان برای اطلاع‌رسانی و به اشتراک گذاشتن دانش و آگاهی به صورت موثر؛
- بهره‌برداری اثر بخش از فناوری اطلاعاتی و زیرساختهای اطلاع‌رسانی؛
- بازیابی اطلاعات و دانش در هنگام لزوم؛
- از بین بردن فرایندها و مراحل زائد کار و بهبود بهره‌برداری موثر از منابع انسانی و اطلاع رسانی و استعدادها در مراحل مهم فرایندی کار.
این نیازها تقریباً از نیازهای اساسی هر سازمانی است که به دنبال کسب توان رقابتی و بقا در فضای پرچالش امروزی است ولی گاه فشار رقابتی به حدی است که روشها و فرایندهای کهنه و قدیمی نمی‌توانند پاسخگوی نیاز سازمانها باشند و در اینجا است که مدیران ارشد وادار به ایجاد تغییرات اساسی در زیر ساختها، روشها و فرایندهای سازمان می‌شوند که از این تغییرات اساسی با عنوان «مهندسی مجدد فرایندها» یاد می‌شود.

 

مهندسی مجدد
مهندسی مجدد یا مهندسی مجدد فرایندها (BUSINESS PROCESS REENGINEERING=BPR) به مجموعه کارهایی گفته می‌شود که یک سازمان برای تغییر فرایندها و کنترل‌های درونی خود انجام می‌دهد تا از ساختار سنتی و سلسله مراتبی به ساختاری افقی، مبتنی بر گروه و مسطح تبدیل شود که در آن همه فرایندها برای جلب رضایت مشتریان صورت می‌گیرد. مهندسی مجدد سازمانها را می‌توان از جهات مختلف، محصول تکامل طبیعی و عملی استراتژی‌های کاربردی برخی از رویکردهای مدیریتی اخیر دانست که تأثیر عمده‌ای بر نحوه نگرش مدیریت و تجدید ساختار در جهت دگرگونی سازمانها داشته است. مهندسی مجدد به واقع بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه‌ای فرایندها برای دستیابی به بهبود و پیشرفتی شگفت‌انگیز در محیط متلاطم است.
ویلیام همر در سال 1991 با مقاله «اتوماسیون کارساز نیست، فرآیندهای زائد را حذف کنید» در مجله هاروارد بیزینس ریویو، نظریه مهندسی مجدد را به جهان مدیریت معرفی کرد. با چاپ کتاب «مهندسی مجدد سازمانها» توسط ویلیام همر و جیمز چمبی در سال 1993، مهندسی مجدد مانند یک کشتی نجات برای سازمانهای امروزی مطرح گردید. مهندسی مجدد به شرکت امکان طراحی دوباره را برای پاسخ به تغییرات در استراتژی‌ها می‌دهد.
مهندسی مجدد فرایندها، به واقع طراحی برای ساده کردن و جانشین کردن آنهاست. چندین شغل ممکن است ادغام شوند، تعداد بازرسیها و مراکز کنترل ممکن است کم شده یا حذف گردند. در واقع مهندسی مجدد نه تنها فرایندهای کار را به صورت افقی بلکه به صورت عمودی نیز فشرده می‌کند.
مهندسی مجدد سازمان این امکان را می‌دهد که از انعطاف، حساسیت و توانایی بیشتری برای بهره‌برداری از فرصتهای پیش آمده و اجرای استراتژی‌های مورد نظر سازمان، برخوردار شود.
مهندسی مجدد سازمانها یک رویکرد کل نگراست که طی الگوریتمی مشخص، استراتژی رقابتی سازمان را با فرایندهای درونی و کارکنان آن مرتبط می‌کند. این ارتباط از طریق به کارگیری جدیدترین و به روزترین فناوری اطلاعات و ارتباطات برقرار می‌شود. همچنین مهندسی مجدد بر طراحی مجدد فرایندهای کاری جهت دستیابی به بهره وری و مزیت رقابتی تمرکز می کند.
فرایندهای موجود هر سازمان ابتدا براساس مجموعه برنامه های از قبل تعیین شده و مدون طراحی شده اند و آنگاه به موازات توسعه فناوری خودکار گردیده اند. همان طور که سازمان رشد می کند، افراد بیشتری به مجموعه سازمان اضافه شده در حالی که سازمان هنوز مطابق برنامه قبلی فعالیت می کند. فرایندها جای خود را با وظیفه ها عوض کرده و به تدریج هزینه های بالا سری افزایش می یابد و سازمان اسیر چهار چوب وظیفه ای خود می گردد. این امر موجب پیچیده شدن کار و تاخیر در انجام آن گردیده و به تدریج باعث می‌شود که سازمان دچار رکود شده و از سرعت کافی جهت پاسخ به نیاز مشتری برخوردار نباشد، قدرت سازمان در رقابت با دیگران رو به افول گذارده و کیفیت تولیدات و خدمات کاهش می یابد.در اینجا ضرورت ایجاد تغییرات اساسی در سازمان نمود پیدا می کند.
مهندسی مجدد با فرایند محوری و با تغییرات اساسی که در سازمان به وجود می آورد فعالیتهایی که در سازمان ارزش افزوده ایجاد نمی‌کنند را با فرایندهای جدید جایگزین می کند. در آن صورت، انرژی سازمان روی کارهای واقعی و ارزش آفرین متمرکز می شود که ارتقای بهره وری را با افزایش سرعت، ارتقای کیفیت، بهبود خدمات و کاهش قیمت تمام شده به دنبال خواهد داشت.
مهندسی مجدد تنها در خود فرایندهای کاری دگرگونی به وجود نمی آورد، بلکه سبب بروز دگرگونیهای متنوعی در سازمان می شود. وسعت دگرگونیها در یک سازمان تحت مهندسی مجدد بسیار زیاد است. مسیرهای شغلی، برنامه‌های استخدامی و آموزشی، سیاستهای ارتقای شغلی و بسیاری دیگر از سیستم های مدیریتی نیز باید به منظور پشتیبانی از طرح فرایندهای جدید، مورد تجدید نظر و مهندسی مجدد قرار گیرد.

 

مهندسی مجدد یا مدیریت دانش؟

 

مدیریت دانش به دنبال ذخیره و اشتراک دانش در سازمان بوده و مهندسی مجدد به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در سازمان است. مهندسی مجدد توسط عواملی چون بازنگری و به دور ریختن روشهای قدیمی و منسوخ، استفاده از فناوری اطلاعات، کوچک‌سازی سازمان، بازخرید یا اخراج پاره‌ای از کارکنان و تغییر ساختارهای سازمانی صورت می‌پذیرد. در حالی که مدیریت دانش به دنبال حفظ و ثبت و ضبط دانش موجود در سازمان و سرمایه‌های دانشی سازمان است. حال سوال اینجا است که یک سازمان برای رقابتی شدن و باقی ماندن در فضای پرالتهاب رقابت کدام یک را می‌بایست در ابتدا برگزیند.
آیا می‌بایست در ابتدا مهندسی مجدد را در سازمان اجرا کرده و پس از تغییر و اصلاح فرایندها سیستم مدیریت دانش را مستقر کرد؟
و یا اینکه در ابتدا باید اجرای سیستم مدیریت دانش را در دستور کار سازمان قرار داد و پس از آن اقدام به مهندسی مجدد کرد؟
در این بخش به بررسی سناریوهای ممکن پرداخته و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم و در انتها بهترین گزینه ممکن را جهت سازمان پیشنهاد می‌کنیم.
جهت این امر، سازمانی را در نظر بگیرید که به واسطه فرایندهای ناکارآ و همچنین عدم تسلط بر مدیریت دانش سازمانی از رقابت‌پذیری کافی برخوردار نیست.
سناریوی اول: چنانچه این سازمان ابتدا مهندسی مجدد و پس از آن مدیریت دانش را در دستور کار قرار دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سازمان مذکور به واسطه مهندسی مجدد، روشهای قدیمی وکهنه خود را به دور ریخته و با فرایندهای جدید و با توان مضاعف به حیات خود ادامه می‌دهد. در عین حال توجه دارید که با مهندسی مجدد بسیاری از روشهای قدیمی نیز به دور ریخته می‌شوند. اگر چه این روشها و فرایندها از کارآیی کافی برخوردار نبوده‌اند ولی آیا ضبط و ثبت مزایا و معایب آنها مانع از بسیاری از دوباره‌کاریها در سازمان نخواهد شد؟
همچنین یکی از اهداف مهندسی مجدد،‌کوچک‌سازی سازمان جهت انعطاف و چابکی بیشتر است. کوچک‌سازی سازمان معمولاً بازخرید، بازنشستگی اجباری و اخراج پاره‌ای از به کارکنان را دنبال خواهد داشت. کارکنانی که از آنها به عنوان با ارزش‌ترین دارایی سازمان یاد می‌شود‍!
با مهندسی مجدد، خیل عظیمی از کارکنان مجبور به ترک سازمان خود می‌شوند، کارکنانی که کوله باری از تجربیات کسب شده از سازمان را هم به همراه خود می‌برند، بدون اینکه این اطلاعات، دانسته‌ها، تجربه‌ها و در یک کلام، دانش کسب شده طی سالیان خدمت خود را در محلی از سازمان به امانت سپرده یا تحویل داده باشند.

 

همچنین مهندسی مجدد به دنبال ساختارشکنی و افقی کردن سازمان است که معمولاً با حذف لایه‌های مدیریت میانی حاصل می‌شود. اگر چه افقی شدن سازمان نیز دارای مزایای بسیاری است ولی در هموارسازی ساختار سازمانی بسیاری از مدیران میانی نیز مجبور به ترک خدمت می‌شوند که این توده مدیران نیز تجربه‌های مدیریتی خود را به همراه خواهند برد.
در کل می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که مهندسی مجدد قبل از استقرار مدیریت دانش باعث از دست رفتن بسیاری از تجربیات، اطلاعات و دانش سازمانی خواهد شد و این بهای سنگینی است که چنین سازمانهایی می‌بایست آن را بپردازند، سازمانهایی که بدون توجه به حجم عظیم دانش موجود در فرایندها و نیروی انسانی سازمان خود، به مهندسی مجدد پرداخته و این سرمایه بزرگ را به راحتی از دست می‌دهند.
سناریوی دوم: فرض کنید سازمان مذکور که سازمانی با فرایندهای نارکارآ و در عین حال فاقد تسلط کافی جهت هدایت و مدیریت سرمایه‌های دانشی خود است بین دو گزینه مدیریت دانش و مهندسی مجدد، ابتدا مدیریت دانش را انتخاب کند.
چنین سازمانی قطعاً از مزایای حفظ و ثبت اطلاعات و تجربه‌های موجود خود استفاده خواهد برد ولی با توجه به اینکه استقرار سیستم مدیریت دانش به سرعت عملی نیست و زمان بر است، فاصله سازمان به واسطه فرایندهای ناکارآ از رقبا بیشتر شده و توان رقابت‌پذیری سازمان کم و کمتر می‌شود که ممکن است سازمان حتی با خطر نابودی نیز مواجه شود.
این امر به خصوص به واسطه وجود روشهای قدیمی و فرایندهای ناکارآ و ساختارهای پیچیده اجتناب‌ناپذیر می‌نماید زیرا اگر چه سازمان به دنبال استقرار سیستم مدیریت دانش است ولی با توجه به وضع موجود سازمان، شکست در فضای رقابتی محتمل خواهد بود.
در اینجا به نظر می‌رسد که مدیران ارشد با پارادوکسی مواجه هستند. آنها برسر دوراهی‌گیر افتاده‌اند که هر راه نیز به نوعی برای بقای سازمان ضروری است، انتخاب بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد، کدام یک را باید در ابتدا برگزینند، اولویت انتخاب با کدام است؟ آیا می‌توان هم نظامی جهت استقرار سیستم مدیریت دانش در نظر گرفت و در عین حال فرایندهای ناکارآ و بیمار را نیز اصلاح و سازمان را از نابودی نجات داد؟ پاسخ این سوال را می‌توان در سناریوی سوم جستجو کرد.
سناریوی سوم: با توجه به پارادوکس مطرح شده درباره اولویت انتخاب بین مدیریت دانش یا مهندسی مجدد، در این بخش چهارچوبی پیشنهاد می‌شود تا به کمک آن مدیران ارشد بتوانند به صورت همزمان علاوه بر استقرار و بهره‌گیری از مزایای استقرار سیستم مدیریت دانش، به اصلاح فرایندهای سازمان خود بپردازند.
چهارچوب مورد اشاره در شکل شماره یک مشاهده می‌شود. این چهارچوب از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول (سمت راست شکل) به استقرار نظام مدیریت دانش پرداخته است. با بررسی وضعیت دانش موجود در سازمان و تشخیص و احصاء دانش، به سازماندهی آن پرداخته می‌شود و پس از آن دانش کد شده ذخیره می‌گردد. قطعاً با مکانیسم صحیح ذخیره دانش، امکان اشتراک دانش نیز فراهم گشته که این امر موجب تکمیل چرخه دانش و تولید دانش خواهد شد. اما روی دیگر سکه، بخش فرایندهای سازمان است. الگوی تجویزی ارائه شده در این مقاله با توجه به خسارات ناشی از مهندسی مجدد به واسطه از دست رفتن حجم زیادی از دانش سازمانی، استفاده از روشهای بهبود فرایند را پیشنهاد می‌کند. سازمانی که با فرایندهای ناکارآ مواجه است و قصد تغییر آنها را دارد و از طرفی نگران از دست رفتن سرمایه‌های دانشی خود به واسطه مهندسی مجدد است، نمی‌تواند دست روی دست گذاشته و فقط به فکر مدیریت دانش خود باشد و روز به روز از رقبا عقب بیفتد و تاوان سنگین فرایندهای ناکارآمدی خود را بپردازد.
در اینجاست که روشهای بهبود فرایند میزان اثر و قدرت خود را در سازمان به نمایش می‌گذارند. روشهایی از قبیل کایزن، شش سیگما، CPI (بهبود مستمر فرایند) و دیگر روشهایی که در عرصه بهبود فرایند شناخته شده‌اند می‌توانند به یاری مدیران ارشد سازمانها بشتابند.
بخش دوم چهارچوب پیشنهادی که به صورت همزمان، با بخش اول آغاز می‌گردد با بررسی وضعیت فرایندها در سازمان و تجزیه و تحلیل آنها شروع می‌شود. قطعاً تجزیه و تحلیل فرایندها سهم بسزایی در تشخیص دانش نهفته در آنها نیز خواهد داشت. پس از تجزیه و تحلیل فرایندها و شناخت نقاط قوت و ضعف آنها، این موارد نیز می‌توانند به عنوان اطلاعاتی ارزشمند در پایگاه دانش سازمان ذخیره گردند. پس از آن روشهای بهبود فرایند در دستور کار سازمان قرار گرفته و فرایندها مورد اصلاح و بازبینی واقع می‌شوند.
الگوی ارائه شده می‌تواند نواقص موجود در سناریوهای اول و دوم را به خوبی پوشش داده و برطرف سازد. همان‌گونه که ذکر شد سازمان فرضی مورد نظر در عین عدم تسلط بر مدیریت سرمایه‌های دانشی خود، دچار نارکارآیی فرایندهای داخل سازمان نیز بوده است. نقص عمده سناریوی اول که در ابتدا مهندسی مجدد و پس از آن مدیریت دانش را پیشنهاد کرده بود، از دست رفتن سرمایه‌های عظیمی از دانش سازمان به واسطه تغییرات ناشی از مهندسی مجدد است، زیرا تغییرات مذکور باعث ترک خدمت بسیاری از کارکنان و مدیران و یا انتقال آنها به بخشهای دیگر و همچنین به دور ریختن روشها و فرایندهای قدیمی می‌شود که خساراتی از قبیل از بین رفتن تجربیات و اطلاعات این افراد و همچنین دانش نهفته در روشها و فرایندهای گذشته سازمان را در برخواهد داشت. سناریوی دوم که در پی استقرار سیستم مدیریت دانش و پس از آن، مهندسی مجدد است، اگر چه نواقص سناریوی اول درباره از دست رفتن دانش سازمانی را برطرف می‌سازد ولی با چالش عمده دیگری مواجه است. با توجه به عدم کارآیی فرایندها و روشهای قدیمی به کار گرفته شده در سازمان، فاصله رقبا با سازمان روز به روز بیشتر شده و به واسطه بهره‌گیری شرکتهای رقیب از روشهای جدید و فرایندهای کارآ، رقبا از سازمان گوی سبقت را ربوده و پیشی می‌گیرند. این امر ادامه حیات سازمان را با خطر جدی روبه رو کرده و سازمان را به سوی نابودی پیش می‌برد.
چهارچوب ارائه شده در شکل شماره یک بخوبی می‌تواند نواقص فوق را در هر دو سناریو برطرف سازد. این الگو از طرفی به دنبال حفظ و ثبت و نگهداری دانش سازمان بوده و از طرف دیگر اصلاح فرایندهای سازمان را در دستور کار قرار می‌دهد. نتیجه کار بهبود روشها، ساختارها و فرایندهای سازمان به همراه ثبت و ضبط دانش سازمانی است، آنچه دغدغه اصلی و دلمشغولی مدیران ارشد سازمانها در فضای پرچالش رقابتی امروز است.

 

نتیجه گیری
امروزه نقش دانش و مدیریت دانش بر هیچ سازمانی پوشیده نیست و مدیران ارشد می‌کوشند تا سرمایه‌های دانشی خود را به درستی شناسایی و سپس مدیریت کنند.
از طرفی گاه فرایندهای ناکارآ، توان رقابت‌پذیری را از سازمانها سلب می‌کنند. و به همین منظور استفاده از روشهای تغییر فرایند اجتناب‌ناپذیر می‌نماید.
این مقاله با ارائه یک الگوی تجویزی و استفاده همزمان از روشهای بهبود فرایند و سیستم های مدیریت دانش می‌کوشد تا خلاء موجود در این باره را پرکند. روشهای بهبود فرایند به عنوان جایگزینی برای مهندسی مجدد پیشنهاد شده است تا بتوان آن را به صورت همزمان با مکانیسم استقرار سیستم مدیریت دانش آغاز نمود و از مزایای هر دو نیز بهره جست.

 

منابع

 

[1].Alter,A.(1994),“Re-engineering tops list again’’,Computer world, Vol. 28 No. 5, January 31, p.8.
[2].Carneiro, Alberto (2001), The role of Intelligent Resources in Knowledge Management, Journal of Knowledge Management, Vol.5, .No. 4.
[3]. Kalseth, karl (1999) knowledge Management from a Business strategy perspective Journal of FID Review, vol.1, No 3.
[4]. Nonaka, I. & Takeuchi, H (1995), The Knowledge-Creating Company — How Japanese Companies Create the Dynamics of Innovation, Oxford University Press.
[5]. Plowman, B. (1995), Corporate transformation means reengineering plus, the strategic planning society News, February, pp. 8-10.

 

! پیمان اخوان: دانشجوی دکترای صنایع دانشگاه علم و صنعت
! ! مصطفی جعفری: استادیار دانشکده صنایع دانشگاه علم وصنعت

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 7   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اولویت انتخاب بین مدیریت دانش ومهندسی مجدد در سازمان

دانلود پروژه آمار و مدلسازی با موضوع انتخاب یک ماشین بین 950 ماشین در پارکینگ

اختصاصی از حامی فایل دانلود پروژه آمار و مدلسازی با موضوع انتخاب یک ماشین بین 950 ماشین در پارکینگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه آمار و مدلسازی با موضوع انتخاب یک ماشین بین 950 ماشین در پارکینگ


دانلود پروژه آمار و مدلسازی با موضوع انتخاب یک ماشین بین 950 ماشین در پارکینگ

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 19

 

فهرست مطالب

مقدمه

جامعه و نمونه ( ۳۰ داده )

روش جمع آوری داده ها

دسته بندی داده ها و جدول فراوانی

نمودارها و تحلیل داده ها

نمودار میله ای

نمودار مستطیلی

نمودار دایره ای

نمودار چند بر فراوانی

نمودار ساقه و برگ

شاخص های مرکزی

مد و میانه

محاسبه چارک ها

میانگین

میانگین وزنی

شاخص های پراکندگی

دامنه تغییرات

ضریب تغییرات CV

 

مقدمه :

در یک پارکینگ 950 ماشین پارک شده است. شخصی می خواهد با استفاده از اعداد تصادفی نمونه خود را انتخاب کند. (یک نمونه ی 30 تایی از ماشین های پارک شده)

پس از اینکه او نمونه ی خود را انتخاب کرد متوجه شد که 8 ماشین پیکان، 7 ماشین ریو، 5 ماشین پژو، 3 ماشین فولکس، 3 ماشین پاترول، 3 ماشین دوو و یک ماشین بنز بود. هدف شخص به دست آوردن نام ماشین و سال ماشین های می‌باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه آمار و مدلسازی با موضوع انتخاب یک ماشین بین 950 ماشین در پارکینگ

پایان نامه رابطه استعداد دانش آموزان با رشته تحصیلی انتخاب شده

اختصاصی از حامی فایل پایان نامه رابطه استعداد دانش آموزان با رشته تحصیلی انتخاب شده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رابطه استعداد دانش آموزان با رشته تحصیلی انتخاب شده


پایان نامه رابطه استعداد دانش آموزان با رشته تحصیلی انتخاب شده

پایان نامه رابطه استعداد دانش آموزان با رشته تحصیلی انتخاب شده/

در زیر به مختصری چکیده، تعداد صفحات، فرمت فایل و فهرست مطالب آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است:

خلاصه و چکیده تحقیق:
از بارزترین عوامل موفقیت در توسعه هر کشور را می‌توان میزان توفیق در شناسایی، پرورش، به کارگیری توانائیها و استعدادهای افراد دانست. امروز نقش عمده در این زمینه را نهاد آموزش و پرورش هر جامعه عهده‌دار است. دستیابی نظام آموزشی به اهداف خود در گرو عوامل بیشماری است که یکی از اساسی ترین آنها انتخاب رشته تحصیلی است. تحقیق حاضر به نقش و اهمیت این فرایند و به منظور رابطه استعداد دانش‌آموزان با رشته تحصیلی آنها صورت گرفته است و اهداف عمده آن از این قرار است :
-بررسی میزان عوامل مختلف در انتخاب رشته.
-بررسی میزان آگاهی دانش‌آموزان از رشته‌های انتخابی.
-مقایسه میزان تأثیرعوامل مختلف در انتخاب رشته تحصیلی دختران و پسران.
-بررسی وجود تفاوت بین هر یک از ملاکهای هدایت تحصیلی در رشته‌های تحصیلی مختلف.

تعداد صفحات: 103

فرمت فایل: word

فهرست مطالب:
چکیده ج
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه 11
بیان مسئله 12
ضرورت و اهمیت موضوع 14
هدف کلی 14
اهداف جزیی 15
سوالات تحقیق 15
تعریف نظریه متغیرهای تحقیق 16
تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق 17
فصل دوم : پیشینه تحقیق
الف ) پیشینه نظری 19
مقدمه 19
اهمیت و ضرورت کشف استعداد 20
مفهوم و تعاریفی از استعداد 23
اهداف شناخت استعدادها 24
استعدادهای عمومی 25
عنوان صفحه
استعدادهای اختصاصی 26
روشهای سنجش استعدادهای دانش آموزان 27
روشهای شناخت و سنجش استعدادها 28
ارتباط استعداد و رغبت 29
رشته های تحصیلی و وجوه تمایز آنها 29
رخالت های بی مورد والدین در انتخاب رشته تحصیلی فرزندان 32
آیادر انتخاب رشته های تحصیلی استعداد فرزندان را باید نادیده گرفت 33
ب ) پیشینه نظری 37
تحقیق شماره 1- ارزیابی نحوه هدایت تحصیلی 37
تحقیق شماره 2 – وزارت آموزش و پرورش 39
تحقیق شماره 3- برسی هدایت تحصیلی در مقطع راهنمایی 42
فصل سوم : متدولوژی تحقیق
روش تحقیق 45
جامعه آماری 45
نمونه آماری 46
روش نمونه گیری 46
ابزار تحقیق 46
روشهای آماری 47
عنوان صفحه
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل یافته ها
تجزیه و تحلیل یافته ها 49
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری 86
محدودیتهای محقق 88
پیشنهادات تحقیق 89
کتابنامه 91
ضمایم 93


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رابطه استعداد دانش آموزان با رشته تحصیلی انتخاب شده

دانلود مقاله دانلود مقاله ترجمه شده یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله دانلود مقاله ترجمه شده یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

دانلود مقاله ترجمه شده یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای: رابطه بین بعضی از متغیرهای موجود در آن (اندازه و سرمایه گذاری)

 

 

 

آگوستو اِی. پاچکو-کامر، جوئان سی. گونالز-کاستولو

 

چکیده
سیسیتم برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP) یکی از مهمترین پروژه های بهینه سازی تجارت است و چیزی بیش از تلاشی است که توسط یک شرکت قابل انجام باشد. میزان عدم موفقیت اجرای ERP نسبتاً بالا است. فرآیند انتخاب یک عامل مهم برای موفقیت است. این مقاله اولین نتایج را از مطالعه تجربی معرفی میکند که ما پی بردیم که رابطه ای بین اندازه شرکت و مقدار سرمایه گذاری وجود دارد. سیستم های اقتصادی دیگر که به اندازه ای مهم هستند که در ERP شامل گردند، هوش تجاری و مدیریت روابط مشتری است. محاسبه تکاملی، سیستم های چند-عاملی و سیستم های موازی را می توان بعنوان تکنیک های هوش محاسباتی برای مدلسازی فرآیند انتخاب ERP مورد استفاده قرار داد.
کلمات کلیدی: برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP)، انتخاب، عامل موفقیت مهم (CSF)، هوش تجاری، مدیریت روابط مشتری، سیستم های چند-عاملی، محاسبه تکاملی، سیستم های موازی(PN).
1- مقدمه
فرآیند انتخاب یک سیستم برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP) یک مسئله پیچیده است که مستلزم چندین عامل و متغیر است چون یک فرآیند تصمیم گیری است که بصورت یک نوع غیرساختاربندی شده توصیف می گردد.
برنامه ریزی منابع سرمایه ای (ERP) یک سیستم اطلاعاتی است که حجم داده های بیش از توان یک سازمان را جمع آوری میکند و در عملیات سازمان از آنها استفاده می شود.
اجرای آن نیازمند این موارد است: پول، زمان، و مقدار زیادی از تلاش افراد؛ و مانند یک سیستم اقتصادی (ES) تغییر در فرهنگ سازمانی را تقویت میکند.
سیستم های ERP در تجارت امروزه دارائی اهمیت ویژه ای هستند چون آنها توانایی پشتیبانی از استراتژی های سازمانی، یکپارچه سازی جریان اطلاعات و افزایش مزایای رقابتی و کارایی فردی را دارند، و دارای یک پایگاه داده مرکزی است که شامل همه معاملاتی است که یک سازمان می تواند ثبت کند؛ که به سری مدول های عملکردی آن بستگی دارد. این مدول های عملکردی ممکن است مدیریت مواد، تولید، فروش، بازاریابی، توزیع، خدمات مالی، منابع انسانی، گزارشات و غیره باشند. سیستم ERP چون بر روی کل سازمان تأثیرگذار است باید بدرستی انجام شود.
اجرای یک سیستم ERP یک مسئله بدون ریسک و کم هزینه نیست. حدود 40 تا 70 درصد اجراهای ERP تا حدودی شکست را تجربه می کنند. به همین دلیل است که سازمان باید مناسب ترین سیستم های ERP را برای نیازهای تجاری آنها انتخاب کند.

 


شکل 1 ساختمان ERP

 

فرضیه تحقیق ما بدین شرح است: فرآیند انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سرمایه ای بر مبنای هوش محاسباتی موفقیت اجرایی را در مقایسه با استفاده از فرآیند های انتخاب تجربی افزایش میدهد. بنابراین از روش تحقیقاتی زیر استفاده میکنیم:
- شناسایی، شناخت و تحلیل مربوط به مقالات تحقیقاتی:
عوامل مهم موفقیت در اجرای ERP
تأثیر بین فرآیند انتخاب ERP و اجرای موفقیت آمیز، و
معنای اجرای موفقیت آمیز سیستم ERP.
- درک و توضیح فرآیند انتخاب ERP در نمونه ای تجارت ها در منطقه کلان شهری گوادالاهارا در مکزیک با اعمال یک مطالعه تجربی برای:
متغیرهای مهم طبقه بندی شده مورد استفاده
طبقه بندی و توصیف روابط بین متغیرهای مهم، و
پیدا کردن رابطه بین انتخاب و موفقیت تحویل ERP.
- مطالعه تکنیک های هوش محاسباتی که در مقالات برای فرآیند انتخاب مورد استفاده قرار نگرفته اند.
این عناصر تحقیقاتی با سوالات تحقیقاتی زیر مرتبط هستند:
1- فرآیند انتخاب چطور بر روی موفقیت اجرای سیستم های ERP تأثیر می گذارد
2- متغیرهای مورد نیاز در فرآیند انتخاب ERP کدام هستند؟
3- روابط متقابل بین این متغیرها کدام هستند؟
4- آنها را چطور می توان در یک مدل محاسباتی برای انتخاب ERP شامل ساخت؟
5- هوش محاسباتی را چطور می توان برای مدلسازی فرآیند انتخاب ERP مورد استفاده قرار داد؟
در این مقاله ما تلاش میکنیم تا پاسخ های سوال 1 را بیان کنیم. در بخش 3 مدل چند-عاملی پیشنهادی را بعنوان راهی برای بهبود فرآیند انتخاب ERP معرفی میکنیم و پاسخ سوالات 4 و 5 را توضیح میدهیم. در بخش 4 نتایج اولیه مطالعه تجربی که برای نمونه برداری از شرکت های واقع در منطقه کلان شهری گوادالاهارا در مکزیک انجام شده است تا پاسخ سوالات 2 و 3 بدست آید. در بخش 5 نتیجه گیری های یافته های خود را بیان میکنیم، و راهنمایی برای مطالعات بعدی را نیز بیان میکنیم.
2- انتخاب و مدیریت پروژه از عوامل مهم موفقیت برای اجرای سیستم های ERP هستند.
اهداف اصلی یک سیستم ERP، خودکار کردن فرآیند های تجاری، بهبود روابط متقابل بین سازمان و خارج سازمان، و حذف کار اصلاح برای سیستم های نمایندگی هستند. موفقیت اجرای ERP تحت تأثیر CSF ها قرار می گیرد. CSF بصورت تعداد محدودی از مناطق تعریف می گردد که در آن، نتایج اطمینان کارایی رقابتی موفقیت آمیز را برای سازمان ایجاد میکنند.
داده های تحقیقات اقتصادی نشان میدهند که میانگین سرمایه گذاری برای اجرای ERP میتواند بین 50 هزار دلار تا چند میلیون دلار باشد. برآورد هزینه خسارت ممکن است چندین میلیون دلار باشد بنابراین اهمیت فرآیند انتخاب باید آشکار و مشخص باشد.
در جستجوی EBSCO، منابع اسپرینگر، ACM، AIS و IEEE با استفاده از برنامه ریزی منابع سرمایه ای، انتخاب و عوامل موفقیت آمیز، ما 97 مرجع مربوط به این کلمات کلیدی را پیدا کردیم. پس از طبقه بندی منابع، ما تشخیص دادیم که 11 منبع مربوط به تعاریف ERP بودند، 30 منبع پروژه های CSF و ERP را جمع آوری کرده بودند، 29 منبع جمع آوری فازهای مدل اجرای ERP را معرفی کرده بودند، 39 منبع مدلهای انتخاب ERP را بعنوان راهی برای بهبود تحویل ERP بیان کرده بودند و 2 منبع نیز آنچه را بیان کرده بودند که مربوط به اجرای راه حل های ERP بود.
ما در این سری مقالات پی بردیم که انتخاب سیستم مناسب، اعمال مدیریت پروژه و پیروی از روش اجرا، همان CSF ها هستند.
همانطور که بیان شد که انتخاب بصورت CSF است، روش انتخاب مناسبی برای افزایش موفقیت تحویل ERP مورد نیاز است اما: متغیرهای همراه با فرآیند انتخاب کدام هستند و اینکه این متغیرها چطور با هم مرتبط هستند؟ این سوال اینست که ما باید چکار کنیم تا اعمال یک مطالعه تجربی نمونه ای از شرکت ها از مکزیک را شناسایی کنیم چون اجرای این نوع سیستم ها رابطه زیادی با رفتارهای اجتماعی در داخل هر تجارت دارد و بهترین راه برای ارزیابی این رفتارها با انجام یک مطالعه تجربی است.
3- تکنیک هوش محاسباتی پیشنهادی برای فرآیند انتخاب ERP
گروههای تحقیقاتی مختلف، مدلهای ارزیابی انتخاب متفاوتی را برای بهبود فرآیند انتخاب پیشنهاد کرده اند که شامل WSM، روش امتیازدهی وزنی، AHP، فرآیند مرتبه بندی تحلیلی، FL، Fussy Logic، ANP، فرآیند شبکه تحلیلی، SHERPA، بدست آوردن ERP با کمک سیستماتیک، PM، ماتریس اولویت، PROMETHEE، TOPSIS، تکنیک ترتیب اولویت با شباهت به راه حل ایده آل، DEA، و تحلیل توسعه داده ها می باشد، که در جدول 1 نشان داده شده است.

 


جدول 1 مدلهای ارزیابی انتخاب ERP

 

محاسبه بر مبنای عامل یکی از تکنیک های هوش کامپیوتری برای یافتن راه حل هایی برای مسائل پیچیده است. هدف سیستم های چند-عاملی (MAS) اینست که به روندهایی در علوم کامپیوتر مانند حضور همزمان، ارتباط متقابل و هوش بپردازند. عامل یک سیستم کامپیوتری است که قابلیت انجام فعالیت های مستقل برای منفعت رساندن به مالک یا کاربران خود را دارد. یک سیستم چند عاملی از یک سری عاملان تشکیل شده است که در یک محیط با هم روابط متقابل دارند و از طرف اهداف و محرک های مالکان خود عمل میکنند. عاملان توانایی همکاری، هماهنگی، و مذاکره با توجه به همه زمان ها برای مطابق بودن با اهدافی را دارند که بخاطر آنها ایجاد شده اند. می توان از عاملان برای شبیه سازی مسائل اقتصادی و مدیریتی استفاده کرد. MAS را می توان برای شناسایی استانداردهای مورد استفاده توسط جریان های فرآیند های مربوط به سیستم ERP بکار برد.
در تحلیل و طراحی سازمان ها، می توان از MAS برای توصیف هر نوع سازمان فقط با استفاده از سه عنصر استفاده کرد: عاملان، نقش ها و گروه ها. مدل MAS پیشنهادی ما دارای هدف خاصی برای مرحله فرآیند ارزیابی است، که جایی است که فرآیند انتخاب و تصمیم گیری مدلسازی می گردد. طبقاتی که باید در فرآیند انتخاب ارزیابی گردند بدین شرح هستند: جنبه های عملکردی، عملیاتی، فنی و اقتصادی. این طبقات در یک مدل و ابزار شبیه سازی به ساده ترین شکل معرفی می گردند چون این طبقات را می توان به آسانی به قوانین کمیتی تبدیل کرد.
در این ساختار پیشنهادی پنج نوع عامل مختلف وجود دارد. این عاملان ممکن است از دو پایگاه داده تشکیل شده باشند (یکی برای دانش و رفتارها و یکی برای طبقه بندی خصوصیات).

 


شکل 2 ساختار سیستم چند عاملی برای فرآیند انتخاب ERP

 

پنج عامل مدلسازی شده بدین شرح هستند: عامل خصوصیات ارزیابی (ACE)، عامل مدیریت برتر (AAD)، عامل مدیریت عملکردی (AGF)، عامل سیستم ERP(ASERP)، و عامل شرکت کنترل و بررسی (AMCE).
عاملان ACE مسئول شامل سازی اطلاعاتی خواهند بود که باید با خصوصیات ERP مطابقت داشته باشند، و امکان روابط متقابل بین این خصوصیات وجود داشته باشد.
عاملان AAD شامل ویژگی ها و پروفایل های شخصی رفتارهای مدیریت برتر خواهند بود که در تطابق با داده های بدست آمده از عاملان ACE و ASERP، قوانین تصمیم گیری بر مبنای پروفایل های AAD، ACE و ASERP معرفی شده اند.
عاملان AGF شامل ویژگی ها و پروفایل های شخصی رفتارها و مدیریت عملکردی، قوانین تصمیم گیری بر مبنای پروفایل های عاملانAGF, ACE و ASERP خواهند بود.
عاملان ASERP شامل اطلاعات و خصوصیات سیستم های ERP خواهند بود که با معیارهایی مرتبط هستند که باید دارای خصوصیات ارزیابی شده باشند.
عامل AMCE مسئول آغاز فرآیند ارزیابی خواهد بود. عامل AMCE شامل اطلاعات ضروری برای بیان یک راه حل سیستم ERP بر مبنای اطلاعات شامل در عاملان ASERP و بر مبنای ارزیابی های عاملان AAD و AGF باشد که با سطوحی از تأثیر بر روی تصمیمات عاملان ذکر شده ترکیب شده است.
هر کدام از عاملان باید بر روی کامپیوترهای مختلف قرار داشته باشند که با عامل مرکزی مرتبط خواهد بود که به عاملان اجازه میدهد تا بین آنها ارتباط برقرار کنند و هدف اصلی آنرا به انجام برسانند. این ساختار نیازمند متغیرها و روابطی است که در مطالعه تجربی یافته می شود.
همچنین برای درک داده های بدست آمده از طریق کاربرد مطالعه تجربی ذکر شده، ما فکر میکنیم که تکنیک های جمع آوری داده ها می تواند دانش مورد نیاز برای ما را فراهم سازد و جمع آوری داده ها همچنین به فرآیند شناسایی وابستگی های جدید و الگوهایی کمک میکند که معتبر، قابل درک و عملکردی هستند. کاربرد تکنیک های جمع آوری داده ها مرحله ای در فرآیند کشف دانش در پایگاه داده ها است. این فرآیند شامل پیش-پردازش، طبقه بندی، پاک کردن، و نتایج تفسیر کاربرد داده ها می باشد، که تأیید میکند که داده های بدست آمده سودمند هستند.
تحلیل مقالات با استفاده از کلمات کلیدی: برنامه ریزی منابع سرمایه ای، جمع آوری داده ها، و فرآیند انتخاب، که در مطالعات مربوط به استفاده از این تکنیک ها یافت می شود. این مسئله می تواند با غیاب داده های کافی فرآیند انتخاب مطابقت داشته باشد که توسط هزاران شرکت انجام می شود که قبلاً این نوع سیستم را انتخاب و اجرا کرده اند. بنابراین کاربرد این تکنیک برای داده های بررسی شده از لحاظ تجربی می تواند به ما کمک کند تا فرآیند انتخاب را درک کنیم و مدل یا رفتارهای الگو در داخل داده ها را شناسایی کنیم.
محاسبه تکمیلی قسمتی از الگوریتم های هوش محاسباتی با استفاده از فرآیند های کاوشی برای درک بهتر فرآیند ایجاد و توسعه هوش مصنوعی با استفاده از ابزار محاسباتی است. عناصر محاسباتی تکاملی شامل یادگیری، اتخاذ و بهینه سازی فرآیند بدست آوردن نتایج مورد نظر می باشد، که با شناسایی بهترین راه حل برای مسئله مطابقت دارد که در مورد ما بهترین فرآیند برای انتخاب سیستم ERP است.
مطابق گفته کوزا، مهمترین مراحل در فرآیند آماده سازی برای استفاده از الگوریتم ژنتیک متعارف دریک زنجیره ثابت بدین شرح است: 1) طرحی که قرار است معرفی شود را تعیین کنید، 2) محدوده تناسب را تعیین کند، 3) پارامترها و متغیرهایی را تعیین کنید که الگوریتم را کنترل می کنند و 4) تعیین کنید که نامگذاری معیارهای تکمیل و نتایج چطور انجام می شود.
این مدل نیازمند تعریف یک ژن یا زنجیره کروموزوم است که از عناصر مختلف استفاده میکند که بعنوان بهترین تکنیک ها در فرآیند انتخاب و اجرای سیستم های ERP شناخته شده اند. سنجش تناسب افراد با روش ارزیابی هر ژن ثبت شده ای مطابقت دارد که تأثیر مطلوبی بر روی موفقیت نصب و استفاده از سیستم ERP دارد.
مطالعه بیشتر برای مطابقت با شناسایی عملکرد تناسب مورد نیاز است و اگر عناصری که ژن نام دارند فقط شامل ارزیابی این مسئله باشند که آیا هر گونه از گزینه های بالا را می توان با هم مرتبط ساخت. بررسی تجربی میتواند به ما کمک کند که هر کدام از ژن هایی را شناسایی کنیم که در زنجیره قابل استفاده هستند.
4- مطالعه تجربی برای درک فرآیند انتخاب ERP
فرضیه ما برای سوالات 2 و 3 در پایان بخش 1 بدین صورت می باشد: یک سری از متغیرها وجود دارند که از طریق کاربرد یک مطالعه تجربی از نمونه ای از شرکت های واقع در مکزین قابل شناسایی هستند. و متغیرهایی که می توان آنها را بعنوان هوش محاسباتی برای بهبود موفقیت تحویل ERP مدلسازی کرد.
برای انجام این هدف، ما باید یک تحقیق تجربی بصورت زیر را معرفی کنیم:
- معیارهای ارزیابی و عناصر محیطی تصمیم گیری،
- شناسایی تصمیم گیرندگان و سهامداران،
- انتخاب روش و عناصر تصمیمات قبلی ، و
- تعریف موفقیت برای تحویل ERP
مطالعه تجربی با پیروی از خصوصیات زیر انجام شد:
- تقسیم بندی تحقیق توسط هر موضوع تحقیقاتی
- استفاده از سوالات بسته با استفاده از مقیاس نقاط لینکرت

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دانلود مقاله ترجمه شده یک مطالعه تجربی در انتخاب سیستم های برنامه ریزی منابع سرمایه ای