هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تبلیغات برند ورزشی آدیداس بر تغییرات الکتروآنسفالوگرافیک مشتریان در بازاریابی عصبی است. تحقیق از نوع کاربردی و نیمهتجربی است. نمونۀ آماری حدود 40 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز (ورزشکاران و غیرورزشکاران علاقهمند و غیرعلاقهمند به مارک آدیداس، راستدست، 35-20 ساله و بدون سابقۀ بیماری و جراحی در نواحی سر و جمجمه) بودند. ابزار گردآوری دادهها، دستگاه پروکامپ2 بود. مدل کلی تحقیق از چهار مرحلۀ اصلی، انتخاب نمونه، مشاهده و بررسی فعالیت امواج مغزی آزمودنیها قبل از مشاهدۀ آگهی تبلیغاتی، بررسی فعالیت امواج مغزی آنها حین مشاهدۀ آگهی تبلیغاتی و در نهایت بررسی فعالیت امواج مغزی پس از مشاهدۀ آگهی تبلیغاتی بود. اطلاعات حاصل با استفاده از نرمافزار BioGraph Infiniti و 16Spss به دادههای کمّی تبدیل شدند. از آزمون تحلیل واریانس با اندازههای مکرر و از رویکرد لامبدای ویلکز برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین فعالیت فرکانس دلتا، تتا، آلفا و بتا در هر چهار گروه قبل، حین و پس از مشاهدۀ تبلیغات تفاوت داشت. بنابراین، با ایجاد زمینۀ درک همهجانبه و بهتر مصرفکننده و توسعۀ دانش پایه در این حوزه، میتوان امکان تحقق و دسترسی اهداف تبلیغاتی را در بخش ورزش در کشور تسهیل کرد.
بررسی تأثیر تبلیغات برند ورزشی بر تغییرات الکتروآنسفالوگرافیک مشتریان در بازاریابی عصبی