لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
آرایههای لفظی
به آن دسته از آرایههای ادبی که از تناسب های آوایی و لفظی میان واژه ها پدید میآید میگو یند.
واج آرایی (نغمه حروف)
به تکرار یک واج صامت یا مصوت در یک بیت یا عبارت گفته میشود به گونهای طنین آن در گوش بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی آوایی در آن بخش از سخن شود
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
سجع
هر گاه واژههای پایانی دو قرینه کلام در واج آخر مشترک باشند آرایه سجع پدید میآید و آن دو جمله را مسجع میخوانند. معمولا هر قرینه از یک جمله تشکیل میشود.اما گاهی نیز یک قرینه از دو یا چند جمله کوتاه پدید آمده است. همچنین در اغلب نمونههای نثر مسجع واژههای پایانی دو جمله در بیش از یک حرف مشترکند و در واقع هم قافیه میباشند. هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات (سجع در بین حیات و ذات است)
ترصیع
هر گاه اجرای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، هم وزن و در حرف آخر مشترک باشند. ای منور به تو نجوم جلال وی مقرر به تو رسوم کمال
آرایه جناس را باید به دو نوع اصلی تقسیم کرد
جناس تام
هر گاه واژهای دو بار در یک بیت یا عبارت به کار رود و هر بار معنایی متفاوت از آن برداشت شود. خرامان بشد سوی آب روان چنان چون شده باز یابد روان
جناس غیر تام(ناقص)
هر گاه دو واژه در یکی از موارد آوایی زیر با هم اختلافی جزیی داشته باشند و در یک بیت یا عبارت به کار روند.
آرایههای معنوی
به آن دسته ازآرایههایی که برپایه تناسبهای معنایی واژههاشکل میگیرند آرایه معنوی گویند.
مراعات نظیر
آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج از آن بیت یا عبارت نیز رابطهای آشنا و خاص میان آنها برقرار باشد. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
(ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی جز عناصر و پدیدههای طبیعت هستند.)
تضاد
هر گاه دو واژه با معنای متضاد در یک بیت یا عبارت به کار رود آرایه تضاد پدید میآید.
در نومیدی بسی امید است.
متناقضنما (پارادوکس)
هر گاه دو مفهوم متضاد رابه هم نسبت دهیم یا آن دو را در یک چیز جمع کنیم آرایه متناقضنما شکل میگیردو معمولا معنایی عمیق و پر مغز در پس آن نهفته است. جامهاش شولای عریانی است. (عریانی به شولا نسبت داده شده اما شولا نوعی جامه است وضدعریانی)
عکس (قلب)
هر گاه در یک بیت یا عبارت بین دو مورد (مثل ا«الف»و«ب»)رابطهای برقرار کنیم و مثلا بگوییم«الف»، «ب» است یا «الف»، «ب» را آورد و آن را در بخش دیگری از همان بیت یا عبارت بین آن در مورد همان رابطه را برقرار کرده اما جای ان دو را با هم عوض کنیم آرایه عکس شکل میگیرد.
بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
لف و نشر
هر گاه دو یا چند جزء از کلام بدون توضیحی در پی هم بیایند (لف) و آن گاه توضیحات مربوط به هر یک در پی هم آورده شوند (نشر)آرایه لف و نشر شکل میگیرند.
افروختن و سوختن و جامه دریدن پروانه زمن، شمع زمن، گل زمن آموخت
(پروانه از من سوختن را، شمع از من افروختن را و گل از من جامه دریدن را آموخت.)
تلمیح (اشاره)
هر گاه با شنیدن بیت یه عبارتی به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح است.
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم
(اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم.)
تضمین
هر گاه شاعر یا نویسندهای، بخشی از نوشته فردی دیگر را در میان اثر خود جای دهد، آن شعر یا نوشته راتضمین نموده است. دراین دو بیت سعدی بیتی معروف از فردوسی را در میان شعر خود عیناً نقل کرده است. چه خوش گفت فردوسی پاک زاد که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است که جان داردو جان شیرین خوش است
اغراق
هنگامی که شاعر یا نویسنده، صفتی را در فرد یا پدیدهای آنچنان برجسته نشان دهد که در عالم واقع امکان دستیابی به آن صفت در آن حد و اندازه وجود نداشته باشد، آرایه اغراق آفریده میشود. البته این ادعای غیر ممکن باید به گونهای بیان شده باشد که باعث افزایش گیرایی سخن گردد وشعار گونه وغیر واقعی جلوه نکند. بخواهد هم از تو پدر کین من و بیند که خشت است بالین من
(اغراق در ممکن نبودن رهایی از انتقام پدر)
حسن تعلیل
هر گاه شاعر و نویسنده برای موضوعی، دلیلی غیر واقعی وتخیلی، اما دلپذیر و قانع کننده ارایه دهد به حسن تعلیل دست مییابد. تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند
(شاعر علت ابر پوش بودن قله دماوند را برای ندیدن او بیان کرده است.)
مثل
هر گاه شاعر یا نویسنده درسخن خود از «ضرب المثلی» استفاده کند و یا بخشی از سخن او آنقدر معروف باشد که به عنوان ضرب المثل به کار رود، آن بخش از کلام دارای آرایه مثل است.
بی گمان دیوار طبع پست خاکآلود ماست گر بود کوتاهتر دیواری از دیوار بود
تحقیق درباره آرایه های ادبی