حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد ابونصر فارابی 39 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد ابونصر فارابی 39 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

ابونصر فارابی‌ (ارسطوی‌ دوم)

زندگی‌ نامه(1)

-1-1 پس‌ از روزگار ترجمه‌ی‌ آثار یونانی‌ به‌ زبان‌ تازی، نخستین‌ حکیم‌ و فیلسوف‌ جامع‌ ایرانی‌ بدون‌ هیچ‌ تردیدی‌ فارابی‌ است.

‌ابونصر محمدبن‌ طرخان‌ بن‌ اوزلغ‌ فارابی، که‌ او را فیلسوف‌ المسلمین‌ نام‌ داده‌اند، بی‌شک‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ فیلسوفان‌ اسلام‌ و یکی‌ از نوابغ‌ ایران‌ است.

‌در نام‌ و اصل‌ و نسب‌ و منشأ او میان‌ عالمان‌ رجال‌ اختلاف‌ است. ابن‌ الندیم‌ در: الفهرست، و شهر زوری‌ در: تاریخ‌ الحکمأ، و ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌ در: طبقات‌ الأطبأ نسبت‌ او را فارسی‌ می‌دانند و برخی‌ از دانشمندان‌ روزگار ما هم‌ بر این‌ عقیده‌اند.

-2-1 ما از روزگار زندگی‌ و جریان‌ حیات‌ فارابی‌ چیز زیادی‌ نمی‌دانیم‌ و نیز به‌ طور قطع‌ و یقین‌ نمی‌دانیم‌ که‌ سیر تحصیل‌ و کسب‌ دانش‌ و بینش‌ او به‌ چه‌ نحوی‌ بوده‌ است.

‌گفته‌اند که‌ پدر فارابی‌ «امیر لشکر» بوده‌ و اصل‌ او پارسی، و خود فارابی‌ در وسیع‌ یکی‌ از دیه‌های‌ فاراب‌ ماورأالنهر متولد شده‌ است.(2)

‌فارابی‌ یک‌ بار به‌ قصد تحصیل‌ از ماورأالنهر به‌ بغداد آمد و بیشتر علوم‌ را در همان‌ جا فرا گرفت. و در عربیت‌ ورزیده‌ شد، در حران‌ به‌ حلقه‌ی‌ درس‌ معلمی‌ نصرانی‌ در آمد به‌ نام‌ یوحنابن‌ جیلان(3) و پیش‌ همو و شاید گروهی‌ دیگر از ترسایان‌ مجموعه‌های‌ ثلاثی‌ ورباعی(4) را فرا گرفت. فارابی‌ بار دیگر به‌ بغداد باز آمد و به‌ خواندن‌ کتابهای‌ ارسطو و تأملات‌ فلسفی‌ خویش‌ پرداخت‌ و بیشتر کتابهای‌ ارسطو را به‌ دقت‌ خواند و در وقوف‌ و آگاهی‌ به‌ دقایق‌ آن‌ کتب‌ مهارت‌ یافت‌ و سپس‌ به‌ خواندن‌ کتاب‌ «نفس» ارسطو آغاز کرد و آن‌ را به‌ کرات‌ خواند، چنان‌ که‌ در آخر کتاب‌ نفس‌ ارسطو، مکتوبی‌ از او یافتند که‌ نوشته‌ بود «انی‌ قرأت‌ هذا الکتاب‌ مأئه‌ مرة- من‌ این‌ کتاب‌ را صد بار خواندم.(5) »

‌و هم‌ از او نقل‌ شده‌ است‌ که‌ من‌ کتاب‌ سماع‌ طبیعی‌ ارسطو را چهل‌ بار خواندم‌ و باز هم‌ بدان‌ نیازمندم(6).

‌ ارسطوی‌ ثانی‌

-3-1 فیلسوف‌ ما چندان‌ در تفسیر و شرح‌ و دقت‌ در معانی‌ افکار ارسطو تبحر یافت‌ که‌ به‌ قول‌ قرطبی‌ در طبقات‌ الحکمأ، «مشکلات‌ آن‌ را حل‌ و اسرار آن‌ را کشف‌ کرد و آنها را در کتابهای‌ صحیح‌ عبارت، لطیف‌ اشارت‌ تدوین‌ کرد و آنچه‌ را که‌ الکندی(7) و دیگران‌ در صناعت‌ تحلیل‌ و شیوه‌های‌ تعلیم‌ از آنها غفلت‌ کرده‌ بودند بیان‌ کرد و آن‌گاه‌ در کتابی‌ به‌ نام‌ احصأالعلوم‌ آنها را تعداد کرد و تعاریف‌ و اغراض‌ آنها را به‌ دست‌ داد، به‌ طوری‌ که‌ طالبان‌ علم‌ همواره‌ از نظر و دقت‌ و طلب‌ راهنمایی‌ از آن‌ بی‌نیاز نیستند.»(8)

‌این‌ امور باعث‌ شد که‌ فارابی‌ را معلم‌ الثانی‌ یا ارسطوی‌ دوم(9) لقب‌ دادند. حاجی‌ خلیفه‌ از حاشیه‌ی‌ مطالع‌ نقل‌ کرده‌ است‌ که: «مترجمان‌ مأمون‌ از کتابهای‌ یونان‌ ترجمه‌های‌ مخلوطی‌ انجام‌ داده‌ بودند که‌ ترجمه‌ی‌ یکی‌ با ترجمه‌ی‌ دیگری‌ توافق‌ نداشت، و این‌ ترجمه‌ها همچنان‌ بدون‌ تحریر و شرح‌ و پیرایش‌ مانده‌ بود؛ بلکه‌ نزدیک‌ بود که‌ از میان‌ برود، تا اینکه‌ حکیم‌ فارابی‌ به‌ وجود آمد؛ آن‌ گاه‌ پادشاه‌ زمان‌ او یعنی: منصور بن‌ نوح‌ السامانی‌ از او خواست‌ که‌ این‌ ترجمه‌ها را گرد آورد و از میان‌ آنها ترجمه‌ی‌ ملحض‌ و مهذب‌ و پیراسته‌یی‌ که‌ مطابق‌ حکمت‌ باشد بپردازد. فارابی‌ این‌ دعوت‌ را پذیرفت، و چنان‌ که‌ او خواسته‌ بود کرد، و کتاب‌ خویش‌ را تعلیم‌ ثانی‌ نام‌ نهاد، و از این‌ رو او را معلم‌ ثانی‌ لقب‌ دادند. و این‌ کتاب‌ همچنان‌ به‌ صورت‌ مسوده‌ در خزانه‌ منصور مانده‌ بود تا اینکه‌ ابن‌سینا بر آن‌ اطلاع‌ یافت‌ و از خلاصه‌ی‌ آن‌ کتاب‌ «شفا» را ساخت. و از بیشتر جاهای‌ شفا فهمیده‌ می‌شود که‌ خلاصه‌ی‌ تعلیم‌ ثانی‌ است.»(10)

َ‌ نظرابن‌ خلدون‌ درباره‌ فارابی‌

-4-1 این‌ قول‌ را که‌ حاجی‌ نقل‌ کرده‌ است‌ و از چند نظر قابل‌ تردید و تأمل‌ است‌ فقط‌ برای‌ مزید اطلاع‌ نقل‌ کردیم‌ و الا درباره‌ علت‌ ملقب‌شدن‌ فارابی‌ به‌ معلم‌ ثانی‌ قول‌ معقول‌ و صحیح‌ آن‌ است‌ که‌ ابن‌ خلدون‌ گفته‌ است:

«ارسطو را معلم‌ اول‌ بدین‌ جهت‌ گفته‌اند که‌ او آنچه‌ از مباحث‌ و مسائل‌ منطق‌ متفرق‌ و پراگنده‌ بود جمع‌ کرد و در تهذیب‌ آنها کوشید و بنای‌ آن‌ را استوار کرد و اول‌ علوم‌ حکیمه‌ و فاتحه‌ی‌ آنها قرار داد، و به‌ سبب‌ آنکه‌ فارابی‌ در این‌ راه‌ کوشید و تمام‌ آن‌ مسائل‌ را از ترجمه‌های‌ پراگنده‌ و مشوش‌ گرد آورد و در کتابی‌ خلاصه‌ کرد او را شبیه‌ ارسطو کرد و از این‌ رو او را معلم‌ ثانی‌ لقب‌ دادند.»(11)

َ‌ تو داناتری‌ یا ارسطو؟

-5-1 گویا فارابی‌ به‌ ارزش‌ کار خود واقف‌ بوده‌ است‌ که‌ وقتی‌ از او پرسیدند: «آیا تو داناتری‌ یا ارسطو؟» در جواب‌ گفت: «اگر من‌ در زمان‌ او بودم‌ البته‌ بزرگ‌ترین‌ شاگرد او بودم.»(12)

َ‌ فارابی‌ موسیقیدان‌

-6-1 چون‌ فارابی‌ روزگاری‌ در بغداد زیست‌ و در آموختن‌ فلسفه‌ تا سر حد کمال‌ کوشید و بر رموز و دقایق‌ این‌ علم‌ آگاهی‌ یافت‌ از بغداد به‌ حلب‌ رفت، و شک‌ نیست‌ که‌ یکی‌ از علل‌ کوچ‌ او اضطرابات‌ سیاسی‌ بود که‌ در بغداد به‌ هم‌ رسیده‌ بود.(13) امیر حلب‌ در این‌ روزگار سیف‌ الدوله‌ حمدان‌ بود. آورده‌اند که‌ چون‌ ابونصر فارابی‌ به‌ مجلس‌ سیف‌الدوله‌ در آمد- و آن‌ مجلس، مجمع‌ فضلأ در همه‌ی‌ معارف‌ بود او را به‌ خدمت‌ سیف‌الدوله‌ در آورده‌اند در حالی‌ که‌ لباس‌ ترکان‌ پوشیده‌ بود، و او همیشه‌ این‌ لباس‌ را می‌پوشید، سیف‌الدوله‌ او را گفت: بنشین. فارابی‌ گفت: کجا بنشینم؛ اینجا که‌ منم‌ یا آنجا که‌ تویی؟! سیف‌الدوله‌ گفت: آنجا که‌ تویی. پس‌ فارابی‌ از روی‌ شانه‌های‌ مردم‌ به‌ گذشت‌ و خود را به‌ مسند سیف‌الدوله‌ رسانید.

‌سیف‌ الدوله‌ را بندگان‌ خاصی‌ بود که‌ با آنها به‌ زبان‌ ویژه‌یی‌ سخن‌ گفتی‌ و کم‌ کسی‌ آن‌ را شناختی؛ با آن‌ زبان‌ به‌ حاجبان‌ گفت: «این‌ شیخ‌ ادب‌ فرو گذاشت، من‌ از او مطالبی‌ بپرسم، اگر نتواند همه‌ را پاسخ‌ دهد او را بیرون‌ کنید یا بسوزانیدش!» ابونصر به‌ آن‌ زبان‌ ویژه‌ی‌ پادشاه‌ گفت: «یا امیر، صبر کن‌ که‌ کارها همه‌ به‌ عواقب‌ آن‌ وابسته‌ است.» سیف‌الدوله‌ شگفت‌ ماند. پرسید: آیا تو این‌ زبان‌ را می‌دانی؟ گفت: آری، من‌ هفتاد زبان‌ می‌دانم. آن‌ گاه‌ با عالمان‌ حاضر در مجلس‌ به‌ سخن‌ پرداخت، و در همه‌ی‌ فنون‌ سخن‌ او برتر و بهتر بود سخن‌ دیگران‌ فروتر، تا جملگی‌ فروماندند و خواستند تا تقریرات‌ او بنویسند؛ سیف‌الدوله‌ آنها را از آن‌ کار منصرف‌ کرد و با ابونصر خلوت‌ کرد و او را گفت:

-آیا چیزی‌ می‌خوری؟

- ابونصر: نه‌

- آیا چیزی‌ می‌نوشی؟

- ابونصر: نه‌

- سیف‌الدوله: می‌خواهی‌ که‌ چیزی‌ بشنوی؟

- ابونصر: آری‌

‌پس‌ سیف‌الدوله‌ به‌ احضار خنیاگران‌ دستور داد. تمام‌ کسانی‌ که‌ در این‌ فن‌ ماهر بودند با انواع‌ آلات‌ موسیقی‌ حاضر آمدند. هیچ‌ یک‌ از آنها چیزی‌ ننواخت‌ مگر اینکه‌ فارابی‌ بر او عیب‌ گرفت‌ و گفت: خطا کردی!(14)

‌سیف‌الدوله‌ گفت: در این‌ صنعت‌ هم‌ چیزی‌ می‌دانی؟

‌ابونصر: آری‌ دانم‌ و نیکو دانم!

‌آن‌ گاه‌ از میان‌ خویش‌ کیسه‌یی‌ بیرون‌ کرد و باز کرد و از آن‌ چوبهایی‌ به‌ در آورد و آنها را ترکیب‌ کرد و بنواخت. حاضران‌ مجلس‌ همه‌ بخندیدند؛ ابونصر آن‌ را باز گشاد و این‌ بار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ابونصر فارابی 39 ص

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :56

 

فهرست مطالب :

مقدمه

کودکی ابونصر فارابی

زندگی اجتماعی و سیاسی زمان فارابی

وضع علمی فارابی

آثار و کتابهای فارابی

آثار او در منطق

احضاء العلوم

کتاب الجمع بین رأی الحکمین

حساسیت مدینه

مدینه فاضله

رئیس مدینه فاضله

امام و فیلسوف

آراء اهل مدینه فاضله

مدن غیر فاضله

آراء مدن جاهله وضاله

فلسفه مدنی فارابی

 

مقدمه

ابو لضر فارابی مؤسس فلسفة اسلامی است. او تمام سعی خود را به کار برد که بگوید مطالعات فلسفی بدون بررسی جنبه های عملی آن درجامعه کاری بیهوده است. او کوشش فکری خود را فقط به منظور تهیه طرح اصلاح امور اجتماعی پیلیوی کرد. فارابی می گفت : همانطور که در نظام موجودات امکان انحراف از نوامیس طبیعت وجودندارد در جامعه مدینه فاصله هم اصول منطقی و عملی با نظام آفرینش متناسب خواهد بود. گرچه پیش از فارابی پیروان فرقه اسماعیلیه هم به چنین تناسبی قایل بوده اند: لیکن آنها طرح مدینه فاضله را عنوان نکرده بودند.

بعد از فارابی تا دو سه قرن پیش ، تقریباً تمامی دانشمندان و فلاسفة اسلامی تحت تآثیر عقاید او در تمام زمینه ها از جمله بررسی مایل اجتماعی و علم مدینت قرار گرفته اند. زیرا هیچ مسأله ای در فلسفه اسلامی نیست که فارابی به طرح و توضیح آن نپرداخته باشد. متأسفانه در دو سه قرن اخیر است که تقریباً اکثریت فلاسفة‌ اسلامی در تحقیقات فلسفی خود توجهی به طرح مسایل اجتماعی یا علم الاجتماع نکرده اند. این امر باعث شگفتی صاحبنظران نیز شده است. که چرا تفکر فلسفی و مطالعات فلاسفه اسلامی از طرح اجتماعی و تمدن شوی به دور مانده است.

در حالیکه توجه به جنبه های عملی این مطالعات است که به ارزش آن می افزاید، چنانکه افلاطون نیز گفته است:

« حکمت بی سیاست ناقص  و سیاست بی حکمت باطل است و حکیم باید حاکم باشد و حاکم حکیم»

اگر فارابی سعی در جمع فلسفه و دیانت کرده است، این سعی دلیل وحدت دین و فلسفه نمی شود، این سعی لازمة اصول و مبانی فلسفه اوست و به اختصای وضع تاریخی تفکر، صورت گرفته است. بعبارت دیگر سعی فارابی درجمع دین وم علم ، کلام و تصوف با فلسفه، نتیجه پاسخ تازه ای به پرسش اساسی فلسفه وضوع بر تآسیس فلسفة اسلامی است. اگر فارابی به مطالعه و تدوین آراء یوناینان اکتفا می کرد، می توانست مانند کندی فلسفه را در جنب احکام وحی اثبات کند و معتوض نسبت دین و فلسفه نشود. در این صورت، بیان فلسفة او، تا این اندازه شکل نبود.

ممکن است ایراد شود که فلسفه‌ مدنی و مسائل آن در قیاس با مسائل نظری، چندان دشوار نیست، ولی کسانی می توانند چنین ایرادی بکنند که نمی دانند فهم مقاصه فلسفة‌ مدنی فارابی، موکول به درک عمیق فلسفة‌ نظری اوست.

درست است که فارابی، شاگرد فلاسفة‌ یونانی است، اما مقلد آنان نیست. اگر در بعضی از کتب، بمناسبت موقع و مقام، درباب تأثیر آراء فلاسفة یونانی تدر فلسفه اسلامی وتوجه فلاسفة‌ اسلامی، منجمله فارابی به فلسفة یونانی،‌تأکید شده است، نباید نتیجه گرفت که مدینه فاضلة فارابی افلاطونی یا ارسطوئی است.

غالب شرق شناسان اصرار داشته اند که با تتبعات خود، مراجع و مأخذ همه آرائ فلاسفه اسلامی را در بین آثار یونانی بخویند و فلسفة‌ اسلامی را التقاطی صرف بدانند، این طایفه در توجیه اختلاف صورت فلسفة‌ اسلامی با فلسفة‌ یونانی، سوء تفاهم و اشتباه و قصور فهم مسلمین را هم ذخیل دانسته اند. این قبیل اقوال، سطحی است و قائلان به آن دانسته یا ندانسته فلسفه را هیچ و پوچ انگاشته اند. زیرا اگر اشتباه و نفهمیدن مطلبی مؤدی به پیدایش فلسفه شود، هر قول نا مربوط نامفهوم را باید فلسفه دانست.

یکی از مسلمات عصر ما، اینست که آراء و اقوال اشخاص، انعکاسی از شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی است. بنابراین قول، فلسفة مدنی فارابی باید به مقتضای شرایط سیاسی و اجتماعی اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری در بغداد، تدوین شده بود.

بعضی از مورخان سعی کرده اند که مناسبتی میان آراء فارابی ونظام سیاسی خلافت عباسی بیابند، اما در این باب هر چه گفته اند، تحکمی و نا مربوط بوده است، عجب آنکه این قبیل مطالب را کسانی عنوان می کنند که تمام یا قسمت اعظم آراء فارابی را مأخوذ از مأخذ یو نانی می دانند و متوجه نیستند که این دو قول را نمی توان جمع کرد.

آیا فارابی چنانکه خود تصریح کرده است، طرح مدینه فاضله را مطابق با نظام عالم می دانند یا چنانکه معمولاً گفته می شود، نظام موجودات در نظر او با توجه به ملاحظات و مقتضیات اجتماعی عنوان شده است؟ نظام موجودات در نظر فارابی، هیچ مناسبتی با نظام اجتماعی و مدنی و سیاسی زمان او ندارد.

فارابی در ترتیب طبقات و اصناف مدینه هم بدون اینکه متعرض نظام مدنی و سیاسی موجود شود، پنج طبقه و صنعت مدینه را متناسب با مراتب موجودات ذکر می کند.

البته فارابی منکر نیست که رؤسای مدینه ملاحظات مربوط به زمان و مکان را هم مراعات می کنند، اما این ملاحظات، خدشه  و لطمه ای به اصول وارد نمی کنند بلکه  صرفاً مربوط به اطلاق اصول بر موارد جزئی است. به این جهت علم به فلسفة‌ نظری فارابی، بیش از آشنائی بشرایط سیاسی و اجتماعی زمان، در فهم معانی فلسفة‌ مدنی او، اهمیت دارد.

مطلب دیگر، نسبت فلسفه نظری با علم مدنی و قیاس این علم با شریعت است.

دراینکه فلسفة نظری، اساس علم مدنی است، تردیدی نیست اما ثبات وحدت فلسفة‌مدنی و شریعت چه جهت دارد؟

از آنجاکه به نظر فارابی فلسفه باید اساس عمل و تدبیر امور و نظام مدینه باشد وشریعت عم اگر مخالف فلسفه صحیح باشد، در مدینة فاضله جائی ندارد، ناچار باید سعی در اثبات وحدت فلسفة ‌مدنی و شریعت شود یا لااقل شریعت و بطور کلی دیانت بر مبنای فلسفه تفسیر شود.

کودکی ابونصر فارابی

نام کوچک او محمد بن محمدبن طرخانی مشهور به ابونصر است. او در شهر فاراب از شهرهای ماوراءالنهر خراسان قدیم در سال 257 هجری قمری برابر با 870 به دنیا آمد،(1) و به همان جا منسوب گشت و فارابی نامیده شد: می گویند پدرش از امرای لشگریان طاهریان در خراسان بوده است. ابونصر دوران کودکی را در موطن اصلی خود گذراند، وتحصیلات ابتدایی را نیز در همان جا به انجام رسانید و به طور مسلم دارای هوش و استعداد ذاتی استثنایی بوده است.

1- در اینکه فاراب از بالد خراسان قدیم است یا از شهرهای بلاد ترک بین مورخین و نویسندگان تراجم احوال اختلاف نظر است. این ندیم نویسنده کتاب الفهر ست که مهمترین سند تاریخی است معتقد است که فاراب از بلاد خراسان و ماوراءالنهر است. با توجه به اینکه ابن ندیم در زمان شهرت نابغه بزرگ و اندیشمند بلند پایه زمان خود یعنی فارابی ضمن اشتغال به کار فروش کتاب دست اندر کار تهیه کتاب الفهر ست بود. و طبعاً توجه خاص به تحقیق در شرح حال رجال برجسته علمی و بیان کتب نویسندگان داشته است به طور مسلم نمی توانسته از دقت دربیان و تشریح احوال نادره زمانش ابونصر فارابی غافل بماند. و بر اساس حد سیاست دیگران حتی موطن و محل تولد او را بیان کند. نظریه دیگر منسوب به ابن حوقل می باشد او می گوید فاراب یا اطرار از بلاد ترک است به نظر  اینجانب  این گفته نمی تواند مخالف نظریه ابن ندیم باشد زیرا زبان محلی مردم شهرهای ماوراءالنهر در آن زمان اکثر ترکی بوده و هنوز هم اکثراً به لهجه ترکی یا ترکمن تکلم می کنند. با توجه به اینکه فارابی غالباً به لباس و زین ترکها در می امده و تکلم می نموده است به همین عنوان شهرت یافته است وابن حوقل نیز با توجه به همین شهرت گفته است فاراب از بلاد ترک است. و اصولاً عنوان طرخانی لقبی است که در زمان سامانیان به نزدیکان امراء سامانی داده می شده و عنوان پدرش بوده.

(1) منابع مورد اطمینانی که دربارة زندگی و شرح حال و دوران کودکی او مطالبی نوشته اند بسیار اندک و اگر هم وجود داشته ما از آن اطلاعاتی نداریم. اصولا مطالب مذکور در این منابع نیز غالباً مشابه یکدیگر است و در حدی نیست که ذهن نقادرا ضمن تجزیه و تحلیل موضوع ارضا نماید باید گفت که درمیان دانشمندان قدیم رسم نبوده که در تشریح احوال خصوصی خود چیزی بنویسد. و آیندگان را از حد سیاست و گمان و خیالپردازی برهانند.

تنها کسی که اقدام به چنین امری از میان دانشمندان نموده و شاگردان او هم درباره زندگی او به تفصیل مطالبی نوشته اند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه ابونصر فارابی