حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره خدا در قرآن

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره خدا در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره خدا در قرآن


مقاله درباره خدا در قرآن

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:255

ادبیات وپیشینة تحقیق

خدا در قرآن

هر یک از کتب آسمانی ضمن آیات خود سیمای ویژه از خداوند را به دست می‌دهد که شناخت آن، نقش بسیار مهمی در فهم دیگر معارف دینی و میزان تعهد به دستورهای الهی دارد. مثلاٌ در کتب مقدس عهد عتیق ، با خدایی مادی[1]، بخیل[2]، دروغگو[3]، پشیمان[4]، فراموشکار[5]، خسته[6]، خشمگین و  غیرحلیم[7]، و ضعیف در برابر کید و قدرت انسان[8]، و شیطان مواجهیم.

خدای عهد جدید موجودی مهربان است که برای بخشش گناه ذاتی آدمیان (خوردن از درخت ممنوعه ) زمینی شد و مصلوب گشت[9].

اما خدایی که در ترسیم قرآن شده، چگونه است و چه نقشی در هستی دارد و از سویی چه تأثیری نیز بر انسان می‌نهد؟ آیا جایگاهش در بالای کهکشان‌ها، آسمان‌ها وجبروت می‌باشد، یا اینکه نزدیک است و قریب؟ آیا فلسفی خشک است، یا اینکه دوست‌داشتنی‌ترین محبوب و زیباترین موجودی است که می‌توان با او از محبت و عشق دم زد؟

تلقی و دریافت ما از سیمای خداوند، توجیه‌گر نوع رابطه‌ای است که با او برقرار می‌کنیم. مثلاً گروهی خدا را در فاصله بسیار دور از زندگی خود قرار می‌دهند و بلکه او را حذف می‌کنند و برخی نیز او را در دل و دیده و زندگی، حقیقتی یگانه یافته و حتی خود و دیگران را عدم فرض کرده‌اند. اینان که سروده‌اند «ما عدم‌هاییم هستی‌هانما»،  در خانه جز صاحب‌خانه ندیده‌اند. کامل‌ترین سیمای خداوند در قرآن ظهور یافته؛ قرآنی که ظرف تجلی کامل اسماء و صفات پروردگار.

 

 

 

اسما و صفات خدا در یک نگاه

و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها[10].

قرآن مجید و روایات اسلامی خداوند را دارای «نام‌های نیک» دانسته‌اند؛ نام‌هایی که بیانگر صفات اویند. آیه مذکور نام‌های نیک را تنها از آن خداوند می‌داند.[11]

اینکه «اسماء حسنی» مخصوص خداوند است، از این روست که اسماء او حاکی از کمالات اوست و از دیگر سو واجب الوجود، عین کمال و کمال مطلق است. از همین رو، کمال حقیقی از آن اوست و غیر او هر چه هست، ممکن الوجود و سراسر فقر و نیازست.

نام‌های نیک خداوند که در قرآن و دیگر منابع اسلامی بر پاره‌ای از آنها تأکید ویژه شده، فراوان‌اند. مثلاً در برخی از روایات اسلامی برای خداوند نود و نه اسم و صفت نام برده شده است.[12]

در قرآن نیز برای خداوند، اسما و صفات گوناگونی بر شمرده شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. «الله»؛ ذاتی که جامع همه کمالات است و آن کمالات را به طور مطلق دارد.
  2. «واحد»؛ ذاتی که اجزایی ندارد و شبیه مانندی برای او نیست.
  3. «صمد»؛ آقا و بزرگی که همگان دست حاجت به سوی او دراز می‌کنند و او از همه بی‌نیاز است و از سویی مقصود همگان می‌باشد.
  4. «اول»؛ کسی که از آغاز بوده، بی آنکه آغازی داشته باشد (ازلی).
  5. «آخر»؛ کسی که آخر است، بی آنکه انتهایی داشته باشد (ابدی).
  6. «باقی»؛ کسی که برای او فنا نیست.
  7. «ظاهر»؛ ذات پاک خداوند به واسطه آیات و نشانه‌هایی که از قدرت و حکمتش مایه گرفته، کاملاً ظاهر و آشکار است.
  8. «باطن»؛ کسی که کنه ذاتش از دسترس افکار و اندیشه‌ها بیرون است.
  9. «حی»؛ کسی که فعال و مدبر است.
  10. «غنی»؛ خداوند احتیاجی به غیر ندارد و نیازی به ابزار، اعضا و جوارح در او نیست.
  11. «متکبر»؛ او شایسته بزرگی است و چیزی برتر از او نیست.
  12. «عدل»؛ داوری است دادگر و حاکمی است عادل.
  13. «ملک»؛ مالک حکومت، و حاکم بر جهان هستی است.
  14. «جبار»؛ او بر همه چیز تسلط دارد و دست‌های افکار و اندیشه‌ها از رسیدن به دامن غظمتش کوتاه است و با اراده نافذش به اصلاح هر امر می‌پردازد.
  15. «حق»؛ او وجودی ثابت، پایدار، برقرار و دارای عینیت و واقعیت است.
  16. «سمیع»؛‌کسی که به همه مسموعات احاطه دارد.
  17. «بصیر»؛ کسی که بر همه دیدنی‌ها محیط است.
  18. «رائی»؛ بیننده و آگاه.
  19. «شهید»؛ او شاهد و ناظر در همه جاست.
  20. «علیم»؛ کسی که هم از ذات خویش و هم از اسرار درون ما آگاه است و ذره‌ای در آسمان و زمین بر او مخفی نیست.
  21. «حکیم»؛ کسی که تمام افعالش صحیح، استوار و خالی از فساد و خطاست.
  22. «خیبر»؛‌ائ عالم و آگاه بوده، از باطن امور و اسرار درون باخبر است.
  23. «مبین»؛ آثار قدرتش در همه جا نمایان، و حکمش در عالم تکوین و تشریع ظاهر است.
  24. «قدوس»؛ او ظاهر است و پاک از هر گونه آلودگی به نقایص.
  25. «مجید»؛ خداوند کریم، عزیز و صاحب مجد و غظمت است.
  26. «جلیل»؛ او بزرگ، عظیم و صاحب جلال و اکرام است.
  27. «علی»؛ کسی که بلند مقام است.
  28. «اعلی»؛ کسی که پیروز و غالب و یا برتر از همه چیز است.
  29. «عظیم»؛ او آقا و بزرگ و قادر و قاهر است.
  30. «کبیر»؛ او بزرگ و آقاست.
  31. «حمید»؛ کسی که شایسته هر‌گونه حمد و ثناست.
  32. «بدیع»؛ کسی که اشیای جهان را بدون الگوی قبلی ابداع کرد.
  33. «ذاری»؛ او اظهار کننده است. نیز آنجا که آفرینش اشیا سبب ظهور آنها می‌شود، این واژه به معنی خالق نیز هست.
  34. «صانع»؛ او سازنده، خالق و آفریدگار همه اشیاست.
  35. «فالق»؛ خداوند دانه‌های گیاهان را در دل زمین می‌شکافد و جنین را از شکم مادر بیرون می‌فرستد. نیز ظلمت شب را با نور سپیده صبح شکافته، پرده عدم را با آفرینش موجودات پاره می‌کند.
  36. «نور»؛ او روشنی بخش عالم هستی و فرمان دهنده و هدایت کننده آنهاست.
  37. «اله»؛ معبود کسی که شایستگی عبادت دارد و عبادت جزء برای او شایسته نیست.
  38. «حفیظ»؛ او حافظ و نگه‌دارنده موجودات است.
  39. «حسیب»؛ او کسی است که همه اشیا را بر شمرده، نسبت به همه آگاهی دارد و از سویی به حساب اعمال بندگان نیز رسیدگی می‌کند. این صفت به معنای بی‌نیاز کننده نیز آمده است.
  40. «رازق»؛ خداوند همه بندگان را –اعم از خوب و بد- روزی می‌بخشد.
  41. «قیّوم»؛ او قائم به ذات خویش است و همه موجودات به او قوام دارند.
  42. «قابض»؛ او ارواح را از بدن‌ها می‌گیرد و نور آفتاب را هنگام غروب بر می‌گیرد. نیز برای جمعی روزی را قبض می‌کند و نور وجود را در آنجا که صلاح بداند، جاری می‌سازد.
  43. «باسط»؛ نقطه مقابل «قابض»، یعنی فیض هستی را گسترش دادن، نعمت را به ارزانی به بندگان عطا کردن و آنها را مشمول فضل و احسان خویش نمودن.
  44. «مصوِّر»؛ او به مخلوقات و از جمله به جنین در شکم مادر شکل بخشیده، دائماً در حال صورت‌گری طبیعت و پدیده‌هاست.
  45. «کافی»؛ او بندگان را کفایت می‌کند و کسانی را که بر او توکل کنند، از دیگران بی‌نیاز می‌سازد.
  46. «هادی»؛ خداوند هدایت کننده بندگان به‌سوی حق و عدالت و بلکه هدایت کننده همه موجودات در عالم تکوین، و همه صاحبان عقل در عالم تشریع است.
  47. «وکیل»؛ او سرپرست، حافظ، ملجأ و پناه بندگان است.
  48. «وارث»؛ همه کسانی که چیزی را در مالکیت خود دارند، سرانجام می‌میرندو آنچه دارند، باقی می‌گذارند، به جز خداوند.
  49. «باعث»؛ او کسی است که همه مردگان را در قیامت محشور می‌کند و بعثت انبیا نیز از ناحیه اوست.
  50. «دیِّان»؛ او بندگان را ذر برابر اعمالشان جزا می‌دهد.
  51. «مولی»؛ او یاری دهنده و سرپرست مخلوقات است.
  52. «مهیمن»؛ خداوند گواه، شاهد و حافظ همه چیز است.
  53. «محیط»؛ او به همه اشیا آگاهی و احاطه دارد.
  54. «قدیر»؛ کسی که بر همه چیز تواناست.
  55. «اکرم»؛ کسی که از همه کریم‌تر و بزرگوارتر است.
  56. «حلیم»؛ او کسی است که در برابر گناه گنهکاران بردبار است و در مجازات آنها عجله نمی‌کند.
  57. «رحمن»؛ رحمت وی گسترده و شامل همگان است.
  58. «رحیم»؛ رحمت ویژه‌اش شامل حال مؤمنان است.
  59. «رئوف»؛ او رحیم و مهربان است[13].
  60. «سلام»؛ او کسی است که سر چشمه سلامت و منبع آن است و هرگونه سلامت را افاضه می‌کند.
  61. «مؤمن»؛ او به وعده‌هایش عمل می‌کند و ایمان بذاتش را از طریق آیات و نشانه‌ها، عجایب تدبیر و لطایف تقدیرش در دل‌ ها ایجاد کرده، بندگان را از ظلم و جور در امان می‌دارد و مؤمنان را نیز از عذاب ایمنی می‌بخشد.
  62. «صادق»؛ او در گفته‌هایش راستگو و در وعده‌هایش تخلف‌ناپذیر است.
  63. «عفو»؛ پروردگار کسی است که گناهان بندگان را محو می‌کند.
  64. «غفور»؛ او کسی است که افزون بر آمرزش، راه بندگان به کمال را هموار می‌کند.
  65. «فتاح»؛ حاکم و گشاینده گره مشکلات است.
  66. «قریب»؛ او از همه به ما نزدیک‌تر است، سخنان ما را می‌شنود و دعای ما را مستجاب می‌کند.
  67. «منّان»؛ او بخشنده انواع نعمتهاست.
  68. «کریم»؛ او عزیز، جواد و بخشنده است.
  69. «کاشفُ‌الضّر»؛ کسی که گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها و درد و رنج‌ها را بر طرف می‌کند.
  70. «وهّاب»؛ از ماده «هبه» به معنای بخشنده است.
  71. «ناصر»؛ او یاور دیگران است.
  72. «واسع»؛ او غنی و بی‌نیاز و از هر نظر گسترده است.
  73. «ودود»؛ او دوستدار دیگران و موجودی دوست‌داشتنی است.[14]
  74. «وَفِیّ»؛ کسی که به عهد و پیمانش وفا می‌کند.
  75. «برّ»؛ به معنای راستگو و همچنین نیکوکاری و بخشندگی است.
  76. «تواب»؛ او توبه‌کنندگان را بسیار می‌پذیرد و الطافی را که از گناهکاران دریغ داشته بود، بعد از بازگشت و توبه، به سوی آنان باز می‌گرداند.
  77. «جواد»؛ او نیکوکار و بسیار بخشنده است.
  78. «خیرالنّاصرین»؛ او کسی است که یاری و نصرتش کاملاً گسترده و خالی از هر گونه نقص و عیب است.
  79. «شکور»؛ او اعمال نیک بندگان را ارج می‌نهد و به بهترین گونه پاداش می‌دهد.
  80. «لطیف»؛ او نسبت به بندگان لطف و محبت دارد و به آنها نیکی می‌کند. همچنین او خالق اشیای لطیف است و تدبیرش نیز بسیار دقیق می‌باشد.
  81. «شافی»؛ او شفا دهنده بیماری‌ها، آلام و دردهاست.
  82. «رقیب»؛ خداوند حافظ و نگهبان است.
  83. «حفی»؛ خداوند کسی است که عالم و آگاه است و یا به دیگران بسیار لطف و نیکی می‌کند.[15]

 

تفسیر برخی از صفات

در این بخش از میان صفات الهی، چهار صفت «خالقیت، ربوبیت، علم گسترده و قدرت بی‌پایان» خداوند را بر می‌رسیم. این صفات تأثیرات گوناگون معرفتی و تربیتی دارند؛ ضمن اینکه در سوره‌های آغازینی که بر پیامبر اکرم نازل شد، بر این صفات نیز تأکید شده[16] که این خودگواه اهمیت شناخت این صفات است.

 

الف) خالقیت

مطالعه عالم امکان نشان می‌دهد که تمام موجودات، هستی خود را وامدار دیگری هستند که در این باب برها‌ن‌های إنّی و لمّی[17] بسیاری اقامه شده است.

نیروی عقل و اندیشه انسان بر این امر اذعان دارد که حقیقت نامحدود، پایدار،‌ مطلق و غیر مشروط و بی‌نیازی که تکیه گاه تمام هستی‌هاست و در همه ظرف‌ها و زمان‌ها حضور دارد، موجود است. در واقع باید برای هستی خالقی تصور کرد که همه صفات والا ویژه او باشد؛ صفاتی چون حی، قادر، علیم، مرید، رحیم، هادی، حکیم، غفور و عادل. این خالق پیش از دارا بودن این صفات کمال باید هستی او عاریه‌ای و موقت نباشد؛ بدین بیان که هستی از ذات او جدا نشود و یا به عبارت بهتر، خود هستی باشد که واقعیتی فناناپذیر است و در آن نسبیتی راه ندارد (نه در گذشته و حال و نه در آینده).

واژه «خلق» و مشتقاتش 261 بار در قرآن به کار رفته که در پاره‌ای موارد به توصیف آفرینش و بیان ابعاد آن پرداخته شده و در برخی موارد نیز «خلق» بودن خدا پایه معارف و اوامر الهی قرار گرفته است. در اینجا به ذکر برخی آیات می‌پردازیم.

خداوند، آفریدگار هستی

اقرء باسم ربک الذی خلق[18]

بخوان به نام پروردگارت که آفرید.


[1] -  بنگرید به: کتاب مقدس، سفر تکوین، فصل 8:3.

[2] - بنگرید به: همان: 22-25..

[3] - بنگرید به: همان : 16.

[4] - بنگرید به : همان، فصل 6: 5-7.

[5] - بنگرید به : همان، فصل 9: 13-15.

[6] - بنگرید به : همان، سفر خروج، فصل 31 : 17.

[7] - بنگرید به : همان، فصل 33 : 9.

[8] - بنگرید به : همان سفر تکوین، فصل 3 : 22-32.

[9] - بنگرید به : رساله پولس به عبریان، فصل 9 : 28؛ رساله پولس رسول به رومیان، فصل‌های 5-6.

[10] - «و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید.» (اعراف (7) : 180.)

[11] - استفاده از «لام اختصاص» و تقدم خبر (لله) بر مبتدا (الاسماء الحسنی).

[12] - بنگرید به : التوحید، ص195-217؛ پیام قرآن، ج4، ص46-55.

[13] - برخی میان رئوف و رحیم فرق نهاده‌اند؛ بدین بیان که آنان رأفت را نسبت به مطیعانو رحمت را نسبت به گنهکاران دانسته‌اند.

[14] - این واژه، هم معنای فاعلی دارد و هم معنای مفعولی.

[15] - بنگرید به : پیام قرآن، ج4، ص48-55.

[16] - مثلاً در سوره علق-اولین سوره نازل شده در مکه- بر صفات «خالقیت، ربوبیت و علم الهی» تأکید شده (علق(96):1-3و14.) و در سوره قلم-دومین سوره نازل شده در مکه-نیز بر صفت «علم وقدرت الهی» تأکید رفته است.(قلم(68):7،16 و 42-44.)

[17] - برهان«إنی» از معلول به علت رسیدن است در برابر برهان «لمّی» که از علت به معلول رسیدن است.(المنطق، ص353).

[18] - علق(96):1.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره خدا در قرآن
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد