لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:23
از عایشه پرسیدند: اخلاق پیامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: «خلق و خوی پیامبر(ص)، قرآن بود.» شخصیت جامع و چند بعدی پیامبر اسلام و کمال و عظمت معرفتی، اخلاقی و وجودی آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است که به عنوان نماد مطلق و تام «انسان کامل» در میان آدمیان، حجت و الگویی ماندگار می باشد.
اگر قرآن کریم، کلام تشریعی حضرت حق است، پیامبر اکرم (ص) کلمه الله الاعظم و کلام تکوینی خدا است. اگر قرآن کتابی است با حقایق جاودانه و همیشگی، پیامبر اکرم (ص) نیز حقیقتی عینی و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لایه های معنایی و مصداقی عمیق و گسترده ای دارد که تلاش برای کشف آن حقایق باید استمرار داشته باشد، پیامبر اکرم (ص) نیز ذخیره ای تمام نشدنی و حقیقتی است عینی و انسانی، که شناخت ابعاد مختلف شخصیت ایشان و دستیابی به عمق سیره، سلوک و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادی مستمر نیازمند است. اگر نیاز بشریت به قرآن هرگز پایان نمی یابد و تکامل علمی و اجتماعی انسان، نیاز او را به حقایق قرآن کریم نه تنها کاهش نمی دهد که روزافزون می سازد، نیاز انسان امروز و فردا به پیامبر اکرم(ص) و درس ها و آموزه های ایشان پایان ناپذیر است و اگر اسلام خاتم ادیان و قرآن خاتم کتب آسمانی است، پیامبر اکرم (ص) خاتم النبیاء و قله رفیع کمال انسانی است. او خلیفه الله الاعظم و واسطه ابدی نزول فیض الهی است که: «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین». قرآن کریم نسخه مکتوب حقیقت نور محمدی (ص) است و پیامبر اکرم (ص) آینه تمام نمای صفات حسنای حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: علی! کسی جز تو و من خدا را نشناخت و کسی جز خدا و تو مرا نشناخت و کسی جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلایی که برای غیرخدا میسر است، جز برای کسانی که در کانون نور محمد (ص) و علی (ع) قرار دارند، امکان پذیر نیست، چرا که این معرفت و شناخت معرفتی است شهودی و نه ذهنی، معرفتی است متناسب با اوج کمال و تعالی شناسنده، نه مدرسه ای و استدلالی. از آن سو نیز معرفت تام نبی (ص) و وحی (ع) جز برای حضرت حق، برای کسی حاصل نمی شود، چرا که دیگران همه فروتر از این دو وجود مقدس- که نور واحدی از منشأ واحدند- می باشند و دستیابی به معرفت تام آنان برایشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن کریم فراوان درباره پیامبر اکرم (ص) و معرفی ایشان سخن گفته است که برای آشنایی با جایگاه عظیم نبی اکرم (ص) به این آیات باید مراجعه کرد: در قرآن کریم اطاعت خدا و پیامبر (ص) در کنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ایذاء پیامبر اکرم (ص) موجب عذاب دردناک و لعنت خداوند در دنیا و آخرت تلقی شده و دوستی خداوند متعال مشروط به اطاعت از پیامبر اکرم (ص) گردیده است. خلق و خوی الهی پیامبر اکرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مایه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبیر «وانک لعلی خلق عظیم»، توصیف شده، تعبیری که تنها درباره پیامبر به کار رفته است. پیامبر اکرم (ص) عامل رهایی و آزادی مردمان از زنجیرها و بندهای سخت معرفی شده است.
بندهایی که از سویی خرافات و عادات زشت و از سوی دیگر ستمگران و سلطه جویان بر فکر و اندیشه و رفتار و حرکت تعالی جویانه انسان ها ایجاد کرده اند. او «عبدخدا» معرفی شده است که با عبودیت و بندگی ذات حق، به عالی ترین درجه عبودیت دست یافته و از همه تعلقات و وابستگی ها رها شده است. گستره فیض و لطف نبی اکرم نه تنها همه مردمان و آدمیان که عالمیان را شامل شده و آن حضرت به عنوان «رحمه للعالمین» معرفی شده است.... این توصیف ها گوشه ای از معرفی پیامبر (ص) در قرآن است که مروری همراه با تأمل و درنگ در این آیات و دیگر آیات، می تواند آفاق و ابعاد شخصیت الهی نبی اکرم (ص) را برای ما روشن سازد.
علاوه بر این، برخی سوره های قرآن کریم اساساً در شأن پیامبر اکرم (ص) است و این غیر از سوره هایی است که به وجود مبارک آن حضرت تأویل شده است. «یس» که قلب قرآن کریم است و سرچشمه هایی از معرفت و حکمت از آن جاری است، به پیامبر اکرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن کریم به نام نامی آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براین سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحریم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحی، سوره شرح (انشراح)، سوره تین، سوره علق، سوره قدر، سوره کوثر برخی از سوره هایی است که ناظر به شأن و جایگاه عظیم و مرتبه رفیع آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال است. هر کدام از این سوره ها و آیات نورانی آن، مالامال از حرمت و لطفی است که خالق متعال برای این برترین بنده مقرب خود قائل است.
پیامبر اکرم(ص) نه تنها مبلغ دین الهی و معلم آیات حکمت، که مربی و اسوه انسان ها است: «لقدکان لکم فی رسول الله اسوه حسنه». بنابر این پیوند پیروان آن حضرت با این وجود مقدس، هنگامی معنی دار و مؤثر است که آن بزرگوار را به عنوان مقتدا، امام، الگو و پیشوای حقیقی بشناسند و در مسلک و سلوک، از ایشان پیروی کنند. آیاتی فراوان از قرآن کریم احکام و دستوراتی را خطاب به پیامبر اکرم (ص) بیان می کند که خطوط روشن الگو بودن آن حضرت را ترسیم و سرمشق هایی را که پیروان آن بزرگوار باید برای خود «اصل» قرار دهند مشخص می نماید. نگاهی گذرا به این سرمشق ها، جامعیت دین و عرصه های گوناگونی را که باید یک مسلمان واقعی بدان توجه داشته باشد. تبیین می نماید. این دستورات و احکام صریح و گویا برای هرکسی بدون نیاز به چیز دیگری جز فهم عبارات قرآن کریم، روشن می کند که همه عرصه های عبادی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی، اخلاقی و... در قلمرو الگوبرداری و پیروی از پیامبر اکرم (ص) قرار می گیرد و هیچ زمینه ای از زمینه های اساسی و پایه ای زندگی نهان را نمی یابیم که سرمشق ها و خطوط اصلی آن برای پیروان پیامبر تعیین نشده باشد. اگر قرآن کریم مخاطبان خود را به تأسی و الگوگیری از پیامبر اکرم (ص) فرا می خواند، خود نیز خطوط روشن آن را ترسیم کرده است. عبادت و شب زنده داری، جهاد و مبارزه با کفار و منافقان، رشد دانش و معرفت و آگاهی، مهربانی و تواضع با مؤمنان و هم کیشان، انفاق و کمک به مستمندان و دستگیری از افتادگان، مهربانی با یتیمان و بی سرپرست ها، کسب قدرت همه جانبه برای حفظ استقلال و آسیب ناپذیری جامعه اسلامی، نیکی و خدمت به همگان و صدها دستور و توصیه قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص)، نشان می دهد که پیروان آن حضرت چه خطوط کلی را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خود باید سرمشق خویش قرار دهند تا بتوانند با مسیر کمال و رشد حقیقی- که آن حضرت در قله آن قرار دارد- هماهنگ شوند و به آنچه او نائل شده بود، نزدیک گردند.
اکنون می توان به درنگ و تأملی عمیق در این آیات صریح الهی، به ریشه اصلی گمراهی و حیرت و تباهی که امت اسلام بدان دچار آمده است، پی برد. اگر فاصله امت با پیامبرش این چنین ژرف و عمیق نبود، هرگز امت پیامبر به چنین روزگاری گرفتار نمی آمد. تفرقه و اختلاف به جای وحدت و اتفاق، جهل و نگرانی به جای علم و آگاهی، ظلم و بی انصافی به جای عدل و داد، رفاه زدگی و اسراف به جای دستگیری و انفاق، دشمنی و خصومت به جای مهربانی و گذشت، انفعال و تسلیم در برابر بیگانگان به جای مقاومت و جهاد و بالاخره پذیرفتن ولایت و حاکمیت کافران به جای ولایت و حاکمیت رسول خدا (ص) و جانشینان او... حقایق تلخی است که امروز در جهان اسلام شاهد آن هستیم و نشان می دهد فاصله ای ژرف بین امت و پیامبر وجود دارد که جز با بازگشت به قرآن و خطوط روشن آن- که در گرو پیروی و تأسی به تجسم عینی و انسانی آن است- این فاصله ژرف پیموده نخواهد شد.
باشد که به مدد جلوه ای از فیض «رحمه للعالمین» امت او از غفلت و جهالت رهایی یابند. ان شاءالله.
عنوان :
پیامبر اکرم (ص) از نگاه امام صادق علیه السلام
منبع :
سایت تبیان
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: وقتی می خواهی عیوب دیگران را یاد کنی ، عیوب خویش را به یاد آور . (کنز العمال ، ج 3 ، ص 586)
در طول تاریخ ادیان ، کمتر پیامبری وجود دارد که مانند پیامبر اسلام (ص) تمام خصوصیات و جوانب زندگى ایشان به طور واضح و روشن ، بیان و ثبت شده باشد.
خداوند متعال در قرآن با زیباترین عبارات و کامل ترین بیانات ، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ترین صفات ستوده است و مى فرماید: « و اِنّک لَعلی خُلق عَظیم» ؛ ( قلم/4) " ای پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى. "
نیز مى فرماید: « محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم.» (فتح/29) محمد (ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.
محققان ، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت محمد (ص) سخن گفته اند.
اما ائمه علیهم السلام با نگاهى ژرف و دقیق ، سیماى آن شخصیت بىنظیر و دُرّ یکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفى زندگى، مبارزات و آموزههاى آن حضرت پرداختند.
در این نوشتار برآنیم تا گوشه هایى از زندگى و شخصیت پیامبر اکرم (ص) را از نگاه امام صادق علیه السلام بررسی کنیم .
تولد نور
امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خویش آفرید. (1) همچنین امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (ص) فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمانها ، زمین ، عرش و دریا را خلق کنم، نور تو و على را آفریدم... .»(2)
ثقة الاسلام کلینى (ره) مىنویسد: امام صادق (ع) فرمود: « هنگام ولادت حضرت رسول اکرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر) بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مىبینى آنچه را من مىبینم؟ دیگرى گفت: چه مىبینى؟ او گفت: این نور ساطع که مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال ، ابوطالب (ع) وارد شد و به آنها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: مىخواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد خواهد بود (3)
نام هاى پیامبر
کلبى ، از نسب شناسان بزرگ عرب مىگوید: امام صادق (ع) از من پرسید: در قرآن چند نام از نامهاى پیامبر خاتم (ص) ذکر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق (ع) فرمود: ده نام از نامهاى پیامبر اکرم در قرآن آمده است: "محمد ، احمد ، عبدالله، طه، یس ، نون ، مزمل ، مدثر ، رسول و ذکر."
سپس آن حضرت براى هر اسمى آیهاى تلاوت فرمود و فرمودند:
«ذکر» یکى از نامهاى محمد (ص) است و ما (اهل بیت) «اهل ذکر» هستیم. کلبى! هر چه مىخواهى از ما سؤال کن.
کلبى مىگوید: به خدا سوگند! از ابهت صادق آل محمد (ع) تمام قرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم. (4)
عظمت نام محمد صلی الله علیه و آله
جلوه نام محمد (ص) براى امام صادق (ع) به گونه اى بود که هر گاه نام مبارک حضرت محمد (ص) به میان مىآمد ، عظمت و کمال رسول خدا (ص) چنان در وى تاثیر مىگذاشت ، که رنگ چهره اش دگرگون مىشد ، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیز ناآشنا مىنمود. (5)
امام صادق (ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) مىفرمود: جانم به فدایش. اباهارون مىگوید: روزى به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده ام. عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارک گرداند. چه نامى براى او انتخاب کرده اى؟ گفتم: او را محمد نامیده ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید ( به احترام آن حضرت) صورت مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه هاى مبارکش به زمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد ، محمد ، محمد. سپس فرمود: جان خودم ، فرزندانم ، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا (ص) باد! او را دشنام مده! کتک نزن ، بدى به او نرسان ، بدان! در روى زمین خانه اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد ، مگر این که آن خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود. (6)
سیماى پیامبر اکرم (ص)
امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دایىاش ، «هند بن ابىهاله» (7) که در توصیف چهره پیامبر (ص) مهارت داشت ، درخواست نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران (ص) را براى وى توصیف نماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: « رسول خدا (ص) در دیده ها با عظمت مىنمود و در سینه ها محبتش وجود داشت . قامتش رسا ، مویش نه پیچیده و نه افتاده ، رنگش سفید و روشن ، پیشانیش گشاده ، ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده ، در وسط بینى برآمدگى داشت ، ریشش انبوه ، سیاهى چشمش شدید ، گونه هایش نرم و کم گوشت ، دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه رفتن با وقار حرکت مىکرد. وقتى به چیزى توجه مىکرد ، به طور عمیق به آن مىنگریست.
به مردم خیره نمىشد ، به هر کس مىرسید سلام مىکرد؛ همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمىشد. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود ، برترین مردم نزد وى کسى بود که ، بیشتر مواسات و احسان و یارى مردم نماید... » (8)
اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود:« الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقاً منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون.» (14) ؛ کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم ، او را همچون فرزندان خود مىشناسند ؛ (ولى) جمعى از آنان ، حق را آگاهانه کتمان مىکنند.
امام صادق (ع) فرمود:« یعرفونه کما یعرفون ابناءهم.»
زیرا خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد (ص) ، بعثت ، مهاجرت ، و اصحابش را چنین توصیف نمود:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...»( فتح/29) ؛ محمد(ص) فرستاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى ، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این ، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... .
امام صادق (ع) فرمود: این ، صفت رسول خدا (ص) و اصحابش در تورات و انجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم (ص) را به رسالت مبعوث نمود ، اهل کتاب (یهود و نصارى) او را شناختند ؛ اما نسبت به او کفر ورزیدند ، همان گونه که خداوند متعال فرمود: « فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به...» ؛ ( بقره /89) هنگامى که این پیامبر نزد آنها آمد که (از قبل) او را شناخته بودند ، به او کافر شدند. (9)
خداوند متعال در قرآن کریم ، در وصف پیامبر (ص) مى فرماید: « و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»؛ ( انبیاء/107) ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. قرآن نیز مى فرماید: « " اشداء علی الکفار رحماء بینهم» ؛ در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دو چگونه با هم جمع مىشوند؟
برترین مخلوق
حسین بن عبدالله مىگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسول خدا (ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا ، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر از محمد (ص) نیافرید. (10)
امام صادق(ع) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا (ص) را به معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمىکرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل ، در چنین حالى مرا تنها مىگذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا، در جایى قدم گذاشتهاى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و پیش از تو بشرى به آن جا راه نیافته است (11)
معمر بن راشد مىگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: یک نفر یهودى خدمت رسول خدا (ص) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت: آیا تو برترى یا موسى بن عمران ؛ آن پیامبرى که خدا با او تکلم کرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسیله عصایش دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟
پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند، ولکن (در جوابت) مىگویم که حضرت آدم (ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه کند، گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لی » ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا عفو نمایى.
خداوند نیز توبه اش را پذیرفت. حضرت نوح (ع) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی من الغرق» ؛ خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مىکنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی منها »؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی » ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى نمایم که مرا ایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:« قلنا لا تخف انک انت الاعلی » ( طه /68) نترس. مسلماً تو برترى.
اى یهودى ، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مىکرد و به من و نبوت من ایمان نمىآورد ، ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.
اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى (ع) که در زمان خروجش ، عیسى بن مریم براى یارى او فرود مىآید و پشت سر او نماز مىخواند. (12)
سیاستمدارى پیامبر(ص)
در عرف جهانى امروز« سیاست » را به معناى نیرنگ و دروغ براى کسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف مى کنند، اما «سیاست» در لغت ، به معناى « اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن» است . خداوند متعال پیامبر خاتم (ص) و جانشینان بر حق ایشان ، ائمه معصومین را از بهترین سیاستمداران شمرده است . در« زیارت جامعه»، در وصف ائمه علیهم السلام که پرورش یافتگان مکتب نبوتند، آمده است: « وساسه العباد».
فضیل بن یسار مىگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که به بعضى از اصحاب خویش فرمود: خداوند عز و جلّ پیغمبرش را تربیت کرد و نیکو تربیت فرمود. چون تربیت او را تکمیل نمود، فرمود:
« انک لعلی خلق عظیم » ، تو بر اخلاق عظیمى استوارى. سپس امر دین و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به عهده بگیرد، سپس فرمود: « ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا » (حشر/7)، آنچه را رسول خدا براى شما آورد ، بگیرید ، ( و اجرا کنید) و از آنچه نهى کرد ، خود دارى نمایید. رسول خدا (ص) استوار ، موفق و مؤید به روح القدس بود و نسبت به سیاست و تدبیر خلق ، هیچ گونه لغزش و خطایى نداشت و به آداب خدا تربیت شده بود... . (13)
زهد و وارستگى
حضرت محمد (ص) هرگز نسبت به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلى نشان نداد ، به آن توجهى نکرد. امام صادق (ع) مىفرماید: روزى رسول خدا (ص) در حالى که محزون بود از منزل خارج شد فرشته اى بر او نازل شد ، در حالى که کلید گنجهاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد (ص)، این کلیدهاى گنجهاى زمین است. پروردگارت مىفرماید: این کلیدها را بگیر و در گنجهاى زمین را باز کن و آنچه مىخواهى از آن استفاده نما. بدون این که نزد من ذرهاى از آنها کم شود.
پیامبر(ص) فرمود:« دنیا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد. کسانى دور آن جمع مىشوند که عقل ندارند.» (14)
ابن سنان مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پیامبر(ص) آمد ، در حالى که آن حضرت روى حصیرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن حضرت اثر گذاشته بود ، و بر بالشى از لیف خرما تکیه نموده بود ، که بر گونه هاى گلگونه اش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالى که جاهاى اثر کرده را مسح مىنمود ، گفت: کسرى و قیصر (پادشاهان ایران و روم) هرگز چنین راضى نمىشوند و بر حریر و دیبا مىخوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!
پیامبر(ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامى تر هستم. من کجا و دنیا کجا! مثال زودگذر بودن دنیا ، مثال شخصى است که بر درختى سایه دار عبور مىکند، لحظه هایى از سایه درخت استفاده مىکند و وقتى سایه تمام شد ، از آن جا کوچ مىکند و درخت را رها مىکند. (15)
به عنوان حسن ختام ، به ذکر خطبه اى از آن حضرت در توصیف پیامبر(ص) اکتفا مىکنیم.
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
« بردبارى ، وقار و مهربانى خدا سبب شد تا گناهان بزرگ و کارهاى زشت مردم، مانع نشود که دوست ترین و شریف ترین پیغمبرانش ، یعنى محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم برگزیند.
محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافت اقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیان کردند و حکیمان در وصفش اندیشه نمودند. او پاکدامنى بى نظیر، هاشمى نسبى بى مانند ، و بى مانندى از اهل مکه بود.
«حیا» صفت او بود و «سخاوت» طبیعتش ، به متانتها و اخلاق نبوت سرشته شده بود. اوصاف خویشتن دارىهاى رسالت بر او مهر شده بود تا آن گاه که مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پایان رسانید و حکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى ، امت پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش ، عبدالله ، پدرى او را به پدر دیگر تحویل داد. ولادتش در بهترین طایفه ، گرامىترین نواده (بنىهاشم) ، شریف ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظ ترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.
خدا او را برگزید ، پسندید و انتخاب کرد ، سپس کلیدهاى دانش و سرچشمه هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت بر بندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند کتابى را بر او نازل کرد ، که بیان و توضیح هر چیزى در آن است و آن را به لغت عربى ، بدون هیچ انحرافى قرار داد ، به امید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را براى مردم بیان کرد و معارف آن را روشن ساخت و با آن ، دینش را آشکار ساخت . واجباتى را لازم شمرد ، حدودى را براى مردم وضع نمود و بیان کرد و مردم را آگاه ساخت. آن حضرت در آن امور، راهنمایى به سوى نجات و نشانه هاى هدایت به سوى خدا است.
رسول خدا (ص) رسالتش را تبلیغ کرد ، ماموریتش را آشکار ساخت ، بارهاى سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود ، به منزل رسانید و به خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامه ها و انگیزههایى که براى مردم پى ریزى نمود و منارههایى که نشانه هاى آن را برافراشت ، براى امتش خیر خواهى کرد و آنها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق و به راه هدایت دلالت کرد ، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.»(16)
پى نوشتها:
- مصباح الشریعه، ترجمه زین العابدین کاظمى، ص126.«خلقتنی الله من صفوه نوره...»
- جلاء العیون. ص 11.
- همان، ص36.
- بحار الانوار، ج16، ص101.
- سفینه البحار، ج 1، ص433.
- بحار الانوار، ج17، ص 30.
7- هند بن ابى هاله، فرزند حضرت خدیجه(س) از شوهر قبلى اش بود که در خانه پیامبر اسلام رشد و نمو نمود.
- بحارالانوار، ج16، صص 147، 148.
- تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 138 و ج 5، ص77.
0- اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج 2، ص 325.
1- همان، ص 321.
2- بحار الانوار، ج16، ص366، به نقل از جامع الاخبار، ص 98.
3- اصول کافى،ج 2 صص 5 و 6.
4- بحارالانوار،ج 16 ص 266.
5- بحارالانوار،ج 16 صص 282 و 283.
6- اصول کافى ج2 ، صص332 و 333
مقاله درباره جلوه هایی از حقیقت وجودی نبی اکرم (ص) در قرآن کریم