لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
نظریات اخلاقى در آیینه حقوق
تاریخ دریافت: 27/9/80
تاریخ تایید: 3/11/80
سید محمد قارى سید فاطمى 1
چکیده:
در این مقاله، ضمن معرفى اجمالى برخى نظریههاى غالب اخلاقى، انعکاس این نظریهها در مقررات حقوقى بررسى مىشود . اخلاق حق مدار که عمدتا وامدار سیستم اخلاقى کانتى است، به عنوان نظامى اخلاقى، موجه و مبناى استاندارد و هنجارهاى حقوق بشرى است . اخلاق نفع نگار با تمرکز بر مصلحت عمومى، به عنوان ملاک اصلى اخلاقى بودن هنجار، اصولا نمىتواند به عنوان مبناى اخلاقى در زمینه حقوق بشر قرار گیرد . اخلاق فضیلت مدار با وجود کاربرد آن در تربیت فضیلت محورانه افراد، قادر به ارائه نظریه عدالت و در نتیجه، ایجاد سیستمى حقوقى نخواهد بود . از سوى دیگر تاکید بر فضیلتها در باز توزیع امکانات اجتماعى، اعم از ثروت و قدرت و معرفت مىتواند روحیه دورنگى و نفاق را گسترش داده و در عمل مروج رذیلت و نه فضیلتباشد . اخلاق نوع دوستانه علىرغم این واقعیت که در گفتمانى فمنیستى متولد شده است، ضرورتى ندارد در همان حوزه باقى بماند و مىتواند، در نظام حقوقى به عنوان مکملى براى اخلاق حق مدار مطرح باشد . نگارنده در این مقاله به این نتیجه خواهد رسید که نظام حقوقى موجه و در عین حال کارا نمىتواند، تنها بر یک نظریه اخلاقى تکیه زند، بلکه بایستى انعکاسى از تلفیق نظریات اخلاقى مختلف باشد .
واژگان کلیدى: اخلاق، حقوق، فلسفه اخلاق
مقدمه
رابطه اخلاق و حقوق از جمله مسائل مهم و مطرح در فلسفه حقوق است . در برخى نظامهاى فلسفى این مساله از چنان غنا و گستردگى برخوردار شده که مىتوان گفت، فلسفه حقوق آنها، به رشتهاى که بخش عمدهاى از ادبیات آن، حول این مساله متمرکز بوده، تبدیل شده است . براى مثال، چنانچه راجر شاینر (Roger A.Shiner) به درستى بیان داشته، در فلسفه حقوق تحلیلى مسائل متعدد و گوناگونى به بحث رابطه حقوق و اخلاق مربوطه گشته آن گونه که مقالهاى در این زمینه به سادگى مىتواند به تحقیقى پیرامون فلسفه حقوق بطور عمومى - و نه تنها رابطه اخلاق و حقوق تبدیل گردد . (1)
از همین رو نویسندگانى که درباره رابطه اخلاق و حقوق بحث مىکنند، در همان ابتداى بحث تلاش بر مضیق کردن محدوده تحقیق به جنبهاى خاص از این مساله را دارند .
نگارنده نیز براى گریز از بررسى ابعاد گوناگون رابطه حقوق و اخلاق، به بررسى این پرسش خواهد پرداخت که نظریات گوناگون اخلاقى مطرح، در نظامهاى فلسفى معاصر، چه تاثیر و انعکاسى در جهتگیریهاى حقوقى مىتواند داشته باشد . طبیعى است نمونههاى حقوقى در حد تبیین موضوع ارائه خواهد شد .
تقسیم بندى کلى نظریات اخلاقى
نظریات اخلاقى از نقطه نظرات گوناگونى قابل تقسیم هستند . در این نوشتار از آن جا که عمده توجه نگارنده، بر تاثیر این نظریات بر جهت گیریهاى حقوقى است، این نظریات را تحت عنوانهاى کلى زیر بررسى مىکنیم .
الف - نظریات اخلاقى عمل مدار
ب - نظریات اخلاقى فضیلت مدار
ج - اخلاق نوع دوستانه
اخلاق نوع دوستانه از جمله رویکردهاى اخلاقى است که نگارنده بطور خاصى به عنوان مکملى بر اخلاق حق مدار آن را بررسى مىکند . طبیعى است که اخلاق نوع دوستانه خود از یک منظر عمل مدار و از منظرى دیگر مىتواند فضیلت محور تلقى شود، اما این نظریه در چارچوب گفتمانى هیچ یک از دو رویکرد مذکور قرار نمىگیرد .
پس از معرفى اجمالى هر کدام از اینها تقسیمات احتمالى هر کدام را بیان نموده و با ذکر نمونهاى، تاثیر هر کدام در جهتگیرى نظام حقوقى بیان خواهد شد . چنانچه خواهیم دید، هیچ کدام از نظریات، به تنهایى نمىتواند هادى و راهنماى کاملى، براى یک نظام حقوقى باشد; از این رو نگارنده، اعمال ترکیبى نظریات گوناگون را پیشنهاد مىدهد .
نظریات اخلاقى عمل مدار 2
در این رویکرد پرسش و عنایت اصلى اخلاق، بر درستى و نادرستى عمل خواهد بود . پرسش اصلى این است که انجام چه کارى، درست (Right) و چه عملى نادرست و غلط (Wrong) است . به دیگر سخن پرسش اصلى این است «من چه باید انجام دهم» ؟ نظریات اخلاقى عمل مدار در پى یافتن پاسخ این پرسش هستند که عمل اخلاقى چیست؟ و چه باید انجام دهیم . آنچه در این نظریات عمده مىشود عمل است و البته تعریف و توجیه فلسفى عمل اخلاقى .
ذکر این نکته ضرورى است که مراد نگارنده از عمل گرایى بطور خاص نظریاتى هستند که بر عمل اخلاقى در برابر صفتحسنه اخلاقى متمرکز هستند . از این رو حتى سود انگاران قاعده محور نیز از این نقطه نظر به عنوان نظریهاى عمل مدار طبقه بندى خواهد شد . مثال کانتبه عنوان یکى از بزرگترین فیلسوفان اخلاقى که در سنت عمل مدار تلاش وافرى در تعریف و توجیه عقلانى عمل اخلاقى داشته، و در نهایتبا طرح مساله پیروى از آموزههاى آمره اخلاقى که در فرایند تعقل به دست آمدهاند، باید و نبایدهاى اخلاقى خود را بیان مىدارد . تست و آزمون «قانون فراگیر و
دانلودمقاله درمورد نظریات اخلاقى در آیینه حقوق