حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رفتارگرایی

اختصاصی از حامی فایل رفتارگرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

رفتارگرایی

رفتارگرایی(Behavioralism) از اوائل قرن بیستم به همت دانشمندانی چون آرتور بنتلی، فرانک کنت و هربرت تینگستن پایهگذاری شد و پس از جنگ دوم جهانی، محققینی مانند هارولد لاسول، مرتون، دیوید ایستون و تالکوت پارسونز به تعمیق و گسترش آن کمک شایانی نمودند.[1]

رابرت دال رفتارگرایی را چنین تعریف میکند: کوشش برای تجربیکردن زندگی سیاسی به کمک ابزارها و روشهای قابل سنجش که قابلیت تبدیل به احکام  کلی و فرضیههای جدید در علوم تجربی را دارد. هر قدر نفعطلبی و بیشینه کردن فایده در جایی غلبه داشته باشد، قضیهی عمل جمعی هم بههمان اندازه اهمیت و صدق خواهد یافت.

این مکتب در طول قرن بیستم در بین متفکران آمریکایی سیطره داشت، و بر مطالعهی عینی و رابطهی محیط با رفتار تحت کنترل تاکید میکرد. رفتارگرایی، روانشناسی ذهنی را کنار میگذارد، و در تجربهگرایی و عینیگرایی کلاسیک ریشه دارد. بهشکل کلی، رفتارگرایی مکتبی است که رفتار انسان را در فهم پدیدههای انسانی محور قرار میدهد؛ و در دو حوزهی علمی و فلسفی کاربرد دارد. در بعد علمی، واتسون تحلیل روانشناسانهی خود را بر رفتار قابل آزمایش انسانها مبتنی کرد. ویتگنشتاین، بهعنوان رفتارگرای فلسفی، معتقد است ملاک کاربرد اصطلاحات نمیتواند امری ذهنی، بلکه باید بینالاذهانی باشد.[2]

 

مراحل تکوین رفتارگرایی

این مکتب مراحل زیر را پشت سر گذاشته است:

1- رفتارگرایی کلاسیک: از 1900-1925(واتسون)

2- رفتارگرایی جدید: دههی 20-40 (کلارک هال)

3- نظریهی فرضی – استقرایی هال: دههی 40و 50

4- تاکید بر شیوههای شرطی و کنترلی در روانشناسی: دههی 60-70

5- رفتارگرایی شناختی، از 1975 به بعد که به نظریههای یادگیری توجه نمود.[3]

 

 

پیشفرضهای رفتارگرایی

1- استفاده از متغیر مستقل و وابسته بهجای علت و معلول

2- استفاده از دستاوردهای علوم طبیعی در علوم انسانی

3- امکان شناخت رفتار افراد بهوسیله روشهای علمی

4- محتمل و تصادفی بودن وقایع[4]

 

اصول رفتارگرایی

اصول رفتارگرایی که تا حدودی با اصول اثباتگرایی اشتراک دارد، عبارت است از:

1- جایگزینی فلسفهی علم بهجای متافیزیک

2- نفی تاریخگرایی و تحولگرایی

3- جایگزینی نسبیت بهجای تعین، و مانگین بهجای عقلانیت

4- عطف توجه از نهاد و ساختار به رفتار فردی

5- فرضیات تجربی بهجای فرضیههای اشراقی و تعمیمی

6- تکیه بر رفتار فرد بهجای تاکید بر نقش ساختارها[5]

7- محدود نشدن به استقرا(برخلاف اثباتگرایان اولیه)

8- اهمیت مقام داوری نسبت به مقام گردآوری

9- استفاده از ریاضیات و آمار و تحقیقات میدانی

10- دوری از ارزشگذاری

11- تکیهی بر نمونهگیری و اندازهگیری، بهدلیل وجود امکان و تصادف

12- نظم و هماهنگی بین نظریه و تحقیق و ابزار، کار علمی خالص است.[6]

 

هدف رفتارگرایی

رفتارگرایی سعی دارد بین دانش سیاسی و اقدام سیاسی پیوند ایجاد نماید. این مکتب در سیاست، اثباتگرا و ضد متافیزیک است؛ و مرهون شکاکیت هیوم و عملگرایی ویلیام جیمز و دیویی میباشد. از آنجا که رفتارگرایی بر اثباتگرایی تکیه میزند، روش علمی آن دقیق و آزمونپذیر، تکرارپذیر و مبتنی بر تفکیک دانش از ارزش میباشد. هدف دیگر آن کاربرد فنون و روشهای آماری دقیق در تحلیل دادههای سیاسی است.[7]

 

کاربرد در علوم اجتماعی

علوم اجتماعی بهشکل کلی از رفتارگرایی تاثیر پذیرفت. پارادایم رفتارگرایی سایهی خود را برای مدتی طولانی بر سر کلیهی رشتههای موجود در علوم اجتماعی افکند. آثار این تاثیر را میتوان در کمیشدن و غیر متافیزیکیشدن علوم، توجه به رفتار بهعنوان واحد تحلیل و دنیویشدن تحلیلها و دوری از غایتگرایی جستجو نمود. کاربرد نظریهی تصمیمگیری در اقتصاد آن است که اولا منابع در اختیار خود را به حداکثر برسانیم، و ثانیا منابع خود را در مقابل کالاهای دیگر بخشها در بازار مبادلاتی با حداکثر قیمت ممکن به فروش برسانیم. بر این مبنا هر سیاستگذار در اخذ تصمیمات خود باید به دو عامل منابع سیاسی موجود و مبادلات سیاسی توجه نماید.[8]

رفتارگرایی اجتماعی، نگرشی است که در چارچوب رفتارگرایی روانشناختی به تجزیه و تحلیل نظامهای اجتماعی میپردازد. مستقیما به رابطهی بین رفتار و محیط توجه دارد و حالات واسطهای مفروض ذهن را نادیده میگیرد، همچنین بر این اندیشه استوار است که هر رفتار از پیامد رفتار قبلی شکل میگیرد و نیز میتوان با کنترل و دستکاری محیط، واکنشها را کنترل نمود و تغییر داد. در واقع همان شرطی کردن عامل است.[9]

 

کاربرد در علوم سیاسی

به قول اپتر، اولینبار مفهوم رفتارگرایی در سیاست توسط گراهام والاس از اعضای کمیتهی اجرایی فابین بهکار گرفته شد. او بهجای متغیرهای اقتصادی در سیاست به تاثیر جامعهی مدرن در شخصیت و ایستارها و تاثیر تمرکزهای شهری بر تنشهای عصبی فردی و جمعی شهروندان توجه دارد. مهمترین متفکران رفتارگرا از مکتب شیکاگو عبارتند از: هارولد لاسول، چارلز مریام و هارولد گاسنل. مریام به کنشهای گروهی و لاسول به روانشناسی اجتماعی تمایل داشت. دو شاخهی رفتارگرایی تفسیری و تجویزی. فروید در دستهی اول، و فرهنگگرایانی همچون برتران بدیع در دستهی دوم قرار میگیرند.[10]

در سیاستهای داخلی و خارجی همواره بازیگرانی وجود دارند که عاقلانه میاندیشند؛ و براساس اصول عقلانی تصمیم میگیرند. کمی و دقیق کردن تصمیمات به رهبران و بازیگران سیاسی کمک میکند تا تصمیمات بهینهای اخذ کنند.

 

رفتارگرایی و روابط بینالملل

علل پیدایش آن در روابط بینالملل

رفتارگرایی در روابط بینالملل بهصورت یک حرکت اعتراضآمیز به سنتگرایی و در تکامل دقیقتر شدن علوم انسانی ظهور نمود.

یکی از بنیانیترین نکاتی که آنها مطرح میکردند این بود که سنتگرایی  شناخت قابل اتکایی بهدست نمیدهد. هر محققی نظرات خود را بر پایهی قضاوت ذهنی و بدون توجه و حساسیت به سند و مدرک و استناد عرضه مینماید و مجموع این مطالعات قابل انباشت نیستند. دلیل اصلی این ضعف در سنتگرایی متکی نبودن آن به روشهای ثابت و علمی است. بنابراین تقابل اصلی میان روش و روش شناخت است. از بنیانگذاران رفتارگرایی  در روابط بینالملل میتوان به "جیمز روزنا" اشاره کرد.[11]

ویژگیهای رفتارگرایی در روابط بینالملل

1- کشف الگوهای رفتاری و عملی، رفتارهای مشابه و قواعد مستمر کنشی و واکنشی

2- ویژگی دیگر بحث مقایسه و قابلیت مقایسهای پدیدههای روابط بینالملل است. بهواسطه این روش، توجه به پرورش چارچوبهای تحلیلی معطوف گشت. بدین صورت که پدیدههای مشابه مورد مقایسه قرار بگیرند و وجوه اشتراک و افتراق آنها مورد بررسی قرار بگیرد تا اگر رویدادی با ویژگیهای مشابه در آینده بهوجود آمد بتوان به درسهای گذشته بازگشت و در مورد رویداد مشابه احتمالاتی را بیان نمود.


دانلود با لینک مستقیم


رفتارگرایی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد